شهر نجف و مدفن فقیه محقق مقدس اردبیلى قدس سره
آرشیو
چکیده
متن
وضعیت جغرافیایى شهر نجف
نجف اشرف شهرى است در کناره کویر پهن دشتبادیةالشام، شنزارى خشک و لم یزرع که بخشهاى بزرگى ازکشورهاى سوریه، اردن، عراق و عربستان را فرا گرفته است . این شهر، از هر گونه عوامل آبادانى یک شهر (بجز عامل مذهبى که همانا وجود قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است) از قبیل موقعیت ویژه جغرافیایى همچون قرار داشتن بر سر راههاى مواصلاتى، و یا حاصلخیز بودن سرزمین، و یا قرار گرفتن در کنار رودخانه و جز اینها به دور است . شهرى است دور افتاده که در منتها الیه زاویه شرقى بادیه و صحرا و در کنار اقیانوسى از شن و ماسههاى نرم که با کوچکترین نسیم به هوا برخاسته و آسمان شهر را تیره و تار مىکند قرار دارد . با آب و هوایى بسیار گرم و سوزان در تابستان، و سرد و گزنده و خشک در زمستان، و بهارى کوتاه با بارانهاى تند و گذرا . آب مشروب شهر را پیشتر از چاههاى بسیار عمیق، که کمى شور و بدمزه است، به دست آورده و در مشکها به خانههاى شهر منتقل و حمل مىگردید . گرداگرد شهر را تا نیمههاى قرن بیستم حصار و بارویى از خشت و سنگ لاشه و ساروج فرا گرفته بود که تنها راه ارتباطى شهر با خارج از آن، به وسیله چند دروازه انجام مىگرفته که به نام «باب الولایة» یا دروازه شهر و لایتشهرت داشت . بخشهایى از این برج و باروى مستحکم که قرنها در برابر هجوم اعراب بادیهنشین و نیروهاى عثمانى، و وهابیان، و عاقبت ارتش انگلیس مقاومت کرده بود، تا سالهاى اخیر در برخى محلات قدیمى شهر قدیم دیده مىشد که در سالهاى اخیر به طور کلى از میان برداشته شد .
چگونگى آبادانى نجف
تنها عامل و سبب مهم آبادانى و عمران و توسعه و شهرت نجف اشرف، همانا وجود آرامگاه پاک مولى الموحدین حضرت على بن ابىطالب علیه السلام است، و تنها هنگامى شهر به عمران و آبادانى و سکونت مردمان در آن روى آورد که قبر مطهر حضرت در دوران بنىالعباس آشکار شد و به دستور هارون الرشید ساختمانى سفید رنگ از آجر که بر بلنداى آن گنبدى از گل سرخ با پوششى از گل سبزرنگ در سال 155 ق یا 170 ق یا 180 ق ساخته شد . (1) و کمکم با انتشار این خبر، گروههایى از مسلمانان براى زیارت و مجاورت، از اطراف و اکناف به سوى این سرزمین روى آورده و تعدادى نیز در آنجا ساکن شدند . لیکن تا چند قرن بعد، نجف همچنان دهى بزرگ در مجاورت پایتختبزرگ و پرآوازه عراق یعنى شهر کوفه بود و حالت و موقعیتشهر را به دست نیاورده بود . از این روست که در کتابهاى تاریخ نامى از حاکم یا والى و یا قاضى و دیگر مامورانى که معمولا از طرف حکام و خلفا و امرا براى شهرها تعیین مىشدهاند براى نجف نمىیابیم; و حتى در سال 448 ق که شیخ طوسى براى فرار از هجوم سلاجقه به سر کردگى طغرل بیگ از بغداد گریخت، جایى براى متوارى شدن و دور شدن از دیدهها جز جوار مرقد تابناک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و کورهدهى دور از بغداد به نام نجف نیافت .
هجرت شیخ طوسى نقطه عطفى در تاریخ نجف
ورود شیخ طوسى به نجف، سرآغاز فصل تازهاى در وضعیت آن به شمار مىرود . شیخ طوسى، حوزه درسى خود را در نجف گسترانید و در سالهاى پایانى عمر شریفش به تکمیل تالیفات ناتمام خود پرداخت، و آوازهاش شاگردان پراکنده و گروهى دیگر از طالبان علم را به سوى او کشانید . احتمالا نجف در آن سالها بجز آستانه حضرت على علیه السلام و چند رواق و مسجد در اطراف آن، جایگاهى براى درس و تدریس نداشته، از این رو شیخ طوسى نیز محل درس خود را در یکى از رواقهاى گرداگرد حرم برپا کرد و نمونههایى از این درسها و تاریخ و محل تشکیل آن در پایان هر یک از مجالس امالى طوسى آمده است .
پس از وفات شیخ طوسى، مدفن او مدرس شهر گردید و بدین گونه نخستین کلاس درس علوم امامیه در نجف اشرف شکل گرفت . شاگردان شیخ پس از او تا سالها بعد در نجف به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و بدین ترتیب روز به روز از اهمیت و وسعت و اعتبار شهر کوفه به سود نجف کاسته مىشد تا آنجا که امروزه کوفه به یکى از چند بخش کوچک استان نجف تغییر شکل یافته است . شالودهاى که مرحوم شیخ طوسى در نجف پایهگذارى کرده قرنها ادامه یافت، ولى اوج و افول آن در طول ده قرن گذشته همواره به شرایط و موقعیت منطقهاى و وضعیتسیاسى بستگى داشته است . در دورهاى، نجف، تنها دانشگاه شیعه به شمار مىرفت، و در برههاى دیگر و در اثر عوامل گوناگونى شهرى دیگر نظیر حله، اصفهان، شیراز، خراسان، کربلا، جبل عامل، بحرین و قم رهبرى و هدایت و مرجعیت علمى شیعه را به عهده مىگرفت . ولى در تمام این ده قرن با تمام فرازها و نشیبها و حوادث سیاسى و اجتماعى گوناگون، شهر نجف و حوزه علمى آن، موقعیت ممتاز و اعتبار والاى خود را از دست نداد و همواره مورد نظر اهل علم و علما و شیعیان قرار داشته است .
