اصول و فنون پژوهش
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اصل اول:
«تصور ما از یک فعالیت، روشهاى ما را در خصوص آن، تعیّن مىبخشد».
پژوهش مانند سایر حوزههاى حرفهاى، محتاج اصول، مبانى و فنون معینى است. صحت، دقت و اعتبار علمى نتایج تحقیق و کارایى و اثر بخشى آن منوط بر اصول و فنون پژوهش است. در کتاب روششناسى مطالعات دینى، بحث از اصول را به صورت پراکنده و البته ناقص به میان آوردهایم. اکنون مجالى است تا به هر یک از اصول راهبردى پژوهش به صورت مستقل توجه کنیم. به یارى خداوند متعال، هر اصلى، طى مقالهاى کوتاه و با جهتگیرى کاربردى ارائه مىشود و نخستین اصل بر ارتباط تصور فرد از تحقیق و روشهاى او و بالتبع ارتباط تصور محقق از پژوهش و میزان موفقیت وى ناظر است.
هدف از این مقالات ارائه اصول و فنونى است که کارایى و اثر بخشى تحقیق را افزایش مىدهد.
طرح مسئله
رمز و راز موفقیت افراد در مشاغل چیست؟ چرا فلانى استاد موفقى است و آن یکى نه؟ چرا این شخص مدیر موفقى است و آن یکى نه؟ چرا فلان پژوهشگر کامروا است و آن دیگر چنین نیست؟ گاهى گفته مىشود موفقیت مرهون خوش استعدادى و هوش سرشار افراد است، این تبیین روان شناختى قابل تأمل است؛ زیرا امروزه بر اساس تحقیقات تجربى نوین هوش شناختى IQ تنها یک درصد در موفقیت افراد بسیار موفق نقش دارد. علاوه بر آن تبیینهاى روان شناختى راه الگو قرار دادن افراد موفق را مىبندد.
ممکن است گفته شود، موفقیت در گرو روشهاى شایسته است و البته این تبیین روش شناختى درست است و مهم، اما نه کامل؛ زیرا از طرفى موفقیت یک انتخاب است و نه شانس و از طرف دیگر ممکن است از رمز و راز توفیق فرد در برگرفتن روشهاى شایسته نیز سؤال شود. چرا آدمهاى موفق روشهاى شایسته را بر مىگزینند؟ به عنوان مثال، در حوزه مدیریت غالب مدیران بر ضرورت اعتماد آفرینى واقفند و براى ایجاد اعتماد محیط نسبت به سازمان، هزینههاى زیادى مىکنند؛ اما چرا غالبا ناکام هستند؟ اگر گفته شود: آنها بر روش ایجاد اعتماد واقف نیستند، مىتوان پرسید چرا مدیران از برگرفتن روشهاى درست اعتماد آفرینى ناکامند؟
تبیین شناخت گرایانه از موفقیت و ناکامى، به ذهنیت و تصور فرد از فعالیت اشاره مىکند. انسانها بر حسب تصورى که از یک فعالیت دارند، روشها و ابزارها را تعریف کرده و آنها را بر مىگزینند. اگر مدیرى در اخذ روشهاى اعتماد آفرینى ناموفق است، عمدتا به علت آن است که تصورى نارسا از اعتماد آفرینى دارد. تصور ناقص از یک فعالیت. موجب بر گرفتن ابزارهاى ناشایست است. این اصل که به ظاهر بدیهى و بى نیاز از توضیح است، غالبا در فعالیتهاى حرفهاى به ویژه در برنامههاى آموزشى، تبلیغى و پژوهشى سخت مورد غفلت واقع مىشود.
موفقیت در روش و انجام آن <-------- تصور کامل و دقیق از یک فعالیت
توجه به این اصل و نقد تصور خویش از ارزش داورى و اظهار نظر فرد از قضاوتهاى خصمانه ناشى از جهل الناس اعداء لما جهلوا باز مىدارد. به عنوان مثال، به محض شنیدن امرى جدید، مانند اخلاق حرفهاى، به رد و طرد آن نپردازیم، بلکه ابتدا بپرسیم من چه تصورى از اخلاق حرفهاى دارم؟ آیا خصومت و انکار من ناشى از جهل و فقدان تصور دقیق و کامل از آن است؟ بر اساس این اصل موفقیت محقق در مقام تحقیق منوط به تصویر دقیق و کامل وى از پژوهش و فعالیتهاى مربوط به آن است.
