آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

النجعة فی شرح اللمعة
علامه محقق مرحوم شیخ محمد تقى شوشترى (م‏1374ه.ش)
تحقیق: على اکبر غفارى
چاپ اول، تهران، مکتبة الصدوق
محقق بزرگوار علامه شیخ محمد تقى شوشترى -اعلى الله مقامه الشریف از نوادر عصر حاضر است که آثار ارزشمندى از خود به جاى گذارد.
یکى از آثار ارزنده ایشان النجعه فى شرح اللمعه است که با شیوه خاصى به شرح اللمعة الدمشقیة پرداخته است. علامه شوشترى انگیزه خود را از این تالیف، چنین بیان مى‏کند:
شهید ثانى در شرح خود بر لمعه مطالبى را نقل کرده است اما نگفته که این مطلب در کجا و در چه کتابى است و آیا درست است‏یا نه، این‏ها هیچ‏معلوم نبود. از این‏رو، با در نظر گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به م‏آخذ وسائل‏الشیعه تصمیم گرفتم بر لمعه شرحى بنویسم و چون کتاب وافى فقط احادیث کتب اربعه را نقل کرده; اما وسائل به کتب اربعه اکتفا نکرده است ولى معین نمى‏کند که مثلا فلان حدیث در چه بابى است. به همین دلیل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم که در آن خبر را از خود کتب اربعه و منابع حدیثى نقل کردم. سپس شماره باب را و این‏که مثلا این حدیث در باب طهارت است‏یا زکات و یا... و نیز در چه کتابى است و حدیث چندم آن است و چه کسى آن را نقل کرده، همه این مسائل را مشخص کردم به طورى که تقریبا روش تازه‏اى را در فقه ارائه داده‏ام. (1)
به اختصار مى‏توان ویژگى‏هاى زیر را براى نجعه بر شمرد:
1. روایات را -که فقه شیعه بر آن‏ها استوار است‏به طور صحیح و منقح بى‏واسطه از منابع متقدم و اصلى نقل مى‏کند. لذا لغزش‏هاى فراوانى را که در جوامع روایى متاخر و به تبع آن‏ها در کتب فقهى متاخر رخ داده، تذکر داده و این تحریفات را تصحیح و چه بسا به این طریق تعارض روایات را حل کرده است و این مهم‏ترین ویژگى نجعه است;
2. شرحى است روایى - فقهى و دقیق بر لمعه;
3. به بحث و استدلال‏هاى متعارف کتب فقهى نپرداخته است;
4. عموما بر اقوال قدما تکیه دارد;
5. همیشه اقوال را بدون واسطه از صاحبان آن‏ها نقل مى‏کند;
6. تمسک به اصول عملیه در آن کم است;
7. در بسیارى از مسائلى که متعرض شده روایات زیادى را درباره آن‏ها نقل کرده است;
8. توجه به اقوال و روایات اهل‏سنت دارد;
9. معمولا از مسائلى که در متن لمعه مطرح شده بحث مى‏کند; ولى در موارد اندک، متعرض فروعى شده که شهید اول و ثانى ذکر نکرده‏اند. (2)
اگر چه نجعه شرحى دقیق بر لمعه است; اما توجه مؤلف بزرگوار بیشتر به شرح معطوف بوده است تا به متن لمعه و ایشان در مقام تصحیح متن لمعه نبوده است. چنان‏که در مقدمه اشاره‏اى نفرموده است که متن لمعه از کدام نسخه گرفته شده. در عین حال که شارح، بسیارى از لغزش‏ها در نسخه‏هاى موجود را برطرف کرده; لیکن کاستى‏هایى نیز در آن راه یافته است.
نارسایى عمده در این متن لمعه، اضافات و افتادگى‏هاى زیاد در آن است و منشا آن این است که شرح لمعه شهید ثانى، مزجى است و استنساخ کنندگان معمولا دقت لازم در جدا کردن متن از شرح نکرده‏اند. لذا بعضى عبارات متن، جزء شرح شده و بعضى عبارات شرح به متن ملحق گردیده است.
آن قسم از نسخه‏هاى لمعه که از شرح گرفته شده‏اند این نقص اساسى در آن‏ها مشاهده مى‏شود. لمعه‏اى که در نجعه آمده از جمله متونى است که از شرح شهید ثانى گرفته شده. لذا بخشى از عبارات شهید اول از شهید ثانى پنداشته شده و برخى از عبارات شهید ثانى از لمعه تصور شده است.
ملاک ما در این‏که عبارتى جزء متن است‏یا خیر، سه نسخه کهن از لمعه است که برگرفته از شرح نیستند و حتى تاریخ تحریر دو نسخه به قبل از ولادت شهید ثانى باز مى‏گردد.
