تلاشهاى غربگرایانه رژیم پهلوى براى تحکیم سلطه فرهنگى ـ سیاسى در اصفهان از 1343-1357
آرشیو
چکیده
برخورد خشونتبار رژیم غربگراى پهلوى با قیام مردم ایران در خرداد ماه 1342، تنها گروه باقى مانده در میدان مقابله با رژیم، یعنى جریان مذهبى را موقتا از عرصه سیاسى ایران کنار نهاد و صحنه فرهنگى ـ سیاسى کشور را به دور از اغیار در اختیار گرفت. فرصت پیش آمده، زمان مغتنمى بود تا رژیم پهلوى سلطه سیاسى ـ نظامى خود را در ایران به سلطه فرهنگى مبدل کرده، از این طریق، تضمینى برضرورت تداوم حضور غرب در ایران بیابد. در اصفهان که از جمله مهمترین شهرهاى ایران بود، ضرورت اعمال تغییرات اجتماعى ـ فرهنگى در جهت تعمیم غربگرایى، احساس مىشد، از این رو، رژیم پهلوى با همه توان، تلاش گستردهاى را در بهکارگیرى ابزارى، چون گسترش لژهاى فراماسونرى، شبکههاى امریکایى لاینز و روتارینها و احزاب دولتى، براى ایجاد استحاله فرهنگى در اصفهان آغاز کرد. همکارى و مساعدتهاى مصرانه کارشناسان امریکایى در کارگردانى و حتى اجراى فرایند فرهنگى مورد نظر در اصفهان، چشمگیر و مؤثر بوده است.متن
موقعیت ممتاز اصفهان به عنوان شهرى اثر گذار و مادر شهر در منطقه مرکزى ایران، زمینهساز توجه وافر رژیم پهلوى به آن، به عنوان نقطه عطفى در حدود ایستایى سیاسى ـ فرهنگى خویش شد. از دیدگاه رژیم، احتمال سلطه فرهنگى بر اصفهان به مثابه امکان کنترل منطقه وسیعى از مرکز، جنوب و غرب ایران بود. براین اساس، رژیم غربگراى پهلوى براى حضور فرهنگى خود در اصفهان بسیار تلاش کرد. از سوى دیگر، آنچه در اصفهان در این مقطع حساس و تعیین کننده گذشت، نمىتوانست جداى از سیر عمومى تلاش جریانهاى سیاسى ـ فرهنگى غربگرا در کشور باشد؛ جریانهاى موازى و تشکیلاتىِ فراماسونرى، لاینز و روتارى که به منظور تربیت و سازماندهى نیروى انسانى مورد نیاز و تغییرات همه جانبه مورد نظر غرب در ایران، در سطح کشور فعالیت داشته و آرام آرام جاى جاى کشور شکل گرفته بودند، در اصفهان نیز به وجود آمدند.
در سال 1335 پس از انحلال لژ حافظ در تهران که وابسته به لژ همایون بود، 24 لژ جدید به وجود آمد که یکى از آنها لژ فراماسونرى اصفهان بود که در سال 1345 تشکیل شد. برخى مؤسسان آن عبارت بودند از: عبدالباقى نواب، آزماء برومند، امین(1) و... . درباره ماهیت و اهداف فراماسونرى در ایران، فراوان سخن گفتهاند،(2) اما روتارینها و لاینزها به دلیل تازه تأسیس بودن، ناشناختهترند در خصوص علت شکلگیرى این دو تشکیلات گفته شدهاست:
به دنبال تغییر در کادر رهبرى جهان سرمایهدارى، ضرورت تجدید نظر در ابزارهاى معرفى رهبر جدید نیز احساس مىشد... از این روى، باشگاههاى جدیدى با عناوین و نامهاى مختلف، از جمله روتارى [گرداننده] و لاینز [شیرمرد]، کى وان و لاینز کلوپ به عنوان ابزار دست نظام سرمایهدارى به وجود آمد... . در وابستگى این دو محفل[روتارى و لاینز] به نظام سرمایهدارى غرب و رهبر جدید الورود آن، امریکا، و به دنبال آن فراماسونرى، شک و تردیدى وجود ندارد.(3)
نخستین کلوپ روتارى ایران در تهران در سال 1335 ایجاد شد و هدف باشگاههاى روتارى در دوره محمدرضا شاه تحکیم پایههاى سلطنت و کمک به شاه در راه بهکارگیرى و ترویج هر چه بیشتر فرهنگ و تمدن غرب و مهمتر از همه، تقویت
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فراماسونها، لاینزها و روتارینها، ص 37 و 47.
2 . آریا بخشایش، تاریخ آغازین فراماسونرى در ایران، ج 3؛ اسماعیل رایین، فراموشخانه و فراماسونرى در ایران، ج 1، ص 2، 3؛ فراماسونها، لاینزها و روتارینهاى ایران، ج1، و 2.
3 . اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامى، پرونده شماره، 413213 کد 2/12146، سند شماره 307 و فراماسونها، لاینزها و روتارینهاى ایران، ص 54-55.
--------------------------------------------------------------------------------
بنیانهاى تازه تکوین یافته نظام سرمایهدارى ایران شده است.(1)
در اصفهان در سال 1345 شعبه منطقهاى باشگاههاى روتارى تشکیل شد. اصفهان هفتمین شهرى بود که چنین تشکّلى در آن پا گرفت.
باشگاه لاینز نیز ماهیت امریکایى دارد و در سال 1915م در تگزاس شکل گرفت. به نظر مىرسد نخستین شعبه آن در ایران در اواخر دهه سى به وجود آمده باشد و در دهه چهل، شعبههاى خود را در شهرستانهاى مشهد، اصفهان، تبریز و برخى شهرهاى دیگر تأسیس کرد. هر چند در جراید اصفهان موضوع فعالیت باشگاههاى لاینز، ارائه خدمات نیکوکارانه به بشریت معرفى مىشد و محمدرضا شاه به نیکوکاران ایران توصیه مىکرد که در ورود به این دست باشگاهها و اجراى برنامههاى نیکوکارانه، مساعدت و همکارى نمایند،(2) اما در عمل، جز ابزارى براى شناسایى و جذب افراد واجد شرایط شبکه مذکور و بهرهبردارى از آنها در جهت تحکیم موقعیت رژیم پهلوى و امریکا در ایران نبود.
براساس گزارشهاى موجود، باشگاه لاینز شعبه اصفهان در سال 1352 دست کم 560 عضو داشته است(3) که به بهترین شکل ممکن از سوى رژیم حمایت شده، از امکانات آن بهرهمند بودهاند.
لاینزها و روتارینها توجه خود را معطوف جذب کلیه اقشار مؤثر و مطرح که نقشى کلیدى و قابل ملاحظه در امور جارى استان داشتند، نموده، در جذب ایشان تلاش مىکردند. علاوه براین، روتاروینها از جذب زنان اصفهانى نیز در محافل خود غافل نبوده و به بهانههاى گوناگون براى جذب ایشان مىکوشیدند. «کلوپ اینرویل» وظیفه جذب و سازماندهى همسران روتاروینها را داشت.(4) افراد مىتوانستند در باشگاههاى به ظاهر متفاوت لاینز و روتارى، همزمان عضویت داشته باشند، حتى افراد حرفهاىتر نیز ممکن بود در لژهاى فراماسونرى اصفهان یا شبکههاى کشورى آن عضویت داشته باشند. در اصفهان دستکم لژ همایون، لژ اصفهان و زاینده رود در دوره فترت انقلاب اسلامى فعالیت داشتند و در کنار آنها باشگاههاى روتارى شعبه اصفهان و باشگاه لاینز شعبه اصفهان نیز تا گاه پیروزى انقلاب
--------------------------------------------------------------------------------
1 . فراماسونها، لاینزها و روتارینهاى ایران، ص 58.
2 . روزنامه مجاهد اصفهان، ش 794، 9/2/1344 .
3 . همان، ش 1216، 20/2/1352 .
4 . فراماسونها، لاینزها و روتارینهاى ایران، ص 62.
--------------------------------------------------------------------------------
اسلامى در سال 1357 فعالیت مىکردند. گفتنى است که باشگاه روتارى زاینده رود دومین باشگاه اصفهان بود که در سال 1356 تأسیس شد. همچنین کنگره سالانه روتارىهاى ایران در سال 1356 که آخرین کنگره آن بود، در اصفهان تشکیل شد.(1)
پیش از این گفته شد که فقط در باشگاه لاینز شعبه اصفهان 560 نفر عضویت داشتند، وضعیت جذب عضو در سایر باشگاهها و لژهاى تشکیل شده در اصفهان نیز همین گونه بوده است. با نگاهى به عناوین اغلب جذب شدگان به این مجامع و محافل، افراد شاخص و مستعد در مشاغل ذیل به عضویت آنها در آمدهاند: بازرگان، پزشک، کارخانهدار، استاد دانشگاه، فرهنگیان، وکلاى دادگسترى، رؤساى ادارات، نمایندگان مجلس شوراى ملى، رئیس انجمن شهر، مهندس، سرمایهداران، بازارى، رؤساى شرکتها، بانک، بیمه، مسئولان دانشگاهها، استاندارى، شرکت نفت، روزنامهنگاران، ملاکین، مدیران آژانس جهانگردى و ... .
