آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی نبیه سید المرسلین و علی آله و صحبه اجمعین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا
میلاد امین وحی الهی، پیامبر رحمت و منادی وحدت بر همه پیروان ادیان الهی و بر رهروان آن رسول گرامی و بر شما حضار محترم مبارکباد.
طبعا پژوهشگران واندیشمندان در این گردهمائیها ابعاد و زوایای مختلف مقوله وحدت را مورد نقد و بررسی قرار داده و اهمیت و نقش عامل وحدت در حل مشکلات جهان اسلام را از جنبه های مختلف به ارزیابی نشسته اند. من سعی خواهم کرد در این مجال کوتاه پس از ذکر یک مقدمه، مروری براندیشه و آراء بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این زمینه داشته باشم.
شناخت مواضع و دیدگاههای مردی که خود منادی وحدت امت اسلام در عصر خویش بود و بر همین مبنا نیز موفق به پایه گذاری نظام الهی در بخشی از قلمرو سرزمینهای اسلامی شد، راهگشای مطمئنی برای رهروان این مسیر خواهد بود.
فطرت الهی بشر بر گرایش به توحید استوار است و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی بشر آنجا که به غرضها و تمایلات نفسانی و شیطانی آلوده نگشته است بر همین گرایش حکم کرده و منازعات و پراکندگیها و تفرقه ها را خلاف مصلحت جوامع انسانی و گامی در مسیر انحطاط دانسته است. انبیاء الهی از آدم تا خاتم صلوة الله علیهم اجمعین نیز اساس دعوت دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرک و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد آن قرار داده اند. اعتقاد به توحید، نهایی ترین مرز اسلام و کفر است.
تمامی مشربهای فلسفی، عرفانی و اخلاقی و کلامی و تربیتی اسلام وحدت نگری در عالم هستی و اجزاء آن را جزئی تفکیک ناپذیر از نحله خویش قرار داده اند. و البته بر اهل تحقیق پوشیده نیست که گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوه های اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن کثرت گرایی از ویژگیهای بارز ماده پرستی و شرک به شمار می آید.
در قرآن کریم تشکیل امت واحده بمنزله زمینه و بستر عبادت واقعی الله معرفی شده است "ان هذه امتکم امة واحده و انا ربکم فاعبدون" تقابل دائمی جریان حق و باطل در طول تاریخ در تمامی اشکال و سطوح و عوامل و زمینه های مختلف آن در نهایت به تقابل همین دو جریان باز می گردد. حضرت امام می فرمود: "تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است". افسوس که سلطه غرب بر سرنوشت بسیاری از ممالک جهان اسلام امکان توسعه رشته های مختلف علوم انسانی را بر اساس دیدگاههای وحیانی باز ستاند و گرنه دیدگاه فوق می توانست افقهای جدیدی در مباحث اجتماعی و سیاسی بگشاید و راه حلهای واقع بینانه ای برای چاره جویی مشکلات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی ارائه نماید. امروز غالب جامعه شناسان و روانشناسان و متخصصین امور پرورشی و کارشناسان امور سیاسی در ممالک اسلامی با اصول و روشهایی سراغ ارزیابی مسائل جامعه خویش می روند که ریشه در مکاتب ماده پرست غرب معاصر و بیگانه از روح ادیان الهی دارد.
کشمکشها و منازعات گذشته و کنونی جهان علیرغم تلاشهای گسترده رهبران جوامع و دولتها همچنان رو به تزاید نهاده و هر روز بر میزان قربانیان اختلافات و منازعات داخلی، منطقه ای و بین المللی افزوده می گردد، و به موازات آن حجم بیشتری از سرمایه های مادی و معنوی ملتها قربانی مطامع جنگ افروزان و تفرقه انگیزان می شود. استمرار این واقعیتهای تلخ ثابت کرده است که هیچ یک از عوامل و ابزارهایی که تاکنون در مکتب های مادی به عنوان عوامل و ایجاد اتحاد و رفع تنشها تعریف شده و به کار گرفته شده اند کارآیی لازم را برای حل اختلافات خانمان سوز نداشته و بلکه خود نیز در نقش عوامل تشدید کننده بحرانها و افزایش دهنده تنشها و کشمکشها ظاهر شده اند.
