آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

فقیه اهل بیت، حضرت آیة‏الله میرزا کاظم تبریزى‏قدس سره از علماى طراز اول به شمار مى‏رفت که وظیفه اصلى خود را کسب و نشر علم و تربیت‏شاگرد تشخیص داد و در مدت زندگانى پربار خویش بدان پاى‏بند بود.
آیة‏الله تبریزى با این که موقعیت علمى و معنوى بلندى داشت، اما مجموع آن‏چه در معرفى ایشان (تا چند سال پس از در گذشت او) در جاهاى مختلف چاپ شده به ده صفحه نرسید تا این که آقاى سیدحسن فاطمى با تلاش فراوان و با ترتیب دادن گفت‏وگوهاى متعدد با فرزندان و شاگردان ایشان، موفق به تدوین شرح حال مفصلى از ایشان با عنوان «سیناى معرفت‏» شد.
تولد
حضرت آیة‏الله میرزاکاظم قاروبى تبریزى در سال 1300 شمسى برابر با 1340 قمرى در خانواده‏اى مذهبى در تبریز دیده به جهان گشود. پدر او مرحوم حاج فرج‏الله از بازاریان متدین تبریز بود که به فروش خواربار و گیاهان دارویى اشتغال داشت.
تحصیلات
آیة‏الله تبریزى تحصیلات جدید را تا کلاس نهم در تبریز فرا گرفت و پس از آن، دروس حوزه را نیز در کنار آن آموخت. در سطح کشور دانش‏آموز نمونه شناخته شد و براى ادامه تحصیل در اروپا با بورس دولتى انتخاب شد; اما با راهنمایى یکى از علماى تبریز، تحصیل در حوزه علمیه را ترجیح داد.
به جهت علاقه زیاد، پیشرفت او در دروس چشم‏گیر، بود به گونه‏اى که یکى از استادان به او لقب «ملاکاظم‏» را داده بود.
پس از تحصیل دروس مقدماتى در تبریز، یک سال در حوزه زنجان مشغول تحصیل شد و پس از آن، راهى تهران شد و به مدت دو سال، فلسفه را از استادان مبرز آن روز تهران از جمله آیة‏الله محمدعلى شاه آبادى و میرزا مهدى آشتیانى فرا گرفت. پس از تهران، توقف کوتاهى در قم داشته است.
هجرت به نجف اشرف
فشار شدید رضاخان به حوزه علمیه قم، سبب شد در سال 1361 قمرى براى تکمیل معلومات خود، به اتفاق علامه محمدتقى جعفرى رحمه الله راهى نجف اشرف شود. در آن دیار با عشق فراوان، به فراگیرى دانش، تهذیب نفس، ریاضت‏هاى شرعى، تالیف و تدریس مشغول شد.
تلاش در راه تحصیل و مطالعه
عشق به مطالعه و تحقیق سبب شده بود از امور بسیارى چشم پوشد و محرومیت‏هاى زیادى را تحمل کند. در نجف سال‏ها در حجره زندگى مى‏کرد و بخش‏هایى از شرح استدلالى عروه را در همان حجره نوشت.
تشکیل خانواده
در سى‏سالگى در نهایت‏سادگى ازدواج کرد. هنگام ازدواج از استادان ممتاز و سرشناس نجف به شمار مى‏رفت و زمینه وصلت‏با علما، بسیار فراهم بود، اما براى رسیدگى بهتر به امور علمى، وصلت‏با خانواده‏اى آن هم با موقعیت اجتماعى پایین را ترجیح داد.
ثمره این ازدواج، شش پسر و دو دختر بود. دو تن از فرزندان معظم له هم‏اکنون از روحانیان حوزه علمیه قم هستند.
تحمل فقر
معظم‏له دوران مختلف زندگى را در فقر گذراند ولى هیچ‏گاه مشکلات مادى مانع پیشرفت علمى او نشد. از شدت فقر ناچار مى‏شد در نجف از کاغذهایى براى یادداشت استفاده کند که آن زمان، ماست کیسه‏اى را براى فروش روى آن‏ها مى‏گذاشتند.
هم‏چنین به دلیل فقر و احتیاط در تصرف وجوه شرعى، کتاب‏هاى مورد نیاز را از میان کتاب‏هاى فرسوده انتخاب مى‏کرد.
