آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن


توفیق در هر کاری - فکری یا عملی یا آمیخته ای از آندو - در گرو دو رکن اساسی است: یکی تعیین هدف که در فلسفه از آن به
علت غایی تعبیر می شود و دیگر روش یا شیوه رسیدن به آن هدف که از آن به اسلوب، شیوه یا متد (me Thod) یاد می کنند.
اهل منطق - منطق نظری و منطق عملی یا روش شناسی در علوم - به روش، اهمیت فوق - العاده ای داده اند. در منطق نظری
آنجا که از ارکان و اجزای تشکیل دهنده علوم بحث
می شود در بخش مبادی تصوریه و تصدیقیه علوم از روش تحقیق بعنوان یکی از رئوس ثمانیه یاد می شود و فرزانگان، پیش از ورود به اثبات مسائل علم، نخست روش تحقیق در آن علم را مشخص می کنند که اسلوبشان برهانی، تاریخی، تجربی یا نیمه تجربی است.
کارشناسان روشهای تحقیق نیز
می گویند: "پژوهشگر پس از تعیین و تنظیم موضوع تحقیق باید در فکر انتخاب روش تحقیق باشد. مراد از انتخاب روش انجام تحقیق این است که مشخص کنیم، چه روش تحقیقی برای بررسی موضوع خاصی لازم است. یکی از روانشناسان برجسته (MillerG.A) می گوید: متاسفانه، آنچه که در یک تحقیق علمی مورد توجه دیگران و حتی سرانجام، مد توجه خودمحقق هم قرار می گیرد موضوعی است که کشف شده است، اما اغلب روش کشف که اصلی ترین نقش را در یک پژوهش علمی دارد، نادیده انگاشته
می شود." (1)
در تعریف اجمالی روش تحقیق می توان گفت: مجموعه قواعدی است که پژوهشگر را برای دستیابی سریع و مطمئن به پاسخ پرسشهای تحقیقی مورد نظر یاری می کند. قرآن مجموعه نظام ارزشی و اعتقادی اسلام را صراط مستقیم و مسلکهای دیگر را سبل نامیده است که همان راه و بهترین روش نیل به سعادت و کمال دو جهان است: "و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله" (2) این راه مستقیم من است از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می سازد. چنانکه در سوره بقره، گزینش روش صحیح در انجام امور بعنوان مصداق نیکی شناخته شده است: "ولیس
البربان تاءتواالبیوت من ظهورها و لکن البر من اتقی و اتواالبیوت من ابوابها" (3)
کار نیک آن نیست که از پشت به خانه ها داخل شوید; بلکه نیکی این است که از خدا پروا کنید و از در خانه ها وارد شوید.
گذشته از آیات یاد شده اصولا دعوت قرآن به پیروی از سنت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) او همان دعوت به شیوه و روش آنهاست که در گفتار و کردار شان متجلی شده است زیرا سنت به مفهوم روش و اسلوب است که گاهی از آن به "سیره" و سبک تعبیر می شود. "و سنة النبی طریقته التی کان یتحراها" (4) سنت پیامبر (ص) شیوه و طریقه اوست که آن را سزاوار عمل می دانسته است. شرح و تفسیر صحیح آثار واندیشه های مربیان بزرگ بشریت بخصوص عالمان ربانی به لحاظ نقش کلیدی آنها در اعتلای تمدن بشری و دنیای اسلام، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است; از همین روی، فردوسی شناسی، مولوی شناسی، حافظشناسی، شیخ مفیدشناسی و...جایگاه ویژه ای پیدا کرده است.امام خمینی - ره - آیینه زلال ثقلین است. برگزاری سمینارها و کنگره های متعدد نشان می دهد که د ر جامعه قدر شناس ما خمینی شناسی جایگاه ویژه ای یافته است و می رود که ابعاد ناشناخته و نا پیداکرانه آن انسان کامل بیش از پیش به جهان و نسلهای آینده معرفی شود. ولی باید توجه داشت که امام شناسی بسان شناخت هر شخصیت یا طرز تفکری روش و شیوه خاص خود را می طلبد که بی توجهی به اصول و ضوابط آن، تحقیق ما را با ناکامی مواجه خواهد ساخت.
اینجاست که روش شناسی تحقیق در آثار امام جایگاه ویژه ای می یابد.
این مقاله در صدد است که اصول و قواعد کلی شیوه پژوهش در آثار امام را - باختصار - مورد بحث قرار دهد. بنابراین، نخست به بررسی بنیادهای تحقیق، نظری می افکنیم پس از آن ، اصول و مبانی تحقیق نظام مند و سیستمی در آثار واندیشه های امام راحل
- ره - را ارائه خواهیم داد.