همانگونه که قبل از این گفته شد، تعداد اصفهانىهاى جذب شده در لژها و باشگاههاى روتارى و لاینز فراوان بودهاند که در این بخش به منظور آشنایى بیشتر با اسامى، مشاغل و جایگاه سیاسى ـ اجتماعى ایشان به ذکر مشخصات چند نفر از آنها پرداخته مىشود.
عیسى قلى امیر نیرومند (پزشک و نماینده مجلس، عضو لژ همایون)، احمدى (رئیس هواپیمایى ملى اصفهان، عضو روتارى شعبه اصفهان)، عبدالباقى نواب (پزشک، عضو لژ اصفهان و لژ همایون از سال 1332، نامبرده نقش فراوانى در امور مدیریتى اصفهان در دوره فترت انقلاب اسلامى داشته است)، ولى اللّه معظمى (پزشک و نماینده مجلس)، عبداللّه ریاضى (رئیس مجلس فراماسون)، خلیل خلیلى (رئیس انجمن شهر اصفهان، فراماسون و عضو روتارى و لاینز زاینده رود)، محمد ذکایى (رئیس آموزش و پرورش) و شاهپور بختیار (نخست وزیر، عضو لژ فراماسونرى اصفهان).(2)
کار کرد این دست شبکههاى گسترده و منظم در اصفهان فقط محدود به فعالیتهاى سیاسى در منطقه نبود، بلکه تلاش در بسیج امکانات سیاسى ـ اقتصادى لژها و باشگاهها در تغییر ذائقه فرهنگى ـ هنرى مردم اصفهان در تطبیق آن با محصولات غربى، از جمله این دست تلاشها بوده است. رادیو اصفهان یکى از مهمترین ابزارها و رسانههایى بود که در
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 58 و 60.
2 . همان، بخش فهرست اسامى اعضا، لژها.
--------------------------------------------------------------------------------
زمینه تضعیف فرهنگ بومى و سوق دادن مخاطبان اصفهانى خود به غربگرایى و غربزدگى، گوى سبقت را از دیگران ربود تا جایى که محمدعلى غرورى، رئیس اداره اطلاعات و رادیو استان اصفهان در خرداد ماه 1344 از سوى سرلشکر پاکروان، وزیر اطلاعات وقت، مورد تقدیر ویژه قرار گرفت.(1)
آمد و شد مسئولان پیشاهنگى بینالمللى به اصفهان(2) و اجراى برنامههاى اجتماعى در میان نوجوانان و جوانان، به منظور ترغیب ایشان به روابط کاملاً آزاد دختران و پسران و تعمیم فرهنگ و تربیت امریکایى در میان ایشان بوده است. اهمیت موضوع براى تشکّلها و مراکز سیاسى ـ فرهنگى غربىِ مستقر در اصفهان، اعم از لژهاى فراماسونرى و کلوپهاى لاینز و باشگاههاى روتارى و مراکز فرهنگى کنسولگرىهاى امریکا و انگلیس، در آن حد بود که خانم توماس، همسر کنسول امریکا در اصفهان به عنوان عضو گروههاى موسیقى زنان امریکایى مقیم ایران در اصفهان، برنامههاى خاصى به نام هنر و موسیقى اجرا مىکرد(3) که از جمله دست آوردهاى مهم آن فحشا و گسست بنیان خانوادههاى مرتبط با ایشان بوده است.
بسیارى از جراید محلى اصفهان نیز در زمینه گسترش فرهنگ و رفتار امریکایى در میان اصفهانىها گوى سبقت را از رادیو اصفهان ربوده بودند. روزنامه مجاهد که از جمله جراید منظم و مطرح اصفهان در این دوره بود، محتوایى غربگرایانه داشت و موضوعات فرهنگى را با تمجید از موسیقى و هنرمندان امریکایى یکى دانسته(4) و تبلیغ مىکرد. این مسئله با توجه به شناختى که از فرهنگ عمومى اصفهان در دست است، تعجب آور است. این روزنامه در تاریخ 24 دى ماه 1343 حدود دو ماه پس از تبعید امام خمینى از ایران، یکى از مشکلات عمده شهر اصفهان را چنین نمایانده است:
حال چنانچه سیاح و جهانگردى به اصفهان وارد شود، جاى مناسبى براى سکونت و تأمین تمایلات آنها نیست و شهر ما از حیث مراکز تفریحى، بار و کاباره فقیر است... براى سرگرمى و تأمین کسانى که به شهر ما مىآیند چه فکرى کردهاند؟(5)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . روزنامه مجاهد اصفهان، ش 801، 27/3/1344، ص 1.
2 . همان، 8/5/1346، ص 4.
3 . همان، ش 775، 21/9/1343، ص 4 .
4 . همان.
5 . همان، ش 780، 24/10/1343، ص 4.