آیة‏الله تبریزى در 53 سالگى موفق به خرید خانه شد. آن هم با کمک مالى دیگران و زمانى که سهم ارث پدرى به دستش رسید. به جهت مشکلات مالى نمى‏توانست‏به فرزند بیمارش آن‏گونه که لازم است رسیدگى و او را درمان کند و سرانجام در نوجوانى از دنیا رفت. در این مورد به حجة‏الاسلام سیدنجف رضوى فرموده بود: «اگر پول داشتم دخترم از دست نمى‏رفت!»
استادان
از توفیقات مهم آیة‏الله تبریزى بهره‏مندى از محضر استادان برجسته در رشته‏هاى مختلف است. در این‏جا برخى از استادان برجسته معظم‏له را معرفى مى‏کنیم:
1. آیة‏الله شیخ محمدعلى شاه‏آبادى (1292- 1369ق)، صاحب شذرات المعارف.
2. آیة‏الله میرزامهدى آشتیانى (1306- 1372ق)، صاحب اساس التوحید.
3. آیة‏الله شیخ موسى خوانسارى (1293- 1363ق)، صاحب کتاب منیة‏الطالب. (تقریرات درس خارج مکاسب آیة‏الله میرزاحسین نایینى) .
4. آیة‏الله شیخ مرتضى طالقانى (1280- 1364ق)، از استادان بزرگ اخلاق.
5. آیة‏الله شیخ محمدعلى کاظمى (1309- 1365ق)، صاحب تقریرات درس اصول مرحوم نایینى با عنوان فوائد الاصول.
6. آیة‏الله سیدابوالحسن اصفهانى (1277 یا 1284- 1365ق)، از مراجع بزرگ تقلید و صاحب وسیلة النجاة.
7. آیة‏الله میرزاعلى آقاقاضى (1385- 1366ق)، از استادان برجسته اخلاق.
8. آیة‏الله شیخ محمدکاظم شیرازى (1290- 1367ق) .
9. آیة‏الله شیخ محمدرضا آل یاسین (1297- 1365ق)، صاحب بلغة الراغبین.
10. آیة‏الله سیدابراهیم اصطهباناتى معروف به میرزاآقا (1297- 1379ق)، صاحب حاشیه بر عروة‏الوثقى، وسیلة‏النجاة و... .
11. آیة‏الله سیدمحسن حکیم (1306- 1390ق)، صاحب مستمسک العروة‏الوثقى.
12. آیة‏الله شیخ حسین حلى (1309- 1394ق)، صاحب اخذالاجرة على الواجبات.
13. آیة‏الله سیدمحمود شاهرودى (1293- 1301 یا1394ق)، صاحب تقریرات درس آقا ضیاءالدین عراقى.
14. آیة‏الله سیدمحمدهادى میلانى (1313- 1395ق)، صاحب محاضرات فى فقه الامامیة.
15. آیة‏الله سیدابوالقاسم خویى (1317- 1413ق)، صاحب معجم رجال الحدیث.
هجرت به قم
پس از سى سال اقامت در نجف اشرف به اتفاق خانواده در سال 1350 شمسى (1391 قمرى) وارد ایران شد. در ابتدا تصمیم داشت چند ماه در ایران بماند، اما پس از مدت کوتاهى، اخراج ایرانیان از عراق آغاز شد در نتیجه تا پایان عمر در قم ماندگار شد.
موقعیت علمى
ایشان فرموده بود:
اگر همه کتاب‏هاى فقهى را در دریا بریزند مى‏توانم یک دوره فقه بنویسم و اجمالا به دلیل هر مساله اشاره کنم.
در جلسات عمومى، فراوان پیش مى‏آمد که در پاسخ به سؤالات علمى، بدون مطالعه قبلى علاوه بر جواب پرسش، سؤال کننده را به منابع مختلف، با ذکر شماره صفحه ارجاع مى‏داد. هنگام تدریس، متن روایات، اسناد آن و متن عروه و... را از حفظ مى‏خواند.
گاهى مى‏فرمود: هیچ کتاب فقهى [و معروف] نیست; مگر این که آن را از ابتدا تا انتها مطالعه کرده‏ام.