بنیادهای تحقیق
تحقیق در لغت، به معنای حقیقت یابی یا پی جویی حقیقت است و در اصطلاح،پی جویی حقیقت با شیوه سازمان یافته را گویند. این مفهوم به تعریف فکر در منطق کلاسیک نزدیکتر است. اهل منطق در تعریف تفکر گفته اند: "حرکة العقل بین المعلوم
والمجهول". حکیم سبزواری در ضمن بیتی فکر را اینگونه تعریف کرده است:
الفکر حرکة الی المبادی
و من مبادی الی المراد
یعنی، فکر عبارت است از حرکت عقل به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب.منطق دانان برای سیرتفکر، مراحلی برشمرده اند: حرکت به سمت معلومات، حرکت عقل میان معلومات برای یافتن مجهول و حرکت عقل از معلومات و مبادی به سوی
مطلوب. (5) صورت دقیقتر این مراحل که در میان دانشمندان معاصر به "روش عمومی تحقیق" معروف است، عبارت است از:
1. مواجه شدن با موقعیت نامعلوم و مبهم که نخستین گام تحقیق است.
2. جمع آوری اطلاعات و مدارک; در این مرحله، محقق، به جمع آوری اسناد و مدارک می پردازد.
3. ارائه فرضیه یا فرضیه ها; در این مرحله، محقق راه حلهای ممکن را حدس میزند و مطرح می سازد.
4. بررسی فرضیه; پژوهشگر با روشهای متناسب با موضوع تحقیق به بررسی فرضیه یا فرضیه ها می پردازد.
5. استنتاج; در این مرحله، پژوهش به پایان می رسد و پژوهشگر به گوهر حقیقت دست می یابد و حاصل پژوهش خود را بصورت
کتاب، کنفرانس یا سخنرانی منتشر می کند. (6)
چنانکه ملاحظه می شود طرح مراحل و ارکان تحقیق در عرف دانشمندان معاصر با جوهره طرح اهل منطق مباینتی ندارد. پس
منطق دانان قدیم در طرح مراحل و روش حقیقت یابی پیشتاز بوده اند.
در هر تحقیقی این مراحل طی می شود، ولی مهمترین رکن تحقیق که شیوه را محققانه می سازد، اتخاذ اسلوب و روش صحیح در
بررسی فرضیه هاست.
روش بررسی، بر اساس ماهیت موضوع تحقیق و اسناد و مدارک متناسب با آن گزینش می شود.در کتاب روشهای تحقیق آمده است: "انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدفها و ماهیت موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن دارد. بنابراین، هنگامی می توان در مورد روش بررسی و انجام یک تحقیق تصمیم گرفت که ماهیت موضوع پژوهش، هدفها و نیز وسعت دامنه آن مشخص باشد." (7) موضوع یا محور تحقیق از دو قلمرو بیرون نیست: موضوع شناسی و حکم شناسی، گاهی پژوهشگر در صدد آن است که حقیقت پدیده ای را به دست آورد; بعنوان مثال، می خواهد سمی بودن مایع یا ماهیت دموکراسی غربی را اثبات کند. چنانکه گاهی
می خواهد دیدگاه اسلام یا حکم شرعی آن مایع یا نظام سیاسی خاص را بررسی نماید.
از سوی دیگر می دانیم که ماهیت پدیده ها از جهت خواص و ویژگیها متفاوت است; از همین روی برای پی بردن به حقیقت
موضوعات، شیوه های مختلفی وجود خواهد داشت.
فرضیه های مورد بررسی ممکن است مربوط به یکی از قلمروهای تاریخی، عقلانی، تجربی، شبه تجربی و شهودی باشند; یعنی، پدیده های تاریخی و حوادث مربوط به زمان گذشته با روش و اسلوب تاریخی بررسی می شوند; چنانکه پدیده های فراحسی و غیر قابل مشاهده و تجربه، شیوه عقلانی و برهانی می طلبند، همانگونه که واقعیتهای حسی و قابل تجربه با شیوه تجربی و پدیده های تربیتی و روانشناسی یا جامعه شناسی با اسلوب نیمه تجربی بررسی می گردند. گاهی نیز واقعیت بگونه ای است که دست تجربه وعقل از اثبات آن کوتاه و پای هر دو چوبین است، راه حقیقت یابی در قلمرو آن، شهود و مکاشفه عرفانی خواهد بود. همچنانکه اگر درصدد تبیین دیدگاه اسلام بر آییم باید روش اجتهادی را برگزینیم. ولی تحقیق همیشه بصورت مزبور انجام نمی گیرد در نتیجه،
هدایت از گمراهی و تحقیق از تحریف سردر می آورد.
اینک نگاهی به دو اسلوب منفی در تحقیق و ویژگیهای شیوه صحیح می افکنیم تا شیوه های منفی و مثبت تحقیق در آثار امام
خمینی - ره - به دست آید.
شیوه های ناصواب و شیوه صحیح
پژوهشگر ممکن است برای مدلل کردن فرضیه ها از یکی از سه شیوه پیروی کند:
1. برخورد گزینشی:
تحقیق در گرو دو حرکت اساسی است: یکی جمع آوری اطلاعات و ملاحظه همه اسناد و مدارک متناسب با موضوع; دوم، تلاش برای یافتن بهترین راه حل برای مساله که مستلزم برخورداری پژوهشگر از ذهن خلاق و جوال است. در شیوه برخورد گزینشی محقق به رکن اول پژوهش توجهی ندارد. او به یک یا چند شاهد یا سند تمسک می جوید و بر اساس آن به داوری می نشیند. بعنوان مثال، او بسان پژوهشگری است که می خواهد فیل را از راه مشاهده یا لمس پا، یا خرطوم آن بشناسد. بدیهی است که چنین
اسلوبی، چهره ای وارونه از واقعیت به ما نشان خواهد داد.
