هویت دینی و ساختارهای مدنی از منظر امام خمینی
آرشیو
چکیده
متن
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»
عصر ما، عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات نام گرفته است. انقلاب تکنولوژیک، فنآوری و پیروزی بشر در اعتلای علوم طبیعی او را قادر ساخت تا به بسیاری از آرزوهای دیرین خود در شناخت اجزاء طبیعت و محیط پیرامون خویش دست یابد. بدنبال مناقشات ارباب کلیسا و اندشمندان علوم طبیعی، پدیده رنسانس روی مینماید که محصول آن از اومانیسم و اندیویدوآلیسم، در اندیشه و اندیشوران علوم اجتماعی، سکیولاریسم و پوزیتوسیم زاده میشود و تقویت این اندیشه که مذهب محل گفتگو بوده و موجب ایجاد سوءتفاهم و تعصب در میان افراد میگردد و لذا امکان حصول به تفاهم را منتفی میسازد. حرکت به سمت خصوصی سازی مذهب امری مثبت تلقی شد و این نظریه در دنیای غرب منشاء دکترین سیاسی سکیولاریزم گردید و در نتیجه این روند، مذهب عقب نشینی کرد. در توجیه و تبیین این روند موضوع پلورالیسم و تکثرگرایی مذهبی نیز به عنوان مشخصه دیگر این دکترین سیاسی پا به عرصه اجتماع میگذارد و پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی نیز در دنیای غرب که به دور از اندیشه دینی حاصل میشد موجب نزول روحیه معنویت خواهی و کتمان این حقیقت که در ذات انسان نهاده شده گردید.
در چنین دورهای بشریت از یکسو شاهد دستاوردهای تکنولوژی است که او را بر طبیعت غالب میسازد و توانایی بهره گیری از منابع طبیعی را فراهم مینماید و از سوی دیگر ناظر افول ارزشها و اصول اخلاقی است که ناشی از نفی اندیشه دینی است. نتیجه این تعارض، بروز بحرانهای اجتماعی و تعارضات عمدهای است که وقوع دو جنگ جهانی در فاصله کوتاهی در قرن بیستم از نمونههای بارز آن است. در نتیجه جامعهای مطلوب است که شرایط رشد و توسعه موزون انسانها که متضمن توجه به هر دو جنبه مادی و معنوی باشد. دراین شرایط با تهدیدات
جدی نیز مواجه میشود که پرداختن به مشکلات عارض شده و تهدیدات شکل گرفته از حوصله این مقاله خارج است. وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) که از پشتوانه غنی فلسفی و تاریخی برخوردار میباشد، توجه بسیاری از اندیشمندان و مصلحین دنیا را به خویش معطوف ساخت. این نهضت بسط معنویت و تحکیم ارزشهای اخلاقی و احیای دین را در دستور کار خویش قرار داده و از این منظر مدلی از نظام سیاسی را ارائه میکند که مستقل، مردمی و توانا در ایجاد یک جامعه مدنی در مفهوم واقعی خود است.
اندیشه امام خمینی(ره) که در انقلاب اسلامی تجلی یافت و در قانون اساسی تدوین ونهادینه شد تجلی جمهوریت که نماد نوآوری بوده و اسلامیت که نماد اندیشه دینی است متبلور شده و ساختارهای مهم مدنی نظیرحاکمیت قانون، مشارکت مردم، آزادی و... در چارچوبهای امروزین آن لحاظ شده است.
البته از آنچه که برداشت غرب از اسلام، منبعث از دیدگاههای روشنفکران غربی بوده که در تعارض با اندیشه دینی هستند، لذا همواره براساس قرائت ناصحیحی از اسلام و توأم با عصبیت عمل نموده و سعی دارد انقلاب اسلامی را ناقض حقوق انسانی، واپسگرا و مخالف آزادی و تمدن جلوه دهد، در حالیکه کارکردهای سیاسی انقلاب و تبیین نظری حضرت امام خمینی(ره) از موضوعات حکومتی است که میفرماید: «تمدن جدید را بایستی پذیرفت و به مقتضیات زمان و مکان اهمیت داد.» بطلان آن تلاشها را ثابت میکند. البته منظور حضرت امام خمینی(ره) از تمدن جدید، همان دستاوردهای مثبت زندگی بشری است زیرا فکر بشر دائماً در حال رشد است و همواره انسانهایی با توانایی فکری بالاتر به میدان میایند. احیای تفکر دینی در نظر حضرت امام یعنی بازگشت به ریشههای اصیل دیانت و جوهر دینی که جاودانه است. امام با این رهیافت مستحکم به حل مسائل زمان خویش پرداختند و راه را برای ورود به اینده هموار نمودند. تعبیر زیبای یکی از اندیشمندان این است که: «کار بزرگ امام خمینی(ره) در این خصوص باز قدسی زدائی شده است.» و میشل فوکو فیلسوف فرانسوی آنرا انقلاب روح در جان بدون روح نامید.
انقلاب اسلامی ضمن بهره گیری از ساختارهای مدنی مورد وفاق عموم که در واقع از دستاوردهای مثبت تمدن بشری است. تلاش نموده تا روح معنویت را که از تعالیم دین نشأت میگیرد بعنوان ازرشهای مورد قبول انسان در جامعه حاکم نماید. بر این اساس به برخی از دیدگاههای حضرت امام(ره) نسبت به نهادهای مدنی اشاره میشود. البته اذعان داریم که این مطالب فوق بعنوان برداشتهایی از دیدگاه حضرت امام تلقی میشود و طبعاً جای نقد و بررسی نیز دارد.
الف: حکومت و حاکمیت قانون
ضرورت نیاز به دولت و باور این نکته که تأسیس حکومت نخستین نماد پیدایش جامعه و مدنیت است. از محکمات عقلی و انکار ناپذیر است. این نیاز در گذر زمان و توسعه مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در نهایت پیچیدگیهای روابط بینالمللی بیش از همیشه مورد تأکید قرار میگیرد. از منظر امام خمینی(ره) هدف از بعثت انبیاء تنها بیان احکام نیست بلکه تلاش برای استقرار یک نظام عادلانه اجتماعی است که تضمین کننده سعادت بشر باشد. و این جز با تشکیل حکومت امکانپذیر نخواهد بود پس تشکیل حکومت واستقرار دولت برای اداره جامعه در چارچوب شریعت به لحاظ نظری و دینی امری مقبول و قطعی است. در اندیشه حضرت امام(ره) حکومت به لحاظ شکلی و ساختارهای اداری منطبق با مقتضیات و نیازهای روز جامعه و در تعامل با سایر جوامع بوده ولی از لحاظ محتوی ضمن بهرهگیری از دستاوردهای مثبت که با مبانی عقلی سازگاری دارند با مفاهیم تعالیم دین بایستی تناسب داشته باشد یعنی در حداقل شکل آن مخالف با مبانی دینی نباشد. در حوزه مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سایر امور که در گذر زمان دستخوش تغییر میشود رجوع به اصل اجتهاد (بعنوان یکی از اصول مهم و پویای شریعت اسلامی) همواره رافع مشکلات خواهد بود.
