زمینهها، شرایط و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی
آرشیو
چکیده
متن
فرایند دائمی پیشرفت و تحکیم ساختار انقلاب اسلامی برای نیروهای سیاسی، نظامی و اقتصادی جهان موجب دردسر شده است. این انقلاب بود که ضعفا و محرومین و مستضعفین مسلمان را تشویق کرد تا صدای خود را با شجاعت و اعتماد بلند کنند. این انقلاب به درستی به عنوان یک «معجزه الهی» در تاریخ اسلام، بطور خاص در ایران و بطور عام، در کل جهان توصیف شده است.
برای هرفرد مسلمان و آزادهای مشاهده ظلم و ستم و بیعدالتی بسیار شرمآور است. امام خمینی با داشتن چنین نظریههایی شکوه و تجمل سلطنتی را به مبارزه طلبید و همچنان صدای خود را بر ظالمان بلند کرد تا آنکه پایههای ستم شروع به لرزیدن کرد.
انقلاب اسلامی ایران یک آرمان جدید و نه یک حرکت یا نهضت نوین نیست. بلکه شعاعی از آن انقلابی است که از سرزمین عربستان ظهور و تمام عالم را نورانی کرده است. آن چیز غیر قابل تحملی که مستکبرین جهان را مضطرب کرده است پیام انقلاب و دعوت آن به وحدت است و با مواجهه با ابرقدرتها، مردمان کشورهای اسلامی و سایر کشورها را تشویق میکند تا با یک تلاش جدی، سیستم کامل حکومت اسلامی را در مناطق مربوط به خودشان پیاده کنند.
جای تأسف است که مردمان مناطق مختلف مثل ژاپن، بنگلادش و خاور دور تقریباً، اگر نگوییم از تغییراتی که در ایران در طی دو سال اخیر اتفاق افتاده است کاملاً بیخبرند، باید گفت نسبت به حقیقت و اهمیت انقلاب اسلامی یا شرایطی که قبل و بعد از آن وجود داشته است، آگاهی چندانی ندارند. حقیقت مطلب آن است که ماشین خبری و تبلیغاتی صهیونیسم و کمونیسم، با منافع مسلمی که در شرق و غرب دارد، دائماً مشغول به مخابره و ارسال اطلاعات نادرست و وارونه درباره ایران به این مردم و ترسانیدن آنها از مردم ایران بوده است. تا مبادا مردمان آنجا با الهام از دستاوردهای انقلاب برعلیه
استکبار جهانی قیام کنند. بنابراین آنها امیدوارند که شکافی در قلعه و حصار غرور و کبر آنها ایجاد نشود تا بتوانند سلطه، حکومت و غلبه خود را بر مردمان مستضعف آن مناطق ادامه دهند.
در چنین شرایطی، بار مسئولیت آگاه کردن این مردم از اهداف انقلاب اسلامی، همراه با ابزارها و وسایلی که ایرانیان برای بدست آوردن پیروزی بر دشمنان منطقهای و خارجی خود بکار گرفتند، بر دوش ماست.
ب-شرایط و محرکهای انقلاب اسلامی ایران:
در ابتدا، باید تأکید شود که این انقلاب، ناگهانی و بدون مقدمه ظاهر نشد، بلکه ریشه در اعماق تاریخ داشته و پیوسته و پر انرژی و با استفاده از شرایط اجتماعی، سیاسی و مذهبی موجود، به سوی نقطه اوج خود رشد کرد و تحول یافت.
همچنان که وقایع تاریخی به پیش میرود، اولین محرک این انقلاب فتوای یک خطی صادر شده توسط رهبر مذهبی، میرزا محمد حسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی بود که در آن مردم را از مصرف توتون و تنباکو منع کرده بود و استفاده از آنها را در حکم جنگ بر علیه امام زمان تلقی کرده بود که نهایتاً بریتانیا را به زانو درآورد. این واقعه باعث شد که مردم بریتانیا باور کنند که در واقع مواجه با اسلام هستند و مردم، اسلام را در فتاوای علما، جستجو میکنند نه در دربار سلطنتی پادشاهان.
