آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

متن

کتاب «موسوعة طبقات الفقهاء» اثر جمعى از محققان و نویسندگان حوزه علمیه قم به نام‏هاى: سید محمدحسین مدرسى یزدى، سید محمد کاظم مدرسى یزدى، سید محمد کاظم حکیم‏زاده،حیدر محمد بغدادى، سید احمد فاضلى، یحیى صادقى، قاسم شیرزاد و محمد شبیلى، از جدیدترین کتاب‏هاى شرح حال نگارى است که بدون در نظر گرفتن مرزهاى جغرافیایى و عقیدتى وملیتى و تنها با مقیاس فقاهت‏شخصیت‏هاى ترجمه شده، پس از یک دهه تحقیق و تتبع در سال‏هاى اخیر منتشر شده است.
این مجموعه که در حال حاضر فقیهان صدر اسلام تا قرن یازدهم را در بر دارد با دو جلد مقدمه به قلم استاد ارجمند و محقق اندیشمند آیة الله سبحانى - مدظله العالى - درباره منابع، تاریخ و ادوارفقه به بازار علم و فرهنگ و با زبان عربى عرضه شده است.
محتواى جلد اول مقدمه که عموما در منابع و مصادر فقه و در شش فصل تنظیم شده عبارت است از:
1- منابع و مصادر معتبر فقه اسلامى 2- مصادر تشریع نزد اهل سنت 3- تاثیر زمان و مکان در اجتهاد 4- جوامع حدیثى شیعه و اهل سنت 5- جوامع فقهى شیعه و اهل سنت 6- تاریخ اصول فقه.
محتواى جلد دوم، مقدمه عموما در بیان تاریخ و ادوار فقه اهل سنت و شیعه است. و نویسنده با استفاده از متون و منابع مستند فقهى با نگرشى عمیق و قلمى شیوا به انعکاس دوره‏هاى هفت‏گانه فقه‏شیعه و نیز دوره‏هاى پنج‏گانه فقه اهل سنت همراه با رجال و ویژگى‏هاى هر دوره پرداخته است.
انگیزه واهداف
ضرورتى که باعث‏شد این موسوعه در سال 1368 شمسى طراحى و پایه‏ریزى شود و با تلاش و علاقه فراوان پى‏گیرى گردد و در کمتر از یک دهه مجلدات یازده‏گانه آن با چاپ‏هاى متعدد درداخل و خارج انتشار یابد امورى بود که در زیر به آن‏ها اشاره مى‏شود:
1- تحقیق ژرف و گسترده در علم فقه افزون بر بحث در دلالت آیات و روایات و نیز بررسى اسانید احادیث فقهى، نیاز به شناخت ریشه‏اى هر فرع و سابقه تاریخى آن را دارد. بدیهى است درصورتى‏که تاسیس و تطور مسائل فقهى براى دانشوران این علم روشن نباشد تحقیق و پژوهش آنان دچار نقص و کمبود خواهد بود. روشنى سابقه تاریخى هر مسئله جز با شناخت رجال صاحب‏نظر در آن ممکن نیست، از این رو دانشمندان براى آگاهى کامل از مسائل هر علمى ناگزیر از شناخت رجال و صاحب نظران آن علم هستند.
این شناخت‏به ما امکان بررسى سیر تطور و شرایط حاکم بر مسائل فقهى از جمله تقیه‏اى بودن برخى از روایات و احکام را عرضه مى‏کند.
بنابراین با اوج گرفتن فقه اسلامى و منشعب شدن متفقهان و نیز سروسامان گرفتن مذاهب، کار نگارش طبقات فقهاء با الهام از شیوه نگارش طبقات دیگر - از جمله طبقات صحابه - بالا گرفت وشخصى به نام «هیثم بن عدى‏» متوفاى 207 هجرى که گویا اولین نویسنده کتاب طبقات فقیهان بود تالیف خود را با عنوان «طبقات الفقهاء والمحدثین‏» تدوین کرد.
2- اصالت واتصال فقه شیعى به پیامبر گرامى اسلام (ص) از مسائلى است که کم و بیش در تاریخ و فرهنگ مکتوب اهل سنت مورد تغافل قرار گرفته و آنان‏که با چشم کینه و عداوت به این مذهب‏نگریسته‏اند بسیارى از حقایق اصولى و فقهى و تاریخى شیعه را زیر پا نهاده‏اند.