این حکومت مطلوب است که میتواندضامن سعادت انسانها باشد اگر چه به لحاظ محتوی در برخی از جهات اساساً نقطه مقابل الگوهای غربی قلمداد میشود. توجه به عدالت، نفی سلطه و استثمار، تحکیم مبانی خانواده، محترم شمردن استعداد و لیاقت انسانها، ترویج روحیه مسالمت و برادری و نفی خشونت، تلطیف روابط اجتماعی، صداقت در میان عملکرد، نقادی امور و عملکردها با هدف ترویج خوبیها و محاسن و حذف منکرات و زشتیها و مسئول دانستن همه آحاد جامعه در مقابل یکدیگر و همگان در مقابل حکومت و پاسخگو بودن دولت در قبال رفتار و عملکردش نسبت به مردم و... از ویژگیهای حکومت و دولت در
منظر امام خمینی(ره) است.
قانون که در حقیقت مهمترین ابزار اعتدال و نظم جامعه است و قانونمندی که آشکار نمودن آن فطرتی است که در ذات خود نظم دارد و پیروی از این نظم را از نشانههای انسانی خود آگاه و متکی به خود میداند از شالودهای بسیار مستحکم در اندیشه امام خمینی(ره) برخوردار میباشد.
حضرت امام میفرماید:
«همه جامعه نظم لازم را دارد- حکومت اسلام، حکومت قانون است- قانون برای اجرا و برقرار شدن نظام اجتماعی عادلانه، به منظور پرورش انسان مهذب است –در اسلام یک چیز حکم میکند و آن قانون است، زمان پیغمبر(ص) هم قانون حکم میکرد، پیغمبر مجری بود –خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم، اگر تخلفی از من هم سر زد مهیای مؤاخذهام.»
چنین اجتماع و چنین انسانی در نظر امام خمینی(ره) به اجتماع وانسان قانونمند تعبیر شده است، زیرا غایت تمدن و فرهنگ آن است که استعدادهای فطری انسان را تعالی بخشد و او را در اندیشه و رفتارش انسانی خدا گونه بار آورد.
ب: سنت و مدرنیته (نوآوری)
اصطلاح نوگرایی اسلامی که سعی دارد هم به مسائل داخلی جوامع اسلامی و هم به
تهدیدات خارجی پاسخ مناسب بدهد از نتایج تعارض سنت و مدرنیسم است. در این ارتباط نوگرایان مسلمان دوران ظهور پدیده لیبرالیسم سعی داشتند تساهل، آزادی و بشر دوستی اسلامی را در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اثبات برسانند. امام خمینی(ره) میفرماید:
«اسلام پیشرفتهترین حکومت را دارد و به هیچ وجه حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته وندارد، دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است مگر آنچه که به آسایش ملت لطمه وارد آورد و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد»
این نکته را بایستی عنوان نمود که عموماً سیستم اندیشه و تاریخ فلسفه سیاسی اسلام در برابر بینشهای نوینی که در جهان پدید آمده است به گونهای پرداخته میشود که امکان برداشتها و تفسیرهای متفاوت وجود دارد.
شکی نیست که در تماس با دانشهای جدیدی که در غرب خودنمایی نموده است افق دید مسلمین دستخوش دگرگونی و تحول شده است ولی با این وجود شرق اسلامی علیرغم همه تهاجمات فرهنگی صورت گرفته علیه آن، نه تنها از ساختار فکری و اجتماعی خود که سرچشمه آن اندیشهها ی اسلامی است جدا نگردید بلکه نسبت به هویت اسلامی خویش نیز حساستر شد. انقلاب اسلامی، زمینههای اندیشه عدم
سازش تفکر دنیا صنعتی مدرن و مذهب را بکلی دگرگون ساخت و نشان داد که وجود راه دیگری که برگرفته از ساختار فکری و اجتماعی مسلمین باشد امکانپذیر است. و این نشان میدهد که تمدن اسلامی همواره تمدنی چند جانبه بوده است.
سئوال اینجا است که حفظ هویت دینی با بینشهای جدیدی که همواره در عرصه زندگی بشر بوجود میاید و قابل اغماض هم نیست چگونه سازگار خواهد شد؟ در پاسخ باید گفت که سنت دینی ما، سنتی است که به موضوع مهم اجتهاد ارج مینهد. امام خمینی(ره) میفرماید: «حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر ونیاز اینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند. طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظر اجتهادی- فقهی، در زمینههای مختلف ولو مخالف با یکدیگر، آزادانه عرضه شود. در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز شود.»
این سخن امام خمینی(ره) و اصل اجتهاد در واقع به معنای روش نواندیشی و نوفهمی متون دین ویا کتاب و سنت است. مسلمین توانستهاند با این روش طراوت و شادابی خود را حفظ و در گذر زمان جاودانه بمانند. این روش علم دین را در روزگار جدید کارآمد و توانمند خواهد کرد و با دو موضوع زمان و مکان کاملاً ارتباط تنگاتنگ دارد.
سخن زمان و مکان در اجتهاد، سخن از جامعیت و جاودانگی احکام شریعت و نامیرایی سنت در روزگار مدرن است.
با احیای تفکر دینی و به کمک اجتهاد میتوان موانع نظری و پارهای از تعارضات ظاهری میان عمل به احکام شریعت و زیستن در جهان مدرن را برطرف ساخت. حضرت امام با تأکید بر این که نکته جهان مدرن را با دین آشتی داد. امام خمینی(ره) شرایط اداره جهان را شناخت و با ابزار اجتهاد که در واقع راه دینی حل بحران سنت و مدرنیسم است، تعارضات بین دو پدیده مذکور را حل نمود، به گونهای که میفرماید: «یک عالم دینی باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد».
در جای دیگر میفرماید: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند». بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ممکن است موضوعی که از نظرظاهر با قرائت قدیم آن تفاوتی نکرده است واقعاً تبدیل به موضوع جدیدی شده باشد که قهراً حکم جدیدی میطلبد از این نظر عالم و مجتهد دینی بایستی به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.
همچنین در صحبتی دیگر نسبت به حکومت و اجتهاد چنین میگوید: «مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع
مسلیمن برنامهریزی کند. زیرا وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جاست که استنباطات مصطلح گذشته برای حاکمیت کافی نیست.»
