آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

متن

در تحقیقات فقهى که اساس کار در حوزه‏هاى علمیه است اساتید و محققان، درحوزه‏ى پژوهش‏ها و حوزه‏هاى درس خارج، در گذشته، به صورت گسترده و اکنون، در حدودزیادى، به آراى اهل سنت اعتنا کرده و مى‏کنند. مآخذ آراى فقهى اهل سنت،کتب روایى مشهور آنان، یعنى «صحاح سته‏» است که شناخت اجمالى آن مفید است.
مقاله‏ى حاضر، مرورى براین کتاب‏ها و مولفان آن‏هااست.
پیام حوزه
1 صحیح بخارى
مولف صحیح بخارى ابوعبدالله، محمدبن اسماعیل بن ابراهیم‏بن مغیره بن احنف جعفى بخارى، مشهور به «بخارى‏» و «امام بخارى‏»، در سال‏194 ق در بخارا به دنیا آمد و در سال‏256 ق در روستاى «خرتنگ‏» ازتوابع سمرقند درگذشت. بخارى، از دانشمندان و محدثان ایرانى اهل سنت است.
بخارى، در کودکى، پدر خود را از دست داد. او از همان کودکى به فراگیرى دانش‏حدیث و از بر کردن آن پرداخت و براى اخذ حدیث و دیدار روات و حفاظ، به خراسان،عراق، مصر، حجاز، سوریه سفر کرد. این سفر شانزده تا هفده سال طول کشید. بخارى،به عنوان پیشواى محدثان اهل سنت و آشنا به تاریخ رجال، مذاهب، سیاست و یکى ازحافظان نامدار به شمار مى‏آید. (1) گروه بسیارى از بخارى، روایت کرده‏اند که‏معروف‏ترین آن‏ها عبارت‏اند از:
ترمذى، مسلم، نسائى، ابراهیم بن اسحاق حرى، محمد بن احمد دولابى، منصور بن‏محمد بزودى.
تالیفات بخارى
تالیفات بخارى عبارت‏است از:
1 الجامع الصحیح ; 2 التواریخ الثلاثه: الکبیر و الاوسط و الاصغر;3 کتاب‏الکنى; 4 کتاب الوحدان; 5 الادب المفرد فى الحدیث ;6 کتاب الضعفاء;7ثلاثیات البخارى; 8 کتاب خلق افعال العباد;9 کتاب السنن فى الفقه; 10کتاب القراءه خلف الامام.
کتاب صحیح او، نخستین دائره المعارف و منبع مهم و موثق اهل سنت‏به شمار آمده‏و همراه با صحیح مسلم به «صحیحین‏» معروف گشته است.
نظر صاحب‏نظران در باره‏ى بخارى
1 ابى‏اسحاق السرمارى ذهبى مى‏نویسد: روزى، بخارى، به دیدار سرمارى شتافت وساعاتى را در کنارش سپرى کرد. پس از رفتن بخارى، سرمارى گفت:
« من اراد ان ینظر الى فقیه بحقه و صدقه، فلینظر الى محمدبن اسماعیل(البخارى) (2) .
کسى که مى‏خواهد به فقیهى راستین بنگرد، به محمدبن اسماعیل (بخارى ) نگاه کند.
2 ابوجعفر (یکى از دانشمندان اهل سنت) ابوجعفر مى‏گوید:
از یحیى بن جعفر شنیدم که مى‏فرمود:
لو قدرت ان ازید فى عمر محمد بن اسماعیل من عمرى، لفعلت; فان موتى یکون موت‏رجل واحد، و موته ذهاب العلم; (3) اگر مى‏توانستم از عمر خود بکاهم، و برمحمدبن‏اسماعیل بیفزایم این کار را مى‏کردم; زیرا، مرگ من، مرگ یک فرد است، ولى‏مرگ محمدبن اسماعیل از دست رفتن دانش است.
3 محمد بن ابى‏حاتم الوراق محمد بن ابى‏حاتم وراق مى‏گوید:
سمعته یقول: ما اغتبت احدا قط منذ علمت ان الغیبه تضر اهلها; (4) از بخارى‏شنیدم که مى‏گفت: از روزى که فهمیدم غیبت، براى غیبت کننده زیان دارد، هرگزغیبت کسى را نکردم.
4 المزى (654 742) او، یکى از دانشمندان اهل سنت و مولف کتاب تهذیب‏الکمال است. وى، در باره بخارى مى‏نویسد:
البخارى... امام هذا الشان و المقتدى به فیه و المعول على کتابه بین اهل‏الاسلام; (5) بخارى، پیشواى حدیث‏شناسى و جلودار این میدان است. کتاب او، در میان‏مسلمانان، مورد اعتماد است.
