چکیده

تاریخ شفاهى یکى از روش‏هاى انتقال اخبار و روى‏دادها و یکى از قدیمى‏ترین روش‏هاى تاریخ نگارى است که از گذشته‏هاى بسیار دور، حتى پیش از پدیدار شدن سنت مکتوب تاریخ‏نگارى، کاربرد و اهمیت داشت و امروزه نیز در مکتب‏هاى جدید تاریخ‏نگارى کشورهاى مختلف، رویکرد ویژه‏اى به این مقوله مى‏شود. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن معرفى پیشگامان تاریخ شفاهى، اهمیت آن‏را نیز به‏عنوان یک منبع در تاریخ‏نگارى جدید بنمایاند

متن

دیباچه مترجم بر تاریخ شفاهى

    بى‏شک، تاریخ شفاهى از اساسى‏ترین و کهن‏ترین شیوه‏هاى تاریخ‏نگارى در جهان بوده و در ارتقا و اعتلاى فهم مورخان از رخ‏دادهاى گذشته و شناخت ماهیت، چیستى و سرشت تاریخ، نقشى تعیین کننده‏اى ایفا نموده است. مورخان در تاریخ‏نگارى نمى‏توانستند تمام وقایع را تنها از منابع مکتوب استخراج، استفهام و استنتاج کنند، لذا پرس و جو و درخواست شرحِ حقیقت واقعه از افراد شرکت کننده در رخ‏دادها، براى همه آن‏ها ضرورت یافت. هر چند بیم و هراس از تحریف و تغییر وقایع، چه از سوى راویان و چه از سوى نگارنده روایت‏ها براى آن‏ها

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 این مقاله، ترجمه‏اى است از :

    Trevor Lummis , oral History , International Encyclopelia of Communications , Vl. 3. Oxford University, Press. 1989 , p.229-231.

--------------------------------------------------------------------------------
نیز وجود داشت. در گذشته، بیشتر مورخان خود را حافظ روایت راویان مى‏دانستند و بى‏هیچ‏گونه یا با کمترین نقد و نظر در صحت و سقم آن، روایت‏هاى تاریخى را ثبت مى‏کردند و انتقال مى‏دادند. کمتر تاریخ‏نویسى یافت مى‏شد که ملزم به نگاه نقادانه و عقلانى به راویان و گفته‏هاى آن‏ها باشد.

    در جهان اسلام براى ممانعت از تحریف و دگرگون سازى روایت‏ها، قواعد و روش‏هایى براى بهره‏گیرى بهینه و سالم از روایت‏ها خلق شد و با نقد راویان و روایت‏هاى آن‏ها سعى شد تاریخ اسلام در شکلى روش‏مند و صحیح به منظور ارائه راه‏کارهاى دینى به حوزه‏هاى سیاسى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و اجتماعى، نگاشته شود. هر چند در عمل، مطامع سیاسى و اقتصادى، اختلافات دینى و مذهبى، جنگ‏هاى داخلى و خارجى و تضعیف شدن نگاه عقلانى به تاریخ، مانع تحقق این امر شد و اکنون شاهد کتاب‏هاى اندکى هستیم که این مبانى را دقیقا رعایت کرده باشند.

