راهبرد ایجاد وحدت در جهان اسلام
آرشیو
چکیده
متن
امام خمینی یکی از منادیان بزرگ وحدت در جهان اسلام بشمار می رود و تأکیدات فراوانی در بیانات و مکتوبات و نظرات فقهی و سیره عملی خود بر ضرورت اتحاد ملل و طوائف مسلمین و جلوگیری از تفرقه در صفوف امت اسلامی دارد. در این مقاله تلاش شده تا، مبنای نظری این آرمان در اندیشه امام خمینی مورد بحث قرار گیرد و راهبرد (استراتژی) و ابزارهای راهبردی (استراتژیک) ایشان برای تحقق این وحدت بررسی شود.
در این باره نویسنده معتقد است که تأکید بر وحدت در آثار امام ریشه در مکتب فلسفی عرفانی امام خمینی دارد که مبتنی بر وحدت حقیقی عالم خلق و امر و وحدت حقیقی موجود است.
همچنین راهبرد امام خمینی برای تحقق این وحدت مبتنی بر نگرش وی به عوامل تفرقه در جهان اسلام است و معتقد است در صورت رفع عوامل تفرقه، وحدت می تواند متحقق شود.
امام خمینی علتالعلل تفرقه در جهان اسلام را عامل خارجی می داند و معتقد است که این عامل خارجی با استفاده از عناصر داخلی در جوامع مسلمان کار تخریب و انهدام وحدت در این جوامع را انجام می دهد. وی از سران کشورهای اسلامی و آخوندهای درباری بعنوان دو دسته از عناصر داخلی که می توانند آلت دست عامل خارجی قرار گیرند نام می برد. به اعتقاد امام خمینی، دو ابزار بسیار مهم برای ایجاد اختلاف که توسط عامل و عناصر مذکور مورد استناد واقع می شوند عبارتند از ملی گرائی ناسیونالیسم و اختلاف مذهبی.
بر این اساس راهبرد امام خمینی برای رسیدن به وحدت مبتنی بر برخورد با عامل اصلی یعنی ابرقدرتها و قدرتهای سلطه گر و همچنین مبارزه با عناصر تفرقه افکن داخلی می باشد.
ابزارهای راهبردی برای رسیدن به وحدت نیز از نظر امام عبارتند از: سران آگاه دولتهای اسلامی و همچنین علماء و روشنفکران و کنگره عظیم حج.
مقدمه:
قدرتمند شدن جهان اسلام یکی از آرمانهای اساسی در اندیشه سیاسی امام خمینی است. در این راستا وجود وحدت و اتحاد در صفوف داخلی مسلمین از نظر ایشان، یکی از مهمترین عوامل قدرت بویژه در مبارزه با دشمن جهانی به شمار می اید. بر این اساس، امام خمینی به عنوان یکی از منادیان بزرگ وحدت در جهان اسلام شناخته می شوند و در بیانات، مکتوبات و دیدگاههای فقهی و سیره عملی خود بر ضرورت اتحاد ملل و طوایف مسلمین و جلوگیری از تفرقه در صفوف امت اسلامی تأکید فراوانی دارند. این مقاله کوشیده است ضمن بررسی ابعاد این هدف در اندیشه سیاسی امام خمینی به طور خاص به دو پرسش زیر پاسخ دهد:
اولاً ایا این تأکید بر وحدت تنها به خاطر مصلحتهای خاص و از دیدگاهی تاکتیکی مطرح شده است و یا اینکه مبنای نظری مهمی در بینش امام خمینی دارد؟
ثانیاً راهبرد (استراتژی) ایشان برای تحقق این وحدت چیست؟
1- مبانی نظری اندیشه امام خمینی در خصوص وحدت مسلمین
بررسی آثار امام خمینی بیانگر این مطلب است که تأکید بر وحدت در آثار ایشان، از یک مبنای نظری قوی ریشه می گیرد و این تأکید بر مکتب فلسفی عرفانی امام خمینی که مبتنی بر وحدت حقیقی عالم خلق و امر و وحدت حقیقی موجود است استوار می باشد. از دیدگاه امام فطرت الهی بشر گرایش به توحید دارد و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی اش آنجا که به غرضها و تمایلهای نفسانی و شیطانی آلوده نشده بر همین گرایش حکم کرده است. منازعات، پراکندگیها و تفرقهها نیز خلاف مصلحت جوامع انسانی و گاهی در مسیر انحطاط دانسته شده است. انبیای الهی از آدم تا خاتم – صلوةالله علیهم اجمعین – نیز اساس دعوت
دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرک و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد قرار داده اند. اعتقاد به توحید، نهاییترین مرز اسلام و کفر است و اصولاً گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوه های اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن کثرت گرایی از ویژگیهای بارز مادهپرستی و شرک به شمار می اید.
امام در کتاب سرالصلوة در بیان مقامات معنوی علماء با الله پس از ذکر مقدمات سه گانه ای، چهارمین مقام اولیا را تحقق مقام وحدت می دانند و می فرمایند:
«در این مقام کثرت قاب قوسین از میان برخیزد و به هویت ذاتیه با جمیع شئونات آن، مستهلک در عین جمع و متلاشی در نور قدم و مضمحل در احدیت و فانی در غیب هویت شوند.»
و در جایی دیگر می فرمایند:
«اصحاب صحو بعد المحو را حجابی از غیب و شهادت نباشد. وجود خود آنها وجود حقانی باشد و عالم را به وجود حقانی مشاهده کنند و «ما رایت شیئاً الا و رایت الله قبله و بعده و معه»، تجلیات ذاتیه و اسمائیه و افعالیه هیچیک، آنها را از دیگری محجوب نکند.»[94]
حضرت امام وحدت را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی می دانند که بدون آنها حاصل نخواهد شد. ایشان می فرمایند:
«باید کوشش کنید، باید کوشش کنیم که این رحمت ادامه پیدا کند... تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است.»[95]
شعر عرفانی امام نیز آوای وحدت را در مجموعه نظام هستی تکرار می کند، بدان پایه که حتی فریاد اناالحق منصور را نشان انیت و ثنویت می داند:
بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی مدعی حق طلب انیت و انّا چه شد؟
و یا در سروده ای دیگر:
«فریاد اناالحق ره منصور بود یا رب مددی که فکر راهی بکنیم»[96]
حضرت امام در میدان مبارزه نیز یکی از پیشگامان دعوت به وحدت بودند. بخش مهمی از نخستین اعلامیه تاریخی ایشان که بیش از پنجاه سال پیش با ایه مبارکه «قتل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا الله مثنی و فرادی»[97] آغاز و صادر شده است وحدت امت را به عنوان بستر قیام لله تشکیل می دهد.
حضرت امام در کتاب چهل حدیث که برای استفاده عموم نوشته شده است در بیانی تاریخی و اخلاقی در معنا و ماهیت وحدیت کلمه می فرمایند:
«یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای
عظام – سلامالله علیهم – که علاوه بر آن که خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در سهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همه و الفت و اخوت و صفای باطنی و صداقت قلبی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهنده، و جمعیت به منزلهی یک شخص باشد، و افراد به منزله اعضا و اجزای آن باشند، و تمام کوششها و سعی ها، حول یک مقصد بزرگ الهی و یک سهم عظیم عقلی که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودّت و اخوتی در بین یک نوع و یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند، چنانچه از مراجعه به تواریخ خصوصاً تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات عظیمه آن مطلب خوب روشن می شود. مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت.»
بر این اساس امام خمینی بر اساس یک
مبنای فلسفی و عرفانی به طور اصولی از وحدت حمایت می کنند و یکی از تجلیات آن را وحدت بین مسلمین می دانند.
2- عامل اصلی تفرقه در جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی
راهبرد امام خمینی برای تحقق وحدت، مبتنی بر نگرش ایشان به عوامل تفرقه در جهان اسلام است. به همین دلیل به منظور درک چرایی این راهبرد، نخست به بحث مختصری در خصوص عامل یا عوامل تفرقه در جهان اسلام می پردازیم.