امروزه دانشمند اصلاح طلبی که به گذشته تاریخ اقوام و ملل و وضعیت کنونی جهان آشنایی دارد بخوبی واقف است تکیه بر عواملی همچون قومیت گرایی و ناسیونالیسم، زبان و گویش واحد، نژاد و رنگ و تاریخ و منافع مادی مشترک سرابی بیش نیست و بسیاری از رنجهای گذشته و کنونی معلول امیدهای واهی است که به اتحادیه هایی از این دست چشم دوخته بودند.
اگر عقل و فطرت توحید گرای آدمی به جای اغراض و هواهای نفسانی و مادی مجال حکمرانی می یافت و اگر زورمندان ماده پرست با انواع دسیسه ها و خصومتها راه را بر منادیان توحید نمی بستند زندگانی
بشر داستانی دیگر می یافت و این شعار و ادعا نیست. بشریت در طول تاریخ خویش بارها اعجاز تاثیر اعتقاد به توحید و خداگرائی را در ارائه عالیترین نمونه های حیات انسانی تجربه کرده است. آیا پهنه ای از حیات بشریت را سراغ دارید که از ارزشهای قابل دفاع برخوردار باشد بی آنکه اثرگذاری ادیان الهی و تعالیم انبیاء را در تمام سطوح آن مشاهده کنیم؟ و آیا می توان در این واقعیت تردید کرد که ظلمتها و کدورتها، کشمکشها و خونریزی ها و هزاران هزار مشکل لاینحلی که جهان معاصر از آن رنج می برد از همان جایی آغاز شده است که آدمی راه خویش را از مسیر فطری توحید و صراط مستقیمی که پیامبران الهی نشان داده اند جدا کرده است؟
آیا براستی رابطه معکوس پیشرفتهای مادی و تکنولوژیک با انحطاط اخلاقی و ذبح روزافزون ارزشهای انسانی در جوامع کنونی بهترین دلیل بر اثبات این حقیقت نیست که سعادت را در نگاهی دیگر باید جستجو کرد. آری تکامل ابزار و تسلط انسان بر طبیعت و رفع نیازمندیهای مادی، آنجا که نه وسیله ای برای گام نهادن در حیات معقول بلکه خود هدف غایی بشمار آیند و انسان و جایگاه او و نیازمندیهای روحی وی فراموش شود و نقش و ربط او با دیگر اجزاء و مقوله های بیکران عالم هستی نادیده گرفته شود و همه چیز حتی وجدان و فطرت و روح و روان از منظر محاسبات مکانیکی نگریسته و تعریف و ارزیابی شوند، نتیجه ای جز بن بست های کنونی در پی نخواهد داشت. مکتبهای خود ساخته بشری کدام یک از رنجهای بیشمار بشر را حل کرده و کدام نیاز اساسی انسان را پاسخ گفته اند؟
تردیدی نیست که بحث از وحدت و راههای تحقق آن و مقوله هایی از این قبیل نیز نمی تواند جدای از مسائلی که اشاره کردم مورد ارزیابی قرار گیرند. ما شاهد آن هستیم که سازمانهای بین المللی که شعار و فلسفه وجودشان اتحاد ملتها و دولتها و کاهش تنشها و تشنجات بوده است در اغلب موارد توفیقی به دست نیاورده اند و حتی خود به عنوان ابزاری در خدمت تشنج آفرینی صاحبان قدرتهای بزرگ بکار گرفته شده اند. صدها اتحادیه و قراردادهای همکاری و پیمان وحدت بین دولتها که در دهه های گذشته با تبلیغات فراوان آرزوها و امیدهای بسیاری در گوشه و کنار جهان بوجود آورده اند پیش از آنکه اثری قابل توجه بر جای بگذارند متلاشی شدند و کمکی در حل منازعات و تنشها نکردند.
دیر زمانی است که در جوامع اسلامی وحدت مسلمین و اتحاد میان کشورهای اسلامی بر سر زبانهاست، و احزاب سیاسی در بسیاری از بلاد اسلامی با همین شعارها قدرت را به دست گرفته و حکومت می رانند. صدها کتاب و مقاله در این باب نوشته می شود و خطبا و گویندگان و نویسندگان بر اهمیت و ضرورت آن تاکید می ورزند اما در عمل گامی مثبت و تعیین کننده برداشته نمی شود. به نظر من ریشه این ناکامیها را باید در مبانی ای جستجو کرد که بدون توجه به آنها همه تلاشها همچنان بی نتیجه خواهند ماند.