مذهب بخارى
اهل سنت از برخى از دیدگاه‏هاى بخارى، بیزارى جسته و حتى در باب‏این که او پیرو کدام یک از مذاهب چهارگانه معروف اهل سنت است، به اختلاف، سخن‏به میان آورده‏اند. ابن سبکى یکى از فقهاى بزرگ اهل سنت وى را، از پیروان‏امام شافعى دانسته است. (6)
برخى از دیدگاه‏ها و فتاوى بخارى
اینک مرورى داریم به برخى از فتاوى بخارى که در روزگار او، برخلاف فتاوى معروف‏فقهاى مشهور اهل سنت‏به حساب آمده و باعث‏برانگیخته شدن جامعه برضداو شده بود:
1 غسل جنابت، بعد از مباشرت، در صورت عدم انزال، واجب نیست.
2 قرائت قرآن در حمام، اشکال ندارد.
3 محل منى مرد با ازاله و پاک کردن، پاک مى‏شود و شست و شو ضرورت ندارد.
4 فرو افتادن چیز نجس در میان آب (قلیل یا کثیر) باعث نجس شدن آن نمى‏شود،مگر آن که رنگ آب تغییر کند.
5 از استخوان حیوان مرده، مى‏توان استفاده کرد، حتى مى‏توان شانه ساخت و ازآن بهره‏مند شد.
6 افتادن چیز نجس در روغن، از جمله موش مرده، باعث نجاست آن نمى‏شود، (اعم‏از این‏که جامد باشد یا مایع).
7 اگر چیز نجس به روى نمازگزار بپاشند، نماز او باطل نمى‏گردد; گرچه همه‏ى‏اندام و لباس او آلوده شود.
و ...
اشکالاتى بر صحیح بخارى
بر صاحب‏نظران دانش حدیث پوشیده نیست که چند نقطه‏ى ضعف در کار بخارى وجود دارد:
الف) برخى از احادیث را تقطیع کرده است.
ب) در مواردى، به‏جاى نقل متن حدیث، به نقل به معنا اکتفا کرده است.
ج ) در شنیده‏هایش، تصرفاتى کرده است. (7) از سوى استادان حدیث و هم‏مذهبان‏بخارى، انتقادهاى فراوانى بر صحیح او شده است.
چنان که محمد بن یحیى، معروف به ذهلى از بزرگان دانش حدیث و حافظ نامداراهل‏سنت و استاد بخارى، مسلم، ترمذى، ابوداوود، ابن ماجه، نسائى و دیگران‏بخارى را منزوى کرده و مردم را بر او شورانیده و از گفت‏وگو و همنشینى بابخارى، برحذر داشته‏اند و نیز گروه‏ى بسیارى، از نظر «دانش حدیث‏» و «درایه‏»به بخارى و کتاب صحیح او، انتقاد کرده‏اند.
وجود احادیث ضعیف و مجعول در صحیح بخارى، از جمله انتقادهایى است که بر این‏کتاب شده است. در صحیح بخارى ج 4 (کتاب بدء الخلق، باب «واتخذ ابراهیم‏خلیلا») آمده است:
«حضرت ابراهیم به خاطر آن که سه بار دروغ گفت، از مقام شفاعت محروم گردید»!
همچنین در باب وفات موسى آمده است: «یک چشم حضرت عزرائیل بر اثر ضربت‏حضرت‏موسى به صورت او، کور گشت‏». نیز در جلد اول، کتاب الصلاه، حدیث‏ساختگى‏اى مربوطبه اشتباه رسول خدا در نماز را ذکر مى‏کند.
در صحیح بخارى، ذکرى از فضایل اهل‏بیت، به ویژه امیرالمؤمنین (ع) دیده نشده‏است (8) اما از معاویه، در بسیارى از موارد تمجید شده است و در جلد پنجم آن،بخشى به نام «باب ذکر معاویه‏» آورده و در پرتو تمجید او و ذکر مطالبى‏ساختگى، از معاویه، چهره‏اى ستودنى نشان داده است. ذهبى در میزان الاعتدال، ازامام جعفر صادق(ع) ستایش کرده و یادآور مى‏شود که بخارى از آن حضرت روایتى‏نیاورده است. (9) بخارى، از ابوهریره، ابوموسى اشعرى، عمران بن‏حطان (84 ق)خارجى مذهب و کسى که براى عبدالرحمان بن ملجم مرادى قاتل امام على (ع) شعرسروده (10) و او را ستایش کرده، روایت نقل کرده است.
حاکم بن ربیع نیشابورى از دانشمندان به نام اهل سنت مى‏گوید: «بخارى درصحیح خود از بیش از یک صد تن از افراد مجهول و بیش از 1100 تن از خوارج روایت‏آورده است‏». (11) و نیز آورده‏اند که قاضى بخارا از او پرسید: چرا در کتاب خوداز خوارج روایت کرده‏اى؟ گفت: براى این که مردمى موثق‏اند و دروغ نمى‏گویند. دراین هنگام قاضى وقت، او را زندانى کرد. (12) از دیگر موارد اشکال بر صحیح‏بخارى، نقل به معناى روایات و تقطیع برخى از احادیث مطابق راى خود ، تصرف‏و حذف برخى از واژه‏ها و جمله‏هاى احادیث، عدم ذکر احادیث معروف و معتبر و صحیح.