وضعیتحرم مولى الموحدین علیه السلام
آستانه حضرت قلب شهر را تشکیل مىدهد و در میانه شهر و بر بالاى بلنداى تپهاى قرار گرفته که با شیب بسیار ملایمى به سوى اطراف گسترده است .
هنگامى که از سوى کربلا و یا کوفه و یا دیوانیه (شهرى در پنجاه کیلومترى جنوب شرقى نجف) به نجف حرکت مىکنیم، نخست گنبد طلایى و سپس دیگر ساختمانهاى شهر دیده مىشود، آستانه مقدسه ساختمانى است مربع شکل در ابعاد 13×13 متر که گرداگرد آن را صحنى وسیع و زیبا در ابعاد 72×77 متر فرا گرفته است . اطراف این صحن را باروى بلندى به ارتفاع 17 متر دربردارد که ساختمان کنونى آن از یادگارهاى دوران شاه صفى و شاه عباس صفوى است . این بارو از داخل به صورت ایوانهاى دو طبقهاى است که در پس هر ایوان اتاقى در ابعاد 5×5 متر قرار داد و قرینه کوچکتر آن هم در طبقه دوم است که در پس آن ردیف از اتاقها راهروى طولانى و تاریک به عرض یک متر، سرتاسر صحن را مىچرخد . نماى بیرونى این بارو یکنواخت و آجرین است .
صحن، به وسیله چهار دروازه اصلى و یک دروازه فرعى به بیرون راه دارد . چهار دروازه اصلى با سردرهاى یادگارى بلند از داخل و خارج بوده و با کاشىکارى نفیس و زیبا پوشیده شده است . این چهار دروازه اصلى با نامهاى «باب السوق الکبیر» یا «الباب الذهبى» در سمت مشرق، «باب الطوسى» در سمتشمال که به سوى مسجد و آرامگاه شیخ طوسى و خیابان رو به روى آن گشوده مىشود . «باب السلطانى» در سمت غرب که به مناسبت ورود سلطان عبدالعزیز خلیفه عثمانى باز گردید و به «باب الفرج» نیز مشهور است و «باب القبلة» در سمت جنوب و دروازه فرعى که در سمتشمال شرقى و در نزدیکى دروازه «الباب الذهبى» قرار دارد و به سوى یکى از بازارچههاى متفرع از بازار اصلى شهر گشوده مىشود و به نام «باب مسلم بن عقیل» مشهور است . از میان این چهار دروازه اصلى، دروازه «الباب الذهبى» مهمترین آنهاست و بیشترین تردد مردمان و زوار از میان آن صورت مىگیرد . این دروازه از زیبایى و استوارى و بلندى خاصى برخوردار است و در برابر بازار اصلى شهر، که به نام «السوق الکبیر» مشهور است، قرار دارد .
نماى بیرونى و اطراف صحن مطهر
بنابر روایات تاریخى، ساختمان صحن که یادگار دوران صفویه استبا نقشه و نظارت مرحوم شیخ بهایى قدس سره ساخته شده است . ساختمان صحن از داخل به گونهاى است که در تمام فصول سال، هنگامى که شعاع آفتاب بر لبه سکویى که در مقابل هر یک از حجرات صحن قرار دارد مىرسد، ظهر شرعى فرا رسیده است . از این رو، در صحن نجف، ستونى که در بسیارى از مساجد مسلمانان (نظیر مسجد گوهرشاد و جز آن) براى تعیین ظهر شرعى قرار دارد و «المزولة» نام دارد، نمىباشد .
و اما از بیرون صحن، دروازه «الباب الذهبى» به گونهاى ساخته شده است که از یک سو به طرف بازار اصلى شهر باز شده و از سوى دیگر در برابر باب «در طلایى» ایوان مطهر حضرت علیه السلام قرار دارد و هنگامى که بیننده دروازه اصلى را در پشت روى خود قرار مىدهد تا انتهاى بازار شهر که منتها الیه آن میدان اصلى شهر به نام «ساحة الامام على علیه السلام» است را بخوبى مىبیند . در برابر این میدان، خیابانى عریض قرار دارد که مستقیما به شهر کوفه که در هشت کیلومترى نجف استختم مىشود، و هنگامى که انسان در برابر دروازه قرار مىگیرد، مىتوان براحتى چشمان خود را با دیدن ضریح مطهر حضرت علیه السلام نوازش دهد .
مهندسى این دروازه به گونهاى است که از صدها سال تا به امروز و با تمام تغییرات و تحولاتى که در ساختمان شهر به وجود آمده است، همواره اولین اشعه آفتاب بامدادى که از طرف شهر کوفه بر نجف مىتابد، از بزرگ راه میان این دو شهر گذشته و بازار شهر را روشن کرده و آنگاه با عبور از میان بازار از میانه دروازه «الباب الذهبى» گذشته و مستقیما به ضریح مطهر تابش مىکند . زیبایى این تابیدن در بامداد هر روز به گونهاى زیبا و خیال برانگیز و شاعرانه است که شعراى بسیار در وصف زیبایى آن قصیدههایى سروده و این پدیده را «سلام بامداد آفتاب به ساحت مقدس مولى الموحدین» به شمار آوردهاند .
