آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

مقدمه
از آن‏جا که نظام آموزشى حوزة با نارسایى‏هایى رو به رو است که ناشى از ناهنجارى در نظام برنامه‏اى است، طرح‏ها و لوایح سازنده‏اى را مى‏طلبد که در بردارنده نظامى اصولى و به دور از کاستى‏ها باشد.
رابطه علم و آزادى
دانش از جمله مقوله‏هایى است که جز در پرتو آزادى به ظهور حقیقى نخواهد رسید; هر چند آزادى در حیات عملى به نسبیت مى‏انجامد، ولى در حیات علمى چنین محدودیتى را بر نمى‏تابد. تجربه هم ثابت کرده است که فرهیختگان دانش و بینش کسانى بوده‏اند که نه با تحمیل برنامه‏ها بلکه با شوق و انتخاب خود سلوک علمى داشته‏اند، الآن نیز محصلانى که تحت پوشش برنامه‏هاى تحمیلى مراکز آموزشى‏اند بیش‏تر به نمره مى‏اندیشند تا به دانش، البته آموزش‏هاى ناشى از برنامه‏هاى تحمیلى خالى از اثر و بازدهى نیست، ولى بحث‏بر سر تاخیر و تسریع بازدهى‏ها از سویى و نشاط روحى و آمادگى ذهنى در اخذ معارف و کسالت و ضعف ناشى از احساس در بند بودن و تحمیلى بودن از سویى دیگر است.
البته اولیاى هر مرکز و مکتبى به حکم این‏که در احیاى پایه‏هاى علمى و توسعه معرفتى، هزینه‏هایى را متحملند، حق دارند کسانى را پذیرش و گزینش نمایند که به اصول و مبانى آن مکتب، معتقد باشند. حوزه علمیه نیز باید نیروهایى را پذیرش کند که از نظر اعتقادى، اولین مراتب معرفت‏شیعى را داشته باشند و به لحاظ عملى هم اولین مراتب تقوا را مراعات نمایند. طبیعى است کسى که وارد حوزه مى‏شود در علوم رایج در حوزه به تحصیل خواهد پرداخت، ولى این امرى است و آزادى در گزینش دانش مورد علاقه و لوازم آن، امرى دیگر.
و نیز آن‏چه در این مقطع ضرورى است، لزوم توجیه و راهنمایى دانشجو است تا بر طبق انتخاب خودش حرکت نماید نه با انتخاب دیگران که هم نتیجه سوء قالب بندى شدن اذهان را پیش مى‏آورد و هم مانع پیشرفت اندیشه و جلوگیرى از نقد و نظر و پژوهش تحقیقى و تکاملى است و لااقل تاخیر کمى در زمان، که خود مستلزم تضعیف کیفى مى‏باشد را ایجاب مى‏کند.
حوزه‏هاى علمیه و آزادى انتخاب
آزادى انتخاب درس و استاد، بر حسب استعداد و علاقه طلبه، همواره یکى از محسنات و امتیازات حوزه‏هاى علمیه شیعى بوده است.
یکى از محققان معاصر این مزیت نظام آموزشى حوزه را این‏گونه بیان مى‏کند:
آزادى حضور و عدم تقید به شرایط ظاهرى و فرمالیسم پیچیده و خشک ادارى در راه کسب علم.
محقق دیگرى هم تحت عنوان «انعطاف پذیرى برنامه آموزشى‏» مى‏نویسد:
برنامه درسى از پیش تدوین نشده است، زمان آموزشى هر درس محدود و معین نیست، آموزش مانند مدارس جدید یا مدارس کشورهاى اروپایى و آمریکایى درجه بندى نشده است، به عبارت دیگر کلاس‏هاى مرتب و معین وجود ندارد.
این محقق، در جایى دیگر از کتاب خود مى‏گوید:
با این‏که در مدارس جدید گفته مى‏شود باید برنامه آموزشى با وضع افراد متناسب باشد، مع‏ذلک در عمل یک برنامه بر همه تحمیل مى‏شود.
با کمال تاسف نه تنها این مزیت فوق‏العاده از دست رفته است‏بلکه این واقعیت تلخ نیز شکل گرفته که کمیت‏برنامه‏هاى دست و پاگیر مبنا قرار گرفته است.