--------------------------------------------------------------------------------
دیگر پایگاههاى سیاسى ـ فرهنگى که در منطقه اصفهان براى حفظ وضع موجود و ایستایى رژیم پهلوى بسیار تلاش مىکردند، کنسولگرىهاى خارجى، بهویژه امریکا و انگلستان بود. کنسولگرى امریکا در اصفهان در اواخر تابستان 1354 با حضور استاندار و مقامات سیاسى ـ فرهنگى شهر رسما گشایش یافت(1) و فعالیتهاى فرهنگى خود را در قالب نمایش فیلم، راه اندازى شبنشینىها، تشکیل جلسات هنرى و آشنا ساختن مردم اصفهان با فرهنگ و مدنیت امریکایى، آغاز کرد. گفتنى است که مؤسسات کنسولگرى و انجمنهاى امریکایى قبل از این نیز فعالیت فرهنگى گستردهاى در اصفهان داشتند، چنانکه در دهه 1340 شعبه انجمن ایران و امریکا در خیابان هزار جریب افتتاح شد و هدف آن، تلاش بیشتر در زمینه توسعه برنامههاى فرهنگى امریکا در ایران و رشد تدریس زبان انگلیسى در میان مردم، بهویژه دانشجویان و دانشگاهیان و ایجاد تفاهم و آشنا ساختن فرهنگ و تمدن دو ملت ایران و امریکا اعلام شد.(2)
گفتنى است که در سال 1345 در اصفهان چهار کشور امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کنسولگرى داشتند.(3) البته برخى از این کنسولگرىها که از سالیان قبل در اصفهان فعالیت داشتند، به علل و مناسبتهایى دچار تعطیلىهاى کوتاه و بلند مدت شده و در زمانى که شرایط اقتضا مىکرد، مجددا فعالیت سیاسى ـ فرهنگى خود را آغاز مىکردند، چنان که پس از رشد روابط اقتصادى ـ سیاسى شوروى با ایران، بهویژه بعد از آغاز عملیات احداث کارخانه ذوب آهن، گروه بسیارى از کارشناسان و متخصصان روس وارد منطقه شدند و چون در عمل کمتر از امریکایىها حرف مىزدند و عملاً در پى احداث کارخانه ذوب آهن بودند، با استقبال و توجه مردم روبهرو شدند، از این رو، از یک سو دولت شوروى به باز سازى و افتتاح کنسولگرى سابق خود در اصفهان اقدام کرد،(4) و از سوى دیگر، رژیم ایران را که در امور
--------------------------------------------------------------------------------
1 . روزنامه اولیاى اصفهان، ش 1105، 27/6/1354، ص 1.
2 . روزنامه مجاهد اصفهان، ش 190، 1/11/1342، ص 1 و 8.
3 . همان، ش 876، 10/9/1345، ص 2.
4 . همان، ش 1025، 1/8/1348.
--------------------------------------------------------------------------------
سیاسى به منویات امریکا وابستگى داشت، وادار نمود تا براى کنترل روسها دست به اقدامات ویژه بزند. فردوست در کتاب خود در این باره آورده است:
تأسیس کارخانه ذوب آهن اصفهان سبب زندگى و فعالیت تعداد زیادى مهندس و تکنسین شوروى در این شهر مىشد، شورا[ى عالى هماهنگى ساواک] مسئولیت امر را به اداره کل هشتم ساواک داد و قرار شد که ساواک با تقویت فوقالعاده امکانات خود، کلیه اتباع شوروى را در اصفهان تحت مراقبت قرار دهد. به همین نحو عمل شد و لذا ساواک اصفهان از امکانات وسیعى در منطقه برخوردار گردید.(1)
به این ترتیب، رقابت و چالش میان قدرتهاى مسلط جهان در اصفهان، به بهرهگیرى از انواع ترفندهاى فرهنگى و کنترلهاى سیاسى ـ امنیتى در این منطقه منجر شد که از جمله دستاوردهاى آن، تقویت رژیم پهلوى و تحت تأثیر قراردادن اقشار مستعد اصفهان در پذیرش عادات و رفتار و افکار غربگرایانه بود.
محور مهم دیگرى که در این مقطع از تاریخ ایران و اصفهان به کار گرفته شده تا روابط دولت و ملت را التیام بخشد و اندیشه شاه محورى و باستانگرایى افراطى را جایگزین اسلام و تدین مردم کند، برگزارى سلسله جشنها و مناسبتهایى بود که در طول سال، روزهایى پى در پى را به خود اختصاص مىداد و بهویژه ادارات دولتى، نظامیان و آن بخش از مردم را که در ارتباط گریزناپذیر با دولت بودند، به عنوان سیاهى لشکر و تزیینکنندگان جلسات عجیب و پر هزینه دربار به خود مشغول مىکرد. فهرست انواع مراسم و جشنهایى که در خلال دوره فترت انقلاب اسلامى راهاندازى مىشد، مىنمایاند که غیر از اهداف پیش گفته، رژیم پهلوى اهداف دیگرى را هم دنبال مىکرد، از جمله قدرت نمایى ناشى از خود بزرگ بینى و مبارزه با رقیب سیاسى ـ فرهنگى خود، یعنى اندیشه دینى و هواداران آن.