نماى درونى صحن و رواق مطهر
در داخل صحن مطهر و هنگامى که پشتبه دروازه طلایى مىکنیم، خود را در برابر ایوانى با عظمت و شکوه و جلال و متلالىء از پرتو افشانى آجرهاى زرین آن مىیابیم; ایوانى طلایى و بىسقف که با نردههاى آهنین در دو مترى از سطح زمین صحن قرار دارد . بر پیشانى این ایوان، تاریخ طلاکارى آن این گونه آمده است:
«الحمدلله، قد تشرف بتذهیب هذه القبة المنورة و الروضة المطهرة، الخاقان الاعظم و سلطان السلاطین الافخم، ابو المظفر، المؤید بتایید الملک القاهر، السلطان نادر (ادام الله ملکه و افاض على العالمین سلطنته و بره و عدله و احسانه، خلدالله دولته). سنة ست و خمسین و مائة و الف هجریة» .
وبنابر گفتار مورخان نجف، نادرشاه افشار گنبد و ایوان مطهر را با طلاهایى که از معابد بتپرستان هندوستان آورده بود، آراست .
در میانه این ایوان طلایى در اصلى ورود به داخل رواق و حرم مطهر قرار دارد، درى دولنگه از طلا و مینا که زائران را به نخستین رواق و از آنجا از میانه چهار لنگه در طلایى دیگر به زیر گنبد و در برابر ضریح مطهر حضرت علیه السلام هدایت مىکند . در دو طرف ایوان دو گلدسته زیبا به ارتفاع 35 متر و ضخامت 5/2 متر قرار دارد، و در دو طرف هر گلدسته دو حجره وجود دارد: یکى بزرگ با درى نقرهاى (که در سالهاى اخیر با درى مطلا و مزین به مینا تعویض شده است) و دیگرى حجرهاى کوچکتر .
نخستین حجره در شمال ایوان و گلدسته شمالى و در نزدیکى یکى از کفشدارىها قرار دارد . این حجره که به شکل زاویه و به مساحت تقریبى دوازده متر است، آرامگاه گروهى از علما و بزرگان است که از میان آنان مىتوان از فقیه و اصولى برجسته مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى قدس سره و مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى فرزند ارشد مرحوم امام خمینى قدس سره یاد کرد .
دومین حجره در شمال ایوان و در جنوب گلدسته قرار دارد، در خارجى حجره درى است دو لنگه و از نقره پوشیده شده است که در اطراف آن اشعار فارسى و آیات و روایات فراوانى حک شده است . این در، یکى از چندین در اهدایى نفیس صدراعظم اصفهانى به حرم مطهر است که پیشتر در رواق حرم و پیش روى ضریح قرار داشت که پس از جایگزینى آن با درهاى نفیس طلایى ساخت اصفهان، بدین مکان منتقل شده است، و همین در نقرهاى نیز در سالهاى اخیر با درهاى طلایى دیگرى تعویض شده است . در ارتفاع سه مترى بالاى در و لابهلاى آجرهاى طلایى ایوان، قطعه بیت ملمع فارسى عربى زیبایى با طلا و حواشى بوته و گل کنده شده است:
زائرین درگهت را بر در خلد برین
مىدهند آواز طبتم فادخلوها خالدین
با عبور از در نقرهاى خود را در برابر اتاقى مربع به ابعاد 4×7 متر مىیابیم . این اتاق، به سه قسمت تقسیم شده است: راهرو میانى به عرض سه متر، و یک پنجره فولادى بر سمت راست و یکى دیگر در سمت چپ . پیشتر، این حجره تنها یک راهرو بنبستبود، لیکن امروزه با برداشتن قسمتى از دیوار غربى آن به صورت راهروى براى عبور زائران به داخل رواق مورد استفاده قرار مىگیرد، از این رو در این حجره همواره به همراه دیگر درهاى حرم باز و بسته شده و یکى از چهار در ورودى به رواقهاى حرم مطهر به شمار مىآید . پنجره فولادى سمت راست که جایگاهى به طول سه متر و عرض دو متر را محصور کرده، مقبره مرحوم علامه حلى قدس سره است که در سال 726 ق در شهر حله بدرود زندگى گفته و بنا به وصیت او جنازه مطهرش را در این بقعه به خاک سپردهاند و قرنها است همچون پاسبانى وفادار در دروازه حرم مطهر آرمیده و همواره محل زیارت و فاتحه خوانى زائران و بزرگان بوده است .
در سمت چپ این حجرهها پنجره فولادى دیگر با همان ابعاد قرار دارد که آرامگاه سادات رفیعى (متولیان آستانه حضرت امیرالمؤمنین در قرن گذشته تاکنون) است و تعدادى از متولیان حرم نیز در آنجا مدفونند .
در سمت جنوب ایوان طلا و در دو سوى گلدسته جنوبى، دو حجره دیگر قرار دارد که قرینه و نظیر همان دو حجره شمالى ایوان است، نخستین حجرهاى که در جنوب گلدسته است، اتاقى استبا همان ابعاد قرینه خود که در آن گروهى از بزرگان مدفونند که مشهورترین آنان مرحوم حاج امین الضرب اصفهانى است که مقبره نیز به نام او معروف است . اما دومین حجرهاى که در شمال گلدسته جنوبى قرار دارد، آرامگاه و مدفن مرحوم مقدس اردبیلى است .
