تحلیل کارکرد ادبی صفت در آثار چوبک با تاکید بر دو اثر: رمان تنگسیر و مجموعه داستان کوتاه انتری که لوطی اش مرده بود
آرشیو
چکیده
در این پژوهش تلاش می شود نقش فرادستوری صفت در پرداخت شخصیت ها، ساخت فضا، مکتب ادبی نویسنده، ترسیم صحنه و کارکرد ادبی بررسی شود. بدین منظور در رمان تنگسیر و مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود چگونگی کارکرد ادبی و معناییِ صفت بررسی گردید. با تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه حاصل شد که صفت در ساخت و پرداخت شخصیت ها، بیان دیدگاه آن ها، روابط، و طرز فکر شخصیت ها از همدیگر مؤثر است، هم چنین در ساخت آرایه های ادبی ای نظیر استعاره، حس آمیزی، و برجسته سازی های ادبی نقش دارد. صفت در ساخت فضای حاکم بر داستان نیز از طریق بسامد کاربرد، تیرگی یا روشنی، و ویژگی هایی نظیر ویژگی های فیزیکی و نوع ساختمان تأثیرگذار است. از نظر رده شناختی با بررسی بسامد صفات به کاررفته این نتیجه حاصل شد که بسامد صفات سرنمون، چه در رمان و چه در مجموعه داستان کوتاه، بیشتر از صفت غیرسرنمون است. نویسنده بیشتر از صفات بیانی ساده استفاده کرده است و اغلب آن ها صفات سرنمون هستند. یعنی، بالاترین درجه صفت بودن را دارند و برای شخصیت اول یا قهرمان داستان به کار برده شده اند.Analyzing the literary function of the adjective in Chubek's works with emphasis on two works: Tangsir novel and the collection of short stories Entri whose Loti was dead
An adjective in Persian is a word other than a noun that comes with a noun or noun group; it binds the meaning and explains it. There are different types of adjectives. This research tries to carefully examine the adjective in detail, to deal with its meta-directive role in processing of space-building figures, and the writer's literary school, drawing scenes and its literary functions, and to answer the questions about the nature of the literary and semantic function of the adjective in the novel Tangsir and the collection of short stories of Antar( monkey figure of the story) whose Louti (trainer ) had died. By analyzing the data in a descriptive-analytical method, we came to the conclusion that adjectives, are very effective in constructing and processing characters, expressing their views, relationships and thinking of characters towards each other, as well as in constructing literary arrays such as metaphor, synesthesia and literary highlighting and in constructing the dominate atmosphere of the story through the frequency of the adjectives , the darkness or lightness of the adjectives and some features such as physical features and the type of structure of the adjective. From category cognition point of view, by examining the frequency of the traits used, we came to the conclusion that the frequency of the prototype adjectives, both in the novel and in the short story series, is higher than the non-prototype adjective. The author has mostly used simple expressive adjectives, and most of these adjectives are the prototype adjectives, That is, they have the highest degree of being of an adjective and are used around the first character or the protagonist.