مانند حدیث «انا مدینه العلم و على بابها»، حدیث مربوط به آیه‏ى تطهیر، حدیث‏غدیر خم، حدیث طائر، حدیث‏برائت، حدیث‏سد ابواب و... است.
حاکم نیشابورى در کتاب پر ارج خود المستدرک على الصحیحین خاطر نشان مى‏کند که‏این احادیث، طبق معیار گزینش مورد نظر بخارى و مسلم، باید در کتاب‏شان ذکرمى‏شد، ولى متاسفانه آن‏ها را نادیده انگاشته‏اند.
برخى به حاکم نیشابورى، انتقاد کرده‏اند که ممکن است احادیث فوق در شماراحادیث صحیح نبوده‏اند. ذهبى (مورخ و حدیث‏شناس بزرگ اهل سنت) به دفاع از حاکم‏برخاسته، مى‏گوید: احادیث فوق از احادیث اصح‏اند. (13) علاوه براین، پیش از حاکم،افرادى چون ترمذى در مناقب (ج 5، ص 300)، نسائى در خصائص (ص 10، حدیث 10)«طیر مشوى‏» را نقل کرده‏اند و نیز احمد حنبل حدیث «من کنت مولاه‏» را به‏عنوان حدیث صحیح نقل کرده است.
محقق نامدار شیخ الشریعه اصفهانى در اثر پر ارج خود، قاعده‏ى لاضرر (14) مى‏گوید:
از کسانى که به طرز مبالغه‏آمیزى از بخارى ستایش مى‏کنند و حتى براین باورند که‏صحیح بخارى، بعد از قرآن، معتبرترین کتاب است، تعجب مى‏کنم. آنان استشهادمى‏کنند «که او، فقط از راویان عادل، حدیث نقل کرده است.»، در حالى که در این‏کتاب، از سمره بن جندب، عمران بن حطان (ستایش‏گر ابن ملجم)، مروان بن حکم، حریزبن عثمان و نظایر آنان که در فسق و فجور مشهورند، حدیث نقل کرده است.
2 صحیح مسلم
مولف ابوالحسن، مسلم بن حجاج بن مسلم قشیرى نیشابورى از محدثان‏ایرانى اهل‏سنت و گردآورنده‏ى دومین کتاب حدیث صحیح از صحاح ششگانه است. مورخان،تولد مسلم را در سال 202 یا 204 ق در نیشابور و وفات وى را در سال 261 یا 262در «نصرآباد» نیشابور یاد کرده‏اند. (15) مسلم، براى دریافت و جمع‏آورى حدیث،به خراسان، حجاز، عراق، شام، مصر و دیگر جاها سفر کرد و از محدثان و مشایخ‏وقت، مانند محمد بن اسماعیل بخارى، احمد بن حنبل، محمد بن یحیى، اسحاق بن‏راهویه، محمد بن مهران، اباغسان، سعد بن منصور، ابومصعب، عبدالله بن مسلمه،عمرو بن سواد، حرمله بن یحیى و دیگران، حدیث‏شنیده که از میان افراد یاد شده،بیش‏تر از محضر بخارى بهره برده است.
هم‏چنین، گروه بسیارى نیز از مسلم روایت کرده‏اند که معروف‏ترین آن‏ها عبارتند از:
ترمذى، ابوحاتم رازى، احمد بن سلمه، موسى بن هارون، یحیى بن صاعد، محمد بن‏مخلد، ابوعوانه، یعقوب بن اسحاق اسفراینى، محمد بن عبدالوهاب فراء، على بن‏الحسین، حسین بن محمد بن زیاد قبانى، ابراهیم بن محمد بن سفیان.
مسلم، به خاطر علاقه فراوانى که به گردآورى حدیث داشت، از هیچ کوششى دریغ‏نمى‏کرد، به طورى که پس از انزواى بخارى، على رغم تبلیغات علیه وى، به دیدار اومى‏رفت و از او حدیث مى‏آموخت. (16)
تالیفات مسلم
مهم‏ترین تالیفات مسلم عبارت است از:
1 صحیح (جامع صحیح، صحیح مسلم، مسند مسلم); 2 علل الحدیث;3 المنفردات‏و الوحدان; 4 کتاب اوهام المحدثین; 5 طبقات التابعین;6 المسند الکبیرعلى اسماء الرجال;7 الاسماء والکنى; 8 من لیس له الا راو واحد;9 اولادالصحابه; 10 المخضرمین; 11 التمییز; 12 افراد الشامیین;13 تسمیه‏شیوخ مالک و سفیان و شعبه; 14 مشایخ الثورى; 15 الجامع الکبیر على الابواب;16 الاقران;17 التاریخ .