بر قله علم در جوانى
شواهد متعدد نشان مى‏دهد که معظم‏له در جوانى به قله‏هاى دانش دست‏یافت. حدود سى سال داشت که از وى خواسته شد تا دیدگاه آیة‏الله خویى را در مناسک حج‏بنویسد. این پیشنهاد در روز چهارشنبه مطرح شد و آیة‏الله تبریزى روز شنبه - سه روز بعد - آن را تحویل داد و اولین چاپ «مناسک حج‏» آیة‏الله خویى به قلم ایشان به چاپ رسید. در حالى آیة‏الله تبریزى با این سرعت، مناسک حج را نوشت که خود به حج مشرف نشده بود.
حافظه عالى
دیگر از ویژگى‏هاى آیة‏الله تبریزى، حافظه استثنایى وى بود. هنگام نقل مطالب، نه تنها نام کتاب، نوبت چاپ، نسخه بدل‏ها و شماره صفحه را ذکر مى‏کرد بلکه گاه نصف صفحه کتاب را از حفظ مى‏خواند.
حجة‏الاسلام محمد مهدى شب زنده‏دار مى‏گوید:
در مدت بیست‏سالى که در مجالس عمومى و خصوصى در خدمت ایشان بودم، یک بار نشد معظم‏له براى پاسخ به سؤالى، به کتاب یا نوشته‏اى مراجعه کند. از هر بابى که سؤال مى‏شد آماده و با استدلال، جواب مى‏داد.
جامعیت در علوم و فنون گوناگون
اوج دانش آیة‏الله تبریزى، فقه بود، اما در دانش‏هاى دیگر نیز تخصص داشت. بنا به گفته خود:
هیچ علم رایج (در حوزه آن روز نجف) نیست مگر این که در آن استاد دیده است. نیز فرموده بود:
ما من علم الا وقد دخلت فیه وقد خرجت منه
نگاهى گذرا به آثار باقى مانده از ایشان هم احاطه وى بر دانش‏هاى مختلف را نشان مى‏دهد.
تدریس
شیوه آیة‏الله تبریزى تدریس هر کتاب، پس از تحصیل آن بود. ایشان این روش را به دیگران نیز سفارش مى‏کرد.
دقت در مطالعه و تحقیق و گستردگى مطالعه، جایگاه خاصى به تدریس او داده بود; به گونه‏اى که درس ایشان از شلوغ‏ترین درس‏هاى نجف به شمار مى‏رفت.
تالیفات
آن‏چه از ایشان در دانش‏هاى گوناگون باقى مانده حدود 350 جلد کتاب است.
خاطره زیر از یکى از شاگردان او نشان دهنده ارزش تالیفات آیة‏الله تبریزى و سخت کوشى ایشان است:
روزى معظم‏له در درس، حدیثى را از وسائل الشیعه خواند که شیخ حرعاملى آن را از تهذیب الاحکام شیخ طوسى نقل کرده بود. استاد فرمود: من در کتاب تطبیقات الوسائل نوشتم: «لم اجده; این حدیث را در تهذیب نیافتم.» براى نوشتن این جمله، کتاب تهذیب الاحکام ده جلدى را از اول تا آخر، سطر به سطر خواندم; زیرا احتمال مى‏دادم آن حدیث، ذیل حدیث دیگر آمده باشد. از آن‏جاکه احتمال دادم در بار اول از چشمم عبور کرده باشد و آن را ندیده باشم، بار دوم نیز آن را دیدم. وقتى مطمئن شدم که در تهذیب نیست نوشتم: آن را نیافتم.
از آیة‏الله تبریزى تنها دو کتاب در زمان حیات (در اواخر حیات) چاپ شد: یکى مناسک حج و دیگرى تعلیقه بر وسیلة‏النجاة آیة‏الله سیدمحمد حجت کوه کمرى.