ابتدا باید دید آن‏چه انجام مى‏گیرد چیست؟
سپس باید مشکلات فرا روى این جریان را شناخت.
در نهایت‏به تبیین ارجحیت طرح تقدیمى مى‏پردازیم.
الف) آن‏چه انجام مى‏گیرد:
1. دو مرحله عمومى و تخصصى
در دوره عمومى، طلاب بدون این‏که هدف مشخص و رشته معینى داشته باشند، فقط به عنوان فراگیرندگان معارف اسلامى دروس متعددى را فرا مى‏گیرند.
در این دوره باید از دانش‏هاى گوناگون اطلاعاتى هر چند مختصر فراهم آید تا طلبه با علوم اسلامى بیگانه نباشد و به تعبیرى از هر خرمنى گلى باید چید.
مثلا منطق چون مقدمه همه علوم است، باید در دوره عمومى باشد و کلام هم، چون علم دین است و نمى‏شود طلبه با عقاید بیگانه باشد، پس باید در دوره عمومى باشد. یکى از محاسن دوره عمومى این مى‏تواند باشد که برنامه‏ریزان و خود طلبه، علاقه و استعدادشان را شناسایى مى‏کنند.
نکته‏اى که در این جا لازم است‏یادآورى شود این است که دوره‏هاى تخصصى رایج (تخصصى تبلیغ، تخصصى کلام، تخصصى تفسیر و مانند این‏ها که اخیرا باب شده است)، در ظاهر دوره تخصصى‏اند، ولى در واقع دوره عمومى‏اند.
2. گزینش جزء جزء برنامه‏ها
در برنامه رایج، هم کتاب و هم استاد و هم چنین ساعات درسى از طرف مسئولان مربوط تعیین مى‏شود. تعداد کتب و نیز جا به جایى آن‏ها و انتخاب استاد هیچ‏یک در اختیار طلبه نیست و این امر گرچه فقط در شش سال اول (که تعلیم و تعلم در مدارس انجام مى‏گیرد) وجود دارد و پس از آن بر حسب ظاهر، مشکلى نیست، ولى در این دوره هم باز چون شریان حیاتى (امتحان) در دست، مسئولان است، مشکل به همان جدیت وجود دارد.
3. مقررات انضباطى
در نظام فعلى تاکید وافرى برحضور و غیاب وجود دارد و با توجیهاتى که نسبتا منطقى هم به نظر مى‏رسد این انضباط مدارى یک ضرورت و پشتوانه براى تکمیل دوره تحصیلى شمرده مى‏شود.
4. مباحث متراکم
مباحث متراکم از درس‏هاى اصلى و جنبى که نه اصلى اصل است و نه جنبى جایگاه شایسته‏اى دارد.
5. ارزیابى‏هاى فاقد شایستگى
امتحان و ارزیابى براى شناخت درصد فراگیرى طلاب که هم‏اکنون در قالب دو امتحان کتبى و شفاهى انجام مى‏شود، فاقد شایستگى لازم است.
ب) نقد وضع موجود:
1. توجه بیش از حد به ظاهر برنامه
یکى از اساسى‏ترین مشکلات در راه کمال یابى و تحقق اهداف، این است که برنامه‏ها و روش‏ها و ابزار کار حیثیت طریقى‏شان به حیثیت موضوعى تبدیل شود.
ظاهرگرایى و توجه بیش از حد به شکل‏ها و نماسازى روش‏ها، طرق پرداختن به محتوا و هدف را مسدود ساخته که هم نتیجه سوء قالب‏بندى شدن اذهان و یک بعد نگرى را به دنبال مى‏آورد و هم مانع پیشرفت اندیشه و جلوگیرى از نقد و نظر و پژوهش تحقیقى تکاملى مى‏شود.
علاوه بر این‏که تشکیل جلسات مداوم و تغییرات پى در پى برنامه‏ها، زیانى عظیم و غیر قابل جبران را موجب مى‏شود.
با توجه به موارد فوق به‏نظر مى‏رسد که دانش پژوه باید آزاد باشد، تا خود به انتخاب دست زند و اگر زیانى هم باشد به ست‏خودش انجام گیرد و گناهش بر عهده دیگران نباشد. از طرفى لازمه حفظ سلامت نظام تعلیم و تعلم، وجود راهکار متناسب کنترل کننده است، تحقیقا یگانه راه موفق کنترل، ارایه جزوات علمى است. خلاصه، مهم شناسایى علمیت، تلاش و کوشش دانش‏پژوه است نه به بند کشیدن او .
