چکیده

افغانستان با قرار داشتن در موقعیتی ژئواستراتژیک، نقش مهمی در تحولات آسیا و غرب آسیا دارد. این جایگاه باعث شده تا توجه به رویدادهای داخلی این کشور، برای دیگر بازیگران جهانی و منطقه ای نیز از اهمیت بسیار برخوردار باشد. در این راستا، بررسی چگونگی تطابق حضور نظامی آمریکا در افغانستان و نیز خروجش از این کشور که با شاخص های جنگ اخلاقی، از آن به عنوان ابزاری برای توجیه اقداماتش استفاده کرده، می تواند نشان دهنده اهداف واقعی آمریکا از حضور در افغانستان باشد. بر این اساس، مقاله ضمن مقایسه شاخص هایی که رویکرد جنگ اخلاقی به منظور توجیه استفاده از نیروی نظامی مطرح می کند، با نحوه ورود و خروج آمریکا از افغانستان به این نتیجه می رسد که بین این شاخص ها و اهداف اعلام شده از سوی آمریکا همخوانی وجود ندارد؛ بنابراین، مقاله این فرضیه را مطرح می کند که حمله نظامی به افغانستان با پشتوانه ایدئولوژیکِ جنگ اخلاقی، از یک سو در راستای گسترش سیطره و نفوذ آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و از سوی دیگر، تأمین منافع اقتصادی این کشور از طریق تحمیل هزینه های نظامی به افغانستان و دیگر کشورهای منطقه بوده و خروج بدون مقدمه نیز فقط در راستای تأمین همین منافع می باشد. در واقع، آمریکا با توجیهی اخلاقی، اهدافی غیراخلاقی را در افغانستان دنبال کرد و هنگامی که از رسیدن به آن ها بازماند، آن توجیهات را کنار گذاشت و با خروج شتاب زده، نشان داد که جنبه غیراخلاقی حضورش سنگین تر از جنبه اخلاقی آن بوده است.

تبلیغات