آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

اگر از منظرى که اسلام به نظام سیاسى و دستگاه مدیریت و رهبرى جامعه مى‏نگرد نگاه شود و اگر ارتباط تنگاتنگى که نظام امامت و ولایت امر با کلیت دین و احکام شریعت و هدایت جامعه دارد در نظر آید، آن‏گاه این سخن که یکى از اساسى‏ترین و گسترده‏ترین مباحث در حوزه‏هاى کلامى و فقهى، ترسیم و تبیین نظام سیاسى و راه‏کارهاى اداره جامعه توسط حکومت اسلامى مى‏باشد، ادعاى گزافى شمرده نخواهد شد . پس از قرن‏ها، آن‏چه پس از یک دوره کوتاه در تاریخ اولیه اسلام، مى‏تواند تجربه عملى حضور اندیشه ناب اسلامى در قدرت سیاسى به شمار آید، عمرى بسیار کوتاه دارد که اینک در بیست‏وسومین سال حیات آن به سر مى‏بریم . دیگران در قرون گذشته به مقتضاى حضور عملى‏شان در حکومت، تلاش‏هاى علمى و نظریه‏پردازى‏هاى قابل ذکرى را داشته‏اند . اما اندیشه ناب اسلامى قرن‏ها از این فرصت محروم مانده و عالمان و فقیهان شیعى، على‏رغم جهاد علمى مستمر خود و گشایش باب اجتهاد در مقابل آنان عملا کمتر توانسته‏اند دیدگاه‏ها و نظریه‏پردازى‏هاى خویش در حوزه اندیشه و فقه سیاسى را به بوته آزمایش گزارند و آفاق جدید و پرسش‏هاى نوپیدا را به روى اندیشه خلاق و اجتهاد زنده و ادبیات دین‏شناسى خویش در حوزه مباحث‏حکومت و نظام امامت و حاکمیت‏سیاسى دین بگشایند . و با این سرگذشت جاى شگفتى نیست که رهبر معظم انقلاب، پس از گذشت دو دهه از پیروزى انقلاب خطاب به جمعى از محققان در مباحث اندیشه و فقه سیاسى آرزو کنند: «اى کاش از اول انقلاب، یکصد نفر از قبیل شماها پیدا مى‏شدند که نه به جنگ کار داشتند و نه به دولت، مى‏رفتند، مى‏نشستند و این مسایل را براى نظام اسلامى تحقیق مى‏کردند!» (1)
امروز که نظام مقدس جمهورى اسلامى، با پرسش‏ها و چالش‏هاى بسیارى در ترسیم مبانى مشروعیت و تبیین ساختار سیاسى و مدیریتى خود مواجه است و على‏رغم تلاش‏هاى گسترده‏اى که در دفاع علمى از مبانى نظرى و فقهى نظام و ساختار آن از یک‏سو و تکمیل و تثبیت‏ساختار حکومت و نیازهاى کاربردى آن در چارچوب قانون اساسى صورت گرفته، حجم وسیعى از نیازهاى علمى و پژوهشى و پرسش‏هاى روزافزون برجاى مانده، حقیقت این گفته رهبرى که پرداختن به این امر از موضوعى حیاتى چون جنگ نیز مهم‏تر بوده است، آشکار خواهد شد .
نظامى که با تکیه بر ایمان و معرفت مؤمنان و هدایت عالمان دین و رهبرى شخصیت‏بى‏نظیرى چون حضرت امام خمینى (ره)، پیروزمندانه سال‏هاى بسیار دشوار را پشت‏سر گذاشته است، باید بتواند از بقاى مشروعیت و کلیت‏ساختار خود عالمانه دفاع کند، به پرسش‏ها و شبهه‏افکنى‏ها پاسخ دهد و مهم‏تر این‏که نیازهاى علمى کاربردى خود در بخش‏هاى مختلف به‏ویژه حوزه‏هایى که مستقیما به دین و احکام شرعى و فقه سیاسى مربوط مى‏شود را برآورده سازد . و این تنها به مدد تلاش علمى گسترده و جامعه اندیشمندان و فرزانگان مراکز دانش و پژوهش به‏ویژه حوزه‏هاى علوم اسلامى ممکن خواهد بود . عالمان و اندیشمندانى که ارزش تلاش علمى و پژوهشى آنان، فضیلت جنگ و جهاد را نیز در خود جاى مى‏دهد و به بیان نبوى (ص) بر ارزش شهادت نیز رجحان دارد . (2)
در این فرصت، نخست‏برخى نکات کلى را که عنایت‏به آن‏ها مى‏تواند در چگونگى پرداختن به پژوهش در حوزه فقه و اندیشه سیاسى مفید افتد به‏اجمال بازگو مى‏کنیم . این نکته‏ها که با الهام‏گیرى از تاکیدهاى رهبر معظم انقلاب در همین خصوص فراهم آمده، هرچند امورى پذیرفته شده و مورد توجه محققان است اما بازگویى و تاکید دوباره بر آن‏ها خالى از لطف نیست .