تجربه تلخ دیگری که انگلیسیها با آن مواجه شدند از جانب اسلام و معنویتگرایی و در ضمنِ نهضت حکومت مشروطه
بود که توسط علما شروع به عمل کرد و هدف آن از بین بردن ظلم در کشور و استقرار یک حکومت اسلامی با از ریشه برکندن امپریالیسم بریتانیا بود. شیخ فضلالله نوری یکی از سردمداران این حرکت بود که بر تأسیس حکومتی که قانون اساسی آن در چهارچوب تعلیمات قرآن باشد، تأکید میورزید. متأسفانه شیخ مذکور توسط عوامل امپریالیسم به شهادت رسید.
یکی دیگر از اتفاقات ناخوشایند و توهینآمیز، علیرغم میل امپراطوری بریتانیا و در سال 1920 م اتفاق افتاد. ریشههای این جریان در حرکت اسلامی عراق بود که منجر به سقوط امپراطوری بریتانیا در آنجا شد. این مواجهه تحت هدایت و رهبری میرزا محمد تقی شیرازی، ایتالله سید ابوالقاسم کاشانی و پدر بزرگوارش ایتالله سید مصطفی کاشانی صورت گرفت. تجربه مشابهی در سال 1953 م در هنگام جریان ملی کردن صنعت نفت ایران تکرار شد.
در هنگام بررسی اوراق تاریخ قرن گذشته، دو عامل توجه ما را به طور کامل به خود جلب میکنند:
1. سالها قبل از انقلاب اسلامی، ایرانیان و مردم عراق درگیر جنگ برای تأسیس یک امپراطوری اسلامی در مناطق خود بودند و کم و بیش توسط علمای فرهیخته هدایت میشدند.
2. صدور فتوا بر ضد مصرف توتون و تنباکو توسط میرزای شیرازی منجر به این باور شد که تنها چیزی که قادر است مردم را بر علیه امپریالیسم متحد کند، اسلام و فقط اسلام است.
گویا سلسله پهلوی با هدف نابود کردن اسلام در ایران روی کار آمده بودند مسئولیتی که به عهده رضاخان گذاشته شده بود مراقبت از خلیج فارس و دریای سرخ بود. بعلاوه به او دستور داده شده بود تا با اسرائیل همکاری کرده و حکومتهای ارتجاعی آن منطقه را تقویت کند. امپریالیستها راهبرد مشابهی را در مورد سایر کشورهای اسلامی نیز در پیش گرفتند. ترکیه از طریق حرکت آتاتورک مورد هدف قرار گرفت. هنگامی که بریتانیائیها تشخیص دادند که رضاخان در ایران دیگر کارایی لازم را ندارد، پسر او محمدرضا را که در اروپا
تحصیل کرده بود و بخصوص برای اهداف غرب تربیت شده بود، روی کار آوردند حالا او قرار بود که اسلام را از ریشه از ایران برکند.
او مرد بیجربزهای بود که هیچ ارادهای از خود نداشت و بطور کامل در اختیار امپریالیستها بود. او نتوانست تقاضاهای مذکور را به انجام برساند تا آنکه پس از شورش نیروهای مسلح، او با کمک آمریکاییها توانست موفقیتی نسبی به دست آورد. در هر حال او تا سال 1961 م، هنگامی که حرکت جدیدی به رهبری امام خمینی بوجود آمد و قانون اصلاحات ارضی را در سال 1959 ملغی گردانید، نتوانست موفقیت اساسی به دست بیاورد، خودِ شاه، در کتابش به نام «انقلاب سفید» به این موقعیت اشاره کرده است. او مینویسد: «به دلیل دخالت یک فرد غیر مسئول ولی دارای نفوذ که هیچ آگاهیای در مورد پیشرفت جمعی نداشت، پارلمان آن را تبدیل به یک قانون بیمعنی و بیتأثیر نمود.» در همین رابطه باید اشاره کرد که بعد از شورش نظامیان درسال 1953 م، پارلمان ملی (مجلس شورای ملی) بطور کامل در حمایت شاه و آمریکا بود.