امام خمینی علت العلل تفرقه در جهان اسلام را عامل خارجی می داند و معتقدند که این عامل با استفاده از ابزارهای داخلی خود، کار تخریب و انهدام وحدت در جوامع اسلامی را انجام داده و خواهد داد. ایشان هدف عوامل خارجی از تفرقه را سلطه بر جوامع مسلمین و غارت ذخایر آنها می دانند و در این باره می گویند:
«آنهایی که می خواهند که بلاد مسلمین بهره گیری کنند، آنهایی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند، آنهایی که می خواهند دولتهای اسلامی را در زیر یوغ سلطه خودشان قرار بدهند اینها کوشش کرده اند خودشان و عُمالشان به اینکه تفرقه بین مسلمین ایجاد کنند.»[98]
امام در جای دیگری این عوامل را دولتهای استعمارطلب می دانند و می گویند:
«دولتهای استعمار طلب، دولتهایی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند با وسیله های مختلف، با نیرنگهای متعدد دول اسلامی را، سران دول اسلامی را اغفال می کنند. گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند و... بین طوایف به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهایی پخش می کنند؛ تبلیغاتی می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و آنها به ذخایری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند.»
ایشان در موقعیتهای دیگری از قدرتمندان و ابرقدرتها در این رابطه یاد می کنند و می گویند:
«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند... ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند.»[99]
و یا:
«اینطور نیست که این ممالک اسلامی که با هم اختلاف دارند و اختلافات سرسختانه با هم دارند... من باب اتفاق شده باشد،
خیر، این نقشه های آن ابرقدرتهاست که اینها را وا می دارد که به هم بپیوندند و این قدرت یک میلیاردی نیاید روی کار.»[100]
امام با اشاره به عناصر داخلی که به اعتقاد ایشان به عنوان کارگزاران عوامل خارجی عمل می کنند و تفرقه در جهان اسلام را دامن می زنند، خاطر نشان می سازند که این عناصر داخلی در خدمت عامل اصلی تفرقه یعنی عامل خارجی هستند:
«آنهایی که می خواهند ایجاد تفرقه بکنند، اینها نه اهل سنت هستند نه اهل تشیع. آنها کسانی هستند که کارگردانان آن دولتهای ابرقدرت هستند و اینها در خدمت آنها هستند.»[101]
و در جایی دیگر می افزایند:
«شیطان بزرگ جوجه های خود را فراخوانده است تا با هر حیلهای متصور بین مسلمین تفرقه افکند و امت توحیدی و برادران ایمانی را به اختلاف و دشمنی کشاند و راه سلطه گری و چپاول را برای خویش هر چه بیشتر باز کند.»[102]
امام خمینی به صورت خاص به دو دسته از این عناصر داخلی اشاره می کنند و یکی از آنها را برخی سران اسلامی می دانند. و می گویند:
«یکی از بزرگترین و اساسی ترین مشکلات منشأ آن می باشد... و جنایتکاران سودجو که از اختلاف ملتها و دولتها به سود خودشان بهره برداری می کنند با دست عمال از خدا بی خبر خود به اختلافات دامن می زنند.»[103]
و یا در جایی دیگر می فرمایند:
«اختلاف نظر و مزدوری بعضی سران کشورهای اسلامی، به هفتصد میلیون مسلمان، علی رغم معادن و ثروتها و امکانات طبیعیشان، فرصت و امکان کوتاه کردن دست استعمار، و صهیونیسم و محدود کردن نفوذ بیگانگان را نمی دهد.»[104]
امام خمینی دومین عنصر مهم داخلی را که به عنوان کارگزار عامل اصلی عمل می کند عناصر فرهنگی می دانند و به طور خاص به برخی اقدامات آخوندهایی که ایشان از عناوین «جیره خوار»[105] و «نفاقافکن» و «وعاظ السلاطین» برای آنها استفاده می کنند اشاره می کنند از جمله به اقدام این عناصر در ایجاد تفرقه بین ایران اسلامی و بقیه کشورهای مسلمان اشاره دارند و می گویند:
«در آستانه کوشش بی امان ایران برای وحدت کلمه و تشبث به اسلام بزرگ توحید و بین جمیع مسلمین جهان، به یکی از مهره های خبیث آمریکا دستور می دهند تا از
فقها و فقیهان اهل سنت فتوا بر کفر ایرانیان عزیز بگیرند که برخی از این مهره ها نیز گفته اند، اسلامی که ایرانیان می گویند غیر از اسلامی است که ما می گوییم.»[106]
ایشان در جای دیگری می فرمایند:
«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند و عمال از خدا بی خبر آنان از آن جمله وعاظ اسلاطین، که از سلاطین جور سیاه روی ترند ریخته شد، و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک می کنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه می دارند.»[107]
و یا در جایی دیگر می گویند:
«آنهایی که می خواهند ایجاد تفرقه بکنند نه اهل سنت هستند نه اهل تشیع هستند، آنها کسانی هستند که کارگردانان دولتهای ابرقدرت هستند و در خدمت آنها هستند... اینها اشخاصی هستند که برای دشمنهای اسلام مشغول توطئه هستند و می خواهند
دشمنهای اسلام را بر مسلمین غالب کنند. آنها طرفدار آمریکا هستند، بعضی طرفدار شوروی هستند.»[108]
امام خمینی معتقدند که این عامل خارجی با استفاده از عوامل داخلی خود از دو ابزار مهم برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام استفاده کرده است که این دو ابزار مهم عبارتند از اختلاف قومی (ناسیونالیسم) و اختلاف مذهبی.
امام برای تبیین این دو عامل از برخی تجربیات تاریخی استفاده می کنند. و در خصوص ابزار ناسیونالیسم و ملی گرایی از تجربه فروپاشی امپراتوری بزرگ عثمانی یاد می کنند و معتقدند که قدرتهای بزرگ برای نابودی یک امپراتوری بزرگ اسلامی و تجزیه مسلمانان به این ابزار متوسل شده و با طرح مسئله قومیتهای مختلف، جدایی بین کرد، ترک، عرب را در جهان اسلام دامن زدند و می افزایند:
«شاید بسیاری از شما یادشان بیاید جنگ بین المللی اولی را، که با مسلمین و با دولت عثمانی چه کردند. دولت عثمانی یکی از دولی بود که اگر با شوروی طرف می شد گاهی او را زمین می زد، سایر دول حریف میدان او نبودند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش تقریباً از شرق تا غرب را گرفته بود. آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ای نمی شود چاره ای کرد، نمی شود ذخایر را برد. بعد از اینکه در این جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند، تجزیه کردند دولت عثمانی را به دولتهای بسیار کوچک، کوچک. برای هر یک از آنها امیر یا سلطانی یا رئیس جمهوری قرار دادند که آنها در قبضه مستعمره چیها و ملت بیچاره در قبضه آنها بود. با این وضع یک دولت عثمانی با آن مرز را زمین زدند.»[109]
امام در خصوص ملی گرایی می فرمایند:
«من مکرر عرض می کنم که این ملی گرایی اساس بدبختی مسلمین است. برای اینکه ملتها را مقابل یکدیگر قرار دهد... اینها تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتها که می خواستند ما را بچاپند شده است. معالاسف بعضی اشخاص مسلمان هم باورشان آمده است.»[110]
ایشان در سخنانی دیگر از ملی گرایی بهعنوان یکی از نقشه های بزرگ قدرتهای بزرگ برای چپاول مسلمین یاد می کنند و می گویند:
«از نقشه های بزرگ قدرتهای بزرگ که می خواهند مسلمین را زیر سلطه خود بیاورند و مخازن آنها را غصب کنند و اموال آنها را به چپاول ببرند مسئله ملت گرایی است... نقشه
قدرتهای بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که این قشرهای مسلم را... از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس از هم جدا کنند بلکه با هم دشمن کنند و این درست برخلاف مسیر اسلام است... اینهایی که با اسم ملیت و گروهگرایی و ملی گرایی بین مسلمین تفرقه می اندازند، اینها لشگرهای شیطان و کمک کارهای به قدرتهای بزرگ و مخالفین با قرآن است.»[111]
امام خمینی در سخنان خود به ابزار دوم استعمار یعنی ایجاد اختلاف مذهبی بین فرقه های مسلمین اشاره دارند و آن را یکی از جنایات قدرتمندان برای ویران کردن اساس وحدت مسلمین می دانند. و می فرمایند:
«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود میبرند و عمال از خدا بی خبر آنان از جمله وعظ السلاطین که از سلاطین جور، سیاه رویترند، ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک می کنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند. طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه میدارند.»[112]
ایشان در جای دیگر از تفرقه به عنوان یک انحراف در جوامع مسلمین یاد می کنند که به وسیله دست قوی دشمن ایجاد شد. و معتقدند کسانی که تفرقه ایجاد می کنند نه سنی هستند نه شیعه، بلکه ابزار دست دولتهای ابر قدرت می باشند.[113]
3-مبانی راهبرد امام خمینی برای وحدت جهانی اسلام
به دنبال بحث مذکور مبنی بر اینکه امام خمینی عامل اصلی تفرقه در جهان اسلام را عامل خارجی می دانند که به وسیله عمال داخلی خود با استفاده از دو ابزار مهم ملی گرایی و اختلاف مذهبی به فروپاشی وحدت امت مبادرت می ورزند، حال به بررسی این موضوع می پردازیم که راه رسیدن به وحدت و یا استراتژی وحدت جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی چیست؟
مطالعه آثار منتشر شده از امام خمینی نشاندهنده این امر است که مبانی استراتژی ایشان به منظور وحدت در جهان اسلام بر دو اصل سلبی زیر استوار است که همراه آن به استفاده از یک سری ابزارهای ایجابی، می توان وحدت جهان اسلام را متحقق کرد.