سپس به‏اختصار تمام نمونه‏اى از موضوعات که به نظر مى‏رسد توجه خاص پژوهشگران حوزه دین و علوم اسلامى را مى‏طلبد پیشنهاد مى‏گردد . و صد البته مسایل و پرسش‏هایى از این دست، فراوان است که شرح آن از حوصله این فرصت کوتاه بیرون مى‏باشد .
بخش اول: نکات کلى
در این بخش، از میان بایسته‏هایى که چارچوب کلى پژوهش در حوزه اندیشه و فقه سیاسى را پیش روى مى‏نهد به نظر مى‏رسد توجه به پنج نکته اساسى، ضریب ثمردهى و راه‏گشایى و سطح تحقیقات و اطمینان به دست‏آوردهاى تحقیق را به نحو چشم‏گیرى افزایش خواهد داد .
یکم . رسالت توجیه، تبیین و تعمیق اندیشه سیاسى
بارها تعبیر بلند و رساى امام صادق (ع) در ستایش عالمان شیعه را خوانده‏ایم که آنان «مرزبانان اندیشه و ایمان‏» به شمار مى‏روند، نفوذگاه‏هاى دشمن را مى‏شناسند و راه ورود عاملان گمراهى و سلطه مبلغان انحراف از حق و حکومت آن را مى‏بندند . (3)
امروز مرزبانى اندیشه‏ها و باورهاى ناب اسلامى و نفوذناپذیر کردن مرزهاى فکرى و اعتقادى جامعه به‏ویژه نسل پاک و مستعد جوان، جز به مدد تبیین، توجیه و مستندسازى و تعمیق این اندیشه‏ها و باورها امکان ندارد . و تردیدى نیست که طرح عالمانه اندیشه سیاسى اسلام و مباحث‏حکومت اسلامى و مدیریت دینى چنان که اشاره شد، بیش‏ترین سهم را در این مرزبانى دارد . اگر در سخن حضرت باقر (ع) «بیان‏» ، پایه و عماد دانش به شمار رفته است مى‏تواند ناظر به همین نکته باشد . چراکه «علم‏» بى‏بیان ، سرنوشتى جز زوال ندارد و «عالم‏» بى‏بیان، با کدام ابزار و سلاح مى‏خواهد مرزبانى کند . (4)
عالمانى که حافظ مرزهاى توحید و ولایت در معناى وسیع آنند، نه‏تنها مانع نفوذ افکار بیگانه به داخل سرزمین اندیشه و عمل کسانى‏اند که تاب برابرى و مقاومت ندارند، بلکه به تعبیر زیباى تقوى (ع) چه بسیار مردگانى را که به برکت کتاب الهى و فهم درست آن شفا مى‏دهند و چه بسیار کشتگان تیغ گمراه‏گرى شیطان را که دوباره زنده مى‏سازند و چه گمراهان سرگردانى را که به کوثر حقیقت هدایت مى‏کنند، اینان بى‏تردید عالمانى‏اند که حیات خویش را در گرو نجات بندگان از هلاکت و گمراهى مى‏گذارند:
انهم یحیون بکتاب الله الموتى ویبصرون بنور الله من العمى کم من قتیل لابلیس قد احیوه وکم من تائه ضال قدهدوه یبذول دماءهم دون هلکة العباد . (5)
سخن مقام معظم رهبرى نیز تاکیدى است‏بر همین مسؤولیت:
فضاى جوان کشور، امروز نیازمند توجیه و تبیین است; همه‏چیز هم با تبیین درست مى‏شود . بنده از اول هم عقیده‏ام همین است; قبل از انقلاب هم عمده کارى که من بر عهده خودم مى‏دانستم و دنبال آن بودم در دوره مبارزات و این‏ها همین بود; کار تبیینى و توجیهى و تعمیق یک فکر در ذهن نسل‏هاى فعال; یعنى نسل جوان . امروز هم قضیه ما همین است . (6)
دوم . گسترش زمینه‏هاى پژوهش و گشودن آفاق جدید