در این زمینه مى‏توان به نوشتار «دکتر وهبه زهیلى‏» اشاره کرد که مى‏نویسد:
«بنیانگذار فقه شیعى محمد بن حسن بن فروخ صفار قمى - متوفاى 290 هجرى - است که با تالیف کتاب «بشائر الدرجات فى علوم آل محمد» فقه شیعه را رواج بخشید.»
وى آن‏گاه با ذکر کتاب «حلال و حرام‏» که آن را به امام کاظم (ع) نسبت مى‏دهد و کتاب «فقه الرضا» منسوب به امام رضا (ع) و کتاب «کافى‏» تالیف محمد بن یعقوب کلینى(ره) مى‏نویسد:
«کتاب‏هاى ریشه‏اى در فقه شیعه همین چهار کتاب است.» (1)
هم‏چنین صاحب «کشف الظنون‏» با همه تحقیقات خود، فقه شیعه را بدون هیچ تامل و درنگى منتسب به فقه شافعى و برگرفته از آن دانسته و کتاب‏هایى چون «شرایع الاسلام‏» و «البیان‏» و «الذکرى‏» و ... را ریزه خوار خان محمد بن ادریس شافعى (متوفاى 204)مى‏داند. (2)
در این مجموعه سعى شده تا به گونه‏اى مستند، ریشه و اصالت فقه شیعه روشن گردد و سابقه تاریخى فقه شیعى همانند اصول آن به عصر پیامبر(ص) وائمه طاهرین(ع) برگردانده شود.
3- از امتیازات فقه اسلامى پیوستگى آن در طول تاریخى به صورتى ملموس مى‏باشد. به گونه‏اى که هیچ یک از ادیان دیگرالهى موجود چنین امتیازى ندارند.
یکى از راه‏کارهاى اثبات این پیوستگى از صدر اسلام تا زمان حاضرتدوین مجموعه موجود است.
4- معرفى شخصیت‏هاى فقهى شیعه و تالیفات آنان در طول تاریخ اسلام - که پیوسته در کتاب‏هاى رجال، تراجم و طبقات اهل سنت مظلوم و مجهول مانده‏اند - از اهداف تدوین این مجموعه است.
5- امکان مقایسه و مقارنه بین فقیهان مذاهب گوناگون اسلامى و تشخیص هویت، اصالت، پویایى و پیشتازى هر مذهب از دیگر ضرورت‏هایى بود که محققان و نویسندگان سخت کوش را بر آن داشت تا این موسوعه بزرگ را به فرجام رسانند.
6- آگاه شدن از راه و روش زندگى فردى وعلمى و دست‏یافتن به تلاش‏هاى بى وقفه دانشمندان و فقیهان اسلامى از دیگر فرایندهاى ارزشمندى است که به عنوان انگیزه تالیف این اثر در نظر بوده است.
7- مولفان این فرهنگ با این اثر خود گامى در طریق تقریب مذاهب اسلامى برداشته و فقیهان همه مذاهب را با نگرش صرفا فقهى در کنار هم ترجمه نموده و برخلاف راه و روش نویسندگان کتاب‏هاى طبقات از اهل سنت، سعى در برخورد منصفانه با تاریخ داشته‏اند.
امتیازها و ویژگى‏ها
برخوردارى کتاب‏«موسوعة طبقات الفقهاء» از امتیازات و ویژگیهایى که عموم کتابهاى طبقات دیگر از آن کمتر بهره برده‏اند این مجموعه را در فرهنگ تراجم و طبقات نویسى شاخص و ممتاز کرده است.
این موسوعه گرچه مسبوق به تالیفاتى چون «طبقات الفقهاء» تالیف ابواسحاق ابراهیم بن على بن یوسف شیرازى (393 - 476 ق) و «طبقات الحنبلیة‏» تالیف ابوحسین محمد بن حسین حنبلى فراء (متوفاى 526 ق) و «طبقات الشافعیة الکبرى‏» تالیف ابونصر عبدالوهاب بن‏على بن عبدالکافى سبکى (متوفاى 771 ق) و «الجواهر المضیئه فى طبقات الحنفیة‏» تالیف شیخ عبدالقادر محمد قرشى (متوفاى 775 ق) و «الدیباج المذهب فى علماء المذهب‏» تالیف ابن فرحون برهان الدین ابراهیم بن محمد مدنى (متوفاى 779 ق) مى‏باشد، اما کاستى‏هاو جهت‏گیرى‏هاى بى جاى مذهبى و جغرافیایى و دشمنى با رجال و شخصیت‏هاى فرهنگ شیعى در این آثار، هر محقق و اندیشمند منصف اسلامى را بر آن مى‏دارد تا جاى خالى مجموعه‏اى چون «موسوعة طبقات الفقهاء» را که به دور از کاستى‏هاى فوق و با استفاده از تجربیات سلف‏به رشته تحریر در آمده است احساس کند.
