مرورى گذرا بر آسیب شناسى پژوهشى
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
گریز از آفت ایستایى و همآغوش شدن با تحول بر هیچکس پوشیده نیست . جامعه و یا هر نظام و مجموعهاى که تحول و پویایى در آن نباشد، شکننده و آسیبپذیر خواهد بود . مجموعهاى مىتواند خود را جاودانه کند که چون آب جارى، حرکت و جریان را در حقیقت و کنه خود نهادینه سازد و امروز او غیر دیروز و فردایش غیر از امروز باشد که چه زیبا فرمود امام همام (ع): «ملعون من ساوى یوماه» ; دریغ باد بارش رحمتحق از جامعهاى که راکد مانده و به حرکت و بالندگى آراسته نشده است .
حوزههاى علمیه نیز باید جریان تحول، پویایى و بالندگى را در جوهره خود زنده نگه بدارند و با جریان زمان، آب حیات معنوى را در جویبارهاى تشنه بشر جارى سازند تا هم خود همیشه باطراوت و معطر باشند و هم دیگران را از این زلالى و زیبایىها و طراوتها بهرهاى برسانند . حال آنچه در جستوجوى آن باید باشیم و دغدغه آن را در وجود خود زنده کنیم پاسخ به این سؤال است که: راه جارى شدن چیست و چگونه باید از آفت رکود گریخت و جریان حیات معنوى را در جوهره حوزه همچنان حفظ کرد و آن را با نیازهاى زمانه همآهنگ ساخت؟ براى این کار ابتدا باید آسیبها را شناخت و عوامل آن را یافت و راهکارهایى براى رفع آنها ارائه داد که در ذیل به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
عدم نیازسنجى
یکى از عوامل رکود و گرفتار آمدن به آسیبها، بىاطلاعى از نیازها و پرسشها و عدم ارائه تعریف درستى از چارچوب نیازها در کشور اسلامى است، بىشک توسعه در هر کشورى اعم از اسلامى و غیراسلامى وابسته به میزان شناختى است که متولیان آن کشور از نیازها دارند و سیستمى که در جهت پاسخگویى به آن نیازها طراحى نمودهاند، زیرا بدون شناخت نیازها نمىتوان انتظار پاسخگویى داشت و بدون پاسخگویى، توسعه و تکامل جامعه ممکن نخواهد بود . اما از آنجا که دامنه نیازها بسیار گسترده است و هر جامعهاى در محورهاى مختلف داراى نیازهاى متعددى است و از طرفى نیازها نیز همچون حلقات یک زنجیر در بالندگى و توسعه کشور به یکدیگر مرتبط هستند و پاسخگویى به تمامى آنها نیز در عرض یکدیگر ممکن نیستبهناچار باید بین نیازها تعیین اولویتشود .
در هر صورت، فعالیتهاى تحقیقاتى و دستآوردهاى پژوهشى بدون مطالعه دقیق نیازها و نداشتن برنامه روشن و اولویتبندى شده، خسارت بزرگى است که متوجه حوزه و پژوهشهاى حوزوى مىباشد که گاه دستاندرکاران پژوهشى را گرفتار کار موازى و تکرارى مىنماید و گاه استعدادها را به مسائل غیرضرورى مشغول مىسازد .
