لمعه در نجعه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
النجعة فی شرح اللمعة
علامه محقق مرحوم شیخ محمد تقى شوشترى (م1374ه.ش)
تحقیق: على اکبر غفارى
چاپ اول، تهران، مکتبة الصدوق
محقق بزرگوار علامه شیخ محمد تقى شوشترى -اعلى الله مقامه الشریف از نوادر عصر حاضر است که آثار ارزشمندى از خود به جاى گذارد.
یکى از آثار ارزنده ایشان النجعه فى شرح اللمعه است که با شیوه خاصى به شرح اللمعة الدمشقیة پرداخته است. علامه شوشترى انگیزه خود را از این تالیف، چنین بیان مىکند:
شهید ثانى در شرح خود بر لمعه مطالبى را نقل کرده است اما نگفته که این مطلب در کجا و در چه کتابى است و آیا درست استیا نه، اینها هیچمعلوم نبود. از اینرو، با در نظر گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به مآخذ وسائلالشیعه تصمیم گرفتم بر لمعه شرحى بنویسم و چون کتاب وافى فقط احادیث کتب اربعه را نقل کرده; اما وسائل به کتب اربعه اکتفا نکرده است ولى معین نمىکند که مثلا فلان حدیث در چه بابى است. به همین دلیل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم که در آن خبر را از خود کتب اربعه و منابع حدیثى نقل کردم. سپس شماره باب را و اینکه مثلا این حدیث در باب طهارت استیا زکات و یا... و نیز در چه کتابى است و حدیث چندم آن است و چه کسى آن را نقل کرده، همه این مسائل را مشخص کردم به طورى که تقریبا روش تازهاى را در فقه ارائه دادهام. (1)
به اختصار مىتوان ویژگىهاى زیر را براى نجعه بر شمرد:
1. روایات را -که فقه شیعه بر آنها استوار استبه طور صحیح و منقح بىواسطه از منابع متقدم و اصلى نقل مىکند. لذا لغزشهاى فراوانى را که در جوامع روایى متاخر و به تبع آنها در کتب فقهى متاخر رخ داده، تذکر داده و این تحریفات را تصحیح و چه بسا به این طریق تعارض روایات را حل کرده است و این مهمترین ویژگى نجعه است;
2. شرحى است روایى - فقهى و دقیق بر لمعه;
3. به بحث و استدلالهاى متعارف کتب فقهى نپرداخته است;
4. عموما بر اقوال قدما تکیه دارد;
5. همیشه اقوال را بدون واسطه از صاحبان آنها نقل مىکند;
6. تمسک به اصول عملیه در آن کم است;
7. در بسیارى از مسائلى که متعرض شده روایات زیادى را درباره آنها نقل کرده است;
8. توجه به اقوال و روایات اهلسنت دارد;
9. معمولا از مسائلى که در متن لمعه مطرح شده بحث مىکند; ولى در موارد اندک، متعرض فروعى شده که شهید اول و ثانى ذکر نکردهاند. (2)
اگر چه نجعه شرحى دقیق بر لمعه است; اما توجه مؤلف بزرگوار بیشتر به شرح معطوف بوده است تا به متن لمعه و ایشان در مقام تصحیح متن لمعه نبوده است. چنانکه در مقدمه اشارهاى نفرموده است که متن لمعه از کدام نسخه گرفته شده. در عین حال که شارح، بسیارى از لغزشها در نسخههاى موجود را برطرف کرده; لیکن کاستىهایى نیز در آن راه یافته است.
نارسایى عمده در این متن لمعه، اضافات و افتادگىهاى زیاد در آن است و منشا آن این است که شرح لمعه شهید ثانى، مزجى است و استنساخ کنندگان معمولا دقت لازم در جدا کردن متن از شرح نکردهاند. لذا بعضى عبارات متن، جزء شرح شده و بعضى عبارات شرح به متن ملحق گردیده است.
آن قسم از نسخههاى لمعه که از شرح گرفته شدهاند این نقص اساسى در آنها مشاهده مىشود. لمعهاى که در نجعه آمده از جمله متونى است که از شرح شهید ثانى گرفته شده. لذا بخشى از عبارات شهید اول از شهید ثانى پنداشته شده و برخى از عبارات شهید ثانى از لمعه تصور شده است.
ملاک ما در اینکه عبارتى جزء متن استیا خیر، سه نسخه کهن از لمعه است که برگرفته از شرح نیستند و حتى تاریخ تحریر دو نسخه به قبل از ولادت شهید ثانى باز مىگردد.
آنچه تحت عنوان «اضافات» یادآور مىشویم در هیچیک از سه نسخه زیر نیست و در معنا تاثیر دارند. همچنین آنچه تحت عنوان «افتادگىها» مىآوریم در هر سه نسخه وجود دارند.
گاه به عنوان مؤید اشکالى که مطرح مىکنیم با رمزى که براى هر یک از نسخههاى زیرانتخاب کردهایم، اشاره مىکنیم:
1. «الف» براى اشاره به نسخه خطى موجود در کتابخانه آیةالله نجفى مرعشى به شماره 959، کاتب: ابراهیم بن على، تاریخ تحریر: 951ق.
2. «ح» براى اشاره به نسخه خطى موجود در کتابخانه آیة الله نجفى مرعشى به شماره 866، تاریخ تحریر: محرم863ق.
