آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن


امام خمینی به عنوان معمار و ایدئولوگ انقلاب اسلامی، تبیین کنندؤ آموزه ها و راهکارهای حکومت اسلامی در دو عرصه درونی و برونی به شمار می آید. ایشان به عنوان بنیانگذار نظام متکی بر نقش حمایتگر قاطبؤ مردم از حکومت، بر پویش سیاست خارجی آن با تاکید بر گفتمان رشد محور اعتقاد داشتند چرا که سیاست داخلی و سیاست خارجی را راهکارهای متنوع در راستای نیل به هدف اصلاح طلبانه می دانستند. به عبارت دیگر، با اذعان به تکثر روش و اتحاد ارزش، نظریؤ وحدت در عین کثرت را مورد تاکید قرار می دادند. یعنی برهمکنشی روشهای درونی و برونی را موجب تحقق برآیند اعتلای اسلام در عرصؤ جهانی می دانستند. بنابراین در اندیشؤ ایشان، پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی به عنوان رابطه ای دو سویه بین دو متغیر وابسته در راستای متغیر مستقل نشر و احیای تعالیم حیاتبخش اسلامی در اقصی نقاط گیتی معنا و مفهوم می یافت. یعنی تاثیرگذاری دو سطح تحلیل خرد و میانه بر یکدیگر به معنای تاثیر مختصات نظام داخلی بر نوع روابط خارجی و اثربخشی روابط میان کشورهای مسلمان و مستضعف بر مسائل داخلی در راستای سطح تحلیل کلان یعنی اصلاح ساختار و کارکرد و نظام بین الملل جهت می یابد. همانگونه که انطباق و همسویی محیط روانشناختی یعنی ذهنیت ها و ادراک ها با محیط عینی ـ عملیاتی در خصوص فراگیری ارزشهای جهان وطنی اسلام موجب توجه به ارزشهای انسانی ـ معنوی در دو سطح سیاست داخلی و سیاست خارجی می گردد. در واقع، در اندیشؤ امام خمینی، سیاست خارجی نه به معنای سیاست کشور اسلامی در قبال کشورهای بیگانه که به معنای سیاست بیرونی ام القری در قبال کشورهای واقع در فراسوی مرزهای نظام اسلامی است که به عنوان فراگردی واسط بین سیاست داخلی و سیاست جهانی، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری دو جانبه در رابطه با آندو دارد. البته راهکارهای دیپلماتیک در سطح میانه بر اساس قواعد وسع و تدرج(1) یعنی مرحله بندی نیل به هدف بر اساس توانایی شکل می گیرد و در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، حقوقی و ارتباطاتی ـ تبلیغاتی قابل بازشناسی است که شرح آن با الهام از بیانات امام راحل در پی می آید.
الف ـ بعد سیاسی پیوند داخلی و سیاست خارجی
در بعد سیاسی، امام خمینی بر این اعتقاد بودند که تحقق نظام اسلامی متکی به حضور مردم در صحنه و آرأ آنان در انتخابات موجب ترجیح روابط بین ملیّتی می گردد چرا که نظام متکی بر آحاد ملّت خواهان ارتباط با سایر ملّت ها و یا دولتهای متکی به نقش حمایتگر ملت خویش است و در این رابطه ملّت های مسلمان و مستضعف که از سنخیّت وتجانس بیشتری با مردم ام القری برخوردارند حائز اولویت و ارجحیت می باشند. این مهم موجب اتخاذ سیاست جهانی بسط محور بر مبنای حکومت مسلمانان مستضعف بر سراسر گیتی می گردد به گونه ای که نظام هژمونیک سنتی بر سلطؤ قدرتهای استکباری بویژه امریکای امپریالیست و حامی آن اسرائیل صهیونیست و نیز شوروی سوسیال امپریالیست دچار تحولی بنیادین و عمیق گردد و توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ خنثی، مداخلات یکجانبه قدرتهای بزرگ در امور داخلی ملّتهای مستضعف منتفی و نظمی فارغ از سلطؤ مداخله جویان و کفر پیشگان مستقر شود. تحقق این مهم در سطح کلان سیستمی به نوبؤ خود موجب افزایش ارتباط بین ملّتهای غیر سلطه جو و ارتقأ سطوح همکاری و همزیستی مسالمت آمیز بین کشورهای اسلامی و ممالک جهان سوّم در سطح میانه و ترویج سیستم مشارکت پذیر و متکی به وحدت ملّی ـ با گفتمان حفظ محور در رهیافت فرد ـ می گردد. بنابراین اندیشؤ امام خمینی بر پیوند متقابل و برهمکنشی سیاست داخلی، سیاست بین المللی در بعد سیاسی استوار است.
در باب تاثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، امام خمینی با تاکید بر اینکه نظام اسلامی متکی به آرأ ملت است تحقق انقلاب متکی به حضور آحاد و اقشار مردم در صحنه را الگوی موفقی برای سایر ملّت ها و ستمدیدگان می دانند و با اعتقاد به اینکه "هر چه عمل بزرگ باشد دشمنش بیشتر و بزرگتر است"
(صحیفه نور، سخنرانی شماره 944، 18/6/1363)
می فرمایند:
"پیروزی ملّت مسلمان ایران بدون شک سرمشق خوبی برای سایر ملل ستمدیده جهان خصوصاً ملّت های خاورمیانه خواهد بود.
(صحیفؤ نور، 15/8/1357، ج3، صص26ـ25)
"مادامی که ملّت پشتیبان مجلس و دولت و قوای مسلح هستند... هیچ قدرتی توانایی آسیب رساندن به این نظام مقدس را ندارد." (صحیفه نور، پیام شماره 255، 12/1/1366)
ایشان بر این اعتقاد بودند که تحقق نظام عدالتجو و مشارکت پذیر در عرصؤ داخلی نه تنها بر ظلم ستیزی در سطح تحلیل میانه تاثیرگذار است که بر تحقق آرمانهای ظلم ستیز و عدالتخواهانه اسلام در عرصؤ جهانی نیز اثربخش می باشد.