2. برخورد قالبی یا با موضع پیشین (پیش داوری) :
در این اسلوب، پژوهشگر پیش از آنکه به اسناد و مدارک موضوع بپردازد، نتیجه را باور داشته و به آن یقین پیدا می کند. در نتیجه به سراغ اسناد و مدارکی می رود که باورهای وی را تایید کند و یا با آن هماهنگ باشد و دلایل مخالف با باورهای خویش را توجیه یا انکار می کند. اینگونه از برخوردها بزرگترین آفت تحقیق است. مفهوم تفسیر به رای قرآن نیز که در روایات بشدت از آن سرزنش شده است به همین دو اسلوب در برخورد با آیات نظر دارد. تفسیر به رای یا افترا به خدا و دروغ زدن به او همان تحمیل گرایشهای فکری و باورهای خویش به قرآن است. چنانکه می دانید قرآن، گروهی را بخاطر نسبت دادن دروغ و بستن افترا به خدا ملامت کرده است همانگونه که در آیات متعددی برخورد گزینشی با وحی را با تعبیرهای مختلف مردود شمرده است مانند: "یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض" می گویند: "به بعضی ایمان می آوریم و بعضی را انکار می کنیم. یا "بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم
تاویله" (8) بلکه چیزی را تکذیب کردندکه احاطه علمی به آن نداشتند و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده بود.
شهید صدر - ره - در قلمرو روش تحقیق در اقتصاد اسلامی به دو نکته تاکید ویژه ای دارد: یکی اینکه "الاقتصاد الاسلامی جز من کل" اقتصاد اسلامی جزئی است از کل پیکره معارف و نظامهای اسلامی. در تبیین این مدعا می نویسد: "در قلمرو شناخت اقتصاد اسلامی نباید آن را بطور مجزا از سایر جنبه های اسلام مورد بررسی قرار دهیم مثل اینکه حکم اسلام به حرمت ربا یا تجویز مالکیت خصوصی را بگونه منفصل از خطوط کلی اقتصاد اسلامی بررسی کنیم. چنانکه روا نیست مجموعه اقتصاد اسلامی بعنوان پدیده ای جدا و بنیاد مذهبی مستقل از سایر ابعاد مذهب چون بعد اجتماعی و سیاسی و طبیعت روابط حاکم میان آن ابعاد مورد تحقیق قرار دهیم... بلکه ضروری است اقتصاد اسلامی را در ضمن مجموعه اسلام بطور عام که جنبه های متعدد زندگی جامعه را نظم می بخشد بشناسیم چنانکه یک پدیده حسی را ضمن یک نظام کلی که از مجموعه اشیایی ترکیب یافته است ادراک می کنیم."
(9)
استاد شهید صدر - ره - از شیوه ناصواب دوم زیر عنوان "اجتهاد و خودمحوری" یاد می کند و مهمترین جلوه های آن را چهار چیز می داند: "تبریرالواقع، دمج النص ضمن اطار خاص، تجرید الدلیل الشرعی من ظروفه و شرایطه و اتخاذ موقف معین بصورة مسبقة تجاه النص." (10) توجیه واقعیت، گنجانیدن نص در ضمن چارچوب خاص، جدا کردن دلیل شرعی از شرایط و مقتضیات خود و موضع گیری پیشین در برابر نص. از دیدگاه او، ممکن است پژوهشگر نص شرعی را به نفع واقع توجیه کند چنانکه عده ای،
ادله حرمت ربا را به مبلغ معتنابه که از مرز معقول پا فراتر نهاده - اضعاف مضاعف - اختصاص داده اند.
جلوه دوم نیز ممکن است از واقعیتهای مانوس زندگی ناشی شده باشد یا از غیر آن. "فیحاول الممارس ان یفهم النص ضمن ذلک الاطار المعین فاذا وجده لاینسجم مع اطاره الفکرا همله." (11) پژوهشگر می کوشد تا نص را در ضمن چارچوب و قالب معین فکری خویش بفهمد پس چون آن را با چارچوب فکری خویش ناسازگار دید کنار می نهد. چنانکه ممکن است محقق دلیل شرعی را از شرایط حاکم بر آن جدا کند مثلا سکوت پیامبر (ص) در قبال مالکیت خصوصی معادن را دلیل امضای آن حضرت قلمداد کند. درباره نمود چهارم نیز می فرماید: "دو تفکر را در نظر بگیرید که می خواهند نصوص شرعی را بررسی کنند ولی یکی بیشتر متوجه کشف جنبه های اجتماعی (اصالت اجتماع) و دیگری متوجه رفتار و عملکرد فردی است با آنکه هر دو با نصوص واحدی سر وکار دارند ولی نتیجه گیریها و برداشتهای آنان متفاوت خواهد بود... این موضعگیری که ذهنیت محقق آن راتحمیل می کند و مربوط به عینیت موضوع نیست تنها به نادیده گرفتن برخی از مبانی قانون اسلامی محدود نمی شود بلکه به گمراهی در فهم نصوص و خطا در استنباط حکم شرعی منتهی می شود. این هنگامی است که پژوهشگر موضع فکری و باور پیشین خود را بر نص تحمیل می کند،
"فلا یوفق حینئذ الی تفسیره بشکل موضوعی صحیح." (12) در نتیجه به تفسیر عینی صحیح توفیق نمی یابد.
