بازخوانى شکلگیرى فرقه آقاخانیه با تأکید بر نقش آفرینى مسائل سیاسى
آرشیو
چکیده
ممکن است مهمترین عوامل ایجاد انشعاب در مذهب و فرقهاى دینى، اختلافات فکرى، دورى از آرمانهاى اولیه، تفاسیر متفاوت از نصوص دینى، اختلاف در جانشینى و جاهطلبى برخى رهبران دانسته شود، ولى آنچه در این مجال به عنوان یکى از عوامل ایجاد انشعاب در فرقههاى دینى، بهخصوص در دوران معاصر تلقى شده، روابط معادلات سیاسى است که بر اساس آن، یا دولتمردان، تأسیس و حمایت از انشعابى را وسیلهاى براى دستیابى به منافع و مقاصد سیاسى خود مىدانند و یا برخى از رهبران مذهبى با استفاده از فرصتها و تهدیداتى که در عرصه معادلات و روابط سیاسى بین دولتمردان داخلى و خارجى واقع مىشود، در صدد تحصیل اقتدار مذهبى یا سیاسى براى خود مىباشند. در این تحقیق، سعى شده با بررسى و تحلیل عواملى چون جریانهاى حاکم در دربار قاجار، اوضاع داخلى ایران، روابط ایران و انگلستان و منافع و مقاصد انگلستان در هند و جهان اسلام، به چگونگى تشکیل و تکوین فرقه آقاخانیه پرداخته شود.متن
مقدمه
در فاصله انقراض سلسله صفویه تا روى کار آمدن شاهان قاجار، فرقهاى در حالى بازیابى و تجدید حیات بود که بعدها به نام «نزار یان آقاخانى»(1) شهرت یافت. این دوره که از بارزترین ویژگىهایش، عدم اصرار سلاطین بر مذهب تشیع اثناعشرى و آشفتگى در اوضاع سیاسى و
--------------------------------------------------------------------------------
1 . «اسماعیلیه امروز به دو طایفه «آقاخانیه» و «بهره» تقسیم مىشوند که بازماندگان دو فرقه نزارى و مستعلوى هستند ... آقاخانیه قریب به یک میلیون نفر در ایران و آسیا و افریقا و هند پراکندهاند» (محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 53-54) .
--------------------------------------------------------------------------------
حکومتى مىباشد، زمینه مناسبى براى ظهور افکار و مکاتبى را فراهم نمود که شرایط سیاسى ـ اجتماعى و مذهبى، آنها را مجبور به انزوا و کنارهگیرى کرده بود. براى نمونه، امامان نزارى در آغاز دوره انجدان،(1) مانند رهبران و پیشوایان بعضى از جوامع و نهضتهاى مذهبى دیگر، از تغییر اوضاع و احوال و جو دینى ایران که از مشخصات آن، تفرقه سیاسى، شیوع جانبدارى از آلعلى و گرایشها و تمایلات شیعى از طریق برخى از طریقتهاى صوفیانه بود، استفاده کردند.(2)
فرقه اسماعیلیه نزارى بعد از سقوط دژهاى الموت به دست هلاکوخان در سال 654 ق و کشته شدن رکن الدین خورشاه،(3) امام ایشان و بسیارى از پیروانش، وارد دورهاى شدند که قبلاً نیز آن را تجربه کرده بودند. در این دوره، اسماعیلیان ریاست آشکار امامان خود را پایان یافته دانسته و امامت را از این به بعد در ستر و خفا مىدیدند؛ به این صورت که امامت اسماعیلى از بین نرفته و امامان با حرکت در بلادى، چون آذربایجان و جنوب قفقاز با در پیش گرفتن رویه تقیه، در گمنامى مىزیستند.(4) در این دوره، سیاست تقیه در مقام تنها راه بقا و استمرار حیات، به وسیله امام و پیروانش پى گرفته شد.(5) این، رویکردى بود که به خصوص مذهب اسماعیلیه را در رویارویى با طوفانهاى خانمان برانداز، بارها از ورطه سقوط و انقراض رهانیده بود که از آثار این رویکرد، خالى ماندن صفحات تاریخ از گزارشاتى در باره ائمه و جوامع اسماعیلى نزارى در ایران در فاصله قرن هفتم تا دهم هجرى است.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . انجدان در مرکز ایران و در حوالى قم و محلات واقع است که بیش از دو قرن مقر امامان نزارى قاسم شاهى نیز بوده است. شاید اسلام شاه که از معاصران تیمور و خداوند محمد باشد نخستین امام سلسله قاسم شاهى بوده باشد که در انجدان اقامت گزیده است. مقبره مستنصر باللّه دوم که در 885 ق وفات یافت، هنوز در انجدان باقى است.
2 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 235 .
3 . حامد الگار، شورش آقاخان محلاتى و چند مقاله دیگر، ص 14 .
4 . همان .
5 . گروه مذاهب اسلامى، اسماعیلیه، ص 24 .
--------------------------------------------------------------------------------
قدرت یافتن سلاطین صفوى و اصرار ایشان را بر تشیع اثناعشرى، مىتوان عامل دیگرى در کنارگیرى نزاریان از صحنههاى سیاسى ـ اجتماعى در ایران دانست، زیرا مذهب اسماعیلیه با وجود انشعابش از جریان اصلى تشیع، دچار دگرگونىهایى شده بود که دوره امامت در الموت را مىتوان دوره تطور و دگرگونى در اندیشه و حتى اصول مذهبى این فرقه دانست، به طورى که اعلام قیامت و ملغا نمودن شریعت و بازگشت به فقه شافعى(1) از بارزترین تحولات این دوره است؛ تحولاتى که هر چه بیشتر آنها را از تشیع امامى دور مىساخت. گفتنى است که دوره تجدید حیات نزاریان قاسمشاهى در انجدان، این بیگانگى را دو چندان مىنمود.(2)
اهتمام سلاطین صفوى در حمایت و رسمیت یافتن تشیع دوازده امامى در ایران، عرصه را بر دیگر فرقهها، حتى فرقههاى شیعى تنگ مىنمود،(3) به طورى که گروه کثیرى از شیعیان زیدى طبرستان در عصر این سلاطین به مذهب اثناعشرى در آمدند و چارهاى براى اسماعیلیان به جز هجرت به آسیاى مرکزى و شمال باخترى هند یا باقى ماندن در ایران با پیروى از رویکرد تقیه نبود،(4) چنانکه تظاهر به تصوف یا تشیع اثناعشرى کمترین کارى بود که نزاریان ناگزیر از انجام آن بودند. این رویه به حدى در میان نزاریان و امام ایشان جدى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حسن بن محمد بن حسن بن محمد بن کیا بزرگ امید، ملقب به جلال الدین و مشهور به حسن سوم، پس از احراز مذهب امامت نزاریان، نظریه و فرمان حسن دوم مبنى بر اعلام قیامت و لغو شریعت را رد نموده و به پیروان خود، فرمان بازگشت به شریعت را صادر نمود. ولى آنچه به نظر شگفتانگیز مىرسد انتخاب مذهب شافعى به عنوان شریعت اسماعیلیان مىباشد، نه شریعت اسماعیلى. البته برخى این انتخاب او را با هدف ملحق نمودن مجدد فرقه اسماعیلیه به عالم اسلام دانستهاند، چرا که اعلام قیامت و لغو شریعت توسط یکى از امامان اسماعیلیه انزواى این فرقه را در جوامع اسلامى در پى داشت (مهدى فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص111).
2 . «نزاریان قاسم شاهى دوران انجدان، اساس تعالیم دوره الموت را، به ویژه به صورتى که بعد از اعلام قیامت پرداخته شده بود، پیروى مىکردند. نوشتهها و آثار اسماعیلى دوره فاطمى (که تشابه بیشترى به آموزههاى تشیع اثنا عشرى داشت) که در مجموعههاى طیبى مستعلوى یمن حفظ شده بود، اینک دیگر در دسترس نزاریان ایران و مناطق همجوار قرارنداشت، در نتیجه، نزاریان هیچگونه علاقه اصولى به جهانشناسى یا تاریخ دورى، یعنى موضوعاتى که در نوشتههاى طیبى سدههاى میانه مطرح است، نداشته است» (فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 238) .
3 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 240 .
4 . همان، ص 15 .
--------------------------------------------------------------------------------
گرفته مىشد که عموم مردم و حتى سلاطین، از ایشان به عنوان شیعیان اثناعشرى یاد مىکردند، چنانکه شاه خلیلاللّه، امام سى و هفتم نزاریان (م1043ق) تحت عنوان شیعهاى اثناعشرى روابط نزدیکى با سلاطین صفوى داشت.(1)
رویکرد تقیه در عهد سلاطین قدرتمندى چون شاه اسماعیل اول و شاه عباس کبیر از قوت و شدت بیشترى برخوردار بود، چنانکه یکى از شاعران دربار شاه طهماسب صفوى به نام امرى شیرازى پس از به قدرت رسیدن شاه عباس، به اتهام اسماعیلى بودن کشته شد.(2)
در این مجال براى بررسى و تحلیل سیر شکلگیرى فرقه آقاخانیه و نقش عوامل و پدیدههاى سیاسى در این فرایند، مراحل تکوین و پویایى سیاسى ـ اجتماعى و مذهبى این فرقه ـ با توجه به تأثیر گذارى عوامل پیش گفته ـ عصر هر یک از امامان آقاخانى مورد بحث قرار مىگیرد.
الف ) آقاخان اول، محمد حسن حسینى(حسن علىشاه) و تجدید حیات نزاریان ایران (1212-1250ق/1798-1835م)
چنان که گفته شد، بعد از انقراض سلسله صفویه، عرصه براى سر برآوردن گروهها و افکار مقهور سلاطین صفوى مهیا شد، به طورى که امامان اسماعیلیه نزارى پس از قرنها مستور بودن و انفعال در تمام حوزههاى سیاسى ـ اجتماعى و فرهنگى به تدریج توانستند قدمهایى را
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مهدى فرمانیان، همان، ص 123 .
2 . حامد الگار، همان، ص 15 .
--------------------------------------------------------------------------------
در جهت بازگشت به عظمت و شوکت از دست رفته خود بردارند که از این دوره به دوره تجدید حیات نزاریان در انجدان یاد مىشود.
1 . سیر ورود نزاریان به عرصههاى مختلف سیاسى ـ اجتماعى و مذهبى
1-1 . ایجاد روابط نزدیک و دوستانه با سلاطین
امامان نزارى در این دوره، به ایجاد روابط نزدیک با سلاطین توجه کردند. بر این اساس، سیدحسن بیگ (امام چهل و دوم نزارى) با شاهرخ افشار (حاکم افشارى کرمان) روابط حسنهاى برقرار کرد که ازدواج دختر سیدحسن بیک با پسر شاهرخ افشار، موجب تقویت این روابط شد.(1)
ممکن است ارتقاى سیاسى ـ اجتماعى امامان نزارى را در این دوره، معلول دو علت دانست: اول، عدم تعصب و پافشارى سلاطین بر مذهب تشیع اثناعشرى و دیگرى توجه اسماعیلیان نزارى هند به امام خود در ایران و فرستادن هدایا و نذورات براى امام خود که وى را بر هر کارى، خصوصا جلب نظر حاکمان، قادر مىساخت. پیشکشى سالانه نزاریان هند به ابوالحسن شاه (چهل و چهارمین امام نزارى) را بالغ بر بیست هزار تومان برآورد کردهاند.(2)
این جایگاه امام نزارى، مورد توجه سلاطین نیز قرار مىگرفت. نادر شاه در لشکرکشى سال 1738-1739م به هند ابوالحسن شاه را که کودکى بیش نبود، به همراه خود برد تا هم خاطرش از اسماعیلیان ایران آسوده باشد(3) و هم به این وسیله، حمایت نزاریان هند را در این
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 571 .
2 . حامد الگار، همان، ص 16 .
3 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
فتوحات جلب نماید.
از دیگر نشانههاى عدم حساسیت سلاطین افشار نسبت به نزاریان، انتقال رسمى اقامتگاه امام ایشان از کهک (منطقهاى نزدیک قم) به شهر بابک، براى سهولت دسترسى پیروان اسماعیلى در کرمان، شهر بابک و هند به ایشان مىباشد.(1)
ابوالحسن شاه که در کرمان به «آقاى مطلق» شهرت داشت،(2) توانست روابطى را با کریمخان زند برقرار سازد که در سایه این روابط، ابوالحسن شاه به مقام بیگلربیگى میرزا حسینخان(حاکم زندى کرمان) منصوب شد. او در سال 1170ق/1756م با مرگ میرزا حسنخان و «با استفاده از هرج و مرج زندیه و قاجار، براى خود حکومتى تشکیل داد»(3) که تا سال 1193ق/1799م ادامه یافت.(4) در عصر قاجار نیز روابط میان امام نزارى و سلاطین رو به قوت نهاد،(5) بهطورى که شاه خلیل اللّه (امام جدید نزارى) توانست روابط دوستانهاى با فتحعلىشاه قاجار (1211-1250ق/1797-1834م) برقرار سازد. برخى این ارتباط را از حد یک ارتباط سیاسى یا اقتصادى به سبب منافعى که زائران هندىِ امام نزارى براى ایران داشتند، فراتر دانسته و گرایش شاه قاجار به کیش اسماعیلیه را پشتیبان این روابط دانستهاند.(6)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . میرزا احمدخان عضدالدوله، تاریخ عضدى، ص 224 و بخش تاریخ، «آقاخان»، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 1، ص 460 .
2 . میثم تارم، تاریخ و عقاید اسماعیلیه آقاخانیه، ص 12 .
3 . همان .
4 . همان، ص 571 .
5 . «آقاخان»، همان، ص 17 .
6 . مسعود میرزا ظلالسلطان، تاریخ مسعودى، ص 197 و محمدحسن حسینى، عبرت افزا، ص 7: «(فتحعلى شاه قاجار) مادام الحیات رعایت عزت و احترام مرا زیاده از شاهزادگان عظام مىکردند، بلکه در اکثر محافل از وصلت با من اظهار مفاخرت مىفرمودند».
--------------------------------------------------------------------------------
در این زمان است که شاه خلیلاللّه اقامتگاه خود را از شهر بابک به کهک بازگردانده،(1) ولى دوباره به عللى، از جمله سهولت در رفت و آمد زائران هندى، درسال 1230ق/1815م یزد را براى اقامت خود برگزید و همسر و فرزند خود را که در آینده بنیانگذار آقاخانیان شدند، درکهک باقى گذارد.