وبه همین معناست که ایشان از احیای تفکر و هویت دینی تحت عنوان تمدن جدید یاد میکنند و میفرماید: «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به باز داری از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت میکند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری مفید بشر که حاصل تجربههای اوست، سازگار نباشد»
ج: مردم محوری و جمهوریت (مشارکتپذیری و جمهوریت)
یکی از مهمترین ارکان جامعه مدنی، جمهوریت است یعنی آنچه که امروز بنام حکومت مردم بر مردم عنوان میشود. در اندیشه سیاسی امام مشارکتپذیری و توجه به تودههای مردم به عنوان یک اصل استراتژیک که کارایی حکومت و مقبولیت آن را تضمین میکند در دوران مبارزه با استبداد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بوده است. کارایی نظام و مشروعیت ارکان آنرا در گرو آراء مردم میداند و این معنی در واقع عالیترین شکل بکارگیری مردم و دخالت دادن آنها در سرنوشت خویش و جامعه میباشد. توسعه سیاسی، اجتماعی و
فرهنگی که موجب تقویت و رشد خود آگاهی، مسئولیتپذیری و نظارت همگانی میشود در تعالیم امام خمینی(ره) مورد توجه واقع شده است. و بر اساس همین تعالیم، انقلاب اسلامی با تکیه بر قدرت مردم و بدون کمک به عوامل خارجی با رژیم سلطنتی و استبدادی که به شدت از حمایت غرب برخوردار بود پیروز شد. البته نگرش امام به مردم بر خلاف دیدگاههای رایج در مکاتب سیاسی معاصر، نگاه صرفاً ابزاری نیست، بلکه مردم و آراء آنها در تعیین نوع حکومت و شیوه اداره جامعه دارای اصالت هستند. و البته چنین مردمی شایسته احترام هستند و به قول امام خمینی(ره) که فرمود: «ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی هستیم»
توجه امام خمینی به نقش مردم در تعیین سرنوشت خود درطول دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملموستر میشود. برگزاری دهها انتخابات آزاد که با فاصله کمتر از 3ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و برای تعیین نوع رژیم مورد نظر مردم انجام شد. تاکنون از یکسو، و مکانیسم مراجعه به آرا مردم از پائینترین لایههای تصمیمگیری تعیین شوراهای محلی تا گزینش عالیترین مرجع تصمیم گیری و مدیریت نظامی یعنی رهبری که در قانون اساسی منظور شده، معرف دیدگاه امام خمینی به رکن جمهوریت در نظام سیاسی کشور است.
در نظر امام خمینی، مردم همواره امین نظام و دولت هستند پس باید در جریان وقایع کشور بطور شفاف قرار گیرند تا بتوانند تصمیمات صحیح بگیرند. زیرا افکار عمومی و اجماع آراء مردم به شرطی که در جریان صحیح امور قرار گیرند میتوانند پشتوانه قوی برای حکومت باشند امام خمینی با اشاره به این معنا میفرماید: «آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگانی آنها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه میباشد. ملت همه باید حاضر باشند در مسائل سیاسی و مردم نباید کنار بروند، اگر مردم کنار بروند همه شکست میخوریم.»
د: مطبوعات و رسانهها (اطلاع رسانی)
مطبوعات و رسانهها در عصر جدید مهمترین ابزار تبلیغات و اطلاع رسانی میباشند و نقش وسائل ارتباط جمعی در انتقال اخبار و تحولات بسیار گسترده است. پدیده جهانی شدن و حذف تدریجی مرزهای جغرافیایی، ظهور قدرت نرم افزار که یکی از ابزارهای مهم آن اطلاعات میباشد، بر اهمیت روز افزون رسانهها و امر اطلاعرسانی میافزاید. بدون تردید کشورهایی که از چنین ابزاری برخوردار میباشند بر فرهنگ و مواضع سیاسی خودشان خیلی راحتتر و بهتر تأثیر میگذارند. امام خمینی(ره) با توجه به نقش
عظیم رسانههای عمومی بود که از آنها به نام دانشگاه عمومی نام بردند.
مشکلی که امروز بدلیل تفوق سیستمهای غربی دامنگیر مطبوعات و وسایل اطلاع رسانی شده این است که گفته میشود خبر سازنده واقعیات است نه بیانکننده آن، با توجه به اصل شفافیت و امانتداری در انتقال اخبار و اطلاعات به شدت مخدوش شده است.
نقطه مقابل آن اینکه رسالت مطبوعات اینست که با درک صحیح از شرایط اجتماعی به منظور رشد آگاهی مردم، اطلاعات را بطور شفاف و حقیقی و برخورداری از صدق کلام به مخاطبان منتقل کنند.
امام خمینی(ره) میفرماید: «تمام رسانهها مربی یک کشور هستند و باید تربیت کنند کشور را، از همه خدمتها بالاتر این است که نیروی انسانی ما رشد یابد و این به عهده مطبوعات است.»
در جای دیگر میفرماید: «آنچه که در خبرگزاریها مهم است کیفیت و صدق خبر است»
نقش دیگر مطبوعات در نظر امام خمینی(ره)، ایجاد روحیه استقلالطلبی در ملت است. ایشان در کلامی اشاره میکند «وقتی رسانههای جمعی به رسالت خود در جامعه واقف شوند. سعی خواهند نمود که راه پیشرفت جامعه را هموار کنند و اجتماع را در مقابل هر گونه کجروی مصون نگهدارند مجله باید در خدمت کشورباشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد».
آزادی مطبوعات حقیقتاً در زمره بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی به شمار میرود و مطبوعات نیز به نوبه خود در پاسداشت آزادیهای بدست آمده و تعمیق فرهنگ انقلاب و آزادی تأثیر غیر قابل انکاری داشته و دارند.
ه: آزادی
تعریف آزادی یکی از خواستههای همیشگی بشر میباشدو برای دستیابی و یا حفظ آن، تاریخ انسانی ایثارها، جنگها و
تعارضات گستردهای بخود دیده است، همواره یکی از مسائل مهم اجتماعی و مدنیت بوده و خواهد بود.
از دیدگاه ادیان توحیدی، آزادی یک موهبت الهی بوده و انسان نیز موجودی آزاد خلق شده است. نکتهای که در قرنهای اخیر، مورد بحث فلاسفه و اندیشمندان اجتماعی قرار گرفته این است که محدوده آزادی چگونه تعریف میشود. نسبت بین آزادیهای فردی و مصالح و منافع جامعه، اصالت با کدام است؟
امام خمینی(ره) آزادی را یک نعمت بزرگ الهی میداند و از طرفی میفرمایدکه اول مرتبه تمدن آزادی ملت است در عین حال که آزادی را به عنوان حقوق افراد و جامعه میداندولی آن را مقید به:
1. رعایت قانون، 2. عدم سوءاستفاده و ترویج مفاسد اخلاقی 3. احترام به ارزشها و باورهای دینی مردم و نهایتاً اینکه برخلاف امنیت کشور نیز نباشد.
