آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

حوزه‏هاى علمیه از بدو تأسیس تا به حال، آموزش و پژوهش را همانند دو بال پرواز براى مراکز علمى تلقى کرده است؛ به طورى که بسیارى از بزرگان و آن، با نام تألیفاتشان مشهورند، نام‏آورانى هم چون صاحب جواهر، صاحب عروه و صاحب مفتاح الکرامه.
هر چند حوزه‏هاى علمیه، محققان مبرزى مانند مرحوم آیت اللّه‏ خوئى، امام خمینى(ره)، شهید صدر و شهید مطهرى داشته و دارد محصولات پژوهشى آنان نتیجه تلاش‏هاى فردى بوده و حوزه نه در متن برنامه‏هاى درسى، نه در کنار آن و نه به صورت دروس جنبى جایى براى پژوهش در نظر نگرفته است و برنامه مدونى جهت به کارگیرى استعدادهاى درخشان در امر پژوهش نداشته است.
تنها جایى که این استعدادها مى‏توانستند عملاً امکان رشد و شکوفایى داشته باشند، مراکز تحقیقاتى بود که بنا به ضرورت، از سال‏هاى قبل از انقلاب به صورت جسته و گریخته تأسیس شده و به کار خود ادامه مى‏دادند. هر چند تعداد این مراکز در سال‏هاى قبل از انقلاب بسیار اندک بود ولى به برکت انقلاب اسلامى در طى سالیان پس از انقلاب تعدادشان همواره رو به فزونى گذاشته است.
گسترش مراکز تحقیقاتى در حوزه‏هاى علمیه تلاشى است در جهت بسط سنت مبارک تحقیق که باید براى ارتقاى کیفى آن تلاش نمود؛ بنابراین، تحقیق حاضر که تلاشى است براى پربارتر کردن امر تحقیق در حوزه، با کشف و برشمردن علل رشد و تأسیس این مراکز، در پى به دست آوردن راز تحول کیفى و کمّى این مراکز است تا با استفاده از آن‏ها بتوان در تحولات کیفى و کمى این مراکز موفق بود.
در این تحقیق سه سؤال تحقیقى و یازده فرضیه وجود دارد که به سؤال‏هاى تحقیقى اشاره مى‏کنیم:
1. چه علل و عواملى موجب تأسیس و افزایش مراکز تحقیقاتى حوزه علمیه قم بعد از انقلاب اسلامى شده است؟
2. چه علل و عواملى موجب رشد و توسعه این مراکز شده است؟
3. آیا این مراکز در عمر دو دهه خود به سوى هم‏گرایى، تمرکز یافتن، تقسیم کار، تخصصى شدن، برنامه‏دار شدن و نظایر آن که مى‏تواند حاکى از پیشرفت، توسعه یافتگى و اعتلاى آن‏ها باشد پیش رفته‏اند یا هم‏چنان به همان صورت منفرد، جدا جدا و غیرمرتبط با یکدیگر، بدون برنامه درازمدت در حرکتند؟
این تحقیق براى پاسخ به سه پرسش فوق، از یک بخش مقدماتى و چهار فصل اصلى تشکیل یافته است. بخش مقدماتى به کلیات تحقیق و تعریف کلیدواژه‏ها و مفاهیم مى‏پردازد و فصل اول، چارچوب نظرى تحقیق را تشکیل مى‏دهد که در آن از مباحث نظرى ماکس، وبر و پارسوتر در علل ایجاد و رشد سازمان‏ها، هم‏چنین از مباحث جامعه‏شناسى علم، در برشمردن علل رشد علم و تحقیقات علمى و ارائه مدل، استفاده شده است.
بخش انتهایى این فصل براى پاسخ‏گویى به سؤال سوم، ابعاد ساختار سازمانى (پیچیدگى، رسمیت و تمرکز) و هم‏چنین انواع ساختارهاى سازمانى را برشمرده است.
در فصل دوم روش تحقیق، طرز تهیه پرسش‏نامه، چگونگى توزیع، جمع‏آورى و تحلیل آن‏ها، جامعه آمارى، چگونگى تهیه معرف‏ها، روش سنجش سؤالات تحقیق و چگونگى تهیه فرضیات تحقیق شرح داده شده است.