عدم تدوین نظام پژوهشى
دومین اصلى که در آسیبشناسى پژوهشى باید ملاحظه شود، نبود پایهریزى یک نظام قوى و توانمند تحقیقاتى است که مستقل از تمامى جریانهاى اجتماعى و عوامل اجرایى و همآهنگ با فرهنگ غنى اسلامى و متناسب با ارزشهاى پایدار انقلاب اسلامى بتواند به تحقیق بپردازد و پاسخگوى نیازها باشد . ضرورت تدوین نظام پژوهشى بر کسى پوشیده نیست . امروز کشورهاى استعمارگر و حقستیز با برخوردارى از نظامهاى علمى و تحقیقاتى خود و هزینههاى سنگین و سرسامآور توانستهاند با بهرهگیرى از نعمتبزرگ تفکر سازمان یافته، در جهت استثمار کشورها و ملتها گام بردارند و رشته امور را به دست گیرند . لذا مىطلبد حوزههاى علمیه که پرچمدار پیام الهى و وحیانى هستند با برخورد ساختن خود از یک نظام تحقیقاتى توانمند استعدادهاى موجود را بهکار گیرند و با برنامهاى مدون و روشن کشور را از مصرفزدگى علمى و فکرى، به خودکفایى برسانند . چرا باید بعد از بیستسال از پیروزى انقلاب هنوز دولت مردان ما براى بهدست آوردن راهکارهاى عملى نجات کشور از معضلات اقتصادى، سراغ الگوهاى وارداتى بروند که بسیارى از آنها با ارزشهاى دینى ما سازگارى ندارد و از طرفى در مسائل فرهنگى و اجتماعى و سیاسى از فقر برنامه رنجببریم و حال آنکه انتظار مىرود حوزههاى علمیه با سابقه و قدمت هزارساله بتوانند به تمامى این پرسشها براساس محوریت دین پاسخ ارائه دهند و این ممکن نیست مگر در سایه تدوین یک نظام جامع تحقیقاتى، که چگونگى تدوین آن نیاز به تاملى جداگانه دارد .
زمینههاى دیگر آسیبپذیرى
آنچه که مىتوان بهعنوان زمینههاى آسیبپذیرى در پژوهشهاى حوزوى و فرهنگ حاکم بر آن ذکر کرد نیاز به بحث گسترده و همهجانبهاى دارد، اما در اینجا بهاختصار و فهرستوار، به مواردى اشاره مىکنیم:
نبود سیاست مناسب پژوهشى و در نتیجه فقدان نظام خاص تشکیلاتى براى فعالیتهاى پژوهشى;
نبود واحدهاى کنترل و ارزیابى و هدایت فعالیتهاى پژوهشى;
حاکمیت روحیه سطحىنگرى و عوامگرایى بر فعالیتهاى پژوهشى و نتیجتا مسدود کردن مسیر فعالیتهاى صحیح پژوهشى;
عدم بودجه کافى و سرمایهگذارى در حوزه و مراکز پژوهشى جهت امر پژوهش و در نتیجه مشغول شدن بسیارى از مراکز پژوهشى به احیاء آثار و پژوهشهاى کمعمق;
عدم برآورد دقیق نیازهاى پژوهشى و عدم توجه کافى به سرمایهگذارى براى تربیت نیروى تخصصى (پژوهشگر) شایسته مورد نیاز;
عدم برخوردارى محققان از جایگاه حقیقى خود و تامین نشدن زندگى پژوهشگران و در نتیجه انجام کارهاى نامناسب و نامربوط براى تامین زندگى از جانب این افراد و نتیجتا ضایع شدن نیروها، اوقات و امکانات;
انجام پژوهشهاى متفرقه با توجه به علائق شخصى بدون لحاظ اولویتها که نهتنها موجب توسعه پژوهش حوزه نمىشود بلکه چهبسا پژوهشهاى موازى و تکرارى را به دنبال داشته باشد که موجب از بین رفتن امکانات محدود موجود نیز مىشود;
بین پژوهشگران روحیه گروهى حاکم نیست و حال آنکه تحقیقات گروهى بسیار امروزه اولویت دارد;
عدم همکارى کافى بین حوزه و نظام در امر پژوهش، آموزش و تبادل اطلاعات . در حوزه رغبتى براى همآهنگ کردن نظام آموزشى و پژوهشى با نظام مشاهده نمىشود و یا بسیار بهکندى انجام مىپذیرد و از طرف دیگر ارکان نظام نیز تمایلى در جهت پذیرش ریسک در تقاضاى تحقیقات بلندمدت توسط مراکز پژوهشى حوزه، از خود نشان نمىدهد و بیشتر به پژوهشهاى کوتاهمدت متمایلند;