مشکل اصلی در خود انسان و باورهای اوست. وقتی که روح تفکر توحیدی و اصول اخلاقی و ارزشی که لازمه گرایش عمومی به وحدت است بر جوامع بشری حاکم نباشد تلاشها ثمری نخواهد بخشید. وحدت و لزوم حفظ آن صرفا یک توصیه اجتماعی و نیاز مقطعی و تاکتیک سیاسی و اقدامی عملی برای حفظ منافع مادی مشترک نیست که بتوان بر این اساس اتحادی نیرومند و پایدار بنا نهاد. به نظر من مهمترین رسالت این گونه مجامع آن است که رابطه تفکیک ناپذیر میان اعتقاد به وحدت و لوازم آن را با جهان بینی و نوع نظامهای فکری و اصول عقیدتی و ارزشی و اخلاقی تبیین کنند. مگر می توان تفکر توحیدی داشت، خدای یگانه را پرستید، اراده الهی را در همه اشیاء و عالم هستی ساری و جاری دانست اما در میدان عمل و ارتباط با خلق خدا نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت ماند؟
مگر می توان موحد بود و در سپاه اصحاب تفرقه قرار گرفت؟ چگونه است که در صدر اسلام وقتی آوای توحید به گوش جان آنانکه از ظلمت حاکمیت شرک و بت پرستی به ستوه آمده بودند می رسد عصبیتهای جاهلی، فخر فروشی ها و قوم گرائیها و افتخار به عشیره و نام و نسب فرو می ریزند و همه آنچه که زمینه های اختلاف و تفرقه بودند حتی روابط سببی و نسبی نیز در مقابل اعتقاد به خدای واحد و نور عبودیت رنگ می بازند و جامعه ای پدید می آورند که خیر امت لقب می گیرد و آنچنان کانونی از وحدت و همدلی تشکیل می شود که در آن بردگان سیه چرده پا برهنه در کنار رجال برجسته و ذینفوذ قریش ارزش و نقشی همسان و بلکه افزون می یابند و چنان تمدنی را پایه می گذراند که امپراتوری قدرتمند ایران و روم در مقابلش تاب مقاومت نمی آورد؟ و دیر زمانی نمی گذرد که اقوام و ملتهای مختلف بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و خصیصه های قومی و ملی خویش به استقبال حقیقت می شتابند. براستی چرا امروز مفهوم امت با همه اهمیتی که در قرآن و سنت داشته مورد بی مهر ی قرار گرفته و دوباره سوابق باستانی، محدوده جغرافیایی و مسائلی از این قبیل منافع ملی مسلمانان را به صورت جداگانه و مجزای از سرنوشت دیگر برادران همکیش خود تعریف و مشخص می کنند.
اگر به حق دریافته ایم راه بازگشت به مجد و عظمت گذشته اسلام در وحدت تمامی نیروها و فرقه ها و ملتهای مسلمان است باید پیش از هر چیز به بازنگری مسائلی بپردازیم که ما را از باور داشت مفهوم امت جدا کرده و زمینه های تجزیه بلاد و تفرقه صفوف مسلمین را فراهم نموده است. باید یکبار دیگر به سنت و قرآن به عنوان منشور هدایت امت و استوارترین محور وحدت بازگشت. مشکل اساسی آن است که نه تنها عموم مسلمین بلکه بسیاری از خواص واندیشمندان عالم اسلام از توجه به تفکیک ناپذیری مجموعه بینشها و ارزشهای دینی به عنوان یک مکتب فکری منسجم و به هم پیوسته غفلت ورزیده اند. التقاط و وام گرفتن از مکتبهای متضاد با بینش وحیانی در مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنچنان شرایط دشواری را پدید آورده است که فهم و هضم ضرورتهایی همچون وحدت را غیر عملی ساخته و تلاشها را بی نتیجه گذارده است. اگر روح تعالیم پیامبر اکرم و آموزشهای قرآن بر جوامع اسلامی حکمفرما می شد وحدت در عالیترین سطوح آن قابل حصول بود. در قرآن کریم احیای نفس واحده و یا قتل یک نفس محترمه معادل احیا و یا قتل تمامی نفوس بشری شناخته شده است. این معادله یک تعبیر سمبلیک نیست. بیان یک حقیقت ساری در متن نظام هستی است.
