با مسئله شاهدمحور شر از سوی ویلیام رو کمابیش آشنا هستیم. رو وجود خدا یا (در مقالات متأخرش) احتمال وجود خدا را به خاطر نیافتن دلایل موجهِ خدا برای تجویز شرور رد می کند. خداباوران در مقابل، کوشیده اند از دلایلِ موجه خدا برای تجویز شرور پرده بردارند و توجیهاتی با عنوان تئودیسه عرضه کنند. در این میان، خداباوری شک گرایانه در واکنش به مسئله شر، از راه دیگری می رود. ادعای خداباوری شک گرایانه این است که ما موجودات بشری از اساس شاید نتوانیم به دلایلِ موجه خدا برای تجویز شرور پی ببریم و از آنجا که نیافتن ِ دلیل از سوی ما انسان ها دلیل قو ی ای به سودِ نداشتن ِ دلیل از سوی خدا نیست، برهان شر برای رد خدا سقوط می کند. ما در این مقاله ابتدا رویکرد خداباوری شک گرایانه به روایت ویلیام آلستون و مایکل برگمن را تبیین می کنیم و سپس بر اساس چالش هایی که دیگر فلاسفه دین و الاهیدانان پیش روی آنها قرار داده اند به این نتیجه می رسیم که رویکرد خداباوری شک گرایانه هنوز نتوانسته است از حل آن چالش ها برآید. از آنجا که چالش ها از زوایای گوناگونی به این رویکرد وارد شده است، در این مقاله صرفاً چالش های اخلاقی را مد نظر قرار دادیم. ما در این مقاله چالش های یازده گانه ای را از متون مختلف فیلسوفان دین استخراج، صورت بندی وتحلیل کردیم و اشکالات و پاسخ های مجدد از هر دو طرفِ این منازعه را به دقت پی گرفتیم و در نهایت به این داوری رسیدیم که پاسخ های خداباروی شک گرایانه هنوز کافی و قانع کننده نیست و به نظر می رسد همچنان باید در جبهه مدافعه جویانه تئودیسه در برابر برهان شر مقاومت کرد.