ج: وقایع و عواملی که منجر به پیروزی انقلاب شد:
نقطه شروع این فرایند به واقعه اصلی مارس 1961 بر میگردد، هنگامی که ایتالله بروجردی که آخرین نگاهبان روحانیت و معنویت در ایران نامیده میشد، فوت کرد. ایالات متحده کوشید تا شوراهای ایالتی و ولایتی را در ایران به راه اندازد که با مخالفت جدی علمای قم به رهبری امام خمینی مواجه شد و این به آنها ثابت کرد که تصور آنها در مورد از بین رفتن نفوذ علماء و معنویت اشتباه بوده است. در این مرحله، چنین حرکتهای مخالفی برعلیه شاه که توسط علماء هدایت میشد بعنوان نقاط شروع در نظر گرفته میشوند. این حرکتها میبایستی در ارتباط و پیوند با حرکتهایی که علماء در قرن گذشته بر علیه امپریالیستها و استثمارگران آغاز کردند در نظر گرفته شوند. اگر چه سال 1963 بعنوان نقطه شروع مبارزه برعلیه سلطنت در نظر گرفته میشود، واقعیت آن است که چنین
مبارزهای از زمان رضاخان آغاز شده بود. در آن هنگام امام کتاب «کشف الاسرار» خود را نوشت که در آن به شدت از رضاخان به دلیل ظلم و ستمی که بر علیه مردم محروم ایران روا میداشت انتقاد کرده بود.
امام خمینی هرگز با شاه، برعلیه ملیگرایان سازش نکرد و با عدهای از علما همواره برای تأسیس یک «حکومت اسلامی» تبلیغ کرده بودند. ایالات متحده همیشه او را مانعی در راه رسیدن به اهداف و انگیزههای پنهانی خود میدانست تا آنکه درسوم ژوئن 1963، پس از آنکه او تهدید کرد که شاه باید از ایران بیرون برود، آمریکا با تبانی با شاه، او را دستگیر کرده و به زندان انداخت. این عمل باعث تظاهرات عظیم اعتراضآمیز مردم در شهرهای بزرگ مثل تهرن، مشهد، شیراز، اصفهان و تبریز شد. آتش این قیام با وحشیگری، کشتار عمومی و حکومت نظامی فرو نشانده شد. اگر چه این قیام موقتاً کنترل شد، پارههای روشن آتش آن زیر خاکستر بیدادگری میسوخت چنانکه پس از 15 سال، کاخ شاهی را که بر پایه ظلم و ستم استوار شده بود، به یکباره در برگرفت. واقعه 5 ژوئن 1963، هنگامی که امام خمینی بازداشت شد، یکی از وقایعی است که نسل جوان مسلمانان ایران را برانگیخت و باعث شکلگیری تشکیلات سیاسی و مذهبی شد.
این یک واقعیت تاریخی است که «اسلام» در تمام ارکان زندگی مردم ایران کاملاً نفوذ کرده است. اسلام به واقع، چهره غالب تمدن و فرهنگ ایرانی از همان ابتدای ظهور اسلام بوده است. بنابراین، امپریالیستها همیشه به
سختی کوشیدهاند تا اسلام را در ایران نابود کنند، ولی همیشه در این توطئههایشان شکست خوردهاند.
این نیروها نهایت تلاش خود را کردند تا «اسلام درباری» را در ایران مستقر کنند تا به منافع خود دست یابند و برای این منظور روشهای زیر را در پیش گرفتند:
1. به عوض بیاعتبار ساختن و دروغ بستن به اسلام توسط خودشان؛ آنان از خدمات دوستانشان استفاده میکردند و یارانی را در کشورهای اسلامی به عنوان حاکم میگماشتند تا اسلام دروغین را به جای اسلام حقیقی رواج دهند و آنان را قادر سازند که فرهنگ امپریالیستی را در آنجا شیوع دهند.
2. با معرفی اسلام دروغین به عنوان دین دربار، میتوانستند بر هموطنانشان، فئودالها و رعیتها حکومت کنند، به همین علت بود که سلطنت پهلوی؛ علیرغم مخالفت با اسلام حقیقی، با چاپ قرآنهای زیبا، ساختن مساجد و اجرای مراسم و شعائر مذهبی، به ظاهر خود را متمایل به اسلام نشان میداد. آنهایی که با حیلهها و فریبهای امپریالیستها آشنا بودند، همچنین میدانستند که همه اینها تنها نمایشی برای فریب دادن عوام است.