آنچه تحت عنوان «اضافات‏» یادآور مى‏شویم در هیچ‏یک از سه نسخه زیر نیست و در معنا تاثیر دارند. همچنین آنچه تحت عنوان «افتادگى‏ها» مى‏آوریم در هر سه نسخه وجود دارند.
گاه به عنوان مؤید اشکالى که مطرح مى‏کنیم با رمزى که براى هر یک از نسخه‏هاى زیرانتخاب کرده‏ایم، اشاره مى‏کنیم:
1. «الف‏» براى اشاره به نسخه خطى موجود در کتابخانه آیة‏الله نجفى مرعشى به شماره 959، کاتب: ابراهیم بن على، تاریخ تحریر: 951ق.
2. «ح‏» براى اشاره به نسخه خطى موجود در کتابخانه آیة الله نجفى مرعشى به شماره 866، تاریخ تحریر: محرم‏863ق.
3. «ک‏» براى اشاره به متن تحقیق شده توسط حجة‏الاسلام والمسلمین على کورانى که از روى کهن‏ترین نسخه خطى موجود لمعه (مربوط به سال 849ق.) تصحیح گردیده است.
در خور توجه است که از ابتدا تا کتاب صوم را بررسى مى‏کنیم و چه بسا منشا پاره‏اى از اشکالات مطرح در این نوشتار، صرفا اشتباه چاپى باشد.
کتاب طهارت
1. طریق پاک شدن آب‏چاه:
(«یطهر البئر بنزح) اربعین للثعلب والارنب والشاة والخنزیر والکلب والهرة.» ص‏46
در عربى هرگاه بخواهند لفظى را به کار برند که شامل مذکر و مؤنث‏شود، مذکر را غلبه مى‏دهند و لفظ را به صورت مذکر مى‏آورند. در خصوص «هر» در المصباح المنیر تصریح شده که بر مذکر و مؤنث اطلاق مى‏شود بر خلاف «هرة‏» که تنها بر مؤنث اطلاق مى‏گردد. بنابراین، در عبارت فوق اگر لفظ به صورت مؤنث استعمال شود، حکم تنها شامل گربه ماده مى‏شود; اما همان‏گونه که از روایات در نجعه استفاده مى‏شود، مخصوص گربه ماده نیست.لذاجا داشت «هرة‏» به صورت مذکر آورده مى‏شد. (3)
2. طریق پاک شدن آب چاه:
«یطهر القلیل بما ذکر والبئر ینزح جمیعه للبعیر وللثور والخمر والمسکر ودم الحدث والفقاع ونزح کر للدابة والحمار والبقرة وسبعین دلوا للانسان و خمسین للدم الکثیر.» ص‏34
اگر عبارت بدین صورت باشد کلمه «نزح‏» که در ادامه مى‏آید باید به «ینزح‏» عطف شده به صیغه مجهول خوانده شود در نتیجه «کر» مرفوع است. اشکالى که پیش مى‏آید این است که کلمات «سبعین‏» و «خمسین‏» به «کر» عطف شده‏اند در نتیجه باید مرفوع و به صورت «سبعون‏» و «خمسون‏» باشند. منشا اشکال این است که «ینزح‏» به صورت فعل نگاشته شده; در حالى که در نسخه‏هاى «الف‏»، «ح‏» و «ک‏» جارومجرور یعنى «بنزح‏» ضبط شده است.
3. احکام حیض:
«لو تجاوز العشرة فذات العادة الحاصلة باستواء مرتین تاخذها وذات التمیز تاخذه بشرط عدم تجاوز حدیه [والرجوع] فی المبتدئة والمضطربة.» ص‏244
«ذات التمییز» زنى است که خون او داراى صفات حیض است; مانند سیاه یا سرخ بودن، با فشار خارج شدن و....
ظاهرا «تمییز» به معناى تشخیص باید از باب تفعیل باشد نه تفعل. (4)
4. کیفیت تیمم:
«الواجب النیة مقارنة للضرب على الارض بیدیه مرة للوضوء فیمسح بها جبهته من قصاص الشعر....» ص‏437
روشن است که «بهما» درست است و مرجع ضمیر، «دو دست‏» است.
افتادگى‏ها
1. طریق نجس شدن آب مضاف:
«وینجس بالنجس.» ص‏74
«بالاتصال‏» پس از «ینجس‏» افتاده است.