تحقیقات ما به اندازه کافى با آموزش پیوند نداشته و لذا طلاب و فضلاى ما پس از طى نمودن عمر و زمان زیادى در تحصیل علوم اسلامى و معارف دین، با تحقیق و روشهاى آن ناآشنا هستند;
بسیارى از پژوهشهاى انجام گرفته یا در زمینههاى لازم انجام نپذیرفته است و یا از کیفیتبالایى برخوردار نیست;
عدم ثبات مدیریتهاى پژوهشى و تغییر دائمى آن سبب مىشود که به خاطر بىثباتى، رغبتى به انجام کارهایى که بازده درازمدت دارد نشان داده نشود، بدیهى است که این روحیه به هیچوجه با تحقیق و توسعه پژوهش سازگارى ندارد;
نبود رقابت میان مراکز پژوهشى و مطرح نشدن نتایج تحقیقات این مراکز بهطور همزمان در کنار یکدیگر و نقد نشدن این آثار سبب شده استبالندگى کمترى در پژوهش دیده شود;
عدم استفاده مراکز و حوزه علمیه از پژوهشگران مجرب و محققان و صاحبنظران دقیق و از طرفى اشتغال بسیارى از فرهیختگان حوزوى به امر آموزش باعثشده است که بار سنگین تدریس و آموزش براى آنها وقت کافى جهت تحقیق باقى نگذارد;
نداشتن برنامه صحیح پژوهشى و عدم سمتگیرى صحیح تحقیقاتى . متاسفانه حوزه علمیه علىرغم سابقه بسیار طولانى در انجام تحقیقات هنوز فاقد برنامهاى روشن در این زمینه است; بهعنوان مثال هنوز مکانیزمى در حوزه طراحى نشده که روشن شود در هر زمانى چه موضوعاتى از مسائل استراتژیک جامعه است که حوزه باید در حد ضرورت به آن بپردازد و چه مسائلى باید در طرح درازمدت او قرار گیرد و یا حتى روشن نیست ما سمتگیرى تحقیقات خود را متوجه کدامیک از انواع تحقیقات بنماییم، آیا تحقیقات پایه؟ کاربردى؟ راهبردى؟ و یا توسعهاى؟ متاسفانه وجود اینهمه مشکلات و آسیبهایى که متوجه پژوهش حوزه است مجموعهاى از عوامل ما را به سیاستگذارى روزمرهاى کشانده است;
عدم توجه لازم مسئولان کشورى و حوزوى به پژوهش و راهکارهاى حل مشکلات;
اهمیت ندادن به نقش کتابخانهها و اسناد . بسیارى از حوزههاى علمیه سراسر کشور و مدارس علمیه اعم از برادران و خواهران از کمبود کتاب و منابع و امکانات مطالعه رنج مىبرند و این روشن است که بدون دانش منابع پژوهشى نمىتوان به توسعه مطلوب رسید; حتى در حوزه علمیه قم با تمام قدمت و توانایىهاى خوبى که دارد بهخاطر نبود یک طراحى و برنامهریزى منسجم با آنکه کتابخانههاى متعددى در این حوزه وجود دارد و آمار بسیار بالایى از کتاب در آنها جمعآورى شده است اما فضاى نامناسب و محدودیتهاى حاکم بر اکثر کتابخانهها بازدهى آنها را به حداقل رسانده است;
وقتگیر بودن امور پژوهشى و ناچیز بودن منفعت مادى عائد از یک پژوهش براى پژوهشگران و در مقابل، گرانى ابزار پژوهش و منابع تحقیقى اعم از کتاب و امکانات سختافزار و نرمافزار رایانه و غیره، علت دیگرى است که مىتواند موجب کمشدن انگیزه تحقیق باشد;
پراکندگى مؤسسههاى تحقیقاتى و عدم وجود واسطه ارگانیک و تشریک مساعى آنها با یکدیگر و ضعف و نارسایى ارتباطات علمى میان خود مراکز پژوهشى و مراکز فرهنگى و بدنه جامعه و نظام;
کمبود کار تحقیقاتى در بسیارى از زمینههاى علمى;
آشنایى اندک محققین با نیازهاى متنوع فکرى و عقیدتى و روانىروحى جامعه;
تمرکز بیش از حد نهادهاى تحقیقاتى در قم که موجب عدم تعادل بین حوزههاى علمیه در سراسر کشور مىشود و بسیارى از استعدادها و توانایىهاى استانها بهخاطر نبود مراکز علمىپژوهشى به هدر مىرود;
ضعف مدیریت در بسیارى از مراکز پژوهشى و جایگاههاى تصمیمگیرنده حوزوى .