دیدگاه برخى از صاحب‏نظران در باره‏ى مسلم
1 ذهبى
ذهبى (یکى از نویسندگان معروف اهل سنت) در باره‏ى مسلم مى‏نویسد:
هو الامام الکبیر الحافظ الحجه الصادق، ابو الحسین، مسلم بن الحجاج. (17)
2 ابو قریش ابو قریش (یکى از علماى اهل‏سنت) مى‏گوید:
سمعت محمد بن شباء، یقول: حفاظ الدنیا اربعه: ابو زرعه، بالرى، و مسلم،بنیسابور و عبدالله الدارمى، بسمرقند و محمد بن اسماعیل، ببخارا. (18)
3 حافظ بن منده حافظ بن منده (یکى از علماى اهل سنت) مى‏گوید:
سمعت ابا على النیسابورى الحافظ یقول: ما تحت ادیم السماء کتاب اصح من‏کتاب مسلم; (19) از ابو على نیشابورى شنیدم که مى‏گفت: در زیر این آسمان، کتابى‏صحیح‏تر از کتاب مسلم نیست.
تذکار
صحیح مسلم، از جعلیات و احادیث ضعیف و مخالف دستورهاى عقلى و شرعى وآثار و اخبار راویان دروغ‏گو و تحریف، به دور نیست. این اثر با آن که در زمان‏امام هادى و امام حسن عسکرى(ع) نوشته شده، از آنان، آثار و اخبارى یاد نکرده واز فضایل امام على (ع) و خاندان پیامبر چیزى نیاورده است.
3 سنن ابن ماجه
مولف ابوعبدالله، محمد بن یزید بن ماجه ربعى قزوینى، معروف‏به ابن ماجه، در سال‏209 ق دیده به جهان گشود و در سال‏273 ق در قزوین وفات‏کرد. ابن ماجه از محدثان و حافظان و دانشمندان ایرانى اهل سنت است.
ابن ماجه براى نوشتن کتاب سنن خود و دریافت‏حدیث، به رى و عراق و مصر و شام ومکه و مدینه مسافرت کرده است. (20)
آثار ابن ماجه
ابن ماجه، داراى تالیفاتى‏است از جمله: 1 سنن; 2 تاریخ قزوین;3 تفسیر قرآن.
در باره‏ى سنن ابن ماجه سخن‏ها گفته‏اند. از ابن ماجه نقل کرده‏اند که کتاب سنن‏را به ابى‏زرعه‏ى محدث ارائه کردم، در آن نظر کرده، گفت: «مرا گمان آن است که‏اگر کتاب سنن میان طالبان حدیث فاش گردد، از بازار صحاح دیگر، کاسته شود».
برخى از دانشمندان، آن را برموطاء مالک نیز برترى داده‏اند.
این کتاب، شامل چهار هزار حدیث در 1500 فصل است. (21) در این کتاب، احادیث‏ضعیف نیز وجود دارد و منتقدان در این باره، ایرادهایى گرفته‏اند و نمونه‏هایى‏یاد کرده‏اند. احادیث‏ساختگى‏اى مانند «مهدى موعود، کسى جز عیسى مسیح نیست.»،«اولین کسى که خداوند با او مصافحه مى‏کند، عمر بن خطاب است‏». (22) و... دراین کتاب وجود دارد. به گفته‏ى ذهبى، در این کتاب، احادیث‏به دور از اعتبار،فراوان است. (23)
دیدگاه‏ها
1 ذهبى
ذهبى مى‏نویسد:
«محمد بن یزید، الحافظ الکبیر، الحجه، المفسر، ابو عبدالله ابن ماجه‏القزوینى‏». (24)
2 ابو زرعه وقتى سنن ابن ماجه را به دست ابو زرعه دادند، پس‏از بررسى گفت: شاید بیش از سى حدیث ضعیف در آن نباشد و بقیه‏ى احادیث آن قابل‏اعتماد است. ذهبى پس از نقل کلام فوق مى‏نویسد: «و اما الاحادیث التى لاتقوم بهاحجه فکثیره لعلها نحو الف‏». (25)
4 سنن ترمذى
مولف ابوعیسى، محمد بن عیسى‏بن سوره بن ضحاک سلمى ضریر بوغى ترمذى، از حافظان و محدثان ایرانى اهل سنت است‏که در سال 200 ق در خراسان دیده به جهان گشود و در سال‏279 ق در ترمذ خراسان‏وفات کرد. ترمذى، در قوه‏ى حافظه، ضرب‏المثل بود. برخى، ترمذى را نابینا و گروهى‏این نظریه را رد کرده و نابینایى را مربوط به اواخر عمر وى دانسته‏اند. ترمذى،براى شنیدن حدیث و بهره‏ى علمى، به عراق و حجاز سفر کرد. او، از بخارى، مسلم،اسماعیل بن موسى سدى، ابو داود سجستانى روایت کرده و گروه بسیارى نیز از اوروایت کرده‏اند که معروف‏ترین آن‏ها عبارت‏اند از: هیثم بن کلیب، مکحول بن فضل،محمد بن محبوب محبوبى مروزى. (26)
تالیفات ترمذى
ترمذى، در میان دانشمندان اهل‏سنت، نخستین کسى است که احادیث را به بخش‏هاى صحیح و حسن و ضعیف تقسیم کرده‏است; زیرا پیش از او، حدیث‏به صحیح و غیرصحیح تقسیم مى‏شد. او داراى تالیفاتى‏است از جمله: 1 کتاب السنن; 2 کتاب العلل;3 کتاب التاریخ; 4 کتاب‏الشمائل (که به الشمائل المحمدیه و شمائل النبى و الشمائل النبویه و الخصال‏المحمدیه و شمائل ترمذى معروف است); 5 کتاب اسماء الصحابه;6 کتاب الاسماءوالکنى.