گذشته حوزه‏هاى علوم اسلامى و آثار علمى که از گذشته مانده است، نشان مى‏دهد مراکز دانش و حوزه‏هاى پژوهش ما به فراخور نیازهاى روز و پرسش‏هاى تازه، دست‏آوردهاى بسیار گسترده‏اى داشته‏اند اما باید اذعان کرد که حجم اصلى تلاش علمى حوزه‏هاى علوم اسلامى در دو سده اخیر، به تعمیق علوم و ابواب موجود و پرسش‏هاى گذشته اختصاص یافته و در عین ژرف‏کاوى، در زمینه گسترش آن به تناسب نیازها به دلایلى که اجمالا پیداست، تلاش لازم صورت نگرفته است و صرف نیروى علمى و پژوهشى حوزه‏ها در تعمیق هرچه بیشتر مسایل موجود، گشودن زمینه‏هاى تازه فکرى و پژوهشى به‏ویژه در حوزه فلسفه و فقه سیاسى را محدود ساخته است . تا جایى که اساسا به حذف برخى کتب و ابواب اجتماعى و سیاسى فقه در برخى محافل و یا منابع اجتهادى منتهى شده است و تلاش‏هاى دو دهه گذشته، تنها توانسته است‏بخش کوچکى از این کاستى را جبران کند . با این واقعیت نگران‏کننده که حجم پرسش‏ها، ابهامات و چالش‏هاى پیش‏روى بسیار بیشتر از تلاش‏هاى صورت گرفته مى‏باشد . به بیان رهبر فرزانه انقلاب:
بدون تحقیق، بدون تعمق و فتح سرزمین‏هاى تازه فکرى، هیچ کارى نمى‏توان کرد . عیب کار ماها در حوزه‏هاى علمیه، این بوده است که در زمینه مسائل فقهى یا اصولى هم که تحقیق کرده‏ایم عمدتا اغلب تحقیقات ماها در همین دو مقوله است غالبا آفاق جدید را کمتر مورد نظر قرار داده‏ایم و همین‏طور عمیق، پایین رفته‏ایم . این کارهایى را که فقهاى بزرگ کرده‏اند، مى‏بینید دیگر، گاهى اوقات شگفت‏آور است! اما همه، همین طور عمقى به طرف پایین است، هیچ سعه آفاقى ندارد و انسان سرزمین‏هاى جدید را مشاهده نمى‏کند . (7)
گشوده شدن مباحث اندیشه و فقه سیاسى اسلام و مدیریت جامعه و پرسش‏هاى بسیارى که در این باب وجود دارد و هرروز بر حجم آن افزوده مى‏شود، افق‏هاى گسترده و جدیدى را پیش روى پژوهشگران علوم اسلامى مى‏گشاید که چاره‏اى جز استقبال از آن‏ها وجود ندارد .
سوم . کتاب و سنت و منابع دینى، پیش‏فرض قطعى تحقیقات
مهم‏ترین ویژگى و وجه تمایز پژوهش‏هاى اسلامى همان اسلامى بودن آن است . آن‏چه به‏عنوان منبع و ملاک اصلى تحقیقات از منظر دین به‏شمار مى‏رود کتاب الهى و سنت معصومان (ع) و عقل فطرى تا جایى که حوزه دخالت مستقیم آن باشد، است . گشودن آفاق جدید و نوآورى در عرصه دانش دین و پژوهش‏هاى اسلامى و تبیین مبانى و ساختار حکومت دینى، باید به‏دور از گرایش‏هاى بیرونى و فارغ از تاثیرپذیرى از اندیشه و خواست دنیایى باشد که مبانى معرفتى، اندیشه و فرهنگ و طبعا ارزش‏ها و اهداف آن متفاوت با اسلام و جامعه اسلامى است . چه این‏که بایستى با این پیش‏فرض سراغ پژوهش در حوزه اندیشه و فقه سیاسى رفت که اسلام عهده‏دار مدیریت مادى و معنوى جامعه بشرى است و به بهره جستن از حداکثر تلاش علمى و اندوخته‏هاى سالم بشرى فرا مى‏خواند . چنان‏که بارها تاکید شده و به عنوان یک اصل مسلم در پژوهش‏هاى دینى به شمار مى‏رود .