جامعه ای که انبیاء الهی و قرآن کریم درصدد تشکیل آن بوده اند، واحد به هم پیوسته حقیقی ای است که مفهومی بسیار فراتر از قوم، ملت و دولت با تعاریف متداول می یابد. فهم و هضم این مسائل بدون پشتوانه مبانی اعتقادی ممکن نیست و تا این مبانی در جوامع اسلامی تحکیم نیابند فروع و نتایج آن نیز دست نیافتنی خواهند ماند. باید به خویشتن خویش و فرهنگ اسلامی خویش بی هیچ التقاط و اختلاطی بازگشت. تلاش برای حفظ و تحکیم وحدت را باید از خود آغاز کرد.
چنانکه در آغاز سخن از زبان حضرت امام گفتم "تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه از رحمان" تاریخ ثابت کرده است که ندای وحدت حقیقی از ناحیه کسانی از سوی فطرتهای توحید گرای مردم اجابت می شود که خود بیش از هر کسی اعتقاد به توحید را در میدان عمل تجربه کرده باشند. و چنانکه اشاره کردم "لزوم حفظ وحدت" یک حرکت سیاسی مقطعی برای تحکیم قدرت نیست، تلاش برای حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه یک واجب عینی است که ریشه در اعتقاد به وحدانیت خالق هستی دارد. اصحاب تفرقه اصحاب شیطان اند و منادیان و عاملان به وحدت در سلک رحمانیان اند. هرگاه جامعه ایی به چنین اعتقادی رسید وحدت حقیقی شکل می گیرد و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت آحاد امت و تفرقه و نفاق در مقابل حرکت نیرومند امت واحده رنگ می بازد و این همان حقیقتی است که انقلاب اسلامی عملا آنرا ثابت کرد. تاریخ فراموش نمی کند که مردی خداخواه با دستهایی به ظاهر خالی از همه سلاحهای مادی ندای وحدت سر داد، انسانهای مومن اجابت گفتند، دنیای پیشرفته با تمام وجود در مقابلش قد علم کرد، صاحبان بزرگترین زرادخانه های جهان در حمایت از دشمنانش رسما و علنا متحد شدند اما وحدت کلمه ملت در مقابل اتحادیه نیرومند مبتنی بر منافع مادی اصحاب قدرت پیروز شد. روزگاری که انقلاب اسلامی بر دشمن رو در روی خود غلبه کرد و ارکان نظام سلطنت را در هم کوبید، تعداد گروه هایی که به مقابله با نظام نوپا برخاستند و از ناحیه قدرتهای بزرگ حمایت شدند آنچنان گسترده بود که حتی ذکر نام آنها نیازمند تدوین کتابی قطور است. علمهای مخالفت افراشته شد. قطب کمونیستی جهان علیرغم خصومتها و تنشهایش با قطب سرمایه داری برای نابودی انقلاب اسلامی متحد شد. عرصه ای به پهنای تمامی جهان، جولانگاه تبلیغات شبانه روزی علیه انقلاب گشت; انزوای سیاسی، محاصره اقتصادی و تحمیل جنگ خارجی در دستور کار قرار گرفت. اما همه اینها نتوانست در مقابل توحید کلمه ملتی که احساس می کرد رسالت پیشاهنگی مبارزه برای وحدت امت را بردوش دارد مقاومت کند. راز این مقاومت اعجازگونه فقط و فقط در همان چیزی نهفته است که رهبرانقلاب اسلامی در جای جای نوشته و خطابه هایش و در آغاز و انتهای اغلب سخنانش بدان تاکید می ورزید یعنی وحدت کلمه و پرهیز از تفرقه. علت اثرگذاری شگفت این توصیه ها آن بود که او خود قبل از دیگران بدان مومن بود. او در مکتب عرفانی خویش که برگرفته از قرآن کریم و آموخته های عارف اکمل حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم و ائمة طاهرین بود وحدت حقیقی عالم خلق و امر را برای خویش حل کرده بود و در مشرب فلسفی خود نه تنها از وحدت وجود بلکه حتی در مجامع خصوصی که اهلش حضور داشتند از وحدت حقیقی موجودات سخن می گفت.
شعر عرفانی امام نیز آوای وحدت را در مجموعه نظام هستی تکرار می کرد بدان پایه که حتی فریاد انا الحق منصور را نشان انیت و ثنویت می دانست و می فرمود:
و یا در سروده ای دیگر گوید:
حضرت امام در میدان مبارزه نیز یکی از پیشگامان دعوت به وحدت بود. بخش مهمی از نخستین اعلامیه تاریخی ایشان که بیش از 50 سال قبل از این با آیه مبارکه (قل انما اعضکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی) آغاز و صادر شده بود وحدت امت را به عنوان بستر قیام لله تشکیل می داد.