"حضور شما مردم عزیز و مسلمان در صحنه است که توطئه های ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی می کند."
(صحیفه نور، ج15، 28/3/1360، صص24ـ22)
"ما باید نه تنها کشورمان، بلکه تمام مردم جهان را مستقل کنیم"
(صحیفه نور، 25/12/1360، ج16، ص 81)
همچنین سیاست خارجی مبتنی بر افزایش وحدت و ارتباط میان ملل اسلامی در سطح میانه نیز بر تحقق نظام عادلانه در سطح کلان سیستمی تاثیرگذار می باشد و می فرمایند:
"اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را تهدید کند"
(صحیفه نور،15/3/1361،ج16،صص182ـ179)
"برنامه ما وحدت کلمه مسلمین و اتحاد ممالک اسلامی است در مقابل دول استعمار طلب"
(صحیفه نور، 15/3/1342، ج1، صص85ـ83)
"اگر نزدیک به یک میلیارد جمعیت مسلمانان جهان متحد شوند شرق و غرب کاری نمی تواند بکند."
(صحیفه نور، 8/10/1360، ج15، ص273)
از دیگر سو، امام خمینی در باب تاثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی منطقه ای چنین اذعان دارند که تحقق نظام فارغ از سلطؤ قدرتهای استکباری موجب برچیده شدن بنیان نظام های سلطه جو و نژادپرست چون اسرائیل در زیر سیستم منطقه ای خاورمیانه خواهد شد:
"امروز روزی نیست که کسی اتکا به سرنیزه بکند، دنیا عوض شده، ملتها یکی بعد از دیگری دارند بیداری می شوند "
(کتاب کلمات قصار، موسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی،ص122)
"من همواره مصراً خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند."
(صحیفه نور، 16/2/1357، ج2، صص50 ـ43)
همچنین ایشان بر این اعتقادند که افزایش وحدت ممالک اسلامی و ارتقأ روابط بین ملل مستضعف در سطح منطقه ای موجب پایداری و ثبات نظام اسلامی می گردد و به عبارت دیگر گفتمان رشد محور در عرصه سیاست خارجی زمینؤ تحقق گفتمان حفظ محور در عرصؤ سیاست داخلی را فراهم خواهد آورد، لذا از نظر امام محبوس شدن انقلاب در داخل که موجبات زوال آن را فراهم می آورد ناشی از عدم گسترش نایره آن به سایر ممالک مسلمان و مستضعف می باشد. از اینرو در سایؤ ارتقأ روابط بین ملیّتی است که جمهوری اسلامی ایران می تواند محفوظ و پایدار باقی بماند:
"اگر ما در محیطی بسته بمانیم قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد."
(صحیفه نور، 1/1/1359، ج12، صص24ـ19)
"به شهادت تاریخ، هیچ قدرتی نمی تواند آتش قلب ملّت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است فرو نشاند."
( کتاب کلمات قصار، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص121)
ب ـ بعد اقتصادی پیوند بین سیاست داخلی و سیاست خارجی
در بعد اقتصادی، امام خمینی، تحقق خودکفایی و سازندگی در داخل را موجب اتخاذ سیاست خارجی مبتنی بر عزّت و در نهایت معرفی نظام اسلامی به عنوان الگو و قطب اقتصادی برای ممالک مستضعف می دانستند و در سطح تحلیل کلان سیستمی مبارزه با قدرتهای چپاولگر و نفی نظام استثمارگرانه قدرتهای استکباری را از نتایج آن بر می شمردند. از دیگر سو، سیاست بین المللی مبتنی بر نفی مداخله قدرتهای زمینخوار و نفت خوار در امور داخلی ممالک مستضعف را موجب شکوفایی اقتصادی کشورهای جهان سوّم و در نهایت رشد و ترقی ام القری در بعد اقتصادی و تجاری تلقی می نمودند و از این رهگذر رابطؤ دو سویؤ سیاست داخلی ـ سیاست خارجی ـ سیاست جهانی را مورد تاکید قرار می دادند.
در باب تاثیر سیاست اقتصادی خودکفا در بعد داخلی بر سیاست خارجی "خودبسندگی سازنده" و مبتنی بر رهایی از سلطؤ ابرقدرتها، امام خمینی می فرمایند:
"کوشش در خودکفایی کشاورزی گامی است به سوی رهایی از سلطه ابرقدرتها"
(صحیفه نور، 5/8/1358، ج10، صص62ـ60)
"باید ملّت ما این تحول را پیدا کند که عارش بیاید که به امریکا بگوید گندم به ما بده، یا مستشار به ما بده، خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوائج خودش را برآورد. همه اقشار ملّت قیام کنند. برای رسیدن به خودکفایی و رفع حوائج خویشتن ... همه قشرهای ملّت باید در صدد این باشند که خودکفا باشند، محتاج نباشند."
(صحیفه نور، 11/8/1358، ج10، صص114ـ111)
همچنین از باب تاثیرگذاری سیاست اقتصادی داخلی بر سیاست بین المللی، امام خمینی، هدف عمده را نفی نظام سلطؤ قدرتهای مستکبر بر کشورهای مستضعف می دانند و معتقدند در صورتی که بیداری تحقق یافته در نظام اسلامی، به سایر کشورها نیز سرایت یابد نظام عاری از سلطؤ اقتصادی و استثمار بیگانگان بر ذخایر ممالک اسلامی تحقق خواهد یافت.
"ما می خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و این بیداری که در ایران واقع شد... این در همه ملّت ها و در همه دولت ها بشود. آرزوی ما این است و معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملّت ها بیدار بشوند و همه دولت ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد می رود و خودشان به نحو فقر زندگی می کنند نجات بدهد."