2. غلبه دوران فراگیرى بر دوران فارغ‏التحصیلى
اغلب طلاب به مرحله فرا تحصیلى دست نمى‏یابند، لذا قبل از رشد مناسب در همان دوران فراگیرى به اقدامات دوران فارغ‏التحصیلى مى‏پردازند. این کار اگر به عنوان تحقیق، ابتکار و توسعه اندیشه و بازدهى پژوهشى باشد، هیچ اشکالى ندارد و حتى مفید هم مى‏تواند باشد، ولى مشکل این‏جا است که این کار بدون تناسب موضوع و حکم و به خاطر توسعه معیشتى انجام مى‏گیرد. نمونه این‏ها را مى‏توان در بعضى اساتید معارف که وارد دانشگاه مى‏شوند ملاحظه کرد. و یا در کتاب‏نویسى و انتشار آن، بدون صلاحیت علمى و بدون این‏که کتاب بار علمى داشته باشد و صرفا تکرارى و موضوعات پیش پا افتاده را انتخاب مى‏کنند.
3. حجیم بودن دوران آموزش
این تکثر گزینى تشتت فکرى را به همراه دارد و نیز مانع مطالعه و مباحثه مناسب است.
4. کافى نبودن هدف دوره عمومى
هدف مورد نظر در دوره عمومى نه تنها مفید نیست، بلکه زیان‏آور نیز هست. آموزش درس‏هاى عمومى که براى آشنایى با موضوعات علوم مختلف انجام مى‏گیرد، باعث دخالت و نظریه‏پردازى در آن فن مى‏شود و مشکلات زیادى را پیش مى‏آورد. شاهد این امر را در اصول فقه به وفور مى‏توان یافت که در ضمن بحث اصولى به مساله‏اى فلسفى دامن زده مى‏شود آن هم به عنوان راهکارى اصولى و این بحث فلسفى بر پایه همان آشنایى مختصر - براساس درس‏هاى عمومى - به نقض و ابرام کشانده مى‏شود و مورد رد و قبول واقع مى‏گردد با این‏که همان بحث در متن فلسفى‏اش چهره دیگر و نتیجه دیگرى دارد. بحث‏بازگشت قضیه حقیقیه به شرطیه که در فقه و اصول این همه، جا باز کرده است‏یکى از صدها ره‏آورد جریان ناهنجار دخالت نابه‏جاى ناشى از درس‏هاى دوره عمومى است.
5. تداخل دروس تخصصى در دوره عمومى
برخى بحث‏ها که براى تحقیق در دوره تخصصى مفید است در متن دروس مقدماتى وارد شده است، با این‏که آموزش رووس کلى که به مسایل غیر نظرى و غیر اختلافى مى‏پردازد لازم است، اما بحث‏هایى از قبیل مسوغات ابتداى به نکره و یا مباحث دقیق مفردات که در مغنى به عنوان یک کتاب درسى انجام مى‏گیرد، چه ضرورتى دارد؟ !
آیا سلف صالح حوزه که آن همه توان علمى داشته‏اند غیر از این است که در انتخاب درس و استاد آزاد بوده‏اند و برنامه‏هایى به این شکل هم نداشته‏اند؟ آیا شورا بیش از علمیت طلبه چیز دیگرى مى‏خواهد؟ آیا علمیت، به کتاب و استاد خاصى وابسته است؟
ج) موقعیت و رجحان طرح تقدیمى
اگر بخواهیم در قالب جو حاکم و حفظ اصول سنتى به دگرگونى‏هاى شکلى و جانبى بپردازیم و شرط موفقیت و صلاحیت اولى یک طرح را در این زمینه‏ها ارزیابى کنیم، طرحى که ارایه مى‏شود فاقد این حیثیت است و در گام نخست رد شدنى است، ولى به لحاظ این‏که دست‏یابى به شناسایى و کشف درستى و نادرستى این‏گونه مسایل مبتنى بر تحلیل صرفا ذهنى است، لذا چه بسا طرحى فى نفسه صحیح باشد، اما از نظر کارشناسى حاکم، نادرست اعلام شود. نکته اساسى همین‏جا است که نه براساس بینش‏هاى شخص گرا و جوگرا، بلکه براساس «انظر الى ماقیل ولاتنظر الى من قال‏» باید مشى کرد. بنابراین باید با توجه به اصل ابتناى نظریات بر بدیهیات، محتواى درونى یک طرح را ملاحظه نمود و چون هر طرحى که معمولا جنبه آزمونى دارد موفقیت آن صد در صد نیست، لذا نسبت‏به موفقیت و نا موفقیت، محتمل الطرفین خواهد بود و باید مورد آزمایش قرار بگیرد تا در صورت موفقیت اخذ، و در صورت ناموفقیت طرد گردد.