تذکار
سنن ترمذى، به نام‏هاى جامع ترمذى، صحیح ترمذى، جامع صحیح، نیزمعروف است. این اثر در بردارنده‏ى پنج هزار حدیث نبوى است. ترمذى پس از پایان‏نگارش آن، براى مطالعه و بررسى و تایید آن از سوى دانشمندان خراسان و عراق وحجاز، کتاب‏اش را به ایشان ارائه داد و مورد تایید و پذیرش و تحسین و تشویق‏آنان قرار گرفت. سنن ترمذى در میان اهل‏سنت مورد احترام و ارزش است، چنان‏که‏عبدالله بن محمد انصارى کتاب ترمذى را نزد خود، نورانى‏تر از کتاب بخارى و مسلم‏دانسته است. (27) در مقابل این نظریه‏ها، نقد و انتقادهایى نیز بر این کتاب شده‏است; زیرا، وجود حادیث‏ساختگى، ذکر احادیث از سوى افراد غیر متعهد و گمراه،مانند خوارج و نواصب را نمى‏توان انکار کرد. (28)
دیدگاه‏ها
1 ابوسعید الادریسى
او که یکى از علماى اهل‏سنت است، مى‏گوید:
محمد بن عیسى بن سوره الترمذى: الحافظ الضریر، احد الائمه الذین یقتدى بهم فى‏علم الحدیث، صنف کتاب الجامع و التواریخ و العلل، عالم متقى کان یضرب به المثل‏فى الحفظ.
2 سمعانى سمعانى (از نویسندگان اهل سنت) مى‏گوید:
انه امام عصره بلا مرافعه، صاحب التصانیف و انه احد الائمه الذین یقتدى به فى‏علم الحدیث.
3 ذهبى ذهبى (دانشمند بزرگ و معروف اهل‏سنت) مى‏نویسد: الحافظ، العالم، صاحب‏الجامع.
5 سنن ابى‏داوود
مولف سلیمان بن اشعث‏بن اسحاق بن بشیر بن شداد بن عمرو بن‏عثمان بن ازدى سجستانى، در 202 ق در سیستان به دنیا آمد و در 275 ق در بصره‏دیده از جهان فرو بست. ابى‏داوود، از محدثان و حافظان و دانشمندان ایرانى‏اهل‏سنت است. ابن خلکان و گروهى دیگر از تذکره نگاران، وى را به دانش و عقل وپارسایى و نیکوکارى ستوده‏اند. ابى‏داوود، در آغاز نوجوانى‏اش در نیشابور، همراه‏با فرزندان اسحاق ابن راهویه در یک مدرسه درس مى‏خواند. سپس به بصره رفته ومدتى در آن‏جا سکونت کرد. وى براى کسب دانش و دریافت احادیث، به بغداد، مکه،مدینه، عراق، شام، مصر، بصره، خراسان رفته و از افرادى چون احمد بن حنبل، احمدبن ابى‏صالح، مسلم بن ابراهیم، احمد بن عبید، سلیمان بن حرب، روایت کرده و گروه‏بسیارى نیز چون ترمذى، نسائى، ابو عوانه اسفراینى از او حدیث‏شنیده و روایت‏کرده‏اند. ابواسحاق شیرازى در طبقات الفقهاء، ابى‏داوود را از اصحاب احمد بن‏حنبل برشمرده است. ابن داوود، سخت مورد توجه و احترام دانشمندان اهل سنت است،به گونه‏اى که علامه ابراهیم بن اسحاق حربى در مقدمه‏ى سنن ابى‏داوود مى‏نویسد:
«دانش حدیث در دست ابى‏داوود همان گونه بود که آهن در دست داوود پیامبر». (29) ابى داوود، داراى فرزندى دانشمند به نام ابوبکر عبدالله بن سلیمان (316230ق) است که پا به پاى پدر در استماع و طلب حدیث مى‏کوشید. او، داراى آثار وتالیفات ارزشمندى چون کتاب التفسیر، المصابیح در حدیث و مانند آن است.