راهکارهاى پرهیز از آفتها
1 . همکارىهاى متقابل حوزه و نظام اعم از اجرائى و قانونگذارى و یا قضائى و ... ;
2 . واگذارى پروژههاى پژوهشى توسط مراکز علمى فرهنگى و دولتى و غیردولتى به محققان تا اینکه آنان نیازهاى تحقیقاتى را دریابند و در جهت تحقیقات زمانبندى شده، فعالیت نمایند;
3 . تشویق و کمکهاى مادى و معنوى به محققین منفرد و مراکز پژوهشى تا بدینوسیله براى انجام تحقیقات مورد نیاز انگیزه بیشترى فراهم گردد;
4 . ارتقاء توانایىهاى مراکز پژوهشى از نظر کارشناسان و منابع;
5 . ایجاد یک سیستم نظارتى و ارزیابى و به کار گرفتن نتایج تحقیقاتى که توسط افراد و گروههاى گوناگون انجام پذیرفته است;
6 . تدوین قوانین و مقررات تسهیل کننده و مشوق پژوهش;
7 . تربیت محقق از طریق برنامهریزى جامع در نظام آموزشى;
8 . اعطاى استقلال به پژوهش و مؤسسههاى پژوهشى;
9 . ایجاد واحدهاى همآهنگکننده فعالیتهاى پژوهشى بین حوزه و مراکز پژوهشى و ... ;
10 . ایجاد فرصتهاى مطالعاتى براى پژوهشگران جهت ارتقاى سطح علمى و اطلاعاتى آنان;
11 . شراکت دادن نتایج تحقیقات در نمایشگاههاى کشورى و خارج از کشور و وارد ساختن پژوهشهاى حوزه در عرصه اطلاعرسانى جامع و فراگیر;
12 . فراهمآوردن زمینههاى نقد پژوهشى در راستاى بالندگى و پویایى پژوهشها و از طرفى ایجاد فضاى رقابت علمى میان پژوهشگران و مراکز پژوهشى;
13 . راهاندازى مرکز جمعآورى اطلاعات از نیازهاى جامعه و کسب اطلاعات از نبض جامعه . تا زمانى که ندانیم جامعه ما برخوردار از چه گرایشهایى است و براساس درصدهاى جمعیتى، اقشار مختلف جامعه چه مشکلات فکرى و عقیدتى و فرهنگى دارند نمىتوانیم پژوهش خود را روزآمد کنیم و براساس نیازها ساماندهى نماییم;
14 . شناسایى استعدادها و خلاقیتهاى اشخاص و زمینه به کارگیرى آنان و استفاده بهینه از اینهمه توانایىهاى بالفعل و بالقوه حوزه در راستاى امور پژوهشى;
15 . بهرهمندساختن پژوهشگران از امتیازهاى قانونى و حقوقى مانند تشکیل هیئتهاى علمى و اعطاى مدرک علمى براى آنان و اعطاى بورس براى تحصیلات غیرحوزوى و برخوردارى از امتیازهاى ویژه حوزوى و غیرحوزوى;
16 . استفاده از دستآوردهاى علمىفرهنگى جوامع و کشورهاى دیگر و اطلاعرسانى بهموقع درخصوص دستآوردهاى علمى و مسائل روز;
17 . سپردن امور پژوهشى به اهل فن و حمایت از آنان;
18 . ایجاد و تقویت مرکزیت هدایت کننده امور تحقیقاتى;
19 . توسعه و مرکزیتسیاستگذارى و تبادل اطلاعات علمى به منظور جمعآورى و تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات مورد نیاز فعالیتهاى تحقیقاتى;
20 . ایجاد نظام همآهنگکننده تحقیقات از طریق افزایش بازدهى مراکز تحقیقاتى موجود;
21 . تعیین اولویتهاى تحقیقاتى و عنایت کافى به نیازها که این با روشن شدن سیاستهاى پژوهشى وابسته است; یعنى اگر سیاست ما این باشد که پژوهشهایى باید در دستور کار باشد که مربوط به مسائل بنیادى مىباشد و یا موضوعات روزمره و مسائل جارى هرکدام در اولویتبندى و جذب بودجه تاثیر دارند;
22 . با توجه به محدودیت و ناکافى بودن بودجه و اعتبارات تحقیقاتى، استفاده حداکثر از امکانات ضرورى مىنماید .