طرح تقدیمى گرچه بر حسب فضاى جارى ناموفق است، ولى در عینیت‏خارجى عدم موفقیت‏اش قطعى نبوده، لذا حداقل استحقاق آزمایش را دارد، مضافا بر این که از مزیت‏هاى وافرى نسبت‏به نظایر خودش بویژه برنامه رایج‏برخوردار است؟
نکات قابل ذکر و مزایاى طرح
1. مطالعه دقیق و آزاد اندیشانه طرح تقدیمى و مقایسه آن با سایر طرح‏ها و برنامه موجود، مزیت این‏طرح را مسلم مى‏کند.
2. بر پایه این طرح زواید حذف شده و سعه زمانى در اختیار طلبه قرار گرفته است.
3. آن‏چه برنامه‏ریز باید انجام بدهد مشاوره و ایجاد علاقه در طلبه و تقسیم رشته‏هاست و این که طلبه نه براساس اجبار که براساس اشتیاق و علاقه خودش به انتخاب رشته بپردازد.
4. آن‏چه منظور نهایى است علمیت است، لذا چینش برنامه به‏گونه‏اى است که هم‏سو با این هدف باشد.
5. روش کنترل انضباطى و ارزیابى علمى به گونه‏اى است که نه دست و پاگیر و چالش زاست و نه باعث اضطراب، نه وقت‏گیر است و نه سهل‏انگار.
6. براساس این طرح که در آن به حذف زواید (یعنى درس‏هاى ناهمخوان با رشته انتخابى) پرداخته شده از تشتت فکرى طلبه جلوگیرى شده و ذهن با تمرکزى که دارد بهتر و با کیفیتى عالى‏تر به فراگیرى علوم مى‏پردازد.
7. فاصله فراگیرى تا پایان تحصیل به گونه‏اى است که طلبه علاقه‏مند به تحصیل در رشته دلخواه، فرصت فراگیرى آن را به خوبى دارد.
8. درس اخلاق، یگانه درس عمومى است و به نحوى تنظیم شده که بتواند تامین کننده روح اخلاقى در زیر ساخت کلى زندگى طلبگى باشد.
9. این طرح جامعیت دارد و همه رشته‏هاى تحصیلى را دربر مى‏گیرد و فرصت تحصیلى هر یک، بر حسب تناسب آن رشته مشخص شده است.
اگر میانگین عمر را 70 سال لحاظ کنیم (متعارف همین است) و ورود به حوزه را از 15 سالگى بدانیم، مجموعا از آغاز ورود به حوزه تا پایان عمر 55 سال خواهد بود. حال باید از مجموع این 55 سال به نحو مناسبى استفاده کرد. آن‏چه واقعیت دارد و باید انجام گیرد و این طرح مدعى آن بوده و بر آن تاکید مى‏ورزد، این است که یک مرحله براى فراگیرى منظور شود و مرحله دوم دوران فارغ‏التحصیلى و کاربردى در صحنه اجتماع باشد.
مرحله فراگیرى نیز خود شامل دو مرحله (مرحله آموزش و تطبیق) است که البته در این‏جا دو مرحله با هم انجام مى‏شود. از طرفى این مراحل باید بر اساس میانگین عمر تحصیلى و عمر فراتحصیلى تنظیم شود. 55 سال در اختیار داریم، 10 سال را اختصاص به مرحله فراگیرى مى‏دهیم اعم از مقدماتى و تخصصى و 45 سال دیگر مربوط به مرحله کاربردى خواهد بود که فرد خود تحقیق و آموزش و یا هر آن‏چه مربوط به این مرحله است انجام خواهد داد.