آثار ابى‏داوود
1 سنن; 2 ناسخ القرآن و منسوخه;3 دلائل النبوه; 4 اختلاف المصاحف;5 مراسیل.
توضیح ابى‏داوود، در باره‏ى تعداد احادیث گردآورى شده در کتاب خود گفته است: ازپانصد هزار حدیث نبوى موجود، چهار هزار و هشتصد حدیث را گرد آورده که شامل‏احادیث صحیح است و این تعداد، مربوط به احادیث غیر مکرر است. سنن ابى‏داوود دربردارنده‏ى 35 کتاب و 1871 باب و 5274 حدیث است. ابى‏داوود احادیث‏سنن را باشنیدن از ثقات گرد آورده است. سنن ابى‏داوود مورد احترام و توجه اهل‏سنت است.
متاخران بر کتاب سنن ابى‏داوود ایرادهایى گرفته و آن را نقد کرده‏اند، چنان که‏مندرى که خلاصه‏اى به نام مجتبى از آن فراهم کرده، به برخى احادیث آن خرده گرفته‏است. ابن‏الجوزیه نیز نقدى دیگر بر آن افزوده است. گروهى از دانشمندان اهل‏سنت،مانند ذهبى در میزان الاعتلال و احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام معروف به ابن‏تیمیه در منهاج الاصول خاطر نشان کرده‏اند که سنن ابى‏داوود دربردارنده‏ى احادیث‏ناصحیح و کذبى مانند «حدیث نهى رسول خدا از خوردن گوشتى که با کارد جدا شده‏باشد.» و مانند آن است.
شروح و حواشى چندى بر سنن ابى‏داوود نوشته شده که گاه با خود متن و گاه به‏تنهایى، چاپ و منتشر گردیده است. در میان شروحى که بر کتاب سنن ابى‏داوود نوشته‏شده، شرح عبدالرحمان بن کمال سیوطى به نام مرقاه الصعود الى سنن ابى‏داوود وشرح عون المعبود فى شرح سنن ابى‏داوود و شرح امام خطابى به نام معالم السنن،معروف است. (30)
دیدگاه‏ها
1 ذهبى در کتاب معروف خود، سیر اعلام النبلاء مى‏نویسد:
«الامام، شیخ السنه، مقدم الحفاظ، ابوداوود الازدى السجستانى، محدث‏البصره‏». (31)
2 ابوخلال او که یکى از علماى اهل سنت است، مى‏گوید:
ابوداوود الامام المقدم فى زمانه رجل لم یسبقه الى معرفته بتخریج العلوم وبصره بمواضعه احد فى زمانه، رجل ورع مقدم. (32)
3 احمد بن محمد بن یاسین اوکه یکى از دانشمندان اهل سنت است، مى‏گوید:
کان ابوداوود احد حفاظ الاسلام لحدیث رسول الله و علمه و علله و سنده، فى‏اعلى درجه النسک و العفاف و الصلاح والورع ; من فرسان الحدیث. (33)
ابوداوود،یکى از حافظان احادیث، سنت و سیره پیامبر است او، اهل ورع و پارسایى و ازتک‏سواران در دانش حدیث است.
4 ابن منده مى‏گوید:
الذین خرجوا و میزوا الثابت من المعلول و الخطاء من الصواب اربعه: البخارى،مسلم، ثم ابوداوود و النسائى. (34) کسانى که احادیث صحیح را از ناصحیح جداکرده‏اند چهار تن‏اند:
بخارى، مسلم، ابوداوود، نسائى.
6 سنن نسائى
مولف عبدالرحمان، احمد بن على بن شعیب بن على بن سنان بن بحربن دینار نسائى نیشابورى، معروف به «نسائى‏» و «شیخ الاسلام‏» در سال 214 یا215 ق در «نساء» خراسان دیده به جهان گشود و در سال‏303 ق در مکه، دیده فروبست. نسائى، از نوادر حافظان و محدثان ایرانى از اهل سنت است. نسائى را دردانش حدیث و رجال، بسیار ستوده‏اند. (35) نسائى، پیوسته، یک روز در میان، روزه‏مى‏گرفت و به مذهب شیعه رغبتى فراوان داشت. به طورى که برخى مدعى شده‏اند که وى‏در اواخر عمرر تشیع را برگزیده بود. نسائى، در اواخر عمرر بر شام سفر کرد ومردم آن جا، از وى در باره‏ى برترى معاویه پرسیدند. او که شناخت کافى به تاریخ‏داشت و به خاطر مى‏آورد که پیامبر سه بار معاویه را براى انجام دادن کارى جویاشده بود و هر بار پیکى مى‏آمد و از اشتغال او به خوردن غذا خبر مى‏داد و پیامبرنفرین‏اش کرد و فرمود: «خداوند شکم‏اش را سیر نکند!»، او با این دید، امام على(ع) را برتر از معاویه معرفى کرد. متعصبان وقتى نظر او را شنیدند، به آزار وتنبیه وى پرداخته، او را به رمله تبعید کردند. (36) پیش از این واقعه، نیز ازاو سؤال کردند که چرا در باره‏ى فضایل شیخین کتابى تالیف نکردى؟ او در پاسخ‏این اعتراض، از برترى و ارزش‏مندى خاندان نبوت سخن گفت.