2. فاصله میان چاه و محلى که در آن آب نجس چاه را مى‏ریزند:
«یستحب التباعد بین البئر والبالوعة بخمسة اذرع فی الصلبة او تحتیة البالوعة والا یکن فسبع.» ص‏83
پس از «فسبع‏» جمله زیر افتاده است:
«ولاتنجس بها وان تقاربتا الا مع العلم بالاتصال.»
3. مستحبات وضو:
«تثنیة الغسلات وبداة الرجل بالظهر.» ص‏177
جمله «والدعاء عند کل فعل‏» پس از «تثنیة الغسلات‏» افتاده است.
4. احکام استحاضه:
«اما الاستحاضة فهی مازاد على العشرة او العادة مستمرا او بعد الیاس او بعد النفاس وحکمها کالحائض ویجب الوضوء مع غسلهن. »ص‏289
پس از «او بعد النفاس‏» چند سطر زیر افتاده است:
«ودمها اصفر بارد رقیق فاتر غالبا. فاذا لم‏تغمس القطنة تتوضا لکل صلاة مع تغیرها ومایغمسها بغیر سیل یزید الغسل للصبح ومایسیل تغتسل ایضا للظهرین ثم للعشائین وتغیر الخرقة فیهما.
واما النفاس: فدم الولادة معها او بعدها واقله مسماه واکثره قدر العادة فی الحیض فان لم‏یکن فالعشرة.»
5. اقسام غسل:
«اما غسل المس فبعد البرد وقبل التطهیر.» ص‏294.
جمله «ویجب فیه الوضوء» از پایان افتاده است.
6. احکام غسل میت:
«یجب المساواة فی الرجولیة والانوثیة فی غیر الزوجین ومع التعذر فالمحرم من وراء الثوب فان تعذر فالکافر بتعلیم المسلم.» ص‏324
پس از «فالکافر»، «والکافرة‏» افتاده است.
اضافات
عباراتى که با حروف سیاه نوشته شده جزء متن لمعه نیست:
1. «ینجس (الماء) بالتغیر بالنجاسة فی احد اوصافه الثلاثة.» ص‏22
2. «طهره (الماء المضاف) اذا صار مطلقا بالکثیر المطلق على الاصح.» ص‏74
3. «عفی عن دم الجرح والقرح مع السیلان و عن دون الدرهم البغلی.» ص‏110
4. «فان ولغ فیه (الاناء) کلب قدم علیهما مسحه بالتراب ویستحب السبع فیه وکذا فی الفارة والخنزیر.» ص‏122
5. «المطهرات عشرة... والنار ما احالته رمادا او دخانا.» ص‏134
6. «واجبه (الوضوء) النیة... ثم مسح ظهر الرجل الیمنى الى الکعبین ثم الیسرى.» ص‏156
7. «یکره (فی التخلی)... السواک حالته والکلام الا بذکر الله تعالى.» ص‏197
8.« وذات التمیز تاخذه بشرط... فکالمضطربة فی اخذ عشرة ایام من شهر وثلاثة من آخر اوسبعة سبعة او ستة ستة.» ص‏244
9. «والشهید لایغسل ولایکفن بل یصلى علیه ویدفن بثیابه ودمائه ویجب ازالة النجاسة عن بدنه اولا.» ص‏334
10.« یستحب ان یکون عمقه نحو قامة ووضع الجنازة عند رجلیه اولا ونقل الرجل فی ثلاث دفعات.» ص‏405
کتاب صلاة
تصحیح
1. شرایط نماز:
«... والتمیز فلاتصح من المجنون و....» ج‏1، ص‏195
«تمییز» از باب تفعیل درست است، نه از باب تفعل. لذا به کسى که افعال خوب و بد را تشخیص مى‏دهد «ممیز» مى‏گویند نه «متمیز».
2. کیفیت نماز:
«یجب الجهر بالقراءة فی الصبح واولیی العشاء والاخفات فی البواقی.»ج‏1، ص‏248
روشن است که «العشاءین‏» صحیح است تا شامل نماز مغرب نیز بشود.
3. مستحبات نماز (براى زنان):
«تجلس على الییها.» ج‏1، ص‏363
«الیتیها» صحیح است; زیرا مفرد آن «الیة‏» است.
4. مستحبات نماز:
«ولاتربع المصلی قاعدا حال قرائته وتثنی رجلیه حال رکوعه.» ج‏1، ص‏317
احتمالا در اثر اشتباه چاپى «لا» نوشته شده و این افعال از مستحبات نماز است. چنانچه در شرح این قسمت، روایت زیر را نقل مى‏کند:
«عن احدهما(ع): کان ابی(ع) اذا صلى جالسا تربع فاذا رکع ثنى رجلیه.»