البته خوب است‏شورا کمیته‏اى در این ارتباط براى بهینه کردن این امر قرار دهد که هم دانش پژوهان به خوبى تامین مالى شوند و هم امکانات علمى وافر در اختیارشان قرار دهد.
اصل طرح
1. کلیات طرح
فراگیرى براى خدا و به منظور تحقق آرمان‏هاى مکتب در جامعه است.
2. هدف موردى بر حسب رشته مورد علاقه.
3. لحاظ نیازمندى جامعه به نوع دانش که قهرا طبقه‏بندى بر حسب اولویت‏ها را پیش مى‏آورد.
4. برنامه‏ریزى بر پایه دو مرحله مقدماتى و تخصصى صورت مى‏گیرد. آن‏چه در این‏جا مطرح است این دو مرحله است و با آن‏چه الآن با نام دو مرحله عمومى و تخصصى انجام مى‏گیرد بسیار متفاوت است.
جزئیات طرح
تبصره 1: دروس مقدماتى در این طرح عبارتند از: صرف و نحو، منطق و معانى و بیان.
صرف و نحو
صرف و نحو براى کسانى که مى‏خواهند آن را به عنوان رشته تخصصى انتخاب کنند، دیگر مقدمه نخواهد بود بلکه از ابتدا به عنوان دوره تخصصى درباره این گروه باید انجام گیرد. به عبارتى براى این گروه، درسى به عنوان دوره مقدماتى وجود ندارد.
منطق
منطق براى رشته تفسیر و کلام، حکم مقدمه را دارد و در حد منطق مظفر کافى است، اما منطق براى رشته فلسفه گرچه حکم مقدمه را دارد ولى نیازمند فراگیرى بیش‏ترى است و باید رعایت این دو امر بشود:
الف) نظریات کتاب‏هاى رهبر خرد، منطق منظومه و برهان شفا نیز مطرح شود.
ب) تدریس به نحو دوره تخصصى انجام گیرد.
معانى و بیان
معانى و بیان براى تفسیر، حکم مقدمه را دارد و در حد کتاب «مختصر» کافى است، در غیر این صورت فقط به عنوان رشته تخصصى باید لحاظ شود و برنامه خاص این مرحله درباره آن انجام گیرد.
دوره مقدماتى صرف و نحو به منظور تسلط بر قرائت متون عربى انجام مى‏گیرد که در مدت یک سال باید خاتمه یابد.
تبصره 2:
با توجه به این‏که دوره تحصیل باید جدى باشد، لذا حتى در روزهاى وفیات و اعیاد و مانند آن لازم نیست دروس تعطیل شوند، براى حضور در مجالس فرصت کافى وجود دارد.
تبصره 3:
دوره تعطیلات تابستان باید به حداقل تنزل داده شود و سال تحصیلى از 15 شهریور آغاز شود.
تبصره 4:
با توجه به این ملاحظات و با توجه به سعه وقتى که به‏واسطه حذف زواید، وجود دارد دوره تحصیلى مورد نظر این طرح با هیچ اشکالى مواجه نبوده و آموزش در مدت تعیین شده بازدهى مناسب خود را دارد.
مراحل آموزشى
الف) آموزش صرف مقدماتى در 6 ماه اول;
ب) آموزش نحو مقدماتى در 6 ماه دوم.
تبصره 1:
کتاب آموزشى، کتاب صرف ساده خواهد بود.
تبصره 2:
با توجه به این‏که صرف ساده خود مشتمل بر دو دوره صرف و نحو است و به صورت منسجم برنامه ریزى شده است، براى آموزش هر دو دوره بسیار مناسب است.
تبصره 3:
مباحثى که جنبه تخصصى دارد از دوره آموزشى باید حذف شود.
تبصره 4:
تطبیق و تمرین آن‏گونه که متداول است اگر جمود آفرینى نداشته باشد لااقل خاصیت آفرینى نیز نخواهد داشت، بنابراین تطبیق مورد نظر این طرح این‏گونه انجام خواهد گرفت که متون مختلف عربى به دانش‏آموز عرضه مى‏شود تا وى با قرائت، موقعیت فراگیرى‏اش نسبت‏به قواعد آموزش داده شده، مشخص گردد.
تبصره 5:
هدف نهایى در این مرحله تسلط نسبى است نه تسلط مطلق، لذا سخت‏گیرى‏ها چه در مرحله آموزش و چه در مرحله پایانى باید ممنوع شود، البته این به معناى سهل‏انگارى و تسامح نیست.