فصل سوم داراى دو بخش است که در بخش اول آن یافته‏هاى پرسش‏نامه‏ها توصیف شده، جداول مربوطه و در صورت لزوم نمودار رسم شده توزیع فراوانى و درصدى هر متغیر، نشان داده شده است.
در بخش دوم که داراى سه قسمت است، نخست در قسمت اول و دوم آن، فرضیات تحقیق (با استفاده از آزمون فى 2) آزمون شده و در صورت معنادار بودن، میزان همبستگى آن‏ها مشخص گردیده است آن‏گاه در قسمت سوم، گویه‏هاى مربوط به سؤال تحقیق با استفاده از طیف تراکمى کیلرت تحلیل شده‏اند.
فصل چهارم به تحلیل نهایى و نتیجه‏گیرى اختصاص دارد که با توجه به نتایج آمارى حاصله پاسخ سؤالات تحقیق به دست مى‏آید.
پاسخ سؤال اول
1. وقتى امکانات مادى (به هر دلیل) براى فرد فراهم شود، معمولاً در جایى سرمایه‏گذارى مى‏کند که مطابق ارزش‏ها و هنجارهاى فرهنگى خودش باشد؛ (مثلاً تاجر در تجارت و صنعت‏گر در تأسیس کارخانه). از آن‏جایى که مهم‏ترین ارزش‏هاى فرهنگى حوزه، نشر معارف دینى است؛ بعضى از علما که امکانات مالى معتنابهى به دست مى‏آورند، تأسیس مرکز تحقیقاتى‏را یکى از اولویت‏هاى سرمایه‏گذارى خود قرار مى‏دهند و به همین دلیل 6/83 درصد پاسخ‏گویان گفته‏اند: نشر معارف دینى در تأسیس مؤسسه تحقیقاتى‏شان بسیار مؤثر بوده است. براى همین است که به کرات مى‏بینیم مرکز تحقیقاتى‏اى تأسیس شده اما بعد از مدتى که امکانات مالى اولیه‏اش به پایان مى‏رسد، رو به افول مى‏گذارد و بعضا به تعطیلى مى‏کشد.
2. یکى دیگر از عوامل بسیار مؤثر در تأسیس مراکز تحقیقاتى، تغییرات تکنیکى و فرهنگى در حوزه است. تغییرات تکنیکى همانند: ورود رایانه و ابزارهاى وابسته به آن، پیش‏رفت در صنعت چاپ و افزایش حجم اطلاعات و روش‏هاى جدید دست‏یابى به آن‏ها. تغییرات فرهنگى مثل: تغییر انگیزه‏ها، تغییر نظام پاداش‏دهى، تغیییر ارزش‏ها، تغییر کنش‏هاى انسانى (تغییر کنش عقلانى معطوف به ارزش به سوى کنش عقلانى معطوف به هدف).
در نهایت با توجه به آمارهاى به دست آمده، تنها حدود 15 درصد از این مراکز مستقیما به وسیله دولت و براى رفع نیاز حوزه دینى حکومت اسلامى، تأسیس شده است.
پاسخ سؤال دوم
1. ورود حجم بزرگى ازاستعدادهاى درخشان به عرصه کار تحقیقى؛
2. تغییرات تکنیکى و فرهنگى (فوق‏الذکر)؛
3. برنامه‏ریزى براى رشد و توسعه و هم‏چنین جذب بودجه‏هاى عمومى مثل سهم امام.
پاسخ سؤال سوم
باید گفت که هر چند این مراکز تحولات سازمانى خوبى داشته‏اند ولى هنوز تا حد مطلوب، بسیار فاصله دارند. مثلاً «پیچیدگى» تقریبا متوسط (34/49%) مى‏باشد؛ به عبارت دیگر هماهنگى اثربخش و روش‏هاى کنترل، چندان به چشم نمى‏خورد.
تنها «رسمیت» در این مراکز بالاست (7/75%) به عبارت دیگر وظایف مشخص، قوانین و مقررات زیاد و دستورالعمل‏هاى روشنى در خصوص فرایند کار وجود دارد.
«تمرکز» در این مراکز بیش از حد وسط (6/62%) مى‏باشد. به عبارت دیگر اولاً اعتماد مدیران به زیردستان پایین بوده و ثانیا مدیران ارشد، افراد را چندان در تعبیر و تفسیر اطلاعات جهت اخذ تصمیم مشارکت نمى‏دهند.

تبلیغات