1-2 . اعزام داعیان نزارى به مناطق مختلف و دعوت به امامت خود
امامان نزارى قاسم شاهى در دوره تجدید حیات انجدان با استفاده از شبکه گسترده و سنتى داعیان، موقعیت دینى ـ اجتماعى و حتى اقتصادى خود را تحکیم و گسترش مىدادند، چنانکه داعیان ایشان در شبه قاهره هند، ایران، افغانستان و آسیاى مرکزى، جوامع نزارى را به امامت ائمه انجدان مىخواندند و حتى دستورها و فرامین خود را مستقیما از امام دریافت نموده و وجوه مذهبى را نیز به وى تسلیم مىنمودند.(2)
از این رو برخى توجه حاکمانى، همچون نادرشاه افشار و فتحعلىشاه قاجار به ایشان و حتى راهیابى امامان نزارى را به دربار قاجار، برهمین اساس تحلیل مىکنند و شاید فرستادن هدایایى گرانقیمت از هند براى ناصرالدین شاه به وسیله حسنعلىشاه(3) (یا چنانکه خود مىگوید محمد حسن حسینى،(4) آقاخان اول) با توجه به چنین پیشینه روابطى بود که بین شاهان قاجار و خاندان امامان نزارى برقرار بوده است.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حامد الگار، همان، ص 17 .
2 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 235 .
3 . حامدالگار، همان، ص 36 .
4 . «آقاخان»، همان، ص 461 .
--------------------------------------------------------------------------------
1-3 . ورود محمدحسن حسینى(آقاخان اول) به دربار قاجار
عهد سلطنت فتحعلى شاه را مىشود دوران طلایى براى امامان نزارى دانست، زیرا در این زمان، امام نزارى تمام همت خود را در ورود به عرصه سیاست و معادلات سیاسى ـ اجتماعى به کار مىبست.(1)
با کشته شدن شاه خلیلاللّه به سبب نزاعى که بین برخى از پیروانش با گروهى از مردم به رهبرى شخصى به نام ملاحسین، در یزد(2) رخ داد، و همچنین بروز مشکلات اقتصادى که به واسطه غصب املاکشان در کهک به وجود آمده بود،(3) بىبى سرکاره همسر شاه خلیلاللّه(م1267ق/1851م) دادخواستى را به دربار فتحعلىشاه فرستاد که مسموع شاه قاجار واقع شد. و فتحعلىشاه علاوه بر تنبیه قاتلان و استرداد املاک شاه خلیلاللّه، در پى دلجویى از فرزندش محمد حسن شاه نیز برآمد. به این ترتیب، محمدحسن، مورد لطف ویژه قاجار قرار گرفت و فتحعلى شاه بیست و چهارمین دختر خود به نام سرو جهان خانم را به ازدواج وى در آورد(4) و مبلغ 000/23تومان براى هزینه عروسى ایشان اختصاص داد.(5)
از دیگر عنایات شاه قاجار، واگذارى حکومت قم و محلات به وى(6) و ملقب ساختن او به «آقاخان» بود.(7) این لقب به قدرى شیوع و گسترش یافت که از این زمان به بعد، امامان نزارى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 215 .
2 . میر خواند، تاریخ روضة الصفاء، ج 9، ص 552 و فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 576 .
3 . محمدحسن حسینى، همان، ص 5 .
4 . میرزا احمدخان عضدالدوله، همان، ص 224 .
5 . محمدحسن حسینى، همان، ص 7 .
6 . محمد کریم فقیدى نیشابورى، تاریخ و عقاید فرقه آقاخانیه، ص 112 .
7 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 214 .
--------------------------------------------------------------------------------
قاسمشاهى به نام آقاخان شهرت یافته، حتى پیروانشان را آقاخانیان نام نهادند.
آقاخان جدید در این دوره که از منسوبان دربار قاجار محسوب مىشد، محلات را اقامتگاه و مرکز دعوت خود قرار داد. این اوضاع تا مرگ فتحعلى شاهقاجار در سال 1834م ادامه داشت.(1)
1-4 . انتصاب آقاخان به حکومت کرمان
با روى کارآمدن محمدشاه قاجار حکومت کرمان در سال 1834م به آقاخان واگذار شد.(2) وى با سپاهى که مدتها پیش در محلات گردآورده بود(3) و با رد پیشنهاد شاه مبنى بر فرستادن قشون دولتى، خود مستقلاً به سامان دادن اوضاع آشفته کرمان پرداخت.(4) البته وى به عللى(5) از حکومت کرمان عزل شد و به نشان اعتراض، خود را در ارگ بم محصور نمود، حتى در مقابل سهرابخان، فرستاده قاجار، دست به جمعآورى قشون و تکمیل استحکامات ارگ زد و توانست چهارده ماه در مقابل محاصره قشون قاجار ایستادگى نماید.(6) در نهایت با وساطت و اماندادن محمدصادق خان (پسر عموى محمدشاه قاجار) سر تسلیم فرود آورد و
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حامد الگار، همان، ص 19 .
2 . محمدجعفر خورموجى، حقایق الاخبار ناصرى، ص 25 .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 576 .
4 . محمدحسن حسینى، همان، ص 9 .
5 . «سوء رفتار و زشتى گفتار حاجى میرزا آقاسى مایه اسباب گردیده» (محمدجعفر خورموجى، همان، ص 29). برخى دیگر، فتنهانگیزى عبدالمحمد محلاتى نامى را که اتفاقا از مریدان سابق آقاخان بوده است، از مهمترین عوامل عزل آقاخان مىدانند (لسان الملک، ناسخ التواریخ، ص 734).
6 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 577 .
--------------------------------------------------------------------------------
تنها پس از گذشت هشت ماه که در زندان کرمان به سر برد، اجازه یافت با محمدشاه قاجار ملاقات کند.(1)
محمد شاه قاجار که از لشکرکشى به هرات باز مىگشت، آقاخان را پس از مدتى انتظار، در شهر رى به حضور پذیرفت و چشمپوشى از گناه وى را مشروط بر این دانست که آقاخان به محلات باز گردد و به املاک و مستغلات خانوادگى قناعت کند.(2)
2 . شورش آقاخان در سال 1256ق/1840م و عوامل آن
آقاخان که تحقق آرزوهاى خود را تنها در گرو حکومت برکرمان مىدید، در سال 1840م مرحله دیگرى از تلاشهاى خود را براى کسب قدرت و تشکیل حکومت در منطقه کرمان آغاز نمود، زیرا در آنجا از حمایت قبایل عطاءاللهى نیز برخوردار بود.(3)
وى ابتدا به بهانه تشرف به مکه براى خروج از محلات از شاه قاجار اجازه گرفت، در مرحله بعد خانواده خود را در یکم سپتامبر 1840 به عتبات مقدس عراق فرستاد و در مرحله سوم، اسنادى را مبنى بر انتصاب خود به حکومت کرمان به وسیله منشى خود (میرزا احمد یا میرزا حبیب اللّه اصفهانى) جعل نمود.(4) بعد از فراهم کردن مقدمات لازم، به همراه قشون خود در چهارم رجب 1256 عازم کرمان شد و در شهر بابک و سیرجان به نبردهایى با قشون
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 25 .
2 . همان، ص 578 .
3 . حامد الگار، همان، ص 21 .
4 . محمدجعفر خورموجى، همان، ص 30 و محمد کریم فقیدى نیشابورى، همان، ص 13-14 .
--------------------------------------------------------------------------------
دولتى پرداخت.
قشون وى در محرم 1257/فوریه 1841 با دریافت توپخانه و مهمات جنگىاى که انگلیسىها به وسیله سعیدخان بلوچ براى او فرستاده بودند، جان تازهاى گرفت و دو باره عازم کرمان شد(1) و در جنگى سخت توانست لشکریان اسفندیارخان، برادر حاکم کرمان را با استفاده از توپ، تارومار سازد.
با ائتلاف فضلعلى خان (حاکم کرمان)، عبداللّه خان (حاکم ارگ) و على خانلارى (فرمانده سپاه فارس)، در «ریگان» از توابع نرماشیر، آقاخان بهرغم دارا بودن قشونى 000/24نفرى،(2) متحمّل شکست شد و راهى جز خروج از ایران نیافت.
با توجه به شواهدى که بر شورش گونه بودن حرکتهاى آقاخان وجود دارد،(3) زمینهها و انگیزههایى را نیز مىتوان براى حرکت او تصویر نمود که روابط و معادلات سیاسى داخلى و خارجى و پیامدها و آثار این روابط و معادلات، از مهمترین آنها مىباشند، از جمله:
2-1 . کشمکشها و رقابت در دربار قاجار
با روى کار آمدن محمدشاه قاجار و گرایشهاى صوفیانه او، اجتماعات درویشان گسترش
--------------------------------------------------------------------------------
1 . لسان الملک، همان، ص 759-760 و «آقاخان»، همان، ص 641 .
2 . حامدالگار، همان، ص 27 .
3 . همان، ص 21 .
--------------------------------------------------------------------------------
یافت و حتى پاى آنان به دربار نیز کشیده شد، بهطورى که در میان بزرگان دربار، حاجى زینالعابدین شیروانى و حاجى میرز آقاسى که منصب صدر اعظمى را نیز بر عهده داشت، از پیروان طریقت نعمت(1)اللهى بودند.(2) آقاخان و پیروانش نیز به دلیل گرایشهاى صوفیانه،(3) در این جریانها وارد شدند.
البته این ائتلاف صوفى ـ اسماعیلى پیشینه فکرى و تاریخى نیز داشت، زیرا «اگر در کیش اسماعیلیان امام به منزله انسان کامل به شمار مىرفت، آن انسان نخستینى که به قدرتهاى روحى به تمام چیرگى داشت نیز در تصوف، قطب نامیده مىشد».(4) آقاخان خود نیز گرایشهاى صوفیانه داشت، چنانکه نام طریقتى او «عطاءاللّه شاه» بود.
از این رو برخى، نفوذ سران صوفیه در دربار و رقابت افرادى چون حاجى زین العابدین شیروانى و حاجى میرزا آقاسى را در پیشوایى طریقه نعمتاللهى که بعد از مرگ مجذوب على شاه (قطب سلسله) در سال 1238ق/1823م به اوج خود رسید، از مهمترین عوامل عزل آقاخان از حکومت کرمان دانستهاند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . «از فرق معروف صوفیه، منسوب به عارف مشهور شاه نعمتاللّه ولى کرمانى هستند که متخلص به سید و معروف به شاه بود و از بزرگان و عرفاى قرن هشتم هجرى به شمار مىرفت» (محمدجواد مشکور، همان، ص 447) .
2 . حامد الگار، همان، ص 30 .
3 . از آن جهت که یکى از پوششهاى جوامع نزارى در رویکرد تقیه، تظاهر به تصوف بود و مرور زمان و استمرار رویکرد تقیه باعث شده بود که این گروه از شیعیان به عنوان گروهى از صوفیه شناخته شوند، از این رو امامان نزارى نیز، هم براى حفظ ارتباط با جوامع نزارى و هم رعایت تقیه، در برخى مقاطع به سلک صوفیان در آمده و حتى نامهاى صوفیانه اختیار مىکردند. همچنین امامان نزارى، همچون مشایخ صوفیه کلماتى چون شاه و على بر نام خود مىافزودند و اصطلاحاتى چون مرشد و مرید به کار مىبردند (ر.ک: تاریخ اسماعیلیه، همان، ص 36) .
4 . حامد الگار، همان، ص 29 .
--------------------------------------------------------------------------------
2-2 . اهمیت حکومت کرمان
با توجه به سابقه حکومت ابوالحسن شاه بر کرمان و محبوبیت وى به سبب بذل و بخششهایش نزد عموم مردم کرمان، همچنین وجود هوادارانى در کرمان و شهر بابک، تبعیت طوایف نعمتاللهى از وى و در نهایت، سهلالوصول بودن کرمان براى زائران هندى وى(1) به دلیل شرایط مذهبى، جغرافیایى و سیاسى کرمان، بر اهمیت این منطقه در نظر آقاخان مىافزود.
از دیگر عوامل اهمیت کرمان در تحرکات و خیزش سیاسى آقاخان، ناخرسندى و خصومتى بود که مردم کرمان از قاجاریه به دل داشتند، چرا که فراموش کردن قتل عام آقامحمدخان قاجار در کرمان به آسانى ممکن نبود و همزمانى برخى شورشها و نارضایتىهاى محلى با مرحله دوم شورش آقاخان(2) از شواهد این ویژگى اجتماعى کرمان و مورد توجه قرار گرفتن این منطقه توسط آقاخان مىباشد. و درست همین امر باعث شده بود که حاکمان قاجارى کرمان از هوادارى مردم از شورش آقاخان بهراسند.(3) و شاید بعید به نظر نیاید که به عقیده برخى، حکومت آقاخان بر کرمان هدفى بود که سالها پیش مقدمات آن توسط امامان نزارى فراهم شده بود. البته ریشههاى تاریخىاى را نیز مىتوان براى توجه امامان قاسمشاهى به منطقه کرمان بازشناسى کرد، به طورى که برخى، مهاجرت قبایل و اجتماعات اسماعیلیه نزارى خراسان به منطقه کرمان و حتى نامگذارى ایشان را به عطاء اللهى، از اقدامات شاه نزار دوم (م ذىحجه 1134/سپتامبر1722) مىدانند.(4)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 15 .
2 . حامد الگار، همان، ص 28 .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 28 .
4 . «نام طریقتى وى (شاه نزار دوم) عطاءاللّه بود. این نکته روشن مىسازد که چرا بعضى از پیروان وى در بخشهایى از کرمان عطاءاللهى خوانده مىشدند. این نزاریان که اصلاً از قبایل چادرنشین خراسان بودند به ابتکار خودِ نزار در ناحیه سیرجان و جاهاى دیگر در کرمان اسکان یافتند» (فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص526) .
--------------------------------------------------------------------------------
2-3 . تحریکات امپراطورى بریتانیا
گر چه نمىتوان روابط پر رنگى را براى حرکت سیاسى آقاخان و دولت بریتانیا در آغاز تصویر نمود، ولى حمایتهاى سیاسى و نظامى از او در اثناى شورش(1) و بعد از آن، این نتیجه را بهدست مىدهد که در دیدى خوشبینانه، حرکت سیاسى و شورش آقاخان، منافع سیاسى قابل توجهى براى بریتانیا در پى داشت، زیرا:
شاید تصادفى نبود که نخستین گام شورش آقاخان، درست زمانى آغاز شد که سپاهیان ایران بهرغم خواستههاى بریتانیا به سوى هرات پیش مىرفتند و اندک انحراف توجه ایرانیان به سوى جنوب (کرمان و فارس) براى صاحبنظران جنگى بریتانیا بسیار دلپسند بوده است.