برخى از آثار باقى مانده عبارت است از:
1. تطبیقات الوسائل، 30 جلد; 2. القواعد الفقهیه، 40 جلد; 3. طبقات الرجال; 4. التعلیقة على العروة الوثقى، بیش از 100 جلد; 5. حاشیه فتوایى بر عروه; 6. رجال، 20 جلد; 7. تعلیقة على المنظومة، 10 جلد; 8. تعلیقة على الرسائل، 40 جلد; 9. تعلیقة على شرح النظام; 10. حاشیه بر کبرى فى المنطق; 11. حاشیه بر خلاصة الحساب شیخ بهایى، 2 جلد; 12. حاشیه بر کفایة الاصول، 40 جلد; 13. اسامى الکتب; 14. حاشیه بر باب حادى عشر; 15. حاشیه بر کشف المراد.
عمل به دستورهاى شرع
رمز مهم موفقیت ایشان عمل به دستورهاى شرع بود. به آن‏چه از منابع فقه استنباط مى‏کرد متعبد بود. نمونه‏اى از پاى بندى معظم‏له به احکام شرع، پرهیز از اسراف در تمام دوران زندگى است. براى پیش نویس تالیفات، گذشته از استفاده از کاغذهاى باطله و اعلامیه‏ها، با خط ریز در میان سطرهاى چاپ شده، مى‏نوشت. برگه‏هاى رسید وجوه شرعى در کوچک‏ترین اندازه تهیه شده بود.
در نامه‏نگارى‏ها از به کار بردن الفاظى چون: «ارادتمند» و «مخلص‏» دورى مى‏جست; زیرا در به کار بردن این الفاظ، شبهه دروغ وجود داشت.
حجة‏الاسلام سیدنجف رضوى مى‏گوید:
روزى به استاد عرض کردم: علماى اخلاق راه‏هاى گوناگونى براى رسیدن به مقامات عالى ذکر مى‏کنند. جناب عالى بهترین راه را چه مى‏دانید؟
فرمودند:
«بهترین راه، ترک گناه است.»
به حجة‏الاسلام شب زنده‏دار فرموده بود:
از هفده سالگى تاکنون (اواخر عمر) یک بار نماز صبح را زمانى نخوانده‏ام که ستاره‏ها پیدا نباشند.
محبت‏به اهل بیت علیهم السلام
در نجف هر روز پس از درس، به زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏رفت. مى‏فرمود: هرگاه نام امام زمان (عج) را مى‏شنوم مو بر بدنم بلند مى‏شود.
اگر کوچک‏ترین انحراف در مسایل ولایى در کسى احساس مى‏کرد، شدیدا از او دورى جست.
احتیاط
از ویژگى‏هاى بارز آیة‏الله تبریزى احتیاطهاى شگفت‏آور ایشان در عمل و فتوا است.
گاه در امورى احتیاط مى‏کرد که به ذهن دیگران خطور نمى‏کند که این موارد جاى احتیاط باشد. به عنوان نمونه، هیچ‏گاه با وضو هم دست‏به آیات قرآن نمى‏گذارد. در مورد علت آن مى‏فرمود:
از آن‏جا که فاصله زیادى میان ما و ائمه اطهار علیهم السلام وجود دارد چه بسا این وضوى ما دقیقا همان وضویى نباشد که آن‏ها دستور داده‏اند. (شاید در پاره‏اى جزئیات تفاوت داشته باشد.)
در ایام بیمارى، اجازه نمى‏داد داروهاى کمیاب را به صورت آزاد تهیه کنند; زیرا این گونه داروها برخلاف مقررات نظام، به بازار آزاد راه مى‏یابند.
هنگام راه رفتن در کوچه و خیابان، معمولا به طرف پایین نگاه مى‏کرد تا مبادا نگاه غیرارادى او به نامحرم بیفتد.
احتیاط در تصرف وجوه شرعى
تا حد امکان سعى داشت در وجوه شرعى تصرف نکند و در مواردى که چاره‏اى جز تصرف نداشت‏به حداقل بسنده مى‏کرد و مى‏فرمود:
آنان که در مصرف وجوه شرعى لاابالى هستند در قیامت گندشان در خواهد آمد.
و باز مى‏فرمود:
در تمام مدت اقامت در نجف، یک بار با سهم امام علیه السلام براى زیارت به کربلا نرفتم.
هیچ کتابى را - هر قدر ضرورى بود - با وجوه شرعى نمى‏خرید; بلکه یا آن‏ها را به ایشان اهدا مى‏کردند یا از پول هدیه بود یا عاریه مى‏گرفت‏یا در کتابخانه‏هاى عمومى مطالعه مى‏کرد.