او در کتاب سرالصلوة و در بیان مقامات معنوی علماء بالله پس از ذکر مقدمات سه گانه نخستین می فرماید: چهارم مقام اصحاب تحقق اکمل اولیاء است که محقق به مقام وحدت صرف شوند و کثرت "قاب قوسین" از میان برخیزد و به هویت ذاتیه با جمیع شئونات آن، مستهلک در عین جمع و متلاشی در نور قدم و مضمحل در احدیت و فانی در غیب هویت شوند. و در جایی دیگر فرماید: اصحاب صحو بعد المحو را حجابی از غیب و شهادت نباشد. وجود خود آنها وجود حقانی باشد و عالم را به وجود حقانی مشاهده کنند و "ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و بعده و معه" فرمایند. تجلیات ذاتیه و اسمائیه و افعالیه هیچیک، آنها را از دیگری محجوب نکند. حضرت امام در کتاب شرح چهل حدیث که برای استفاده عموم نوشته شده در بیانی تاریخی و اخلاقی از معنا و ماهیت وحدت کلمه می فرماید: یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام - سلام الله علیهم - که علاوه بر آن که خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در مهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است، که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است. و این مقصد بزرگ که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همه و الفت و اخوت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و جمعیت به منزله یک شخص باشد، و افراد به منزله اعضاء و اجزاء آن باشد، و تمام کوشش ها و سعی ها، حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودت و اخوتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند، چنان چه از مراجعه به تواریخ خصوصا تاریخ جنگ های اسلام و فتوحات عظیمه آن مطلب خوب روشن می شود ... مسلمین مامورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت. و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است، و آنچه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ او است. و پر واضح است که این کبیره موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه فساد، در جمعیت بدواند. درخت نفاق و دورویی در آنها ایجاد کند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند و پایه دیانت را سست کند و از این جهت بر فساح و قبح آن افزوده گردد. حضرت امام وحدت را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی دانسته که بدون آنها حاصل نخواهد شد. او فرموده است: باید کوشش کنید، باید کوشش کنیم که این رحمت ادامه پیدا کند و کوشش این است که اولا الهی بشویم، در راه خدا خدمت کنیم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانیم و خودمان را از او و به سوی او بدانیم و دنبال همین معنا آنوقت آن مساله دوم که وحدت و انسجام است حاصل می شود. برای اینکه تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است. حضرت امام در موارد متعددی می فرمود انبیاء اگر همه با هم در یکجا و یک عصر مجتمع شوند هیچ اختلاف و نزاعی نخواهند داشت چه همه آنها بر نفس خود مسلط و فرمانبردار خدایند.
حضرت امام، در جوامع اسلامی وحدتی را پایدار و مقدس می دانست که بر محورهای خدشه ناپذیر استوار باشد و می فرمود: با وحدت اسلامی زیر تعالیم قرآن مجید با هم مجتمع باشیم. مهم این نیست که همه با هم در یک امر ی مجتمع باشید و متفرق نباشید. امر خدا به این است که همه با هم اعتصام به حبل الله کنید. انبیاء نیامده اند که مردم را در امور با هم مجتمع کنند انبیاء آمده اند که همه را در راه حق مجتمع کنند. اگر از من سوال کنند که از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی راز پیروزی ملت مسلمان بر دشمنانش چه بود همان پاسخی را می دهم که در اکثر پیامها و بیانات ایشان و در متن وصیت نامه آن حضرت بارها تاکید و سفارش شده است یعنی عمل کردن به امر الهی "واعتصموا بحبل الله جمعیا و لاتفرقوا". امام در همین رابطه می فرماید: اگر ما وفا کردیم به این امر خدا و عمل کردیم به امر خدا و با هم شدیم، همه قشرهایمان با هم شد، خارج و داخل، دانشجو و طلبه، شک نکنید که پیروز هستید .... کلید پیروزی دست خود ملت است ملت باید بفهمد که آن چیزی که او را پیروز کرد همین بود که همه با هم بودند و اعتصام بحبل الله بود. امام، وحدت را یک تکلیف الهی و وظیفه ای شرعی برای آحاد امت می دانست و در این میان مسئولیتی مضاعف برای علما و روشن فکران و روسا و حکام قائل بود و فصلی خاص از پیامهای عمومی ایشان به همین مهم اختصاص داشت.
