تاریخ شفاهى
آرشیو
چکیده
تاریخ شفاهى یکى از روشهاى انتقال اخبار و روىدادها و یکى از قدیمىترین روشهاى تاریخ نگارى است که از گذشتههاى بسیار دور، حتى پیش از پدیدار شدن سنت مکتوب تاریخنگارى، کاربرد و اهمیت داشت و امروزه نیز در مکتبهاى جدید تاریخنگارى کشورهاى مختلف، رویکرد ویژهاى به این مقوله مىشود. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن معرفى پیشگامان تاریخ شفاهى، اهمیت آنرا نیز بهعنوان یک منبع در تاریخنگارى جدید بنمایاندمتن
دیباچه مترجم بر تاریخ شفاهى
بىشک، تاریخ شفاهى از اساسىترین و کهنترین شیوههاى تاریخنگارى در جهان بوده و در ارتقا و اعتلاى فهم مورخان از رخدادهاى گذشته و شناخت ماهیت، چیستى و سرشت تاریخ، نقشى تعیین کنندهاى ایفا نموده است. مورخان در تاریخنگارى نمىتوانستند تمام وقایع را تنها از منابع مکتوب استخراج، استفهام و استنتاج کنند، لذا پرس و جو و درخواست شرحِ حقیقت واقعه از افراد شرکت کننده در رخدادها، براى همه آنها ضرورت یافت. هر چند بیم و هراس از تحریف و تغییر وقایع، چه از سوى راویان و چه از سوى نگارنده روایتها براى آنها
--------------------------------------------------------------------------------
1 این مقاله، ترجمهاى است از :
Trevor Lummis , oral History , International Encyclopelia of Communications , Vl. 3. Oxford University, Press. 1989 , p.229-231.
--------------------------------------------------------------------------------
نیز وجود داشت. در گذشته، بیشتر مورخان خود را حافظ روایت راویان مىدانستند و بىهیچگونه یا با کمترین نقد و نظر در صحت و سقم آن، روایتهاى تاریخى را ثبت مىکردند و انتقال مىدادند. کمتر تاریخنویسى یافت مىشد که ملزم به نگاه نقادانه و عقلانى به راویان و گفتههاى آنها باشد.
در جهان اسلام براى ممانعت از تحریف و دگرگون سازى روایتها، قواعد و روشهایى براى بهرهگیرى بهینه و سالم از روایتها خلق شد و با نقد راویان و روایتهاى آنها سعى شد تاریخ اسلام در شکلى روشمند و صحیح به منظور ارائه راهکارهاى دینى به حوزههاى سیاسى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و اجتماعى، نگاشته شود. هر چند در عمل، مطامع سیاسى و اقتصادى، اختلافات دینى و مذهبى، جنگهاى داخلى و خارجى و تضعیف شدن نگاه عقلانى به تاریخ، مانع تحقق این امر شد و اکنون شاهد کتابهاى اندکى هستیم که این مبانى را دقیقا رعایت کرده باشند.
در اروپاى نو، رشد عقلگرایى و نقد گذشته، سبب تشکیک در شیوههاى روایى تاریخنویسى پیشین شد. اما نیاز به تاریخ شفاهى با هدف نگارش تاریخى دقیق و کامل هنوز وجود داشت، اما به شرط کنترل و نظارت عقلانى بر روایتهاى راویان. توسعه رشتههاى جامعهشناسى، مردمشناسى و انسانشناسى و قومنگارى، به این قضیه، یارى بسیارى رساند. اختراع دستگاههاى ضبط و پخش صدا، براى حفظ واقعى تاریخ شفاهى، اساسى نوین به منظور حفظ، نگهدارى و استفاده از منابع شفاهى بنیاد نهاد و تاریخ شفاهى نوین بر فناورىهاى جدید متکى شد و از این لحاظ با آنچه در گذشته بوده، تمایزى مشخص یافت. با پیشرفت هرچه بیشتر تاریخ شفاهى در اروپا و امریکا، میان آن و روایت شفاهى که مختص انسانشناسان، قوم شناسان و فرهنگ عامه شناسان بود، تفاوت و تفارق به وجود آمد؛ روایت شفاهى به بررسى روایتهاى مربوط به فرهنگ و معارف اقوام و جوامع منحصر شد و تاریخ شفاهى صرفا به خاطرات تاریخى افراد دخیل در آن پرداخت که با دیگر منابع تاریخى تطابق داده مىشد. البته تاریخ شفاهى به دو گونه تقسیم شد: یکى به ضبط، گردآورى و ثبت سخنان و سخنرانىهاى بزرگان و شخصیتهاى عمدتا سیاسى مربوط بود که در این راستا آرشیوهاى گویایى در کشورهاى اروپایى و امریکا بهوجود آمد، ولى گونه دیگر و مهمتر که هدف اصلى تاریخ شفاهى نوین بود، انجام مصاحبههاى آگاهانه و هدفمند در جهت روشن سازى نقاط تاریک تاریخ معاصر و تبیین و تفهیم آن بود که مسلما بانى اصلى آن آلن نوینز امریکایى بود. ابتدا براساس فضاى فکرى آن زمان، توجه به نخبگان در اولویت قرار گرفت، اما با رشد دموکراسى و پست مدرنیسم، بررسى اقلیتهاى قوى و نژادى، التفات به زنان، کارگران، جنگهاى جهانى و نزاعهاى داخلى و مسائل اجتماعى و فرهنگى و در مجموع، نگاه به توده
(78)
--------------------------------------------------------------------------------
بىسخن، اولویت اول شد. هر چند هدف هر دو اولویت توجه به بخشهایى از تاریخ بود که منابع مکتوب در مورد آن خاموش بود.
در ایران با توجه به سوابق تاریخ اسلام و آنچه بعدها در ایران صورت پذیرفت، تاریخ روایى و نقلى اهمیت وافرى داشت. مورخان جدید هم به رغم نقدهایى که به تاریخنگارى گذشته داشتند از بهکارگیرى این شیوهها نیز خود را بىنیاز ندانستند، البته مشکل آنها عدم اجراى شیوهها و فناورىهاى بهکار گرفته شده در اروپا و امریکا بود.
پس از انقلاب اسلامى، ایران با انباشت رخدادهاى تاریخى فراوان و در عین حال، سرنوشت ساز روبهرو شد و توجه به همهگونه منابع، براى تاریخنویسان در جهت بالا بردن فهم و شناخت این رخدادها اعتبار یافت. تاریخ شفاهى نیز در این میان، جایگاهى روشنتر و بهتر پیدا کرد و براى نمونه، در خارج ایران طرح تاریخ شفاهى ایران معاصر در دانشگاه هاروارد به کوشش حبیب لاجوردى و نیز شبکه بىبىسى، و در داخل ایران توسط مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به کوشش مرتضى رسولى و نیز مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، با مصاحبههایى روشمند و هدفدار به گردآورى گسترده تاریخ شفاهى ایران معاصر و تشکیل آرشیوهاى گویا مبادرت ورزیدند. تاریخ نویسان محلى نیز از این روش در مورد رخدادهاى محلى بهره وافر بردند، هر چند در روشمند بودن کار آنها جاى بحث باقى است. با اینحال، تاریخ شفاهى در ایران، هم به لحاظ روش و هم موضوع و حوزههاى کارى، زمان، نیروى پژوهشى و سرمایه بسیارى را مىطلبد تا بدین وسیله تصویرى روشن و تکمیلى از تاریخ معاصر ایران ارائه شود.
مقاله ترجمه شده، در حقیقت چکیدهاى از سرگذشت، اهمیت، تعریف و مرزهاى تاریخ شفاهى و روشهاى اجرایى این فن را در اروپا و امریکا نشان مىدهد.
[مقدمه]
تاریخ شفاهى در اصل، گزارشى است از تجربه دست اول و یادآورى حوادث گذشته و برقرارى ارتباط توسط مصاحبهگر براى مقاصد تاریخى. همچنین بیشتر متخصصان اتفاق نظر دارند که مصاحبه باید با دستگاه ضبط صوت ثبت شود. بدین ترتیب، سخنان راوى به عنوان منبع تاریخى اصلى نگهدارى مىشود. تاریخ شفاهى یک روش و فن است نه رشتهاى فرعى از تاریخ، مانند تاریخ سیاسى، اقتصادى یا اجتماعى. دوره جدید شکیلگیرى تاریخ شفاهى به اواخر دهه 1940م برمىگردد؛ زمانى که دستگاه ضبط صوت، گردآورى و نگهدارى گفتوگوهاى شفاهى را تسهیل کرد، با اینحال تاریخ شفاهى، پیشگامان متعددى دارد.