ویژگیهاى مدفن مقدس اردبیلى
بنابر روایتهاى محلى، بیش از یک قرن است که همواره سردابى که مدفن مقدس اردبیلى است جایگاه صندوقهایى است که در آنها نفایس و جواهرات و هدایاى پادشاهان و امرا به آستانه مقدس نگه دارى مىشود . از این رو راهى براى ورود به مقبره براى عامه مردم وجود ندارد، نماى خارجى مقبره مرحوم اردبیلى نظیر نماى خارجى قرینه خود یعنى قبر علامه حلى قدس سره است، در نقرهاى که از یادگارهاى دوران قاجاریه استبر روى دیوار قرار گرفته است این در، در سالهاى اخیر با در زرین زیباى دیگرى که از ساختههاى هنرمندان اصفهانى است تعویض گردید و بر بالاى در، در ارتفاع چند مترى بر روى آجرهاى طلایى ایوان قطعه شعرى نوشته شده است .
برخلاف قبر علامه حلى که در پس در نقرهاى آن راهرو کوتاهى است که افراد را به داخل مقبره هدایت مىکند، براى حفاظت از نفایس و جواهرات در پس در ورودى دیوار قطورى قرار دارد، و در حقیقت در نقرهاى تنها براى حفظ تقارن ایوان است و گرنه در پس آن جز دیوار چیزى نیست .
در طى یک قرن گذشته چندین بار براى بازدید و شمارش و ثبت نفایس خزانه، در مقبره مقدس اردبیلى گشوده شده است، آخرین بار در سال 1982 میلادى صورت گرفت . در این سال، آستانه، به منظور عرضه نفایس، به فکر ایجاد جایگاهى شبیه موزه افتاد و بدین منظور و به عنوان نخستین قدم، درصدد ارزیابى و تعیین مقدار نفایس قابل عرضه و چگونگى حفاظت از آنها برآمد، زیرا به گفته آنان آستانه فاقد لیستى دقیق از نوع و ارزش و قدمت نفایس بود و از آخرین تاریخ بازدید از صندوقها چهار دهه مىگذشت . از این رو، طبق سنت معمول در آستانه، هیاتى از مسؤولان رسمى و مقامات دولتى و کارشناسان نفایس و جواهرات و تعدادى از معتمدان و شخصیتهاى محلى و چند تن از علماى حوزه علمیه و نماینده مرجع دینى حوزه علمیه نجف اشرف تشکیل شد . یکى از علماى شرکتکننده در این هیات، پس از جریان بازدید وضعیت داخلى، مقبره را این گونه برایم توصیف کرد:
طبق قرار قبلى، شبى در ساعت نه بعد از ظهر (2 ساعت پس از اذان مغرب) تمامى افراد هیات در دفتر کلیددارى (در عراق متولیان عتبات مقدسه عنوان کلیددارى را دارا هستند) اجتماع کردند . هیات متشکل از چهارده نفر بود:
کلیددار (سید حسین بن سید عباس رفیعى)، معاون کلیددار، مدیر کل اوقاف استان نجف، استاندار نجف، نماینده رئیس جمهور، نماینده وزیر اوقاف، نماینده اداره باستان شناسى به همراه دو تن از کارشناسان این اداره، نماینده بانک مرکزى عراق، قاضى نجف به همراه یکى از معاریف شهر، دو تن از علماى حوزه علمیه (آیةالله سید عزالدین بحرالعلوم و آیةالله سید محمد مهدى خرسان).
این گروه، پس از بسته شدن درهاى حرم مطهر در ساعت ده شب، به رواق شرقى که در پس ایوان طلا قرار دارد آمده و در پشت مقبره مقدس اردبیلى و دیوارى که روبهروى در طلاى مقبره اوست وارد شدند و کارگران با زحمت زیاد راهى به اندازه عبور یک نفر در دیوار قطور و ضخیم آن گشودند و سپس تعدادى دستگاه تهویه به داخل برده شد تا هواى سنگین و ماندهاى که چند دهه در آنجا محبوس بود خارج گردد . پس از مدتى، هیات فقط براى مشاهده وضعیت داخلى مقبره و چگونگى قرار گرفتن صندوق نفایس بتدریج از میان سوراخ به داخل اتاق وارد شدند . اتاق، قرینهاى از مقبره مرحوم علامه حلی رحمه الله بود با این تفاوت که در آن هیچ پنجره فولادى قرار نداشت و هیچ نشانى از مقبره بودن هم در آن دیده نمىشد . دیوارها با گچ سفید اندود شده و کف آن با سنگهاى آهکى سختى که در زمین نجف به وفور یافت مىشود، پوشیده شده بود . اطراف اتاق، تعدادى از صندوقهاى آهنین و چوبین نسبتا بزرگ، محتوى نفایس بود . در زاویه شمال اتاق در کف زمین، درى چوبین به طول دو متر و عرض یک متر تعبیه شده بود، که معاون کلیددار آن را باز گردید و در زیر آن پلههایى قرار داشت و هیات مدتى در انتظار نشستند تا دستگاههاى تهویه، هوا را تلطیف کند . آنگاه همگى به زیرزمین منتقل شدیم، لیکن تنگى جا مانع از گنجایش همه افراد بود و تنها پنج نفر به پایین آمدند، و در آنجا در وسط قبرى قرار داشت که به اندازه یک وجب از کف زمین ارتفاع داشت و با کاشیهاى سبز پوشیده شده بود و اطراف این سردابه نیز تا نزدیکى قبر صندوقهاى جواهرات و نفایس خزائن حضرت علیه السلام بر روى هم تا فاصله کمى از سقف چیده شده بود . کلیددار گفت: این، قبر مقدس اردبیلى است» .
پىنوشت:
1) ارشاد القلوب، ص 137 ; ریاض السیاحة، ص 309 ; نزهة القلوب، حمدالله مستوفى، ص 93 ; عمدة الطالب، ص 43 .