تبصره 6:
برگزارى امتحان در این مرحله با متن خوانى صورت مى‏گیرد، لذا مشکلات بسیارى که در سایر روش‏هاى امتحانى وجود دارد، منتفى مى‏شود.
ج) آموزش معانى و بیان مقدماتى بعد از نحو در یک سال انجام مى‏گیرد.
تبصره: تمرینات و امتحان پایانى این درس بر اساس روش رایج و یا به صورت تطبیقى مى‏تواند انجام گیرد.
د) آموزش منطق مقدماتى براى رشته تفسیر و کلام بعد از معانى در یک سال انجام مى‏گیرد.
تبصره: آموزش منطق مقدماتى براى فلسفه بعد از نحو به روش آموزش تخصصى و در مدت 2 سال انجام مى‏گیرد.
ه) بعد از دوره مقدماتى که مجموعا سه سال خواهد بود آموزش مرحله تخصصى هر رشته در 7 سال انجام مى‏گیرد.
تبصره 1: دوره تخصصى به روش درس خارج انجام مى‏گیرد، لذا کتاب خاصى مطرح نیست.
تبصره 2: عدم آشنایى فرد با مباحث رشته انتخابى، توجیه مناسبى براى آموزش رایج نبوده، بلکه باید آموزش به روش درس خارج و بر اساس تبیین صحیح مباحث، انجام گیرد و نه براساس تفنن‏پردازى و امثال این‏ها که بعضى از اساتید محترم انجام مى‏دهند. بنابراین در صورت تبیین صحیح مساله، هیچ مشکلى وجود ندارد. علاوه بر این‏که طلبه با مباحثه، تحقیق، نگارش و جدیت در کنار فرصت کافى و تمرکز نفسانى به خوبى درس را فرا خواهد گرفت.
تبصره 3: تنها سه مبنا و نظریه مهم مطرح مى‏شود و نقض و ابرام انجام مى‏گیرد و در نهایت‏با نظریه خود استاد، بحث کامل مى‏شود.
تبصره 4: انتخاب مبانى قابل طرح در کلاس، آزاد و مربوط به سلیقه استاد است، البته مشاوره و ارشاد بلامانع است.
تبصره 5: در آموزش اصول فقه، مباحث غیر ضرورى و وقت تلف کن از قبیل مباحث مقدماتى حذف، و از مباحث کاربردى در فقه استفاده مى‏شود.
تبصره 6: مثال‏هاى اصولى باید از فقه اخذ شود و مثال‏هاى رایج فقط در اولین توضیح انجام گیرد.
تبصره 7: دوره 7 سال، بین فقه و اصول باید تقسیم گردد.
تذکر: اصول فقه به روش تخصصى و براساس راهکار مربوط به آن مرحله آموزش داده مى‏شود.
البته با توجه به روش طرح مباحث اصولى و تاکید بر مثال‏هاى عینى و کاربردى فقهى، دوره آموزش فقه بسیار آسان‏تر انجام خواهد گرفت، لذا پیشنهاد این است که دوره اصول در 3 سال اول و دوره فقه در 4 سال بعد انجام گیرد.
تبصره 8: طرح نظریات جدید در کنار این مبانى اساسى، نسبت‏به همه رشته‏ها بسیار مناسب و در ارتقاى سطح آموزشى و علمى بسیار مؤثر خواهد بود.
تبصره 9: بعد از اتمام دوره آموزشى، دانش پژوه باید پى‏گیر تهیه نوشتار تحقیقاتى باشد که مدت آن حداکثر یک سال خواهد بود. قطعا کسى که نتواند از عهده این کار برآید نشانه ضعف بنیه علمى وى محسوب مى‏شود و فقط اجازه دارد یک دوره دیگر ادامه دهد که با فرض عدم موفقیت در مرتبه دوم، مردود مطلق شناخته شده و از کلیه امتیازات محروم مى‏شود.
البته کسانى که عذر موجه دارند مشمول این جریمه نخواهند بود.
تبصره 10: رساله تحقیقاتى در کمیته مربوط، بررسى و طلبه فارغ‏التحصیل با حضور در این کمیته باید به پرسش‏هاى مطرح شده، پاسخ مناسب ارایه دهد.