(صحیفه نور، 28/7/1359، ج13، صص 127ـ123)
همچنین تاثیر سیاست خارجی استقلال طلب در بعد اقتصادی بر سطح تحلیل کلان سیستمی را موجب قطع سلطؤ جهانخواران در عرصه بین المللی می دانند و معتقدند در صورتی که ملّت های مستضعف سرنوشت خود را به دست گیرند و بر ذخایر و منابع تحت الارض خویش مسلط گردند از شکار شدن توسط گرگهای دنیا رهایی خواهند یافت:
"ما اگر عقل سیاسی هم داشته باشیم، باید همگی دست در دست یکدیگر گذاریم تا بتوانیم راه برویم.... حال که ما همه طعمه گرگ های دنیا هستیم و همه می خواهند ما را شکار کنند ما باید با عقل و تدبیر و قلم و حق و همه چیز با یکدیگر همکاری کنیم."
(صحیفه نور، 12/12/1359، ج14، صص116ـ114)
از دیگر سو در باب تاثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی، نفی سلطؤ قدرتهای جهانخوار بر نظام بین المللی را موجب دستیابی ملل مسلمان به حق تعیین سرنوشت می دانستند و اظهار می داشتند:
"آن روز مبارک است بر ما که سلطؤ جهانخواران بر ملّت مظلوم ما و بر سایر ملّت های مستضعف شکسته شود و تمام ملّت ها، سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگیرند."
(صحیفه نور، 1/1/1360، ج14، صص 148ـ146)
"خوشوقتی کامل ما آن روزی است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب و بخصوص امریکای جهانخوار از سر مسلمانان قطع شود."
( صحیفه نور، 27/12/1358، ج12، ص11)
همچنین در خصوص تاثیر سیاست خارجی بر سیاست داخلی، تسلط قدرتهای بزرگ بر ذخایر تحت الارضی کشورهای ضعیف را موجب اتلاف منابع آنان و محاصرؤ اقتصادی ام القری توسط قدرتهای استکباری را عامل توجه به استعدادهای نیروی انسانی داخلی و به فعلیت رساندن پتانسیل های بالقوه و نعمت های خدادادی آنان محسوب می داشتند.
"مگر تسلط امریکا بر ما غیر از این است که منابعی که ما داریم، مخازنی را که ما داریم و چیزهای زیرزمینی را که ما داریم، روی زمینی را که ما داریم، اینها سلطه پیدا کنند و ببرند؟"
(صحیفه نور، 13/8/1357، ج2، صص 296ـ289)
"وقتی که محاصره اقتصادی بشود افکار همه مردم توجه به این پیدا می کند که ما باید خوکفا باشیم."
(صحیفه نور، 24/12/1360، ج16، صص80ـ74)
"همین دست دزدی از خزاین یک مملکت کوتاه شدن اسباب این می شود که ...یک مملکتی خودش خودکفا بشود، خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بکند."
(صحیفه نور، 23/4/1358، ج8، صص 124ـ120)
"اگر ما را محاصره اقتصادی بکنند ما فعالتر می شویم، به نفع ماست."
(صحیفه نور، 10/10/1358، ج11، صص159ـ153)
"امروز متفکران ملت بزرگ ما در اثر محاصره اقتصادی، مغزهای خود را به کار انداخته اند و نقصان های موجود را به طور چشمگیری رفع و زیان های ناشی از محاصره را با کوشش شبانه روزی خود به مقدار زیاد جبران نمودند."
(صحیفه نور، 12/1/1360، ج14، صص158ـ155)
"ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آن همه هنرآفرینی و اختراعات و پیشرفت ها داشته باشیم."
(صحیفه نور، 29/4/1367، ج20، صص244ـ227)
ج ـ پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی در بعد نظامی
امام خمینی بر این اعتقاد بودند که بسیج عمومی نیروهای داخلی بر مبنای جانباختگی و شهادت طلبی موجب ارتقأ روحیؤ ملی و افزایش جایگاه قدرتمند ام القری در جهان اسلام می گردد و این مهم موجبات ایجاد خوف و رعب و وحشت در دل دشمنان جهانی را فراهم خواهد آورد و با اقتدار مستضعفان در سراسر گیتی، توان مقابله نیروهای مسلمان و انقلابی در سطح میانه نیز ارتقأ خواهد یافت و در این رهگذر افزایش کارآیی استراتژی بازدارندگی مردمی و نهایتاً بقای کیان مملکت اسلامی و آسیب ناپذیری امنیتی آن را موجب خواهد شد.
در باب تاثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، شرکت نیروهای ارتش بیست میلیونی در دفاع مقدس را عاملی عمده در قطع شر جهانخواران و تجاوزگران قلمداد می نمودند و می فرمودند:
"امید آن است که با شرکت فعال قشرهای معظم و شور و شعفی که در جوانان عزیز از برکت اسلام مشاهده می شود ارتش بیست میلیونی که نگهبان جمهوری اسلامی و کشور عزیز از شر جهانخواران متجاوز است تحقق یابد."
(صحیفه نور، ج15، 4/9/1360، صص233ـ231)
"تا شما جوانان بیدار و سایر قشرهای ملّت بزرگ با این شور و شعور در صحنه حاضرید به کشور و جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد رسید."
(صحیفه نور، ج15، 4/9/1360، صص233ـ231)
"اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید."
(صحیفه نور، 2/9/1367، ج21، صص 53ـ52)
"آنها (دشمنان) با یک ملتی که با شجاعت خود و تعهد خود به اسلام و روی گشاده به طرف مرگ می رود نمی توانند مقابله کنند."
(صحیفه نور، ج16، 15/11/1360، صص29ـ28)
نیز در باب تاثیر سیاست خارجی بر سیاست بین المللی، امام خمینی بسیج نیروهای مسلمان جهان اسلام را عامل ایجاد رعب و وحشت در دل قدرتهای استکباری در سطح ما کرو تلقی می نمودند.
"اگر مسلمانان به این (سلاح ایمان) مجهز شدند طرفشان را می ترسانند."
(صحیفه نور، ج12، 26/1/1359، صص49ـ44)
"ابرقدرتان جنایتکار... خطر عظیم صدور انقلاب و پرتو حق در جهان اسلام بلکه در جهان مستضعفان آنان را به وحشت انداخت."