نجف اشرف شهرى است در کناره کویر پهن دشتبادیةالشام، شنزارى خشک و لم یزرع که بخشهاى بزرگى ازکشورهاى سوریه، اردن، عراق و عربستان را فرا گرفته است . این شهر، از هر گونه عوامل آبادانى یک شهر (بجز عامل مذهبى که همانا وجود قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است) از قبیل موقعیت ویژه جغرافیایى همچون قرار داشتن بر سر راههاى مواصلاتى، و یا حاصلخیز بودن سرزمین، و یا قرار گرفتن در کنار رودخانه و جز اینها به دور است . شهرى است دور افتاده که در منتها الیه زاویه شرقى بادیه و صحرا و در کنار اقیانوسى از شن و ماسههاى نرم که با کوچکترین نسیم به هوا برخاسته و آسمان شهر را تیره و تار مىکند قرار دارد . با آب و هوایى بسیار گرم و سوزان در تابستان، و سرد و گزنده و خشک در زمستان، و بهارى کوتاه با بارانهاى تند و گذرا . آب مشروب شهر را پیشتر از چاههاى بسیار عمیق، که کمى شور و بدمزه است، به دست آورده و در مشکها به خانههاى شهر منتقل و حمل مىگردید . گرداگرد شهر را تا نیمههاى قرن بیستم حصار و بارویى از خشت و سنگ لاشه و ساروج فرا گرفته بود که تنها راه ارتباطى شهر با خارج از آن، به وسیله چند دروازه انجام مىگرفته که به نام «باب الولایة» یا دروازه شهر و لایتشهرت داشت . بخشهایى از این برج و باروى مستحکم که قرنها در برابر هجوم اعراب بادیهنشین و نیروهاى عثمانى، و وهابیان، و عاقبت ارتش انگلیس مقاومت کرده بود، تا سالهاى اخیر در برخى محلات قدیمى شهر قدیم دیده مىشد که در سالهاى اخیر به طور کلى از میان برداشته شد .
چگونگى آبادانى نجف
تنها عامل و سبب مهم آبادانى و عمران و توسعه و شهرت نجف اشرف، همانا وجود آرامگاه پاک مولى الموحدین حضرت على بن ابىطالب علیه السلام است، و تنها هنگامى شهر به عمران و آبادانى و سکونت مردمان در آن روى آورد که قبر مطهر حضرت در دوران بنىالعباس آشکار شد و به دستور هارون الرشید ساختمانى سفید رنگ از آجر که بر بلنداى آن گنبدى از گل سرخ با پوششى از گل سبزرنگ در سال 155 ق یا 170 ق یا 180 ق ساخته شد . (1) و کمکم با انتشار این خبر، گروههایى از مسلمانان براى زیارت و مجاورت، از اطراف و اکناف به سوى این سرزمین روى آورده و تعدادى نیز در آنجا ساکن شدند . لیکن تا چند قرن بعد، نجف همچنان دهى بزرگ در مجاورت پایتختبزرگ و پرآوازه عراق یعنى شهر کوفه بود و حالت و موقعیتشهر را به دست نیاورده بود . از این روست که در کتابهاى تاریخ نامى از حاکم یا والى و یا قاضى و دیگر مامورانى که معمولا از طرف حکام و خلفا و امرا براى شهرها تعیین مىشدهاند براى نجف نمىیابیم; و حتى در سال 448 ق که شیخ طوسى براى فرار از هجوم سلاجقه به سر کردگى طغرل بیگ از بغداد گریخت، جایى براى متوارى شدن و دور شدن از دیدهها جز جوار مرقد تابناک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و کورهدهى دور از بغداد به نام نجف نیافت .
هجرت شیخ طوسى نقطه عطفى در تاریخ نجف
ورود شیخ طوسى به نجف، سرآغاز فصل تازهاى در وضعیت آن به شمار مىرود . شیخ طوسى، حوزه درسى خود را در نجف گسترانید و در سالهاى پایانى عمر شریفش به تکمیل تالیفات ناتمام خود پرداخت، و آوازهاش شاگردان پراکنده و گروهى دیگر از طالبان علم را به سوى او کشانید . احتمالا نجف در آن سالها بجز آستانه حضرت على علیه السلام و چند رواق و مسجد در اطراف آن، جایگاهى براى درس و تدریس نداشته، از این رو شیخ طوسى نیز محل درس خود را در یکى از رواقهاى گرداگرد حرم برپا کرد و نمونههایى از این درسها و تاریخ و محل تشکیل آن در پایان هر یک از مجالس امالى طوسى آمده است .
پس از وفات شیخ طوسى، مدفن او مدرس شهر گردید و بدین گونه نخستین کلاس درس علوم امامیه در نجف اشرف شکل گرفت . شاگردان شیخ پس از او تا سالها بعد در نجف به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و بدین ترتیب روز به روز از اهمیت و وسعت و اعتبار شهر کوفه به سود نجف کاسته مىشد تا آنجا که امروزه کوفه به یکى از چند بخش کوچک استان نجف تغییر شکل یافته است . شالودهاى که مرحوم شیخ طوسى در نجف پایهگذارى کرده قرنها ادامه یافت، ولى اوج و افول آن در طول ده قرن گذشته همواره به شرایط و موقعیت منطقهاى و وضعیتسیاسى بستگى داشته است . در دورهاى، نجف، تنها دانشگاه شیعه به شمار مىرفت، و در برههاى دیگر و در اثر عوامل گوناگونى شهرى دیگر نظیر حله، اصفهان، شیراز، خراسان، کربلا، جبل عامل، بحرین و قم رهبرى و هدایت و مرجعیت علمى شیعه را به عهده مىگرفت . ولى در تمام این ده قرن با تمام فرازها و نشیبها و حوادث سیاسى و اجتماعى گوناگون، شهر نجف و حوزه علمى آن، موقعیت ممتاز و اعتبار والاى خود را از دست نداد و همواره مورد نظر اهل علم و علما و شیعیان قرار داشته است .