3. اگر چه وجود عمال آنها در همهجا به آنها کمک میکرد تا در آنجا بمانند، ولی نهایتاً مجبور شدند که پس از پیروزی انقلاب در ایران، بساط خود را برچیده و از آنجا
بروند.
4. با تبلیغ اسلام دروغین آنها میتوانستند مسلمانان راستین را از دین حقیقی خود منحرف کنند.
5. با حمایت از دین دروغین درباری، آنها میخواستند نیروها و تواناییهای پیروان دین را از مخالفت با امپریالیسم به سوی خود منحرف کنند. این نیروها معتقد بودند که تا هنگامی که مردم ایران بطور کامل پیرو فرهنگ و تمدن غرب نشدهاند، ایران نمیتواند متمدن و پیشرو باقی بماند. لذا هدف اصلی آنها مردمی کردن فرهنگ غربی و دین درباری در پوشش اسلام حقیقی بود.
به منظور پر کردن خلئی که از غیاب اسلام حقیقی ایجاد شده بود، آنها جایگزینی بصورت یک کمونیسم دولتی بنیاد گذاشتند. اما این تنها میتوانست حرکتی باشد که برخلاف تصور، به سود سلطنت تمام میشد. بنابراین آنها یک ملیگرایی دیگر را مطرح کردند. اگر چه، از این لحاظ که ملیگرایی وسیلهای است که توسط آن ملت بطور جمعی متحد شده و به هویت ملی خود ارزش و اهمیت میبخشد، به نفع اسلام است و اسلام هرگز جنبههای مثبت آن را انکار نکرده است، اما با جنبههای منفی آن مخالفت میکند، هدف اصلی امپریالیستها از معرفی ملیگرایی خاص خودشان، خط کشیدن میان مسلمانان، جدا کردن آنان از یکدیگر بود و با این وسیله آنها میتوانستند با نژادگرا کردن مسلمانان از طریق تقویت احساسات نژادی، تبعیضها و نفرتها، آنان را از توجه به یکدیگر منحرف کنند. سلطنت پهلوی هم چنین میکوشید تا در میان مردم علائق نژادی و ملیگرایی را توسط نویسندگان و هنرمندان درباری برانگیزد. «جبهه ملی» که از نژادگرایی ایرانی دفاع میکرد ابزاری بود که در پروردن افرادی مانند شاپور بختیار نقش داشت.
عربگرایی و ترکگرایی جلوههای دیگری از تلاش برای مقابله با حرکتهای اسلامی حقیقی هستند. معنی حقیقی و هدف لیبرالسم آزادی از نوع خاص است. و بر اساس لغتنامه، انسانی لیبرال است که در جستجوی آزادی است؛ اما از طریق این امپریالیستها، این کلمه این معنی را میدهد که انسان، با آزاد شدن از تمام وظایف و
مسئولیتهای انسانی و الهی، باید اسیر بند استثمار نوین شود. خداوند قادر متعال همه انسانها را افراد آزادی آفریده است و او را با گفتن این کلام هدایت کرده است: «ما انسان را برای پیمودن راه راست هدایت کردهایم. این در اختیار اوست که راه راست را در پیش بگیرد یا در راه اشتباه گام بردارد» (سوره دهر، ایه3)
براساس اسلام، انسان دارای مقامی استثنایی و بااهمیت است و چنان مخلوق مستقلی است که افکار و ایدههای او توسط هیچ کس محدود نشده و در بند نمیاید، مگر با دستورات خداوند. به عبارت دیگر او باید زنجیرهای مادیگرایی را بریده و آمریت هر مرجع دیگری غیر از خداوند را نفی کند. این معنای واقعی و صحیح لیبرالیسم است. لیبرالیسم غربی درست نقطه مقابل لیبرالیسم واقعی است. در حقیقت لیبرالیسم غربی سرشت الهی انسان را تبدیل به طبیعت