تبصره 11: در گزینش موضوع رساله تحقیقاتى و نیز روش‏کارى باید دانش پژوه کاملا مبسوط الید باشد و با سلیقه و انتخاب ناشى از آزادى در اندیشه و روش عمل نماید. بنابراین تعیین کمیت و کیفیت که یک نوع به بند کشیدن فکر است، مطلقا ممنوع خواهد بود و تنها نکته پذیرفتنى رهنمود است نه تحکیم سلیقه.
تبصره 12: لازم نیست طلبه فارغ‏التحصیل، نظریه ابتکارى ارایه دهد بلکه اقتدار بر تحلیل مطلق و توان بر چند و چون نسبت‏به چند نظریه، خود نوعى نظریه‏پردازى و کافى است، البته ابتکار امتیاز است و باید مورد تشویق قرار گیرد.
تبصره‏هاى مشترک
1. در هیچ مرحله‏اى اعم از مقدماتى و تخصصى پیش‏فرض‏هاى آموزشى نباید جنبه تحکمى داشته باشد، بلکه صرفا به عنوان اصول موضوعه آموزش، باید لحاظ شوند.
2. براساس تبصره قبلى اشکالات طرح شده از جانب طلبه که اصطکاک با پیش‏فرض‏ها یا با سایر جهات دارد و به‏طور کلى مشتمل بر بار علمى مى‏تواند باشد، باید مورد توجه اساسى قرار گیرد و به لحاظ این‏که ممکن است قابلیت گزینش داشته باشد باید در یک ارزیابى مناسب اخذ شود و به عنوان یک موضوع علمى در جایگاه مناسبش بررسى شود.
3. روش آموزشى باید محیط، جامع و مفید باشد تا دانش‏آموز را بیش از انتظار به خلاقیت علمى برساند.
4. دانش آموزى که توان علمى خود را قبل از مدت تعیین شده نشان دهد و به اثبات رساند، به عنوان فارغ‏التحصیل در همان مقطع باید شناخته شود.
5. حضور و غیاب و مانند آن وجود ندارد و نیز دانش‏آموز در گزینش استاد آزاد است.
6. اخلاق صرفا نباید متکى به ساعات درس باشد، بلکه باید روح اخلاقى در همه موارد حاکم باشد چه به لحاظ برخوردهاى متقابل استاد و شاگرد، چه در کلاس و چه خارج کلاس. گشاده رویى و توجه به سخن کوچک‏تر از خود و پروراندن و بها دادن به آن، نکته‏اى است که اساتید باید عملا آن را به دانش‏آموز منتقل کنند. سبک‏سرى و مزاح‏هاى نامناسب نباید انجام گیرد. زندگى اساتید و بزرگان باید به گونه‏اى باشد که طلبه را به تعجب وا ندارد. حضور چند نفره (سه الى چهار نفر) در مناطق محروم و احوالپرسى از محرومان، طلبه را در داشتن زندگى متناسب با محرومان توجیه اخلاقى مى‏کند. و بالاخره نگرش و منش ائمه علیهم السلام باید مورد توجه دائمى باشد.
7. مکالمه عربى مى‏تواند اجبارى باشد و در کنار درس‏هاى مقدماتى و در همان مدت سه سال انجام گیرد.
8. سایر زبان‏هاى خارجى مانند انگلیسى، فرانسوى و... باید مورد توجه و تاکید باشد اما به‏طور آزاد و دلخواه.
9. روان‏شناسى، اقتصاد، مدیریت و جامعه‏شناسى علوم انسانى، مى‏تواند از رشته‏هاى حوزوى قرار گیرد ولى با ملاحظات زیر:
الف) عدم انفعال در برابر روش‏ها و نگرش‏هاى غربى;
ب) سمت و سوى دینى دادن به این علوم.
10. انتخاب بیش از یک رشته بلامانع است، اما باید در دو نوبت انجام گیرد، یعنى یک رشته پایان یابد و رساله علمى‏اش ارایه شود، سپس رشته دیگر.
11. مناسب است کسانى که رشته فقه را به پایان مى‏رسانند به یکى از رشته‏هاى روان‏شناسى، اقتصاد، مدیریت، جامعه‏شناسى و علوم سیاسى فراخوانى شوند و در آن رشته نیز به مرحله کارشناسى راه یابند.