البته مفسر یا هر پژوهشگری نمی تواند از هرگونه ذهنیت یا باور و معلومات پیشین بی نیاز باشد زیرا علم را فقط با علم می توان به دست آورد "وتلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون" (13) اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم و جز دانایان ادراک نمی کنند; یعنی، با معلومات می توان به معلومات جدید دست یافت. آنچه که شایسته سرزنش است باور و یقین به نتیجه - پیش
داوری - پیش از بررسی اسناد بطور همه جانبه است نه برخورداری از باور و معلومات پیشین که لازمه هر تحقیقی است.
در مورد شرح اندیشه های امام نیز محقق باید متوجه باشد که با تمسک به یک یا چند نمونه از سخنان امام نمی توان دیدگاه جامع آن بزرگ را نسبت به موضوعی خاص به دست آورد، چنانکه باید هشیار باشیم بجای شرح دیدگاههای امام، دیدگاههای خود را به نام آن بزرگوار سکه نزنیم و باورها و قالبهای پیش ساخته خود را براندیشه های او تحمیل نکنیم. سخنان امام به دلیل جامعیت و تعالی شخصیت واندیشه دارای ابعاد مختلفی است. از همین روی پیش باوران و قالبی اندیشان به آسانی می توانند امام را با خود هماهنگ کنند! و یا جزئی نگران می توانند گوشه ای از کردار یا گفتار او را مستمسک قرار داده و جناح مقابل را در موضع اتهام قرار
دهند ولی باید توجه داشت که اینگونه برخوردها محققانه نیست بلکه مصداق تفسیر به رای و برخوردی تحریفگرانه است.
3. برخورد نظام مند یا تحقیق جامع:
در برابر دو شیوه ناقص و منفی یاد شده، روش صحیح تحقیق یا برخورد سیستمی با موضوع تحقیق قرار دارد. در این شیوه، پژوهشگر، اولا دو مرحله از مراحل تحقیق را که عبارت از برخورد با مشکل و جمع آوری اطلاعات بود طی می کند. پس از آن به ارائه فرضیه یا فرضیه ها می پردازد سپس به بررسی و تجزیه و تحلیل اسناد با روشهای متناسب با آن همت می گمارد و نتیجه را بصورت مدون یا شفاهی ارائه می دهد. بنابراین در این شیوه همه اسناد و مدارک مرتبط با موضوع تحقیق، جمع آوری و بررسی می شوند در حالیکه در روش نخست فقط به پاره ای از آنها توجه می شد. در این شیوه محقق با معلومات لازم ولی بدور از پیش
داوری نتیجه می گیرد در صورتیکه در شیوه دوم، پژوهش در چارچوب قالب و باورهای پیشین محدود می شد.
اینک باید توجه داشت که پژوهشگر ممکن است در یکی از قلمروها یا اهداف چهارگانه زیر در شخصیت، آثار واندیشه های امام به
تحقیق و بررسی بپردازد:
1. معرفی آثار و تصنیفات اجتهادی و فکری.
2. کشف دیدگاهها و مبانی فکری آن بزرگ از مطالعه آثار.
3. تحقیق در آفاق و ابعاد شخصیتی
امام - ره - .
4. بررسی تطبیقی آثار و ابعاد شخصیتی آن حضرت.
پژوهشگر در قلمرو نخست درصدد آن است که آثار اجتهادی و شاهکارهای علمی امام در زمینه های عرفانی، فلسفی، فقهی، اصولی،
اخلاقی و... را به جامعه علمی و دین پژوهان معرفی کند ولی در محور دوم
می کوشد دیدگاهها و مبادی فکری آن حضرت در زمینه های مختلف را از لابلای آثار پراکنده کشف و استخراج کند و سبک و نگرش او را برای دیگران تبیین کند. پژوهش در محور سوم ماهیت انسان شناسی دارد در این وادی هدف این است که ابعاد عرفانی، عقلانی، اخلاقی، حماسی، فقهی و... مورد تحلیل قرار گیرد و بعنوان الگوی انسان کامل و شخصیت ربانی به نسل حاضر و آینده معرفی شود و در بعد چهارم، درصدد آن است که آثار واندیشه ها و ابعاد شخصیتی امام را در مقایسه با شخصیتها و احیاگران بزرگ
بشناسد و جایگاه شخصیت و آثار او را در کنار شخصیتهای تمدن ساز دیگر ارزیابی و ارزش گذاری کند.