جهت تدوین آثار علمى نیز دفتر و کاغذ را با وجوه شرعى نمى‏خرید. از آن‏جا که منبع درآمد چندانى غیر از وجوه شرعى نداشت، به ناچار پیش‏نویس آثار علمى را روى کاغذهاى باطله‏اى چون: اعلامیه‏هاى مجالس ترحیم مى‏نوشت و براى پاک نویس غالبا دفتر کاهى ارزان قیمت مى‏خرید یا کاغذهاى کیلویى خریده و آن‏ها را تازده، به هم مى‏دوخت و بدین صورت دفترى تهیه مى‏کرد و براى پاک نویس از آن‏ها استفاده مى‏کرد. نگارنده، تعداد زیادى از این دفترها را مشاهده کرده است.
انصاف
سخن حق را از هر کس و در هر رتبه‏اى که بود مى‏پذیرفت. مطالب علمى که از استادان خود شنیده بود یا در آثار دیگران خوانده بود، هیچ‏گاه به نام خود تمام نمى‏کرد و همواره مقید بود از گوینده آن یاد کند.
مقام رضا و تسلیم
حجة‏الاسلام موحدى - از شاگردان درس کفایه آیة‏الله تبریزى در نجف - مى‏گوید:
روزى استاد در پایان درس فرمود: بنده زاده فوت شده; چند نفر از برادران بمانند باهم به منزل برویم و کمک کنند تا او را دفن کنیم. درس را تعطیل نکردم تا وقت‏شما ضایع نشود.
نشانه دیگر مقام رضاى ایشان این است که براى بیماران دیگر دعا مى‏کرد اما در مورد خود مى‏فرمود:
راضى به رضاى الهى هستم.
حفظ حریم مرجعیت
براى مطرح شدن به عنوان مرجع تقلید نه تنها هیچ گامى بر نمى‏داشت‏بلکه دیگران را نیز از مطرح کردن خود باز مى‏داشت. وجوه شرعى که به بیت ایشان مى‏رسید مخفیانه میان روحانیون فاضل تقسیم مى‏کرد.
براى کم شدن رفت و آمدها به بیت، در منزل مجلس روضه نمى‏گرفت. در دو سال پایانى عمر، بنا به پیشنهاد مراجعان، راضى شد روزهاى جمعه‏اى که مصادف با شهادت یا ولادت معصومان علیهم السلام مى‏شد، شخصى که براى حاضران چاى مى‏آورد، چند بیت‏شعر بخواند با این شرط که نامى از ایشان نبرد.
در کوچه و خیابان به کسى اجازه راه رفتن پشت‏سر را نمى‏داد. اگر کسى از پشت‏سر مى‏آمد تذکر مى‏داد که جدا شود.
حجة‏الاسلام سلمان طاهرزاده که رساله عملیه و مناسک حج آیة‏الله تبریزى را (دو سال پیش از فوت ایشان) چاپ کرده است، چگونگى چاپ را این‏گونه توضیح مى‏دهد:
قبلا از آیة‏الله تبریزى شنیده بودم که حاشیه آیة‏الله خویى بر وسیلة‏النجاة (که مطابق با احتیاط نوشته شده) به قلم ایشان است و به بعضى از مقلدان فرموده بود که عمل به آن مجزى است. از این رو آن حاشیه را به نام آیة‏الله تبریزى (بدون اجازه ایشان) براى گرفتن مجوز به اداره ارشاد در تبریز بردم و فرزند ایشان را نیز در جریان قرار دادم که اگر از آن‏جا با منزل تماس گرفتند، انتساب رساله به آیة‏الله تبریزى را تایید کنند.
مجوز را به قم آوردم و گرفتن آن را به معظم‏له اطلاع دادم. ایشان خواست آن را ببیند; اما چون نگران بودم که مجوز را پس ندهد نشان ندادم. ایشان با انتشار آن موافقت کرد; اما حاضر نشد مهر خود را در آغاز رساله بزند بلکه ما نام ایشان را نوشتیم. فرمود: آن‏ها را به منزل ما نیاورید. سپس سفارش کرد رایگان به هیچ کس داده نشود. حتى برادر ایشان هم پول داد و یک رساله خرید. آیة‏الله تبریزى براى چاپ رساله‏اش هیچ کمک مالى نکرد و همه هزینه را از مال شخصى خودم دادم.