خرسندى بریتانیا از شورش آقاخان در کرمان به این دلیل بود که این شورش در مناطق مرکزى و جنوبى ایران توان دولت مرکزى را در مناطق و مرزهاى شرقى کاهش داده و بریتانیا با موانع کمترى در دستیابى به خواستهها و منافع سیاسى خود در این مناطق روبهرو مىشد. چنانکه مکنیل، وزیر بریتانیا در تهران در تلگرافى به پالمرستون چنین مىنویسد:
اقدام آقاخان با تصویب آشکار به منزله پارهسنگى است براى حمله محمدشاه به شرق، در ضمن آقاخان در حفظ ارگ بم واقع در نزدیک کرمان، همچنان پایدارى همى کند و تاختنهاى پیرومندانهاى علیه نیروهاى گردپیچ کننده انجام داده است.(2)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . میرزا احمد خان عضدالدوله، همان، ص 225 .
--------------------------------------------------------------------------------
اهمیت شورش آقاخان نزد مقامات بریتانیا و نقش آن در انصراف توجه شاهان قاجار به مناطق و مرزهاى شرقى به اندازهاى است که دولتمردان بریتانیا آشکارا شاهان قاجار را بر این بحران توجه داده و ایشان را از اهتمام به تحرکات و تهدیدات مرزهاى شرقى منصرف مىساختند و به حکومت ایران چنین القامى کنند که به طورى که «شورش آقاخان نیز براى وزیر بریتانیا، مک نیل (Mc Neil) در تهران دستاویز تازهاى فراهم کرد تا حکومت ایران را از حمله به هرات منصرف گرداند و به حکومت ایران چنین القا مىکند که «برخى از ایالتهاى کشور شاهنشاهى، مانند کرمان و مازندران و جز آن نیازمند آنند که نظم شایستهاى یابند».(1) و بر همین اساس، پارهاى از مورخان توشتهاند که آقاخان در حمله سال 1840م به کرمان (مرحله دوم) از حمایت انگلیسىها برخوردار بود. انگلیسىها در آن زمان مىکوشیدند تا با فراهم ساختن مشکلات و درگیرىهاى داخلى «دولت ایران را از تلاش مسلحانه براى حفظ «هرات» و مناطق اطراف آن که از بدو تأسیس کشور اران، قطعهاى از خاک این کشور بودند، منصرف کند و احتمالاً حمایت از آقاخان در همین راستا صورت گرفته است».(2)
3 . آقاخان و انگلستان
3-1 . خروج آقاخان از ایران و گسترش روابط با بریتانیا
توجه اروپاییان به فرقه اسماعیلیه به لحاظ سیاسى ـ اجتماعى، محدود به عصر امامت آقاخان نمىشود، چرا که سالها قبل، اروپاییان به این استعداد نهفته در مناطقى، چون سوریه،
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حامد الگار، همان، ص 31 .
2 . همان .
3. WWW. iranianhistoryonthisday.com.
--------------------------------------------------------------------------------
ایران، هند، شمال افریقا و... پىبرده بودند، چنانکه م. روسیو،(1) کنسول فرانسه، در پى ارتباطهایى که با اسماعیلیانِ سوریه برقرار ساخته بود در سفر خود به ایران اطلاعاتى را در باره پیروان این فرقه و امامشان و حتى مراکز اجتماع آنان در ایران جمعآورى نمود و در گزارشهاى خود به خصومت علماى اثناعشرى ایران با نزاریان و امامشان، شاه خلیلاللّه و همچنین حمایت فتحعلىشاه قاجار از شاه خلیلاللّه به سبب در آمدهایى که زائران هندى او براى ایران داشتند، اشاره کرده است.(2)
به هر ترتیب، آقاخان اول را مىتوان اولین امام نزارى دانست که توانسته است بهطور مستقیم با دولتى غیر مسلمان روابط حسنه برقرار نماید و اهداف و آمال خود را در پیروى از سیاستهاى آن جستوجو کند. همچنین از این زمان به بعد مىتوان آقاخان محلاتى (چهل وششمین امام نزاریان اسماعیلى) را در زمره دلالان و کارگزاران بریتانیا در منطقه هند، خراسان خاورى و بلوچستان دانست، چرا که وى قشون تحت فرمان خود را با نیروهاى انگلیسى همراه ساخته و در سرکوب قیامهاى آزادى خواهانه مردم منطقه، همچون قیام محمد اکبرخان(3) و درهم شکستن مقاومتهاى مردمىاى چون مقاومت ناصرخان،(4) نیروهاى انگلیسى را یارى کرد. آقاخان در مقاطع مختلفى از کتاب خود از نیروهاى انگلیسى به نام «خلقاللّه» یاد کرده و به الحاق قشون خود به این نیروهاى اشاره نموده است.(5) گستردگى تعامل بین آقاخان و انگلستان موجب شده است که برخى فرار آقاخان به قندهار و هند را به خواست انگلستان و با هدف بهرهبردارى از نفوذ مذهبى ـ اجتماعى وى در هند و افغانستان بدانند.(6)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . M.Rorsseau.
2 . حامد الگارى، همان، ص 32 .
3 . همان .
4 . همان، ص 33 .
5 . «... و من در همه جنگها بودم و بعد امکان معاونت خلق اللّه را مواظبت مىنمودم، چون تفصیلش در دفاتر انکریز (انگلیسىها) ثبت است» (محمدحسن حسینى، همان، ص 56 و 60).
--------------------------------------------------------------------------------
3-2 . اقدامات آقاخان در تحیکم سلطه بریتانیا برسند و بلوچستان
مقامات و حاکمان انگلیسى بهخوبى دریافته بودند که شخصیتى چون محمدحسن حسینى (آقاخان اول) با افکار، قابلیتها و جایگاه اجتماعى و مذهبىاش چقدر مىتواند در پیشبرد سیاستهاى بریتانیا در هند مفید واقع شود و این شناخت از آقاخان به خوبى در گزارش سر چارلز نپیر که در سال 1260ق نوشته شده، آشکار است، چنان که او مىنویسد:
شاهزاده سالخورده ایرانى (آقاخان) از دوستان صمیمى من در اینجاست. هزینه زندگى او را من نمىدهم، ولى سالیانه دوهزار پوند استرلینگ براى او مقرر کردهام. او (در نظر مریدانش) خداست و در آمد هنگفتى دارد ... او مردى زیرک و شجاع و بىباک است. گزافه نیست اگر بگویم که پیروانش از انجام هیچ یک از خواستههاى او سرباز نمىزنند ... (حتى) اگر بخواهد مىتواند دستور دهد مرا بکشند. به کمترین اشاره او، یکى ازمریدانش این کار را خواهد کرد و به پاداش آن، یک راست به بهشت خواهد رفت.(1)
3-2-1 . رایزنى با امیران و سرداران جبهه مقاومت
--------------------------------------------------------------------------------
1 . محمد فاروق فرقانى، تاریخ اسماعیلیان قهستان، ص 411 .
2 . جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ص 408 .
--------------------------------------------------------------------------------
آقاخان که به دلال انگلستان در سند تبدیل شده بود، مذاکراتى را براى همراه نمودن حاکمان و سرداران محلى با سیاستهاى انگلستان انجام داد. خود وى در مورد اشغال کراچى چنین مىنویسد:
من از رهگذرخیرخواهى، اصرار بسیار به میرها نمودم که مصلحت شما این است که کراچى را واگذارید و آسوده شوید که علاوه از آنچه مداخل سالیانه کراچى است، از دولت انگریز (انگلیس) به شما عاید خواهد شد، مگر قبول نکردند تا آنکه لشکر خود را جمع نموده... .(1)
3-2-2 . نفوذ و کارشکنى در جبهه مقاومت
آقاخان در برخى مقاطع که از مذاکراتش براى سرسپردگى امیران به انگلستان نتیجه نمىگرفت، برنامه دیگرى را براى کارشکنى و تضعیف جبهه مقاومت به اجرا در مىآورد، چنانکه وقتى وى نتوانست نصیرخان، امیر تالبرکلات را از مقاومت در مقابل انگلستان باز دارد، ابتدا به سست کردن نیروها و سرداران نظامى پرداخت. خود او در کتاب عبرتافزا مىنویسد:
... من سوار شده رفتم در اردوى میر موصوف و اوّلاً آنچه لوازم نصیحت و خیرخواهى بود در ممانعت از جنگ و واگذاردن کراچى به جا آوردم مفید نیافتاد.(2)
وى در اقدامات خود، هدفى جز خیانت و هرج و مرج در جبهه مقاومت در جهت تأمین
--------------------------------------------------------------------------------
1 . محمدحسن حسینى، همان، ص 59 .
2 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
منافع انگلستان نداشت، چرا که او همیشه خود را ملزم به حمایت از نیروهاى اشتغالگر بریتانیا دانسته و عاقبت همین مقاومت نیز با خیانت وى به اشغال حیدرآباد و شکست امیران محلى انجامید.(1)
3-2-3 . خیانت به امیرانِ سند
آقاخان که نتوانسته بود سند را بدون زحمت براى انگلستان به دست آورد، سر گرد جیمز اوترم را ازنقشه نصیرخان در حمله شبانه به اردوگاه نیروهاى انگلیسى در «چهاونى» مطلع نمود و او را با نیروهایش از شبیخون نصیرخان نجات داد. کمترین پیامد این خیانت، تصرف حیدرآباد بهوسیله سرگرد اوترم در روز بعد بود.(2) وى پس از از حیدرآباد به کمک قواى بریتانیا در سرکوب خوانین (جرکه) شتافت.
آقاخان به دلیل خدمات خالصانهاش در سند، مقررى سالانهاى به مبلغ دوهزارلیره از ژنرال چارلز ناپیر، فاتح بریتانیایى سند که روابط دوستانهاى با آقاخان از پاییز 1842م داشت، دریافت مىکرد.
3-2-4 . استفاده از امتیازات اجتماعى ـ مذهبى براى پیشبرد اهداف انگلستان
آقاخان که دستیابى به همه اهداف خود را در گرو خدمت به بریتانیا مىدید از تمام توان
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
2 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
نظامى، دیپلماسى و حتى ملى ـ مذهبى خود در این راه استفاده نمود، چنانکه گاهى به عنوان خیرخواه و گاهى به عنوان «تکلیف مسلمانى»(1) و در مقاطعى دیگر با فراخوان هواداران و پیروان خود براى حمایت از انگلستان یا عدم همراهى با جبهههاى مقاومت در مقابل بریتانیا، آنچه از جایگاه دینى ـ اجتماعى در اختیار داشت تا توان نظامى ـ سیاسى در خدمت به بریتانیا به کار گرفت. آقاخان در عبرت افزا به استفاده از جایگاه دینى ـ مذهبى خود براى کمک به منافع انگلستان اشاره مىکند:
چون صاحبان انکریز (انگلستان) مرا خیرخواه خلقاللّه مىدانستند و به مناسبت مسلمانى(!!) از من خواهش کردند که چند نفر آدمان به دلالت میرشیر خان و سایر خوانین بلوچیه بفرستم که بىغایله اطمینان حاصل نمایند، من هم به خواهش ایشان عمل نمودم مگر نصایحم به بعضى اثر کرد و به اکثر مفید نیافتاد... .(2)
3-2-5 . تجاوز به خاک ایران
انگلستان که مقاومت برخى سران بلوچ را مانع دستیابى به مناطق غربى و هم مرز با ایران مىدید براى به فرمان در آوردن آنان، طرحى را براى تصرف قلعه «بمفهل» در بلوچستان ایران، با هدف محصور شدن سران بلوچ و تهدید آنان آماده نمود و اجراى آن را محمد باقرخان، برادر آقاخان محلاتى به عهده گرفت.(3)
آقاخان در اجراى این طرح، ابتدا نیروهاى تحت فرمان خود را به فرماندهى برادرانش محمد باقرخان و ابوالحسنخان در ربیع الاول سال 1260 از راه مکران و چابهار به بلوجستان
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 60 .
2 . همان .
3 . حامد الگار، همان، ص 34 .
--------------------------------------------------------------------------------
ایران فرستاد و در مرحله بعد با نامهنگارى، خواستار حمایت برخى سران محلى در ایران از این سپاه شد،(1) اما بعد از دو سال این لشکرکشى به سبب مقاومت قشون ایران با شکست روبهرو شد و ابوالحسنخان به اسارت قشون قاجار درآمد. وى بعدها به دلیل مهارت در جنگ و شکار، جزء خواص دربار قاجار شد و با یکى از شاهزادگان قاجار ازدواج کرد.(2)
برخى محققان براین باورند که اینگونه اقدامات آقاخان علیه سرزمین مادرى خود، بیانگر آرزوى دیرینه آقاخان (حکومت بر ایران) بوده است:
زمانى که آقاخان اول براى نخستین بار به هند آمد، قصد نداشت در این سرزمین ماندگار شود. او امیدوار بود قوایى در آنجا گرد آورده و احتمالاً با جلب حمایت انگلیسىها براى تصرف ایران وارد جنگ با این کشور شود.(3)
حتى آقاخان سوم نیز که به طور کلى از حکومت بر ایران مأیوس شده بود، این آرزو را در هند جستوجو مىکرد، چنانکه در مناسبتهاى مختلف از حاکمان انگلیسى تقاضا کرده بود که مناطقى را به او واگذار نموده تا وى در آن مناطق به تشکیل حکومت بپردازد.(4)
پس از شکست توطئه آقاخان در تصرف قلعه «بمفهل» در بلوچستان ایران، وى در آوریل 1844 راهى بمبئى شد و این شهر را براى سکونت موقت خود برگزید.
از طرفى این اقدام آقاخان، از سوى شاه ایران عملى خصمانه تلقى شده، بر اساس ماده ده
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان و محمدحسن حسینى، همان، ص 65 .
2 .
3 . جان نورمن هالیستر، همان، ص 421 .