امام خمینی در جایی دیگر میفرماید که «ما ارزش حیات را به آزادی و استقلال میدانیم»
بنابراین بنیاد تمدن اسلامی بر پایه آزاد اندیشی بنا شده است و اصولاً دموکراسی واقعی به تعبیر حضرت امام(ره) در اسلام است. اسلام مایل است پیروانی آزاداندیش و متعهد داشته باشد. از طرفی بدلیل دارا بودن منطق قوی، همواره اصل گفتگو را برای تبیین حقایق و انتخاب قول احسن مورد توجه قرار داده است، زیرا تنوع آرا و اندیشه و به بیان دیگر کثرتگرایی که لازمهاش وجود آزادی است مورد احترام میباشد.
امام خمینی(ره) آزادی را لازمه تمدن شمرده و از منظر ایشان، مملکتی که فاقد آزادی باشد استقلال خود را از دست خواهد
داد و لذا میفرماید: «اسلام مذهبی ترقی خواه است و ما دشمن رژیمهایی هستیم که دیکتاتوری و ظلم را در پیش میگیرند. ما میگوییم فشار و اختناق وسیلهای برای دست یابی به پیشرفت نیست. اسلام دین کسانی است که آزادی و استقلال میخواهند»
البته حضرت امام(ره) نسبت به آزادیهای نا مشروع که در دنیای غرب بطور گستردهای رواج دارد و سرانجامی جز تباهی و فساد ندارد مقابله نموده و میفرماید: «اسلام از همه فسادها جلوگیری کرده است.» برخی از مظاهر و رفتارهای اجتماعی که به عنوان آزادی و تحت لوای تمدنگرایی تحمیل شده است، ضد آزادی و ترویج فساد تلقی میشود.
تحقق جمهوری اسلامی در گرو تأمین دو عنصر حیاتی استقلال و آزادی است. از طرف دیگر قبض و بسط آزادیهای فردی نیز متأثر از دو مقوله امنیت ملی و منافع ملی است به بیان دیگر دامنه آزادی تا جایی است که در تعارض با منافع جمعی و امنیت عمومی قرار نگیرد. تحقق این امر در گرو توسعه سیاسی و اجتماعی و تقویت و تحکیم ارزشهای دینی و ملی از سوی دیگر است.
نتیجه
تاریخ اسلام مملو از تلاش علما و اندیشمندان مسئول جهت دفاع منطقی از دین و احیای تفکر ناب دینی بوده است، اما رسالت علمای امروز اسلام به ویژه بعد از انقلاب صنعتی و عصر انفجار اطلاعات ویژگیهایی دارد که قابل مقایسه با قرون گذشته نیست. از یکطرف تصویر واقعی اسلام، حتی در کشورهای اسلامی کم رنگ شده و از سوی دیگر فرهنگ سکیولاریزم توسط قدرتهای استکباری و نژاد پرست بویژه صهیونیستها بر منابع مادی،
تبلیغاتی و معنوی بشر تهدید همه جانبهای را علیه ادیان توحیدی پایهریزی کرده است.
در قرن گذشته تلاشهای زیادی توسط دانشمندانی نظیر سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده و سایرین در خصوص معرفی حقایق اسلام بعمل آمد ولی کمتر کسی مانند امام خمینی(ره) به عمق مسائل مسلمین پی برده است. دلیل آنهم، انقلابی بنام اسلام که آغاز حرکتی در دنیا برای تأسیس یک جامعه مدنی براساس تعالیم دین است. در واقع امتیاز امام، جامعیت شخصیت و افکار ایشان است که با درک صحیح از وقایع روز و ارائه پاسخی شایسته به نیازهای جامعه شالوده بنای محکم انقلاب اسلامی را طرحریزی و اجرا نمود. اینک که در سال امام خمینی و بزرگداشت یکصدمین سالگرد تولد ایشان هستیم، بایستی اذعان نمود که نقش تاریخی ایشان منحصر به ایران و یا زمان خاصی نیست. امام خمینی با سلاح منطق و
شعار استقلال و آزادی در سایه خدا جویی و دین باوری پایهگذار حکومتی نوین شد تا تمدن بزرگ اسلامی را برای بشریت مایوس از مکاتب مادی و درگیر بحرانهای اخلاقی به ارمغان آورد. پیام این تمدن، آزادی انسان از همه بندهائی است که کرامت و عزت بشر را تباه نموده و او را به اسارت غرائز و تمنیات حقیر دنیایی مشغول نمودهاند و این ممکن نیست جز با بازگشت به جوهره اصیل انسانیت و تسلیم در مقابل آفریدگار و خالق هستی.
بطور خلاصه وقوع انقلاب اسلامی سه تغییر اساسی در صحنه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بشر بوجود آورد:
1. تغییر در شیوه مبارزه جهان سوم علیه استعمار اقتصادی و عقیدتی جهان غرب برای رسیدن به آزادی و استقلال این انتقال بسیار تاریخی و در عین حال برای امت اسلامی نوید بخش است.
2. دگرگونی در زمینههای اندیشه عدم سازش مذهب و دنیای صنعتی مدرن.
3. متوقف شدن روند انزوای مذهب در امور اجتماعی و فردی جوامع بشری.
در آستانه هزاره سوم، بنظر میرسد که بشریت به این نتیجه رسیده که بحران موجود در تمدن معاصر، بحران عدم هماهنگی معنویت و مادیت در زندگی است، راه حل این مشکلات، آشتی بین این دو و ایجاد پیوندی عمیق میان سیاست و اخلاق و در نهایت ارائه یک مدل حکومتی که عالیترین نهادهای آزادی را با والیترین شکل آن به انسان عرضه کند و محیط را با پالایش از کجیها و پدیدههای ضد اخلاقی، آماده تحقق جلوههای عدالت اجتماعی نماید، میباشد. این الگو از دیدگاه ما، جز الگوی یک تمدن اسلامی که الهام دهنده آنرا مدینة النبی میدانیم، نیست.
منابع و مأخذ
1. کتاب مشارکت سیاسی بقلم جمعی از نویسندگان ناشر سفیر چاپ 1377
2. کلمات قصار از امام خمینی(ره)، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
3. کتاب کوثر جلد سوم، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
4. دیدگاه و تحلیلها: ناشر: دفتر مطلعات سیاسی و بین الملی وزارت امور خارجه، آذرماه 1378
5. کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی: ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، خرداد 1373
6. فصلنامه مشکوة: ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، زمستان 1377
7. دین و عرصه سیاست در اندیشه امام خمینی: ناشر: موسسه نشر و آثار امام خمینی خرداد 1377
8. فصلنامه حضور از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی شماره: 8، 11، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20.