جشن بزرگداشت روز هفده دى با عنوان جشن آزادى زنان(2) (کشف حجاب)، مراسم پانزده بهمن (روز رفع خطر از وجود شاه یا سالروز ترور شاه در سال 1327)، جشنهاى چهارم آبان (سال روز تولد محمدرضا شاه)، جشنهاى نهم آبان (سال روز تولد رضاپهلوى ولیعهد)، جشن سال روز قیام 28 مرداد (پیروزى کودتاى 28 مرداد 1332 که حاکى از عزم جدى رژیم براى تحریف واقعیات و بزرگداشت آن قیام عمومى ملت بود)، همچنین برپایى جشنهاى پى در پى به مناسبت سالروز ششم بهمن، روز انقلاب سفید شاه(3) (اعلام رأى اکثریت مردم به اصول انقلاب سفید! که هدف شاه از اصرار و پاس داشتن این روز، قدرت نمایى در برابر جریان
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، ص 488-489.
2 . روزنامه اولیاى اصفهان، 19/10/1344، ص 1.
3 . روزنامه مجاهد اصفهان، ش 782، 5/11/1343، ص 1 و 6.
--------------------------------------------------------------------------------
مذهبى به رهبرى امام خمینى بود)، مراسم سالگرد رفع خطر از شاه در جریان ترور 21 فروردین 1344،(1) جشنهاى 24 و سوم اسفند و بزرگداشت رضاشاه، جشنهاى بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد سلطنت محمدرضا شاه،(2) جشن بیست و ششمین سال سلطنت محمدرضا شاه در اصفهان،(3) سلسله جشنهاى مراسم تاجگذارى محمدرضا شاه و فرح پهلوى در آبان ماه 1346، جشنهاى پنجاه ساله سلطنت پهلوى در سال 1355 در اصفهان(4) و نهایتا سلسله جشنهاى پر هزینه 2500 ساله شاهنشاهى ایران در مهر ماه 1350 که در این سلسله جشنها تمام دستگاههاى دولتى و نظامى و انتظامىِ کشور درگیر بودند و معمولاً دانشآموزان اصفهانى و مدارس، عرصه این همه جشنهاى پر شمار بودند. جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى در اصفهان و همه شهرهاى استان(5) و در سطح کشور پرماجرا برگزار مىشد. مقدمات برگزارى این جشنها در اصفهان از تیر ماه 1343 آغاز شده بود.(6) و بسیج امکانات ادارت دولتى براى برگزارى جشنها در سراسر کشور در خلال سالهاى 1344-1346 نیز تداوم داشت.(7) رژیم، تلاش فراوانى را به کار گرفت تا از وجود اساتید و دانشجویان دانشگاه اصفهان در تمهید مقدمات و برنامهریزى جشنها استفاده ببرد و در این زمینه، همکارى برخى دانشگاهیان ضعیف النفس، توفیق نسبى را نصیبش کرده بود.(8) در حالى که قرار بود جشنها در اوایل آبان ماه 1346 برگزار شود،(9) به ناگاه تا سال 1350 به تأخیر افتاد. هر چند امام خمینى از همان بدو امر که اخبار برگزارى جشنها منتشر شد، با صدور اطلاعیهاى مخالفت خود را اعلام کرد(10) و انتظار داشت که روحانیون حوزههاى علمیه سراسر کشور با آن به مقابله بپردازند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . روزنامه حیات اصفهان، 23/12/1344.
2 . روزنامه مجاهد اصفهان، ش 813، 18/6/1344، ص 2.
3 . همان، ش 865، 24/6/1345، ص 1.
4 . روزنامه اولیاى اصفهان، 19/1/1355، ص 6.
5 . روزنامه اطلاعات، ش 3040، 11/1/1348، ص 11.
6 . مرکز بررسى اسناد تاریخى، بزم اهریمن، ص 32.
7 . روزنامه حیات اصفهان، 23/12/1344، ص 1.
8 . روزنامه مجاهد،ش 970، 22/4/1346، ص 1.
9 . همان، ش 980، 29/4/1346.
10 . سیدجلال الدین مدنى، تاریخ سیاسى معاصر ایران، ج 1، ص 130 و 172.