در تبیین مبانى و مسایل نظام سیاسى اسلام، به خاطر اهمیت آن و نیز تلاش گسترده‏اى که از سوى محافل بیگانه در جهت تاثیرگذارى بر اندیشه سیاسى و جریان نظریه‏پردازى در حوزه سیاست و حکومت و مدیریت جامعه صورت مى‏گیرد، باید محققان و نظریه‏پردازان فلسفه و فقه سیاسى تلاش کنند با پرهیز از جمود فکرى و همراه با نوآورى در طرح پرسش‏ها و پاسخگویى به نیازها، به زیرکى تمام از افتادن در دام اندیشه و فرهنگ بیگانه و مشخصا غرب پرهیز کنند . متاسفانه بسیارى از منابع مطالعاتى در حوزه اندیشه سیاسى بلکه عمده آن، منابعى است غربى و برخاسته از اندیشه سیاسى غرب و دموکراسى غربى با همه قرائت‏هایى که دارد و نظام‏هاى مدیریتى و دستگاه اندیشه سیاسى غرب نمى‏تواند و نباید در پژوهش‏هایى که به نام اسلام صورت مى‏گیرد، تاثیر بگذارد . البته این مهم در کنار ضرورت روشن‏بینى، جامع‏نگرى و پرهیز از دیدگاه‏ها و تلقى‏هاى یک‏سویه و جزئى‏نگر از دین، مى‏تواند اطمینان لازم را نسبت‏به دست‏آوردهاى تحقیق فراهم آورد .
«بایستى آن مر دین و فهم را در نظر گرفت و آن را بیان کرد . در همه زمینه‏ها این‏جور است; بایستى نگذاریم فرهنگ رایج و مسلط غربى، هیچ‏گونه دخالت، تصرف و نفوذى در فکر ما بکند . انسان گاهى در زمینه‏هاى تحقیقات در گوشه و کنار مشاهده مى‏کند که بعضى‏ها دچار خطاهایى مى‏شوند; من مى‏بینم منشا اغلب این خطاها این است که در یک مساله به جاى این‏که حجیت کتاب و سنت و پیش‏فرض حقانیت نظام اسلامى را در نظر بگیرند و وارد میدان تحقیق بشوند، پیش‏فرض تفکرات رایج غرب را در نظر مى‏گیرند! (8)
چهارم . گسترش پژوهش‏هاى کاربردى
تردیدى نیست تحقیق و تلاش علمى در مبانى معرفتى و کلامى و خاستگاه دینى‏فقهى نظام اسلامى و ساختار آن امرى مهم و در جاى خود لازم و بى‏جایگزین است . اما حضور این نظام به‏عنوان واقعیتى پذیرفته شده، در کنار همه مسؤولیت‏هایى که همانند دیگر نظام‏هاى سیاسى بر عهده دارد، به‏عنوان حکومت دینى و متعهد به ارزش‏ها و احکام اسلامى، رسالتى سنگین و مسؤولیتى گسترده را بر عهده دارد . کارآمدى این نظام و درآمدن آن به‏عنوان الگویى موفق از یک حکومت دینى که به «دنیا» و «آخرت‏» مردم بها مى‏دهد و خود را مسؤول مى‏داند، در گرو برآوردن نیازهاى بسیارى است که پیش روى آن است . آن‏چه در زمینه‏هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى نیاز عمده نظام اسلامى به شمار مى‏رود، هرچه کاربردى‏تر کردن سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامى مى‏باشد . آن‏چه در منابع دینى و متون فقهى آمده هرچند منبع اصلى راه‏کارهاى مدیریت جامعه بر مدار دین و دیانت مى‏باشد اما پرواضح است این منابع و متون، براى قرار گرفتن به عنوان مبنا و چارچوب تنظیم همه مناسبات اجتماعى و از آن جمله، مناسبات حکومت و اجزاى آن با شهروندان، راه دراز و پرفراز و نشیبى را پیش روى دارد . کما این‏که در زمینه‏هاى فکرى و فرهنگى، بیش از همه باید به نیازهاى روز پرداخت و ملاحظه کرد کدام کاستى‏هاست که بیش از همه موجب گسست پیوندهاى ایمانى و اعتقادى میان نظام اسلامى و مردم مى‏شود . در نگاه مقام معظم رهبرى، این موضوعى است که دیر به آن پرداخته شده است:
باید تحقیقات ما کاربردى باشد; یعنى تحقیق خشک خارج از زمینه عمل، راه دور و دراز پیمودن در زمان و فرصت کم است . باید شماها ببینید این نظام اسلامى که یک آرزوى بزرگ همه موحدین و مصلحین و مؤمنین بالله و به اسلام بوده و تحقق پیدا کرده است، امروز به چه چیزهایى احتیاج دارد; باید دنبال این بگردید . انصافا ما دیر به این پرداختیم . (9)
پنجم . گسترش مخاطبان و هنرمندى در تبیین
امروز براى همه کسانى که ناظر جریانات فکرى فرهنگى و فضاى سیاسى اجتماعى موجود هستند این واقعیت که نیاز نسل جوان و جامعه رو به رشد ما به شناخت درست دین و آگاهى عمیق از مبانى فکرى، فقهى حاکمیت دین و تبیین اندیشه سیاسى اسلام بسیار گسترش یافته، امرى بى‏نیاز از شاهد و دلیل مى‏باشد .