وضعیتحرم مولى الموحدین علیه السلام
آستانه حضرت قلب شهر را تشکیل مىدهد و در میانه شهر و بر بالاى بلنداى تپهاى قرار گرفته که با شیب بسیار ملایمى به سوى اطراف گسترده است .
هنگامى که از سوى کربلا و یا کوفه و یا دیوانیه (شهرى در پنجاه کیلومترى جنوب شرقى نجف) به نجف حرکت مىکنیم، نخست گنبد طلایى و سپس دیگر ساختمانهاى شهر دیده مىشود، آستانه مقدسه ساختمانى است مربع شکل در ابعاد 13×13 متر که گرداگرد آن را صحنى وسیع و زیبا در ابعاد 72×77 متر فرا گرفته است . اطراف این صحن را باروى بلندى به ارتفاع 17 متر دربردارد که ساختمان کنونى آن از یادگارهاى دوران شاه صفى و شاه عباس صفوى است . این بارو از داخل به صورت ایوانهاى دو طبقهاى است که در پس هر ایوان اتاقى در ابعاد 5×5 متر قرار داد و قرینه کوچکتر آن هم در طبقه دوم است که در پس آن ردیف از اتاقها راهروى طولانى و تاریک به عرض یک متر، سرتاسر صحن را مىچرخد . نماى بیرونى این بارو یکنواخت و آجرین است .
صحن، به وسیله چهار دروازه اصلى و یک دروازه فرعى به بیرون راه دارد . چهار دروازه اصلى با سردرهاى یادگارى بلند از داخل و خارج بوده و با کاشىکارى نفیس و زیبا پوشیده شده است . این چهار دروازه اصلى با نامهاى «باب السوق الکبیر» یا «الباب الذهبى» در سمت مشرق، «باب الطوسى» در سمتشمال که به سوى مسجد و آرامگاه شیخ طوسى و خیابان رو به روى آن گشوده مىشود . «باب السلطانى» در سمت غرب که به مناسبت ورود سلطان عبدالعزیز خلیفه عثمانى باز گردید و به «باب الفرج» نیز مشهور است و «باب القبلة» در سمت جنوب و دروازه فرعى که در سمتشمال شرقى و در نزدیکى دروازه «الباب الذهبى» قرار دارد و به سوى یکى از بازارچههاى متفرع از بازار اصلى شهر گشوده مىشود و به نام «باب مسلم بن عقیل» مشهور است . از میان این چهار دروازه اصلى، دروازه «الباب الذهبى» مهمترین آنهاست و بیشترین تردد مردمان و زوار از میان آن صورت مىگیرد . این دروازه از زیبایى و استوارى و بلندى خاصى برخوردار است و در برابر بازار اصلى شهر، که به نام «السوق الکبیر» مشهور است، قرار دارد .
نماى بیرونى و اطراف صحن مطهر
بنابر روایات تاریخى، ساختمان صحن که یادگار دوران صفویه استبا نقشه و نظارت مرحوم شیخ بهایى قدس سره ساخته شده است . ساختمان صحن از داخل به گونهاى است که در تمام فصول سال، هنگامى که شعاع آفتاب بر لبه سکویى که در مقابل هر یک از حجرات صحن قرار دارد مىرسد، ظهر شرعى فرا رسیده است . از این رو، در صحن نجف، ستونى که در بسیارى از مساجد مسلمانان (نظیر مسجد گوهرشاد و جز آن) براى تعیین ظهر شرعى قرار دارد و «المزولة» نام دارد، نمىباشد .
و اما از بیرون صحن، دروازه «الباب الذهبى» به گونهاى ساخته شده است که از یک سو به طرف بازار اصلى شهر باز شده و از سوى دیگر در برابر باب «در طلایى» ایوان مطهر حضرت علیه السلام قرار دارد و هنگامى که بیننده دروازه اصلى را در پشت روى خود قرار مىدهد تا انتهاى بازار شهر که منتها الیه آن میدان اصلى شهر به نام «ساحة الامام على علیه السلام» است را بخوبى مىبیند . در برابر این میدان، خیابانى عریض قرار دارد که مستقیما به شهر کوفه که در هشت کیلومترى نجف استختم مىشود، و هنگامى که انسان در برابر دروازه قرار مىگیرد، مىتوان براحتى چشمان خود را با دیدن ضریح مطهر حضرت علیه السلام نوازش دهد .
مهندسى این دروازه به گونهاى است که از صدها سال تا به امروز و با تمام تغییرات و تحولاتى که در ساختمان شهر به وجود آمده است، همواره اولین اشعه آفتاب بامدادى که از طرف شهر کوفه بر نجف مىتابد، از بزرگ راه میان این دو شهر گذشته و بازار شهر را روشن کرده و آنگاه با عبور از میان بازار از میانه دروازه «الباب الذهبى» گذشته و مستقیما به ضریح مطهر تابش مىکند . زیبایى این تابیدن در بامداد هر روز به گونهاى زیبا و خیال برانگیز و شاعرانه است که شعراى بسیار در وصف زیبایى آن قصیدههایى سروده و این پدیده را «سلام بامداد آفتاب به ساحت مقدس مولى الموحدین» به شمار آوردهاند .