4 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
پیماننامه 1814م بین دولتهاى ایران و انگلستان مبنى بر استرداد فراریان و گریختگان، دولت ایران خواستار استرداد آقاخان به ایران شد. همچنین دولت ایران شکواییه دیگرى را علیه انگلستان مبنى بر استفاده از قلمرو انگلیس براى لشکرکشى به قلعه «بمفهل» در ایران و تحریک قبایل به شورش علیه دولت مرکزى و همراهى در تجاوز، مطرح ساخت. در پاسخ، دولت انگلستان از ایران خواسته بود که با توجه به خدمتهاى آقاخان به امپراطورى بریتانیا از اجراى این ماده پیمان نامه 1814م «با روحیه دوستانه» چشمپوشى شود، در عوض، دولت انگلستان متعهد مىشود که اقامتگاه آقاخان را از بمبئى به کلکته منتقل سازد.(1)
بعد از مرگ محمدشاه قاجار، در 6 شوال 1264/4سپتامبر 1848 و روى کار آمدن شاه و صدراعظم جدید، روزنههایى از امید در دل آقاخان گشوده شد. وى در هفتم دسامبر همان سال با حمایت دولتمردان انگلستان براى بازگشت آزادانه به ایران و دستیابى به حکومت کرمان به رایزنى پرداخت، اماپاسخ قاطع و سرسختانه، میرزا تقى خان فراهانى، معروف به امیرکبیر به درخواست انگلستان، آقاخان را بار دیگر از بازگشت به ایران ناامید کرد، چرا که امیرکبیر در صورتى با بازگشت آقاخان به ایران موافقت مىکرد که وى در مرز با عنوان مجرمى فرارى تحویل مقامات ایرانى شود.(2)
3-3 . چالشهاى فرقهاى پیش روى آقاخان در هند و حمایت انگلستان
یکى از موانع پیشروى آقاخان در استحکام و مقبولیت جایگاه معنوى ـ و به تبع آن ـ سیاسى خود، وجود فرقههاى مختلف اسماعیلى در هند بود، زیرا اسماعیلیان طیبى(3)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حامد الگار، همان، ص 34 .
2 . همان، ص 36 .
3 . در سال 524 ق با کشته شدن الامر باحکام اللّه فاطمى، به وسیله یکى از فداییان نزارى و بروز اختلافاتى در جانشینى وى، اسماعیلیان دچار انشعاب جدید شدند که طى آن، گروهى از آنها به خلافت و امامت الحافظ لدین اللّه، (پسر عموى خلیفه مقتول) معتقد شده و به فرقه «حافظیه» شهرت یافتند وگروهى نیز مدعى وجود فرزندى شش ماهه به نام طیب براى خلیفه مقتول شده و امامت الحافظ لدین اللّه را نپذیرفتند. در این انشقاق اسماعیلیان یمن معتقد به امامت طیب شده و از فاطمیان مصر جدا شدند و به اسماعیلیان «طیبى» یا «طیبیان» شهرت پیدا کردند (ر.ک: مهدى فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 133).
--------------------------------------------------------------------------------
(بهرهها)،(1) خوجهها(2) و محمد شاهیان(3) از دیگر فرقههاى اسماعیلى بودند که سلسله امامتشان هر چند دچار مشکل و چالش شده بود،(4) ولى متفاوت از سلسله امامان نزارى قاسمشاهى بودند. این تفرقه و تشتت، آقاخان را با چالشها و بحرانهایى روبهرو مىساخت
--------------------------------------------------------------------------------
1 . «[بهرهها] همان، بازماندگان اسماعیلیان مستعلوى مىباشند با جمعیتى قریب به پنجاه هزار نفر که در جزیرة العرب، سواحل خلیج فارس، حماة و لاذقیه سوریه و هند پراکندهاند. به آنها مستعلویه نیز گفته مىشود، چون سلسله امامتشان به المستعلى باللّه احمد بن المستنصر نهمین خلیفه فاطمى مصر مىرسد» (محمدجواد مشکور، همان، ص 53) .
2 . خواجه از کلمه فارسى «خواجه» و به معناى ارباب مىباشد. این نام بهوسیله سیدصدر الدین (مروّج این فرقه در هند) بر آنها نهاده شده است. او که از داعیان اسماعیلى نزارى در قرن هشتم هجرى مىباشد، آموزههاى اسماعیلى با ترکیبى هندى را به آنها تعلیم مىداده، از این رو گر چه خود را از فرقههاى اسلامى مىدانند، ولى آداب و رسومى مانند هندویان دارند. از بُعد مذهبى، بیشتر خوجهها نزارى بوده و گروهى از ایشان نیز شیعه اثناعشرى یا از اهل سنت مىباشند (ر.ک: مهدى فرمانیان، همان، ص 128) .
3 . پس از کشته شدن خور شاه، امام نزاریان به دست هلاکوخان در سال 654ق، به ادعاى نزاریان فرزندى از وى باقى ماند به نام شمس الدین محمد که وى نیز در سال 710ق از دنیا رفت. اختلاف در جانشینى وى موجب پدید آمدن انشعابى دیگر در فرقه اسماعیلیه شد و گروهى از ایشان قائل به امامت محمد شاه (م 738ق در شیراز)شدند و به محمدشاهیان معروف شدند و گروهى دیگر از ایشان که آقاخانیان فعلى از اعقاب آنها مىباشند به امامت قاسم شاه (م 771ق در قاسم آباد) معتقد شده و قاسم شاهیان نام گرفتند (ر.ک: مهدى فرمانیان، همان، ص 121).
4 . هجرت شاه طاهر، امام نزاریان محمد شاهى به هند در سال 926ق/1520م به سبب تهدیدات سلاطین صفوى صورت گرفت. همچنین گروهى از نزاریان محمد شاهى به تدریج به هند مهاجرت نموده و سلسله امامانشان تا سال 1210ق در «احمدنگر» ادامه یافت تا اینکه به علت انقطاع در نسل امیر محمدباقر، آخرین امام ایشان، پیروان این فرقه پس از قریب به یک قرن سرگردانى در سال 1304ق، گروهى به شیعیان اثنا عشرى و گروهى به نزاریان قاسم شاهى ملحق شده و امامت آقاخان سوم را پذیرفتند. هماکنون فرقه اسماعیلیه محمدشاهى در شام، پیروانى دارند که البته در فقه، پیرو مذهب شافعى بوده و در انتظار امام غایب خود مىباشند (فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 558) .
--------------------------------------------------------------------------------
که تمایل برخى خوجهها و نزاریان به مذاهبى، چون شیعیان اثناعشرى و اهلسنت(1) و زیر سؤال بردن امامت و اختیارات وى، بخشى از این بحرانها بود. البته شروع این مقاومتها و مخالفتها را نمىتوان همزمان با ورود آقاخان به هند دانست، چرا که آقاخان در همان سالهاى آغازین امامت خود، در سال 1827م نیز با مخالفت گروهى از خوجههاى هندى در مورد پذیرش امامت و پرداخت دیون مذهبى به وى روبهرو شده بود.(2)
در سال 1860م رهبرى خوجههاى ناراضى را شخصى به نام «دهورومسى پونجاب هوى» بر عهده داشت. او مخالفت آقاخان با تحصیل خوجههاى فقیر را در مدارس، بهانه اعتراضات خود قرار داد. نکته قابل توجه در این مرحله از اعتراضات، وارد شدن این منازعات به روزنامههاى انگلیسى زبان هند و استقبال رابرت نایت، سردبیر روزنامههاى بمبئى تایمز و استاندارد از این جنجال فرقهاى بود.(3)
با اوج گرفتن نزاعهاى خوجههاى مخالف آقاخان، دادخواستى از طرف آنان به دادگاه عالى بمبئى تقدیم شد که بر اساس آن، تصرفات آقاخان در اموال و عشریههاى خوجهها، همچنین مُکى و کامریا در جماعتهاى خوجه به ناحق و خارج از اختیارات آقاخان در مورد خوجهها دانسته شد. آنها مصارف این اموال را منحصرا در جماعتهاى خوجه جایز دانسته و بهرهبردارىهاى شخصى آقاخان را از این اموال، جایز ندانستند.(4)
در ذیحجه 1282/آوریل 1866 سر جوزف آرنولد، قاضى دادگاه عالى بمبئى پس از 25 روز بررسى و تحقیق در مورد تاریخ و پیشینه جامعه خوجهها، حکمى را در 3 رجب 1283 صادر نمود(5) که به موجب آن، نزاریان، شیعه امامى بوده و آقاخان مرشد یا رئیس روحانى آن
--------------------------------------------------------------------------------
1 . برنارد لوئیس و دیگران، اسماعیلیان در تاریخ، ص 398 .
2 . برنارد لوئیس، تاریخ اسماعیلیان، ص 156 .
3 . ماهر بوس، آقاخانها، ص 110 .
4 . همان، ص 114 .
5 . «آقاخان»، همان، ص 463 .
--------------------------------------------------------------------------------
جماعت و وارث سلسله امامان الموت شناخته مىشد.(1) همچنین حق تصرف آقاخان بر تمام اموال عمومى خوجهها و دیونى که از ایشان گرفته مىشد به رسمیت شناخته شد و همه اموال عمومى اسماعیلیان به نام آقاخان و تحت اختیار وى قرار گرفت.(2) البته اگر چه دادخواست خوجههاى مخالف علیه آقاخان را مىتوان نقطه اوج بحران داخلى و فرقهاى براى حرکت نوپاى آقاخان در هند قلمداد نمود، ولى مطرح شدن مباحث سلسله امامت اسماعیلیان نزارى و «مطالب مطروحه در دادگاه و انبوه شواهد و مدارک گرد آمده، توجه بسیارى از دانشمندان و مورخان را به ادبیات، تاریخ و مباحث کلامى اسماعیلیان جلب کرد و انگیزه مطالعات وسیع در این زمینه شد».(3)
آقاخان محلاتى سالهاى آخر عمرش را در بمبئى و در میان پیروانش سپرى نمود. او علاقه وافرى به مسابقات اسب دوانى داشت، به طورى که جانشینان او در اروپا نیز این سنت خانوادگى را ادامه مىدادند. در نهایت، محمد حسن حسینى (حسنعلى شاه) معروف به آقاخان اوّل، چهل وششمین امام نزارى قاسمشاهى پس از 64 سال امامت، در جمادى الاولى 1298/آوریل 1881 در بمبئى درگذشت و جسد او را در باغ حسن آباد محله مذکائون بمبئى در سردابى که با تربت سیدالشهداء تبرک یافته بود، به خاک سپردند.(4)
ب ) آقاخان دوم، آقاعلى شاه (1246-1302ق/1830-1885م)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . برنارد لوئیس، تاریخ اسماعیلیان، ص 157 .
2 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 .
3 . «آقاخان»، همان، ج 1، ص 463 .
4 . نایب الصدر شیرازى، سفرنامه نایب الصدر شیرازى در زیارت مکه و سیاحت ایران و هند، ص 296 .
--------------------------------------------------------------------------------
پس از مرگ آقاخان اول، در سال 1299ق پسر ارشد او آقاعلىشاه به امامت رسید. وى متولد 1830م در محلات و مادرش سر و جهان خانم دختر فتحعلى شاه قاجار بود. وى به دلیل اقامتى که در جریان شورش پدرش در عراق داشت، عربى، تاریخ و فلسفه و برخى آموزههاى نزارى را آموخت.(1) به دلیل انتساب مادرىاش به قاجار و ازدواج با بىبى شمس الملوک، فرزند شمس الدوله، دختر فتحعلىشاه،(2) در اواخر سال 1840م به وى اجازه داده شد که در ایران اقامت داشته و به امور نزاریان و املاک خانوادگى رسیدگى نماید.(3) او و مادرش سروجهان خانم در سال 1853م به آقاخان اول در بمبئىملحق شده و به مقام ولایتعهدى پدر نایل آمد. برنامههاى کلى آقاعلىشاه را پس از احراز امامت ـ از او با نام آقاخان دوم یاد مىشد ـ مىتوان این گونه دستهبندى نمود:
1 . رویکردهاى اجتماعى ـ فرهنگى
آقاخان دوم در مرحله نخست، به بهبود زندگى خوجههاى نزارى توجه خاصى کرد. اهتمام وى به رفاه و ارتقاى جایگاه اقتصادى ـ اجتماعى خوجهها باعث شد جایگاه او نزد ایشان و حتى عموم مسلمانان هند به شخصیتى ممتاز تبدیل شود. البته در این میان کمک دولتمردان و پادشاهى انگلستان به ایجاد چنین جایگاهى قابل انکار نخواهد بود، چنانکه ادوارد هفتم، ولیعهد پادشاهى انگلستان هنگام دیدار خود از بمبئى در سال 1877م به دیدار آقاخان دوم در خانهاش در مازاگون رفت(4) و این دیدار، اعتبار و نفوذى فوقالعاده براى او در پى داشت؛ نفوذى که وى را بر هر کارى، از جمله فراهم نمودن اختیارات و امتیازات سیاسى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 373 .
2 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 297 .
3 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 373 .
4 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 118 .
--------------------------------------------------------------------------------
در هند و مطرح شدن به عنوان شخصیتى ممتاز در میان جامعه فقیر و عقب نگهداشته شده مسلمانان هند قادر مىساخت. وى با در اختیار گرفته ریاست «انجمن ملى محمدى» هند، خدمات آموزشى و رفاهى مسلمانان هند را گسترش داد.(1) در حوزه فرهنگى نیز چندین مدرسه براى کودکان خوجه تأسیس نمود(2) و با سرکشى به جماعتهاى خوجه توانست با متمرکز کردن و انسجام بخشیدن به آنها این گروه را وارد معادلات اجتماعى نماید. همچنین رویکرد نزدیک با صوفیانِ طریقه نعمتاللهى را بعد از پدر ادامه داد و بزرگان این طریقت را به هند دعوت نمود و حتى براى تعظیم و احترامشان وجوهى را به ایران مىفرستاد.(3)
2 . رویکردهاى سیاسى و فرامنطقهاى
آقاخان دوم همانند پدرش بر مناسبات خود با انگلستان تأکید مىنمود که از نتایج این روابط، انتصاب او به عضویت شوراى قانونگذارى بمبئى بهوسیله سرجیمزفرگوسن (حکمران انگلیسى بمبئى) و اعطاى لقب «شوالیه»(4) از جانب ملکه ویکتوریا و روابط نزدیک با ادوارد هفتم ولیعهد پادشاه انگلستان مىباشد.(5)
آقاعلىشاه توجه خود را به جوامع نزاریان هند محدود نکرد و تماسهاى خود را با پیروان
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 .
2 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 590 .
3 . آقاعلى شاه «در بمبئى از چند تن از بزرگان نعمتاللهى ایران، از جمله محمد معصوم شیرازى، نایب الصدر پسر رحمت على مؤلف طرایق الحقایق (مشهور به معصوم على شاه)... (و) صفى علىشاه از مهماننوازى علىشاه (آقاخان دوم) برخوردار شد(ند)» (فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 591).