    در اروپاى نو، رشد عقل‏گرایى و نقد گذشته، سبب تشکیک در شیوه‏هاى روایى تاریخ‏نویسى پیشین شد. اما نیاز به تاریخ شفاهى با هدف نگارش تاریخى دقیق و کامل هنوز وجود داشت، اما به شرط کنترل و نظارت عقلانى بر روایت‏هاى راویان. توسعه رشته‏هاى جامعه‏شناسى، مردم‏شناسى و انسان‏شناسى و قوم‏نگارى، به این قضیه، یارى بسیارى رساند. اختراع دستگاه‏هاى ضبط و پخش صدا، براى حفظ واقعى تاریخ شفاهى، اساسى نوین به منظور حفظ، نگهدارى و استفاده از منابع شفاهى بنیاد نهاد و تاریخ شفاهى نوین بر فناورى‏هاى جدید متکى شد و از این لحاظ با آن‏چه در گذشته بوده، تمایزى مشخص یافت. با پیشرفت هرچه بیشتر تاریخ شفاهى در اروپا و امریکا، میان آن و روایت شفاهى که مختص انسان‏شناسان، قوم شناسان و فرهنگ عامه شناسان بود، تفاوت و تفارق به وجود آمد؛ روایت شفاهى به بررسى روایت‏هاى مربوط به فرهنگ و معارف اقوام و جوامع منحصر شد و تاریخ شفاهى صرفا به خاطرات تاریخى افراد دخیل در آن پرداخت که با دیگر منابع تاریخى تطابق داده مى‏شد. البته تاریخ شفاهى به دو گونه تقسیم شد: یکى به ضبط، گردآورى و ثبت سخنان و سخنرانى‏هاى بزرگان و شخصیت‏هاى عمدتا سیاسى مربوط بود که در این راستا آرشیوهاى گویایى در کشورهاى اروپایى و امریکا به‏وجود آمد، ولى گونه دیگر و مهم‏تر که هدف اصلى تاریخ شفاهى نوین بود، انجام مصاحبه‏هاى آگاهانه و هدف‏مند در جهت روشن سازى نقاط تاریک تاریخ معاصر و تبیین و تفهیم آن بود که مسلما بانى اصلى آن آلن نوینز امریکایى بود. ابتدا براساس فضاى فکرى آن زمان، توجه به نخبگان در اولویت قرار گرفت، اما با رشد دموکراسى و پست مدرنیسم، بررسى اقلیت‏هاى قوى و نژادى، التفات به زنان، کارگران، جنگ‏هاى جهانى و نزاع‏هاى داخلى و مسائل اجتماعى و فرهنگى و در مجموع، نگاه به توده

(78)

--------------------------------------------------------------------------------
بى‏سخن، اولویت اول شد. هر چند هدف هر دو اولویت توجه به بخش‏هایى از تاریخ بود که منابع مکتوب در مورد آن خاموش بود.

    در ایران با توجه به سوابق تاریخ اسلام و آن‏چه بعدها در ایران صورت پذیرفت، تاریخ روایى و نقلى اهمیت وافرى داشت. مورخان جدید هم به رغم نقدهایى که به تاریخ‏نگارى گذشته داشتند از به‏کارگیرى این شیوه‏ها نیز خود را بى‏نیاز ندانستند، البته مشکل آن‏ها عدم اجراى شیوه‏ها و فناورى‏هاى به‏کار گرفته شده در اروپا و امریکا بود.

    پس از انقلاب اسلامى، ایران با انباشت رخ‏دادهاى تاریخى فراوان و در عین حال، سرنوشت ساز روبه‏رو شد و توجه به همه‏گونه منابع، براى تاریخ‏نویسان در جهت بالا بردن فهم و شناخت این رخ‏دادها اعتبار یافت. تاریخ شفاهى نیز در این میان، جایگاهى روشن‏تر و بهتر پیدا کرد و براى نمونه، در خارج ایران طرح تاریخ شفاهى ایران معاصر در دانشگاه هاروارد به کوشش حبیب لاجوردى و نیز شبکه بى‏بى‏سى، و در داخل ایران توسط مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به کوشش مرتضى رسولى و نیز مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، با مصاحبه‏هایى روش‏مند و هدف‏دار به گردآورى گسترده تاریخ شفاهى ایران معاصر و تشکیل آرشیوهاى گویا مبادرت ورزیدند. تاریخ نویسان محلى نیز از این روش در مورد رخ‏دادهاى محلى بهره وافر بردند، هر چند در روش‏مند بودن کار آن‏ها جاى بحث باقى است. با این‏حال، تاریخ شفاهى در ایران، هم به لحاظ روش و هم موضوع و حوزه‏هاى کارى، زمان، نیروى پژوهشى و سرمایه بسیارى را مى‏طلبد تا بدین وسیله تصویرى روشن و تکمیلى از تاریخ معاصر ایران ارائه شود.

    مقاله ترجمه شده، در حقیقت چکیده‏اى از سرگذشت، اهمیت، تعریف و مرزهاى تاریخ شفاهى و روش‏هاى اجرایى این فن را در اروپا و امریکا نشان مى‏دهد.

[مقدمه]

    تاریخ شفاهى در اصل، گزارشى است از تجربه دست اول و یادآورى حوادث گذشته و برقرارى ارتباط توسط مصاحبه‏گر براى مقاصد تاریخى. هم‏چنین بیشتر متخصصان اتفاق نظر دارند که مصاحبه باید با دستگاه ضبط صوت ثبت شود. بدین ترتیب، سخنان راوى به عنوان منبع تاریخى اصلى نگهدارى مى‏شود. تاریخ شفاهى یک روش و فن است نه رشته‏اى فرعى از تاریخ، مانند تاریخ سیاسى، اقتصادى یا اجتماعى. دوره جدید شکیل‏گیرى تاریخ شفاهى به اواخر دهه 1940م برمى‏گردد؛ زمانى که دستگاه ضبط صوت، گردآورى و نگهدارى گفت‏وگوهاى شفاهى را تسهیل کرد، با این‏حال تاریخ شفاهى، پیشگامان متعددى دارد.