سپس مناسک حج آیة‏الله خویى را که به قلم ایشان بود، به همین صورت چاپ کردیم.
دورى از شهرت
موقعیت علمى ایشان در حدى بود که به آسانى مى‏توانست در پرتو آن مطرح شود و به شهرت برسد. روحیه پرهیز از شهرت به اندازه‏اى بود که بسیارى از فضلاى حوزه حتى با نام این مرد بزرگ آشنا نشدند.
از مصاحبه با مجلات - هر چند وزین و علمى - دورى مى‏جست و از دادن شرح حال خود به شرح حال نگاران خوددارى مى‏کرد; چنان که نویسنده گنجینه دانشمندان پس از شرح حال مختصر ایشان مى‏نویسد:
مترجم معظم ما دانشمندى متین و فقیهى آراسته و دور از تظاهرات و داراى ملکات فاضله و روحیات مخصوصه و محامد آداب و محاسن اخلاق مى‏باشد و کرارا به آن جناب کتبا و شفاها مراجعه کردم که ترجمه (شرح حال) خود را مرحمت فرمایند، اجابت نفرمودند; تا این که از خارج به دست آوردم.
معظم‏له برداشت‏هاى شگفتى از استخاره با قرآن داشت و از طریق آن به نیت درخواست کننده استخاره پى مى‏برد و مى‏توانست در باره نیت‏شخص، توضیحات در خور توجه بدهد; اما توضیح استخاره را براى معدودى از اطرافیان بیان مى‏کرد و براى دیگران به کلماتى چون: خوب، بد یا متوسط اکتفا مى‏کرد. روزى فرزند ایشان از توضیح ندادن استخاره براى دیگران مى‏پرسد; مى‏فرماید:
مى‏ترسم به مرید بازى بکشد و از این کارها خوشم نمى‏آید.
زهد و بى علاقگى به دنیا
آنان که از نزدیک زندگى ساده معظم‏له را مشاهده کرده‏اند با زهد کم‏نظیر ایشان آشنایى دارند و همواره به دیگران سفارش مى‏کرد که خود را آلوده به دنیا نکنند.
اگر اراده مى‏کرد مى‏توانست‏بالاترین زندگى را براى خود و فرزندان - حتى از غیر وجوه شرعى - فراهم کند; با این حال در حدود 53 سالگى موفق به خرید خانه شد و در تمام مدت اقامت در نجف در خانه‏هاى اجاره‏اى سکونت داشت. فرزندان معظم‏له هم تا زمانى که پدرشان زنده بود نتوانستند منزل مسکونى تهیه کنند; با این که همه آنان متاهل بودند و سال‏ها از ازدواجشان مى‏گذشت. تنها یکى از آن‏ها در بخشى از خانه پدرى با پدر شریک بود.
روزى به فرزندش حجة‏الاسلام حسن تبریزى فرموده بود:
پسرم! خداوند در دل من اصلا علاقه به دنیا قرار نداده است. خاک و پول در نظرم یکسان است.
احترام به دیگران
به همه واردین به بیت - اعم از عالم و عامى - احترام مى‏گذاشت. در برابر همه با تمام قامت مى‏ایستاد. در حضور دیگران - حتى با حضور یک نفر از بستگان - مقید به پوشیدن لباس کامل روحانیت (عبا و قبا و عمامه) بود. به علت‏بیمارى، از دو زانو نشستن در زمان طولانى براى او رنج‏آور بود، در عین حال در برابر دیگران، از صبح تا ظهر این‏گونه مى‏نشست و وقتى درد فشار مى‏آورد با معذرت خواهى، چهار زانو مى‏نشست.
در جمعى که حتى یک نفر غیر آذرى حضور داشت، به احترام او اجازه نمى‏داد کسى با وى ترکى سخن گوید.
وجوه شرعى را مخفیانه میان روحانیون فاضل تقسیم مى‏کرد. اگر خود مى‏داد تنها ایشان و گیرنده پول خبر داشت و آن هم به گونه‏اى که شخص گیرنده کم‏ترین احساس کوچکى نکند.