پژوهشگر پس از احراز صلاحیتها و شرایط ویژه در قلمرو تحقیق حکمی و موضوعی در زمینه های هر یک از انواع جنبه های یاد شده، باید در بررسی و تحقیق خویش به اصول زیر عنایت کامل داشته باشد وگرنه تحقیق او جامع و حایز شرایط نخواهد بود. آن
اصول عبارتند از:
1. لزوم اتخاذ شیوه ای متناسب و نظام مند در پژوهش:
نخستین اصلی که تحلیلگراندیشه و آثار باید به آن ملتزم شود این است که باید توجه داشته باشد که امام عالمی است ربانی که به پدیده های فردی و اجتماعی با دیده وحی می نگرد و در مواردی نیز موضوع را تحلیل می کند. پس پژوهشگر آثار امام با دو قلمرو اساسی سر وکار خواهد داشت که هر کدام شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارند; یکی قلمرو حکم شناسی و دیگر بعد موضوع شناسی. پژوهشگر، نخست باید محور تحقیق خویش را معین کند که آثار امام را از چه نگاهی می خواهد بررسی کند؟ آیا محور بحث حکم شناسی یا موضوع شناسی است؟ اینک می گوییم: کسی که می خواهد دیدگاههای حکم شناسانه امام را تبیین کند باید به شرایط و اصول روش اجتهادی مسلط و پایبند باشد چنانکه اندیشه های فیزیکی اینشتین را فقط فیزیکدانان می توانند تفسیر کنند. بعنوان مثال، دیدگاه امام درباره اصل ولایت فقیه با اصل آزادیهای سیاسی و فرهنگی، بحثی است فنی و مشکل که تحصیل
مبادی و مسائل آنها آموزشهای ویژه ای می طلبد.
البته آثار امام در مواردی نیز جنبه موضوع شناسی محض دارد. مانند; شناخت او نسبت به سیستم سلطنتی یا نگاه او به صنعت و دانش تجربی که ناگزیر باید پژوهشگر، شیوه تحلیل موضوعی مناسب با آن را در پیش گیرد چنانکه در تحلیل حکمی آثار آن بزرگ پای موضوع شناسی در میان است زیرا هر حکمی بر موضوع خاصی بار می شود. پس لزوم جامع نگری در پژوهش اقتضا می کند که تحلیلگر حکمی نیز باید بعد زمان شناسی و موضوع شناسی قلمرو حکمشناسی خود را جدی بگیرد . برای مثال; کسیکه می خواهد پدیده جنگ و صلح یا سیاست اقتصادی متمرکز یا بازار آزاد را از دیدگاه امام بررسی کند حتما باید از ساختار موضوعی جنگ و صلح و مکانیسم نظام اقتصادی متمرکز و آزاد شناخت کافی داشته باشد زیرا حکم شناسیهای دقیق امام بر موضوع شناسی یا زمان شناسی دقیق معاصر مبتنی است. آنچه که باید به آن توجه داشت این است که امام - ره - چنانکه حکم شناسی را از زمان شناسی جدا نمی کند، به موضوعات نیز بطور جامع و نظام مند می نگرد بدانسان که او بر اساس ارتباط طبیعی میان رژیم پهلوی با سیاستهای استکباری آمریکا و ساختار سیاسی و اداری نظام شاهنشاهی به لزوم حذف شاه و نفی اصلاحات و
رفرمهای ادعایی او فتوا می داد و اصلاحات اساسی و انقلابی را با بقای رژیم ناممکن می دانست.
2. لزوم احاطه بر مبانی و مبادی نظری آثار:
بدون احاطه بر مبادی تصوریه و تصدیقیه محور تحقیق نمی توان مسائل آن را بررسی و تبیین نمود. آثار واندیشه های امام به منزله حالات و عوارضی هستند که بر اصول و جوهرهای پنهان، ریشه می دوانند که در عرف علوم از آنها به اصول متعارفه و موضوعه تعبیر می شود. پژوهشگر نمی تواند بدون دستیابی به ملکوت آثار امام - ره - به ملک اندیشه های آن بزرگ احاطه علمی حاصل کند. سیره نظری و عملی امام بر یک سلسله اصول موضوعه یا مبادی تصدیقیه مبتنی است که عدم احاطه پژوهشگر بر آنها فهم آثار او را وارونه و سطحی جلوه خواهد داد، چنانکه اثبات مسائل دانش اخلاق بر فلسفه اخلاق و شناخت مسائل علوم بر فلسفه علوم متکی است. آنچه که می توان بعنوان مبادی تصدیقیه یا مبانی آثار واندیشه های امام از آن نام برد عبارتند از: محور بودن ثقلین، عینیت دیانت با سیاست، جمع میان فقه پویا و سنتی، تفکیک میان اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام تحریف شده، جمع میان عشق عرفانی و حماسه و حضور در صحنه های اجتماعی و تعقل، وحدت علم و دین، هماهنگی میان ولایت مطلقه فقیه با حکومت مردمی یا دموکراسی، وحدت آزادی با کنترل و هدایت پیامبرگونه و... این مبانی، اصول موضوعه یا مبادی تصدیقیه آثار واندیشه های امام را تشکیل می دهند که به نظر ما بدون شناخت و فهم عمیق آنها نمی توان به معرفی و تبیین جامع آثار امام همت
گماشت.
