در قرآن آیات متعددی وجود دارد که در نقد یهودیان نازل شده است و بسیاری از مفسران، به وقت مواجهه با این آیات، مصداق یا شأن نزول آن ها را مطلقِ یهودیان ذکر کرده اند. همین امر سبب ایجاد این انگاره شده که قرآن با تمامی یهودیان سر جنگ دارد. موضوع پژوهش حاضر نقد این پنداره غلط است. باید دانست قرآن فقط مسیر نقد ایشان را نپیموده، بلکه برخی از عالمان و عوام ایشان را ستوده است. همچنین نقدهای قرآن نسبت به یهودیان نیز مربوط به همه یهودیان نیست. چرا که یهودیان ساکن مدینه، از یهودیان اصیل نبوده بلکه برخی از آن ها اعراب ِیهودی شده بوده و اکثر افراد باقیمانده که اصالتی یهودی داشته اند هم بخاطر دور افتادن از مرکز علمی یهود یعنی سرزمین شامات خصوصا شهر بیت المقدس و تأثیر پذیری از فرهنگ جاهلی، کم کم از عقاید اصیل یهود دور شده و به عرفان های خود ساخته، مثل عرفان قبالیه گرویدند. همچنین برخی از عالمان دینی آن ها مسلمان شده و بعضی از ایشان، بجای علم اندوزی به زر اندوزی حتی از راه ربا می پرداختند و برخی از عالمانی که برای درک پیامبر خاتم6به حجاز آمده بودند، قبل از بعثت وفات نمودند. پس این یهودیان نمی توانند آیینه تمام نمای متدینان واقعی به دین یهود باشند حال آنکه بیشتر نقدهای قرآن درباره این قسم از یهودیان است. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی بوده و هدفش آن است که جلوی برداشت های اشتباه از آیات مربوط به یهود را بگیرد.