(صحیفه نور، ج15، 27/6/1360، صص159ـ157)
"(مسلمین) اگر چنانچه متحد شوند، هیچ یک از ابرقدرت ها قدرت اینکه به آنها تجاوز کنند ندارند."
(صحیفه نور، 20/8/1357، ج3، صص106ـ104)
در باب تاثیر سیاست بین المللی بر سیاست خارجی، امام خمینی مقابله تمامی نیروهای اسلامی و انقلابی علیه قدرتهای فتنه گر و فتنه جو را موجب توفیق سیاست استقلال طلبانه ملتهای مسلمان می دانستند و اظهار می داشتند.
"امروز روزی نیست که کسی اتکأ به سرنیزه بکند، دنیا عوض شده، ملّت ها یکی بعد از دیگری دارند بیداری می شوند، دارند از تحت سلطه استعمار بیرون می روند. "
(صحیفه نور، 16/10/1358، ج11، صص213ـ212)
"قرآن می فرماید: قاتلوهم حتی لاتکون فتنه همه بشر را دعوت می کند به مقابله برای رفع فتنه یعنی جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم."
(صحیفه نور، 20/9/1363، ج19، صص86ـ82)
در خصوص تاثیر سیاست خارجی بر سیاست داخلی، توطئه قدرتهای بزرگ و ضرورت مقابله با آن را موجب تحقق بسیج عمومی نیروهای داخلی می دانستند و اظهار می داشتند:
"شما ابداً نباید خوف محاصره اقتصادی و نظامی داشته باشید."
(صحیفه نور، 26/1/1359، ج12، صص49ـ44)
"در حال دفاع هستیم و در حال دفاع، بسیج باید عمومی باشد.
(صحیفه نور، ج12، 26/1/1359، صص49ـ44)
د ـ بعد فرهنگی پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی
امام خمینی بر این اعتقاد بودند که ارتقأ فرهنگ معنویت و ایمان و به عبارت دیگر اصلاح درون موجبات اصلاح برون و گسترش ارزشهای انسانی و اسلامی در ممالک مسلمان و مستضعف را فراهم خواهد آورد. در این رابطه ایجاد پایگاههای نشر اسلام موجب فراگیر شدن دعوت و صدور پیام فرهنگی انقلاب در جهان خواهد شد. از دیگر سو عمومیت ارزشهای معنوی در جهان موجبات ارتقأ حیثیت و قدرت بین المللی ممالک اسلامی را فراهم خواهد ساخت و وحدت معنوی این کشورها جایگاه رفیع اخلاق و معنویت را در ام القری ارتقأ خواهد بخشید. البته با الهام از بیانات امام خمینی، منظور ایشان از فرهنگ همانا فکر و طرز تفکر مبتنی بر اخلاق، معنویت و تربیت است که در ابعاد داخلی، خارجی و بین المللی متجلی است.
در باب تاثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی امام خمینی بر اصلاح درون برای ایجاد تغییر در برون تاکید داشتند و با تاکید بر ضرورت دعوت عملی اذعان می داشتند که:
"باید طوری بکنید که این جمعیت های زیاد را دعوت کنید عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوری باشد که نمونه باشید از جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم انشأاللّه برود."
(صحیفه نور، 17/12/1360، ج16، صص 62ـ61)
"لکن ما باید از خودمان شروع کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح کنیم قهراً آن تعهدی که ما داریم در دنیا هم صدور پیدا می کند. چنانچه پیدا کرده است."
(صحیفه نور، 21/4/1362، ج18، صص38ـ30)
"اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیتی سالم و دعوت کنید به این که با خدا آشنا بشوند، با معارف الهی آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر این طور شد، کشور شما سالم می ماند و به سایر جاها هم سرایت می کند."
(صحیفه نور، 5/6/1364، ج19، صص212ـ207)
"صدور آنوقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی در اینجاها رشد پیدا بکند.... کم کم این انقلاب صدور پیدا می کند به خارج."
(صحیفه نور، 16/10/1359، ج13، صص264ـ260)
"باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند."
(صحیفه نور، 12/10/1358، ج11، صص185ـ183)
همچنین امام خمینی با تاکید بر اینکه انقلاب اسلامی انقلاب جهانی مستضعفان است بر پیوند سیاست خارجی و سیاست بین الملل تاکیدی وافر داشتند و اظهار می داشتند:
"نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد، نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه ای خاص متعلق باشد."
(صحیفه نور، 4/9/1358، ج10، صص218ـ227)
"ما چیزی جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمی خواهیم."
(صحیفه نور، 29/7/1360، ج15، صص200ـ199)
"امیدوارم که این انگیزه های الهی و اسلامی در همه نقاط جهان محقق بشود."
(صحیفه نور، 14/1/1361، ج16، صص112ـ104)
"امید آن است که یک انقلاب عمیق عمومی در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشریت تحقق یابد."
(صحیفه نور، 15/1/1361، ج16، صص115ـ113)
"محتوای این انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسان ها بر موازین انسانیت بوده است."
(صحیفه نور، 16/11/1359، ج14، صص45ـ41)
"ما باید با تمام توان کوشش کنیم تا مردم متوجه گردند که می شود روی پای خودمان بایستیم، می شود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حیثیت ـ ملّی اسلامی مان دفاع کنیم و می توانیم دنیای مادی را شکست دهیم و پرچم لااله الااللّه و محمداً رسول اللّه را در تمامی دنیا به اهتزاز درآوریم."
(صحیفه نور، پیام شماره 265، 22/11/1362)
و با عنایت به این پیوند بین سیاست خارجی در قبال کشورهای اسلامی در سیاست بین المللی است که مسلمانان را به خود آگاهی و وحدت ایمانی برای مقابله با تهدیدات قدرتهای بزرگ دعوت می نمایند:
"اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی تواند آنها را تهدید کند."