حضرت امام معتقد بود که برای تحقق وحدت و تحکیم آن می بایست بهای لازم پرداخت شود و خود پیشقدم این راه بود. طبعا د راین جا مجال بازگوئی فرازهای منتخب از رهنمودهای آن حضرت درباره هر یک از ابعاد و مراتب وحدت وجود ندارد. من جزوه ای که مجموعه رهنمودهای ایشان در باب وحدت و ابزار و لوازم آن را استخراج کرده است مرور کردم. در یک جمع بندی اجمالی پس از تاکید به مواردی که قبلا اشاره کردم می توان گفت که ابعاد و عرصه های وحدت در دیدگاه حضرت امام فراگیر بوده و از مراتب فرا ملیتی تا واحدهای مختلف ملی را شامل می شود. توجه به اولویتها و تلاش برای شناخت زمینه های وحدت و تحقق آن در همه ابعاد و عرصه هایش قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد عنایت و تاکید ایشان بود. در جنبه فراملیتی، امام معتقد به تلاش برای وحدت مستضعفان جهان علیه مستکبران، وحدت پیروان ادیان و انبیاء علیه شرک و الحاد و استکبار، وحدت امت اسلامی و کشورهای اسلامی برای مقابله با تهاجم دشمنان جهان اسلام، وحدت شیعه و سنی و فرق و مذاهب اصیل اسلامی در داخل جهان اسلام، وحدت ملتها با دولتهای اسلامی در چهارچوب حفظ اصول و ارزشها بود.
در بعد وحدت ملی در داخله مرزهای جغرافیائی نیز حفظ وحدت و تحکیم آن در تمامی اقشار جامعه را گام نخستین برای پیروزی در سایر زمینه ها و ابعاد می دانست. سفارش اکید و دائمی امام به لزوم وحدت حوزه های دینی با مجامع دانشگاهی که دو قشر پیشتاز و آگاه جامعه را تشکیل می دهند به عنوان پیش شرط حصول وحدت در سایر اقشار و سفارش به وحدت درون جامعه روحانیت و درون گروههای دانشگاهی، وحدت روحانیون با مردم، وحدت روشنفکران با مردم، وحدت نیروهای نظامی و انتظامی با مردم، وحدت دولت با ملت، وحدت مجلس و دولت، وحدت در درون تشکیلات شورای سه گانه و اتحاد میان آنها، وحدت گروههای قومی و نفی مرحله ای تمایزات قومی و منطقه ای، وحدت نیروهای داخل و خارج کشور، وحدت گروههای اجتماعی و قشرهایی نظیر کارگران و کشاورزان، وحدت و همگرایی احزاب سیاسی و گروههای فرهنگی، بخشی وسیع از آثار عمومی امام را به خود اختصاص داده است. و چنانکه گفتم رمز موفقیت در برابر آنهمه تهاجم و خصومتی که شرق و غرب پدید آوردند نیز همین روشنگریها و اجابت آنها از ناحیه بخشی وسیع از قشرهای ملت ایران بود.
حضرت امام در مواضع خویش در باب وحدت به همان اندازه که به ضرورت و اهمیت آن سفارش کرده است بر توجه به لوازم آن نیز تاکید داشت و معتقد بود که اتحاد بدون تحقق زمینه ها و راهبری جامعه بدان سمت شکل نمی گیرد و یا آنکه پایدار نمی ماند. بعد از توجه به مبانی عقیدتی وحدت، بطور اجمال می توان موارد زیر را به عنوان لوازم و عواملی که امام به عنوان پیش شرطهای تحقق وحدت مد نظر داشت و بر همین مبنا نیز جامعه را هدایت می کرد، برشمرد.
1- اهتمام بیش از پیش به خودسازی و تعمیق اخلاق و ارزشهای معنوی در زندگی خود و جامعه پیرامون.
2- باورداشت و تعمیم سعه صدر و پذیرش و تحمل اختلاف سلیقه ها و دفاع از آزادی اندیشه و حمایت از تشکلهای سیاسی و فرهنگی ای که در اصول و مبانی مورد اعتقاد امت و جامعه اسلامی اتفاق نظر دارند.
3- اعتقاد عمیق و اعتماد به نقش و آثار معجزه آسای وحدت در حل معضلات به ظاهر لاینحل سیاسی و اجتماعی.