الف) مبارزه و تبرّی از ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ سلطه گر
با توجه به نگرش امام نسبت به عامل اصلی تفرقه، بدیهی است که مهمترین استراتژی رسیدن به وحدت را برخورد با ابرقدرتها و قدرتهای سلطه گر بدانند و طرد سلطه و نفوذ این قدرتها را مهمترین عامل در اعاده وحدت بر جهان اسلام قلمداد کنند. امام خمینی در این باره می فرمایند:
«ملتهای مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابرقدرتها با خود بگذارند مگر اینکه خلاف عملی و عینی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند.»[114]
و در جای دیگر می فرمایند:
«کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد.»[115]
امام در این رابطه به طور خاص از مبارزه با آمریکا به عنوان مهمترین مصداق سلطه گری در جهان اسلام و مهمترین عامل تفرقه یاد می کنند و مبارزه با آن را مورد تأکید قرار می دهند و می گویند:
«مهمترین و دردآورترین مسئله ای که ملتهای اسلامی و غیراسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است موضوع آمریکاست. دولت آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهای جهان برای بیشتر بلعیدن ذخایر مادی کشورهای تحت سلطه از هیچ کوششی فروگذار نمی کند. آمریکا
دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است. آمریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید.»[116]
بر این اساس امام خمینی، برخورد با آمریکا و پایگاه منطقه آن یعنی اسرائیل را نه تنها از دید روابط با کشوری قدرتمند در رژیمی نامشروع بلکه از دیدی استراتژیک در خصوص وحدت جهان اسلام می نگرند و نفی و طرد نفوذ و سلطه آمریکا در کشورهای اسلامی را موجب حیات مجدد جهان اسلام و رفع تفرقه در این کشورها می دانند. در این قالب، تأکید امام بر اینکه آمریکا شیطان بزرگ است و حساسیت خاص ایشان در نفی هرگونه رابطه مجدد با آن کشور معنا پیدا می کند. همچنین تأکید بر انجام اعمال برائت از مشرکین در حج و برگزاری روز قدس در این راستاست. بنابراین به نظر میرسد امام خمینی معتقدند با دوری جستن از نفوذ و سلطه قدرتهای سلطه گر تا حد زیادی یکی از موانع اصلی وحدت رفع شده و به دنبال آن وجوه مشترک و نیازهای کشورهای اسلامی آنها را به سوی یکدیگر سوق داد.
ب) حفظ انسجام امت اسلام و مبازره با عناصر تفرقه افکن
امام خمینی علاوه بر نفی ابرقدرتها، نفی ابزارهای داخلی آنها را نیز گام اساسی دیگر برای حفظ وحدت می دانند. زیرا با توجه به اینکه امام خمینی از دو ابزار مهم تفرقه در جهان اسلام تحت عنوان تفرقه قومی (ناسیونالیسم) و تفرقه مذهبی یاد کردهاند طبیعی است که مبارزه با این دو روش تفرقه را یکی از اصول استراتژی مهم خود بدانند و بر حفظ انسجام امت اسلامی و مبارزه با عناصر تفرقه افکن تأکید ورزند. ایشان در این باره تلاش دارند تا با طرح مبانی مشترک مسلمانان اختلاف مذهبی آنها را کم اهمیت جلوه دهند و همه را در حول محور قرآن و توحید متحد سازند. ایشان در این باره می گویند :
«ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم. همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم...»[117] «اصل این مسئله که شیعه یک طرف و سنی طرف دیگر، از روی جهالت و از روی تبلیغاتی است که اجانب کرده اند... امروز روزی است که همه مسلمین باید با هم مجتمع بشوند.»[118]
امام در همین باره می افزایند:
«یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و دسته ای حنبلی و دسته ای اخباری. اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعه ای که می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و شدند شافعی و یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند اینها شدند شیعه اینها دلیل اختلاف نیست ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم ما همه با هم برادریم برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند.»[119]
ایشان بزرگ کردن این اختلافات را تنها ابزاری از جانب استعمارگران برای ایجاد اختلاف و تفرقه بین جوامع اسلامی می دانند و ضمن اشاره به برخی تفرقه اندازیها از سوی علمای وهابی که به نام مذهب انجام می شود آنها را مأمور می دانند و می گویند:
«از مرکز وحی که رسول اکرم در آنجا مردم را دعوت به اعتصام بحبلالله و وحدت فرموده است یک آخوند درباری صدای نفاق برمی دارد و فریاد نفاق انگیز می کشد.»
امام خمینی همچنین در اقدامی عملی از حجاج ایرانی می خواهند که برای از بین بردن این اختلافات اقدام کنند و از هرگونه عملی که بوی تفرقه از آن بیاید در مراسم حج خودداری کنند و حتی خواندن نماز در پشت سر امام غیرشیعی را بدون مهر صحیح می دانند و ترک مسجدالحرام را در حین برپایی نماز جماعت مذمت می کنند.[120]
سیره عملی ایشان نیز همواره بر رفع این تفرقهها حکایت دارد. ایشان اختلافات فقهی در مذاهب اسلامی را بسیار کوچک تر از آن می بینند که باعث تشتت مسلمین در مقابل کفار شوند.
از سوی دیگر امام خمینی در مواضع مختلفی ضمن مخالفت با هرگونه گروهگرایی در جهان اسلام آن را باعث تفرقه و ضعف قدرت مسلمین می دانند و معتقدند که باید از فعالیت برخی احزاب که باعث شکاف اجتماعی می شود جلوگیری کرد و آنها را باعث تجزیه ملت و جلوگیری از وحدت ملل اسلامی می دانند.[121]
امام با تأکید بر مصالح اسلام به جای منافع ملی، معتقدند که قومیتهای مختلف می توانند تنها گرد محور اسلامی تجمع کنند و منافع اسلامی خود را تأمین نمایند بر این
اساس ایشان اعتقاد دارند که با نفی ابرقدرتها و عوامل داخلی تفرقه، موانع اصلی وحدت بین ملل اسلامی برطرف می شود.