(صحیفه نور، 15/3/1361، ج16، صص182ـ179)
"وظیفه مسلمانان نفی سلطه فرهنگی اجنبی و نشر فرهنگ غنی اسلام است."
(صحیفه نور، 31/2/1358، ج6، صص221ـ218)
"امیدوارم که مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتاری های خود و منشا آن را به درستی بررسی کنند و با اتحاد همه جانبه و اتکالی به اسلام و در زیر پرچم پرافتخار آن از قید و بندهای استعمارگران رهایی یابند."
(صحیفه نور، 8/8/1358، ج10، صص80ـ79)
"فقط با فداکاری، پایداری و اتحاد دولت های اسلامی می توان از شر این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت."
(صحیفه نور، 16/8/1352، ج1، صص210ـ209)
"امیدواریم جمهوری اسلامی ما که بر مبنای اتحاد و تشریک مساعی با کشورهای مسلمان جهان بنا شده نقش قاطعی در حصول به هدف های والای اسلامی و خوشبختی مسلمانان سراسر جهان داشته باشد."
(صحیفه نور، 16/2/1358، ج6، صص119)
"امید است همه ملل مسلمان جهان، با اتحاد و همبستگی و رفع اختلاف و تفرق، عظمت از دست رفته خود را بازیافته، از تحت سلطه دشمنان اسلام و بخصوص امریکای جنایتکار نجات یابند."
(صحیفه نور، 18/1/1359، ج12، ص39)
از دیگر سو، امام خمینی بر تاثیر سیاست بین الملل بر سیاست خارجی کشورهای اسلامی تاکید داشتند و معتقد بودند محافل و مجامع بین المللی اسلامی می تواند نقش مهمی در حصول به اهداف عدالتجویانؤ اسلامی ممالک مسلمان ایفا نماید:
"اهالی هر کشوری باید در این اجتماع مقدس (حج)، گرفتاری های ملّت خود را به مسلمین جهان گزارش دهند."
(صحیفه نور، 19/11/1349، ج1، صص159ـ156)
"لازم است پایگاههای اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه ای از جهان که امکان است برقرار باشد و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند".
(صحیفه نور، 24/11/1356، ج2، صص21ـ17)
"ما الحمداللّه همه جا پیروز هستیم و احدی الحسنیین برای ماست. انشأاللّه شکست ابرقدرتها و صدور انقلاب اسلام با اتحاد ممالک اسلامی."
(صحیفه نور، 31/2/1358، ج6، صص221ـ218)
و امّا در خصوص تاثیر سطح میانه یعنی سیاست خارجی بر سطح خرد یعنی سیاست داخلی، امام خمینی بر این اعتقاد بودند که از یکسو وحدت و همدلی مسلمانان در امور تربیتی و اخلاقی موجب ترویج اخلاق در ممالک آنان می گردد و از دیگر سو نفی سلطه فرهنگی بیگانگان موجب تحقق فرهنگ استقلال در جوامع مورد هدف استعمارگران می شود.
"هدف اصلی استعمارگران که در راس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیرسلطه است."
(صحیفه نور، 31/6/1360، ج15، صص162ـ160)
"اسلام بزرگ سد مقابل اجانب به دست خودفروختگانی بی مایه شکسته می شود تا راه برای چپاول و غارتگری اجانب باز شود. سهل انگاری برای ممالک اسلامی و تشتت و تفرقه آنان موجب سلطه روز افزون مستعمرین بر مقدسات و مقدرات مسلمین شده است."
(صحیفه نور، 13/8/1356، ج1، صص248ـ247)
هـ ـ بعد ارتباطاتی ـ تبلیغاتی پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی
امام خمینی ضمن اذعان به اهمیت تبلیغات در داخل کشور بر محوریت روحانیت، بر اهمیت ایجاد پایگاه تبلیغی در داخل برای گسترش آن در عرصؤ خارجی تاکید داشتند و تقویت مراکز تبلیغی نشر اسلام در ممالک مسلمان را موجب زدودن انحصار تبلیغاتی از دست رسانه های قدرتهای بزرگ می دانستند. از دیگر سو عدم تمرکز قدرت تبلیغی در دست قدرتهای استکباری را موجب حضور مسلمانان در مراکز تصمیم گیری جهانی و تقویت پایگاههای ارتباطاتی آنان می دانستند. نشر تبلیغات پان اسلامیستی در عرصؤ خارجی، زمینه را برای ارتقأ نقش و جایگاه روحانیت تشیع در درون ممالک اسلامی بویژه ام القری فراهم خواهد آورد و از این رهگذر پیوندی دو سویه میان سطوح تحلیل خرد، میانه و کلان در عرصؤ تبلیغی تحقق می یابد.
در بعد تاثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، اصلاح شیوه تبلیغات در داخل را عامل عمده برای معرفی صحیح اسلام به جهانیان می دانستند و معتقد بودند که نقش تبلیغات بیشتر تبیینی و تعلیمی است تا ترویجی و اعلامی. یعنی هدف بیشتر رساندن پیام انقلاب به گوش جهانیان است تا از طریق افتتاح خود آنان به اسلام روی آوردند.
"باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آنگونه که هست به دنیا معرفی نمایید. وقتی ملت ها اسلام را شناختند قهراً به آن روی می آورند."
(صحیفه نور، 29/7/1360، ج15، صص200ـ199)
"امید است ...برای بارور شدن تبلیغات اسلامی و صدور معنوی انقلاب اسلامی در جهان موفق و موید باشید."
(صحیفه نور، 18/7/1362، ج18، ص143)
"صدور انقلاب به لشگر کشی نیست بلکه می خواهیم حرفمان را به دنیا برسانیم. که یکی از آن مراکز وزارت امور خارجه است که باید مسائل ایران و اسلام و گرفتاری هایی که ایران از شرق و غرب داشته است به دنیا برساند."