4 . Knighthood.
5 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 و «آقاخان»، همان، ص 463 .
--------------------------------------------------------------------------------
خود در جیحون علیا، برمه و شرق افریقا گسترش داد.
آقاخان دوم، پس از چهار سال امامت در سن 55 سالگى براثر بیمارى ذاتالریه در ذىقعده 1302/1885م در شهر پونا اوت در گذشت و در مقبره خانوادگىشان در نجفاشرف به خاک سپرده شد.(1)
ج ) آقاخان سوم، سرمحمدشاه حسینى (1294-1374ق/1877-1957م)
سلطان محمدشاه حسینى تنها بازمانده آقاخان دوم که به آقاخان سوم شهرت یافت، پس از پدر به امامت نزاریان قاسمشاهى رسید. وى در 2 شوال 1294/10 اکتبر1877 در کراچى به دنیا آمد. مادرش شمس الملوک از شاه زادگان قاجار و نوه فتحعلىشاه قاجار بود(2) که با اجازه برخى علماى اثناعشرىِ نجف اشرف به ازدواج آقاخان دوم در آمد.(3) بعدها به سبب تدابیر زیرکانه و نقش به سزایى که در رهبرى جماعت نزاریان ایفا نمود، در محافل بریتانیایى به «لیدى علىشاه» شهرت یافت.(4) «مهمترین ویژگى شخصیت آقاخان سوم، شناخت دقیق او از جهان معاصر» است.(5) آقاخان سوم، القاب و عناوین افتخارى بسیارى از جانب دولتمردان و پادشاهان داشت؛ «ستاره درخشان زنگبار»، «شمس همایون» از جانب دربار ایران، «ستاره ترکیه»،(6) «شوالیه» در سال 1998م، «فرمانده بزرگ» در سال 1911م. از جانب دربار
--------------------------------------------------------------------------------
1 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 298 و «آقاخان»، همان، ص 463 .
2 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 297 .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 591 .
4 . همان، ص 592 .
5 . نایب الصدر شیرازى، همان، ص 464 .
6 . محمدحسن حسینى، همان، ص 24، مقدمه .
--------------------------------------------------------------------------------
انگلستان و «فرمانده پروسى» از جانب امپراطورى آلمان از آن جمله است. وى درجه «ال، ال، دى» را از دانشگاه آکسفورد و نشان «جى، سى، آى،اى» را از پادشاه انگلستان دریافت کرده بود.(1) تألیفاتى نیز از وى به جا مانده که برخى از آنها عبارت است از: هند در حال تحول، در اسلام و اروپا، نور مبین حبل اللّه المتین ـ به واسطه نوشتن این کتاب، مفتخر به دریافت دکتراى افتخارى در تاریخ اسلام از دانشگاه آکسفورد انگلستان شد ـ ، خاطرات و مقالاتى در روزنامه تایمز لندن، در خصوص مسائل مختلف جهان.(2)
سرسلطان محمدشاه هنگام احراز مقام چهل و هشتمین امام نزارى، تنها هشت سال داشت، و آقا جنگىشاه (عموى او) قیمومیتش را عهدهدار بود، اگر چه حاجى پیرزاده در سفرنامه خود، شمس الملوک (مادر او) را «مدار دایره امور این سلسله» مىخواند.(3) آقاخان سوم تا هجده سالگى تحت تعلیمات مادر خود قرار داشت. تحصیلات وى بر سه محور معارف اسلامى، علوم اجتماعى و تاریخ اروپا بود و در علوم اسلامى و زبان فارسى و عربى از اساتید و معلمان ایرانى و مسلمانى، چون شمس العلماى گرگانى بهره برده و تاریخ اروپا و زبان خارجى را نیز از مبلغان مسیحى فراگرفت. برخى شکلگیرى افکار و اندیشههاى او را متأثر از این اساتید دانستهاند.(4)
1 . بحرانهاى داخلى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
2 . «آقاخان»، همان، ص 464 .
3 . حاجى محمدعلى پیرزاده نائینى، سفرنامه، جزء اول، ص 134 .
4 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 592 .
--------------------------------------------------------------------------------
مرگ مادرش در سال 1838م و به قتل رسیدن آقا شمس الدین و عباس(پسر عموهایش) در سال 1896م در جده، به دست کسانى که هرگز شناخته نشدند و همچنین کشته شدن هاشمشاه، برادرزاده وى به دست یکى از مباشران خانوادگى در پونا به سال 1897م، آقاخان سوم را بسیار متأثر نمود.(1)
او که در سال 1905م براى دیدار پیروان خود به شرق افریقا رفته بود، بحران دیگرى در هند در انتظار وى بود، چرا که از سوى چندتن از اعضاى خانوادهاش دادخواستى علیه او به دادگاه عالى بمبئى ارسال شد. آنان در این دادخواست بر چگونگى تقسیم ارثیه آقاخان اول و همچنین اموالى که به سبب احراز مقام امامت در اختیار آقاخان سوم بود، اعتراض داشتند. البته قاضى راسل پس از بررسىهاى وسیع، آقاخان سوم را وارث و صاحب اختیار هدایا و پیشکشهاى نزاریان و اموال و املاک باقیمانده از آقاخان اول دانست.(2) این براى چندمین بار بود که دادگاه عالى بمبئى آقاخانها را از بحران داخلى رهانیده بود، زیرا دستگاه قضایى هند که در اختیار قضات انگلیسى بود، در مقاطع و دعاوى متعدد و حتى در مسائلى چون قانون ارث در اسلام، سلسله امامت اسماعیلیه، حق تصرفات امام در اموال فرقه، اختلافات داخلى خاندان امام و ... که اطلاع و آگاهى کمترى هم به آنها داشت، حکمى قاطعانه به نفع آقاخانها داده بود که این نوع حمایت و جانبدارى را مىتوان از بزرگترین کمکهاى انگلستان به شکلگیرى و انسجام این فرقه و جلوگیرى از انشعاب و اختلاف در امامت و اختیارات آن دانست. بر این اساس، آقاخان بعد از حکم دادگاه، مصمم شد یک سرى اصلاحات فکرى ـ مذهبى را انجام دهد،(3) از این رو با تکیه بر جایگاه اجتماعى ـ مذهبى و حقوقىاى که دادگاه انگلیسى براى او فراهم آورده بود، اقدامات زیربنایى را براى استحکام قدرت دینى و مذهبى خود و جلوگیرى از هر نوع تشتت و اختلافى دیگر انجام داد.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 592 .
2 . همان، ص 593 .
3 . فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 276 .
--------------------------------------------------------------------------------
در این بخش براى تبیین بهتر و شناختى جامعتر از اندیشهها و افکار آقاخان سوم، رویکردهاى او را در حوزههاى مختلف، به طور جداگانه ذکر مىکنیم.
2 . رویکردهاى اجتماعى ـ فرهنگى
آقاخان سوم در طول امامت طولانى خود، سعى وافرى در جهت تبدیل جوامع نزارى به جوامع متجدد و با شاخصههاى بالاى رفاهى، علمى، اجتماعى و اقتصادى نمود و از همه توان اقتصادى و سیاسى خود در این راه بهره برد. از عواملى که او را در این هدف یارى مىنمود مىتوان حمایت دولت بریتانیایى هند از وى و احکام دادگاههاى بمبئى نام برد که بهواسطه آن، جایگاه معنوى و مذهبى خاصى یافت. همچنین اختیارات و تصرفات اقتصادى او در اموال نزاریان و حذف رقباى داخلى و خانوادگى به بالاترین شکل، اعتبار و مشروعیت او را بالا برد. هم اینطور جدا شدن خوجههاى اثناعشرى و سنى از او و تبعیت محض پیروانش که تضمین کننده اجراى اصلاحات وى بود، نقش بهسزایى در حاصل شدن اهداف آقاخان داشت.
گرچه ارتقاى موقعیت اجتماعى ـ سیاسى او در میان مسلمانان هند مرهون تلاشها و اقدامات او در جهت ارتقاى جایگاه اجتماعى، علمى و سیاسى مسلمانان هند مىباشد، ولى نمىتوان مساعدت و نقش مهم دولت انگلستان را در تصدى این جایگاه، نادیده گرفت، زیرا انتصاب او به عنوان عضو مجلس قانونگذارى نایب السلطنه(1) هند توسط لرد کرزن،(2) فرمانرواى هند و موافقت مقامات انگلیسى با درخواست او به عنوان رئیس هیئت نمایندگى مسلمانان هند مبنى بر اختصاص کرسى مستقل براى ایالتهاى مسلماننشین، نفوذ و اعتبار
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Vicrroy's Legislative council.
2 . Lord corzon.
--------------------------------------------------------------------------------
وى را در میان مسلمانان هند صد چندان کرد. انتخاب وى به عنوان رهبر حزب مسلم لیگ در گردهمایى مسلمانان در سال 1324ق/دسامبر1906 در داکا،(1) از پیامدهاى چنین موفقیتهایى بود.
به هر ترتیب، کمکهاى انگلستان به آقاخان در عهدهدار شدن نقشهاى سیاسى نیز از طرف وى بىپاسخ نبوده و حاکمان انگلیسى هند توانستند از طریق وى فعالیتهاى حرکتهاى اسلامى را تحت نظر گرفته و حتى در مواقع حساس، آن را هدایت کنند. برخى، انتقال رهبرى مسلملیگ را از «علیگره» به «لکهنو» توسط آقاخان، به توصیه فرمانرواى هند و با هدف جلوگیرى از اتحاد مسلمانان و هندوها در مقابله با انگلستان دانستهاند.(2) همچنین عضویت وى در جامعه سلطنتطلبان حکومت انگلستان در هند،(3) مهر تأییدى بر وفادارى او به انگلستان و پادشاهى آن تلقى مىشد، از این رو زمینهسازى براى مطرح شدن وى به عنوان شخصیتى روشنفکر، سیاستمدار و رهبرى مذهبى در میان مسلمانان هند، قبل از اینکه لطفى در حق آقاخان باشد، خدمتى براى تحکیم سلطه انگلستان بر هند دانسته مىشود.
آقاخان سوم که به برکت معلمان انگلیسى و مراودات سنتى خاندان خود با حاکمان انگلیسى، با دیدى جدید و فارغ از تقیدات فکرى ـ فرهنگى و حتى مذهبى به جهان مىنگریست، به تدریج همانند دیگر هندیان انگلیسى شده(4) به انگلستان، به چشم وطن مىنگریست هر چند که انگلستان در نظر بیشتر هندىها و عموم پیروان آقاخان «جایگاه و سرچشمه صاحبها و مم صاحبهایى است که مىآیند تا بر هند حکومت کنند»(5). آقاخان که اینک احساس تعلق کمترى به هند مىکرد با تدابیرى خود را به زندگى و فرهنگ بریتانیایى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . «آقاخان»، همان، ص 464 .
2 . همان .
3 . همان، ص 131 .
4 . همان .
5 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
نزدیکتر مىنمود. بر همین اساس، برخى یکى از عوامل مهم بىرغبتى آقاخان را به زندگى با همسر اولش شاهزاده بیگم که خود وصلتى بین دو آدم نادان و بىگناه مىدانست، فاصله فرهنگى ـ اجتماعى بین ایشان مىدانند،(1) زیرا او علاقهاى به دنیاى فراخ منظرى که آقاخان سوم بر آن معتقد بود، نداشت.
یکى دیگر از تدابیر آقاخان که نمود اجتماعى بیشترى در فاصله گرفتن از جامعه بومى هند و نزدیکى به غرب داشت، انتقال محل سکونت خود از محله هندى بمبئى به محله اروپایى این شهر بود. این انتقال، بیانگر تلاشى جدید براى فاصله گرفتن از هند و نزدیک شدن به غرب تلقى مىشد، زیرا تا آن زمان دربار آقاخان در محله هندىها قرار داشت و آقاخان اول و دوم نیز در این محله و در بین پیروان خود مىزیستند، ولى سر سلطان محمدشاه در رویکرد جدیدش، خانهاى را در محله اروپایى بمبئى براى سکونت خود برگزید که در مهمترین و با ارزشترین منطقه این محله، یعنى تپه «مالایا» واقع شده و «آخر زمین» نام داشت.(2)
یکى دیگر از اقدامات آقاخان سوم، تغییر ساختار فکرى و اندیشهاى پیروان خود در بمبئى بود. او براى این مقصود، گروهى از پیروان سنتى خود را که تعاریف سختگیرانه در مورد امام داشته و آقاخان را تحت فشار قرار مىدادند (آنها غالبا پیروان کرمانى، بردگان سیاه افریقایى و نزاریان ایالتهاى مرزى شمال غربى هند را تشکیل مىدادند) با کمک پلیس بمبئى و تشویق سر ویلیام لى وارنر در لندن، و لرد نورث کوت، حاکم انگلیسى بمبئى، به خلیج فارس و مناطق کوهستانى و دور تبعید کرد.(3)
این تغییر دیدگاه و فاصله گرفتن از اندیشهها و باورهاى سنتى توسط سرسلطان محمدشاه
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
2 . همان .
3 . همان، ص 135 .
--------------------------------------------------------------------------------
به حدى بود که حتى دولتمردان انگلیسى را نیز دچار مشکل کرد، زیرا رهبرى با نفوذ در میان مسلمانان منافع بیشترى براى ایشان داشت تا رهبرى ورشکسته، چنانکه لرد لامینگتون، حاکم بمبئى نیز از بىتوجهى آقاخان سوم به وجوب روزه بر مسلمانان بسیار متعجب و حتى متأسف بود.(1)
3 . رویکردهاى سیاسى
آقاخان سوم در هند به سبب توجه خاص خاندان سلطنتى بریتانیا به وى، جایگاه سیاسى ویژهاى داشت، چنانکه لرد کرزن، نایب السلطنه هند در سال 1902م وى را به لحاظ ارتباطش با پادشاه انگلستان و دریافت نشان از او، به عضویت شوراى قانونگذارى خود در آورد.(2) ملاقاتهاى وى با ملکه و ولیعهد انگلستان، ولیعهد ایران و سلطان عثمانى و دیگر مقامات سیاسى و دریافت نشانهاى مختلف، بر اهمیت و تکوین شخصیت سیاسى وى مىافزود.