حوزههاى علمیه نیز باید جریان تحول، پویایى و بالندگى را در جوهره خود زنده نگه بدارند و با جریان زمان، آب حیات معنوى را در جویبارهاى تشنه بشر جارى سازند تا هم خود همیشه باطراوت و معطر باشند و هم دیگران را از این زلالى و زیبایىها و طراوتها بهرهاى برسانند . حال آنچه در جستوجوى آن باید باشیم و دغدغه آن را در وجود خود زنده کنیم پاسخ به این سؤال است که: راه جارى شدن چیست و چگونه باید از آفت رکود گریخت و جریان حیات معنوى را در جوهره حوزه همچنان حفظ کرد و آن را با نیازهاى زمانه همآهنگ ساخت؟ براى این کار ابتدا باید آسیبها را شناخت و عوامل آن را یافت و راهکارهایى براى رفع آنها ارائه داد که در ذیل به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
عدم نیازسنجى
یکى از عوامل رکود و گرفتار آمدن به آسیبها، بىاطلاعى از نیازها و پرسشها و عدم ارائه تعریف درستى از چارچوب نیازها در کشور اسلامى است، بىشک توسعه در هر کشورى اعم از اسلامى و غیراسلامى وابسته به میزان شناختى است که متولیان آن کشور از نیازها دارند و سیستمى که در جهت پاسخگویى به آن نیازها طراحى نمودهاند، زیرا بدون شناخت نیازها نمىتوان انتظار پاسخگویى داشت و بدون پاسخگویى، توسعه و تکامل جامعه ممکن نخواهد بود . اما از آنجا که دامنه نیازها بسیار گسترده است و هر جامعهاى در محورهاى مختلف داراى نیازهاى متعددى است و از طرفى نیازها نیز همچون حلقات یک زنجیر در بالندگى و توسعه کشور به یکدیگر مرتبط هستند و پاسخگویى به تمامى آنها نیز در عرض یکدیگر ممکن نیستبهناچار باید بین نیازها تعیین اولویتشود .
در هر صورت، فعالیتهاى تحقیقاتى و دستآوردهاى پژوهشى بدون مطالعه دقیق نیازها و نداشتن برنامه روشن و اولویتبندى شده، خسارت بزرگى است که متوجه حوزه و پژوهشهاى حوزوى مىباشد که گاه دستاندرکاران پژوهشى را گرفتار کار موازى و تکرارى مىنماید و گاه استعدادها را به مسائل غیرضرورى مشغول مىسازد .
عدم تدوین نظام پژوهشى
دومین اصلى که در آسیبشناسى پژوهشى باید ملاحظه شود، نبود پایهریزى یک نظام قوى و توانمند تحقیقاتى است که مستقل از تمامى جریانهاى اجتماعى و عوامل اجرایى و همآهنگ با فرهنگ غنى اسلامى و متناسب با ارزشهاى پایدار انقلاب اسلامى بتواند به تحقیق بپردازد و پاسخگوى نیازها باشد . ضرورت تدوین نظام پژوهشى بر کسى پوشیده نیست . امروز کشورهاى استعمارگر و حقستیز با برخوردارى از نظامهاى علمى و تحقیقاتى خود و هزینههاى سنگین و سرسامآور توانستهاند با بهرهگیرى از نعمتبزرگ تفکر سازمان یافته، در جهت استثمار کشورها و ملتها گام بردارند و رشته امور را به دست گیرند . لذا مىطلبد حوزههاى علمیه که پرچمدار پیام الهى و وحیانى هستند با برخورد ساختن خود از یک نظام تحقیقاتى توانمند استعدادهاى موجود را بهکار گیرند و با برنامهاى مدون و روشن کشور را از مصرفزدگى علمى و فکرى، به خودکفایى برسانند . چرا باید بعد از بیستسال از پیروزى انقلاب هنوز دولت مردان ما براى بهدست آوردن راهکارهاى عملى نجات کشور از معضلات اقتصادى، سراغ الگوهاى وارداتى بروند که بسیارى از آنها با ارزشهاى دینى ما سازگارى ندارد و از طرفى در مسائل فرهنگى و اجتماعى و سیاسى از فقر برنامه رنجببریم و حال آنکه انتظار مىرود حوزههاى علمیه با سابقه و قدمت هزارساله بتوانند به تمامى این پرسشها براساس محوریت دین پاسخ ارائه دهند و این ممکن نیست مگر در سایه تدوین یک نظام جامع تحقیقاتى، که چگونگى تدوین آن نیاز به تاملى جداگانه دارد .