تقویت و ترویج علم‏گرایى و حقیقت‏جویى که در ذات اسلام و شریعت وجود دارد، حضور نسل دوم و سوم انقلاب، گسترش عرصه نفوذ و تاثیرگذارى رسانه‏ها، رشد بسیار بالاى نرخ باسوادى و قشر تحصیل‏کرده، تجربه عملى دو دهه استقرار نظام دینى که طبعا پرسش‏هاى بسیارى را در صحنه عمل پیش آورده و تلاش جاهلانه یا موذیانه‏اى که براى فاصله انداختن میان این نسل با مبانى دینى و اندیشه اسلامى صورت مى‏گیرد و کاستى‏ها و اختلاف‏نظرهاى بسیارى که در عرصه عمل وجود دارد، اهتمام به این وظیفه را دوچندان مى‏کند .
بیشتر مباحث و پژوهش‏هایى که در حوزه اندیشه، فلسفه و فقه سیاسى و تبیین مبانى و ساختار حکومت دینى و ولایت فقیه صورت مى‏گیرد، در میان عموم جامعه و نسل نوخاسته‏اى که تشنه شنیدن سخن محققانه از دین‏اند راه ندارد . این در حالى است که اگر در فرهنگ دینى، جایگاه یک عالم دینى از صدها عبادت‏پیشه برتر است، درست از همین نقطه است که عالم به گسترش دین و دین‏دارى مردم همت مى‏گمارد و توانایى آن را دارد و به تعبیر امام صادق (ع) «بث فى الناس‏» مى‏کند:
راویة لحدیثنا یبث فى الناس ویشدد فى قلوب شیعتنا افضل من الف عابد . (10)
رهبرى معظم انقلاب با تاکید بر گسترش دادن مخاطبان و با اشاره به این‏که فعالیت در شبکه اینترنت کار خیلى جالبى است، اما توجه مى‏دهند که:
حداقل به همان اندازه هم به دانشگاه‏ها توجه کنید; یعنى شما همان‏قدر که مى‏خواهید مطالبتان را به اینترنت‏بدهید که جوانى در فلان جاى دنیا یا غیر جوانى آن مطلب و عنوان شما را بگیرد و به عمق مطلبتان برسد و حرف شما را بشنود، همان‏قدر باید بدانید در دانشگاه صنعتى شریف و دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه فلان، یک مشت جوان هستند که امت و بچه‏هاى ما هستند، این‏ها به حرف‏هاى شما احتیاج دارند، کار باارزش خودتان را به این‏ها وصل کنید . (11)
از سوى دیگر ضرورت تبیین و ارائه هنرمندانه دستاوردهاى فکرى و علمى که رهبر فرزانه انقلاب بر آن با تعبیر «دسته‏بندى و ویترین‏سازى و ارائه هنرمندانه‏» تاکید کرده‏اند، به‏عنوان یک اصل در راه‏کارهاى ارائه پژوهش‏ها به شمار مى‏رود، اصلى که اختصاص به حوزه مباحث‏سیاسى ندارد اما به فراخور اهمیت و گستردگى این مباحث، داراى اهمیت است . صرف به‏حق بودن، پژوهش کردن، قوت و عمق اندیشه و گستردگى آگاهى‏ها در انتقال فکر و فرهنگ و گسترش مخاطب کافى نیست . یک علت اساسى در تاثیرگذارى قرآن، بیان هنرمندانه آن است . ضرورت این امر بسیار روشن است، باید تلاش خویش را مصروف راه‏کارهاى آن ساخت .