3. «ک» براى اشاره به متن تحقیق شده توسط حجةالاسلام والمسلمین على کورانى که از روى کهنترین نسخه خطى موجود لمعه (مربوط به سال 849ق.) تصحیح گردیده است.
در خور توجه است که از ابتدا تا کتاب صوم را بررسى مىکنیم و چه بسا منشا پارهاى از اشکالات مطرح در این نوشتار، صرفا اشتباه چاپى باشد.
کتاب طهارت
1. طریق پاک شدن آبچاه:
(«یطهر البئر بنزح) اربعین للثعلب والارنب والشاة والخنزیر والکلب والهرة.» ص46
در عربى هرگاه بخواهند لفظى را به کار برند که شامل مذکر و مؤنثشود، مذکر را غلبه مىدهند و لفظ را به صورت مذکر مىآورند. در خصوص «هر» در المصباح المنیر تصریح شده که بر مذکر و مؤنث اطلاق مىشود بر خلاف «هرة» که تنها بر مؤنث اطلاق مىگردد. بنابراین، در عبارت فوق اگر لفظ به صورت مؤنث استعمال شود، حکم تنها شامل گربه ماده مىشود; اما همانگونه که از روایات در نجعه استفاده مىشود، مخصوص گربه ماده نیست.لذاجا داشت «هرة» به صورت مذکر آورده مىشد. (3)
2. طریق پاک شدن آب چاه:
«یطهر القلیل بما ذکر والبئر ینزح جمیعه للبعیر وللثور والخمر والمسکر ودم الحدث والفقاع ونزح کر للدابة والحمار والبقرة وسبعین دلوا للانسان و خمسین للدم الکثیر.» ص34
اگر عبارت بدین صورت باشد کلمه «نزح» که در ادامه مىآید باید به «ینزح» عطف شده به صیغه مجهول خوانده شود در نتیجه «کر» مرفوع است. اشکالى که پیش مىآید این است که کلمات «سبعین» و «خمسین» به «کر» عطف شدهاند در نتیجه باید مرفوع و به صورت «سبعون» و «خمسون» باشند. منشا اشکال این است که «ینزح» به صورت فعل نگاشته شده; در حالى که در نسخههاى «الف»، «ح» و «ک» جارومجرور یعنى «بنزح» ضبط شده است.
3. احکام حیض:
«لو تجاوز العشرة فذات العادة الحاصلة باستواء مرتین تاخذها وذات التمیز تاخذه بشرط عدم تجاوز حدیه [والرجوع] فی المبتدئة والمضطربة.» ص244
«ذات التمییز» زنى است که خون او داراى صفات حیض است; مانند سیاه یا سرخ بودن، با فشار خارج شدن و....
ظاهرا «تمییز» به معناى تشخیص باید از باب تفعیل باشد نه تفعل. (4)
4. کیفیت تیمم:
«الواجب النیة مقارنة للضرب على الارض بیدیه مرة للوضوء فیمسح بها جبهته من قصاص الشعر....» ص437
روشن است که «بهما» درست است و مرجع ضمیر، «دو دست» است.
افتادگىها
1. طریق نجس شدن آب مضاف:
«وینجس بالنجس.» ص74
«بالاتصال» پس از «ینجس» افتاده است.
2. فاصله میان چاه و محلى که در آن آب نجس چاه را مىریزند:
«یستحب التباعد بین البئر والبالوعة بخمسة اذرع فی الصلبة او تحتیة البالوعة والا یکن فسبع.» ص83
پس از «فسبع» جمله زیر افتاده است:
«ولاتنجس بها وان تقاربتا الا مع العلم بالاتصال.»
3. مستحبات وضو:
«تثنیة الغسلات وبداة الرجل بالظهر.» ص177
جمله «والدعاء عند کل فعل» پس از «تثنیة الغسلات» افتاده است.
4. احکام استحاضه:
«اما الاستحاضة فهی مازاد على العشرة او العادة مستمرا او بعد الیاس او بعد النفاس وحکمها کالحائض ویجب الوضوء مع غسلهن. »ص289
پس از «او بعد النفاس» چند سطر زیر افتاده است:
«ودمها اصفر بارد رقیق فاتر غالبا. فاذا لمتغمس القطنة تتوضا لکل صلاة مع تغیرها ومایغمسها بغیر سیل یزید الغسل للصبح ومایسیل تغتسل ایضا للظهرین ثم للعشائین وتغیر الخرقة فیهما.
واما النفاس: فدم الولادة معها او بعدها واقله مسماه واکثره قدر العادة فی الحیض فان لمیکن فالعشرة.»
5. اقسام غسل:
«اما غسل المس فبعد البرد وقبل التطهیر.» ص294.
جمله «ویجب فیه الوضوء» از پایان افتاده است.
6. احکام غسل میت:
«یجب المساواة فی الرجولیة والانوثیة فی غیر الزوجین ومع التعذر فالمحرم من وراء الثوب فان تعذر فالکافر بتعلیم المسلم.» ص324
پس از «فالکافر»، «والکافرة» افتاده است.