پیشگامان تاریخ شفاهى
(79)
--------------------------------------------------------------------------------
مورخان دست کم از عهد یونان قدیم، از حاضرانِ در رخدادهاى گذشته، پرس و جو مىکردهاند تا خاطراتشان را به عنوان بخشى از اسناد تاریخى انتقال دهند. گرچه این گزارشها تنها به عنوان اسناد محسوب مىشوند، برخى مورخان آنها را به عنوان تاریخ شفاهى اولیه پذیرفتهاند، زیرا آنها هدف تاریخى مشخصى در گردآورى اطلاعات داشتند که تنها در خاطرات ماندگارِ حاضران در صحنه موجود بود. در پى علاقه به «فرهنگ عامه»(1) که بخشى از ملیتگرایى رمانتیک قرن نوزدهم بود، گروههاى آوازهاى محلى و فرهنگهاى عامیانه متعددى در اروپا و امریکاى شمالى شکل گرفت. هدف گروههاى مزبور، مستند کردن و مطالعه در مورد جوامع سنتى و عمدتا روستایى بود که پیشتر بودهاند یا اینکه هنوز هستند و یا جاى خود را به جوامع صنعتى و شهرى داده بودند. علاقه به موسیقى و فرهنگ شفاهى اقوام، آنها را به ثبت خاطرات مطلعان واداشت. اسناد گذشتهنگرِ مشابه را مىتوان نیز در نشریههاى روزنامهاى و جامعهشناسى اولیه و پژوهشهاى حکومتى از اوضاع اجتماعى و صنعتى یافت.
اغلب گزارشهاى اولیه به شکل نسخههاى مکتوب بودند، اما در پایان قرن نوزدهم ضبط صداى واقعى، ممکن و عملى شد. دستگاه ضبط صوت(2) که صدا را بر صفحههاى مومى ضبط مىکرد، در معرض فروش گستردهاى قرار گرفت و توسط انسانشناسان، فرهنگ عامه شناسان(3) و موسیقى شناسان قومى(4) به منظور ضبط خاطرات و آوازها به کار گرفته شد، در حالى که پیشتر، رونویسى آن بر کاغذ، با زحمت همراه بود.
همه پیشگامان تاریخ شفاهى جدید در دو امر مشترک بودند: یکى اینکه گویندگان، تجارب شخصى را بازگو مىکردند و دیگر اینکه معمولاً گویندگان، مردم عادى، بهویژه طبقه کارگر، اقلیتهاى قومى و محرومان و تنگ دستان بودند. این تاریخ شفاهىِ ارائه شده، نقطه آغازى براى این طبقات و گروههاى موجود در جامعه بود که بخش ادیبان جامعه و حتى باسوادان آنها، مدارک مستند زیادى از دستاوردهایشان، به جا نگذاشتند. اگر اینها مستند و
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Folklore.
فرهنگ عامه، شامل سنن، اعتقادات، اعمال، افسانهها و قصههاى مشترک است که توسط افراد تعلیم نایافته به صورت شفاهى انتقال داده مىشود.
2 . Cylinder Phonograph.
دستگاه استوانهاى شیاردارى که براى ضبط صدا در سال 1877م توسط ادیسون اختراع شد.
3 . Fdklovists.
4 . Ethnomusioologist.
بررسى و درک فرهنگ اقوام از طریق موسیقى و آواهاى آنها.
(80)
--------------------------------------------------------------------------------
ثبت نشوند، طبقات پایین دست برابر انظار طبقات متوسط و بالا دست به چشم نمىآیند. تأثیرات قوى اقتصادى ـ اجتماعى و سیاسى نسبى، سبب دسترسى گروههاى خاصى براى تولید و حفاظت همه نوع منابع مستند شد. گزارش شفاهىِ تجارب به خاطر سپرده شده، قادر است روشنایى جدیدى به رخدادها بیفکند که در گذشته با غرض ورزىهاى اجتماعىِ معاصران یا با سانسورهاى سیاسى تحریف مىشد. صدا بخشى به افراد و گروههاى بىصدا، انگیزه نیرومندى براى توسعه تاریخ شفاهى بود.