نماى درونى صحن و رواق مطهر
در داخل صحن مطهر و هنگامى که پشتبه دروازه طلایى مىکنیم، خود را در برابر ایوانى با عظمت و شکوه و جلال و متلالىء از پرتو افشانى آجرهاى زرین آن مىیابیم; ایوانى طلایى و بىسقف که با نردههاى آهنین در دو مترى از سطح زمین صحن قرار دارد . بر پیشانى این ایوان، تاریخ طلاکارى آن این گونه آمده است:
«الحمدلله، قد تشرف بتذهیب هذه القبة المنورة و الروضة المطهرة، الخاقان الاعظم و سلطان السلاطین الافخم، ابو المظفر، المؤید بتایید الملک القاهر، السلطان نادر (ادام الله ملکه و افاض على العالمین سلطنته و بره و عدله و احسانه، خلدالله دولته). سنة ست و خمسین و مائة و الف هجریة» .
وبنابر گفتار مورخان نجف، نادرشاه افشار گنبد و ایوان مطهر را با طلاهایى که از معابد بتپرستان هندوستان آورده بود، آراست .
در میانه این ایوان طلایى در اصلى ورود به داخل رواق و حرم مطهر قرار دارد، درى دولنگه از طلا و مینا که زائران را به نخستین رواق و از آنجا از میانه چهار لنگه در طلایى دیگر به زیر گنبد و در برابر ضریح مطهر حضرت علیه السلام هدایت مىکند . در دو طرف ایوان دو گلدسته زیبا به ارتفاع 35 متر و ضخامت 5/2 متر قرار دارد، و در دو طرف هر گلدسته دو حجره وجود دارد: یکى بزرگ با درى نقرهاى (که در سالهاى اخیر با درى مطلا و مزین به مینا تعویض شده است) و دیگرى حجرهاى کوچکتر .
نخستین حجره در شمال ایوان و گلدسته شمالى و در نزدیکى یکى از کفشدارىها قرار دارد . این حجره که به شکل زاویه و به مساحت تقریبى دوازده متر است، آرامگاه گروهى از علما و بزرگان است که از میان آنان مىتوان از فقیه و اصولى برجسته مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى قدس سره و مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى فرزند ارشد مرحوم امام خمینى قدس سره یاد کرد .
دومین حجره در شمال ایوان و در جنوب گلدسته قرار دارد، در خارجى حجره درى است دو لنگه و از نقره پوشیده شده است که در اطراف آن اشعار فارسى و آیات و روایات فراوانى حک شده است . این در، یکى از چندین در اهدایى نفیس صدراعظم اصفهانى به حرم مطهر است که پیشتر در رواق حرم و پیش روى ضریح قرار داشت که پس از جایگزینى آن با درهاى نفیس طلایى ساخت اصفهان، بدین مکان منتقل شده است، و همین در نقرهاى نیز در سالهاى اخیر با درهاى طلایى دیگرى تعویض شده است . در ارتفاع سه مترى بالاى در و لابهلاى آجرهاى طلایى ایوان، قطعه بیت ملمع فارسى عربى زیبایى با طلا و حواشى بوته و گل کنده شده است:
زائرین درگهت را بر در خلد برین
مىدهند آواز طبتم فادخلوها خالدین
با عبور از در نقرهاى خود را در برابر اتاقى مربع به ابعاد 4×7 متر مىیابیم . این اتاق، به سه قسمت تقسیم شده است: راهرو میانى به عرض سه متر، و یک پنجره فولادى بر سمت راست و یکى دیگر در سمت چپ . پیشتر، این حجره تنها یک راهرو بنبستبود، لیکن امروزه با برداشتن قسمتى از دیوار غربى آن به صورت راهروى براى عبور زائران به داخل رواق مورد استفاده قرار مىگیرد، از این رو در این حجره همواره به همراه دیگر درهاى حرم باز و بسته شده و یکى از چهار در ورودى به رواقهاى حرم مطهر به شمار مىآید . پنجره فولادى سمت راست که جایگاهى به طول سه متر و عرض دو متر را محصور کرده، مقبره مرحوم علامه حلى قدس سره است که در سال 726 ق در شهر حله بدرود زندگى گفته و بنا به وصیت او جنازه مطهرش را در این بقعه به خاک سپردهاند و قرنها است همچون پاسبانى وفادار در دروازه حرم مطهر آرمیده و همواره محل زیارت و فاتحه خوانى زائران و بزرگان بوده است .
در سمت چپ این حجرهها پنجره فولادى دیگر با همان ابعاد قرار دارد که آرامگاه سادات رفیعى (متولیان آستانه حضرت امیرالمؤمنین در قرن گذشته تاکنون) است و تعدادى از متولیان حرم نیز در آنجا مدفونند .
در سمت جنوب ایوان طلا و در دو سوى گلدسته جنوبى، دو حجره دیگر قرار دارد که قرینه و نظیر همان دو حجره شمالى ایوان است، نخستین حجرهاى که در جنوب گلدسته است، اتاقى استبا همان ابعاد قرینه خود که در آن گروهى از بزرگان مدفونند که مشهورترین آنان مرحوم حاج امین الضرب اصفهانى است که مقبره نیز به نام او معروف است . اما دومین حجرهاى که در شمال گلدسته جنوبى قرار دارد، آرامگاه و مدفن مرحوم مقدس اردبیلى است .