(صحیفه نور، 11/8/1364، ج19، صص242ـ241)
همچنین در باب تاثیر سیاست خارجی بر سیاست بین المللی، امام خمینی نشر صحیح عقاید و تبیین دقیق مواضع انقلاب اسلامی را عاملی عمده برای صدور انقلاب به اقصی نقاط گیتی تلقی می نمودند و می فرمودند:
"صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی، آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند و از امور مهم داشتن یک نشریه در هر سفارتخانه هست.... یک نشریه اخلاقی ـ اسلامی و در آن درج بشود مسائلی که در ایران گذشته است.... شما باید به هر سفارتخانه ای که دارید.... آن مخارج را صرف تبلیغات بکنید."
(صحیفه نور، 16/10/1359، ج13، صص264ـ260)
"باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آنگونه که هست به دنیا معرفی نمایید. وقتی ملّت ها اسلام را شناختند قهراً به آن روی می آورند و ما چیزی جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمی خواهیم."
(صحیفه نور، 29/7/1360، ج15، صص200ـ199)
"لازم است پایگاههای اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه ای از جهان که امکان است برقرار باشد و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند."
(صحیفه نور، 24/11/1356، ج2، صص21ـ17)
"با اتحاد قوای تبلیغاتی، سدها را شکسته و بر سعادت دست یابیم."
(صحیفه نور، 20/7/1357، ج2، صص141ـ132)
از دیگر سو، در باب تاثیر سیاست خارجی و سیاست بین المللی بر سیاست داخلی امام خمینی بر این اعتقاد بودند که افکار عمومی بین المللی می تواند نقش مهمی در خنثی کردن تبلیغات بیگانگان و تاثیرگذاری جهانی تبلیغات اسلامی ایفا نماید:
"اینها همه شان دنبال این هستند که این نهضت اسلامی را شکست بدهند که مبادا در ایران درست تحقق پیدا کند و تا آخر دست آنها کوتاه بشود و مبادا از ایران به سایر جاها و منطقه های دیگر سرایت بکند و صدور پیدا بکند که دست قدرتهای بزرگ از جهان کوتاه بشود."
(صحیفه نور، 30/10/1360، ج16، صص15ـ 8)
"و آقای کارتر را... نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملّت هایی که می خواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند، رفتار کنید."
(صحیفه نور، 25/1/1359، ج12، ص43
پاسخ به پاپ ژان پل دوّم رهبر وقت کاتولیک های جهان)
"از ترس اینکه مبادا این انقلاب به جاهای دیگر هم سرایت بکند در دست و پا افتاده اند که من امیدوارم که ملّتها بیدار بشوند و توجه داشته باشند که تمام این تبلیغات برای این است که اسلام را در همین جا خفه کنند و نگذارند اسلام به آن معنایی که هست، به آن معنای لاشرقیه و لاغربیه در جاهای دیگر هم پیاده بشود."
(صحیفه نور، 10/6/1360، ج15، صص120ـ117)
و ـ بعد حقوقی پیوند سیاست داخلی و سیاست خارجی
امام خمینی ضمن قائل شدن پیوندی ناگسستنی بین حقوق و اخلاق بر ضرورت رعایت موازین انسانی و عرفی در قراردادها، معاملات و پیمانهای بین المللی تاکید داشتند و ضمن تاکید بر فطرت گرایی در تدوین قوانین داخلی و خارجی، رعایت قانونگرایی و توزیع عادلانه حقوق در داخل را مستوجب رعایت قوانین مبتنی بر طبیعت بشری و توازن حقوقی ملّتها در عرصؤ بین المللی می دانستند، به گونه ای که ضمن نهادینه سازی تساوی حقوقی دولت ـ ملّتها، حاکمیت ملّی آنان توسط سایر دولتها نیز به رسمیّت شناخته شود. البته امام خمینی در پذیرش قراردادهای بین المللی قائل به حق شرط یا تحفظ بودند بدین معنا که در صورت رعایت مصالح و منافع نظام اسلامی، دولت اسلامی تن به قراردادهای امضأ شده توسط رژیم مخلوع پهلوی دهد چرا که این قراردادها در حالت اکراه و اجبار منعقد شده نه در حالت اضطرار. از اینرو امضای قراردادهای قبلی با توجه به تغییر بنیادین اوضاع و احوال بین المللی منوط به انطباق با مصالح نظام اسلامی و رعایت حقوق مملکت مسلمان از سوی سایر دولتهاست. البته در باب رعایت حقوق و مقررات دیپلماتیک از سوی حکومت اسلامی امام خمینی از باب قاعدؤ الزام (الزموا الناس بما الزموا علیه انفسهم) که موجب متعهد سازی سایر کشورها بر رعایت برخی حقوق و موازین بین المللی می گردد پذیرش آنها را مجاز تلقی نموده اند. لذا در صورت رعایت توازن حقوقی بین ملتها در سطح میانه است که می توان شاهد ترویج عدالتخواهی، تحقق اصل نصفت و احترام متقابل در جهان همزیستی مسالمت آمیز باشیم. از دیگر سو در صورتی که در عرصؤ کلان، آنارشیسم و هرج و مرج بین المللی منتفی گردد و قدرت حقوقی به صورتی عادلانه بین ملتها توزیع گردد و حقوق مستضعفان از سوی ابرقدرتهای قلدرم آب تضییع نگردد شاهد رعایت حقوق ممالک مسلمان و مستضعف در سطح بین المللی و تحقق نمادهای منطقه ای از سوی آنها خواهیم بود که این مهم به نوبؤ خود حاکمیت حقوق جامعؤ خود سامان اسلامی را در سطح خرد به ارمغان خواهد آورد.