4-ابزارهای راهبردی در ایجاد وحدت بین جوامع اسلام
همانطور که ذکر شد امام خمینی معتقدند مبارزه با سلطه قدرتها در جهان اسلام و همچنین مبارزه برای از بین بردن امکانات داخلی آنها در جوامع اسلامی و نفی هرگونه تفرقه قومی و مذهبی مهمترین اولویت را در هرگونه تلاش برای وحدت جهان اسلام داراست و بعد از آن می توان زمینه وحدت ملل اسلامی را برای ایجاد یک امت واحد فراهم ساخت. ایشان برای این منظور ابزارهای متعددی را پیشنهاد می کنند. تا به کمک آنها بتوان این وحدت را متحقق ساخت. در بخش زیر به مهمترین این ابزارها اشاره می شود:
الف- دولتهای جوامع مسلمان
در این باره امام خمینی معتقدند که دولتهای اسلامی یکی از مهمترین عوامل بالقوه وحدتدهنده به جهان اسلام است. ایشان به رغم اینکه به حضور برخی دولتهای بسیار وابسته و مزدور در جهان اسلام اشاره دارند سعی می کنند با نصیحت به ترغیب دیگر رؤسای دول اسلامی بپردازند و آنها را تشویق به اتحاد با هم نمایند. امام در این باره با توجه دادن آنها به اسلام و مصلحت اسلامی به عنوان مهمترین عوامل وحدت ساز می گویند:
«من همواره مصراً خواستهام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند، متأسفانه دعوتهای مرا رژیمهای مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمده اند نشنیده اند، من امیدوارم که بالاخره این دعوتها شنیده شوند و من در این باره پایداری خوهم کرد.»[122]
و یا در جایی دیگری می فرمایند:
«الان به رؤسای اسلام، بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهوری اسلام تکلیف است که این اختلافات جزئی موسمی را که گاهی دارند، این اختلافات را کنار بگذراند. عرب و عجم ندارد، ترک و فارس ندارند، اسلام، کلمه اسلام. پیغمبر اسلام همانطوری که خودشان طریقه مبارزهشان بوده است باید اینها هم تبع باشند تبع اسلام باشند.»[123]
امام همچنین از سلاطین اسلامی می خواهند که ضمن حفظ حدود و مرزهای خود به جامعه بزرگ اسلامی که مشترک بین
آنهاست بیندیشند و برای مصالح اسلامی اولویت خاص قائل باشند:
«اگر این هفتصد میلیون مسلمان دویست میلیونش، چهارصد میلیونش با هم دست بدهند، دست برادری بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ کنند، و حدود خودشان را حفظ کنند لکن در جامعه اسلامی که مشترک ما بین همه است با هم توحید کلمه کنند، دیگر یهود به فلسطین طمع نمی کند و هند به کشمیر طمع نمی کند، اما نمی گذارند شما متحد شوید.»[124]
امام خمینی بر لزوم حمایت همهجانبه همه کشورهای اسلامی از یکدیگر در مقابل دشمن تأکید می کنند. و معتقدند که بر همه مسلمین واجب است که از مسلمانان دیگر در مقابل بیگانگان حمایت کنند.[125] و ضمن همکاری همهجانبه با یکدیگر جبهه مشترکی را در مقابله دشمن به وجود آورند. ایشان اعتقاد دارند که منابع عظیم اقتصادی این کشورها می تواند یکی از عوامل مهم قدرت این کشورها در مقابل ابرقدرتها باشد. بنابراین بر همکاریهای اقتصادی به عنوان مقدمه برای همکاریهای همهجانبه تأکید می ورزند.[126]
امام خمینی در سخنان خود ضمن اشاره به امکانات بالقوه طبیعی و انسانی این کشورها، از این کشورها می خواهند که با گسترش همکاریها و تجمع همه امکانات قدرت بزرگ جهان اسلام را به فعلیت درآورند. در این باره می گویند:
«اگر این دولتهای اسلامی، این دولتهایی که همه چیز دارند، این دولتهایی که افراد زیاد دارند، این دولتهایی که ذخایر زیاد دارند، اگر اینها با هم اتحاد پیدا کنند، در سایه اتحاد احتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند بلکه آنها به اینها محتاج هستند».[127]
ایشان در مواضع دیگری، گسترش همکاری و اتحاد جهان اسلام را باعث پیروزی مسلمین بر اسرائیل، و بازگرداندن مجدد عظمت مسلمین و بی نیازی آنان از قدرتهای بزرگ ذکر می کنند. و همکاری نظامی بین آنها در صورت هرگونه حمله به کشورهای اسلامی را توصیه می کنند و می گویند:
«هر ملتی مصلحت ملت دیگری را مصلحت خودش بداند و مؤمنین در هر جا که هستند برادر باشند و به برادری رفتار کنند و اگر یک جائری به یکی از ممالک اسلامی تعدی کرد این تعدی را به خودشان بدانند».[128]
به هر حال امام خمینی به عنوان یک مصلح واقعبین بر بیداری دولتها به عنوان مهمترین ابزار عملی وحدت، توجه خاصی را مبذول می دارند و از طرق مختلف خواستار به فعلیت رسیدن این امر می شوند.
ب – نقش علما و روشنفکران جوامع اسلامی
از دیدگاه امام، یکی دیگر از ابزارهای مهم برای وحدت جهان اسلام، علما و روشنفکران این جوامع هستند تا با بیداری مردم و آگاه کردن آنها از هرگونه خطرات و مضرات تفرقه در جهان اسلام، آنها را به سوی وحدت هدایت کنند. امام خمینی از علما و روشنفکران این کشورها می خواهند تا با قلمها و بیان خود به افشای دسیسه های استعمار بپردازند و عوامل اصلی تفرقه را رسوا سازند و جوامع اسلامی را به وحدت کلمه فراخوانند:
«علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران اسلام بزرگ یکدل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیت حیله باز و توطئه گر که با دسیسه ها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گسترده اند بپاخیزند و با بیان و قلم و
عدل خود، خوف و هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است بزدایند و این کتابهایی که اخیراً با دست استعمار که از آستین کثیف این بردگان شیطان منتشر شده و دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین می زنند نابود کنند و ریشه اختلاف که سرچشمه همه گرفتاری مظلومان و مسلمانان است را برکنند و یکدل و یکسو بر این رسانه های گروهی که در بیشتر ساعات شبانهروز به فتنه انگیزی و نفاق افکنی و دروغپردازی و شایعه سازی عمر خود را می گذارنند پرخاش کنند و بر سرچشمه های تروریزم که از کاخ سفید می جوشد بشورند.»[129]
امام خمینی در سخنان دیگری می فرمایند:
«اهل علم و اهل منبر بیشتر، روشنفکر و اهل قلم بیشتر، دیگران هم باید بگویند به همه، به طور توصیه، به هم سفارش کنند که گول این شیاطین که می خواهند جدا کنند شماها را از هم، گول اینها را نخورید.[130]
ایشان همچنین از اقشار مختلف مردم می خواهند تا با تشکیل جبهه مستضعفین مسلمانان را در حول محور اسلام و مبارزه برعلیه ابرقدرتها متحد سازند».[131]
بنابراین امام خمینی، وظیفه بیدارسازی
ملتها را متوجه علما و روشنفکران آنها می دانند. و از این گروه می خواهند تا نقش تاریخی خود را در وحدت جهان اسلام ایفا نمایند.
ج- کنگره بزرگ حج
امام خمینی از مراسم حج به عنوان یکی از ابزارهای مهم و استراتژیک وحدت یاد می کنند. و حضور میلیونها مسلمان در زمان واحدی را زمینه مناسبی برای طرح مسئله و ایجاد زمینه مناسبی برای طرح مسئله و ایجاد زمینه برای انجام وحدت عملی جهان اسلام می دانند. و در این باره می گویند:
«در اجتماع عظیم الهی حج، مسلمین به بررسی مشکلات عمومی مسلمین و در راه رفع آن کوشش کنند... یکی از بزرگترین و اساسی ترین مشکلات، عدم اتحاد بین مسلمین است.»[132]
ایشان ضمن برشمردن منافع سیاسی حج می گویند:
«از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان در این امر حیاتی اقدام و کوشش نمایند در به وجود آوردن جبههی مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار لاالهالاالله از تحت اسارت قدرتهای شیطانی و اجانب و استعمارگران بیرون ایند و با اخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند.»[133]
امام خمینی در یکی دیگر از سخنرانیهای خود مرکز دعوت به وحدت را مکه معظمه و در زمان اجتماع مسلمین برای فریضه حج می دانند.[134]
با توجه به اهمیتی که امام خمینی برای حج در راه تبلیغ وحدت جهان اسلام قائل اند تأکید ایشان بر انجام مراسم برائت از مشرکین نیز در این مراسم مشخص می شود. و بخوبی واضح است که برائت از مشرکین که اقدامی در راه برائت از سلطه گران و قدرتهای سلطه گر در جهان است اقدامی در راستای وحدتبخشی به جهان اسلام و نفی یکی از عوامل اصل تفرقه است.
امام خمینی اصولاً وحدت جهان اسلام را مهمترین عامل قدرت جهان اسلام می دانند. و مانع اصلی وحدت را عناصر خارجی و ابرقدرتها و قدرتهای سلطه گر معرفی می کنند که به خاطر تداوم منافع خود در منطقه با بهره گیری از دو ابزار داخلی یعنی تفرقه مذهبی و تفرقه قومی سعی در تجزیه جهان اسلام دارند.
بر این اساس، امام مبنای راهبرد (استراتژی) خود را بر نفی عامل خارجی و طرد عوامل
داخلی آن می دانند و معتقدند با نفی این عوامل، زمینه وحدت فراهم می شود و جوامع اسلامی می توانند با توجه به مشترکات خود به یکدیگر نزدیک شوند و قدرت جهان اسلام را به فعلیت درآورند. در این راه ابزارهای راهبردی (استراتژیک) مورد تأکید امام خمینی برای انجام این وحدت عبارتند از: حکومتهای حاکم بر جوامع مسلمان، علما و روشنفکران در جوامع اسلامی و استفاده از کنگره عظیم حج.