حیوانی کرده و به این ترتیب او را قربانی احساسات و آلودگیها کرده و از طریق عبادت الله دور میکند. از دید مردمان غربزده، یک فرد لیبرال کسی است که با کنار گذاشتن از خودگذشتگی، گذشت، عفو، عفت، خلوص نیت؛ رفتار خوب، شجاعت، پشتکار، صداقت و خلاصه هر احساسی که راه به خداوند میبرد و نشانهای از خداوندی اوست، به دنبال ثروت برود و به جای آن که انسانی آزاد باشد و به زندگی توأم با قدرت و اقتدار، فساد اخلاقی، تنزل فکر و اسراف عادت کند و خلاصه هر آنچه را که انسان را از خداوند دور میکند انجام دهد. چنین فرایند آزادیگرایی یکی از نقشههای اصلی حکومت پهلوی در ایران بود که با امپریالیستها همکاری میکرد تا آن نقشههای خطرناک را به اجرا در آورد. چون امام خمینی اصلیترین تجلی اسلام واقعی بود و مردم، نهضت او را حرکتی الهی میدانستند، او موفق شد که نیروهای اسلامی را بسیج کرده و اعتماد تودهها را بخود جلب کند.
پیرو این واقعیتها، بسیار آشکار است که محرک واقعی انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام، تأسیس حکومت اسلامی و معرفی و اجرای تمام احکام و قوانین اسلام واقعی بود. مسلمانان ایران قطعاً چنین آرزویی در سر داشتند.
اسلام دینی است که هم به این دنیا و هم به دنیای پس از مرگ مربوط میشود. و نیروی کارآمدی که عنوان یک انگیزه باعث انقلاب اسلامی ایران شد آن بود که تودههای مردم ایران میخواستند امپراطوری اسلامیای تأسیس کنند که نه تنها بر ویژگی آزادیخواهی اسلام بنا شده باشد بلکه اقتصاد، سیاست و جنبههای اجتماعی و نظامی آن نیز در حوزه اسلام قرار داشته باشد.
در چنین اوضاع ناموافق و پیچیدهای، ملت شجاع مسلمانان تحت رهبری امام خمینی، حرف خود را به کرسی نشاندند و امپراطوری فاشیست شاه را پس از قربانی دادن شصت هزار شهید و نزدیک به صد هزار مجروح از ریشه برکند. آنها توطئههای آژانسهای سری امپریالیستها همچون سیا و موساد را خنثی کرده و سلطنت دو هزار و پانصد سالهای را که پایههای خود را بر ظلم و جور استوار کرده بود نابود ساختند و نظام مقدس جمهوری اسلامی را که آرزوی دیرینه عموم ایرانیان بود بنیان گذاشتند.
درمیان سایر عوامل کم اهمیتتری که آتش انقلاب را افروختهتر کردند، میتوان از دست رفتن آزادی و جو اختناق ایجاد شده توسط رژیم شاه را برشمرد. طبیعتاً تودههای ایرانی نمیتوانستند شاهد تمام جنایتها و اعمال نفرتانگیزی باشند که توسط رژیم صورت میگرفت. آنها چگونه میتوانستند سوء استفاده از فرهنگ، سیاست، اقتصاد و حتی جنبههای نظامی کشورشان را که منجر به وابستگی به قدرتهای بیگانه میشد تحمل کنند. بسیار مناسب است که اشاره شود که سرویس مخفی رژیم شاه معروف به «ساواک» با اشخاصی که به دنبال براندازی سلطنت بودند بسیار وحشیانه رفتار میکرد. افسران این سازمان چنین اشخاصی را به زندان افکنده و نهایتاً بدون هیچ اطلاع یا ردپایی آنان را میکشتند. آنان حتی با کسانی که در چهار چوب سازمانهای قانونی کشور فعالیت میکردند نیز بدرفتاری میکردند.