زمینههاى دیگر آسیبپذیرى
آنچه که مىتوان بهعنوان زمینههاى آسیبپذیرى در پژوهشهاى حوزوى و فرهنگ حاکم بر آن ذکر کرد نیاز به بحث گسترده و همهجانبهاى دارد، اما در اینجا بهاختصار و فهرستوار، به مواردى اشاره مىکنیم:
نبود سیاست مناسب پژوهشى و در نتیجه فقدان نظام خاص تشکیلاتى براى فعالیتهاى پژوهشى;
نبود واحدهاى کنترل و ارزیابى و هدایت فعالیتهاى پژوهشى;
حاکمیت روحیه سطحىنگرى و عوامگرایى بر فعالیتهاى پژوهشى و نتیجتا مسدود کردن مسیر فعالیتهاى صحیح پژوهشى;
عدم بودجه کافى و سرمایهگذارى در حوزه و مراکز پژوهشى جهت امر پژوهش و در نتیجه مشغول شدن بسیارى از مراکز پژوهشى به احیاء آثار و پژوهشهاى کمعمق;
عدم برآورد دقیق نیازهاى پژوهشى و عدم توجه کافى به سرمایهگذارى براى تربیت نیروى تخصصى (پژوهشگر) شایسته مورد نیاز;
عدم برخوردارى محققان از جایگاه حقیقى خود و تامین نشدن زندگى پژوهشگران و در نتیجه انجام کارهاى نامناسب و نامربوط براى تامین زندگى از جانب این افراد و نتیجتا ضایع شدن نیروها، اوقات و امکانات;
انجام پژوهشهاى متفرقه با توجه به علائق شخصى بدون لحاظ اولویتها که نهتنها موجب توسعه پژوهش حوزه نمىشود بلکه چهبسا پژوهشهاى موازى و تکرارى را به دنبال داشته باشد که موجب از بین رفتن امکانات محدود موجود نیز مىشود;
بین پژوهشگران روحیه گروهى حاکم نیست و حال آنکه تحقیقات گروهى بسیار امروزه اولویت دارد;
عدم همکارى کافى بین حوزه و نظام در امر پژوهش، آموزش و تبادل اطلاعات . در حوزه رغبتى براى همآهنگ کردن نظام آموزشى و پژوهشى با نظام مشاهده نمىشود و یا بسیار بهکندى انجام مىپذیرد و از طرف دیگر ارکان نظام نیز تمایلى در جهت پذیرش ریسک در تقاضاى تحقیقات بلندمدت توسط مراکز پژوهشى حوزه، از خود نشان نمىدهد و بیشتر به پژوهشهاى کوتاهمدت متمایلند;
تحقیقات ما به اندازه کافى با آموزش پیوند نداشته و لذا طلاب و فضلاى ما پس از طى نمودن عمر و زمان زیادى در تحصیل علوم اسلامى و معارف دین، با تحقیق و روشهاى آن ناآشنا هستند;
بسیارى از پژوهشهاى انجام گرفته یا در زمینههاى لازم انجام نپذیرفته است و یا از کیفیتبالایى برخوردار نیست;
عدم ثبات مدیریتهاى پژوهشى و تغییر دائمى آن سبب مىشود که به خاطر بىثباتى، رغبتى به انجام کارهایى که بازده درازمدت دارد نشان داده نشود، بدیهى است که این روحیه به هیچوجه با تحقیق و توسعه پژوهش سازگارى ندارد;
نبود رقابت میان مراکز پژوهشى و مطرح نشدن نتایج تحقیقات این مراکز بهطور همزمان در کنار یکدیگر و نقد نشدن این آثار سبب شده استبالندگى کمترى در پژوهش دیده شود;