اضافات
عباراتى که با حروف سیاه نوشته شده جزء متن لمعه نیست:
1. «ینجس (الماء) بالتغیر بالنجاسة فی احد اوصافه الثلاثة.» ص22
2. «طهره (الماء المضاف) اذا صار مطلقا بالکثیر المطلق على الاصح.» ص74
3. «عفی عن دم الجرح والقرح مع السیلان و عن دون الدرهم البغلی.» ص110
4. «فان ولغ فیه (الاناء) کلب قدم علیهما مسحه بالتراب ویستحب السبع فیه وکذا فی الفارة والخنزیر.» ص122
5. «المطهرات عشرة... والنار ما احالته رمادا او دخانا.» ص134
6. «واجبه (الوضوء) النیة... ثم مسح ظهر الرجل الیمنى الى الکعبین ثم الیسرى.» ص156
7. «یکره (فی التخلی)... السواک حالته والکلام الا بذکر الله تعالى.» ص197
8.« وذات التمیز تاخذه بشرط... فکالمضطربة فی اخذ عشرة ایام من شهر وثلاثة من آخر اوسبعة سبعة او ستة ستة.» ص244
9. «والشهید لایغسل ولایکفن بل یصلى علیه ویدفن بثیابه ودمائه ویجب ازالة النجاسة عن بدنه اولا.» ص334
10.« یستحب ان یکون عمقه نحو قامة ووضع الجنازة عند رجلیه اولا ونقل الرجل فی ثلاث دفعات.» ص405
کتاب صلاة
تصحیح
1. شرایط نماز:
«... والتمیز فلاتصح من المجنون و....» ج1، ص195
«تمییز» از باب تفعیل درست است، نه از باب تفعل. لذا به کسى که افعال خوب و بد را تشخیص مىدهد «ممیز» مىگویند نه «متمیز».
2. کیفیت نماز:
«یجب الجهر بالقراءة فی الصبح واولیی العشاء والاخفات فی البواقی.»ج1، ص248
روشن است که «العشاءین» صحیح است تا شامل نماز مغرب نیز بشود.
3. مستحبات نماز (براى زنان):
«تجلس على الییها.» ج1، ص363
«الیتیها» صحیح است; زیرا مفرد آن «الیة» است.
4. مستحبات نماز:
«ولاتربع المصلی قاعدا حال قرائته وتثنی رجلیه حال رکوعه.» ج1، ص317
احتمالا در اثر اشتباه چاپى «لا» نوشته شده و این افعال از مستحبات نماز است. چنانچه در شرح این قسمت، روایت زیر را نقل مىکند:
«عن احدهما(ع): کان ابی(ع) اذا صلى جالسا تربع فاذا رکع ثنى رجلیه.»
5. فضیلت نماز در مساجد مختلف:
«تتفاوت المساجد فی الفضیلة فالمسجد الحرام بماة الف صلاة... والسوق باثنى عشرة.» ج1، ص138
اعداد یازده و دوازده هر دو جزء، یا مذکرند و یا مؤنث و در اینجا تمیز «صلاة» استبنابراین «اثنتی عشرة» صحیح است.
6. نماز عیدین:
«یجب فیها التکبیر زائدا على المعتاد، خمسا فی الاولى واربعا فی الثانیة والقنوت بینهما.» ج2، ص6
قنوت بین تکبیرهاى پنجگانه و چهارگانه استبنابراین «بینها» صحیح است. (5)
افتادگىها
1. شرایط نماز:
«ترک الکلام... والکتف والالتفات الى ماوراءه.» ج1، ص190
«الا لتقیة» پس از «الکتف» افتاده است.
2. احکام اذان:
«یستحب الطهارة والحکایة لغیر المؤذن ثم یجب القیام...،» ج1، ص224
جمله «ویکره الترجیع» پس از «المؤذن» افتاده است.
3. کیفیت نماز:
«ثم یجب القیام مستقلا به مع المکنة فان عجز ففی البعض فان عجز اعتمد فان عجز اضطجع ویؤمی للرکوع و السجود بالراس.» ج1، ص329
جمله «فان عجز قعد» پس از «اعتمد» و همچنین جمله «فان عجز استلقى» پس از «اضطجع» افتاده است.
4. تعقیبات نماز:
«... ثم سجدتا الشکر ویعفر بینهما.» ج1، ص337
جمله «ویدعو بالمرسوم» از پایان افتاده است.
5. مستحبات نماز عید فطر و قربان:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلته و عقیب عشر بغیرها.» ج2، ص18
جمله آخر از جهت معنا نامفهوم است عبارت صحیح اینگونه است:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلة وفی الاضحى عقیب خمس عشرة بمنى وعشر بغیرها.» (6)
6. شک بین سه و چهار:
«... والاصح الصحة.» ج2، ص162
جمله «لقولهم(ع): ما اعاد الصلاة فقیه» از پایان افتاده است.
7. شک بین دو و سه در نماز مغرب:
«اوجب الصدوق ایضا الاحتیاط برکعتین جالسا... عملا بروایة عمار عن الصادق(ع) وهو فطحی.» ج2، ص171
جمله «واوجب ایضا رکعتین جلوسا للشک بین الاربع والخمس وهو متروک »از پایان افتاده است.
8. شک بین سه و چهار:
«... وهو خیرة ابنبابویه.» ج2، ص174
جمله «وترده الروایات المشهورة» در پایان افتاده است.
9. کسى که عریان نماز خوانده است:
«اوجب ابن الجنید الاعادة على العاری اذا صلى ثم وجد الساتر فی الوقت.» ج2، ص195
مرحوم محقق شوشترى در پایان از قول شهید ثانى جمله «وهو بعید» را نگاشته است; حال آنکه این جمله کلام شهید اول وجزء متن لمعه است.
10. کیفیت نماز خواندن مبطون:
«... والاقرب الاول لتوثیق رجال الخبر عن الباقر(ع).»ج2، ص203
عبارت «وشهرته بین الاصحاب» از پایان افتاده است.