عصر ما، عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات نام گرفته است. انقلاب تکنولوژیک، فنآوری و پیروزی بشر در اعتلای علوم طبیعی او را قادر ساخت تا به بسیاری از آرزوهای دیرین خود در شناخت اجزاء طبیعت و محیط پیرامون خویش دست یابد. بدنبال مناقشات ارباب کلیسا و اندشمندان علوم طبیعی، پدیده رنسانس روی مینماید که محصول آن از اومانیسم و اندیویدوآلیسم، در اندیشه و اندیشوران علوم اجتماعی، سکیولاریسم و پوزیتوسیم زاده میشود و تقویت این اندیشه که مذهب محل گفتگو بوده و موجب ایجاد سوءتفاهم و تعصب در میان افراد میگردد و لذا امکان حصول به تفاهم را منتفی میسازد. حرکت به سمت خصوصی سازی مذهب امری مثبت تلقی شد و این نظریه در دنیای غرب منشاء دکترین سیاسی سکیولاریزم گردید و در نتیجه این روند، مذهب عقب نشینی کرد. در توجیه و تبیین این روند موضوع پلورالیسم و تکثرگرایی مذهبی نیز به عنوان مشخصه دیگر این دکترین سیاسی پا به عرصه اجتماع میگذارد و پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی نیز در دنیای غرب که به دور از اندیشه دینی حاصل میشد موجب نزول روحیه معنویت خواهی و کتمان این حقیقت که در ذات انسان نهاده شده گردید.
در چنین دورهای بشریت از یکسو شاهد دستاوردهای تکنولوژی است که او را بر طبیعت غالب میسازد و توانایی بهره گیری از منابع طبیعی را فراهم مینماید و از سوی دیگر ناظر افول ارزشها و اصول اخلاقی است که ناشی از نفی اندیشه دینی است. نتیجه این تعارض، بروز بحرانهای اجتماعی و تعارضات عمدهای است که وقوع دو جنگ جهانی در فاصله کوتاهی در قرن بیستم از نمونههای بارز آن است. در نتیجه جامعهای مطلوب است که شرایط رشد و توسعه موزون انسانها که متضمن توجه به هر دو جنبه مادی و معنوی باشد. دراین شرایط با تهدیدات
جدی نیز مواجه میشود که پرداختن به مشکلات عارض شده و تهدیدات شکل گرفته از حوصله این مقاله خارج است. وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) که از پشتوانه غنی فلسفی و تاریخی برخوردار میباشد، توجه بسیاری از اندیشمندان و مصلحین دنیا را به خویش معطوف ساخت. این نهضت بسط معنویت و تحکیم ارزشهای اخلاقی و احیای دین را در دستور کار خویش قرار داده و از این منظر مدلی از نظام سیاسی را ارائه میکند که مستقل، مردمی و توانا در ایجاد یک جامعه مدنی در مفهوم واقعی خود است.
اندیشه امام خمینی(ره) که در انقلاب اسلامی تجلی یافت و در قانون اساسی تدوین ونهادینه شد تجلی جمهوریت که نماد نوآوری بوده و اسلامیت که نماد اندیشه دینی است متبلور شده و ساختارهای مهم مدنی نظیرحاکمیت قانون، مشارکت مردم، آزادی و... در چارچوبهای امروزین آن لحاظ شده است.
البته از آنچه که برداشت غرب از اسلام، منبعث از دیدگاههای روشنفکران غربی بوده که در تعارض با اندیشه دینی هستند، لذا همواره براساس قرائت ناصحیحی از اسلام و توأم با عصبیت عمل نموده و سعی دارد انقلاب اسلامی را ناقض حقوق انسانی، واپسگرا و مخالف آزادی و تمدن جلوه دهد، در حالیکه کارکردهای سیاسی انقلاب و تبیین نظری حضرت امام خمینی(ره) از موضوعات حکومتی است که میفرماید: «تمدن جدید را بایستی پذیرفت و به مقتضیات زمان و مکان اهمیت داد.» بطلان آن تلاشها را ثابت میکند. البته منظور حضرت امام خمینی(ره) از تمدن جدید، همان دستاوردهای مثبت زندگی بشری است زیرا فکر بشر دائماً در حال رشد است و همواره انسانهایی با توانایی فکری بالاتر به میدان میایند. احیای تفکر دینی در نظر حضرت امام یعنی بازگشت به ریشههای اصیل دیانت و جوهر دینی که جاودانه است. امام با این رهیافت مستحکم به حل مسائل زمان خویش پرداختند و راه را برای ورود به اینده هموار نمودند. تعبیر زیبای یکی از اندیشمندان این است که: «کار بزرگ امام خمینی(ره) در این خصوص باز قدسی زدائی شده است.» و میشل فوکو فیلسوف فرانسوی آنرا انقلاب روح در جان بدون روح نامید.
انقلاب اسلامی ضمن بهره گیری از ساختارهای مدنی مورد وفاق عموم که در واقع از دستاوردهای مثبت تمدن بشری است. تلاش نموده تا روح معنویت را که از تعالیم دین نشأت میگیرد بعنوان ازرشهای مورد قبول انسان در جامعه حاکم نماید. بر این اساس به برخی از دیدگاههای حضرت امام(ره) نسبت به نهادهای مدنی اشاره میشود. البته اذعان داریم که این مطالب فوق بعنوان برداشتهایی از دیدگاه حضرت امام تلقی میشود و طبعاً جای نقد و بررسی نیز دارد.
الف: حکومت و حاکمیت قانون
ضرورت نیاز به دولت و باور این نکته که تأسیس حکومت نخستین نماد پیدایش جامعه و مدنیت است. از محکمات عقلی و انکار ناپذیر است. این نیاز در گذر زمان و توسعه مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در نهایت پیچیدگیهای روابط بینالمللی بیش از همیشه مورد تأکید قرار میگیرد. از منظر امام خمینی(ره) هدف از بعثت انبیاء تنها بیان احکام نیست بلکه تلاش برای استقرار یک نظام عادلانه اجتماعی است که تضمین کننده سعادت بشر باشد. و این جز با تشکیل حکومت امکانپذیر نخواهد بود پس تشکیل حکومت واستقرار دولت برای اداره جامعه در چارچوب شریعت به لحاظ نظری و دینی امری مقبول و قطعی است. در اندیشه حضرت امام(ره) حکومت به لحاظ شکلی و ساختارهای اداری منطبق با مقتضیات و نیازهای روز جامعه و در تعامل با سایر جوامع بوده ولی از لحاظ محتوی ضمن بهرهگیری از دستاوردهای مثبت که با مبانی عقلی سازگاری دارند با مفاهیم تعالیم دین بایستی تناسب داشته باشد یعنی در حداقل شکل آن مخالف با مبانی دینی نباشد. در حوزه مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سایر امور که در گذر زمان دستخوش تغییر میشود رجوع به اصل اجتهاد (بعنوان یکی از اصول مهم و پویای شریعت اسلامی) همواره رافع مشکلات خواهد بود.
