چکیده

یکی از منابع مهم تفسیر قرآن کریم، روایاتی است که مفسران در تفاسیر روایی و حتّی گونه های دیگر تفسیری از آن ها بهره جسته اند. روایات موجود در انواع تفاسیر فریقین، بعضاً آمیخته با روایات ضعیف، جعلی و اسرائیلی اند که به نوبه خود، مورد توجه و تحقیق تفسیرپژوهان قرار گرفته اند. صرف وجود روایات ضعیف در تفاسیر، موجب تضعیف تفاسیر نیست؛ چه این که مفسران راه کارهایی جهت تقویت احادیث ضعیف در اختیار دارند؛ لیکن تفسیر آیات با استناد به روایات جعلی و آن دسته از اسرائیلیاتی که مخالف با عقل و شرع است جایز نیست و مورد اعتنا قرار نمی گیرد. یکی از گونه های تفسیری که از جعلیات و اسرائیلیات بهره ای فراوان برده، با عنوان «تفسیر واعظانه» شناخته می شود که خود، در تفسیرپژوهی مغفول و ناشناخته مانده است. کارکرد جعلیات و اسرائیلیات در تفاسیر واعظانه با گونه های دیگر تفسیری تفاوت هایی دارد که شناخت آن تفاوت ها با رویکردی تطبیقی در تفاسیر فریقین، در خور تحقیق بوده لیکن تا کنون از نگاه محققان، پوشیده مانده است. ازاین رو، پژوهش حاضر، با روشی توصیفی-تحلیلی به واکاوی کارکرد جعلیات و اسرائیلیات در تفاسیر واعظانه پرداخته و با روشی تطبیقی، تفاسیر واعظانه فریقین را در کاربست این روایات مقایسه کرده است. یافته های تحقیق پیش رو حاکی از آن است که مفسران تفاسیر واعظانه فریقین، در راستای جذب حداکثری مخاطبان و ایراد پند و اندرز به ایشان، از جعلیات و اسرائیلیات استفاده کرده اند؛ هرچند به دلایلی همچون کتابت حدیث پس از رسول خدا، بهره برداری از مواهب اهل بیت، عقل گرایی و تخطئه اسرائیلیات، سهم تفاسیر واعظانه شیعی از چنین روایاتی، نسبت به آثار مشابه در جهان اهل سنت، کمتر است.

تبلیغات