در این باره نویسنده معتقد است که تأکید بر وحدت در آثار امام ریشه در مکتب فلسفی عرفانی امام خمینی دارد که مبتنی بر وحدت حقیقی عالم خلق و امر و وحدت حقیقی موجود است.
همچنین راهبرد امام خمینی برای تحقق این وحدت مبتنی بر نگرش وی به عوامل تفرقه در جهان اسلام است و معتقد است در صورت رفع عوامل تفرقه، وحدت می تواند متحقق شود.
امام خمینی علتالعلل تفرقه در جهان اسلام را عامل خارجی می داند و معتقد است که این عامل خارجی با استفاده از عناصر داخلی در جوامع مسلمان کار تخریب و انهدام وحدت در این جوامع را انجام می دهد. وی از سران کشورهای اسلامی و آخوندهای درباری بعنوان دو دسته از عناصر داخلی که می توانند آلت دست عامل خارجی قرار گیرند نام می برد. به اعتقاد امام خمینی، دو ابزار بسیار مهم برای ایجاد اختلاف که توسط عامل و عناصر مذکور مورد استناد واقع می شوند عبارتند از ملی گرائی ناسیونالیسم و اختلاف مذهبی.
بر این اساس راهبرد امام خمینی برای رسیدن به وحدت مبتنی بر برخورد با عامل اصلی یعنی ابرقدرتها و قدرتهای سلطه گر و همچنین مبارزه با عناصر تفرقه افکن داخلی می باشد.
ابزارهای راهبردی برای رسیدن به وحدت نیز از نظر امام عبارتند از: سران آگاه دولتهای اسلامی و همچنین علماء و روشنفکران و کنگره عظیم حج.
مقدمه:
قدرتمند شدن جهان اسلام یکی از آرمانهای اساسی در اندیشه سیاسی امام خمینی است. در این راستا وجود وحدت و اتحاد در صفوف داخلی مسلمین از نظر ایشان، یکی از مهمترین عوامل قدرت بویژه در مبارزه با دشمن جهانی به شمار می اید. بر این اساس، امام خمینی به عنوان یکی از منادیان بزرگ وحدت در جهان اسلام شناخته می شوند و در بیانات، مکتوبات و دیدگاههای فقهی و سیره عملی خود بر ضرورت اتحاد ملل و طوایف مسلمین و جلوگیری از تفرقه در صفوف امت اسلامی تأکید فراوانی دارند. این مقاله کوشیده است ضمن بررسی ابعاد این هدف در اندیشه سیاسی امام خمینی به طور خاص به دو پرسش زیر پاسخ دهد:
اولاً ایا این تأکید بر وحدت تنها به خاطر مصلحتهای خاص و از دیدگاهی تاکتیکی مطرح شده است و یا اینکه مبنای نظری مهمی در بینش امام خمینی دارد؟
ثانیاً راهبرد (استراتژی) ایشان برای تحقق این وحدت چیست؟
1- مبانی نظری اندیشه امام خمینی در خصوص وحدت مسلمین
بررسی آثار امام خمینی بیانگر این مطلب است که تأکید بر وحدت در آثار ایشان، از یک مبنای نظری قوی ریشه می گیرد و این تأکید بر مکتب فلسفی عرفانی امام خمینی که مبتنی بر وحدت حقیقی عالم خلق و امر و وحدت حقیقی موجود است استوار می باشد. از دیدگاه امام فطرت الهی بشر گرایش به توحید دارد و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی اش آنجا که به غرضها و تمایلهای نفسانی و شیطانی آلوده نشده بر همین گرایش حکم کرده است. منازعات، پراکندگیها و تفرقهها نیز خلاف مصلحت جوامع انسانی و گاهی در مسیر انحطاط دانسته شده است. انبیای الهی از آدم تا خاتم – صلوةالله علیهم اجمعین – نیز اساس دعوت
دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرک و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد قرار داده اند. اعتقاد به توحید، نهاییترین مرز اسلام و کفر است و اصولاً گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوه های اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن کثرت گرایی از ویژگیهای بارز مادهپرستی و شرک به شمار می اید.
امام در کتاب سرالصلوة در بیان مقامات معنوی علماء با الله پس از ذکر مقدمات سه گانه ای، چهارمین مقام اولیا را تحقق مقام وحدت می دانند و می فرمایند:
«در این مقام کثرت قاب قوسین از میان برخیزد و به هویت ذاتیه با جمیع شئونات آن، مستهلک در عین جمع و متلاشی در نور قدم و مضمحل در احدیت و فانی در غیب هویت شوند.»
و در جایی دیگر می فرمایند:
«اصحاب صحو بعد المحو را حجابی از غیب و شهادت نباشد. وجود خود آنها وجود حقانی باشد و عالم را به وجود حقانی مشاهده کنند و «ما رایت شیئاً الا و رایت الله قبله و بعده و معه»، تجلیات ذاتیه و اسمائیه و افعالیه هیچیک، آنها را از دیگری محجوب نکند.»[94]
حضرت امام وحدت را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی می دانند که بدون آنها حاصل نخواهد شد. ایشان می فرمایند:
«باید کوشش کنید، باید کوشش کنیم که این رحمت ادامه پیدا کند... تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است.»[95]
شعر عرفانی امام نیز آوای وحدت را در مجموعه نظام هستی تکرار می کند، بدان پایه که حتی فریاد اناالحق منصور را نشان انیت و ثنویت می داند:
بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی مدعی حق طلب انیت و انّا چه شد؟
و یا در سروده ای دیگر:
«فریاد اناالحق ره منصور بود یا رب مددی که فکر راهی بکنیم»[96]
حضرت امام در میدان مبارزه نیز یکی از پیشگامان دعوت به وحدت بودند. بخش مهمی از نخستین اعلامیه تاریخی ایشان که بیش از پنجاه سال پیش با ایه مبارکه «قتل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا الله مثنی و فرادی»[97] آغاز و صادر شده است وحدت امت را به عنوان بستر قیام لله تشکیل می دهد.
حضرت امام در کتاب چهل حدیث که برای استفاده عموم نوشته شده است در بیانی تاریخی و اخلاقی در معنا و ماهیت وحدیت کلمه می فرمایند:
«یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای
عظام – سلامالله علیهم – که علاوه بر آن که خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در سهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همه و الفت و اخوت و صفای باطنی و صداقت قلبی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهنده، و جمعیت به منزلهی یک شخص باشد، و افراد به منزله اعضا و اجزای آن باشند، و تمام کوششها و سعی ها، حول یک مقصد بزرگ الهی و یک سهم عظیم عقلی که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودّت و اخوتی در بین یک نوع و یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند، چنانچه از مراجعه به تواریخ خصوصاً تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات عظیمه آن مطلب خوب روشن می شود. مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت.»
بر این اساس امام خمینی بر اساس یک
مبنای فلسفی و عرفانی به طور اصولی از وحدت حمایت می کنند و یکی از تجلیات آن را وحدت بین مسلمین می دانند.
2- عامل اصلی تفرقه در جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی
راهبرد امام خمینی برای تحقق وحدت، مبتنی بر نگرش ایشان به عوامل تفرقه در جهان اسلام است. به همین دلیل به منظور درک چرایی این راهبرد، نخست به بحث مختصری در خصوص عامل یا عوامل تفرقه در جهان اسلام می پردازیم.
امام خمینی علت العلل تفرقه در جهان اسلام را عامل خارجی می داند و معتقدند که این عامل با استفاده از ابزارهای داخلی خود، کار تخریب و انهدام وحدت در جوامع اسلامی را انجام داده و خواهد داد. ایشان هدف عوامل خارجی از تفرقه را سلطه بر جوامع مسلمین و غارت ذخایر آنها می دانند و در این باره می گویند:
«آنهایی که می خواهند که بلاد مسلمین بهره گیری کنند، آنهایی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند، آنهایی که می خواهند دولتهای اسلامی را در زیر یوغ سلطه خودشان قرار بدهند اینها کوشش کرده اند خودشان و عُمالشان به اینکه تفرقه بین مسلمین ایجاد کنند.»[98]
امام در جای دیگری این عوامل را دولتهای استعمارطلب می دانند و می گویند:
«دولتهای استعمار طلب، دولتهایی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند با وسیله های مختلف، با نیرنگهای متعدد دول اسلامی را، سران دول اسلامی را اغفال می کنند. گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند و... بین طوایف به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهایی پخش می کنند؛ تبلیغاتی می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و آنها به ذخایری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام بدهند.»