با افزوخته شدن جنگ جهانى اول و پیام آقاخان سوم به پیروانش مبنى بر حمایت از منافع بریتانیا،(3) اهمیت سیاسى وى براى امپراطورى بریتانیا دو چندان شد. جدیت حمایت آقاخان سوم از بریتانیا در جنگ جهانى اول به حدى بود که یکى از پسر عموهاى وى به نام آقافرخ شاه که براى جلب حمایت نزاریان از متفقین به کرمان رفته بود، به تحریک عوامل آلمانى کشته شد. حتى خود آقاخان نیز هدف بعد تروریستهاى آلمانى در سال 1917م در سویس قرار گرفت.(4) گرچه آنها در این ترور، ناکام ماندند، ولى طرح ترور وى حاکى از
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 142 .
2 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 469 .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 94 .
4 . همان، ص 595 .
--------------------------------------------------------------------------------
اهمیت نقش او در حمایت از انگلستان مىباشد.
آقاخان سوم پس از پایان جنگ جهانى اول، محل اقامت خود را سوئیس و «ریو یراى» فرانسه قرار داد و به مدت ده سال از فعالیتهاى سیاسى مسلمانان هند کناره گرفت. رویکرد وى در جنگ جهانى دوم نیز تغییرى نیافت؛ وى در این زمان نیز تمام پیروانش را به یارى انگلستان در جنگ فراخواند.(1) «آقاخان همچنین در طلوع جنگ جهانى دوم با رضاشاه مکاتبه داشت و در 1360ق/1941م براى جلوگیرى از سقوط او، کمى قبل از اشغال ایران توسط متفقین، طى تلگرافى از سوئیس وى را تشویق به مداخله در جنگ به سود متفقین کرد».(2)
عادىسازى روابط پادشاهان ایران، به خصوص در دوره پهلوى به مرحلهاى از رونق رسید که در سال 1368ق/1949م با درخواست وى براى تابعیت ایران از طرف محمدرضا پهلوى موافقت شده و حتى مفتخر به لقب «حضرت والا» از سوى شاه ایران شد.(3) البته مىتوان یکى از عوامل تقویت روابط با سلسله پهلوى را علاوه بر منافع و مصالح سیاسى، همگرایى در برخى از اندیشهها دانست. براى مثال، آقاخان سوم در عرصه سیاسى، نظریه جدایى دین از سیاست را ترویج نموده و معتقد بود:
سیاست از مذاهب باید جدا باشد و فکر من این است که اتحاد ممالک مسلمان دنیا، روى تعلیم و تربیت و اقتصادیات باشد و بس.(4)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . «آقاخان نه فقط قدرت و ثروت خود و همکیشانش را در اختیار متفقین گذاشت، بلکه خود، داوطلب شد تا مانند یک سرباز عادى داوطلبانه در جنگ شرکت کند» (محسن ساعى، آقاخان محلاتى و فرقه اسمعیلیه، ص 77).
2 . همان .
3 . میثم تارم، همان، ص 96 .
--------------------------------------------------------------------------------
بر این اساس، وى رضاخان پهلوى و تغییرات فکرى ـ فرهنگى و اجتماعى او را در ایران چنین توصیف مىکرد:
دوره جدید ایران شروع شده است و در تحت نظر رضاشاه که مردى سیاسى و صاحب نفوذ و قدرت و تدبیر است، حکومت ایران به زودى ترقى خواهد کرد.(1)
در سال 1928 و 1930م نیز آقاخان ریاست نخستین کنفرانس هیئت مسلمانان و آینده هند را عهدهدار شد.(2) این کنفرانس تا سال 1932م و به صورت سالانه برگزار مىشد که آقاخان در آن حضورى فعال داشت.
با انتخاب او به عنوان نماینده هند در کنفرانس خلع سلاح در سال 1932م و ریاست هیئت نمایندگى هند در جامعه ملل از 1934-1937م و انتخابش به عنوان ریاست جامعه ملل در سال 1937م(3) وى پا به عرصه بینالمللى گذاشت.(4)
آقاخان و نمایندگى مسلمانان
از دیگر آثار حمایت دولت انگلستان از آقاخان، مطرح شدن وى به عنوان الگویى براى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 98 و محسن ساعى، همان، ص 110 .
2 . میثم تارم، همان، ص 96 .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 595-596 .
4 . محمدحسن حسینى، همان، ص 27، مقدمه.
5 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 475 .
--------------------------------------------------------------------------------
گروههاى مختلف اسلامى در هند و خارج از هند بود، چرا که آقاخان نه تنها به عنوان یک مسلمان، بلکه به عنوان رهبر و امام حاضر فرقهاى اسلامى، روابط عمیق و دوستانهاى با انگلستان داشت؛ روابطى که نه تنها از آن ابایى نداشت، بلکه به آن افتخار نیز مىکرد:
آقاخان سوم تنها مسلمانى بود که در جشنهاى بیست و پنجمین سال سلطنت ویکوتوریا به عنوان نماینده مسلمانان غرب هند سخنرانى کرد و با آنکه هنوز شانزده سال بیشتر از سنش نمىگذشت به ملکه اطمینان داد که به همان اندازه که پدر بزرگش به تاج و تخت انگلستان وفادار بود و در میدانهاى جنگ سند و افغانستان براى آن جنگید، وى به ملکه وفادار خواهد بود.(1)
این کارکرد آقاخان براى انگلستان در مقاطع مختلف براى سیاستها و رویکردهاى منطقهاى و حتى جهانى راهگشا بود، چرا که آقاخان به عنوان رهبرى دینى، در جنگ جهانى اول و دوم پیروان خود را به حمایت از انگلستان فراخواند و در این راه از بذل جان و مال و اعتبار دینى و اجتماعىاش دریغ نکرد. وفادارى وى به انگلستان در جنگ جهانى اول به حدى بود که او را در مقابل امپراطورى عثمانى قرار داد. براى نمونه، وى به سبب بسیج مسلمانان هند علیه مسلمانان عثمانى و مخالفت با حکم جهاد دولت عثمانى، در مذاکرات مصر بالاترین مقامى را که یک هندى مىتوانست از دولت انگلیس دریافت کند، کسب کرد و به احترام ورودش به انگلستان در پایان جنگ جهانى، یازده گلوله توپ شلیک شد.(2) اشتیاق آقاخان براى خدمت به ولى نعمت خود به حدى بود که مىگفت:
... به من فرصت دهید تا آخرین قطره خونم را براى امپراطورى نثار خواهم کرد.(3)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . محمدسعید بهمنپور، اسماعیلیه از گذشته تا حال، ص 353 .
2 . همان، ص 354 .
--------------------------------------------------------------------------------
در جنگ جهانى دوم نیز ـ چنانکه پیش از این گفته شد ـ آقاخان سوم، در فرامینى، پیروان خود را در اقصا نقاط جهان به حمایت از انگلستان و متفقین فراخواند. در یکى از این فرامین که به شوراى اسماعیلیه نایروبى ارسال شده آمده است:
وظیفه ما آن است که با روح و دل در راه موفقیت اعلیحضرت پادشاه امپراطور همکارى کنیم... .(1)
در عرصه داخلى هند نیز انگلستان اقدامات متعددى را براى معرفى وى به عنوان نماینده مسلمانان هند انجام داد که انتخاب وى به عنوان یکى از اعضاى شوراى قانونگذارى هند در سال 1902م،(2)همچنین ریاست نخستین هیئت مسلمانان و آینده هند در سال 1928 و 1930م(3) و ملاقاتهاى ولیعهد انگلستان با وى در هند، همگى حاکى از معرفى وى به عنوان نماینده و سخنگوى مسلمانان هند مىباشد، در حالى که وى با استقلال هند از انگلستان و حتى استقلال پاکستان از هند موافق نبوده و حتى در سالهاى مقاومت و تحریم کالاهاى انگلیسى، جامعه مسلمانان و بومى هند را همراهى نکرد.(4)
جانبدارى آقاخان از انگلستان در مناقشات داخلى هند آنچنان براى مردم و نخبگان هندى مسلم بود که نمایندگى وى از مردم هند در رفع مناقشاتشان با انگلستان بسیار شگفتانگیز و حتى مضحک بود، بهطورى که جواهرلعل نهرو در باره نامزدشدن آقاخان براى دفاع از مردم هند چنین مىنویسد:
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
2 . همان .
3 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 469 .
4 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 595-596 .
5 . سعید بهمنپور، همان، ص 355 .
--------------------------------------------------------------------------------
در مجمعى که صاحبان منافع مختلف از امپریالیست و فئودال و سرمایهدار و صاحبان صنایع و مذهبیون و ارباب اجتماع حضور داشتند مناسب بود که ریاست هیئت هندى انگلیسى با آقاخان باشد که از قضا خود شخصا همه این منافع را تا حدى داراست. البته با رابطه نزدیکى که وى براى بیش از یک نسل با امپریالیسم انگلیس و طبقه حاکم انگلستان داشته و غالبا در انگلستان مقیم است، او مىتوانست به خوبى دیدگاهها و منافع حاکمان ما را تأمین کند و نماینده خوبى براى امپریالیسم انگلستان مىشد. تنها ایراد کار این بود که آقاخان قرار بود که در آن میزگرد، نماینده هندوستان باشد.(1)
4 . انتقال مرکز امامت از هند به اروپا
اولین سفر سلطان محمدشاه حسینى(آقاخان سوم) به اروپا در سال 1315ق/1898م صورت گرفت. وى در این سفر، از فرانسه و انگلستان دیدن نمود و با ملکه ویکتوریا و ادوارد هفتم، ولیعهد وى در قصر «ویندسور» ملاقات کرد.(2)
دومین سفر او به اروپا در سال 1900م انجام شد و در آن به مظفرالدین شاه، ولیعهد شاه قاجار در پاریس ملاقات نمود. همچنین در این سفر با قیصر ویلیم دوم در «پوتسدام» و سلطان عبدالحمید دوم، امپراطور عثمانى در «استانبول» ملاقات کرد.(3) این سفر به لحاظ ملاقاتهایى که در آن انجام شد از حساسترین سفرهایش به شمار مىرود، چرا که
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 356 .
2 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 593 .
3 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
مظفرالدین شاه، ولیعهد ایران با چشمپوشى از سوء پیشینه آقاخانها در ایران، با وى ملاقات نموده و حتى وى را مفتخر به دریافت بالاترین نشان حکومتى ایران، «شمس الهمایون» و هدایاى گرانبها مىنماید.(1) همچنین ملاقات وى با عبدالحمید دوم امپراتور عثمانى که خود را خلیفه مسلمانان و وارث خلافت عباسى مىدانست، اولین ملاقات امام اسماعیلى با یک خلیفه از اهلتسنن بود.
آقاخان سوم در سال 1902م در مقام مهمان ویژه به جشن تاجگذارى ادوارد هفتم، پادشاه جدید انگلستان دعوت شد(2) و به وسیله پادشاه جدید، از مرتبه شهسوارى به مقام بزرگ شهسوار فرمانده امپراطورى هند ارتقا یافت.(3) همچنین وى در سال 1904م چهارمین سفر خود را به اروپا انجام داد و از سال 1907م به بعد هر سال، سفرى به اروپا داشت و در نهایت، اقامتگاه خود را به اروپا منتقل ساخت.(4)
در نهایت، سلطان محمدشاه آقاخان سوم در 13 ذیحجه 1376/ژوئیه 1957 و در سن هشتاد سالگى در ویلاى خود در «ورسوا» ژانو پس از 72 سال امامت درگذشت(5) و در مقبره «اسوان» که در مصر و مشرف بر رود نیل است به خاک سپرده شد.(6)
آقاخان سوم دو پسر داشت. پسر بزرگ او على خان نام داشته و متولد 13 ژوئن 1910 بود. وى افسر نظامى ارتش بریتانیا بود و در جنگ جهانى دوم در ارتش فرانسه، بریتانیا و امریکا در خاورمیانه خدمت کرد.(7) پس از پایان جنگ به نمایندگى دولت پاکستان در سازمان ملل
--------------------------------------------------------------------------------
1 . میثم تارم، همان، ص 97 .
2 . محمدحسن حسینى، همان، ص 27، مقدمه .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه ،ص 593 .
4 . همان، ص 594 .
5 . «آقاخان»، همان، ج 1، ص 465 .
6 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 620 و سایت .WWW.imamjavad.net
7 . محمد حسن حسینى، همان، ص 25 .
--------------------------------------------------------------------------------
متحد انتخاب شد. او در سال 1960م بر اثر حادثه رانندگى در فرانسه درگذشت و در مقبره دائمىاش در سلمیه سوریه دفن شد.(1)
فرزند دیگر سلطان محمدشاه، پرنس صدر الدین، متولد سال 1933م بود. وى توانست ریاست کمیته پناهندگان سازمان ملل را عهدهدار شود. تأسیس کرسى تحقیقات ایرانشناسى در دانشگاه هاروارد نیز از دیگر اقدامات او مىباشد.(2)
د ) آقاخان چهارم، پرنس کریم (1354ق/1936م)
پرنس کریم آقاخان در سیزدهم دسامبر 1936 در ژنو به دنیا آمد. وى فرزند پرنس على شاه و نوه آقاخان سوم (سرسلطان محمدشاه) بود. و بنا به وصیتنامه او که در سال 1955م تنظیم شده بود، پرنس کریم شاه در یازدهم جولاى 1957، در سن بیست سالگى به مقام آقاخان چهارم و امام شیعیان نزارى معین گردید.(3)
او دوران کودکى خود را در نایروبى، پایتخت کنیا، سپرى کرد و تحصیلات خود را ابتدا در سوئیس به مدت نه سال و بعد از آن در دانشگاه هاروارد امریکا، در رشته تاریخ اسلام تا مقطع لیسانس ادامه داد و موفق به اخذ مدرک ممتاز لیسانس از این دانشگاه شد.(4)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 62 .
2 . میثم تارم، همان، ص 108 .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 620 .
--------------------------------------------------------------------------------
در دوران امامتش که قریب به پنجاه سال به طول انجامید، تحولات عظیمى در تمامى حوزههاى فکرى ـ سیاسى و اقتصادى جامعه نزاریان پدید آمد و دوران امامت وى را مىتوان دوران طلایى اسماعیلیان نزارى دانست، چرا که او با تأسیس مؤسسات و شبکههاى بینالمللى و اجراى طرحها و پروژههاى بزرگ اقتصادى و فرهنگى، نه تنها جوامع نزارى، بلکه مناطق نزارىنشین، دولتمردان و حتى فرقههاى اسلامى آن مناطق را تحت تأثیر خود قرار داد.