این حکومت مطلوب است که میتواندضامن سعادت انسانها باشد اگر چه به لحاظ محتوی در برخی از جهات اساساً نقطه مقابل الگوهای غربی قلمداد میشود. توجه به عدالت، نفی سلطه و استثمار، تحکیم مبانی خانواده، محترم شمردن استعداد و لیاقت انسانها، ترویج روحیه مسالمت و برادری و نفی خشونت، تلطیف روابط اجتماعی، صداقت در میان عملکرد، نقادی امور و عملکردها با هدف ترویج خوبیها و محاسن و حذف منکرات و زشتیها و مسئول دانستن همه آحاد جامعه در مقابل یکدیگر و همگان در مقابل حکومت و پاسخگو بودن دولت در قبال رفتار و عملکردش نسبت به مردم و... از ویژگیهای حکومت و دولت در
منظر امام خمینی(ره) است.
قانون که در حقیقت مهمترین ابزار اعتدال و نظم جامعه است و قانونمندی که آشکار نمودن آن فطرتی است که در ذات خود نظم دارد و پیروی از این نظم را از نشانههای انسانی خود آگاه و متکی به خود میداند از شالودهای بسیار مستحکم در اندیشه امام خمینی(ره) برخوردار میباشد.
حضرت امام میفرماید:
«همه جامعه نظم لازم را دارد- حکومت اسلام، حکومت قانون است- قانون برای اجرا و برقرار شدن نظام اجتماعی عادلانه، به منظور پرورش انسان مهذب است –در اسلام یک چیز حکم میکند و آن قانون است، زمان پیغمبر(ص) هم قانون حکم میکرد، پیغمبر مجری بود –خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم، اگر تخلفی از من هم سر زد مهیای مؤاخذهام.»
چنین اجتماع و چنین انسانی در نظر امام خمینی(ره) به اجتماع وانسان قانونمند تعبیر شده است، زیرا غایت تمدن و فرهنگ آن است که استعدادهای فطری انسان را تعالی بخشد و او را در اندیشه و رفتارش انسانی خدا گونه بار آورد.
ب: سنت و مدرنیته (نوآوری)
اصطلاح نوگرایی اسلامی که سعی دارد هم به مسائل داخلی جوامع اسلامی و هم به
تهدیدات خارجی پاسخ مناسب بدهد از نتایج تعارض سنت و مدرنیسم است. در این ارتباط نوگرایان مسلمان دوران ظهور پدیده لیبرالیسم سعی داشتند تساهل، آزادی و بشر دوستی اسلامی را در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اثبات برسانند. امام خمینی(ره) میفرماید:
«اسلام پیشرفتهترین حکومت را دارد و به هیچ وجه حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته وندارد، دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است مگر آنچه که به آسایش ملت لطمه وارد آورد و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد»
این نکته را بایستی عنوان نمود که عموماً سیستم اندیشه و تاریخ فلسفه سیاسی اسلام در برابر بینشهای نوینی که در جهان پدید آمده است به گونهای پرداخته میشود که امکان برداشتها و تفسیرهای متفاوت وجود دارد.
شکی نیست که در تماس با دانشهای جدیدی که در غرب خودنمایی نموده است افق دید مسلمین دستخوش دگرگونی و تحول شده است ولی با این وجود شرق اسلامی علیرغم همه تهاجمات فرهنگی صورت گرفته علیه آن، نه تنها از ساختار فکری و اجتماعی خود که سرچشمه آن اندیشهها ی اسلامی است جدا نگردید بلکه نسبت به هویت اسلامی خویش نیز حساستر شد. انقلاب اسلامی، زمینههای اندیشه عدم
سازش تفکر دنیا صنعتی مدرن و مذهب را بکلی دگرگون ساخت و نشان داد که وجود راه دیگری که برگرفته از ساختار فکری و اجتماعی مسلمین باشد امکانپذیر است. و این نشان میدهد که تمدن اسلامی همواره تمدنی چند جانبه بوده است.
سئوال اینجا است که حفظ هویت دینی با بینشهای جدیدی که همواره در عرصه زندگی بشر بوجود میاید و قابل اغماض هم نیست چگونه سازگار خواهد شد؟ در پاسخ باید گفت که سنت دینی ما، سنتی است که به موضوع مهم اجتهاد ارج مینهد. امام خمینی(ره) میفرماید: «حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر ونیاز اینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند. طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظر اجتهادی- فقهی، در زمینههای مختلف ولو مخالف با یکدیگر، آزادانه عرضه شود. در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز شود.»
این سخن امام خمینی(ره) و اصل اجتهاد در واقع به معنای روش نواندیشی و نوفهمی متون دین ویا کتاب و سنت است. مسلمین توانستهاند با این روش طراوت و شادابی خود را حفظ و در گذر زمان جاودانه بمانند. این روش علم دین را در روزگار جدید کارآمد و توانمند خواهد کرد و با دو موضوع زمان و مکان کاملاً ارتباط تنگاتنگ دارد.
سخن زمان و مکان در اجتهاد، سخن از جامعیت و جاودانگی احکام شریعت و نامیرایی سنت در روزگار مدرن است.
با احیای تفکر دینی و به کمک اجتهاد میتوان موانع نظری و پارهای از تعارضات ظاهری میان عمل به احکام شریعت و زیستن در جهان مدرن را برطرف ساخت. حضرت امام با تأکید بر این که نکته جهان مدرن را با دین آشتی داد. امام خمینی(ره) شرایط اداره جهان را شناخت و با ابزار اجتهاد که در واقع راه دینی حل بحران سنت و مدرنیسم است، تعارضات بین دو پدیده مذکور را حل نمود، به گونهای که میفرماید: «یک عالم دینی باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد».
در جای دیگر میفرماید: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند». بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ممکن است موضوعی که از نظرظاهر با قرائت قدیم آن تفاوتی نکرده است واقعاً تبدیل به موضوع جدیدی شده باشد که قهراً حکم جدیدی میطلبد از این نظر عالم و مجتهد دینی بایستی به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.
همچنین در صحبتی دیگر نسبت به حکومت و اجتهاد چنین میگوید: «مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع
مسلیمن برنامهریزی کند. زیرا وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جاست که استنباطات مصطلح گذشته برای حاکمیت کافی نیست.»