تصور ما از پژوهش
در غالب کارگاههاى روش تحقیق، پس از توضیح این اصل از شرکت کنندگان مىخواستم تا تصور خود را از پژوهش ترسیم کنند. آنها بلافاصله به نوشتن تعریف خویش از پژوهش مىپرداختند و چون یادآور مىشدم که از این اصل به ظاهر روشن غافل شدهاند، انگشت تعجب به دهان مىگزیدند؛ زیرا عمل تعریف یکى از فعالیتهاى پژوهشى است و هر کسى بر اساس تصورى که از این عمل (تعریف)دارد، امور را تعریف مىکند و بر اساس اصل یادشده، قبل از ارائه تعریف پژوهش، باید بپرسیم تصور ما از تعریف چیست؟ آیا با تعریف بر آن هستیم ماهیت شىء را بشناسیم یا آن را از هر چه غیر او است متمایز سازیم و یا صرفا به تمایز آن از امور مشابه و مشتبه توجه داریم؟ بر حسب انگارهاى که از تعریف داریم به تعریف مىپردازیم. همچنین است مقام استدلال، یکى از عوامل مهم قوت و ضعف ادله، تصویر کامل و یا ناقص استدلال کننده از استدلال است. اگر کسى نقد را همان رد و افشاگرى جنبههاى منفى تلقى کند، بر حسب همین تلقى از سنجش و بیان بىطرفانه ضعفها و قوتها ناکام مىماند.
براساس اصل یاد شده، پیش از پژوهش، باید تصور خود را از آن نقادى کنیم. وقتى در تحقیق مسئلهاى بر آن هستیم تا مطالعه تاریخى یا تطبیقى را اخذ کنیم، ابتدا باید تصور خود را از مطالعه تطبیقى یا مطالعه تاریخى مورد بررسى قرار دهیم. کسانى که مطالعه تطبیقى را به معناى انطباق چیزى بر چیزى مىانگارند؛ البته آنها در این مطالعه، از مشابهتها خواهند پرسید و کسانى که مطالعه تطبیقى را به معناى کشف اختلافها مىدانند، در مطالعه خویش در پى خلافها خواهند بود. کسانى تطبیق را هدف مىانگارند و کسانى دیگر، آن راصرفا ابزار فهم عمیقتر مسئله مىدانند. با تأمل بر اصل یادشده، ناکامى بسیارى از تحقیقات رایج در پایان نامههاى تحصیلى در مقاطع مختلف تبیینپذیر مىشود. محققى ادعاى بررسى سیمانتیکى دارد؛ اما در تحقیق وى چنین مطالعهاى دیده نمىشود. در این مقام بیش از هر امرى تصور محقق از آنچه ادعا کرده، محل تأمل و نقد است.
اصل تعین بخشى تصور ما از یک رفتار، نسبت به روشها و ابزارها اقتضا مىکند تا بپرسیم پژوهش چیست؟ با آموزش، تبلیغ و اطلاع رسانى چه تمایزى دارد؟ گاهى واژه تحقیق و مطالعه را به معناى بسیار فراگیر و عام به کار مىبریم و هر گونه مطالعه و نگارش را تحقیق مىانگاریم و گاهى با عنایت به تمایز برنامه پژوهشى از برنامههاى آموزشى، اطلاع رسانى و ترویج و تبلیغ، از هویت پژوهش مىپرسیم. فرایند پژوهش را باید به گونهاى تصور کرد که آن را از فرایندهاى دیگر، چون: تفکر، آموزش و اطلاع رسانى بازشناخت. به عنوان مثال، بین کار جادوگران و طالع بینان با فعالیت پژوهشگران چه تفاوتى است؟ آنها هم به موضوع عینى مىپردازند و در جستوجوى طریقى براى تاثیر بر واقعیتاند و مىخواهند واقعیت را هدایت کنند و بر آن حاکم باشند، کسب اقتدار کنند و در نهایت هم به نظام معرفت گونه مىرسند. پس تفاوت در چیست؟
اگر کسى از پژوهش تصور فرایند محورى داشته باشد، نسبت به کسى که فاقد این تصور است، از موفقیت بیشترى در تحقیق مىتواند برخوردار باشد. اگر محققى تصور مسئله محورانه از پژوهش داشته باشد، نسبت به فردى که آن را موضوع محور تلقى مىکند، کام رواتر است. اگر کسى نوآورى را از مقومات پژوهش تلقى کند، به تحقیق با موازین علمى و جهانى نزدیکتر مىگردد.