--------------------------------------------------------------------------------
این جشنها نهایتا در اصفهان و در سراسر کشور به مرکزیت شیراز و در مراکز نمایندگى ایران در خارج از کشور از نوزده مهرماه 1350 در اغلب ادارات برگزار شد.(1) مراسم در هتل عباسى در روزد نوزده مهر آغاز گردید و مجسمههاى شاه و رضاشاه را گلباران کردند و مشعلهاى آتش از کوه آتشگاه تا کوه صفه اصفهان حمل شد. تالارهاى دانشگاه اصفهان نیز شاهد تجمع مقامات دولتى بود؛ هر اداره و مؤسسه به فراخور وظایف خود تجمعاتى از کارکنان خود صورت داد و اگر طرح عمرانى یا اجرایى داشتند تمام شده یا نیمه کاره به همین مناسبت افتتاح نمودند. از دانشآموزان و تیمهاى ورزشى و بعضا دانشجویان به عنوان سیاهى لشکر اغلب تجمعات استفاده برده شد. کنسرتها و پذیرایىهاى گوناگون در گوشه و کنار شهر برپا گردید، نظامیان و گروههاى هنرى اصفهان روزهاى پرکارى را تا روز 28 مهر ماه داشتند، از شصت پادشاه و رئیس جمهور و مقامات درجه اول کشورهاى گوناگون که در این مراسم شرکت داشتند و بیش از دوهزار مهمان خارجى و گروهى نیز که علاقهمند به بازدید از اصفهان بودند، مىبایست پذیرایى ویژه صورت مىگرفت.(2)
از آنجا که رفع فقر از چهره بخش مرکزى و توریستى شهر ضرورى مىنمود و امکانات پذیرایى خاص نیز باید براى ایشان فراهم مىآمد، فوایدى نصیب اصفهان نیز گردید. در مجموع، اصفهان همچون سایر شهرهاى کشور مدت ده شبانه روز درگیر مراسم جشنهاى پر هزینه و بىمورد 2500 ساله شاهنشاهى بود.(3) رژیم پهلوى تلاش فراوانى به کار گرفت تا در سایه این دست تظاهرات، جایگاه جهانى و داخلى خود را تصویب نماید و رقبا و مخالفان خود را در حاشیه قرار دهد؛ تلاشى که به نظر مىرسد از موفقیت لازم برخوردار نشد.
تلاش احزاب دولتى اصفهان براى تثبیت غربگرایى
به موازات تلاشهاى فراماسونرى، لاینز، روتارینها و دولت غربگراى امیر عباس هویدا در اصفهان، احزاب و گروههاى سیاسى دولتى نیز در منطقه فعال شدند. احزابى چون مردم، ملّیون، کم و بیش فعالیتهاى خود را در دوره فترت انقلاب اسلامى نیز تداوم بخشیدند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بزم اهریمن، ص 283-285.
2 . روزنامه اطلاعات، ش 13261، 14/5/1346، ص 10.
3 . روزنامه اصفهان، ش 2472، 20/7/1350، ص 1.
--------------------------------------------------------------------------------
حزب ایران نوین نیز بر بقایاى گروه حسن على منصور حضور پر رنگترى داشت، زیرا موظف به سازماندهى گروه جوان هواداران امریکا در ایران بود. حزب پانایرانیست نیز بدون آنکه تفاوت شایان توجهى با سایر احزاب دولتى داشته باشد در پى تثبیت خود و گسترانیدن شبکه حزبى خویش در شهرهاى بزرگتر بود. در اصفهان همه احزاب دولتى شعبه داشتند. فعالترین و مهمترین آنها حزب ایران نوین بود. این حزب در اواخر خرداد ماه 1343 با حضور برخى نمایندگان حزبى و حسن على منصور در اصفهان تأسیس شد(1) و به طور منظم، جلسات منظم کمیته مرکزى و کمیسیونها و حوزههاى استان در اصفهان برگزار مىگردید. ارگان این حزب در اصفهان، روزنامه مجاهد به مسئولیت على مجاهد از سیاسیون غربگرا و طرفدار جدى رژیم پهلوى بود. این حزب به تدریج شعبههاى خود را در شهرهاى بزرگتر استان اصفهان تأسیس کرد.(2) در سالهاى بعد که هویدا با مسئولیت ریاست دفتر سیاسى و کمیته اجرایى حزب، عهدهدار سمت نخست وزیرى نیز بود، با مسافرت به اصفهان و تبلیغ به نفع کاندیداهاى حزب ایران نوین(3) سعى کرد وجود آزادى در فعالیتهاى سیاسى و انتخابات مجلس شوراى ملى را القا کند. نواب صفا، رئیس کمیته استانى حزب در اصفهان تلاش فراوانى را به کار گرفت تا پایگاه آن حزب را در میان اقشار و اصناف اصفهان بگستراند،(4) اما به نظر مىرسد بهرغم برنده شدن حزبش در انتخابات 27 مهر 1351 در اصفهان، در این زمینه، توفیقى حاصل ننمود. حزب ایران نوین در روز 24 آذر ماه 1352 نخستین دهه تأسیس خود را در سراسر ایران، بهویژه اصفهان جشن گرفت، اما از سرنوشت غیر منتطرهاى که در سال بعد با تأسیس حزب رستاخیز گریبانگیرش شد، بى خبر بود.