پیشگامان تاریخ شفاهى

(79)

--------------------------------------------------------------------------------

مورخان دست کم از عهد یونان قدیم، از حاضرانِ در رخ‏دادهاى گذشته، پرس و جو مى‏کرده‏اند تا خاطرات‏شان را به عنوان بخشى از اسناد تاریخى انتقال دهند. گرچه این گزارش‏ها تنها به عنوان اسناد محسوب مى‏شوند، برخى مورخان آن‏ها را به عنوان تاریخ شفاهى اولیه پذیرفته‏اند، زیرا آن‏ها هدف تاریخى مشخصى در گردآورى اطلاعات داشتند که تنها در خاطرات ماندگارِ حاضران در صحنه موجود بود. در پى علاقه به «فرهنگ عامه»(1) که بخشى از ملیت‏گرایى رمانتیک قرن نوزدهم بود، گروه‏هاى آوازهاى محلى و فرهنگ‏هاى عامیانه متعددى در اروپا و امریکاى شمالى شکل گرفت. هدف گروه‏هاى مزبور، مستند کردن و مطالعه در مورد جوامع سنتى و عمدتا روستایى بود که پیشتر بوده‏اند یا این‏که هنوز هستند و یا جاى خود را به جوامع صنعتى و شهرى داده بودند. علاقه به موسیقى و فرهنگ شفاهى اقوام، آن‏ها را به ثبت خاطرات مطلعان واداشت. اسناد گذشته‏نگرِ مشابه را مى‏توان نیز در نشریه‏هاى روزنامه‏اى و جامعه‏شناسى اولیه و پژوهش‏هاى حکومتى از اوضاع اجتماعى و صنعتى یافت.

اغلب گزارش‏هاى اولیه به شکل نسخه‏هاى مکتوب بودند، اما در پایان قرن نوزدهم ضبط صداى واقعى، ممکن و عملى شد. دستگاه ضبط صوت(2) که صدا را بر صفحه‏هاى مومى ضبط مى‏کرد، در معرض فروش گسترده‏اى قرار گرفت و توسط انسان‏شناسان، فرهنگ عامه شناسان(3) و موسیقى شناسان قومى(4) به منظور ضبط خاطرات و آوازها به کار گرفته شد، در حالى که پیشتر، رونویسى آن بر کاغذ، با زحمت همراه بود.

    همه پیشگامان تاریخ شفاهى جدید در دو امر مشترک بودند: یکى این‏که گویندگان، تجارب شخصى را بازگو مى‏کردند و دیگر این‏که معمولاً گویندگان، مردم عادى، به‏ویژه طبقه کارگر، اقلیت‏هاى قومى و محرومان و تنگ دستان بودند. این تاریخ شفاهىِ ارائه شده، نقطه آغازى براى این طبقات و گروه‏هاى موجود در جامعه بود که بخش ادیبان جامعه و حتى باسوادان آن‏ها، مدارک مستند زیادى از دستاوردهایشان، به جا نگذاشتند. اگر این‏ها مستند و

 

--------------------------------------------------------------------------------


     1 . Folklore.

فرهنگ عامه، شامل سنن، اعتقادات، اعمال، افسانه‏ها و قصه‏هاى مشترک است که توسط افراد تعلیم نایافته به صورت شفاهى انتقال داده مى‏شود.


     2 . Cylinder Phonograph.

دستگاه استوانه‏اى شیاردارى که براى ضبط صدا در سال 1877م توسط ادیسون اختراع شد.


     3 . Fdklovists.


     4 . Ethnomusioologist.

بررسى و درک فرهنگ اقوام از طریق موسیقى و آواهاى آن‏ها.

(80)

--------------------------------------------------------------------------------
ثبت نشوند، طبقات پایین دست برابر انظار طبقات متوسط و بالا دست به چشم نمى‏آیند. تأثیرات قوى اقتصادى ـ اجتماعى و سیاسى نسبى، سبب دست‏رسى گروه‏هاى خاصى براى تولید و حفاظت همه نوع منابع مستند شد. گزارش شفاهىِ تجارب به خاطر سپرده شده، قادر است روشنایى جدیدى به رخ‏دادها بیفکند که در گذشته با غرض ورزى‏هاى اجتماعىِ معاصران یا با سانسورهاى سیاسى تحریف مى‏شد. صدا بخشى به افراد و گروه‏هاى بى‏صدا، انگیزه نیرومندى براى توسعه تاریخ شفاهى بود.