فصل نخست روششناسى مطالعات دینى به شما کمک مىکند تا تصور خویش از پژوهش را نقد کنید و براى ارزیابى تلقى خود از فعالیتهاى مربوط به پژوهش، از دیگر فصلهاى آن مىتوانید بهرهمند شوید.
بر حسب اصل یاد شده، نقد و ارزیابى تصور ما از پژوهش و همه فعالیتهاى آن، اولویت پیدا مىکند. در این ارزیابى بایدمشخص کنیم که تا چه اندازهاى تصور کامل و دقیق داریم و تا چه اندازهاى با تصور تحویلى نگرانه، ناقص و وارونه به انجام یک فعالیت اقدام مىکنیم.
تعریف پژوهش
پژوهش در درجه اول یک فرایند داراى سامان و نظام است که مراحل مختلف و به هم پیوستهاى دارد. موفقیت در هر مرحله، منوط به موفقیت در مرحله پیشین است. مهمترین خصلت این فرایند، زایایى، بارورى و تولید است. پژوهش فرایندى است که به نوآورى مىانجامد. ملاک نوآورى، گستره و شاخهاى از علوم است که پژوهش به آن متعلق مىباشد. بنابراین، تصور نگارنده از پژوهش چنین است:
«پژوهش، پردازش اطلاعات است، با فرایند نظاممند، متعلق به گستره خاصى از علوم، داراى هویت جمعى و متضمن نوآورى».(1)
پی نوشت:
________________________________________
1. روششناسى مطالعات دینى، ص 25
«تصور ما از یک فعالیت، روشهاى ما را در خصوص آن، تعیّن مىبخشد».
پژوهش مانند سایر حوزههاى حرفهاى، محتاج اصول، مبانى و فنون معینى است. صحت، دقت و اعتبار علمى نتایج تحقیق و کارایى و اثر بخشى آن منوط بر اصول و فنون پژوهش است. در کتاب روششناسى مطالعات دینى، بحث از اصول را به صورت پراکنده و البته ناقص به میان آوردهایم. اکنون مجالى است تا به هر یک از اصول راهبردى پژوهش به صورت مستقل توجه کنیم. به یارى خداوند متعال، هر اصلى، طى مقالهاى کوتاه و با جهتگیرى کاربردى ارائه مىشود و نخستین اصل بر ارتباط تصور فرد از تحقیق و روشهاى او و بالتبع ارتباط تصور محقق از پژوهش و میزان موفقیت وى ناظر است.
هدف از این مقالات ارائه اصول و فنونى است که کارایى و اثر بخشى تحقیق را افزایش مىدهد.
طرح مسئله
رمز و راز موفقیت افراد در مشاغل چیست؟ چرا فلانى استاد موفقى است و آن یکى نه؟ چرا این شخص مدیر موفقى است و آن یکى نه؟ چرا فلان پژوهشگر کامروا است و آن دیگر چنین نیست؟ گاهى گفته مىشود موفقیت مرهون خوش استعدادى و هوش سرشار افراد است، این تبیین روان شناختى قابل تأمل است؛ زیرا امروزه بر اساس تحقیقات تجربى نوین هوش شناختى IQ تنها یک درصد در موفقیت افراد بسیار موفق نقش دارد. علاوه بر آن تبیینهاى روان شناختى راه الگو قرار دادن افراد موفق را مىبندد.