اضافات
1. «فی السفر والخوف تنتصف الرباعیة.» ج1، ص22
2. «یمتد وقت الظهرین الى الغروب اختیارا.» ج1، ص45
3. «لو انکشف الخطا (فی القبلة) بعد الصلاة لمیعد ماکان بین الیمین والیسار.»ج1، ص93
4. «تکره الصلاة... بین المقابر الا بحائل ولو عترة او بعد عشرة اذرع ولو کانتخلفه فلاکراهة وفی الطریق.» ج1، ص161
5. («یستحب) الجمعة والتوحید فی صبحها وقیل: الجمعة والمنافقین.» ج1، ص262
6.« یستحب القنوت عقیب القراءة الثانیة بالمرسوم وافضله کلمات الفرج واقله سبحان الله -ثلاثا او خمسا ویتابع الماموم امامه فیه.» ج1، ص325
7. «والتعقیب وافضله التکبیر... ثم الدعاء بعدها بالمنقول ثم بما سنح.» ج1، ص332
8. «لاتنعقد (الجمعة) الا بامام او نائبه... واجتماع خمسة فصاعدا احدهم الامام.» ج1، ص372
9. «لو جهل عین الفائتة صلى... والمسافر یصلى مغربا و ثنائیة مطلقة ولو اشتبه فرباعیة وثنائیة ومغربا.» ج2، ص190
10.«لو تبین عدم الاهلیة فی الاثناء انفرد و بعد الفراغ لا اعادة على الاصح.» ج2، ص 330.
کتابهاى زکات، خمس و صوم
تصحیح
1. احکام زکات در انعام ثلاثه:
«لو کانت الغنم مرضى فمنها.» ص56
شهید اول در این قسمت از لمعه، احکام تمام انعام ثلاثه را بیان مىکند و حکمى که در این جمله آمده مخصوص گوسفند نیست; لذا شهید ثانى پس از «غنم» مىافزاید: «او غیرها من النعم» لیکن عبارت صحیح در متن «النعم» است نه «الغنم». (7)
2. زکات در غلات:
«اما الغلات فیشترط فیها التملک بالزراعة او الانتقال قبل انعقاد الثمرة وانعقاد الحب ونصابهما الفان وسبعمائة رطل بالعراقی. »ص64
روشن است که «نصابها» درست است و مرجع ضمیر، «غلات» است. (8)
3. انفال:
«نفل الامام(ع) ارض انجلى عنها اهلها او اسلمت طوعا او باد اهلها والآجام ورؤوس الجبال وبطون الاودیة ومایکون بهما.» ص194
اگر ضمیر در «بهما» مثنى باشد تنها آنچه در سرکوهها و در درون دشتهاست جزءانفال است نه موارد دیگر. اما چنین چیزى را در منابع فقهى نیافتیم. ظاهرا آنچه در موارد دیگر باشد نیز جزء انفال استبنابراین عبارت صحیح «بها»ست. (9)
4. احکام روزه:
«یقضی لو تعمد الاخلال ویقضی لو عاد بعد انتباهة او احتقن بالمائع او ارتمس متعمدا او تتناول من دون مراعاة ممکنة فاخطا.» ص224
به قرینه فعلهاى دیگر «تناول» به صیغه ماضى صحیح است. (10)
5. احکام روزه:
«یجوز فی الشهرین متتابعین صوم شهر والصدقة عن آخر.» ص320
«متتابعین» صفتبراى «الشهرین» است و باید الف ولام داشته باشد. (11)
6. روزه زن باردار و شیرده:
«الحامل المقرب والمرضعة القلیلة اللبن تفطران وتفدیان.» ص331
از آنجا که «شیر دهى» از صفات مخصوص زنان استباید لفظ آن مذکر و به صورت «المرضع» باشد. (12)
7. اعداد ترتیبى مرکب هر دو جزء آن با هم مذکر و مؤنث مىشوند; اما در صفحه 384 «الحادیة عشر» ضبط شده است.
افتادگىها
1. احکام زکات:
«یشترط فیها السوم والحول بمضی احد عشر شهرا.» ص39
کلمه «هلالیة» پس از «شهرا» جزء متن لمعه است; اما محقق شوشترى آن را از قول شهید ثانى نگاشته است.
2. مستحقین زکات:
«والغارمون وهم المدینون فی غیر معصیته.» ص93
عبارت زیر از پایان افتاده است:
«والمروی انه لایعطى مجهول الحال ویقاص الفقیر بها وان مات او کان واجب النفقة.»
3. احکام روزه:
«لو استمر المرض الى رمضان آخر فلاقضاء ویفدى عن کل یوم بمد.» ص308
عبارت زیر در پایان نیامده است:
«ولو برا وتهاون فدى وقضى ولو لمیتهاون قضى لاغیر.»
4. شرایط اعتکاف:
«یشترط الصوم فلایصح الا من مکلف یصح منه الصوم.» ص414
جمله «فی زمان یصح صومه» از پایان افتاده است.
پىنوشتها:
1. آینه پژوهش، ش7، ص32.
2. ر.ک: همان، ص33.
3. نسخههاى «الف»، «ح» و «ک».
4. نسخههاى «ح» و «ک».
5. نسخه «ک».
6. نسخههاى «الف»، «ح» و «ک».
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان.
11. همان.
12. همان والمنجد.