5. فضیلت نماز در مساجد مختلف:
«تتفاوت المساجد فی الفضیلة فالمسجد الحرام بماة الف صلاة... والسوق باثنى عشرة.» ج‏1، ص‏138
اعداد یازده و دوازده هر دو جزء، یا مذکرند و یا مؤنث و در این‏جا تمیز «صلاة‏» است‏بنابراین «اثنتی عشرة‏» صحیح است.
6. نماز عیدین:
«یجب فیها التکبیر زائدا على المعتاد، خمسا فی الاولى واربعا فی الثانیة والقنوت بینهما.» ج‏2، ص‏6
قنوت بین تکبیرهاى پنج‏گانه و چهارگانه است‏بنابراین «بینها» صحیح است. (5)
افتادگى‏ها
1. شرایط نماز:
«ترک الکلام... والکتف والالتفات الى ماوراءه.» ج‏1، ص‏190
«الا لتقیة‏» پس از «الکتف‏» افتاده است.
2. احکام اذان:
«یستحب الطهارة والحکایة لغیر المؤذن ثم یجب القیام...،» ج‏1، ص‏224
جمله «ویکره الترجیع‏» پس از «المؤذن‏» افتاده است.
3. کیفیت نماز:
«ثم یجب القیام مستقلا به مع المکنة فان عجز ففی البعض فان عجز اعتمد فان عجز اضطجع ویؤمی للرکوع و السجود بالراس.» ج‏1، ص‏329
جمله «فان عجز قعد» پس از «اعتمد» و همچنین جمله «فان عجز استلقى‏» پس از «اضطجع‏» افتاده است.
4. تعقیبات نماز:
«... ثم سجدتا الشکر ویعفر بینهما.» ج‏1، ص‏337
جمله «ویدعو بالمرسوم‏» از پایان افتاده است.
5. مستحبات نماز عید فطر و قربان:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلته و عقیب عشر بغیرها.» ج‏2، ص‏18
جمله آخر از جهت معنا نامفهوم است عبارت صحیح این‏گونه است:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلة وفی الاضحى عقیب خمس عشرة بمنى وعشر بغیرها.» (6)
6. شک بین سه و چهار:
«... والاصح الصحة.» ج‏2، ص‏162
جمله «لقولهم(ع): ما اعاد الصلاة فقیه‏» از پایان افتاده است.
7. شک بین دو و سه در نماز مغرب:
«اوجب الصدوق ایضا الاحتیاط برکعتین جالسا... عملا بروایة عمار عن الصادق(ع) وهو فطحی.» ج‏2، ص‏171
جمله «واوجب ایضا رکعتین جلوسا للشک بین الاربع والخمس وهو متروک »از پایان افتاده است.
8. شک بین سه و چهار:
«... وهو خیرة ابن‏بابویه.» ج‏2، ص‏174
جمله «وترده الروایات المشهورة‏» در پایان افتاده است.
9. کسى که عریان نماز خوانده است:
«اوجب ابن الجنید الاعادة على العاری اذا صلى ثم وجد الساتر فی الوقت.» ج‏2، ص‏195
مرحوم محقق شوشترى در پایان از قول شهید ثانى جمله «وهو بعید» را نگاشته است; حال آن‏که این جمله کلام شهید اول وجزء متن لمعه است.
10. کیفیت نماز خواندن مبطون:
«... والاقرب الاول لتوثیق رجال الخبر عن الباقر(ع).»ج‏2، ص‏203
عبارت «وشهرته بین الاصحاب‏» از پایان افتاده است.
اضافات
1. «فی السفر والخوف تنتصف الرباعیة.» ج‏1، ص‏22
2. «یمتد وقت الظهرین الى الغروب اختیارا.» ج‏1، ص‏45
3. «لو انکشف الخطا (فی القبلة) بعد الصلاة لم‏یعد ماکان بین الیمین والیسار.»ج‏1، ص‏93
4. «تکره الصلاة... بین المقابر الا بحائل ولو عترة او بعد عشرة اذرع ولو کانت‏خلفه فلاکراهة وفی الطریق.» ج‏1، ص‏161
5. («یستحب) الجمعة والتوحید فی صبحها وقیل: الجمعة والمنافقین.» ج‏1، ص‏262
6.« یستحب القنوت عقیب القراءة الثانیة بالمرسوم وافضله کلمات الفرج واقله سبحان الله -ثلاثا او خمسا ویتابع الماموم امامه فیه.» ج‏1، ص‏325
7. «والتعقیب وافضله التکبیر... ثم الدعاء بعدها بالمنقول ثم بما سنح.» ج‏1، ص‏332
8. «لاتنعقد (الجمعة) الا بامام او نائبه... واجتماع خمسة فصاعدا احدهم الامام.» ج‏1، ص‏372
9. «لو جهل عین الفائتة صلى... والمسافر یصلى مغربا و ثنائیة مطلقة ولو اشتبه فرباعیة وثنائیة ومغربا.» ج‏2، ص‏190
10.«لو تبین عدم الاهلیة فی الاثناء انفرد و بعد الفراغ لا اعادة على الاصح.» ج‏2، ص 330.