تذکر1: براى معانى و بیان، دوره تخصصى و صرف و نحو دوره مقدماتى، نیاز به مقدار بیش از آن نیست.
تذکر2: با توجه به این‏که استفاده از کتاب (کتاب خاصى به عنوان کتاب درسى آن‏چنان که در دوره سطح حوزه متعارف است)، اتلاف وقت در روخوانى و برخى مسایل جنبى دارد، لذا بهترین روش همان نحوه درس خارج (البته با بیان شیوا و تبیین صحیح و غیر تفننى) است. فقط دوره مقدمات صرف و نحو باید با کتاب و روخوانى انجام گیرد چون هدف از صرف و نحو همین است، ولى در صورتى که در دوره تخصصى بخواهیم کتاب‏هاى خاصى را به عنوان کتاب درسى مطرح باشد جدول زیر ارایه شود:
عناوین دروس / کتب آموزشى
صرف و نحو / سیوطى - مغنى - کافیه یا شرح ابن عقیل
معانى و بیان / جواهرالبلاغة - مطول
منطق / المنطق - شرح مطالع - برهان شفا
شناخت‏شناسى / فلسفتنا - اصول فلسفه
فلسفه / آموزش فلسفه - نهایة‏الحکمة - اسفار
کلام / الالهیات - شوارق الالهام
تذکر1: در سایر رشته‏ها نیز کتب متناسب آن رشته مى‏تواند قرار داده شود.
تذکر2: در منطق تخصصى در کنار مباحث منطق قدیم، مباحث منطق جدید طرح مى‏شود. هم‏چنان‏که در سایر رشته‏ها نیز این نکته باید رعایت‏شود.
تذکر3: مرکز مدیریت مى‏تواند هنگام پذیرش، رشته‏هاى مورد نظر را ارایه دهد و از طلبه متقاضى بخواهد رشته مورد علاقه‏اش را مشخص کند.
تذکر 4: بعد از دوره فارغ‏التحصیلى باید طلبه بى‏کار و معطل نماند بلکه به تناسب فعالیت‏هاى مورد نیاز به تدریس، تحقیق و... بپردازد.
تذکر 5: در تمام این مراحل باید روح اخلاقى حاکم باشد، حتى در دوره فارغ‏التحصیلى نیز درس اخلاق باید ادامه داشته باشد.
تذکر 6: اگر حوزه که تجلى‏گاه معرفت دینى است، خلاصه در فقه و اصول و تفسیر و فلسفه و کلام باشد در نهایت مدیریت کلان اجتماعى در دست نیروهایى قرار مى‏گیرد که اولا بیگانه با مفاهیم دینى و ثانیا بیگانه از تربیت و اخلاق متعالى مذهبى هستند. چالش‏هاى جامعه کنونى هم بیان‏گر این واقعیت تلخ است. طبیعى است که پرداختن حوزه به علوم تجربى در بارورى جامعه اسلامى نقش به سزایى خواهد داشت. البته این به آن معنا نیست که در دانشگاه بسته شود بلکه به این معنا است که حوزه نیز کلاس‏هاى آموزشى در ارتباط با این علوم را به عنوان دوره تخصصى قرار دهد.
تذکر 7: پرداختن به ورزش باعث‏سلامت جسم و روح و نشاط براى کارهاى سخت علمى مى‏شود، لذا باید طى برنامه‏اى منظم، طلاب تحت پوشش، در ایام هفته به ورزش‏هایى نظیر شنا و... بپردازند، البته نه به عنوان ورزش قهرمانى که باعث اتلاف وقت و مشغله ذهنى شود.
تذکر 8: در ارتباط با موضوعات هنرى گرچه حوزوى کردن آن مناسب بلکه ضرورى است، ولى جانب احتیاط باید رعایت‏شود. بهترین راهکار توجه به آموزه‏هاى اخلاقى و توجه به عبادت و یاد آخرت است.
پى‏نوشت:
1) نظام آموزشى فعال و پویا، نظامى است که به روز باشد و جدیدترین تحولات علمى و راهکارهاى اجرایى را به کار گیرد. نویسنده این مقاله هم مشخصه‏هاى یک نظام آموزشى خلاق را بررسى و ارایه کرده است، که قهرا مجال نقد و بررسى و پاسخ را دارد.

تبلیغات