4- هوشیاری و توجه طرفین وحدت نسبت به نقش خناسان و وسوسه انگیزان و تذکر دائمی به کارگزاران و عموم مردم در همین رابطه.
5- حفظ مواضع اصولی و دفاع از معتقدات و ارزشهای منطقی غیر قابل خدشه در عین احترام و توجه به وحدت فراگیر.
6- توجه به تفاوتهای اساسی روشهای تحقیق در نظام دروس حوزوی و دینی با نظامهای جدید دانشگاهی برای یافتن زبان مشترک در تفهیم و تفاهم مسائل اساسی جامعه و پرهیز از اختلافات.
7- تلاش همه جانبه برای یافتن نقاط مشترک بیشتر و کاستن از اختلافات آراء در مبانی و اصول صرفا از طریق نقد در مجامع علمی و گسترش روح مباحثه و مناظره علمی و پرهیز جدی از به میان کشیدن پای عوام در اختلافات فکری و فرهنگی که حل آنها تنها از مسیر احتجاجات علمی و روشهای پسندیده عقلانی و شرعی قابل حصول می باشد.
8- احیای فرهنگ توحیدی و وحدت گرایی در جوامع اسلامی و احیای سمبلها و عوامل و مظاهر وحدت که بسیاری از احکام اجتماعی و سیاسی و عبادی اسلام بر همین فلسفه تشریع شده اند نظیر بازیابی فلسفه و روح واقعی کنگره عظیم و جهانی حج، نماز جمعه، نماز جماعت، روح تعاون و اهتمام به امر مسلمین، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه همگانی و احکام شعائری از این قبیل.
9- آگاهی بخشیدن به آحاد امت اسلامی برای دریافت تصویری روشن از ابعاد تمدن گذشته اسلام و علل سقوط و انحطاط مسلمین در سده های اخیر.
10- جهاد و تلاش برای فراگیر شدن نهضت فرهنگی جهان اسلام بر اساس ترویج روحیه خودباوری و نفی غرب زدگی حاکم بر اغلب جوامع اسلامی.
11- شناسایی و معرفی دشمنان اصلی و جلوگیری از دشمن تراشیهای فشل کننده.
12- ترویج و تبلیغ فرهنگ جهاد و شهادت طلبی برای تضمین موفقیت پیشگامان مبارزه با دشمنان وحدت.
13- مقابله با خرافه پرستی و زدودن پیرایه های تفرقه انگیزی که به نام آداب و رسوم دینی و مذهبی از سوی مغرضان و ناآگاهان به مرور زمان در فر هنگ سنتی ملتها و قشرهای جوامع اسلامی ریشه دوانده است، و کوشش برای کاهش تعصبهای کورکورانه و عوامانه.
14- تلاش برای یکسان سازی قول و فعل منادیان وحدت و کارگزاران و مسئولین نظامی که وحدت را شعار خویش قرار داده اند.
یکسان سازی بدان حد که وقتی از ناحیه مصلحان و رهبران جامعه سفارشی بر سکوت و یا وحدت و حمایت و بسیج میرسد. آحاد جامعه حتی اگر این سفارش را مغایر با آداب و رسوم سنتی خویش ببینند، آنرا عین مصلحت خود بدانند و بدان عمل کنند. نظیر آنچه که در دوران پرفراز و نشیب نهضت امام صدها بار شاهد بودیم که چگونه جامعه اسلامی با درکی روشن از لوازمی که گفته شد، در مقابل ارزشهای معنوی فراموش کرده خویش حساس شد و جانانه به احیاء آنها پرداخت. حج را حج ابراهیمی کرد. نمازهای تعطیل شده و متروک جمعه را به عنوان تجمع هفتگی مسلمین احیاء کرد. نماز جماعت را معنا بخشید، حرب و مقاتله با دشمنان دین را از محراب و مسجد آغاز کرد. دفاع از حقوق مظلومین فلسطین را کانون اتحاد مسلمین در مقابله با توسعه طلبی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بلاد اسلامی مورد حمایت قرار دارد. عشق مقدس و فراگیر امت اسلامی را نسبت به ساحت رسول گرامی اسلام در ماجرای توطئه کتاب آیات شیطانی بنمایش گذاشت و این واقعه را به صحنه ای از اتحاد امت در برابر دشمنان دین خدا مبدل ساخت، و موجی از بیداری در پهنه بزرگ جهان اسلام پدید آورد. آری انقلاب اسلامی و ره آوردهای آن حجت را بر ما تمام کرده است. پیروزیهای امام و نهضت جهانی