ایشان در موقعیتهای دیگری از قدرتمندان و ابرقدرتها در این رابطه یاد می کنند و می گویند:
«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند... ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند.»[99]
و یا:
«اینطور نیست که این ممالک اسلامی که با هم اختلاف دارند و اختلافات سرسختانه با هم دارند... من باب اتفاق شده باشد،
خیر، این نقشه های آن ابرقدرتهاست که اینها را وا می دارد که به هم بپیوندند و این قدرت یک میلیاردی نیاید روی کار.»[100]
امام با اشاره به عناصر داخلی که به اعتقاد ایشان به عنوان کارگزاران عوامل خارجی عمل می کنند و تفرقه در جهان اسلام را دامن می زنند، خاطر نشان می سازند که این عناصر داخلی در خدمت عامل اصلی تفرقه یعنی عامل خارجی هستند:
«آنهایی که می خواهند ایجاد تفرقه بکنند، اینها نه اهل سنت هستند نه اهل تشیع. آنها کسانی هستند که کارگردانان آن دولتهای ابرقدرت هستند و اینها در خدمت آنها هستند.»[101]
و در جایی دیگر می افزایند:
«شیطان بزرگ جوجه های خود را فراخوانده است تا با هر حیلهای متصور بین مسلمین تفرقه افکند و امت توحیدی و برادران ایمانی را به اختلاف و دشمنی کشاند و راه سلطه گری و چپاول را برای خویش هر چه بیشتر باز کند.»[102]
امام خمینی به صورت خاص به دو دسته از این عناصر داخلی اشاره می کنند و یکی از آنها را برخی سران اسلامی می دانند. و می گویند:
«یکی از بزرگترین و اساسی ترین مشکلات منشأ آن می باشد... و جنایتکاران سودجو که از اختلاف ملتها و دولتها به سود خودشان بهره برداری می کنند با دست عمال از خدا بی خبر خود به اختلافات دامن می زنند.»[103]
و یا در جایی دیگر می فرمایند:
«اختلاف نظر و مزدوری بعضی سران کشورهای اسلامی، به هفتصد میلیون مسلمان، علی رغم معادن و ثروتها و امکانات طبیعیشان، فرصت و امکان کوتاه کردن دست استعمار، و صهیونیسم و محدود کردن نفوذ بیگانگان را نمی دهد.»[104]
امام خمینی دومین عنصر مهم داخلی را که به عنوان کارگزار عامل اصلی عمل می کند عناصر فرهنگی می دانند و به طور خاص به برخی اقدامات آخوندهایی که ایشان از عناوین «جیره خوار»[105] و «نفاقافکن» و «وعاظ السلاطین» برای آنها استفاده می کنند اشاره می کنند از جمله به اقدام این عناصر در ایجاد تفرقه بین ایران اسلامی و بقیه کشورهای مسلمان اشاره دارند و می گویند:
«در آستانه کوشش بی امان ایران برای وحدت کلمه و تشبث به اسلام بزرگ توحید و بین جمیع مسلمین جهان، به یکی از مهره های خبیث آمریکا دستور می دهند تا از
فقها و فقیهان اهل سنت فتوا بر کفر ایرانیان عزیز بگیرند که برخی از این مهره ها نیز گفته اند، اسلامی که ایرانیان می گویند غیر از اسلامی است که ما می گوییم.»[106]
ایشان در جای دیگری می فرمایند:
«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند و عمال از خدا بی خبر آنان از آن جمله وعاظ اسلاطین، که از سلاطین جور سیاه روی ترند ریخته شد، و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک می کنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه می دارند.»[107]
و یا در جایی دیگر می گویند:
«آنهایی که می خواهند ایجاد تفرقه بکنند نه اهل سنت هستند نه اهل تشیع هستند، آنها کسانی هستند که کارگردانان دولتهای ابرقدرت هستند و در خدمت آنها هستند... اینها اشخاصی هستند که برای دشمنهای اسلام مشغول توطئه هستند و می خواهند
دشمنهای اسلام را بر مسلمین غالب کنند. آنها طرفدار آمریکا هستند، بعضی طرفدار شوروی هستند.»[108]
امام خمینی معتقدند که این عامل خارجی با استفاده از عوامل داخلی خود از دو ابزار مهم برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام استفاده کرده است که این دو ابزار مهم عبارتند از اختلاف قومی (ناسیونالیسم) و اختلاف مذهبی.
امام برای تبیین این دو عامل از برخی تجربیات تاریخی استفاده می کنند. و در خصوص ابزار ناسیونالیسم و ملی گرایی از تجربه فروپاشی امپراتوری بزرگ عثمانی یاد می کنند و معتقدند که قدرتهای بزرگ برای نابودی یک امپراتوری بزرگ اسلامی و تجزیه مسلمانان به این ابزار متوسل شده و با طرح مسئله قومیتهای مختلف، جدایی بین کرد، ترک، عرب را در جهان اسلام دامن زدند و می افزایند:
«شاید بسیاری از شما یادشان بیاید جنگ بین المللی اولی را، که با مسلمین و با دولت عثمانی چه کردند. دولت عثمانی یکی از دولی بود که اگر با شوروی طرف می شد گاهی او را زمین می زد، سایر دول حریف میدان او نبودند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش تقریباً از شرق تا غرب را گرفته بود. آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ای نمی شود چاره ای کرد، نمی شود ذخایر را برد. بعد از اینکه در این جنگ با آن بساط غلبه پیدا کردند، تجزیه کردند دولت عثمانی را به دولتهای بسیار کوچک، کوچک. برای هر یک از آنها امیر یا سلطانی یا رئیس جمهوری قرار دادند که آنها در قبضه مستعمره چیها و ملت بیچاره در قبضه آنها بود. با این وضع یک دولت عثمانی با آن مرز را زمین زدند.»[109]
امام در خصوص ملی گرایی می فرمایند:
«من مکرر عرض می کنم که این ملی گرایی اساس بدبختی مسلمین است. برای اینکه ملتها را مقابل یکدیگر قرار دهد... اینها تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتها که می خواستند ما را بچاپند شده است. معالاسف بعضی اشخاص مسلمان هم باورشان آمده است.»[110]
ایشان در سخنانی دیگر از ملی گرایی بهعنوان یکی از نقشه های بزرگ قدرتهای بزرگ برای چپاول مسلمین یاد می کنند و می گویند:
«از نقشه های بزرگ قدرتهای بزرگ که می خواهند مسلمین را زیر سلطه خود بیاورند و مخازن آنها را غصب کنند و اموال آنها را به چپاول ببرند مسئله ملت گرایی است... نقشه
قدرتهای بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که این قشرهای مسلم را... از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس از هم جدا کنند بلکه با هم دشمن کنند و این درست برخلاف مسیر اسلام است... اینهایی که با اسم ملیت و گروهگرایی و ملی گرایی بین مسلمین تفرقه می اندازند، اینها لشگرهای شیطان و کمک کارهای به قدرتهای بزرگ و مخالفین با قرآن است.»[111]
امام خمینی در سخنان خود به ابزار دوم استعمار یعنی ایجاد اختلاف مذهبی بین فرقه های مسلمین اشاره دارند و آن را یکی از جنایات قدرتمندان برای ویران کردن اساس وحدت مسلمین می دانند. و می فرمایند:
«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایاتی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود میبرند و عمال از خدا بی خبر آنان از جمله وعظ السلاطین که از سلاطین جور، سیاه رویترند، ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک می کنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند. طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه میدارند.»[112]
ایشان در جای دیگر از تفرقه به عنوان یک انحراف در جوامع مسلمین یاد می کنند که به وسیله دست قوی دشمن ایجاد شد. و معتقدند کسانی که تفرقه ایجاد می کنند نه سنی هستند نه شیعه، بلکه ابزار دست دولتهای ابر قدرت می باشند.[113]
3-مبانی راهبرد امام خمینی برای وحدت جهانی اسلام
به دنبال بحث مذکور مبنی بر اینکه امام خمینی عامل اصلی تفرقه در جهان اسلام را عامل خارجی می دانند که به وسیله عمال داخلی خود با استفاده از دو ابزار مهم ملی گرایی و اختلاف مذهبی به فروپاشی وحدت امت مبادرت می ورزند، حال به بررسی این موضوع می پردازیم که راه رسیدن به وحدت و یا استراتژی وحدت جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی چیست؟
مطالعه آثار منتشر شده از امام خمینی نشاندهنده این امر است که مبانی استراتژی ایشان به منظور وحدت در جهان اسلام بر دو اصل سلبی زیر استوار است که همراه آن به استفاده از یک سری ابزارهای ایجابی، می توان وحدت جهان اسلام را متحقق کرد.