ممکن است گفته شود، موفقیت در گرو روشهاى شایسته است و البته این تبیین روش شناختى درست است و مهم، اما نه کامل؛ زیرا از طرفى موفقیت یک انتخاب است و نه شانس و از طرف دیگر ممکن است از رمز و راز توفیق فرد در برگرفتن روشهاى شایسته نیز سؤال شود. چرا آدمهاى موفق روشهاى شایسته را بر مىگزینند؟ به عنوان مثال، در حوزه مدیریت غالب مدیران بر ضرورت اعتماد آفرینى واقفند و براى ایجاد اعتماد محیط نسبت به سازمان، هزینههاى زیادى مىکنند؛ اما چرا غالبا ناکام هستند؟ اگر گفته شود: آنها بر روش ایجاد اعتماد واقف نیستند، مىتوان پرسید چرا مدیران از برگرفتن روشهاى درست اعتماد آفرینى ناکامند؟
تبیین شناخت گرایانه از موفقیت و ناکامى، به ذهنیت و تصور فرد از فعالیت اشاره مىکند. انسانها بر حسب تصورى که از یک فعالیت دارند، روشها و ابزارها را تعریف کرده و آنها را بر مىگزینند. اگر مدیرى در اخذ روشهاى اعتماد آفرینى ناموفق است، عمدتا به علت آن است که تصورى نارسا از اعتماد آفرینى دارد. تصور ناقص از یک فعالیت. موجب بر گرفتن ابزارهاى ناشایست است. این اصل که به ظاهر بدیهى و بى نیاز از توضیح است، غالبا در فعالیتهاى حرفهاى به ویژه در برنامههاى آموزشى، تبلیغى و پژوهشى سخت مورد غفلت واقع مىشود.
موفقیت در روش و انجام آن <-------- تصور کامل و دقیق از یک فعالیت
توجه به این اصل و نقد تصور خویش از ارزش داورى و اظهار نظر فرد از قضاوتهاى خصمانه ناشى از جهل الناس اعداء لما جهلوا باز مىدارد. به عنوان مثال، به محض شنیدن امرى جدید، مانند اخلاق حرفهاى، به رد و طرد آن نپردازیم، بلکه ابتدا بپرسیم من چه تصورى از اخلاق حرفهاى دارم؟ آیا خصومت و انکار من ناشى از جهل و فقدان تصور دقیق و کامل از آن است؟ بر اساس این اصل موفقیت محقق در مقام تحقیق منوط به تصویر دقیق و کامل وى از پژوهش و فعالیتهاى مربوط به آن است.
تصور ما از پژوهش
در غالب کارگاههاى روش تحقیق، پس از توضیح این اصل از شرکت کنندگان مىخواستم تا تصور خود را از پژوهش ترسیم کنند. آنها بلافاصله به نوشتن تعریف خویش از پژوهش مىپرداختند و چون یادآور مىشدم که از این اصل به ظاهر روشن غافل شدهاند، انگشت تعجب به دهان مىگزیدند؛ زیرا عمل تعریف یکى از فعالیتهاى پژوهشى است و هر کسى بر اساس تصورى که از این عمل (تعریف)دارد، امور را تعریف مىکند و بر اساس اصل یادشده، قبل از ارائه تعریف پژوهش، باید بپرسیم تصور ما از تعریف چیست؟ آیا با تعریف بر آن هستیم ماهیت شىء را بشناسیم یا آن را از هر چه غیر او است متمایز سازیم و یا صرفا به تمایز آن از امور مشابه و مشتبه توجه داریم؟ بر حسب انگارهاى که از تعریف داریم به تعریف مىپردازیم. همچنین است مقام استدلال، یکى از عوامل مهم قوت و ضعف ادله، تصویر کامل و یا ناقص استدلال کننده از استدلال است. اگر کسى نقد را همان رد و افشاگرى جنبههاى منفى تلقى کند، بر حسب همین تلقى از سنجش و بیان بىطرفانه ضعفها و قوتها ناکام مىماند.