علامه محقق مرحوم شیخ محمد تقى شوشترى (م1374ه.ش)
تحقیق: على اکبر غفارى
چاپ اول، تهران، مکتبة الصدوق
محقق بزرگوار علامه شیخ محمد تقى شوشترى -اعلى الله مقامه الشریف از نوادر عصر حاضر است که آثار ارزشمندى از خود به جاى گذارد.
یکى از آثار ارزنده ایشان النجعه فى شرح اللمعه است که با شیوه خاصى به شرح اللمعة الدمشقیة پرداخته است. علامه شوشترى انگیزه خود را از این تالیف، چنین بیان مىکند:
شهید ثانى در شرح خود بر لمعه مطالبى را نقل کرده است اما نگفته که این مطلب در کجا و در چه کتابى است و آیا درست استیا نه، اینها هیچمعلوم نبود. از اینرو، با در نظر گرفتن مطالب شرح سابق و مراجعه به مآخذ وسائلالشیعه تصمیم گرفتم بر لمعه شرحى بنویسم و چون کتاب وافى فقط احادیث کتب اربعه را نقل کرده; اما وسائل به کتب اربعه اکتفا نکرده است ولى معین نمىکند که مثلا فلان حدیث در چه بابى است. به همین دلیل به نوشتن النجعه در شرح لمعه مشغول شدم که در آن خبر را از خود کتب اربعه و منابع حدیثى نقل کردم. سپس شماره باب را و اینکه مثلا این حدیث در باب طهارت استیا زکات و یا... و نیز در چه کتابى است و حدیث چندم آن است و چه کسى آن را نقل کرده، همه این مسائل را مشخص کردم به طورى که تقریبا روش تازهاى را در فقه ارائه دادهام. (1)
به اختصار مىتوان ویژگىهاى زیر را براى نجعه بر شمرد:
1. روایات را -که فقه شیعه بر آنها استوار استبه طور صحیح و منقح بىواسطه از منابع متقدم و اصلى نقل مىکند. لذا لغزشهاى فراوانى را که در جوامع روایى متاخر و به تبع آنها در کتب فقهى متاخر رخ داده، تذکر داده و این تحریفات را تصحیح و چه بسا به این طریق تعارض روایات را حل کرده است و این مهمترین ویژگى نجعه است;
2. شرحى است روایى - فقهى و دقیق بر لمعه;
3. به بحث و استدلالهاى متعارف کتب فقهى نپرداخته است;
4. عموما بر اقوال قدما تکیه دارد;
5. همیشه اقوال را بدون واسطه از صاحبان آنها نقل مىکند;
6. تمسک به اصول عملیه در آن کم است;
7. در بسیارى از مسائلى که متعرض شده روایات زیادى را درباره آنها نقل کرده است;
8. توجه به اقوال و روایات اهلسنت دارد;
9. معمولا از مسائلى که در متن لمعه مطرح شده بحث مىکند; ولى در موارد اندک، متعرض فروعى شده که شهید اول و ثانى ذکر نکردهاند. (2)
اگر چه نجعه شرحى دقیق بر لمعه است; اما توجه مؤلف بزرگوار بیشتر به شرح معطوف بوده است تا به متن لمعه و ایشان در مقام تصحیح متن لمعه نبوده است. چنانکه در مقدمه اشارهاى نفرموده است که متن لمعه از کدام نسخه گرفته شده. در عین حال که شارح، بسیارى از لغزشها در نسخههاى موجود را برطرف کرده; لیکن کاستىهایى نیز در آن راه یافته است.
نارسایى عمده در این متن لمعه، اضافات و افتادگىهاى زیاد در آن است و منشا آن این است که شرح لمعه شهید ثانى، مزجى است و استنساخ کنندگان معمولا دقت لازم در جدا کردن متن از شرح نکردهاند. لذا بعضى عبارات متن، جزء شرح شده و بعضى عبارات شرح به متن ملحق گردیده است.
آن قسم از نسخههاى لمعه که از شرح گرفته شدهاند این نقص اساسى در آنها مشاهده مىشود. لمعهاى که در نجعه آمده از جمله متونى است که از شرح شهید ثانى گرفته شده. لذا بخشى از عبارات شهید اول از شهید ثانى پنداشته شده و برخى از عبارات شهید ثانى از لمعه تصور شده است.
ملاک ما در اینکه عبارتى جزء متن استیا خیر، سه نسخه کهن از لمعه است که برگرفته از شرح نیستند و حتى تاریخ تحریر دو نسخه به قبل از ولادت شهید ثانى باز مىگردد.
آنچه تحت عنوان «اضافات» یادآور مىشویم در هیچیک از سه نسخه زیر نیست و در معنا تاثیر دارند. همچنین آنچه تحت عنوان «افتادگىها» مىآوریم در هر سه نسخه وجود دارند.
گاه به عنوان مؤید اشکالى که مطرح مىکنیم با رمزى که براى هر یک از نسخههاى زیرانتخاب کردهایم، اشاره مىکنیم:
1. «الف» براى اشاره به نسخه خطى موجود در کتابخانه آیةالله نجفى مرعشى به شماره 959، کاتب: ابراهیم بن على، تاریخ تحریر: 951ق.
2. «ح» براى اشاره به نسخه خطى موجود در کتابخانه آیة الله نجفى مرعشى به شماره 866، تاریخ تحریر: محرم863ق.
3. «ک» براى اشاره به متن تحقیق شده توسط حجةالاسلام والمسلمین على کورانى که از روى کهنترین نسخه خطى موجود لمعه (مربوط به سال 849ق.) تصحیح گردیده است.