آثار نسائى
1 خصائص و فضایل امیرالمؤمنین; نسایى در باره‏ى تالیف این کتاب‏مى‏گفت: آن‏گاه که بر شام رفتم، مردم را دشمن و منحرف از امام على و اهل‏بیت اودیدم و به نگارش آن کتاب پرداختم، تا شاید خداوند آن‏ها را ارشاد کند.
احادیث‏خصائص از نظر سند خوب و معتبرند. بیش‏تر روایات او در این کتاب، ازاحمد بن حنبل شیبانى، پیشواى مذهب حنبلى است.
2 مسند الامام على;3 مسند مالک; 4 کتاب الضعفاء والمتروکین من رجال‏الحدیث; 5 المجتبى فى مختصر السنن که بر سنن صغیر نیز معروف است;6 سنن که‏به سنن کبیر نسائى و سنن نسائى و سنن کبیر معروف است.
توضیح
نسائى، در پاسخ بر استفسار مردم در باره‏ى درستى همه‏ى احادیث‏سنن خودمى‏گفت:
همه‏ى احادیث آن صحیح نیست و آن‏گاه احادیث، صحیح را از مجموعه‏ى کتاب، نخست‏استخراج و جدا کرده و آن را مجتبى یا سنن صغیر نامید.
7 الموطاء
مولف مالک بن انس بن مالک الاصبحى الحمیرى مکنى به ابوعبدالله‏به سال 90 ق (یا 91 و یا93) در مدینه به دنیا آمد و در سال 174 ق (یا 178 یا179) در همان زادگاه‏اش درگذشت و در قبرستان بقیع دفن گردید. (37) مالک، به‏عنوان بنیانگذار «فرقه‏ى مالکى‏» به شمار مى‏آید. او، بر عکس ابوحنیفه، به‏احادیث و سنن و اطلاع از آن‏ها و استناد بر آن‏ها، رغبت وافر داشت و احکام خود رابا توجه به آیات و احادیث و سنت رسول (ص) و صحابه صادر مى‏کرد.
مالک، از «ربیعه الراى‏» فقه آموخت و از نافع بن ابى‏نعیم و زهرى و ابن‏عمربهره‏ها برد. امام شافعى و اوزاعى و یحیى بن سعید از او روایت کرده‏اند. هر گاه‏که اراده‏ى نقل حدیث مى‏کرد، وضو مى‏گرفت، و به روایت احادیث پیامبر مى‏پرداخت واز حدیث گفتن، در حال شتاب و قیام و راه رفتن امتناع مى‏ورزید.
از مالک نزد جعفر بن سلیمان بن على بن عبدالله بن عباس، عمو (یا عموزاده)منصور دوانیقى سعایت‏شد که وى یعت‏شما را مشروع و لازم الوفاء نمى‏داند. جعفرنیز از روى خشم، وى را احضار کرد و دستور داد تا او را برهنه ساخته، تازیانه‏بزنند.
ذهبى مى‏نویسد: مالک براین عقیده بود که آدمیان در قیامت ذات خدا را با چشم‏مى‏نگرند. (38) او همچنین در توضیح آیه: (وجوه یومئذ ناضره الى ربها ناظره) [75(قیامت): 2322]، مى‏گفت: ...نعم، باعینهم هاتین; (39) با همین دو چشم، او رامى‏نگرند. او، هم‏چنین در پاسخ کسى که گفته بود: «قرآن مى‏فرماید: (لن ترانى) [7(اعراف):143] و این آیه نفى همیشگى رویت ذات حق مى‏کند.» گفت: نفى رویت،مربوط به دنیااست نه آخرت. او هم‏چنین آیه‏ى: (کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون)[83 (مطففین): 15] را به مرحله‏ى زندگى دنیوى، خلاصه مى‏کرد. (40) مردى از مالک درباره‏ى آیه ( الرحمن على العرش استوى ) [20 (طه): 5] سؤال کرد. او پاسخ داد:«مفهوم آن روشن است، باید بدان ایمان داشت.» یعنى، خدا روى عرش نشسته وبرآن تکیه زده است و جسم است‏سپس گفت: کسى را که این سؤال را مطرح کرد بیرون‏کنید.