کتاب‏هاى زکات، خمس و صوم
تصحیح
1. احکام زکات در انعام ثلاثه:
«لو کانت الغنم مرضى فمنها.» ص‏56
شهید اول در این قسمت از لمعه، احکام تمام انعام ثلاثه را بیان مى‏کند و حکمى که در این جمله آمده مخصوص گوسفند نیست; لذا شهید ثانى پس از «غنم‏» مى‏افزاید: «او غیرها من النعم‏» لیکن عبارت صحیح در متن «النعم‏» است نه «الغنم‏». (7)
2. زکات در غلات:
«اما الغلات فیشترط فیها التملک بالزراعة او الانتقال قبل انعقاد الثمرة وانعقاد الحب ونصابهما الفان وسبعمائة رطل بالعراقی. »ص‏64
روشن است که «نصابها» درست است و مرجع ضمیر، «غلات‏» است. (8)
3. انفال:
«نفل الامام(ع) ارض انجلى عنها اهلها او اسلمت طوعا او باد اهلها وال‏آجام ورؤوس الجبال وبطون الاودیة ومایکون بهما.» ص‏194
اگر ضمیر در «بهما» مثنى باشد تنها آنچه در سرکوه‏ها و در درون دشت‏هاست جزءانفال است نه موارد دیگر. اما چنین چیزى را در منابع فقهى نیافتیم. ظاهرا آنچه در موارد دیگر باشد نیز جزء انفال است‏بنابراین عبارت صحیح «بها»ست. (9)
4. احکام روزه:
«یقضی لو تعمد الاخلال ویقضی لو عاد بعد انتباهة او احتقن بالمائع او ارتمس متعمدا او تتناول من دون مراعاة ممکنة فاخطا.» ص‏224
به قرینه فعل‏هاى دیگر «تناول‏» به صیغه ماضى صحیح است. (10)
5. احکام روزه:
«یجوز فی الشهرین متتابعین صوم شهر والصدقة عن آخر.» ص‏320
«متتابعین‏» صفت‏براى «الشهرین‏» است و باید الف ولام داشته باشد. (11)
6. روزه زن باردار و شیرده:
«الحامل المقرب والمرضعة القلیلة اللبن تفطران وتفدیان.» ص‏331
از آن‏جا که «شیر دهى‏» از صفات مخصوص زنان است‏باید لفظ آن مذکر و به صورت «المرضع‏» باشد. (12)
7. اعداد ترتیبى مرکب هر دو جزء آن با هم مذکر و مؤنث مى‏شوند; اما در صفحه 384 «الحادیة عشر» ضبط شده است.
افتادگى‏ها
1. احکام زکات:
«یشترط فیها السوم والحول بمضی احد عشر شهرا.» ص‏39
کلمه «هلالیة‏» پس از «شهرا» جزء متن لمعه است; اما محقق شوشترى آن را از قول شهید ثانى نگاشته است.
2. مستحقین زکات:
«والغارمون وهم المدینون فی غیر معصیته.» ص‏93
عبارت زیر از پایان افتاده است:
«والمروی انه لایعطى مجهول الحال ویقاص الفقیر بها وان مات او کان واجب النفقة.»
3. احکام روزه:
«لو استمر المرض الى رمضان آخر فلاقضاء ویفدى عن کل یوم بمد.» ص‏308
عبارت زیر در پایان نیامده است:
«ولو برا وتهاون فدى وقضى ولو لم‏یتهاون قضى لاغیر.»
4. شرایط اعتکاف:
«یشترط الصوم فلایصح الا من مکلف یصح منه الصوم.» ص‏414
جمله «فی زمان یصح صومه‏» از پایان افتاده است.
پى‏نوشت‏ها:
1. آینه پژوهش، ش‏7، ص‏32.
2. ر.ک: همان، ص‏33.
3. نسخه‏هاى «الف‏»، «ح‏» و «ک‏».
4. نسخه‏هاى «ح‏» و «ک‏».
5. نسخه «ک‏».
6. نسخه‏هاى «الف‏»، «ح‏» و «ک‏».
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان.
11. همان.
12. همان والمنجد.

تبلیغات