بنابراین، سیره نظری و عملی امام بسان سیره انبیا و اولیای الهی دارای سبک و مبتنی بر اصول و مبانی است که شناخت آنها در شرح و تفسیر افکار آن بزرگ نقش کلیدی ایفا می کند و عدم احاطه بر آنها ممکن است چنین تصوری پدید آورد که امام افکار واندیشه اش متناقض است و با یکدیگر همخوانی ندارد; بعنوان مثال چرا از سویی جامعه را به ولایت مطلقه فقیه فرا می خواند و از سوی دیگر بطور قاطع اعلام می دارد که: "میزان رای ملت است"؟ چرا از سویی بر فقه سنتی تاکید می کند و از سوی دیگر بر نقش
زمان و مکان و پویایی فقه اصرار می ورزد؟
اینها و دهها معمای دیگر که کلید حلشان در فهم مبانی و اصول فکری آن حضرت نهفته است.
3. لزوم هم آوایی با امام دراندیشه و احساس:
بر اهل تحقیق پوشیده نیست که گفتار و کردار امام راحل ترجمان قرآن و سنت معصومین (ع) است و قرآن دریایی است ناپیدا کرانه که جز پاکان و راسخان در علم را به اعماق آن راه نیست "لایمسه الاالمطهرون" و "مایعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم" (14)
جز پاکان، حقیقت آن را لمس نتوانند کرد. و تاویل آن را جز خدا و راسخان در علم ندانند.
هر دلی از سر او آگاه نیست
محرم آن جز ولی الله نیست (15)
به همین سبب عترت از کتاب خدا جدایی ناپذیر است چون قرآن صامت را فقط قرآن ناطق می تواند تبیین کند. گفتار و کردار معصوم (ع) تفصیل اجمال قرآن است. همانگونه که عمق قرآن را جز پاکان ادراک نمی کنند ژرفای سنت ائمه (ع) را نیز جز پاکان و نوادر روزگار و عالمان ربانی ادراک نتوانند کرد علی (ع) فرمود: "ان امرنا صعب مستصعب، لایحمله الا عبد مومن امتحن الله قلبه للایمان، و لایعی حدیثنا الا صدور امینه و احلام رزینه" (16) دانستن کار ما بسی دشوار است، کسی آن را بر نمی تابد جز بنده ای که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده باشد و سخن ما را نمی فهمد جز سینه های امانتدار و عقلهای استوار. عقل رزین همان است که
مولوی از آن به عقل عقل یا عقل کل و عقل انبیا و اولیا یا خرد تعبیر می کند:
"عقل عقلند اولیا و، عقلها
بر مثال اشتران تا انتها"
"عقل جزئی را قرین کن با خرد
تا که بازآید خرد از خوی بد"
شاید تعبیر "اولوالالباب" یا خرد ناب در قرآن نیز در همین مفهوم به کار رفته باشد. پس، باید میان عالم و معلوم، تجانس و
سنخیتی باشد تا ادراک کامل تحقق پذیرد به گفته مولوی:
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این
تا نگردی او، ندانیش تمام
خواه کان انوار باشد یا ظلام
عقل گردی عقل را دانی کمال
عشق گردی عشق را دانی جمال (17)
اینک باید دانست که سخن و سیره امام راحل، تفسیر و تجسم ثقلین است. کردار و گفتار آن ولی بحق پرتوی است از آفتاب قرآن و
سنت. بدینسان، شرح و فهم سیره و سخن او نیز عقل رزین می طلبد "شمس تبریز تو را عشق شناسد نه خرد" یا:
تو را شور حسینی می شناسد
خمینی را خمینی می شناسد (18)
یا به گفته حافظ:
"شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته بتحقیق ندانی دانست"
به عبارت دیگر; سخن بزرگان را بزرگان می فهمند. سخنان و سیره امام راحل برخاسته ازاندیشه عادی نیست بلکه محصول افکار واندیشه عالی است. آنانکه می خواهند سخنان او را شرح کنند باید ازاندیشه عالی برخوردار باشند وگرنه نمی توان بااندیشه عادی
به بررسی فکر واندیشه عالی همت گماشت.
4. لزوم توجه به قواعد اصولی - بخصوص اصول لفظی - در بررسی:
سخنان امام مانند آیات قرآن و روایات و یا هر گفتار یا کردار دیگری مشتمل بر نص و ظاهر، عام و خاص، مفهوم و منطوق، محکم و متشابه است. بنابراین، قواعدی چون: حکومت و ورود، قاعده تخصیص و تخصص و جمع عرفی و... که در اصول لفظی و غیرلفظی جاری است عینا در شرح آثار واندیشه های امام جاری خواهد بود; یعنی، همانگونه که در ادله لفظی، نص بر ظاهر، خاص بر عام مقدم بود و مفهوم مانند منطوق حجیت داشت یا متشابه در پرتو محکم تفسیر می شد و در صورت تعارض جمع عرفی به عمل می آمد یا قطعی السند بر ظنی السند مقدم داشته می شد در شرح و بررسی آثار واندیشه های امام خمینی نیز طبق همان ضوابط عمل می شود. زیرا اصول و قواعد لفظی برای فهم مراد خداوند، سنت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) است. شارح و مفسر آثار آن بزرگ نیز می خواهد خط امام را از گفتار و کردار او به دست آورد; بدیهی است که اصول و قواعد لفظی و پاره ای از قواعد اصولی
غیرلفظی اختصاص به تحقیق و بررسی در قرآن یا گفتار و کردار معصومین (ع) ندارد.