از اینرو مشاهده می گردد که در بعد حقوقی نیز پیوندی ناگسستنی بین سطوح خرد، میانه و کلان به صورت رابطه ای دو سویه برقرار می باشد که البته می توان وضعیت نسبی سیاست خارجی را در اندیشؤ امام خمینی از رهگذر بررسی اندیشه های حقوقی ایشان مورد مداقه قرار داد. از یکسو سیاست خارجی در مقایسه با سیاست بین الملل نوعی سیاست داخلی به شمار می آید که بین ممالک اسلامی و مستضعف و به اصلاح ممالک خودی تحقق می یابد و از سوی دیگر سیاست خارجی در مقایسه با سیاست ام القری سیاستی بیرونی است که با سیاست درونی در حال کنش متقابل می باشد. لذاست که می توان از خلال بررسی بیانات امام راحل چنین پیوند دوجانبه ای را مورد تجزیه و تحلیلی دقیقتر قرار داد:
در باب تاثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی، امام خمینی ترویج قانون در داخل را موجب نفی سبیل و طرد سلطؤ اجانب می دانستند و عمل به موازین حقوقی در داخل را موجب گرایش ابنأ بشر به چنین الگوی قانونی با رعایت اصل تدرج تلقی می نمودند، چرا که فطرت سالم و نهاد پاک بشری در همه انسانها وجود دارند و این مهم در سطح میانه موجبات گرایش سایر ملتها به موازین اسلامی را فراهم خواهد آورد. البته در این رابطه عدالت در معاملات و رعایت حق تصمیم گیری مملکت اسلامی از موارد تاثیر گذار بر سیاست خارجی ام القری به حساب می آید.
"اگر جمهوری اسلامی شد و قانون، قانون اسلامی شد، دیگر برای آن ارباب ها راهی پیدا نمی شود. نمی دانند قدرت اسلام چیست، نمی توانند قدرت یک ملّت چیست."
(صحیفه، 24/3/1360، ج15، ص109)
"طوری بکنید که با همین عمل، به تدریج انقلاب شما صادر بشود به آن کشوری که در آن هستید. مسائل اخلاقی، یک مسائل اخلاقی، یک مسائلی است که وقتی که یک کسی مقید به آن بود و دنبالش بود این سرایت می کند و مردم به حسب طبیعتشان، به حسب فطرتشان، فطرت ها سالم است."
(صحیفه نور، 16/10/1359، ج13، صص264ـ260)
"ما کلیه قراردادهایی را که بر خلاف مصلحت ملتمان باشد برایشان ارزش قائل نیستیم و اگر قراردادی باشد که انصاف داشته باشد و برای ما فائده ای داشته باشد. آن قرارداد را تصویب می کنیم."
(صحیفه نور، 10/9/1357، ج3، صص277ـ273)
"درست در بین چهارچوب یک معامله عادلانه است که نفت و گاز نیز به خریداران آن عرضه خواهد شد. ما قطعاً با جهان صنعتی در رابطه کامل خواهیم بود ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد، به عهده خود ما خواهد بود."
(صحیفه نور، 11/9/1357، ج4، صص8ـ6)
"ایران ثابت کرد که در مقابل جنایات قدرتها ایستادگی می کند. مردم ما در مقابل آن رژیم جنایتکار ایستادند."
(صحیفه نور، 20/5/1362 که 70ـ96ـ19)
اما در باب تاثیر سیاست خارجی بر سیاست بین المللی و یا کنش سطح میانه بر سطح کلان، امام خمینی معتقد بودند که ملل اسلامی بایستی از حقوق حقؤ خود دفاع کند تا بتوانند در عرصؤ بین الملل جایگاه حقوقی لازم را کسب کنند چرا که حق گرفتنی است و با اتحاد حقوقی ممالک اسلامی در چارچوب نهادهای چند جانبه می توان جایگاه آنان را در عرصؤ جهان ارتقأ بخشید که در این رابطه جایگاه قابل توجهی برای ام القری جهان اسلام قائل بودند.
"باید مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجری بپاخیزند و در زیر پرچم الهی ـ اسلامی از حقوق حقه خود دفاع کنند و دست ستمکاران، حقوق ابرقدرت های شرق و غرب را قطع کنند."
(صحیفه نور، 15/11/1358، ج11، صص259ـ258)
"نمی دانند و نمی بینند که انقلاب اسلامی صادر و یا در شرف صدور است و با تاییدات خداوند متعال پرچم اسلامی در آتیه ای نه چندان دور به دست ملّت های اسلامی بلکه مظلومان تشنه عدالت اسلامی در سراسر عالم به اهتزاز درخواهد آمد."
اما در باب تاثیر سطح کلان بر سطح میانه و یا تاثیر سیاست بین الملل بر سیاست خارجی، امام خمینی معتقد بودند که در صورتی که موازین قانونی بر اساس توازن حقوقی در میان کشورها رعایت گردد و قانون جنگل جای خود را به قوانین اسلامی و انسانی در عرصؤ گیتی دهد و قوانین عادلانه جایگزین قوانین مبتنی بر منافع قدرتهای بزرگ گردد در آنصورت شاهد آن خواهیم بود که ملتهای مسلمان و مستضعف در فضایی که حقوق آنان تضمین شده است با سایر ملّتها به همزیستی مسالمت آمیز اهتمام خواهند کرد. لذاست که بایستی اصول حقوقی حاکم بر نظام بین الملل به صورتی عادلانه و مبتنی بر حقوق آحاد انسانها تغییر یابد.
"ما در عصری زندگی می کنیم که مقدرات ملتهای در بند مظلوم، به دست مشتی جنایت پیشه که خوی سبعیت بر آنان غالب است می باشد. دنیا در عصر ما و عصرهایی نظیر آن مبتلا به حکومت هایی بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمی کند. ما در عصری هستیم که جنایتکاران به جای توبیخ و تادیب، تحسین و تاکید می شوند. ما در عصری به سر می بریم که سازمان های به اصلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکاری آنان و بستگان آنان هستند."
(صحیفه نور، 28/3/1362، ج18، صص24ـ23)
لذاست که آن دسته از قراردادهای بین المللی را معتبر می دانند که منجر به رابطؤ ظالمانه و حاکمیت یکسویه قدرتهای بزرگ نگردد و مداخلات بیگانگان را در امور داخلی ممالک مستضعف مجاز نشمرد بلکه برای تمامی ملتها حقوقی عادلانه را تضمین و نهادینه نماید.