تاریخ شفاهى نوین

    با وجود پیشگامان یاد شده، ترجیح داده مى‏شود که زمان شروع تاریخ شفاهى نوین در 1948م در دانشگاه کلمبیا تعیین شود که آلَن نوینز(1) مورخ (1890-1971م) به ثبت شفاهى اطلاعات امریکایى‏هاى مشهور پرداخت. التفات به اشخاص برجسته از سنت‏هاى انجمن فولکلور امریکا، مکتب جامعه‏شناسان شیکاگو و برنامه‏هاى نویسندگان فدرال و نیز از آثار اولیه اروپاییان، به دور بود که بیشتر به تجارب مردم عادى علاقه‏مند بودند. نوینز قصد داشت تا از تاریخ شفاهى براى تکمیل نواقص اسناد شخصى استفاده کند. افراد برجسته قرن بیستم در مقایسه با همتایانشان در قرن نوزدهم، خاطرات روزانه، نامه‏ها و... کمترى داشتند. در آغاز، گزارش‏هاى شفاهى صرفا به عنوان شیوه‏اى براى تهیه اسناد، مد نظر بود. هر چند تاریخ شفاهى نوین امریکا با هدف مطالعه زندگى نخبگان(2) آغاز شد، اما به زودى به مبانى اصلى خویش بازگشت و در دهه 1960م براى ثبت گروه‏هاى غیر نخبه گسترش یافت. هر چند گروه نخبگان هنوز مورد پژوهش هستند، اما اکنون مطالعه غیر نخبه‏ها، کانون محورىِ تاریخ شفاهى سراسر جهان شده است.

    مورخان در شکل کنونى تاریخ شفاهى رخصت یافتند تا اطلاعاتى گرد آورند که وضع اشخاص و گروه‏هاى خاصى را که اطلاعات بسیار کمى از آن‏ها در دیگر منابع باقى مانده بود، روشن سازند. این، روشى مطلوب براى مطالعه تاریخ معاصر کارگران سازمان نیافته، زندگى

 

--------------------------------------------------------------------------------


     1 . Allan Nevins.

وى مورخ امریکایى متولد 1890م است که ترجیحا بنیان‏گذار تاریخ شفاهى مدرن محسوب مى‏شود.


     2 . Elites.

    از ریشه لاتینى Eligere به معناى «گزیدن» گرفته شده است و به سرآمدان و برگزیدگان یک قوم اطلاق مى‏شود که در اداره مؤثر جامعه و تأثیر گذارى بر آن، تواناتر از دیگران محسوب مى‏شوند و در حوزه‏هاى اقتصاد، سیاست، جنگ، اجتماع و علم و هنر خود را نشان مى‏دهند و در مسلک Elitismعقیده براین است که حاکمیت جامعه باید در دستان آن‏ها باشد.

(81)

--------------------------------------------------------------------------------
خانوادگى، نگرش‏ها و جهان بینى توده مرد، تجارب دوران کودکى یا در واقع، مطالعه همه ابعاد تاریخى عصر جدید است که مى‏توان از طریق تجارب زنده، مورد کاوش قرار داد. براى نمونه در اروپا این واقعیتى است که تنها روش کامل براى کاوش از برخى منازعات زیر زمینى علیه فاشیسم، تاریخ شفاهى است، زیرا آن‏ها را به عنوان گروه‏هاى غیر قانونى معرفى مى‏کردند و تنها دشمنانشان از آن‏ها سند ارائه مى‏دادند. این روش، به‏ویژه در مناطقى که زندگى یک‏نواخت و ثابت بوده، اثر گذار است. بیشتر منتقدان تاریخ شفاهى، مورخان و زندگینامه نویسان افراد نخبه بوده‏اند. استدلال آن‏ها چنین بود که اشخاص برجسته قادرند تا حد زیادى به پنهان‏سازى اشتباهات و قضاوت‏هاى نادرست‏شان بپردازند و با مهارت بسیار از بیان حقیقت پرهیز کنند تا هنگام مصاحبه در هر توصیفى، افراد موجهى جلوه کنند. با وجود این، حتى در این‏جا فواید صدا براى دست‏یابى به فضاى رخ‏داد و ویژگى روابط، خصوصا میان افراد، به‏طور عموم قابل تقدیر است.