باید ویترین‏آرایى کنید; صرف این کافى نیست که ما انبارمان پر از کالاهاى باارزش است، بایستى ویترین خوبى داشته باشید که بتواند جذب کند . اگر نکردید، آن جنس پلاستیکى کم‏ارزش مى‏آید و بازار این جنس اصیل پرماده قوى شما را بدون تردید خواهد شکست! زبان; مؤثر است; تعبیرات و قالب‏ها مؤثر است، غلاف این کتاب و این جزوه‏اى که مى‏دهد و نوع چاپ، مؤثر است; نحوه ورود و خروج در مطلب و آمیختگى با هنر هم مؤثر است . برادران عزیز، هرچه مى‏توانید، هم در زمینه نوشتار، هم در زمینه گفتار، هنرمندى کنید . در زمینه گفتار هم همین‏جور، باید هنرمندى به خرج دهید; صرف این‏که ما این‏جا یک حرف درست و حسابى داریم، این‏جا مى‏ایستیم و بنا مى‏کنیم حرفمان را همین‏طور گفتن، کافى نیست; بایستى بتوانید با زیر و بم‏هاى مناسب و آرایش‏هاى گوناگون بیانى، این حرف را در ذهن آن مخاطب خودتان آرایش بدهید که او بتواند این را بگیرد و جذب کند . (12)
بخش دوم: موضوعات پیشنهادى براى پژوهش
گستردگى مباحث و پرسش‏ها و ابهام‏هاى زیادى که در زمینه اندیشه سیاسى اسلام و ساختار حکومت اسلامى و مدیریت دینى وجود دارد، عرصه وسیعى را پیش روى پژوهشگران مى‏گشاید اما بخشى از موضوعات و پرسش‏هاى یادشده به خاطر نقش کلیدى در ساختار نظام یا پیش‏برد سیاست‏ها و برنامه‏هاى آن و یا به خاطر موقعیت‏هاى خاص، در رده نخست اهمیت قرار مى‏گیرد . در میان موضوعات متعددى که در این رده مى‏تواند مطرح شود، به‏عنوان نمونه، سه موضوع یا پرسش براى پژوهش پیشنهاد مى‏گردد .
یکم . معیار دینى بودن قوانین در نظام اسلامى
اصلى‏ترین شاخصه ساختار نظام اسلامى، خاستگاه دینى و حاکمیت اسلام بر آن است . به‏جز آن‏چه در اصول متعدد قانون اساسى به‏ویژه اصول کلى آن در ارائه تصویر اسلامیت نظام و تبیین راه‏کارهاى اعمال حاکمیت اسلام آمده است، در اصل چهارم قانون اساسى به‏عنوان یک اصل «حاکم‏» که بر اطلاق و عموم همه اصول قانون اساسى و سایر قوانین و مقررات حکومت دارد، تاکید مى‏کند کلیه قوانین و مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سیاسى و غیر این‏ها باید براساس «موازین اسلامى‏» باشد . از این‏رو پس از تحقق اصل مشروعیت نظام که ناشى از اسلامیت و جمهوریت است و در اصول دوم، پنجم و ششم بازگو شده، مشروعیت مقررات و قوانین جارى در نظام اسلامى که راه‏کارهاى عملى حاکمیت نظام را ترسیم مى‏کند، ناشى از انطباق آن با «موازین اسلامى‏» و به تعبیرى، عدم مخالفت آن با «موازین اسلامى‏» مى‏باشد . پرواضح است اهمیت این موضوع و نیز گستره آن که شامل همه قوانین و مقررات جارى در حکومت است‏باعث مى‏گردد هرگونه تفسیر و تبیین از قید «براساس موازین اسلامى‏» امرى حیاتى و داراى آثار علمى گسترده باشد .