حجة‏الاسلام سیدنورالدین جزایرى مى‏گوید:
روزى آیة‏الله تبریزى مدتى طولانى از من معذرت خواهى کرد. با خود گفتم: چه شده که ایشان این همه معذرت خواهى مى‏کند؟ شاید مى‏خواهد تذکرى اخلاقى بدهد! پس از پوزش‏هاى مکرر معلوم شد مى‏خواهد پولى به من بدهد. هدف استاد از چنین برخوردى این بود که من احساس کوچکى و حقارت نکنم.
استقلال و عدم وابستگى
از جمله روحیات آیة‏الله تبریزى عدم وابستگى و اتکا به دیگران بود، حتى به مراجع عظام. در قم و نجف به هیچ کدام از بیوت منتسب نبود.
مى‏فرمود:
تا زمانى به بیت آیة‏الله خویى رفت و آمد داشتم که به عنوان مرجع مطرح نبود. بلکه به ندرت براى بحث علمى به منزل ایشان مى‏رفتم.
با این که مورد علاقه آیة‏الله حکیم بود اما تنها در سال یک روز - آن هم براى شرکت در مجلس روضه - به بیت ایشان مى‏رفت.
در ایران با وجود مشکلات مالى، از هیچ کدام از مراجع محترم شهریه نمى‏گرفت; بلکه تنها شهریه آیة‏الله خویى را مى‏گرفت، آن هم به دلیل این که حق استادى بر او داشت.
آیة‏الله تبریزى در نگاه حضرت امام خمینى رحمه الله
حضرت امام در نجف اشرف پس از چندمین ملاقات، به آیة‏الله تبریزى فرمود:
اولین بار که چشمم به شما افتاد، متوجه شدم نسبت‏به دیگران امتیاز دارید.
آیة‏الله تبریزى در نگاه آیة‏الله خویى
یکى از علما مى‏گوید: در منزل آیة‏الله خویى بودیم که آیة‏الله تبریزى وارد شد. در این هنگام آیة‏الله خویى فرمود:
من اراد ان ینظر الى رجل فقیه اصولی کلامی فلسفی...فلینظر الى هذا الرجل.
هرکس مى‏خواهد شخص فقیه، اصولى، کلامى، فلسفى و...را ببیند، به این مرد نگاه کند.
در گذشته به افراد باسواد «میرزا» گفته مى‏شد، لذا آیة‏الله خویى این لقب را به ایشان داده بود و آیة‏الله تبریزى در نجف به «میرزاکاظم‏» شهرت یافت.
رحلت
در سال 1358 شمسى هنگام تدریس در مسجد سلماسى قم، فک ایشان بسته شد و با عدم تاثیر معالجات، پس از هفت‏سال تدریس در قم، براى همیشه جلسه درس ایشان تعطیل شد و در مدت شانزده سال پایانى حیات، در منزل به تحقیق و تالیف مى‏پرداخت و روزهاى پنج‏شنبه و جمعه و اعیاد متبر که ملاقات عمومى داشت که معمولا در این جلسات مباحث علمى مطرح مى‏شد.
گذشته از ناراحتى فک، در سال‏هاى پایانى دچار سکته قلبى و عاقبت‏سکته مغزى شد و پس از آن، بیمارى ریوى نیز اضافه شد.
سرانجام روح بلند آن اسوه علم و تقوا پس از عمرى تلاش خالصانه در راه کسب و نشر علوم اهل بیت علیهم السلام و مبارزه با نفس، در هیجدهم رجب 1416 قمرى برابر با 20/9/1374 به ملکوت اعلى پرکشید.
به مناسبت رحلت ایشان شوراى عالى و مرکز مدیریت، حوزه را تعطیل کردند.
پیکر پاک معظم‏له با حضور کم‏نظیر علما، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم و اقشار مختلف مردم، تشییع و در قبرستان ابوحسین قم به خاک سپرده شد.
پى‏نوشت:
1) برگرفته از کتاب «سیناى معرفت‏» تالیف سیدحسن فاطمى، انتشارات لاهوت، چ اول، بهار 1380.

تبلیغات