روش‏هاى تاریخ شفاهى

    بخشى از اهمیت روش تاریخ شفاهى در شناخته بودن منابع آن است. هم‏چنین هرگونه رابطه‏اى میان جنبه‏هاى مختلف تجربه ـ براى نمونه بین مذهب و سیاست یا اجتماع و نگرش‏هاى صنعتى ـ شناخته شده و مشخص است، زیرا این تجربه، تجربه یکپارچه یک شخص است. در بسیارى از موارد، تصدیق ارتباط‏هاى این چنینى که بر استنتاج‏هاى آمارى مبتنى باشد، ضرورتى ندارد. اما گزارش‏هایى که از افراد باقى‏مانده [حاضر در حادثه] تهیه شده باید تا حدودى با زندگى آن‏ها که معرف زمان و موقعیت اجتماعى‏شان است، مرتبط باشد، البته این اصول بر پایه شواهد شفاهى ایجاد شده‏اند. همان‏گونه که تاریخ به فرآیندهاى اجتماعى مى‏پردازد، یک زندگى‏نامه یا تاریخ زندگانى نیز قادر است تاریخ زمانه را به گونه گسترده‏اى روشن سازد و نیز ممکن است زندگى‏نامه‏ها صرفا به عنوان پژوهش از پیشرفت‏ها و خصوصیات روانى فرد، باقى بمانند. بنابراین، تاریخ شفاهى نیز باید به کاربرد تجارب فردى به عنوان نوعى از اسناد پایه‏گذارِ گزارشى مفصل‏تر، اهمیت بدهد. تاریخ شفاهى، همانند همه اسناد تاریخى، هرگاه در کنار دیگر منابع قرار گیرد، بیشتر روشن‏گر خواهد بود.

    با این‏حال، مشهورترین انتشار دهندگان تاریخ شفاهى، نویسندگانى بوده‏اند مانند استادس ترِکل(1) در ایالات متحده که برگزیده مصاحبه‏هایى را با توضیحاتى بسیار ناچیز با تلاشى اندک در تطبیق تجارب متعدد با دیگر گزارش‏هاى تاریخى، به چاپ رسانده‏اند. این

 

--------------------------------------------------------------------------------


     1 . Studs Terkel.

(82)

--------------------------------------------------------------------------------
رویکرد را مى‏توان بخشى از انگیزه‏هاى دموکراتیک‏هاى تندرویى دانست که به مردم عادى اجازه دادند با صداى خودشان سخن بگویند و نگذارند دیگران به تفسیر تجاربشان بپردازند. هر چند نتیجه آن مى‏تواند کاملاً سنتى باشد، چرا که تاریخ به عنوان مجموعه‏اى خودگردان از زندگى افراد معرفى مى‏شود که بدون محک خوردن در فرآیندهاى اقتصادى و اجتماعى، شکل مى‏گیرد. تجارب فردى تنها قادرند گزارشى جانب‏دارانه و ناتمام از دگرگونى‏هاى تاریخى پیش رو نهند. در هر حال، بخش عظیمى از نیروى تاریخ، فراتر از افراد و در سطح گروه‏ها و نهادها رقم مى‏خورد.

    ارزش تاریخى مدارک شفاهى کاملاً به دقت حافظه بستگى دارد. براى روان‏شناسان معلوم شد که دانسته‏هایشان از چگونگى مراحل یادآورى کارهاى گذشته یا این‏که چگونه افراد به درستى قادرند تا رخ‏دادهاى گذشته زندگى‏شان را به خاطر آورند، بسیار ناچیز است. بیشتر مورخانِ تاریخ شفاهى براساس این تصور عرفى عمل مى‏کنند که مردم، گذشته‏شان را با دقتى کم و بیش در زمینه‏هاى متفاوت به یاد مى‏آورند، اما تجارب عملى به آن‏ها نشان داد که اطلاعات مفید را مى‏توان با مصاحبه‏اى بر مبناى گذشته گردآورى نمود.

    آن‏ها با فراست، به مشکلات فراموشى، پنهان‏کارى و گزینش‏گرى (که ممکن بود یادآورى خاطرات خوشایند را بر جنبه‏هاى ناخوشایند زندگى ترجیح دهند) آگاهى یافتند. عوامل دخیل در دوران زندگى، جانب‏دارى‏هاى مشابهى خلق مى‏کند. براى نمونه در توصیف تاریخ خانوادگى با گزارش‏هایى از کودکى گویندگان سالخورده، فرد باید آگاه باشد که این دیدگاه کودکانه‏اى از این دوران است. کودکان بسیارى از نگرانى‏ها، نزاع‏ها و فشارهاى خانوادگى تجربه شده توسط بزرگسالان این دوره، نا آگاهند، با این حال با مصاحبه دقیق و عمل آگاهانه، مى‏توان راه طولانى خنثى سازى این دام‏هاى نهانى را طى کرد.