وبه همین معناست که ایشان از احیای تفکر و هویت دینی تحت عنوان تمدن جدید یاد میکنند و میفرماید: «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به باز داری از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت میکند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری مفید بشر که حاصل تجربههای اوست، سازگار نباشد»
ج: مردم محوری و جمهوریت (مشارکتپذیری و جمهوریت)
یکی از مهمترین ارکان جامعه مدنی، جمهوریت است یعنی آنچه که امروز بنام حکومت مردم بر مردم عنوان میشود. در اندیشه سیاسی امام مشارکتپذیری و توجه به تودههای مردم به عنوان یک اصل استراتژیک که کارایی حکومت و مقبولیت آن را تضمین میکند در دوران مبارزه با استبداد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بوده است. کارایی نظام و مشروعیت ارکان آنرا در گرو آراء مردم میداند و این معنی در واقع عالیترین شکل بکارگیری مردم و دخالت دادن آنها در سرنوشت خویش و جامعه میباشد. توسعه سیاسی، اجتماعی و
فرهنگی که موجب تقویت و رشد خود آگاهی، مسئولیتپذیری و نظارت همگانی میشود در تعالیم امام خمینی(ره) مورد توجه واقع شده است. و بر اساس همین تعالیم، انقلاب اسلامی با تکیه بر قدرت مردم و بدون کمک به عوامل خارجی با رژیم سلطنتی و استبدادی که به شدت از حمایت غرب برخوردار بود پیروز شد. البته نگرش امام به مردم بر خلاف دیدگاههای رایج در مکاتب سیاسی معاصر، نگاه صرفاً ابزاری نیست، بلکه مردم و آراء آنها در تعیین نوع حکومت و شیوه اداره جامعه دارای اصالت هستند. و البته چنین مردمی شایسته احترام هستند و به قول امام خمینی(ره) که فرمود: «ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی هستیم»
توجه امام خمینی به نقش مردم در تعیین سرنوشت خود درطول دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملموستر میشود. برگزاری دهها انتخابات آزاد که با فاصله کمتر از 3ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و برای تعیین نوع رژیم مورد نظر مردم انجام شد. تاکنون از یکسو، و مکانیسم مراجعه به آرا مردم از پائینترین لایههای تصمیمگیری تعیین شوراهای محلی تا گزینش عالیترین مرجع تصمیم گیری و مدیریت نظامی یعنی رهبری که در قانون اساسی منظور شده، معرف دیدگاه امام خمینی به رکن جمهوریت در نظام سیاسی کشور است.
در نظر امام خمینی، مردم همواره امین نظام و دولت هستند پس باید در جریان وقایع کشور بطور شفاف قرار گیرند تا بتوانند تصمیمات صحیح بگیرند. زیرا افکار عمومی و اجماع آراء مردم به شرطی که در جریان صحیح امور قرار گیرند میتوانند پشتوانه قوی برای حکومت باشند امام خمینی با اشاره به این معنا میفرماید: «آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگانی آنها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه میباشد. ملت همه باید حاضر باشند در مسائل سیاسی و مردم نباید کنار بروند، اگر مردم کنار بروند همه شکست میخوریم.»
د: مطبوعات و رسانهها (اطلاع رسانی)
مطبوعات و رسانهها در عصر جدید مهمترین ابزار تبلیغات و اطلاع رسانی میباشند و نقش وسائل ارتباط جمعی در انتقال اخبار و تحولات بسیار گسترده است. پدیده جهانی شدن و حذف تدریجی مرزهای جغرافیایی، ظهور قدرت نرم افزار که یکی از ابزارهای مهم آن اطلاعات میباشد، بر اهمیت روز افزون رسانهها و امر اطلاعرسانی میافزاید. بدون تردید کشورهایی که از چنین ابزاری برخوردار میباشند بر فرهنگ و مواضع سیاسی خودشان خیلی راحتتر و بهتر تأثیر میگذارند. امام خمینی(ره) با توجه به نقش
عظیم رسانههای عمومی بود که از آنها به نام دانشگاه عمومی نام بردند.
مشکلی که امروز بدلیل تفوق سیستمهای غربی دامنگیر مطبوعات و وسایل اطلاع رسانی شده این است که گفته میشود خبر سازنده واقعیات است نه بیانکننده آن، با توجه به اصل شفافیت و امانتداری در انتقال اخبار و اطلاعات به شدت مخدوش شده است.
نقطه مقابل آن اینکه رسالت مطبوعات اینست که با درک صحیح از شرایط اجتماعی به منظور رشد آگاهی مردم، اطلاعات را بطور شفاف و حقیقی و برخورداری از صدق کلام به مخاطبان منتقل کنند.
امام خمینی(ره) میفرماید: «تمام رسانهها مربی یک کشور هستند و باید تربیت کنند کشور را، از همه خدمتها بالاتر این است که نیروی انسانی ما رشد یابد و این به عهده مطبوعات است.»
در جای دیگر میفرماید: «آنچه که در خبرگزاریها مهم است کیفیت و صدق خبر است»
نقش دیگر مطبوعات در نظر امام خمینی(ره)، ایجاد روحیه استقلالطلبی در ملت است. ایشان در کلامی اشاره میکند «وقتی رسانههای جمعی به رسالت خود در جامعه واقف شوند. سعی خواهند نمود که راه پیشرفت جامعه را هموار کنند و اجتماع را در مقابل هر گونه کجروی مصون نگهدارند مجله باید در خدمت کشورباشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد».
آزادی مطبوعات حقیقتاً در زمره بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی به شمار میرود و مطبوعات نیز به نوبه خود در پاسداشت آزادیهای بدست آمده و تعمیق فرهنگ انقلاب و آزادی تأثیر غیر قابل انکاری داشته و دارند.
ه: آزادی
تعریف آزادی یکی از خواستههای همیشگی بشر میباشدو برای دستیابی و یا حفظ آن، تاریخ انسانی ایثارها، جنگها و
تعارضات گستردهای بخود دیده است، همواره یکی از مسائل مهم اجتماعی و مدنیت بوده و خواهد بود.
از دیدگاه ادیان توحیدی، آزادی یک موهبت الهی بوده و انسان نیز موجودی آزاد خلق شده است. نکتهای که در قرنهای اخیر، مورد بحث فلاسفه و اندیشمندان اجتماعی قرار گرفته این است که محدوده آزادی چگونه تعریف میشود. نسبت بین آزادیهای فردی و مصالح و منافع جامعه، اصالت با کدام است؟
امام خمینی(ره) آزادی را یک نعمت بزرگ الهی میداند و از طرفی میفرمایدکه اول مرتبه تمدن آزادی ملت است در عین حال که آزادی را به عنوان حقوق افراد و جامعه میداندولی آن را مقید به:
1. رعایت قانون، 2. عدم سوءاستفاده و ترویج مفاسد اخلاقی 3. احترام به ارزشها و باورهای دینی مردم و نهایتاً اینکه برخلاف امنیت کشور نیز نباشد.