عدم استفاده مراکز و حوزه علمیه از پژوهشگران مجرب و محققان و صاحبنظران دقیق و از طرفى اشتغال بسیارى از فرهیختگان حوزوى به امر آموزش باعثشده است که بار سنگین تدریس و آموزش براى آنها وقت کافى جهت تحقیق باقى نگذارد;
نداشتن برنامه صحیح پژوهشى و عدم سمتگیرى صحیح تحقیقاتى . متاسفانه حوزه علمیه علىرغم سابقه بسیار طولانى در انجام تحقیقات هنوز فاقد برنامهاى روشن در این زمینه است; بهعنوان مثال هنوز مکانیزمى در حوزه طراحى نشده که روشن شود در هر زمانى چه موضوعاتى از مسائل استراتژیک جامعه است که حوزه باید در حد ضرورت به آن بپردازد و چه مسائلى باید در طرح درازمدت او قرار گیرد و یا حتى روشن نیست ما سمتگیرى تحقیقات خود را متوجه کدامیک از انواع تحقیقات بنماییم، آیا تحقیقات پایه؟ کاربردى؟ راهبردى؟ و یا توسعهاى؟ متاسفانه وجود اینهمه مشکلات و آسیبهایى که متوجه پژوهش حوزه است مجموعهاى از عوامل ما را به سیاستگذارى روزمرهاى کشانده است;
عدم توجه لازم مسئولان کشورى و حوزوى به پژوهش و راهکارهاى حل مشکلات;
اهمیت ندادن به نقش کتابخانهها و اسناد . بسیارى از حوزههاى علمیه سراسر کشور و مدارس علمیه اعم از برادران و خواهران از کمبود کتاب و منابع و امکانات مطالعه رنج مىبرند و این روشن است که بدون دانش منابع پژوهشى نمىتوان به توسعه مطلوب رسید; حتى در حوزه علمیه قم با تمام قدمت و توانایىهاى خوبى که دارد بهخاطر نبود یک طراحى و برنامهریزى منسجم با آنکه کتابخانههاى متعددى در این حوزه وجود دارد و آمار بسیار بالایى از کتاب در آنها جمعآورى شده است اما فضاى نامناسب و محدودیتهاى حاکم بر اکثر کتابخانهها بازدهى آنها را به حداقل رسانده است;
وقتگیر بودن امور پژوهشى و ناچیز بودن منفعت مادى عائد از یک پژوهش براى پژوهشگران و در مقابل، گرانى ابزار پژوهش و منابع تحقیقى اعم از کتاب و امکانات سختافزار و نرمافزار رایانه و غیره، علت دیگرى است که مىتواند موجب کمشدن انگیزه تحقیق باشد;
پراکندگى مؤسسههاى تحقیقاتى و عدم وجود واسطه ارگانیک و تشریک مساعى آنها با یکدیگر و ضعف و نارسایى ارتباطات علمى میان خود مراکز پژوهشى و مراکز فرهنگى و بدنه جامعه و نظام;
کمبود کار تحقیقاتى در بسیارى از زمینههاى علمى;
آشنایى اندک محققین با نیازهاى متنوع فکرى و عقیدتى و روانىروحى جامعه;
تمرکز بیش از حد نهادهاى تحقیقاتى در قم که موجب عدم تعادل بین حوزههاى علمیه در سراسر کشور مىشود و بسیارى از استعدادها و توانایىهاى استانها بهخاطر نبود مراکز علمىپژوهشى به هدر مىرود;
ضعف مدیریت در بسیارى از مراکز پژوهشى و جایگاههاى تصمیمگیرنده حوزوى .