در این‏جا یاد آورى این نکته ضرورى است که با همه مزایا و ویژگى‏ها باز نمى‏توان نقص و کمبود در این اثر را انکار نمود و قطعا پژوهش‏گران و اندیشمندان فرهیخته با نگرش دقیق به محتواى مجلدات آن به کمبودها و مشکلاتى برخورد خواهند نمود که امید است‏به دیده‏عفو واغماض بنگرند.
اینک با ذکر چند مورد مزایاى این مجموعه را یاد آور مى‏شویم:
1- از لحاظ زمانى در بردارنده اکثر فقیهان صدر اسلام تا قرن پانزدهم مى‏باشد و هر جلد اختصاص به فقیهان یک قرن دارد.
2- فقیهان تمامى مذاهب اسلامى اعم از مذاهبى که در طول تاریخ دوام داشته و به رسمیت رسیده و یا مذاهبى که فاقد رسمیت‏بوده و حتى فقیهان مذاهبى که پس از مدتى از بین رفته‏اند را در برمى‏گیرد. (3)
3- مصادر و منابع شرح حال فقیهان با استفاده از کتاب‏هاى گوناگون تمامى فرقه‏ها - به طور کامل - ذکر گردیده و به ترتیب تاریخ وفات مؤلفان آن‏ها تنظیم شده است.
4- بدون در آمیخته شدن با تعصبات خشک مذهبى و جغرافیایى نوشته شده و از مذمت‏ها و بدگویى‏ها به دور است.
5- با بیانى ساده و به دور از دراز گوئى‏هاى خسته کننده به نگارش در آمده است.
6- در تمییز اسامى والقاب مشترک فقیهان تلاش فراوان گردیده و با ادله وقرائن به پاره‏اى از اشتباهات صاحبان کتاب‏هاى تراجم و رجال در این باره اشاره شده است. (4)
7- افزون بر ارائه بیوگرافى علمى و فقهى سوژه‏هاى ترجمه شده به تاریخ تولد وفات و نیز حوادث و وقایع تاریخى شخص مترجم پرداخته شده است.
8- گزینش و چینش ترجمه شدگان در تمامى مجلدات بر اساس حروف «الفبا» مى‏باشد و براى استفاده بیشتر و بهتر، در آخر هر جلد علاوه بر فهرست الفبایى، فهرست نام فقیهان با محوریت‏سال وفات - طبقاتى - هم تنظیم گردیده و اگر به فقیهانى برخورد کرده‏ایم که در آن‏قرن مى‏زیسته اما سال وفاتشان روشن نبوده است نام آنان را در آخرین مرحله از کتاب تحت عنوان «الذین لم نظفر بوفیاتهم‏» فهرست کرده‏ایم. امیدواریم در پایان اتمام چاپ این مجموعه که به نظر مى‏رسد پانزده جلد شود مجموع کتاب را به صورت‏هاى گوناگون‏فهرست نموده تا بتوان از این موسوعه در کمترین وقت‏بیشترین استفاده را نمود.
9- گرچه پیشوایان معصوم شیعه(ع) همان‏گونه که بزرگان اهل سنت هم به آن اعتراف دارند - (5) قابل مقایسه با دیگران نیستند و نمى‏توان نام آنان را در ردیف فقیهان ومجتهدان ذکر نمود، بلکه آنان اساس دین و مصدر فقه ومنبع احکام و معارف نورانى اسلام مى‏باشند، اما ازآن‏جا که بیشترین فقهاى معاصر با اهل بیت(ع) از دانش فقهى آن عزیزان - با واسطه یا بدون واسطه - استفاده نموده‏اند، شرح حالشان در ابتداى هر قرن که در آن مى‏زیسته‏اند - بدون رعایت‏حروف الفبا (6) - بااستفاده از مصادر و منابع تاریخى اهل سنت آورده شده است واین بهره‏گیرى از کتاب‏هاى اهل سنت دراین باره از آن باب است که:
خوش‏تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
10- گرچه جمع کثیرى از فقیهان تابعى در قرن دوم وفات نموده‏اند و براساس معیار رایج دراین مجموعه مى‏بایست نام آن عده ازافرادى که در قرن دوم در گذشته‏اند در جلد دوم آمده باشد اما از آن‏جا که در برخى از کتاب‏هاى تراجم و سیره نگارى براى صحابه وتابعان جایگاه خاصى قائل شده‏اند ما نیز جلد اول را که متشکل از دو قسمت است‏به این فقیهان اختصاص داده و در قسمت اول به شرح حال فقیهان صحابى و در قسمت دوم به شرح حال فقیهان تابعى پرداخته‏ایم. این در حالى است که برخى از فقیهان تابعى نیز حتى قبل ازصحابه هم متوفا شده‏اند.