امام خمینی در جایی دیگر میفرماید که «ما ارزش حیات را به آزادی و استقلال میدانیم»
بنابراین بنیاد تمدن اسلامی بر پایه آزاد اندیشی بنا شده است و اصولاً دموکراسی واقعی به تعبیر حضرت امام(ره) در اسلام است. اسلام مایل است پیروانی آزاداندیش و متعهد داشته باشد. از طرفی بدلیل دارا بودن منطق قوی، همواره اصل گفتگو را برای تبیین حقایق و انتخاب قول احسن مورد توجه قرار داده است، زیرا تنوع آرا و اندیشه و به بیان دیگر کثرتگرایی که لازمهاش وجود آزادی است مورد احترام میباشد.
امام خمینی(ره) آزادی را لازمه تمدن شمرده و از منظر ایشان، مملکتی که فاقد آزادی باشد استقلال خود را از دست خواهد
داد و لذا میفرماید: «اسلام مذهبی ترقی خواه است و ما دشمن رژیمهایی هستیم که دیکتاتوری و ظلم را در پیش میگیرند. ما میگوییم فشار و اختناق وسیلهای برای دست یابی به پیشرفت نیست. اسلام دین کسانی است که آزادی و استقلال میخواهند»
البته حضرت امام(ره) نسبت به آزادیهای نا مشروع که در دنیای غرب بطور گستردهای رواج دارد و سرانجامی جز تباهی و فساد ندارد مقابله نموده و میفرماید: «اسلام از همه فسادها جلوگیری کرده است.» برخی از مظاهر و رفتارهای اجتماعی که به عنوان آزادی و تحت لوای تمدنگرایی تحمیل شده است، ضد آزادی و ترویج فساد تلقی میشود.
تحقق جمهوری اسلامی در گرو تأمین دو عنصر حیاتی استقلال و آزادی است. از طرف دیگر قبض و بسط آزادیهای فردی نیز متأثر از دو مقوله امنیت ملی و منافع ملی است به بیان دیگر دامنه آزادی تا جایی است که در تعارض با منافع جمعی و امنیت عمومی قرار نگیرد. تحقق این امر در گرو توسعه سیاسی و اجتماعی و تقویت و تحکیم ارزشهای دینی و ملی از سوی دیگر است.
نتیجه
تاریخ اسلام مملو از تلاش علما و اندیشمندان مسئول جهت دفاع منطقی از دین و احیای تفکر ناب دینی بوده است، اما رسالت علمای امروز اسلام به ویژه بعد از انقلاب صنعتی و عصر انفجار اطلاعات ویژگیهایی دارد که قابل مقایسه با قرون گذشته نیست. از یکطرف تصویر واقعی اسلام، حتی در کشورهای اسلامی کم رنگ شده و از سوی دیگر فرهنگ سکیولاریزم توسط قدرتهای استکباری و نژاد پرست بویژه صهیونیستها بر منابع مادی،
تبلیغاتی و معنوی بشر تهدید همه جانبهای را علیه ادیان توحیدی پایهریزی کرده است.
در قرن گذشته تلاشهای زیادی توسط دانشمندانی نظیر سید جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده و سایرین در خصوص معرفی حقایق اسلام بعمل آمد ولی کمتر کسی مانند امام خمینی(ره) به عمق مسائل مسلمین پی برده است. دلیل آنهم، انقلابی بنام اسلام که آغاز حرکتی در دنیا برای تأسیس یک جامعه مدنی براساس تعالیم دین است. در واقع امتیاز امام، جامعیت شخصیت و افکار ایشان است که با درک صحیح از وقایع روز و ارائه پاسخی شایسته به نیازهای جامعه شالوده بنای محکم انقلاب اسلامی را طرحریزی و اجرا نمود. اینک که در سال امام خمینی و بزرگداشت یکصدمین سالگرد تولد ایشان هستیم، بایستی اذعان نمود که نقش تاریخی ایشان منحصر به ایران و یا زمان خاصی نیست. امام خمینی با سلاح منطق و
شعار استقلال و آزادی در سایه خدا جویی و دین باوری پایهگذار حکومتی نوین شد تا تمدن بزرگ اسلامی را برای بشریت مایوس از مکاتب مادی و درگیر بحرانهای اخلاقی به ارمغان آورد. پیام این تمدن، آزادی انسان از همه بندهائی است که کرامت و عزت بشر را تباه نموده و او را به اسارت غرائز و تمنیات حقیر دنیایی مشغول نمودهاند و این ممکن نیست جز با بازگشت به جوهره اصیل انسانیت و تسلیم در مقابل آفریدگار و خالق هستی.
بطور خلاصه وقوع انقلاب اسلامی سه تغییر اساسی در صحنه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بشر بوجود آورد:
1. تغییر در شیوه مبارزه جهان سوم علیه استعمار اقتصادی و عقیدتی جهان غرب برای رسیدن به آزادی و استقلال این انتقال بسیار تاریخی و در عین حال برای امت اسلامی نوید بخش است.
2. دگرگونی در زمینههای اندیشه عدم سازش مذهب و دنیای صنعتی مدرن.
3. متوقف شدن روند انزوای مذهب در امور اجتماعی و فردی جوامع بشری.
در آستانه هزاره سوم، بنظر میرسد که بشریت به این نتیجه رسیده که بحران موجود در تمدن معاصر، بحران عدم هماهنگی معنویت و مادیت در زندگی است، راه حل این مشکلات، آشتی بین این دو و ایجاد پیوندی عمیق میان سیاست و اخلاق و در نهایت ارائه یک مدل حکومتی که عالیترین نهادهای آزادی را با والیترین شکل آن به انسان عرضه کند و محیط را با پالایش از کجیها و پدیدههای ضد اخلاقی، آماده تحقق جلوههای عدالت اجتماعی نماید، میباشد. این الگو از دیدگاه ما، جز الگوی یک تمدن اسلامی که الهام دهنده آنرا مدینة النبی میدانیم، نیست.
منابع و مأخذ
1. کتاب مشارکت سیاسی بقلم جمعی از نویسندگان ناشر سفیر چاپ 1377
2. کلمات قصار از امام خمینی(ره)، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
3. کتاب کوثر جلد سوم، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
4. دیدگاه و تحلیلها: ناشر: دفتر مطلعات سیاسی و بین الملی وزارت امور خارجه، آذرماه 1378
5. کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی: ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، خرداد 1373
6. فصلنامه مشکوة: ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، زمستان 1377
7. دین و عرصه سیاست در اندیشه امام خمینی: ناشر: موسسه نشر و آثار امام خمینی خرداد 1377
8. فصلنامه حضور از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی شماره: 8، 11، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20.