راهکارهاى پرهیز از آفتها
1 . همکارىهاى متقابل حوزه و نظام اعم از اجرائى و قانونگذارى و یا قضائى و ... ;
2 . واگذارى پروژههاى پژوهشى توسط مراکز علمى فرهنگى و دولتى و غیردولتى به محققان تا اینکه آنان نیازهاى تحقیقاتى را دریابند و در جهت تحقیقات زمانبندى شده، فعالیت نمایند;
3 . تشویق و کمکهاى مادى و معنوى به محققین منفرد و مراکز پژوهشى تا بدینوسیله براى انجام تحقیقات مورد نیاز انگیزه بیشترى فراهم گردد;
4 . ارتقاء توانایىهاى مراکز پژوهشى از نظر کارشناسان و منابع;
5 . ایجاد یک سیستم نظارتى و ارزیابى و به کار گرفتن نتایج تحقیقاتى که توسط افراد و گروههاى گوناگون انجام پذیرفته است;
6 . تدوین قوانین و مقررات تسهیل کننده و مشوق پژوهش;
7 . تربیت محقق از طریق برنامهریزى جامع در نظام آموزشى;
8 . اعطاى استقلال به پژوهش و مؤسسههاى پژوهشى;
9 . ایجاد واحدهاى همآهنگکننده فعالیتهاى پژوهشى بین حوزه و مراکز پژوهشى و ... ;
10 . ایجاد فرصتهاى مطالعاتى براى پژوهشگران جهت ارتقاى سطح علمى و اطلاعاتى آنان;
11 . شراکت دادن نتایج تحقیقات در نمایشگاههاى کشورى و خارج از کشور و وارد ساختن پژوهشهاى حوزه در عرصه اطلاعرسانى جامع و فراگیر;
12 . فراهمآوردن زمینههاى نقد پژوهشى در راستاى بالندگى و پویایى پژوهشها و از طرفى ایجاد فضاى رقابت علمى میان پژوهشگران و مراکز پژوهشى;
13 . راهاندازى مرکز جمعآورى اطلاعات از نیازهاى جامعه و کسب اطلاعات از نبض جامعه . تا زمانى که ندانیم جامعه ما برخوردار از چه گرایشهایى است و براساس درصدهاى جمعیتى، اقشار مختلف جامعه چه مشکلات فکرى و عقیدتى و فرهنگى دارند نمىتوانیم پژوهش خود را روزآمد کنیم و براساس نیازها ساماندهى نماییم;
14 . شناسایى استعدادها و خلاقیتهاى اشخاص و زمینه به کارگیرى آنان و استفاده بهینه از اینهمه توانایىهاى بالفعل و بالقوه حوزه در راستاى امور پژوهشى;
15 . بهرهمندساختن پژوهشگران از امتیازهاى قانونى و حقوقى مانند تشکیل هیئتهاى علمى و اعطاى مدرک علمى براى آنان و اعطاى بورس براى تحصیلات غیرحوزوى و برخوردارى از امتیازهاى ویژه حوزوى و غیرحوزوى;
16 . استفاده از دستآوردهاى علمىفرهنگى جوامع و کشورهاى دیگر و اطلاعرسانى بهموقع درخصوص دستآوردهاى علمى و مسائل روز;
17 . سپردن امور پژوهشى به اهل فن و حمایت از آنان;
18 . ایجاد و تقویت مرکزیت هدایت کننده امور تحقیقاتى;
19 . توسعه و مرکزیتسیاستگذارى و تبادل اطلاعات علمى به منظور جمعآورى و تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات مورد نیاز فعالیتهاى تحقیقاتى;
20 . ایجاد نظام همآهنگکننده تحقیقات از طریق افزایش بازدهى مراکز تحقیقاتى موجود;
21 . تعیین اولویتهاى تحقیقاتى و عنایت کافى به نیازها که این با روشن شدن سیاستهاى پژوهشى وابسته است; یعنى اگر سیاست ما این باشد که پژوهشهایى باید در دستور کار باشد که مربوط به مسائل بنیادى مىباشد و یا موضوعات روزمره و مسائل جارى هرکدام در اولویتبندى و جذب بودجه تاثیر دارند;
22 . با توجه به محدودیت و ناکافى بودن بودجه و اعتبارات تحقیقاتى، استفاده حداکثر از امکانات ضرورى مىنماید .