آن مرد فریاد زد و گفت: اى مالک! من با دانشمندان بصره و کوفه و عراق همین‏مسئله را در میان نهادم، پاسخ آنان خلاف جواب تو بود. (41)
آثار مالک بن انس:
1 موطاء; 2 رساله فى الوعظ;3 کتاب فى المسائل; 4 کتاب فى النجوم;5 رساله فى الرد على القدریه;6 تفسیر غریب القرآن.
دیدگاه صاحب‏نظران
ذهبى مى‏نویسد:
هو شیخ الاسلام، حجه الامه، امام دارالهجره، ابو عبدالله، مالک بن انس بن مالک‏بن ابى‏عامر بن عمرو بن الحارث. (42) وى هم‏چنین مى‏نویسد:
ولم یکن بالمدینه عالم من بعد التابعین یشبه مالکا فى العلم والفقه و الجلاله‏والحفظ. (43)
توضیح
الموطاء، اساس مذهب مالکى است و گاه برخى از اهل سنت، آن رابه جاى سنن ابن‏ماجه به عنوان یکى از «صحاح سته‏» برمى‏شمارند. گفته مى‏شود که‏مالک، موطاء را به درخواست منصور عباسى تالیف کرد. موطاء در لغت‏به معناى‏کتاب منقح است. مالک چهل هزار حدیث جمع کرده بود و چون در زمان حیات‏اش بارهابه کاهش و افزایش و رد و قبول احادیث مى‏پرداخت، تعداد احادیث از تعداد گردآورى‏شده در قدم اول، بسیار کاهش پیدا کرد و در زمان وى و به ست‏خود او تا حدودچهار هزار تنزل یافت.
پى‏نوشت‏ها:
1- تذکره الحفاظ، ذهبى، ج 2، ص 122 .
2- سیر اعلام النبلاء، ج 12، ص‏417 .
3- سیر اعلام النبلاء، ج 12 ، صص 418 و 441 .
4- همان .
5- تهذیب الکمال، ج 24، ص 431 ; تاریخ الخطیب، ج 2 ، ص‏6 .
6- صحیح بخارى، ج 1 ، ص 41، مقدمه.
7- تاریخ بغداد، ج 2 و 11 ; فتح البارى، ج 10 ، ص‏186 .
8- راهبرد اهل سنت‏به مسئله‏ى امامت (موسسه‏ى علامه‏ى بهبهانى، قم)، ص 65 .
9- میزان الاعتدال، ج 1 ، ص 442 .
10- روضات الجنات، ج‏7 ، ص‏279 .
11- روضات الجنات، ج‏7 ، صص 270 280 .
12- روضات الجنات، ج‏7 ، صص 270 280 .
13- سیر اعلام النبلاء، ج‏17، صص 169168 ; تذکره الحفاظ، ج‏3 ، ص 1042 .
14- قاعده لاضرر، شیخ الشریعه الاصفهانى، (چاپ اول: قم، دفتر انتشارات اسلامى)،صص‏37 و38.
15- المنار، ج 10 ، ص 671 .
16- سیرى در صحیحین، ص 55 .
17- سیر اعلام النبلاء، ج 12 ، صص 558 ، 564 ،566 ، 570 .
18- سیر اعلام النبلاء، ج 12 ، صص 558 ، 564 ،566 ، 570 .
19- همان .
20- لغت‏نامه دهخدا، ذیل کلمه‏ى ابن ماجه.
21- سیر اعلام النبلاء، ج‏13 ، ص 280 .
22- دانش حدیث، نجف‏زاده، ص‏59 .
23- سیر اعلام النبلاء، ج‏13، صص‏279277 .
24- همان .
25- همان .
26- تذکره الحفاظ، ج 2 ، ص 624 .
27- دانش حدیث، ص 58 .
28- همان .
29- نامه‏ى دانشوران ، ج 1 ، ص‏407 .
30- دانش حدیث، ص‏63 .
31- سیر اعلام النبلاء ، ج‏13 ، صص‏203 ، 211 .
32- همان .
33- همان .
34- سیر اعلام النبلاء ، ج‏13 ، صص‏203 ، 211 212 .
35- سیر اعلام النبلاء، ج 14 ، ص 125 -36 وفیات الاعیان، ج 2 ، ص 10 .
37- وفیات الاعیان، ج 2 ، ص 10 .
38- سیر اعلام النبلاء، ج 8، صص‏99، 101 102،107 .
39- همان.
40- سیر اعلام النبلاء، ج 8، صص‏99، 101 102،107 .
41- همان.
42- سیر اعلام النبلاء، ذهبى، ج 8 ، ص 48 ، 58 .
43- همان.

تبلیغات