الف) مبارزه و تبرّی از ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ سلطه گر
با توجه به نگرش امام نسبت به عامل اصلی تفرقه، بدیهی است که مهمترین استراتژی رسیدن به وحدت را برخورد با ابرقدرتها و قدرتهای سلطه گر بدانند و طرد سلطه و نفوذ این قدرتها را مهمترین عامل در اعاده وحدت بر جهان اسلام قلمداد کنند. امام خمینی در این باره می فرمایند:
«ملتهای مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابرقدرتها با خود بگذارند مگر اینکه خلاف عملی و عینی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند.»[114]
و در جای دیگر می فرمایند:
«کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد.»[115]
امام در این رابطه به طور خاص از مبارزه با آمریکا به عنوان مهمترین مصداق سلطه گری در جهان اسلام و مهمترین عامل تفرقه یاد می کنند و مبارزه با آن را مورد تأکید قرار می دهند و می گویند:
«مهمترین و دردآورترین مسئله ای که ملتهای اسلامی و غیراسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است موضوع آمریکاست. دولت آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهای جهان برای بیشتر بلعیدن ذخایر مادی کشورهای تحت سلطه از هیچ کوششی فروگذار نمی کند. آمریکا
دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است. آمریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید.»[116]
بر این اساس امام خمینی، برخورد با آمریکا و پایگاه منطقه آن یعنی اسرائیل را نه تنها از دید روابط با کشوری قدرتمند در رژیمی نامشروع بلکه از دیدی استراتژیک در خصوص وحدت جهان اسلام می نگرند و نفی و طرد نفوذ و سلطه آمریکا در کشورهای اسلامی را موجب حیات مجدد جهان اسلام و رفع تفرقه در این کشورها می دانند. در این قالب، تأکید امام بر اینکه آمریکا شیطان بزرگ است و حساسیت خاص ایشان در نفی هرگونه رابطه مجدد با آن کشور معنا پیدا می کند. همچنین تأکید بر انجام اعمال برائت از مشرکین در حج و برگزاری روز قدس در این راستاست. بنابراین به نظر میرسد امام خمینی معتقدند با دوری جستن از نفوذ و سلطه قدرتهای سلطه گر تا حد زیادی یکی از موانع اصلی وحدت رفع شده و به دنبال آن وجوه مشترک و نیازهای کشورهای اسلامی آنها را به سوی یکدیگر سوق داد.
ب) حفظ انسجام امت اسلام و مبازره با عناصر تفرقه افکن
امام خمینی علاوه بر نفی ابرقدرتها، نفی ابزارهای داخلی آنها را نیز گام اساسی دیگر برای حفظ وحدت می دانند. زیرا با توجه به اینکه امام خمینی از دو ابزار مهم تفرقه در جهان اسلام تحت عنوان تفرقه قومی (ناسیونالیسم) و تفرقه مذهبی یاد کردهاند طبیعی است که مبارزه با این دو روش تفرقه را یکی از اصول استراتژی مهم خود بدانند و بر حفظ انسجام امت اسلامی و مبارزه با عناصر تفرقه افکن تأکید ورزند. ایشان در این باره تلاش دارند تا با طرح مبانی مشترک مسلمانان اختلاف مذهبی آنها را کم اهمیت جلوه دهند و همه را در حول محور قرآن و توحید متحد سازند. ایشان در این باره می گویند :
«ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم. همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم...»[117] «اصل این مسئله که شیعه یک طرف و سنی طرف دیگر، از روی جهالت و از روی تبلیغاتی است که اجانب کرده اند... امروز روزی است که همه مسلمین باید با هم مجتمع بشوند.»[118]
امام در همین باره می افزایند:
«یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و دسته ای حنبلی و دسته ای اخباری. اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعه ای که می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و شدند شافعی و یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند اینها شدند شیعه اینها دلیل اختلاف نیست ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم ما همه با هم برادریم برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند.»[119]
ایشان بزرگ کردن این اختلافات را تنها ابزاری از جانب استعمارگران برای ایجاد اختلاف و تفرقه بین جوامع اسلامی می دانند و ضمن اشاره به برخی تفرقه اندازیها از سوی علمای وهابی که به نام مذهب انجام می شود آنها را مأمور می دانند و می گویند:
«از مرکز وحی که رسول اکرم در آنجا مردم را دعوت به اعتصام بحبلالله و وحدت فرموده است یک آخوند درباری صدای نفاق برمی دارد و فریاد نفاق انگیز می کشد.»
امام خمینی همچنین در اقدامی عملی از حجاج ایرانی می خواهند که برای از بین بردن این اختلافات اقدام کنند و از هرگونه عملی که بوی تفرقه از آن بیاید در مراسم حج خودداری کنند و حتی خواندن نماز در پشت سر امام غیرشیعی را بدون مهر صحیح می دانند و ترک مسجدالحرام را در حین برپایی نماز جماعت مذمت می کنند.[120]
سیره عملی ایشان نیز همواره بر رفع این تفرقهها حکایت دارد. ایشان اختلافات فقهی در مذاهب اسلامی را بسیار کوچک تر از آن می بینند که باعث تشتت مسلمین در مقابل کفار شوند.
از سوی دیگر امام خمینی در مواضع مختلفی ضمن مخالفت با هرگونه گروهگرایی در جهان اسلام آن را باعث تفرقه و ضعف قدرت مسلمین می دانند و معتقدند که باید از فعالیت برخی احزاب که باعث شکاف اجتماعی می شود جلوگیری کرد و آنها را باعث تجزیه ملت و جلوگیری از وحدت ملل اسلامی می دانند.[121]
امام با تأکید بر مصالح اسلام به جای منافع ملی، معتقدند که قومیتهای مختلف می توانند تنها گرد محور اسلامی تجمع کنند و منافع اسلامی خود را تأمین نمایند بر این
اساس ایشان اعتقاد دارند که با نفی ابرقدرتها و عوامل داخلی تفرقه، موانع اصلی وحدت بین ملل اسلامی برطرف می شود.