د: نتایج و اثرات بعدی انقلاب اسلامی ایران:
به عنوان جمع بندی مطالب بالا میتوان موارد زیر را برشمرد:
1. انقلاب اسلامی ایران باشکوهترین و برجستهترین حادثه قرن حاضر است که پیام کامل و نظام جامعی را ارائه داد که میتواند در اینده و در مقیاسی وسیع مانند کیمیا و یا پادزهری برای انسانیتِ دردمند عمل کند.
2. تودههای ایرانی ناگهان از خواب عمیق برخاسته و نشان دادن که تنها راه رستگاری آنها طریق اسلام است. با تکیه کامل بر چنین اعتقادی و تحت رهبری بزرگ و دورانساز امام خمینی؛ آنها شیطان ظلم و ستم و دشمنان اسلام را نابود کردند.
3. تودههای ایرانی، جویندگان راه راست، براساس منطق و فلسفه اسلامی شروع به تحقیق در مورد نظام اجتماعی اسلام، اقتصاد اسلامی و سیاست اسلامی نمودند و شروع به هدایت نسل جوان به سوی تفکر و اعتقاد اسلامی کردند.
4. منتقدین معتقدند امکان دستیابی به این انقلاب عظیم جز از طریق تقویت مراکز دینی حاصل نمیاید. مساجد و مجامع دینی که به منظور عزاداری تشکیل میشدند، میتوانستند مراکز برجسته تبلیغ برای انقلاب باشند، چرا که در غیر این صورت حکومت آن روز مصمم بود که آن را به کلی سرکوب کند.
5. اکنون دیگر مردم معتقد به این دیدگاه بسته نبودند که مسجد تنها محل عبادت است. آنها مسجد را محل تجمع مردم به منظور بحث پیرامون مسائل روزمره و تبدیل آن به صحنه جنگ با ستم، کفر و لامذهبی میدانستند.
6. درک کامل انقلاب اسلامی ایران بدون داشتن فهم کاملی از اسلام غیر ممکن است زیرا که این دو با هم ارتباط تنگاتنگ دارند. شرط آن است که ما پیرو اسلام به دقیقترین معنای آن باشیم نه آنگونه که خود میپسندیم، بیهوده است که اسلام را به غلط و یا از دیدگاه غرب درک کنیم.
7. توهین نسبت به یک شخصیت دینی (امام خمینی) باعث ظهور اولین جرقه انقلاب شد که در طول ماه رمضان و در نماز عید فطر در همه جا به خشونت گرایید. این حرکت تمام کشور را فرا گرفت و تظاهرات بیادماندنیای در تهران انجام شد. بخصوص هنگام فرا رسیدن ماه محرم که زمان برگزاری مراسم خاص مذهبی است، این حرکت شتابی گرفت که آن را به اوج خود رساند.
8. میتوان با اطمینان اظهار داشت که این انقلاب بدون رهبری برجسته امام خمینی به پیروزی نمیرسید و مانند بسیاری از حرکتهای ناموفق که توسط نیروهای مخالف سرکوب میشد، خاموش میشد.
پس از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی ایران ایجاد شد که امروزه هدف و پیام اصلی آن در زمینه سیاست خارجی، قانع کردن مردمان سرزمینهای دیگری است که حاکمان آنها مدعی مسلمان بودن هستند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران مخالفان آن را واداشته است تا نیروهای خود را یکی کرده و نقشههای پنهانی و توطئههای خود را به کار گیرند.
1. آنها کوشیدهاند تا این پیروزی را با هر وسیله ممکن به شکست تبدیل کنند یا حداقل از رشد و صدور آن جلوگیری کنند.
2. امریکا و کشورهای تحت تأثیر آن، انواع تحریمها و محدودیتهای تجاری، اقتصادی و نظامی را علیه ایران و حتی دوستان ایران وضع کردهاند.
3. آنها ورود ذرت، کالاهای صنعتی، اسلحه و تسلیحات و سایر نیازهای زندگی را محدود کردهاند.
4. مبالغ هنگفتی از ثروت ملی ایران در بانکهای آمریکا و سایر کشورهای غربی مسدود شده است.
بعضی از دولتها باید مبالغ سنگینی به ایران بپردازند که به بهانههای مختلف از آن سر باز زدهاند و این حسابها به سادگی بسته شده است.