"قراردادهای بین المللی اقتضا می کند که جاسوس در یک مملکتی به اسم سفیر باشد یا به اسم کار دار سفیر باشد؟ یا نه... و اما آنچه که کارتر کرده است برخلاف قوانین بین المللی است. برای اینکه مجرم، مجرم به یک کشور باید بیاید در همان کشور محاکمه بشود و حق ندارد یک کشور مجرم را نگه دارد و پناه بدهد، برخلاف قواعد بین المللی است. این کارتر است که برخلاف قواعد بین المللی عمل کرده نه ما."
(صحیفه نور، 28/8/1358، ج22، صص 261ـ259)
و اما در باب تاثیر سطح میانه بر سطح خرد و یا کنش سیاست خارجی بر سیاست داخلی، امام خمینی رعایت احترام نسبت به مملکت اسلامی از سوی بیگانگان را موجب رعایت حرمت سایر ممالک بر می شمرد. و عدم مداخله آنان در امور در داخلی ام القری را مستلزم رفتار احترام آمیز با آنان در عرصؤ سیاست داخلی می دانند:
"ما با تمام ملّت ها در صورتی که دخالت در امور ما نکنند و برای ما احترام متقابل قائل باشند. با احترام رفتار می کنیم."
(صحیفه نور، ج4، ص 38)
"تمام کشورها اگر احترام ما را حفظ کنند ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم کرد و اگر کشورها و دولتها بخواهند به ما تحمیلی بکنند از آنها قبول نخواهیم کرد. نه ظلم به دیگران می کنیم و نه زیر بار ظلم دیگران می رویم."
(صحیفه نور، 15/8/1357، ج3، ص31)
نتیجه گیری
با عنایت به آنچه گذشت می توان پیوندی متقابل میان سیاست داخلی به عنوان سطح خرد، سیاست خارجی به عنوان سطح میانه با توجه به تلقی امام از آن به عنوان سیاست کشورهای اسلامی و سیاست بین المللی به عنوان سطح کلان با توجه به عنایت امام خمینی به اصلاح بنیادین در ساختار و کارکرد نظام بین الملل و رابطه ای دو سویه بین این سه متغیر را دریافت گرچه در وهلؤ اول در کوتاه مدت، متغیر خود به عنوان متغیر مستقل و دو متغیر دیگر به عنوان متغیرهای وابسته محسوب می شوند اما در میان مدت متغیر میانه به عنوان متغیر مستقل داخلی و سیاست بین المللی به عنوان متغیرهای وابسته آن می گردند و در دراز مدت دو متغیر اول به عنوان متغیرهای وابسته و متغیر نهایی یعنی سطح تحلیل کلان سیستمی به عنون متغیر مستقل به حساب می آید. از اینرو، سیاست خارجی که همانا سیاست کشورهای مسلمان و مستضعف در قبال بیگانگان با الهام و تاثیرپذیری از سیاست ام القری محسوب می گردد، مرحله ای واسط بشمار می آید که در مقایسه با سیاست داخلی سیاستی بیرونی محسوب می گردد از آن لحاظ که سیاست دولت اسلامی در قبال کشورهای فراسوی مرزهای آن را مورد لحاظ قرار می دهد و ضرورتاً به معنای بیگانه بودن آن کشورها از ام القری به حساب نمی آید. لذاست که سیاست خارجی بیشتر در اندیشه امام خمینی به عنوان سیاست بیرونی ( Exterior policy(تلقی می گردد. با توجه به این مهم، از دیگر سو، سیاست خارجی در مقایسه با سیاست بین الملل سیاستی داخلی میان کشورهای خودی یعنی ممالک مسلمان و مستضعف محسوب می شود که هدفش تغییر بنیادین نظم جهانی بر اساس موازین و ارزشهای انسانی و اسلامی است. از اینرو سیاست خارجی مقوله ای نسبی است که در مقایسه با سیاست داخلی سطحی کلان و در مقایسه با سیاست بین الملل سطحی خرد به شمار می آید لذاست که سیاست خارجی در اندیشه امام خمینی در راستای سطح میکرو ـ ماکرو یا میانه قابل بازشناسی است.
از خلال بررسی اندیشه های امام خمینی در خصوص پیوند این سه مقوله در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی ارتباطاتی ـ تبلیغاتی و حقوقی به این نتیجه می توان نایل شد که میان این مقولات نیز ارتباطی وثیق وجود دارد بدین معنا که اصلاح ساختارهای درونزا موجبات گرایش سایر ملتهای مسلمان و مستضعف را به سیاستهای اخلاقی ـ معنوی ـ انسانی ام القری فراهم می سازد و اصلاح در سطح میانه موجبات تاثیر گذاری بر ساختار و کارکرد نظام بین الملل را فراهم خواهد ساخت به گونه ای که قدرتهای بزرگ در تحمیل نظم هژمونیک بر کشورهایی مستضعف توفیق نیافته و نخواهند توانست سیاستهای سلطه طلبانه و چپاولگرانه خود را حتی از طریق نهادهای بین المللی ساخته و پرداخته بر کشورهای استقلال طلب تحمیل نمایند. در صورت تحقق ارزشهای انسانی و عدالتجویانه در عرصؤ جهانی است که شاهد نضج جایگاه و موقعیت ممالک استضعاف یافته و بالندگی و اعتلای آنان خواهیم بود به گونه ای که این مهم در نهایت موجبات رشد و توسعه سیاستهای دیپلماتیک، اقتصادی، دفاعی، حقوقی، فرهنگی و تبلیغی حکومت اسلامی را فراهم خواهد آورد و پیوندی ناگسستنی بین گفتمان های حفظ محور، رشد محور و بسط محور ایدئولوژیک برقرار خواهد ساخت.
پاورقی:
1ـ این مهم در سخنرانی شماره 942 امام خمینی مورخ 11/6/1363 مورد اشاره قرار گرفته است که "در قرآن هم کارها به تدریج انجام گرفته است."
 

تبلیغات