اسماعیلیان نزارى که غالب عمر تاریخى خود را در انزوا و تقیه به سر مىبردند و تنها با پناهگرفتن در دژها و انجام ترورهاى وحشتانگیز به حیات خود ادامه مىدادند، اکنون، حکومت و امامت کسانى را پذیرفته بودند که در صحنههاى گوناگون بینالمللى، تأثیرگذار بوده و تصمیماتشان در جنگهاى بینالمللى، استقلال و استعمار کشورها و خلاصه در معادلات و روابط سیاسى منطقهاى و بینالمللى سرنوشت ساز بود.
اگر چه ورود خاندان آقاخانها به سازمانها و مجامع بینالمللى از زمان سرسلطان محمدشاه آغاز شد، ولى بعد از او به اوج خود رسید که به بخشى از این مناصب بینالمللى که به وسیله این خاندان اداره مىشد، اشاره مىکنیم:
1 . سرسلطان محمدشاه، ریاست اتحادیه بینالمللى را که به دست فاتحان جنگ جهانى اول تشکیل شده بود، عهدهدار شد.
2 . پرنس علىخان (پدر آقاخان چهارم)، سفیر پاکستان در سازمان ملل و سفیر پاکستان در آرژانتین بود.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
3 . پرنس صدرالدین آقاخان (عموى آقاخان چهارم)، نماینده عالى رتبه سازمان ملل در امور پناهندگان و همچنین هماهنگ کننده برنامههاى سازمان ملل براى کمک به افغانستان و نماینده اجرایى سازمان ملل در مناطق مرزى عراق بود.
4 . پرنس امین (برادر آقاخان چهارم)، بعد از فارغالتحصیلى از دانشگاه هاروارد، در سال 1965م در بخش روابط اقتصادى و اجتماعى دبیرخانه سازمان ملل وارد شد.
5 . پرنسس زهرا (اولین فرزند آقاخان چهارم)، در سال 1994م تحصیلات خود را در رشته مطالعات کشورهاى در حال توسعه به پایان رساند و موفق به دریافت مدرک لیسانس با درجه ممتاز از دانشگاه هاروارد ایالات متحده امریکا شد که هماکنون مسئولیت هماهنگى سازمانهاى خاص اجتماعى امامت را بر عهده دارد.
6 . پرنس رحیم (پسر ارشد آقاخان چهارم) از دانشگاه براون ایالات متحده فارغالتحصیل شد و مسئولیت سازمانهاى توسعهاى و اقتصادى بینالمللى تشکیلات امامت را بر عهده دارد.
7 . پرنس حسین (پسرکوچکتر آقاخان چهارم) در سال 1997م از دانشگاه ویلیامز ایالات متحده فارغالتحصیل شد و در بخش فعالیتهاى فرهنگى شبکه جهانى آقاخان مشغول به کار مىباشد.(1)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . WWW.iis.ac.uk/view.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . رویکردهاى فکرى و فرهنگى
شاید طبیعى دانستن مطرح شدن آقاخانها در جایگاه شخصیتى مذهبى، مصلحى اجتماعى، سیاستمدارى صلحطلب و حتى فیلسوفى واقعنگر، بسیار سادهلوحانه و کوتهبینانه باشد، چرا که مؤسس این فرقه، حرکت خود را با شورش در ایران آغاز نمود و حمایتهاى امامان این فرقه از بریتانیا در مقابله با مبارزات استقلالطلبانه مردم هند و حتى اعلام حمایت از بریتانیا در جنگ علیه امپراطورى عثمانى، اتصاف این خاندان به تدین، صلحطلبى و شایستگى را دچار خلل و چالش کرد.
مىتوان حمایت دولتهاى توانگر جهانى از این خاندان و ایجاد مشروعیت و مقبولیت را براى آنها به وسیله عضویت در مجامع بینالمللى و در اختیار قرار دادن فرصتهاى کلان اقتصادى، با هدف الگوسازى براى ملتها و نخبگان مسلمان و به حاشیه راندن حرکتهاى روشنگرانه و برگرفته از مبانى و آموزههاى حقیقى اسلامى دانست.(1)
انتخاب فرقه اسماعیلیان، به سبب دارا بودن ویژگىهایى چون باطنگرایى و تأویل نصوص و رها کردن ظواهر دین، بهترین گزینه براى رسیدن به این هدف مىباشد، چرا که فرقههاى باطنگرا بسیار منعطف بوده و هر آموزه و مفهومى را هر چند متعارض با نصوص دینى، به تأویل برده و توجیه و تفسیر مىنمایند(2) و حتى از آن به اسم هدف و غایت آن
--------------------------------------------------------------------------------
1 . «تجربه نشان داده است که غرب براى به حاشیه راندن و تضعیف انگیزهها و حرکتهاى اسلامى، از سیاست موازىسازى و ایجاد تفرقه مذهبى و قومى استفاده کرده است. و مىتوان انتظار داشت غرب مجددا از این حربه در جهت مقابله با امواج شیعى در منطقه استفاده نماید. تلاش شبکه آقاخان براى نفوذ در ایران به دلیل قوت و قدرت اندیشه شیعى اثناعشرى و حاکمیت جمهورى اسلامى در ایران، همواره با ناکامى مواجه شده است، اما به نظر مىرسد بازیگران عرصه بینالملل، به خصوص انگلستان، براى به حاشیه راندن جریان اصلى شیعه در منطقه که نشانههاى خیزش آن در عراق نیز به چشم مىخورد، از فرقه اسماعیلیه و شبکه آقاخان استفاده خواهند کرد.» (www.sharifnews.com) .
2 . یک خبرنگار آلمانى ملاقات خود با آقاخان را چنین گزارش مىدهد: «در همین ملاقات که آقاخان زیاد مشروب الکلى مىنوشد، از او سؤال مىشود چگونه به خود اجازه مىدهید که به عنوان یک مسلمان الکل بنوشید؟ آقاخان جواب داد: در دستان من ـ بهسان خدا ـ این لیوان شامپانى (شراب مورد علاقه وى) تبدیل به آب مىشود. (وى) با گفتن به سلامتى، شامپانى را سر کشید» (میثم تارم، همان، ص 106) .
--------------------------------------------------------------------------------
نصوص یاد مىکنند. از این رو، رهبران این فرقه، هیچگونه تضاد و تعارضى بین مکاتب و آموزههاى غربى با تعالیم و نصوص اسلامى نمىشناسند و اساسا فروع دینى و احکام فقهى را لازم الاجرا در تمام زمانها ندانسته و به اصل تساهل و تسامح در تمام حوزههاى فکرى ـ مذهبى و اجتماعى توجه مىکنند. از این رو، گروهى اقاخانیان را استمرار امامت اسماعیلى ندانسته و گروهى دیگر، ایشان را فرقه و مذهبى جدید التأسیس و همسنگ بهائیت و بابیّت مىدانند.(1)
اسماعیلیه در قرنهاى اخیر، دیگر آن گروه سرکش و طاغى که در کوهها و غارها سنگر مىگرفتند و با ترورهاى مخفیانه خویش رعب بر دل مخالفان خویش مىافکندند، نیستند، بلکه دستور کار خود را بر مبناى انطباق با محیط و تغییرات تاریخى نهادهاند. اما نکته قابل تأمل آنکه همزمانى قدرت گرفتن و گسترش اسماعیلیان در قرن اخیر با بروز و ایجاد فرقههاى استعمارى بهائیت و بابیّت در ایران مصادف بوده است که این مسئله، نزدیکى شعارها و آموزههاى بهائیت و اسماعیلیان مدرن را کاملاً محسوس مىکند. شایان ذکر است که امام فعلى این فرقه، پرنس کریم آقاخان، چهلونهمین امام نزاریان، ارتباط نزدیکى با دولت انگلیس و رژیم اسرائیل دارد.(2)
امامان آقاخانى براى رهایى از این اتهامات به تقویت جایگاه فرهنگى ـ مذهبى خود و پررنگ نمودن نقاط مشترک خود با دیگر مذاهب پرداختند که به نمونهاى از این تمهیدات اشاره مىشود:
--------------------------------------------------------------------------------
1 . www. sharifnews.com.
2 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
اول : تأکید بر وابستگى نسبى خود به پیامبر اسلام؛ چنانکه آنها در اعلامیهها و بیانیههاى رسمى، خود را امامان شیعیان اسماعیلى و از نسل فاطمه زهرا(س) معرفى مىنمایند.(1) ایشان به طرق مختلف سعى در پر رنگ کردن ریشههاى مذهبى خود مىنمایند، مانند وصیت به دفن شدن در شهرهایى که بیانگر هویت فکرى ـ مذهبى ایشان است، هم چون نجف اشرف، قاهره و سلمیّه؛(2)
دوم : تکیه بر خلافت فاطمیان در مصر به عنوان پیشینه تاریخى خود؛ به طورى که ایشان تأسیس دانشگاه الازهر و دارالعلم قاهره را از افتخارات خود دانسته و خود را وارثان این تمدن و خلافت معرفى مىنمایند؛
سوم : نگارشى جدید از تاریخ آقاخانیان؛ آنان در تبیین پیشینه و سوابق سیاسى ـ اجتماعى و فرهنگى خویش، گزارش جدیدى از خود ارائه مىدهند؛ گزارشى که در آن از شورشها و جنگ و گریزهاى آقاخان اول سخنى به میان نیامده و گویا ایشان شخصیتهایى دنیا گریز و سیاست گریز بودهاند و هیچگاه براى مطامع پست دنیوى از اصول و اندیشههاى انسانى و فکرى خود عدول نکرده و دست در دست استعمارگران و متجاوزان ننهادهاند.
براى تبیین بیشتر تفکرات و ایدههاى پرنس کریمشاه، آقاخان چهارم، به گزیدهاى از سخنان وى که در سایت مؤسسه مطالعات اسماعیلى وى منعکس شده است، اشاره مىکنیم:
از دیدگاه حضرت والا آقاخان، اسلام مکتبى، مبتنى بر تعقل و ایمان قلبى است، مکتبى که شالوده آن گذشت، تساهل و ارج نهادن به مقام والاى انسان، یعنى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . www. iis.ac.uk/view.
2 . سلمیّه، مرکز رهبرى و سازماندهى داعیان اسماعیلى در قرن سوم بوده و عبیداللّه المهدى (مؤسسه خلافت فاطمى) حرکت خود را از این منطقه آغاز نمود. این شهر در سوریه فعلى واقع است.
-----------------------------------------------------------------------------
مخلوقات خداوند است.
تعلیمات آخرین پیامبر خدا، در تلاش براى پیدا کردن راه حلهاى تازه براى مسائلى که با روشهاى سنتى آن زمان، قابل حل نبودند، مىتواند سرمشقى الهام بخش براى مسلمانان باشد تا بتوانند بدون آنکه در اصول بنیادى اسلام، خدشهاى وارد شود به پدید آوردن جامعهاى واقعا مدرن و پویا بیندیشند.
1-1 . گروه رسانهاى آقاخان
این گروه رسانهاى شامل سه روزنامه، دو هفتهنامه، یک شبکه تلویزیونى «Nation»، گروه رسانهاى «نیشن» و یک شبکه رادیویى که در افریقاى شرقى و منطقه مدیترانه است، به جذب مخاطب و اشاعه آموزههاى اسماعیلى مىپردازد.
هدف از تشکیل این شبکه رسانهاى عبارت است از:
الف ـ تقویت جامعه مدنى، توسعه روستایى، آموزش زنان و دختران و ...؛
ب ـ شناسایى و جذب نخبگان کشورهاى مسلمان و ارائه بورس تحصیلى با هدف جهتدهى فکرى به کشورهاى مسلمان و تطابقپذیرى فرهنگى و اجتماعى این کشورها با اقتضائات تمدن جدید غرب ؛
1-2 . مؤسسه مطالعات اسماعیلى لندن
این مؤسسه در سال 1977م با هدف ترویج و گسترش و صیانت از آموزههاى اسماعیلى در حوزههاى مختلف علمى در لندن تأسیس شد. شاید بتوان هدف اصلى از تأسیس این مرکز علمى را تلفیق آموزههاى اسلامى با تمدن جدید غرب دانست؛ هدفى که ایشان، بارها به آن تصریح نمودهاند.(1)
1-2-1 . برخى از برنامهها و طرحهاى مؤسسه
1 . دوره آشنایى با زبان عربى در دمشق : این دوره از برنامههاى تحصیلات تکمیلى در مطالعات اسلامى و علوم انسانى مؤسسه مىباشد ؛
2 . همکارى در برگزارى کارگاه آموزشى تفسیر باطنى قرآن، با بنیاد علمى اروپا (ESF) در دانشگاه کمبریج انگلستان ؛
3 . برگزارى برنامه تابستانى اسلام در دانشگاه مکنیل مونترال کانادا ؛
--------------------------------------------------------------------------------
1 . www. iis.ac.uk/view.
--------------------------------------------------------------------------------
4 . برگزارى سمینار علمى با موضوع گرایشهاى مختلف در اندیشه معاصر مسلمانان ؛
5 . تشکیل گروههاى منطقهاى فارغ التحصیلان.