5. باعث مسرت است که ملت مسلمان ایران با همه این تحریمها و مشکلات مقابله کرد و به جای دست دراز کردن به سوی سایر کشورهای پیشرفته برای کمک، شروع به ساخت همه چیزهای مورد نیاز خود نمود.
اکنون آنها محصولات خود را به سایر کشورها صادر میکنند. آنها در زمینه تولید محصولات کشاورزی از جمله گامهای بلندی را برداشتهاند.
6. جمهوری اسلامی ایران مدعی است که پشتوانه پولی آن (طلای اندوخته) هرگز صرف نشده و هیچ بخشی از آن برای مخارج جنگ مصرف نشده است.
7. انقلاب اسلامی ایران واقعاً و قطعاً نظام اسلامی حکومت را در ایران بنیاد گذاشته است و اهمیت ویژهای را به اصلاحات زیر داده است:
الف. تمام رسوم غیر اسلامی و غیر دینی ملغی شدهاند.
ب. سینمای فاسد، موسیقی حرام و غیر مجاز، برهنگی، شراب، مفاسد، بردگی و بندگی و سایر اعمال غیر دینی که به درون ملت ایران نفوذ کرده بود، همگی به ناگهان از بین رفتند.
ج. برنامههای آموزش دینی در رسانهها، رشد قابل توجهی پیدا کرده است.
د. پیروی از احکام و عمل به آنها را در راستای فلاح و نجات مردم میدانند.
هـ . تلاش خاصی در جهت وحدت بخشیدن به تمام فرقهها و گروههای مسلمانان صورت گرفته است. شیعیان و اهل سنت هر دو باید تنها به عنوان برادران مسلمان در نظر گرفته شوند و در همین راستا به منظور پایان بخشیدن به تمام اختلافات، هفتهای که مصادف با میلاد رسول اکرم(ص) است، به عنوان هفته وحدت جشن گرفته میشود.
و. آنها مصمم هستند که بیتالمقدس را آزاد کنند. آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به پیشنهاد حضرت امام خمینی به عنوان روز قدس (روز بیتالمقدس) گرامی داشته میشود.
ز. آنها همچنین مصمم به تبلیغ آموزشهای اسلامی در تمام مناطق مسلمان و غیرمسلمان دنیا هستند.
اگر تلاشهای دائمی برای تبلیغ و مردمی ساختن اسلام با همان جدیت و پشتکار ادامه یابد، استاندارد اسلام در تمام طول و عرض این عالم مورد ستایش قرار خواهد گرفت (انشاءالله).
امام خمینی گفته است: «تا زمانی که کلمه توحید در سرتاسر جهان انتشار نیافته است جهاد دینی ادامه خواهد داشت».
کتابشناسی (مآخذ):
1. اسلامی انقلاب اور اقوام عالم کامستقبل – مسیح مهاجری – ترجمه: مولانا شیخ منصور حسن مبارک پوری – 1405 هـ . ق.
2. امام خمینی (صهیونیزم کی مقابله متین) – امام خمینی – ترجمه: مولانا روشن علی – 1409 هـ . ق.
3. اسلام اور سیاست – شیخ علی اکبر علی – 1993.
4. انقلاب اسلامی ایران – دکتر جلالالدین مدنی – چاپ دوم – 1996.
5. اسلام کاپیدا کیاهوا انقلاب – مسجد جامعی – ترجمه: نورالحسن نکویی – مارس 1981.
6. آراء و نظرات – امام خمینی – 1996.
7. زن در اسلام – م.م. صدیقی – 1980.
8. منتخب کلمات – امام خمینی.
9. صحیفه انقلاب – امام خمینی – ترجمه: سید محمد عسکری – 1414 هـ . ق.
10. ایرانیکا اسلامی انقلاب – ریاضت علی شیخ.
11. نور انقلاب – حنیف جواد.
مجلات
1. ماهانه راه اسلام – شمارههای:
ژوئن – جولادی 1997
ژانویه – فوریه 1998
مارس – آوریل 1998
ژانویه – فوریه 1999
م. انقلاب اسلامی در ایران – کلیم صدیقی- 1980