گفتنى است‏براى رعایت اصطلاحات رایج در هر عصر و زمان، ما نیز فقیهان صحابى و تابعى را با عنوان «اصحاب الفتیا» معرفى نموده و از به کار گرفتن واژه «فقهاء» در مورد آنان پرهیز نموده‏ایم.
11- در پایان تمامى مجلدات - به استثناى جلد اول - به ذکر نام و معرفى اجمالى فقیهان گمنام مربوط به همان قرن پرداخته شده است و اطلاعات مربوط به آنان با عنوان کلى «الفقهاء الذین لم تظفر لهم بترجمة وافیة‏» همراه با مصادر آن ذکرگردیده است.
متاسفانه نام این فقیهان گمنام در فهرست الفبایى و طبقاتى موجود در هر جلد درج نگردیده که امید است در فهرست پایانى مجموعه مجلدات و یا در چاپ‏هاى بعدى جبران گردد.
12- تعداد فقیهانى که تا پایان جلد یازدهم، شرح حال آنان به‏طور کامل ذکر گردیده و فهرست‏شده‏اند 3571 نفر و تعداد فقیهان گمنام و مجهول مذکور در پایان مجلدات 773 نفر است.
در مجموع، بدون احتساب افرادى که در ضمن شرح حال دیگران و یا در پاورقى‏ها، شرح حال نگارى شده‏اند نام و شرح حال 4344 نفر از رجال و شخصیت‏هاى فقه اسلامى در طول یازده قرن در این موسوعه آمده است; که فهرست اجمالى هر مجلد از قرار زیر است:
جلد اول: 280 فقیه (فقیهان صحابى 80 نفر و فقیهان تابعى 200 نفر).
جلد دوم: 468 فقیه (فقیهان گمنام آن 8 نفر).
جلد سوم: 505 فقیه (فقیهان گمنام آن 19 نفر).
جلد چهارم: 471 فقیه (فقیهان گمنام آن 12 نفر).
جلد پنجم: 391 فقیه (فقیهان گمنام آن 25 نفر).
جلد ششم: 380 فقیه (فقیهان گمنام آن 48 نفر).
جلد هفتم: 401 فقیه (فقیهان گمنام آن 131 نفر).
جلد هشتم: 262 فقیه (فقیهان گمنام آن 66 نفر).
جلد نهم: 294 فقیه (فقیهان گمنام آن 72 نفر).
جلد دهم: 392 فقیه (فقیهان گمنام آن 161 نفر).
جلد یازدهم: 500 فقیه (فقیهان گمنام آن 231 نفر).
معیارهاى فقاهت در این کتاب
بى‏شک معیار فقاهت در هر قرن و عصرى با توجه به بساطت و توسعه دانش فقه - کم و بیش - فرق خواهد کرد واز طرفى در طول تاریخ از این دانش الهى براى توجیه پاره‏اى از سیاست‏هاى غلط و کارهاى نامشروع سرد مداران و دنیا طلبان سؤ استفاده‏هاى فراوان شده است.
دراین راستا بسیارى از خطاها و لغزش‏هاى کوچک و بزرگ صحابه با عنوان اجتهاد و راى پوشش داده شده و افرادى چون «معاویه‏» و « بسر بن ارطاة‏» که از سوى معاویه با امام زمان خود على(ع) به مبارزه پرداخت و تنها در یک مرحله حدود سى هزار مسلمان هواخواه على(ع) را قتل عام کرد به عنوان مجتهد و صاحب نظر معرفى شده‏اند و گناهانشان با پوشش «اجتهدوا واخطئوا» جنبه ارزشى پیدا کرده است. به همین جهت‏بر محققان و نویسندگان این مجموعه بزرگ شناخت معیارها ومقیاس‏هاى فقاهتى در ادوار مختلف تاریخى، یک فرض معین‏بود.از این رو آنان با شناسایى مقیاس‏هاى گوناگون فقاهتى موارد زیر را گزینش و در تالیف خود حاکم گردانیده‏اند:
1- دارا بودن تالیف فقهى اعم از کتاب، رساله، حاشیه، ذیل، تعلیقه، منظومه و شرح.