4-ابزارهای راهبردی در ایجاد وحدت بین جوامع اسلام
همانطور که ذکر شد امام خمینی معتقدند مبارزه با سلطه قدرتها در جهان اسلام و همچنین مبارزه برای از بین بردن امکانات داخلی آنها در جوامع اسلامی و نفی هرگونه تفرقه قومی و مذهبی مهمترین اولویت را در هرگونه تلاش برای وحدت جهان اسلام داراست و بعد از آن می توان زمینه وحدت ملل اسلامی را برای ایجاد یک امت واحد فراهم ساخت. ایشان برای این منظور ابزارهای متعددی را پیشنهاد می کنند. تا به کمک آنها بتوان این وحدت را متحقق ساخت. در بخش زیر به مهمترین این ابزارها اشاره می شود:
الف- دولتهای جوامع مسلمان
در این باره امام خمینی معتقدند که دولتهای اسلامی یکی از مهمترین عوامل بالقوه وحدتدهنده به جهان اسلام است. ایشان به رغم اینکه به حضور برخی دولتهای بسیار وابسته و مزدور در جهان اسلام اشاره دارند سعی می کنند با نصیحت به ترغیب دیگر رؤسای دول اسلامی بپردازند و آنها را تشویق به اتحاد با هم نمایند. امام در این باره با توجه دادن آنها به اسلام و مصلحت اسلامی به عنوان مهمترین عوامل وحدت ساز می گویند:
«من همواره مصراً خواستهام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند، متأسفانه دعوتهای مرا رژیمهای مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمده اند نشنیده اند، من امیدوارم که بالاخره این دعوتها شنیده شوند و من در این باره پایداری خوهم کرد.»[122]
و یا در جایی دیگری می فرمایند:
«الان به رؤسای اسلام، بر سلاطین اسلام، بر رؤسای جمهوری اسلام تکلیف است که این اختلافات جزئی موسمی را که گاهی دارند، این اختلافات را کنار بگذراند. عرب و عجم ندارد، ترک و فارس ندارند، اسلام، کلمه اسلام. پیغمبر اسلام همانطوری که خودشان طریقه مبارزهشان بوده است باید اینها هم تبع باشند تبع اسلام باشند.»[123]
امام همچنین از سلاطین اسلامی می خواهند که ضمن حفظ حدود و مرزهای خود به جامعه بزرگ اسلامی که مشترک بین
آنهاست بیندیشند و برای مصالح اسلامی اولویت خاص قائل باشند:
«اگر این هفتصد میلیون مسلمان دویست میلیونش، چهارصد میلیونش با هم دست بدهند، دست برادری بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ کنند، و حدود خودشان را حفظ کنند لکن در جامعه اسلامی که مشترک ما بین همه است با هم توحید کلمه کنند، دیگر یهود به فلسطین طمع نمی کند و هند به کشمیر طمع نمی کند، اما نمی گذارند شما متحد شوید.»[124]
امام خمینی بر لزوم حمایت همهجانبه همه کشورهای اسلامی از یکدیگر در مقابل دشمن تأکید می کنند. و معتقدند که بر همه مسلمین واجب است که از مسلمانان دیگر در مقابل بیگانگان حمایت کنند.[125] و ضمن همکاری همهجانبه با یکدیگر جبهه مشترکی را در مقابله دشمن به وجود آورند. ایشان اعتقاد دارند که منابع عظیم اقتصادی این کشورها می تواند یکی از عوامل مهم قدرت این کشورها در مقابل ابرقدرتها باشد. بنابراین بر همکاریهای اقتصادی به عنوان مقدمه برای همکاریهای همهجانبه تأکید می ورزند.[126]
امام خمینی در سخنان خود ضمن اشاره به امکانات بالقوه طبیعی و انسانی این کشورها، از این کشورها می خواهند که با گسترش همکاریها و تجمع همه امکانات قدرت بزرگ جهان اسلام را به فعلیت درآورند. در این باره می گویند:
«اگر این دولتهای اسلامی، این دولتهایی که همه چیز دارند، این دولتهایی که افراد زیاد دارند، این دولتهایی که ذخایر زیاد دارند، اگر اینها با هم اتحاد پیدا کنند، در سایه اتحاد احتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند بلکه آنها به اینها محتاج هستند».[127]
ایشان در مواضع دیگری، گسترش همکاری و اتحاد جهان اسلام را باعث پیروزی مسلمین بر اسرائیل، و بازگرداندن مجدد عظمت مسلمین و بی نیازی آنان از قدرتهای بزرگ ذکر می کنند. و همکاری نظامی بین آنها در صورت هرگونه حمله به کشورهای اسلامی را توصیه می کنند و می گویند:
«هر ملتی مصلحت ملت دیگری را مصلحت خودش بداند و مؤمنین در هر جا که هستند برادر باشند و به برادری رفتار کنند و اگر یک جائری به یکی از ممالک اسلامی تعدی کرد این تعدی را به خودشان بدانند».[128]
به هر حال امام خمینی به عنوان یک مصلح واقعبین بر بیداری دولتها به عنوان مهمترین ابزار عملی وحدت، توجه خاصی را مبذول می دارند و از طرق مختلف خواستار به فعلیت رسیدن این امر می شوند.
ب – نقش علما و روشنفکران جوامع اسلامی
از دیدگاه امام، یکی دیگر از ابزارهای مهم برای وحدت جهان اسلام، علما و روشنفکران این جوامع هستند تا با بیداری مردم و آگاه کردن آنها از هرگونه خطرات و مضرات تفرقه در جهان اسلام، آنها را به سوی وحدت هدایت کنند. امام خمینی از علما و روشنفکران این کشورها می خواهند تا با قلمها و بیان خود به افشای دسیسه های استعمار بپردازند و عوامل اصلی تفرقه را رسوا سازند و جوامع اسلامی را به وحدت کلمه فراخوانند:
«علما و دانشمندان سراسر جهان بویژه علما و متفکران اسلام بزرگ یکدل و یک جهت در راه نجات بشریت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیت حیله باز و توطئه گر که با دسیسه ها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گسترده اند بپاخیزند و با بیان و قلم و
عدل خود، خوف و هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است بزدایند و این کتابهایی که اخیراً با دست استعمار که از آستین کثیف این بردگان شیطان منتشر شده و دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین می زنند نابود کنند و ریشه اختلاف که سرچشمه همه گرفتاری مظلومان و مسلمانان است را برکنند و یکدل و یکسو بر این رسانه های گروهی که در بیشتر ساعات شبانهروز به فتنه انگیزی و نفاق افکنی و دروغپردازی و شایعه سازی عمر خود را می گذارنند پرخاش کنند و بر سرچشمه های تروریزم که از کاخ سفید می جوشد بشورند.»[129]
امام خمینی در سخنان دیگری می فرمایند:
«اهل علم و اهل منبر بیشتر، روشنفکر و اهل قلم بیشتر، دیگران هم باید بگویند به همه، به طور توصیه، به هم سفارش کنند که گول این شیاطین که می خواهند جدا کنند شماها را از هم، گول اینها را نخورید.[130]
ایشان همچنین از اقشار مختلف مردم می خواهند تا با تشکیل جبهه مستضعفین مسلمانان را در حول محور اسلام و مبارزه برعلیه ابرقدرتها متحد سازند».[131]
بنابراین امام خمینی، وظیفه بیدارسازی
ملتها را متوجه علما و روشنفکران آنها می دانند. و از این گروه می خواهند تا نقش تاریخی خود را در وحدت جهان اسلام ایفا نمایند.
ج- کنگره بزرگ حج
امام خمینی از مراسم حج به عنوان یکی از ابزارهای مهم و استراتژیک وحدت یاد می کنند. و حضور میلیونها مسلمان در زمان واحدی را زمینه مناسبی برای طرح مسئله و ایجاد زمینه مناسبی برای طرح مسئله و ایجاد زمینه برای انجام وحدت عملی جهان اسلام می دانند. و در این باره می گویند:
«در اجتماع عظیم الهی حج، مسلمین به بررسی مشکلات عمومی مسلمین و در راه رفع آن کوشش کنند... یکی از بزرگترین و اساسی ترین مشکلات، عدم اتحاد بین مسلمین است.»[132]
ایشان ضمن برشمردن منافع سیاسی حج می گویند:
«از جمله وظایف در این اجتماع عظیم دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان در این امر حیاتی اقدام و کوشش نمایند در به وجود آوردن جبههی مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار لاالهالاالله از تحت اسارت قدرتهای شیطانی و اجانب و استعمارگران بیرون ایند و با اخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند.»[133]
امام خمینی در یکی دیگر از سخنرانیهای خود مرکز دعوت به وحدت را مکه معظمه و در زمان اجتماع مسلمین برای فریضه حج می دانند.[134]
با توجه به اهمیتی که امام خمینی برای حج در راه تبلیغ وحدت جهان اسلام قائل اند تأکید ایشان بر انجام مراسم برائت از مشرکین نیز در این مراسم مشخص می شود. و بخوبی واضح است که برائت از مشرکین که اقدامی در راه برائت از سلطه گران و قدرتهای سلطه گر در جهان است اقدامی در راستای وحدتبخشی به جهان اسلام و نفی یکی از عوامل اصل تفرقه است.
امام خمینی اصولاً وحدت جهان اسلام را مهمترین عامل قدرت جهان اسلام می دانند. و مانع اصلی وحدت را عناصر خارجی و ابرقدرتها و قدرتهای سلطه گر معرفی می کنند که به خاطر تداوم منافع خود در منطقه با بهره گیری از دو ابزار داخلی یعنی تفرقه مذهبی و تفرقه قومی سعی در تجزیه جهان اسلام دارند.
بر این اساس، امام مبنای راهبرد (استراتژی) خود را بر نفی عامل خارجی و طرد عوامل
داخلی آن می دانند و معتقدند با نفی این عوامل، زمینه وحدت فراهم می شود و جوامع اسلامی می توانند با توجه به مشترکات خود به یکدیگر نزدیک شوند و قدرت جهان اسلام را به فعلیت درآورند. در این راه ابزارهای راهبردی (استراتژیک) مورد تأکید امام خمینی برای انجام این وحدت عبارتند از: حکومتهای حاکم بر جوامع مسلمان، علما و روشنفکران در جوامع اسلامی و استفاده از کنگره عظیم حج.