پرسش اصلى این است که صرف‏نظر از آن‏چه در اصل چهارم آمده است، اساسا معیار مشروعیت و اسلامیت قوانین و مقررات جارى در نظام اسلامى که راه‏کار اعمال و تصرفات آن مى‏باشد، چیست؟
اگر در موقعیتى چون دوره غیبت که نوعا فتواى فقیهان «ملاک عمل‏» است، تنها ملاک مشروعیت، انطباق با «فتاوا» باشد، طبعا این پرسش مطرح مى‏شود که کدام فتوا؟ فتواى مشهور یا دسته‏اى خاص یا فقیهى خاص . هریک از این گزینه‏ها پرسش‏هاى بیشترى را به دنبال دارد . همین پرسش در تبیین اصل چهارم نیز عینا مطرح مى‏شود . تردیدى نیست تشخیص موازین اسلامى و تطبیق با آن چنان که در خود این اصل آمده بر عهده فقهاى شوراى نگهبان است، اما ملاک انطباق چیست؟ و «موازین اسلامى‏» کدام است؟ گزینه‏هاى چندى پیش روى است:
1 . فتواى رهبر نظام; 2 . فتواى مشهور میان همه فقها; 3 . فتواى مشهور میان فقهاى موجود; 4 . فتواى فقیه اعلم; 5 . فتواى فقهاى شوراى نگهبان; 6 . فتواى یک یا چند نفر از فقهاى جامع‏الشرایط موجود; 7 . انطباق با موازین و مبانى اجتهاد شیعى، هم‏چون حجیت‏سنت معصومان و پرهیز از قیاس و استحسان .
این پرسشى است که براى بسیارى از حقوق‏دانان و دست‏اندرکاران نظام از جمله خود فقهاى شوراى نگهبان مطرح بوده است . و طبیعى است که هریک از پاسخ‏ها نیز آثار عملى و لوازم حقوقى و قانونى خود را دارد . به نظر مى‏رسد با عنایت‏به‏ظاهر این اصل به‏ویژه با توجه به این‏که خبرگان قانون اساسى به‏ویژه فقهاى آن، با بار مفهومى هریک از اصطلاحات فقهى از نزدیک آشنا بوده‏اند و با عنایت‏به طبیعت قانون‏گذارى که نیازمند ثبات و دوام است و با لحاظ این امر حیاتى که امر قانون‏گذارى و جعل مقررات براساس فتوایى خاص، در بسیارى موارد و لااقل در پاره‏اى موارد، دشوار و موجب مشکلاتى براى نظام و جامعه مى‏شود یا اشکالاتى را از بیرون متوجه آن مى‏کند، گزینه آخر، بهترین و راه‏گشاترین راه‏کار است . بدین ترتیب هر فتوایى که براساس موازین اجتهاد شیعى صادر شده باشد هرچند مشهور نباشد، مى‏تواند ملاک عمل در قانون‏گذارى باشد، از این‏رو مشکلى نخواهد بود که در یک نظام اسلامى، براساس فتاواى فقهاى متعدد، هرچند معاصر نباشند عمل شود . البته شوراى نگهبان براى خود، ملاک عمل معینى دارد ولى این پرسشى است که هم‏چنان نیازمند بررسى و پژوهش است .
دوم . کارآمدى ساختارى نظام جمهورى اسلامى
یکى از عمده‏ترین مباحث در حوزه اندیشه سیاسى و فقه حکومت، بررسى و ارزیابى کارآمدى ساختار نظام جمهورى اسلامى است . اینک، پس از دو دهه تجربه عملى نظام و عملى شدن قریب به اتفاق بخش‏هاى مختلف آن از یک‏سو، و نداشتن الگوى پیشین از سوى دیگر، این امکان وجود دارد که به این پرسش پاسخ گفته شود که آیا نظام اسلامى در هیات و با ساختارى که دارد، و چارچوب کلى آن در قانون اساسى و پس از بازنگرى سال 86، کارآمدى لازم را در مدیریت کشور به‏گونه عام و مانند هر نظام سیاسى دیگر و مسؤولیت‏هایى که برخاسته از اسلامیت نظام است دارد و اگر کاستى‏ها و نقاط ضعفى وجود دارد که نیازمند مطالعه عمیق است، کدام است؟
یک مرحله این مهم به بررسى عملکرد و در واقع گزارش کار نظام و مقایسه آن با موارد مشابه در دیگر نظام‏هاى موجود برمى‏گردد که نوعا از حوزه کار پژوهشى محققان دینى بیرون است و کارى است که اجمالا توسط دستگاه‏ها، مراکز مسؤول و کارشناسان مربوط صورت مى‏گیرد . چه این‏که بخشى از خرده‏گیرى‏ها و پرسش‏هاى موجود در باب کارآمدى نظام اسلامى نیز برخاسته از ضعف عملکرد و کاستى‏هایى است که به هر دلیل در مقام اجرا، صورت گرفته است . آن‏چه اینک مورد نظر است لزوم تحلیل و ارزیابى علمى کارآمدى نظام اسلامى از نظر ساختارى و ترکیبى به‏عنوان نسخه منحصر به فردى از یک نظام سیاسى مى‏باشد که مى‏تواند و یا مى‏خواهد در جایگاه یک نظام سیاسى الگو به‏ویژه براى ملت‏هاى مسلمان مطرح باشد . البته عملکرد دو دهه گذشته مى‏تواند شاهد مثال نقاط قوت و ضعف کارآیى نظام و ساختار آن باشد . این موضوعى اساسى است که اگر بگونه‏اى عالمانه و مستند و به‏دور از کشمکش‏هاى بیرونى، توسط پژوهشگران دلسوز و جامع‏نگر صورت نگیرد، فرصت در اختیار کسانى قرار خواهد گرفت که چه‏بسا اساسا با موجودیت نظام سیاسى به نام جمهورى اسلامى، سازگارى ندارند و یا تفسیرى که از آن ارائه مى‏دهند تفاوت چندانى با دیگر نظام‏هاى سیاسى موجود ندارد .