2- داشتن یکى از منصب‏هاى فقهى چون مقام افتا، قضاوت و کرسى تدریس فقه.
3- نقل فتاواى فقهى از آنان توسط نویسندگان و ناقلان معتبر.
4- تصریح و شهادت مورخان و شرح حال نگاران.
5- نقل روایات فقهى گوناگون به گونه‏اى که از سؤال و جواب راوى مقام فقاهت ناقل استفاده شود.
6- داشتن تفسیر قرآن به گونه‏اى که کشف شود در تفسیر آیات الاحکام صاحب نظر بوده است.
7- موصوف شدن به «جامع العلوم والفنون‏» از سوى بزرگان. (7) 8- جمع روایات فقهى و تبویب وتدوین آن‏ها.
9- دارا بودن اجازه از بزرگان ومشایخ به گونه‏اى که کشف از مقام اجتهاد و فقاهت وى شود.
10- توصیفاتى که حاکى و کاشف از مقام فقاهت آنان داشته باشد.
11- شیاع و شهرت معتبر پیرامون فقاهت افراد.
12- تصریح حضرات معصومین (ع) و ارجاع مردم براى گرفتن احکام از آنان.
پى‏نوشت‏ها:
1. الفقه الاسلامى وادلته، ج‏1، ص‏43. این سخن در بردارنده اشتباهات فروان و بسیاربزرگى است: اولا نام کتاب محمد بن حسن بن صفار قمى‏«بصائر الدرجات فى فضائل آل محمد(ص)» است، ثانیا این کتاب به هیچ وجه در زمینه مسائل فقهى تالیف نشده است، ثالثا کتاب‏«حلال و حرام‏» تالیف برخى از اصحاب امام کاظم(ع) همچون «عبدالله بن سنان‏» و «عبدالله بن مسکان‏» مى‏باشد، رابعا کتاب «فقه الرضا» در نزد اکثر بزرگان شیعه به عنوان تالیف مسلم امام هشتم(ع) شمرده نشده وخامسا کتاب‏هاى ریشه‏اى و اساسى شیعه معروف‏به کتب اربعه عبارت است از: کافى، من لایحضره الفقیه، استبصار و تهذیب و بالاتر از همه فقه و حقوق شیعه چونان اصول آن مستقیما وابسته و متصل به خزانه دانش نبوى و ولوى است و برگرفته از عصر آن پیشوایان معصوم(ع) مى‏باشد.
2. حاجى خلیفه; کشف الظنون، ج‏2، ص‏1281.
3. نام برخى ازاین مذاهب عبارت است از: مذهب حسن بصرى (21 - 110ق)، مذهب عبدالله بن شبرمه (72 - 144ق)، مذهب سلیمان بن مهران اعمش (61 - 148ق)، مذهب ابن ابى لیلى (74 - 148ق)، مذهب اوزاعى (88 - 157ق)، مذهب سفیان ثورى(97 - 161ق)، مذهب لیث‏بن سعد (95 -175ق)، مذهب شریک بن عبدالله (93 - 177ق)، مذهب سفیان بن عیینه (107 - 198ق)، مذهب اسحاق بن راهویه (151 - 238ق)، مذهب ابراهیم کلبى (170 - 240ق)، مذهب ابوسلیمان ظاهرى (202 - 270ق)، مذهب محمد بن جریر طبرى (244 - 310ق)، مذهب ابوحنیفه (80 - 150ق)، مذهب‏مالک بن انس (95 - 179ق)، مذهب محمد بن ادریس شافعى (150 - 204ق)، مذهب احمد حنبل (164 - 241ق)، مذهب ابوالشعثاء معروف به مذهب اباضى (21 - 93ق) و تمامى مذاهب مختلف شیعى.
4. نک: موسوعه طبقات الفقهاء، ج‏8، 64، رقم 2702.
5. ابن ابى الحدید به نقل از امیرالمؤمنین(ع) مى‏نویسد: «لایقاس ب‏آل محمد(ص) من هذه الامة احد ولایسوى بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا، هم اساس الدین وعماد الیقین.» (شرح حدیدى، ج‏1، ص‏138).
6. هم‏چنین ذکر نام و شرح حال آن انوار طیبة بدون شماره مسلسل مى‏باشد و نیز در فهرست‏هاى الفبایى و طبقاتى نیز درج نگردیده است.
7. نک: طبقات اعلام الشیعه، ج‏4، ص‏64 (قرن 10) شرح حال «حسین رستمدارى‏».

تبلیغات