نص، اثری است که بطور صریح بر مراد گوینده دلالت دارد و جز یک مفهوم از آن به ذهن نمی آید مانند: "علم توانایی می دهد" ولی " ظاهر "سخنی است که دارای دو معنی است ولی هنگام شنیدن آن فقط یکی از دو معنی به ذهن متبادر می شود مانند "نماز بپا
دارید" که مفهوم واجب بودن نماز به ذهن متبادر می شود.
عام سخنی است که بر شمول و فراگیری یک حکم دلالت دارد. مانند "هر عالمی را گرامی بدارید" ولی "خاص" سخنی است که
حکم آن فقط مصادیق خاصی را شامل
می شود. مانند "عالمان پروا پیشه را گرامی بدارید". یا امام - ره - آنجا که می فرماید:
"ما انقلاب خود را به تمام جهان صادر می کنیم" بطور عام سخن گفته است ولی آنجا که می فرماید: "ما از اول گفتیم که انقلابمان را صادر می کنیم ولی صدور انقلاب به لشکرکشی نیست" (19) عموم عام را تخصیص زده و دایره آن را محدود کرده است; چنانکه سخن ممکن است علاوه بر منطوق، مفهوم داشته باشد منطوق همان دلالت مطابقی سخن است ولی مفهوم مدلول التزامی است; برای مثال وقتی که آیه سوره حجرات می فرماید: "اگر فاسقی برای شما خبری آورد درباره آن تحقیق کنید." (20) مفهوم مخالف آن چنین می شود "اگر شخص عادلی برای شما خبری آورد تحقیق و تفحص لازم نیست. محکم، سخنی است که دلالت آن بر مقصود نیاز به تاویل ندارد ولی متشابه آن است که بدون تاویل و توجیه، مفهوم ظاهری آن غلط و غیرمعقول به نظر می رسد. برای مثال، آیه " وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره" در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است و به پروردگارشمی نگرد، متشابه است ولی آیه " لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار" (21) چشمها او را نمی بینند ولی او همه چشمها را می بیند، محکم است از همین روی آیه پیشین
را تفسیر می کند.
بنابراین، دعوت امام به حفظ فقه سنتی و فقه جواهری متشابه است (22) زیرا علاوه بر دلالت بر حفظ سبک و شیوه عمیق فقاهتی گذشتگان، بر جمود و پافشاری بر متون فقه استدلالی و مسائل گذشته و عدم نوآوری در اجتهاد نیز دلالت دارد ولی در پرتو توجه به نقش زمان و مکان و طرد تحجر و جمود می توان به مراد واقعی امام از آن سخن متشابه پی برد. همانگونه که در شرایط تعارض ظاهری میان آثار او ممکن است قاعده حکومت و ورود یا جمع عرفی جاری گردد. برای مثال امام در جایی می فرماید: "میزان رای ملت است" که بر گرایش عمیق بر نظام دموکراسی دلالت دارد ولی ازسوی دیگر امام بر"ولایت مطلقه فقیه" تاءکید می کند: "همین ولایتی که برای رسول اکرم (ص) و امام در تشکیل حکومت و اجرا و تصدی اداره هست برای فقیه هم هست." (23) که خام اندیشان حمایت از نظام استبدادی یا "استبداد فقیه" را از آن می فهمند. لیکن این دو سخن به ظاهر متعارض کاملا قابل جمع است و آن اینکه امام نه دموکراسی به مفهوم غربی آن را تایید می کند و نه از نقش رهبری به مفهوم استبدادی آن حمایت می کند بلکه او طرفدار نظام حکومتی "الهی - مردمی" است; یعنی، نظامی که در آن شرایط رهبر توسط قرآن و سنت معین شده است و مردم نیز موظفند که بر اساس همان شرایط و ویژگیها رهبر را انتخاب کنند و مورد پشتیبانی قرار دهند. پس حاکمیت از آن خداست که از مجرای حاکمیت مردم و فقیه عینیت پیدا می کند. بنابراین، دموکراسی اسلامی، دموکراسی است که با نقش و حاکمیت مردم
گره خورده است از همین روی از مفاسد و معایب دموکراسی غربی بدور است.
این اصل در شرح اندیشه های عرفانی و غزلیات امام نیز کارآیی خاصی دارد آنجا که می فرماید:
"در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم"
چنین به ذهن می آید که امام با اصل عقل و علم رسمی مدرسه سر سازگاری ندارد بلکه مشرب او مشرب عشق و ذوقیات عرفانی است ولی آنگاه که در وصیتنامه الهی - سیاسی اش می خوانیم: "اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد باشد، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد، بلکه علم و صنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است." (24) پی می بریم که تناقضی در میان نیست بلکه سخن بلند
است و دقت بیشتری می طلبد.