    مورخان شفاهىِ بسیارى بر این عقیده بودند که باید مصاحبه‏هاى تاریخ شفاهى ثبت شود تا این ثبت‏ها به عنوان منابع اصلى، حفظ و نگهدارى شود. برخى بر این گمان هستند که مطالب تحریرى (توسط ماشین‏تحریر) براى ثبت اسناد، شامل ثبت تمام اطلاعات تاریخى مى‏شود، اما این مطلب قابل مناقشه است. اگر این مطالب از بین برود، دیگر مدرک و سندى موجود نیست، چرا که از شخصى واحد، رونوشت تهیه شده است. در هر حال، ایراد اساسى‏تر، این است که مطالب تحریرى در درستى، به پاى گفته‏هاى شفاهى نمى‏رسد. نوع پیام شفاهى از منابع نوشتارى متفاوت است؛ پیام شفاهى از لحاظ توانایى ارتباطى، غنى‏تر است و مواردى چون صرف‏ها، مکث‏ها و لکنت‏ها، شیوه گفتار و دیگر اختلافات جزئى را در بر دارد که به سختى در شکل نوشتارى قابل بازسازى است. ویژگى‏هاى شفاهى و نیز شنوایى منابع تاریخى، ممکن است به عنوان بخشى از سیماى متمایز این منابع در نظر گرفته شود. البته با

(83)

--------------------------------------------------------------------------------
پذیرش این نکته آخرى، هرگونه منابعى را که زمانا بر تولید دستگاه‏هاى مکانیکى صوتى مانند گرامافون مقدم باشد نمى‏توان تاریخ شفاهى کاملى دانست. البته تمام تاریخ نویسانِ شفاهى بر این نکته، اتفاق نظر ندارند.


تاریخ شفاهى و روایت شفاهى(1)

    با وجود تفاوت‏هاى موجود، ترسیم خطى دقیق همان تاریخ شفاهى و روایت شفاهى (به منظور تفکیک این دو) کاملاً تصنعى و غیر واقعى خواهد بود. در برخى جوامع نانویسا (شفاهى)(2) خاطره‏گویان و قصه‏سرایان خاصى هستند که مخازن زنده جمیع معارف موجود قوم یا اسطوره سازان تاریخ‏شان محسوب مى‏شوند. این گونه اسناد و مطالب، مشکلات متفاوتى در مورد اعتبار اسناد پیش مى‏کشد. روایت شفاهى از سطح خاطرات روزمره فراتر مى‏رود و به اطلاعاتى متکى مى‏شود که در گذرِ نسل‏ها سینه به سینه نقل مى‏شود و جزئى از تجربه زنده و مستقیم نیست، بدین ترتیب، گردآورندگان روایت‏هاى شفاهى با اطلاعاتى سروکار دارند که با تجربه مستقیم مردمان، متفاوت است. چنین اطلاعاتى مستلزم در پیش گرفتن روشى متفاوت در سنجش، و اعتبار بخشى اسناد روایت شفاهى است.

 

 


--------------------------------------------------------------------------------


     1 . Ordl Tradition.

    روایت شفاهى شامل اشعار، قصه‏ها و افسانه‏ها، اندیشه‏ها و آداب و رسوم و رخ‏دادهاى قومى است که انسان‏شناسان و فرهنگ عامه شناسان و قوم‏نگاران به منظور آشنایى و بررسى جوامع و اقوام، از راویان، بزرگان و افراد معتمد موجود در اقوام گردآورده‏اند و اساس علمى این امر، منحصر به قرون جدید است.


     2 . Nonliterate Societies .

    جوامع و اقوامى را در برمى‏گیرد که براى حفظ و انتقال اندیشه‏ها، افسانه‏ها، اشعار و رخ‏دادها و آداب و رسوم خود از شیوه‏هاى شفاهى بهره مى‏گیرند و از طریق کتابت و ابزارهاى نوشتارى به حفظ فرهنگ خود و انتقال آن به نسل‏هاى بعدى اقدام نمى‏کنند.

(84)

تبلیغات