حزب مردم نیز بهرغم آنکه چند سال پس از حزب ایران نوین عملاً فعالیت رسمى خود را در اصفهان آغاز کرد، توانست از میان طیفهاى دیگرى از رجال سیاسىِ غربگراى هوادار رژیم پهلوى، هواداران و مسئولانى همچون حیدرعلى برومند، فرجاللّه زمانى، رضا فلسفى، کیوان نواب(5) و... را براى خود دست و پا کند، اما هرگز نتوانست حیطه فعالیت و موفقیت خود
--------------------------------------------------------------------------------
1 . روزنامه اطلاعات، ش 11412، 26/3/1343، ص 10.
2 . روزنامه مجاهد اصفهان، 24/9/1345، ص 7.
3 . روزنامه اصفهان، ش 2384، 7/4/1350، ص 1.
4 . روزنامه مجاهد اصفهان، ش 1169، 12/5/1351، ص 1و8 .
5 . روزنامه اطلاعات، ش 1651، 26/6/1345، ص 1و8.
--------------------------------------------------------------------------------
را همپاى حزب رقیب خود در اصفهان گسترش دهد.
در 21 اسفند سال 1353 مردم شگفت زده، سخنان محمدرضاشاه را از تلویزیون مىشنیدند که انحلال تمام احزاب کشور را اعلام کرد، و تأسیس حزب جدیدى به نام «حزب رستاخیز ملت ایران» را به عنوان حزبى فراگیر که الزاما مىبایست تمامى ملت ایران را در خود جاى دهد، گوشزد کرد. البته شاه براى مردم ایران حق انتخابى نیز قائل شده بود. او با صراحت گفت که نظام حزبى کشور بر مبناى تک حزبى است و همه باید به عضویت حزب جدید در آیند، اما اگر کسى در ایران با این روال، موافق نیست آزاد است گذرنامه خود را دریافت کرده و از کشور خارج شود. عجیب است که محمدرضاشاه با ارتکاب این عمل، دنبال رونق دادن فعالیتهاى سیاسى مردمى بود.(1)
در اصفهان بدنه مردم، نه نظام چند حزبى و نه سیستم دو حزبىِ رژیم را جدى نگرفتند، اما مسئولان امر (که به احزاب منحله وابستگى داشتند) چون به دنبال نمایش ظاهرى دمکراسى پذیرفته شده اروپا و امریکا در عرصه داخلى و خارجى بودند، و از طرفى چون راه نیل به منصبها و رشد اقتصادى را حضور در حزب تازه تأسیس دیدند، فورا به عضویت حزب رستاخیز درآمدند. در اصفهان «به دنبال توزیع اساسنامه حزب رستاخیز ملت ایران بین دبیرانِ نمایندگان سندیکاهاى کارگران اصفهان، جلسه گفت و شنودى در محفل خانه کارگران تشکیل شد».(2) در اصفهان نامهنویسى در تنها حزب رسمى کشور از اوایل اردیبهشت ماه 1354 آغاز شد. اعضاى کانون افسران بازنشسته اصفهان از جمله پیشتازان بودند(3) و روزنامه رستاخیز، ارگان حزب رستاخیز ملت ایران از 17 اردیبهشت 1354 در اصفهان توزیع شد.(4) کانونهاى حزبى که ارتباط اندکى با بدنه مردمى جامعه ایران داشت، یکى پس از دیگرى در
--------------------------------------------------------------------------------
1 . سیدجلال الدین مدنى، همان، ص 225.
2 . روزنامه اولیاى اصفهان، ش 1083، 1/2/1354، ص 1.
3 . روزنامه اصفهان، ش 3538، 3/7/1354، ص 4.
4 . روزنامه اولیاى اصفهان، ش 1086، 18/2/1354، ص 1.
--------------------------------------------------------------------------------
محلات اصفهان شکل گرفت. روزنامه رستاخیز از شکلگیرى 180 کانون شهرى و 172 کانون روستایى و 104 کانون کارگرى در منطقه اصفهان خبر داده است.(1) حزب در شهرهاى استان براى جا انداختن خود، دست به هر کارى مىزد و از هر فرصتى بهره مىبرد، ازجمله برپایى جشنهاى گوناگون، تمجیدهاى پى در پى از محمدرضاشاه و دربار، و تبلیغ انتخابات تشکیل گروههاى ضربت مبارزه با گران فروشى! کسى هم نپرسید این اقدامات چه سنخیتى با وظیفه احزاب دارند؟(2)
البته این حزب نیز نه در اصفهان، بلکه در سطح کشور موفق به گشودن گرههاى کور سیاسى ـ اقتصادى و بحران پیش آمده در مشروعیت رژیم پهلوى نشد و با قیام فراگیر مردم مسلمان ایران، همچون برف ذوب گردید.