اسلام مصداقی کامل بر این کریمه شریفه است که (کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله) حضرت امام بارها در شرایط سخت و به ظاهر نومید کننده مبارزه به ما آموخت و گوشزد کرد که کمیتها و آمار عوامل مادی و ظاهری در میدان تقابل حق و باطل تعیین کننده نیستند. آنچه که مهم و اساسی است آگاهی و بیداری وانگیزه و اخلاص، و عمل به تکلیف است. اگر امروز جوامع اسلامی به درستی تشخیص داده اند که چاره دردها و تنها راه حل نجات از بن بستها و عقب ماندگیهای کنونی بازگشت به هویت اسلامی خویش و تشکیل دوباره امت واحده به معنای واقعی آن است پس هراسی به خود راه ندهیم و مایوس نباشیم. بیائید پیشگامان این جهاد مقدس باشیم. این ننگ بزرگی است که پیروان پیامبر رحمت و وحدت با جمعیتی انبوه و منابعی سرشار و موقعیتهایی استثنایی در آتش تفرقه و اختلاف بسوزند و دشمنان دین خدا و انسانیت بر این پراکندگیها بخندند و بر امتی که قرنها طلایه دار تمدن و فرهنگ واقعی بود فخر فروشند و منابع آنان را به یغما ببرند. امروز کتاب خدا بی آنکه حتی حرفی بر آن افزوده و یا کاسته شود در میان فرق اسلامی است، آئین و سنت پیامبر اکرم (ص) منشور هدایت و راهنمای عمل ماست. قبله واحد، شعار واحد، نماز و مناسک واحد و صدها شعائر بزرگ اسلامی مورد اعتقاد همه مذاهب اسلامی است که می توانند محورهایی استوار و جاودانه برای تشکیل امتی نمونه و واحد باشند. مردم مشکل و گناهی از این ناحیه ندارند این علما و روشنفکران و زمامداران بلاد اسلامی هستند که می بایست رسالت خویش را در این شرایط خطیر ایفا کنند. من با آن دسته از دولتهای اسلامی که به جای تکیه بر پیمان اخوت با ملتها و دولتهای اسلامی همجوار و همکیش خویش به پیمانهای صلح با دشمنان دین و ملت خود امید بسته اند با صدای بلند اعلام می کنم که اشتباه فاحش را در محاسبات خود مرتکب می شوید و تجربه های مکرر و به بن بست رسیده گذشته را تکرار می کنید. آمریکا و اسرائیل به چیزی کمتر از محو اسلام و سلطه بر همه بلاد اسلامی راضی نمی شوند. بیائید به جای دل بستن به این پیمانهای عنکبوتی و سستی که تا مرحله حفظ منافع غاصبان قدس و حامیان آن حمایت می شوند به پیمان گسست ناپذیر اخوت اسلامی دل ببندید. بیائید خاطره امت واحده را دوباره تجدید کنید.
دولتها و جریانات و اشخاصی که با حمایت از تالیف و انتشار کتاب و مقاله و فیلم آتش اختلافات را دامن می زنند و به تکفیر و تفسیق پیروان دیگر مذاهب و فرق اسلامی می پردازند به گمان آنکه منافع خویش و موجودیت خود را حفظ کنند سخت در اشتباهند. دشمن به کسی رحم نخواهد کرد. سود اصلی در این معرکه ها را همان کسانی می برند که اتحاد اسلام را مانع جدی سلطه طلبی ها و زیاده خواهیهای خود می دانند.
من با تاسی به حضرت امام و به سهم خویش اعلام می کنم مردم ایران و مسئولین نظام جمهوری اسلامی دستهای خویش را برای عقد اخوت و پیمان وحدت با عموم ملتهای مسلمان و دولتهائی که منافع و منفعت دشمنان دین خدا را بر منافع امت اسلام ترجیح نمی دهند، دراز کرده و آماده است همچون گذشته بهای لازم را برای پیشخدمتی در این راه بپردازد.
در پایان سخن بار دیگر خود و شما و همه دلسوختگان مسلمان را نسبت به خطیر بودن شرایط کنونی جهان اسلام هشدار می دهم و این تذکر رهائی بخش الهی را یادآور می شوم که: "واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذ کم منها".
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تبلیغات