ویژگیهاى مدفن مقدس اردبیلى
بنابر روایتهاى محلى، بیش از یک قرن است که همواره سردابى که مدفن مقدس اردبیلى است جایگاه صندوقهایى است که در آنها نفایس و جواهرات و هدایاى پادشاهان و امرا به آستانه مقدس نگه دارى مىشود . از این رو راهى براى ورود به مقبره براى عامه مردم وجود ندارد، نماى خارجى مقبره مرحوم اردبیلى نظیر نماى خارجى قرینه خود یعنى قبر علامه حلى قدس سره است، در نقرهاى که از یادگارهاى دوران قاجاریه استبر روى دیوار قرار گرفته است این در، در سالهاى اخیر با در زرین زیباى دیگرى که از ساختههاى هنرمندان اصفهانى است تعویض گردید و بر بالاى در، در ارتفاع چند مترى بر روى آجرهاى طلایى ایوان قطعه شعرى نوشته شده است .
برخلاف قبر علامه حلى که در پس در نقرهاى آن راهرو کوتاهى است که افراد را به داخل مقبره هدایت مىکند، براى حفاظت از نفایس و جواهرات در پس در ورودى دیوار قطورى قرار دارد، و در حقیقت در نقرهاى تنها براى حفظ تقارن ایوان است و گرنه در پس آن جز دیوار چیزى نیست .
در طى یک قرن گذشته چندین بار براى بازدید و شمارش و ثبت نفایس خزانه، در مقبره مقدس اردبیلى گشوده شده است، آخرین بار در سال 1982 میلادى صورت گرفت . در این سال، آستانه، به منظور عرضه نفایس، به فکر ایجاد جایگاهى شبیه موزه افتاد و بدین منظور و به عنوان نخستین قدم، درصدد ارزیابى و تعیین مقدار نفایس قابل عرضه و چگونگى حفاظت از آنها برآمد، زیرا به گفته آنان آستانه فاقد لیستى دقیق از نوع و ارزش و قدمت نفایس بود و از آخرین تاریخ بازدید از صندوقها چهار دهه مىگذشت . از این رو، طبق سنت معمول در آستانه، هیاتى از مسؤولان رسمى و مقامات دولتى و کارشناسان نفایس و جواهرات و تعدادى از معتمدان و شخصیتهاى محلى و چند تن از علماى حوزه علمیه و نماینده مرجع دینى حوزه علمیه نجف اشرف تشکیل شد . یکى از علماى شرکتکننده در این هیات، پس از جریان بازدید وضعیت داخلى، مقبره را این گونه برایم توصیف کرد:
طبق قرار قبلى، شبى در ساعت نه بعد از ظهر (2 ساعت پس از اذان مغرب) تمامى افراد هیات در دفتر کلیددارى (در عراق متولیان عتبات مقدسه عنوان کلیددارى را دارا هستند) اجتماع کردند . هیات متشکل از چهارده نفر بود:
کلیددار (سید حسین بن سید عباس رفیعى)، معاون کلیددار، مدیر کل اوقاف استان نجف، استاندار نجف، نماینده رئیس جمهور، نماینده وزیر اوقاف، نماینده اداره باستان شناسى به همراه دو تن از کارشناسان این اداره، نماینده بانک مرکزى عراق، قاضى نجف به همراه یکى از معاریف شهر، دو تن از علماى حوزه علمیه (آیةالله سید عزالدین بحرالعلوم و آیةالله سید محمد مهدى خرسان).
این گروه، پس از بسته شدن درهاى حرم مطهر در ساعت ده شب، به رواق شرقى که در پس ایوان طلا قرار دارد آمده و در پشت مقبره مقدس اردبیلى و دیوارى که روبهروى در طلاى مقبره اوست وارد شدند و کارگران با زحمت زیاد راهى به اندازه عبور یک نفر در دیوار قطور و ضخیم آن گشودند و سپس تعدادى دستگاه تهویه به داخل برده شد تا هواى سنگین و ماندهاى که چند دهه در آنجا محبوس بود خارج گردد . پس از مدتى، هیات فقط براى مشاهده وضعیت داخلى مقبره و چگونگى قرار گرفتن صندوق نفایس بتدریج از میان سوراخ به داخل اتاق وارد شدند . اتاق، قرینهاى از مقبره مرحوم علامه حلی رحمه الله بود با این تفاوت که در آن هیچ پنجره فولادى قرار نداشت و هیچ نشانى از مقبره بودن هم در آن دیده نمىشد . دیوارها با گچ سفید اندود شده و کف آن با سنگهاى آهکى سختى که در زمین نجف به وفور یافت مىشود، پوشیده شده بود . اطراف اتاق، تعدادى از صندوقهاى آهنین و چوبین نسبتا بزرگ، محتوى نفایس بود . در زاویه شمال اتاق در کف زمین، درى چوبین به طول دو متر و عرض یک متر تعبیه شده بود، که معاون کلیددار آن را باز گردید و در زیر آن پلههایى قرار داشت و هیات مدتى در انتظار نشستند تا دستگاههاى تهویه، هوا را تلطیف کند . آنگاه همگى به زیرزمین منتقل شدیم، لیکن تنگى جا مانع از گنجایش همه افراد بود و تنها پنج نفر به پایین آمدند، و در آنجا در وسط قبرى قرار داشت که به اندازه یک وجب از کف زمین ارتفاع داشت و با کاشیهاى سبز پوشیده شده بود و اطراف این سردابه نیز تا نزدیکى قبر صندوقهاى جواهرات و نفایس خزائن حضرت علیه السلام بر روى هم تا فاصله کمى از سقف چیده شده بود . کلیددار گفت: این، قبر مقدس اردبیلى است» .
پىنوشت:
1) ارشاد القلوب، ص 137 ; ریاض السیاحة، ص 309 ; نزهة القلوب، حمدالله مستوفى، ص 93 ; عمدة الطالب، ص 43 .