در خور توجه است که از ابتدا تا کتاب صوم را بررسى مىکنیم و چه بسا منشا پارهاى از اشکالات مطرح در این نوشتار، صرفا اشتباه چاپى باشد.
کتاب طهارت
1. طریق پاک شدن آبچاه:
(«یطهر البئر بنزح) اربعین للثعلب والارنب والشاة والخنزیر والکلب والهرة.» ص46
در عربى هرگاه بخواهند لفظى را به کار برند که شامل مذکر و مؤنثشود، مذکر را غلبه مىدهند و لفظ را به صورت مذکر مىآورند. در خصوص «هر» در المصباح المنیر تصریح شده که بر مذکر و مؤنث اطلاق مىشود بر خلاف «هرة» که تنها بر مؤنث اطلاق مىگردد. بنابراین، در عبارت فوق اگر لفظ به صورت مؤنث استعمال شود، حکم تنها شامل گربه ماده مىشود; اما همانگونه که از روایات در نجعه استفاده مىشود، مخصوص گربه ماده نیست.لذاجا داشت «هرة» به صورت مذکر آورده مىشد. (3)
2. طریق پاک شدن آب چاه:
«یطهر القلیل بما ذکر والبئر ینزح جمیعه للبعیر وللثور والخمر والمسکر ودم الحدث والفقاع ونزح کر للدابة والحمار والبقرة وسبعین دلوا للانسان و خمسین للدم الکثیر.» ص34
اگر عبارت بدین صورت باشد کلمه «نزح» که در ادامه مىآید باید به «ینزح» عطف شده به صیغه مجهول خوانده شود در نتیجه «کر» مرفوع است. اشکالى که پیش مىآید این است که کلمات «سبعین» و «خمسین» به «کر» عطف شدهاند در نتیجه باید مرفوع و به صورت «سبعون» و «خمسون» باشند. منشا اشکال این است که «ینزح» به صورت فعل نگاشته شده; در حالى که در نسخههاى «الف»، «ح» و «ک» جارومجرور یعنى «بنزح» ضبط شده است.
3. احکام حیض:
«لو تجاوز العشرة فذات العادة الحاصلة باستواء مرتین تاخذها وذات التمیز تاخذه بشرط عدم تجاوز حدیه [والرجوع] فی المبتدئة والمضطربة.» ص244
«ذات التمییز» زنى است که خون او داراى صفات حیض است; مانند سیاه یا سرخ بودن، با فشار خارج شدن و....
ظاهرا «تمییز» به معناى تشخیص باید از باب تفعیل باشد نه تفعل. (4)
4. کیفیت تیمم:
«الواجب النیة مقارنة للضرب على الارض بیدیه مرة للوضوء فیمسح بها جبهته من قصاص الشعر....» ص437
روشن است که «بهما» درست است و مرجع ضمیر، «دو دست» است.
افتادگىها
1. طریق نجس شدن آب مضاف:
«وینجس بالنجس.» ص74
«بالاتصال» پس از «ینجس» افتاده است.
2. فاصله میان چاه و محلى که در آن آب نجس چاه را مىریزند:
«یستحب التباعد بین البئر والبالوعة بخمسة اذرع فی الصلبة او تحتیة البالوعة والا یکن فسبع.» ص83
پس از «فسبع» جمله زیر افتاده است:
«ولاتنجس بها وان تقاربتا الا مع العلم بالاتصال.»
3. مستحبات وضو:
«تثنیة الغسلات وبداة الرجل بالظهر.» ص177
جمله «والدعاء عند کل فعل» پس از «تثنیة الغسلات» افتاده است.
4. احکام استحاضه:
«اما الاستحاضة فهی مازاد على العشرة او العادة مستمرا او بعد الیاس او بعد النفاس وحکمها کالحائض ویجب الوضوء مع غسلهن. »ص289
پس از «او بعد النفاس» چند سطر زیر افتاده است:
«ودمها اصفر بارد رقیق فاتر غالبا. فاذا لمتغمس القطنة تتوضا لکل صلاة مع تغیرها ومایغمسها بغیر سیل یزید الغسل للصبح ومایسیل تغتسل ایضا للظهرین ثم للعشائین وتغیر الخرقة فیهما.
واما النفاس: فدم الولادة معها او بعدها واقله مسماه واکثره قدر العادة فی الحیض فان لمیکن فالعشرة.»
5. اقسام غسل:
«اما غسل المس فبعد البرد وقبل التطهیر.» ص294.
جمله «ویجب فیه الوضوء» از پایان افتاده است.
6. احکام غسل میت:
«یجب المساواة فی الرجولیة والانوثیة فی غیر الزوجین ومع التعذر فالمحرم من وراء الثوب فان تعذر فالکافر بتعلیم المسلم.» ص324
پس از «فالکافر»، «والکافرة» افتاده است.