پس چنانکه ملاحظه شد توجه به اصول لفظی در شرح و تبیین آثار امام نقش کلیدی ایفا می کند.
چکیده بحث
پژوهشگر آثار امام باید نخست بر اساس بنیادهای تحقیق، موضوع تحقیق خویش را معین کند. پس از آن، به گردآوری اسناد و مدارک بپردازد سپس هدف تحقیق خویش را از میان اهداف چهارگانه تعیین کند; یعنی، مشخص سازد که آیا هدفش معرفی آثار علمی، استنباط اندیشه یا مبادی فکری و یا تحلیل ابعاد شخصیتی امام و یا بررسی تطبیقی آثار اوست؟ پس از آن بر اساس شناسایی ماهیت فرضیه و موضوع تحقیق، باید شیوه مناسب بررسی را انتخاب کند; یعنی، اگر موضوع تحقیق و فرضیه ها جنبه حکمی داشته باشد شیوه اجتهادی و اگر ماهیت آن صرف مصداق و پدیده شناسی باشد، روشهای تحلیل موضوعی را انتخاب خواهد کرد. آنچه که در مرحله بررسی فرضیه ها بسیار سرنوشت ساز است این است که پژوهشگر باید مراقب باشد تا به دام شیوه های ناصواب; یعنی، روشهای گزینشی و پیش داوری گرفتار نشود بلکه اسلوب همه جانبه و نظام مند را برگزیند. آنچه که او را در گزینش و طی طریق حقیقت یاری خواهد کرد چهار اصل اساسی است: یکی اینکه پژوهشگر باید در بررسی خود، تحلیل حکمی را از موضوعی جدا کند و هر یک از آنها را با شیوه مناسب بطور نظام مند بررسی کند و بخاطر خطا در تحلیل موضوع به دام خطا در حکم گرفتار نشود. دیگر اینکه بر پژوهشگر لازم است بر اصول و مبادی فکری امام - مبادی تصدیقیه - تسلط کافی پیدا کند، بدیهی است که چون این مبادی غالبا از مقوله اصول متعارفه نیستند بلکه از مقوله موضوعه اند، پژوهشگر ناگزیر است درصدد اثبات و تنقیح آنان نیز برآید تا در تحلیل آثار واندیشه های امام که به منزله مسائلمی باشند با مشکل مواجه نشود و یا تحقیق او سر از سطحی نگری برداشت عامیانه درنیاورد. دیگر اینکه چون آثار واندیشه های امام محصول شخصیت متعالی است، سنخیت میان عالم و معلوم ضروری خواهد بود بنابراین، پژوهشگر به میزان تعالی شخصیتی خویش بر آثار امام احاطه علمی خواهد یافت; یعنی، هر چه بیشتر از بعد احساس واندیشه با امام هم آوایی داشته باشد به همان میزان به آفاق فکری و شخصیتی او دست می یابد و در نهایت، جایگاه استخدام و به کارگیری قواعد و اصول لفظی در تحقیق حکمی و موضوعی است که پژوهشگر
ناگزیر از توجه به آن است; زیرا این اصول و قواعد، اختصاص به وادی استنباط احکام از کتاب و سنت ندارند.
من آنچه شرط بلاغ است مجملی گفتم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
پی نوشت ها:
1. نادری، عزت الله و سیف نراقی، مریم، روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن، ص 59
2. انعام/ 53
3. بقره/ 189. ر. ک، تفسیر نورالثقلین، ج ا، ص 178، حدیث 623
4. راغب اصفهانی، مفردات.
5. استاد مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 23، چاپ دارالتعارف، بیروت
6. ر. ک، شریعتمداری، علی، روانشناسی تربیتی، ص
19- 20
7. نادری، عزت الله و سیف نراقی، مریم، روشهای تحقیق و چگونگی ارزیابی آن، ص 59
8. نساء/ 50 و یونس/ 39
9. شهید صدر، محمد باقر، اقتصادنا، ص 291، چاپ دارالتعارف، بیروت
10. همان، ص 382
11. همان، ص 383
12. همان، ص 391
13. عنکبوت/ 43
14. واقعه/ 79 و آل عمران/ 7
15. از تپشهای این قلم.
16. نهج البلاغه دکتر شهیدی، خطبه 189
17. ر. ک، استاد همایی، جلال الدین، مولوی نامه، ج 2، ص 925.
18. از تپشهای این قلم.
19. روزنامه جمهوری اسلامی، 11/8/64، دیدار با کارداران کشورهای عربی و آفریقایی
20. حجرات/ 6
21. قیامت/ 22 و 23 و انعام/ 103
22. صحیفه انقلاب، ص 5، چاپ ارشاد
23. در جستجوی راه از کلام امام، دفتر 8، روحانیت، ص 241
24. صحیفه نور، ص 9، چاپ ارشاد. 

تبلیغات