براساس اصل یاد شده، پیش از پژوهش، باید تصور خود را از آن نقادى کنیم. وقتى در تحقیق مسئلهاى بر آن هستیم تا مطالعه تاریخى یا تطبیقى را اخذ کنیم، ابتدا باید تصور خود را از مطالعه تطبیقى یا مطالعه تاریخى مورد بررسى قرار دهیم. کسانى که مطالعه تطبیقى را به معناى انطباق چیزى بر چیزى مىانگارند؛ البته آنها در این مطالعه، از مشابهتها خواهند پرسید و کسانى که مطالعه تطبیقى را به معناى کشف اختلافها مىدانند، در مطالعه خویش در پى خلافها خواهند بود. کسانى تطبیق را هدف مىانگارند و کسانى دیگر، آن راصرفا ابزار فهم عمیقتر مسئله مىدانند. با تأمل بر اصل یادشده، ناکامى بسیارى از تحقیقات رایج در پایان نامههاى تحصیلى در مقاطع مختلف تبیینپذیر مىشود. محققى ادعاى بررسى سیمانتیکى دارد؛ اما در تحقیق وى چنین مطالعهاى دیده نمىشود. در این مقام بیش از هر امرى تصور محقق از آنچه ادعا کرده، محل تأمل و نقد است.
اصل تعین بخشى تصور ما از یک رفتار، نسبت به روشها و ابزارها اقتضا مىکند تا بپرسیم پژوهش چیست؟ با آموزش، تبلیغ و اطلاع رسانى چه تمایزى دارد؟ گاهى واژه تحقیق و مطالعه را به معناى بسیار فراگیر و عام به کار مىبریم و هر گونه مطالعه و نگارش را تحقیق مىانگاریم و گاهى با عنایت به تمایز برنامه پژوهشى از برنامههاى آموزشى، اطلاع رسانى و ترویج و تبلیغ، از هویت پژوهش مىپرسیم. فرایند پژوهش را باید به گونهاى تصور کرد که آن را از فرایندهاى دیگر، چون: تفکر، آموزش و اطلاع رسانى بازشناخت. به عنوان مثال، بین کار جادوگران و طالع بینان با فعالیت پژوهشگران چه تفاوتى است؟ آنها هم به موضوع عینى مىپردازند و در جستوجوى طریقى براى تاثیر بر واقعیتاند و مىخواهند واقعیت را هدایت کنند و بر آن حاکم باشند، کسب اقتدار کنند و در نهایت هم به نظام معرفت گونه مىرسند. پس تفاوت در چیست؟
اگر کسى از پژوهش تصور فرایند محورى داشته باشد، نسبت به کسى که فاقد این تصور است، از موفقیت بیشترى در تحقیق مىتواند برخوردار باشد. اگر محققى تصور مسئله محورانه از پژوهش داشته باشد، نسبت به فردى که آن را موضوع محور تلقى مىکند، کام رواتر است. اگر کسى نوآورى را از مقومات پژوهش تلقى کند، به تحقیق با موازین علمى و جهانى نزدیکتر مىگردد.
فصل نخست روششناسى مطالعات دینى به شما کمک مىکند تا تصور خویش از پژوهش را نقد کنید و براى ارزیابى تلقى خود از فعالیتهاى مربوط به پژوهش، از دیگر فصلهاى آن مىتوانید بهرهمند شوید.
بر حسب اصل یاد شده، نقد و ارزیابى تصور ما از پژوهش و همه فعالیتهاى آن، اولویت پیدا مىکند. در این ارزیابى بایدمشخص کنیم که تا چه اندازهاى تصور کامل و دقیق داریم و تا چه اندازهاى با تصور تحویلى نگرانه، ناقص و وارونه به انجام یک فعالیت اقدام مىکنیم.
تعریف پژوهش
پژوهش در درجه اول یک فرایند داراى سامان و نظام است که مراحل مختلف و به هم پیوستهاى دارد. موفقیت در هر مرحله، منوط به موفقیت در مرحله پیشین است. مهمترین خصلت این فرایند، زایایى، بارورى و تولید است. پژوهش فرایندى است که به نوآورى مىانجامد. ملاک نوآورى، گستره و شاخهاى از علوم است که پژوهش به آن متعلق مىباشد. بنابراین، تصور نگارنده از پژوهش چنین است:
«پژوهش، پردازش اطلاعات است، با فرایند نظاممند، متعلق به گستره خاصى از علوم، داراى هویت جمعى و متضمن نوآورى».(1)
پی نوشت:
________________________________________
1. روششناسى مطالعات دینى، ص 25