اضافات
عباراتى که با حروف سیاه نوشته شده جزء متن لمعه نیست:
1. «ینجس (الماء) بالتغیر بالنجاسة فی احد اوصافه الثلاثة.» ص22
2. «طهره (الماء المضاف) اذا صار مطلقا بالکثیر المطلق على الاصح.» ص74
3. «عفی عن دم الجرح والقرح مع السیلان و عن دون الدرهم البغلی.» ص110
4. «فان ولغ فیه (الاناء) کلب قدم علیهما مسحه بالتراب ویستحب السبع فیه وکذا فی الفارة والخنزیر.» ص122
5. «المطهرات عشرة... والنار ما احالته رمادا او دخانا.» ص134
6. «واجبه (الوضوء) النیة... ثم مسح ظهر الرجل الیمنى الى الکعبین ثم الیسرى.» ص156
7. «یکره (فی التخلی)... السواک حالته والکلام الا بذکر الله تعالى.» ص197
8.« وذات التمیز تاخذه بشرط... فکالمضطربة فی اخذ عشرة ایام من شهر وثلاثة من آخر اوسبعة سبعة او ستة ستة.» ص244
9. «والشهید لایغسل ولایکفن بل یصلى علیه ویدفن بثیابه ودمائه ویجب ازالة النجاسة عن بدنه اولا.» ص334
10.« یستحب ان یکون عمقه نحو قامة ووضع الجنازة عند رجلیه اولا ونقل الرجل فی ثلاث دفعات.» ص405
کتاب صلاة
تصحیح
1. شرایط نماز:
«... والتمیز فلاتصح من المجنون و....» ج1، ص195
«تمییز» از باب تفعیل درست است، نه از باب تفعل. لذا به کسى که افعال خوب و بد را تشخیص مىدهد «ممیز» مىگویند نه «متمیز».
2. کیفیت نماز:
«یجب الجهر بالقراءة فی الصبح واولیی العشاء والاخفات فی البواقی.»ج1، ص248
روشن است که «العشاءین» صحیح است تا شامل نماز مغرب نیز بشود.
3. مستحبات نماز (براى زنان):
«تجلس على الییها.» ج1، ص363
«الیتیها» صحیح است; زیرا مفرد آن «الیة» است.
4. مستحبات نماز:
«ولاتربع المصلی قاعدا حال قرائته وتثنی رجلیه حال رکوعه.» ج1، ص317
احتمالا در اثر اشتباه چاپى «لا» نوشته شده و این افعال از مستحبات نماز است. چنانچه در شرح این قسمت، روایت زیر را نقل مىکند:
«عن احدهما(ع): کان ابی(ع) اذا صلى جالسا تربع فاذا رکع ثنى رجلیه.»
5. فضیلت نماز در مساجد مختلف:
«تتفاوت المساجد فی الفضیلة فالمسجد الحرام بماة الف صلاة... والسوق باثنى عشرة.» ج1، ص138
اعداد یازده و دوازده هر دو جزء، یا مذکرند و یا مؤنث و در اینجا تمیز «صلاة» استبنابراین «اثنتی عشرة» صحیح است.
6. نماز عیدین:
«یجب فیها التکبیر زائدا على المعتاد، خمسا فی الاولى واربعا فی الثانیة والقنوت بینهما.» ج2، ص6
قنوت بین تکبیرهاى پنجگانه و چهارگانه استبنابراین «بینها» صحیح است. (5)
افتادگىها
1. شرایط نماز:
«ترک الکلام... والکتف والالتفات الى ماوراءه.» ج1، ص190
«الا لتقیة» پس از «الکتف» افتاده است.
2. احکام اذان:
«یستحب الطهارة والحکایة لغیر المؤذن ثم یجب القیام...،» ج1، ص224
جمله «ویکره الترجیع» پس از «المؤذن» افتاده است.
3. کیفیت نماز:
«ثم یجب القیام مستقلا به مع المکنة فان عجز ففی البعض فان عجز اعتمد فان عجز اضطجع ویؤمی للرکوع و السجود بالراس.» ج1، ص329
جمله «فان عجز قعد» پس از «اعتمد» و همچنین جمله «فان عجز استلقى» پس از «اضطجع» افتاده است.
4. تعقیبات نماز:
«... ثم سجدتا الشکر ویعفر بینهما.» ج1، ص337
جمله «ویدعو بالمرسوم» از پایان افتاده است.
5. مستحبات نماز عید فطر و قربان:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلته و عقیب عشر بغیرها.» ج2، ص18
جمله آخر از جهت معنا نامفهوم است عبارت صحیح اینگونه است:
«یستحب التکبیر فی الفطر عقیب اربع اولها المغرب لیلة وفی الاضحى عقیب خمس عشرة بمنى وعشر بغیرها.» (6)
6. شک بین سه و چهار:
«... والاصح الصحة.» ج2، ص162
جمله «لقولهم(ع): ما اعاد الصلاة فقیه» از پایان افتاده است.
7. شک بین دو و سه در نماز مغرب:
«اوجب الصدوق ایضا الاحتیاط برکعتین جالسا... عملا بروایة عمار عن الصادق(ع) وهو فطحی.» ج2، ص171
جمله «واوجب ایضا رکعتین جلوسا للشک بین الاربع والخمس وهو متروک »از پایان افتاده است.
8. شک بین سه و چهار:
«... وهو خیرة ابنبابویه.» ج2، ص174
جمله «وترده الروایات المشهورة» در پایان افتاده است.
9. کسى که عریان نماز خوانده است:
«اوجب ابن الجنید الاعادة على العاری اذا صلى ثم وجد الساتر فی الوقت.» ج2، ص195
مرحوم محقق شوشترى در پایان از قول شهید ثانى جمله «وهو بعید» را نگاشته است; حال آنکه این جمله کلام شهید اول وجزء متن لمعه است.