1-2-2 . انتشارات مؤسسه
این مؤسسه که بر اساس مبانى و اصول فکرى اسماعیلى و با تأکید بر اصلاحات بهوجود آمده است، به وسیله رهبرى این فرقه، آثارى را براى سطوح مختلف سنى مخاطبان به چاپ رسانده است.(1)
2 . رویکردهاى اجتماعى و اقتصادى
آقاخان چهارم با رویکردى جدید، اهتمام خاصى به سطح علمى ـ اقتصادى و اجتماعى پیروان خود دارد و در این راستا با تأسیس و حمایت بیش از سىصد مرکز و مؤسسه علمى ـ اقتصادى و فرهنگى و خدماتى در پى رسیدن به هدف خود گام برمىدارد که به بخشى از مؤسسات و مراکز تحت حمایت وى اشاره مىکنیم:(2)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
الف ـ مدرسه بازرگانى آقاخان در دارالسلام؛
ب ـ دانشگاه آقاخان به همراه دانشکده پزشکى و مدرسه پرستارى در کراچى؛
ج ـ بنیاد آقاخان که از برنامههاى مختلفى در زمینههاى آموزشى، خدماتى و بهداشتى حمایت مالى مىکند. این بنیاد در سال 1967م تأسیس شده و با سى سازمان ملى و بینالمللى همکارى دارد؛
د ـ احداث شش بیمارستان عمومى در کشورهاى آسیایى و افریقایى؛
ه ـ سازمان ترویج خدمات صنعتى که در سال 1963م تأسیس شد و در کانادا و چند کشور افریقایى و آسیایى به فعالیت مشغول است. این سازمان بیش از یکصد طرح را در زمینههاى مختلف اقتصادى از نساجى تا جهانگردى، اجرا مىکند و باعث ایجاد دههزار فرصت شغلى شده است؛
و ـ مؤسسه فرهنگى آقاخان در ژنو؛
ز ـ جایزه بزرگ معمارى آقاخان که از سال 1976م تا به حال برگزار مىشود؛
ح ـ صندوق توسعه اقتصادى آقاخان .(1)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
2-1 . شبکه توسعه اقتصادى آقاخان (AKDN)
این شکبه از گستردهترین شبکههاى اقتصادى جهان مىباشد که براى رسیدن به اهداف اجتماعى ـ فرهنگى و بعضا سیاسى طراحى شده است. این شبکه با محوریت شخص آقاخان، طرحهاى اقتصادى، خدماتى، فرهنگى، آموزشى و بهداشتى را در اقصا نقاط جهان به اجرا در مىآورد. آقاخان هدف از تأسیس شبکه اقتصادى را «بهبود شرایط زندگى و ایجاد فرصتهاى مناسب در مناطق خاصى از دنیاى در حال توسعه معرفى نموده» و جهتگیرى پروژههاى این شبکه را «تأمین منافع مشترک تمام شهروندان، صرفنظر از ملیت و مذهب آنها» بیان داشته است.(1)
کارمندان این شرکتها در حال حاضر، هجده هزار نفر و سرمایه آن بیش از یک و نیم میلیارد دلار تخمین زده مىشود. این شبکه، همکارى گستردهاى را با شرکتهاى دولتى و خصوصى بینالمللى برقرار نموده که این همکارىها بر اعتبار این شرکت در عرصه بینالمللى خواهد افزود. برخى از همکاران بینالمللى این شبکه عبارتاند از: بنیاد «راکفلر»، بیناد «فورد»، شرکت «مایکروسافت»، بنیاد «شل»، دانشگاه «هاروارد»، شرکتهاى «الکاتل»، «بوئینگ»، صندوق توسعه اجتماعى ژاپن، بانک «سکوشیاى» کانادا، سازمان تعاون کلیساهاى هلند و وزارت تعاون و توسعه اقتصادى آلمان.
برخى از پروژهها و طرحهاى در حال اجراى شبکه توسعه اقتصادى آقاخان عبارت است از:
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان .
2 . همان .
--------------------------------------------------------------------------------
1 ـ تأمین مالى پروژه پارک شهرى الازهر: پارک الازهر در قاهره با سى هکتار مساحت، بزرگترین فضاى سبز شهرى در دنیاست. این فضا علاوه بر برخوردارى از سینما و مناظر منحصر به فرد، امکان فعالیتهاى متنوع را فراهم مىسازد و علاوه بر این، یک نماد و مکان فرهنگى ـ اجتماعى است. مجرى این پروژه، شهردار قاهره و کارفرما مؤسسه فرهنگى آقاخان است که بر اساس ایده و تصمیم آقاخان در سال 1984م مبنى بر ایجاد مرکزى که تمام شهروندان قاهره از آن منتفع شوند، انجام گرفت و در اولین گام، سى میلیون دلار به پروژه اختصاص یافت؛
2 ـ مرمت و بازسازى آثار تاریخى افغانستان و تاجیکستان؛(1)
3 ـ احداث هتل پنج ستاره و مرکز آموزشى فضیلت در دوشنبه (پایتخت تاجیکستان).(2)
نتیجه
گرچه گروهى از محققان در آثار خود سعى در تطهیر تاریخ این فرقه نموده و از آقاخانها در جاى جاى تاریخ هند و ایران به عنوان مصلحان اجتماعى و رهبران دینى یاد کرده(3) و تعارضات و تحرکاتشان را نتیجه حسادت و دشمنى علماى اثناعشرى(4) و دسیسه درباریان (5) دانستهاند، و در مقابل، گروهى دیگر، رهبران این فرقه را ناخدایانى معرفى کردهاند که بر موج
--------------------------------------------------------------------------------
1 . www. sharifnews. com.
2 . همان .
3 . فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 590 و 594 .
4 . همان، ص 573 و 575 .
5 . همان، ص 579 .
--------------------------------------------------------------------------------
جهالت و نادانى و عقب ماندگى پیروان خود، کشتى امیال و خواستههاى خود را روان ساخته و به ساحل کامیابى رسیدهاند،(1) ولى آنچه را مىتوان به عنوان حقیقتى فارغ از خوشبینىها و بدبینىها مطرح ساخت، این است که امامان قاسم شاهى در دوره بازیابى حیات مذهبى خود در انجدان، تشکیل حکومت هر چند کوچک را وسیلهاى مناسب براى دستیابى به هدف خود یافتند.
این هدف در دوران حاکمان زندیه با بذل مال و ایجاد روابط خویشاوندى براى مدتى کام ایشان را شیرین نمود، ولى در دوره قاجار و بهخصوص بعد از مرگ فتحعلىشاه و شروع رقابتهاى شاهزادگان و حتى صوفیان دربار و ورود ناخواسته آقاخان در این رقابتها، دستیابى به حکومت کرمان، که امامان قاسمشاهى، سالها آرزوى آن را داشتند ناممکنتر شد. در این مقطع، امامان این سلسله با اتخاذ رویکردى متفاوت از سیره گذشته، استفاده از فرصتها و هر موقعیتى که آنها را به هدف نزدیکتر کند، در پیش گرفتند. تمسک به جعل احکام دولتى و بهرهبردارى از بحرانهاى داخلى و خارجى دولت مرکزى، برقرارى روابط با قدرتهاى متخاصم و بهرهمندى از حمایت آنها، استفاده از قابلیتها و ویژگىهاى دینى و اجتماعىِ خود براى نزدیکى به قدرتهاى فرامنطقهاى، نخستین گامهاى ایشان در عرصه سیاسىـ اجتماعى بود. این رویکرد که توانسته بود جایگاه متنفذى را در میان دولتمردان انگلیسى براى ایشان ایجاد کند به تدریج در عرصه بینالمللى نیز خودنمایى نمود، چنانکه بیانیه آقاخان سوم در جنگ جهانى اول و فراخوانى پیروانش در اقصا نقاط جهان به حمایت از منافع بریتانیا، و موضعگیرىهایش در مورد امپراطورى عثمانى و کشورهاى اسلامى، نقش آفرینىاش به عنوان رئیس مجمع جهانى و ... همگى قدمهایى بودند که آقاخان سوم در عرصه بینالمللى تجربه مىنمود. البته این روند جهانى در دوره زمامدارى کریم آقاخان (آقاخان چهارم) بیشتر در عرصههاى علمى ـ فرهنگى و اقتصادى متمرکز بود و کمتر در عرصههاى سیاسى بروز و نمود داشت.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ماهر بوس، همان .
--------------------------------------------------------------------------------
خلاصه اینکه پیدایش این فرقه را مىتوان معلول چند عامل دانست که مهمترین آنها استفاده رهبران و نخبگان این فرقه از فرصتهایى بود که بحرانهاى داخلى و خارجى کشورها براى ایشان مهیا مىساخت، چنانکه سیدابوالحسنخان (جد آقاخان) که در کرمان به آقاى مطلق شهرت داشت، ابتدا به مقام بیگلربیگى کرمان منصوب شد، ولى بعد «با استفاده از هرج و مرج زندیه و قاجار براى خود حکومتى تشکیل داد».(1) گویا اوضاع نابسامان سیاسى، همیشه براى رهبران این فرقه، منشأ خیر و برکت بوده است. همین طور آقاخان اول نیز از اوضاع متشنج ایران که به لحاظ تعرضات دولت بریتانیا در مناطق افغانستان و پاکستان کنونى پدید آمده بود، قصد دستیابى به حکومت کرمان را داشت و به رغم قشون کشىها و درگیرىهایى که با حاکمان مناطق و قشون دولتى داشت از دستیابى به هدفش بازماند. این مسلکِ ائمه نزارى قاسمشاهى بعد از فرار از ایران نیز مورد توجهشان بود. بر این اساس، جنگهاى دولت بریتانیا در مناطقى چون هرات، کابل، سند و بلوچستان با سرداران و دولتهاى محلى، فرصتى را براى بزرگان این فرقه به وجود آورد که از آن به بهترین وجه بهره بردند، چرا که ایشان در انظار عمومى به عنوان نمایندگان دولتمردان غالب و فاتح بریتانیا، و نزد دولتمردان انگلیسى به عنوان کلید طلایى فتوحات و دلالى قابل اعتماد و وفادار به امپراطورى بریتانیا مطرح بودند.
استفاده از فرصتهایى که بحرانها، روابط و معادلات سیاسى ایجاد مىکرد، در جنگ جهانى اول و دوم،(2) کشمکشهاى استقلالطلبان و حاکمان انگلیسى هند، و همچنین تحرکات جامعه مسلمانان هند پس از استقلال، از بارزترین ویژگىهاى آقاخانها در تقویت جایگاه اجتماعى ـ سیاسى و مذهبى بوده و در حقیقت با استفاده از این فرصتها بود که توانستند مرکزیت دعوت خود را از روستایى در حوالى قم، به کرمان، یزد، بمبئى و لندن ارتقا داده و داعیه امامت و رهبرى خود را جهانى سازند. همچنین با تأسیس مراکز و مؤسسات گوناگون اقتصادى، رسانهاى و علمى، جایگاه اجتماعى ـ سیاسى خود را از مرتبهاى که حتى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . میثم تارم، همان، ص 12 و فرهاد دفترى، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ص 267 .
2 . مصطفى غالب، اعلام الاسماعیلیه، ص 471-473 .
--------------------------------------------------------------------------------
قادر به حفاظت از املاک شخصى و حتى جان خود در آشوبهاى محلى و شهرى نبودند، به مرتبهاى از کمال و بلوغ برسانند که علاوه بر انسجام و هویت بخشى به جوامع نزارى، در سرتاسر دنیا به عنوان یکى از نخبگان و مصلحان فرهنگ و تمدن اسلامى(1) شناخته شده و در برخى مقاطع به عنوان نمایندگان جوامع اسلامى نقش آفرینى نمایند.
دیگر عاملى که نباید از آن غفلت نمود نیاز قدرتهاى فرامنطقهاى به گروهى متنفذ و قابل اعتماد بود که با استفاده از جایگاه فرهنگى و اجتماعى آنها هم راه را براى سلطه و نفوذ بیشتر خود باز نموده و هم به عنوان کارگزار و دلالى مطمئن علاوه بر جلوگیرى از هرگونه مقاومت و نهضت داخلى، از نفوذ قدرتهاى رقیب در حوزه سلطه خود جلوگیرى کنند. براى مثال، حاکمان بریتانیایى هند، هم در سرکوب مقاومتهاى مردمى و هم در مقابله با دولتمردان روس در مرزهاى شمال غربى هند، از نفوذ و اعتبار آقاخانها استفاده نمودند، و هم به اعتقاد برخى براى نفوذ در مستعمرات فرانسه در خاورمیانه و شمال افریقا رهبران این فرقه توانستند رضایت دولتمردان انگلیسى را جلب نمایند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 219، 459 و 470 .
--------------------------------------------------------------------------------
فهرست مطالب
185 . الگار، حامد، شورش آقاخان محلاتى و چند مقاله دیگر، ترجمه ابوالقاسم سرى، تهران، انتشارات توس، 1370 .
186 . بخش تاریخ، «آقاخان»، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، 1374 .
187 . بوس، ماهر، آقاخانها، ترجمه محمد هاتف، تهران، کتابسرا، 1376 .
188 . بهمنپور، محمدسعید، اسماعیلیه از گذشته تا حال، تهران، فرهنگ مکتوب، 1386 .
189 . پیرزاده نائینى، حاجى محمدعلى، سفرنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1342 .
190 . تارم، میثم، تاریخ و عقاید اسماعیلیه آقاخانیه، کرمان، کرمانشناسى، 1381 .
191 . حسینى، محمدحسن، عبرت افزا، تهران، چاپخانه چهر، 1325 .
192 . خورموجى، محمدجعفر، حقایق الاخبار ناصرى، به کوشش حسین خدیوجم، [بىجا، بىنا]، 1363 .
193 . دفترى، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریده بدرهاى، تهران، نشر و پژوهش فروزان روز، 1375 .
194 . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، مختصرى در تاریخ اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهاى، تهران، نشر فروزان روز، 1378 .
195 . شیرازى، نایب الصدر، سفرنامه نایب الصدر شیرازى در زیارت مکه و سیاحت ایران و هند، تهران، انتشارات بابک، 1362 .
196 . ظل السلطان، مسعود میرزا، تاریخ مسعودى، تهران، انتشارات تاریخ و فرهنگ ایران زمین، 1362 .
197 . عضدالدوله، میرزا احمدخان، تاریخ عضدى، تصحیح عبدالحسین نوایى، تهران، نشر علم، 1376 .
198 . غالب، مصطفى، اعلام الاسماعیلیه، بیروت، دارالیقظه العربیه، 1964م .
199 . ــــــــــــــــــــــــ ، تاریخ الدعوة الاسلامیه، بیروت، دارالاندلس، 1965م .
200 . فرقانى، محمد فاروق، تاریخ اسماعیلیان قهستان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1381 .
201 . فرمانیان، مهدى، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، قم، نشر ادیان، 1386 .
202 . فقیدى نیشابورى، محمد کریم، تاریخ و عقاید فرقه آقاخانیه، تلخیص و تنظیم حسین حسنىبیرجندى، قم، حسنى بیرجندى، 1377 .
203 . گروه مذاهب اسلامى، اسماعیلیه، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 .
204 . لسان الملک، محمدتقى، ناسخ التواریخ، تهران، اساطیر، 1377 .
205 . لوئیس، برنارد، تاریخ اسماعیلیان، ترجمه فریدون بدرهاى، تهران، انتشارات طوس، 1362 .
206 . لوئیس، برنارد و دیگران، اسماعیلیان در تاریخ، ترجمه یعقوب آژنگ، تهران، مولا، 1363 .
207 . محسن ساعى، آقاخان محلاتى و فرقه اسمعیلیه، تهران، 1329 .
208 . مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستانه قدس رضوى، 1372 .
209 . میرخواند، میرمحمد بن سید برهان الدین خواند شاه، تاریخ روضة الصفاء، قم، چاپ حکمت، 1339 .
210 . هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمه آذر میدخت و مشایخ فریدنى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1373 .
211 . www. iis.ac.uk.
212 . www.imamjavad.net.
213 . www.sharifnews.com.