نتیجه
حاصل سخن آنکه اقدامات خشونتبار رژیم پهلوى در برخورد با قیام مردمى پانزده خرداد و تبعید امام خمینى از کشور، موجب خالى شدن عرصه سیاسى کشور از افراد و جریانهاى نقاد و مخالف رژیم شد و فضاى مناسب و منحصر به فردى براى رژیم ایجاد کرد تا منویات فرهنگى خود را در کشور و اصفهان به دور از اغیار و با اطمینان خاطر، اجرا کند.
موقعیت تأثیرگذار و مادر شهرى اصفهان موجب توجه رژیم پهلوى به اصفهان گردید و آن را در اجراى اقدامات فرهنگى ـ سیاسى سلطهجویانه خود به منظور ایجاد استحاله فرهنگى در شهر و تأثیر آن بر سایر مناطق اقمارى، در اولویت قرار داده و انواع تشکلهاى سیاسى ـ فرهنگىِ مجرى طرحهاى غربگرایانه مورد نظر همچون، لاینز، روتارى، کىوان و انواع احزاب محلى و سراسرى را در اصفهان تأسیس کرد. این دست تشکلها ضمن آنکه سعى در جدى نمایاندن رقابتهاى خود با سایر همصنفان داشتند، با فاصله زمانى اندکى از تأسیس شعبههاى اصلى در پایتخت، در اصفهان نیز به فعالیت پرداختند. تشکلهاى پیش گفته با هدف اجراى مناسبتر وظایف سیاسى ـ فرهنگى خویش در اصفهان سعى مىکردند از میان افراد علاقهمند، عناصر کارآمد و صاحبان مقام و موقعیتهاى اجتماعى ـ سیاسى را که به عنوان گروه مرجع تصور مىکردند، جذب شبکههاى خود کنند. این مهم نیز قابل ذکر است که این تشکلها در اصفهان از اهمیت پذیرش زنان در لژها و شبکههاى خود با هدف تحکیم سلطه فرهنگى و تغییر ذائقه فرهنگى خانوادههاى مرتبط با غرب، غافل نبودند.
نکته آخر آن که دولتهاى خارجى، بهویژه امریکا با بهکارگیرى کارشناسان خبره خود،
--------------------------------------------------------------------------------
1 . روزنامه رستاخیز، ش 237، 28/9/1354، ص 13.
2 . روزنامه اولیاى اصفهان، ش 1126، 23/11/1345، ص 1.
--------------------------------------------------------------------------------
آشکارا و مستقیم در تلاشهاى غربگرایانه این دوره اصفهان حضور فعال داشته، در پى آن بودند که با طراحى برنامههایى مفصل به اهداف مورد نظر دستیابند. در این برنامهها به کارگیرى ابزارى، چون رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجلات و امکانات دولتىِ محلى، حتى فعال شدن کنسولگرىهاى امریکا، اروپایى و مراکز و انجمنهاى دوستى خود خوانده، پیشبینى شده بود.
فهرست منابع
133 . آریابخشایش، یحیى، تاریخ آغازین فراماسونرى در ایران، ج 3، چاپ اول: تهران، نشر سوره مهر، 1384 .
134 . اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامى، پرونده، ش 413213 کد 2/14146، سند ش: 307.
135 . او به تنهایى یک ملت بود، تهران، واحد فرهنگى بنیاد شهید، 1361 .
136 . بزم اهریمن، تهران، مرکز بررسى اسناد تاریخى، 1378 .
137 . رایین، اسماعیل فراموشخانه و فراماسونرى در ایران، ج 1، 2 و 3، چاپ اول: ایتالیا، 1968م .
138 . روزنامه اصفهان .
139 . روزنامه اطلاعات، تهران .
140 . روزنامه اولیاى اصفهان .
141 . روزنامه حیات اصفهان .
142 . روزنامه رستاخیز .
143 . روزنامه مجاهد اصفهان .
144 . فراماسونها، لاینزها و روتارینهاى ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1377 .
145 . فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1 ، چاپ دوم: تهران، انتشارات اطلاعات، 1370 .
146 . گازیوروسکى، مارک، سیاست خارجى آمریکا و شاه، ترجمه فریدون فاطمى، چاپ اول: تهران، نشر مرکز، 1371 .
147 . مدنى، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسى معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1361 .