10. کیفیت نماز خواندن مبطون:
«... والاقرب الاول لتوثیق رجال الخبر عن الباقر(ع).»ج2، ص203
عبارت «وشهرته بین الاصحاب» از پایان افتاده است.
اضافات
1. «فی السفر والخوف تنتصف الرباعیة.» ج1، ص22
2. «یمتد وقت الظهرین الى الغروب اختیارا.» ج1، ص45
3. «لو انکشف الخطا (فی القبلة) بعد الصلاة لمیعد ماکان بین الیمین والیسار.»ج1، ص93
4. «تکره الصلاة... بین المقابر الا بحائل ولو عترة او بعد عشرة اذرع ولو کانتخلفه فلاکراهة وفی الطریق.» ج1، ص161
5. («یستحب) الجمعة والتوحید فی صبحها وقیل: الجمعة والمنافقین.» ج1، ص262
6.« یستحب القنوت عقیب القراءة الثانیة بالمرسوم وافضله کلمات الفرج واقله سبحان الله -ثلاثا او خمسا ویتابع الماموم امامه فیه.» ج1، ص325
7. «والتعقیب وافضله التکبیر... ثم الدعاء بعدها بالمنقول ثم بما سنح.» ج1، ص332
8. «لاتنعقد (الجمعة) الا بامام او نائبه... واجتماع خمسة فصاعدا احدهم الامام.» ج1، ص372
9. «لو جهل عین الفائتة صلى... والمسافر یصلى مغربا و ثنائیة مطلقة ولو اشتبه فرباعیة وثنائیة ومغربا.» ج2، ص190
10.«لو تبین عدم الاهلیة فی الاثناء انفرد و بعد الفراغ لا اعادة على الاصح.» ج2، ص 330.
کتابهاى زکات، خمس و صوم
تصحیح
1. احکام زکات در انعام ثلاثه:
«لو کانت الغنم مرضى فمنها.» ص56
شهید اول در این قسمت از لمعه، احکام تمام انعام ثلاثه را بیان مىکند و حکمى که در این جمله آمده مخصوص گوسفند نیست; لذا شهید ثانى پس از «غنم» مىافزاید: «او غیرها من النعم» لیکن عبارت صحیح در متن «النعم» است نه «الغنم». (7)
2. زکات در غلات:
«اما الغلات فیشترط فیها التملک بالزراعة او الانتقال قبل انعقاد الثمرة وانعقاد الحب ونصابهما الفان وسبعمائة رطل بالعراقی. »ص64
روشن است که «نصابها» درست است و مرجع ضمیر، «غلات» است. (8)
3. انفال:
«نفل الامام(ع) ارض انجلى عنها اهلها او اسلمت طوعا او باد اهلها والآجام ورؤوس الجبال وبطون الاودیة ومایکون بهما.» ص194
اگر ضمیر در «بهما» مثنى باشد تنها آنچه در سرکوهها و در درون دشتهاست جزءانفال است نه موارد دیگر. اما چنین چیزى را در منابع فقهى نیافتیم. ظاهرا آنچه در موارد دیگر باشد نیز جزء انفال استبنابراین عبارت صحیح «بها»ست. (9)
4. احکام روزه:
«یقضی لو تعمد الاخلال ویقضی لو عاد بعد انتباهة او احتقن بالمائع او ارتمس متعمدا او تتناول من دون مراعاة ممکنة فاخطا.» ص224
به قرینه فعلهاى دیگر «تناول» به صیغه ماضى صحیح است. (10)
5. احکام روزه:
«یجوز فی الشهرین متتابعین صوم شهر والصدقة عن آخر.» ص320
«متتابعین» صفتبراى «الشهرین» است و باید الف ولام داشته باشد. (11)
6. روزه زن باردار و شیرده:
«الحامل المقرب والمرضعة القلیلة اللبن تفطران وتفدیان.» ص331
از آنجا که «شیر دهى» از صفات مخصوص زنان استباید لفظ آن مذکر و به صورت «المرضع» باشد. (12)
7. اعداد ترتیبى مرکب هر دو جزء آن با هم مذکر و مؤنث مىشوند; اما در صفحه 384 «الحادیة عشر» ضبط شده است.
افتادگىها
1. احکام زکات:
«یشترط فیها السوم والحول بمضی احد عشر شهرا.» ص39
کلمه «هلالیة» پس از «شهرا» جزء متن لمعه است; اما محقق شوشترى آن را از قول شهید ثانى نگاشته است.
2. مستحقین زکات:
«والغارمون وهم المدینون فی غیر معصیته.» ص93
عبارت زیر از پایان افتاده است:
«والمروی انه لایعطى مجهول الحال ویقاص الفقیر بها وان مات او کان واجب النفقة.»
3. احکام روزه:
«لو استمر المرض الى رمضان آخر فلاقضاء ویفدى عن کل یوم بمد.» ص308
عبارت زیر در پایان نیامده است:
«ولو برا وتهاون فدى وقضى ولو لمیتهاون قضى لاغیر.»
4. شرایط اعتکاف:
«یشترط الصوم فلایصح الا من مکلف یصح منه الصوم.» ص414
جمله «فی زمان یصح صومه» از پایان افتاده است.
پىنوشتها:
1. آینه پژوهش، ش7، ص32.
2. ر.ک: همان، ص33.
3. نسخههاى «الف»، «ح» و «ک».
4. نسخههاى «ح» و «ک».
5. نسخه «ک».
6. نسخههاى «الف»، «ح» و «ک».
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان.
11. همان.
12. همان والمنجد.