واگرایی و عدم سنخیت جریان اموی و اهل بیت(ع) بعد از کربلا زمینه های تقابل گفتمانی را در ابعاد گفتاری و عملی افزایش داد، این امر از یک سو به تغییر ساختارگفتمان هژمونی یافته امویان انجامید و از سویی دیگر منجر به تعمیق دستاوردهای قیام کربلا شد. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا ضمن ارائه کنش های امویان دررویارویی با اسراء کربلا، با استفاده از نظریه گفتمانی لاکلا و موفه که ابعاد گفتمان را گفتاری و رفتاری می داند به این پرسش ها پاسخ داده شود که در تقابل دو جریان مذکور چه عللی منجر به تغییر رویه گفتمان حاکم شده و گفتمان حاکم برای برون رفت از این چالش چه شیوه های اتخاذ می کند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد درهم ریختگی ثبات معنای گفتمان اموی در فضای رقابتی با گفتمان اهل بیت(ع) بعد از کربلا موجب بی قراری گفتمان اموی و تغییر رویه از گفتمان مسلط به گفتمان تعامل و مماشات جهت برون رفت از چالش های مورد تهدید حاکمیت شد.