روشن است که این امر به معناى بازنگرى دوباره در قانون اساسى و به هم زدن ترکیب کنونى آن نیست‏بلکه به معناى مطالعه و پژوهش معضلات و مشکلات اجرائى در پیش روى نظام است که بخش عمده‏اى از آن ناشى از برخى دیدگاه‏هاى موجود و ناسازگارى میان آن‏ها و برداشت‏هاى ناصواب یا ناهم‏آهنگى است که از ساختار نظام اسلامى و قانون اساسى وجود دارد . چنین پژوهش‏هایى مى‏تواند ضعف این دیدگاه‏ها و تلقى‏ها را روشن سازد .
سوم . مرزها و راه‏کارهاى مصلحت‏اندیشى در نظام
در میان عناصرى که خاستگاه بسیارى از قوانین، مقررات و عملکردهاى نظام و دستگاه مدیریت کشور مى‏باشد، عنصر مصلحت‏با توجه به بار مفهومى و مصادیق گسترده آن، جایگاه ویژه و نقش بسیار وسیع و کارساز دارد و مفهومى کش‏دار است که هیچ نظام سیاسى نمى‏تواند خود را فارغ از آن بداند . دامنه گسترده مصلحت و باز بودن مفهوم آن و نقشى سرنوشت‏ساز که در حکومت و مدیریت کشور و رهبرى جامعه دارد، آن را به تیغ دولبه‏اى تبدیل کرده است که اگر تعریف دقیق و مرزها و راه‏کارهاى شناخت آن به‏خوبى مشخص و پذیرفته نشده باشد، به‏ویژه در نظامى که اسلامیت، مشخصه اصلى آن به شمار مى‏رود، مى‏تواند آفات و خسارت‏هاى جبران‏ناپذیرى را برجاى گذارد . چنان‏که روشن است، اساسا خاستگاه بیشتر قوانین و مقررات اداره کشور، عنصر مصلحت‏اندیشى است . آن‏چه در این‏جا مورد نظر است عمدتا صلاح‏اندیشى‏هایى است که در تزاحم میان ظواهر شریعت و احکام اولیه و نیازهاى روز و تنگناهاى مدیریت جامعه، فرصت‏بروز پیدا مى‏کند .
در این خصوص تاکنون مباحث کلامى، فقهى و اجتماعى بسیارى صورت گرفته است و راه‏کارهاى مشخصى نیز در قوانین جارى نظام پیش‏بینى شده است . اما این مهم‏هم‏چنان به‏عنوان یکى از محورهاى اساسى در مباحث نظرى فلسفه و فقه سیاسى ازیک‏سو و سیاست‏ها و برنامه‏هاى کاربردى نظام از سوى دیگر، مورد توجه و نیاز است .
پى‏نوشت‏ها:
1 . فصلنامه حکومت اسلامى، ش‏51، ص‏51 .
2 . نک: میزان الحکمة، ج‏6، ص‏754 .
3 . نک: احتجاج طبرسى، ج‏2، ص‏551 .
4 . «البیان عماد العلم‏» ، بحارالانوار، ج‏1، ص‏181 .
5 . کافى، ج‏8، ص‏65 .
6 . حکومت اسلامى، همان، ص‏91 .
7 . همان، ص‏41 .
8 . همان، ص‏81 .
9 . همان، ص‏51 .
10 . بحارالانوار، ج‏2، ص‏541 .
11 . حکومت اسلامى، همان، ص‏12 .
12 . همان، ص‏02 .

تبلیغات