تاریخ شفاهى نوین
با وجود پیشگامان یاد شده، ترجیح داده مىشود که زمان شروع تاریخ شفاهى نوین در 1948م در دانشگاه کلمبیا تعیین شود که آلَن نوینز(1) مورخ (1890-1971م) به ثبت شفاهى اطلاعات امریکایىهاى مشهور پرداخت. التفات به اشخاص برجسته از سنتهاى انجمن فولکلور امریکا، مکتب جامعهشناسان شیکاگو و برنامههاى نویسندگان فدرال و نیز از آثار اولیه اروپاییان، به دور بود که بیشتر به تجارب مردم عادى علاقهمند بودند. نوینز قصد داشت تا از تاریخ شفاهى براى تکمیل نواقص اسناد شخصى استفاده کند. افراد برجسته قرن بیستم در مقایسه با همتایانشان در قرن نوزدهم، خاطرات روزانه، نامهها و... کمترى داشتند. در آغاز، گزارشهاى شفاهى صرفا به عنوان شیوهاى براى تهیه اسناد، مد نظر بود. هر چند تاریخ شفاهى نوین امریکا با هدف مطالعه زندگى نخبگان(2) آغاز شد، اما به زودى به مبانى اصلى خویش بازگشت و در دهه 1960م براى ثبت گروههاى غیر نخبه گسترش یافت. هر چند گروه نخبگان هنوز مورد پژوهش هستند، اما اکنون مطالعه غیر نخبهها، کانون محورىِ تاریخ شفاهى سراسر جهان شده است.
مورخان در شکل کنونى تاریخ شفاهى رخصت یافتند تا اطلاعاتى گرد آورند که وضع اشخاص و گروههاى خاصى را که اطلاعات بسیار کمى از آنها در دیگر منابع باقى مانده بود، روشن سازند. این، روشى مطلوب براى مطالعه تاریخ معاصر کارگران سازمان نیافته، زندگى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Allan Nevins.
وى مورخ امریکایى متولد 1890م است که ترجیحا بنیانگذار تاریخ شفاهى مدرن محسوب مىشود.
2 . Elites.
از ریشه لاتینى Eligere به معناى «گزیدن» گرفته شده است و به سرآمدان و برگزیدگان یک قوم اطلاق مىشود که در اداره مؤثر جامعه و تأثیر گذارى بر آن، تواناتر از دیگران محسوب مىشوند و در حوزههاى اقتصاد، سیاست، جنگ، اجتماع و علم و هنر خود را نشان مىدهند و در مسلک Elitismعقیده براین است که حاکمیت جامعه باید در دستان آنها باشد.
(81)
--------------------------------------------------------------------------------
خانوادگى، نگرشها و جهان بینى توده مرد، تجارب دوران کودکى یا در واقع، مطالعه همه ابعاد تاریخى عصر جدید است که مىتوان از طریق تجارب زنده، مورد کاوش قرار داد. براى نمونه در اروپا این واقعیتى است که تنها روش کامل براى کاوش از برخى منازعات زیر زمینى علیه فاشیسم، تاریخ شفاهى است، زیرا آنها را به عنوان گروههاى غیر قانونى معرفى مىکردند و تنها دشمنانشان از آنها سند ارائه مىدادند. این روش، بهویژه در مناطقى که زندگى یکنواخت و ثابت بوده، اثر گذار است. بیشتر منتقدان تاریخ شفاهى، مورخان و زندگینامه نویسان افراد نخبه بودهاند. استدلال آنها چنین بود که اشخاص برجسته قادرند تا حد زیادى به پنهانسازى اشتباهات و قضاوتهاى نادرستشان بپردازند و با مهارت بسیار از بیان حقیقت پرهیز کنند تا هنگام مصاحبه در هر توصیفى، افراد موجهى جلوه کنند. با وجود این، حتى در اینجا فواید صدا براى دستیابى به فضاى رخداد و ویژگى روابط، خصوصا میان افراد، بهطور عموم قابل تقدیر است.
روشهاى تاریخ شفاهى
بخشى از اهمیت روش تاریخ شفاهى در شناخته بودن منابع آن است. همچنین هرگونه رابطهاى میان جنبههاى مختلف تجربه ـ براى نمونه بین مذهب و سیاست یا اجتماع و نگرشهاى صنعتى ـ شناخته شده و مشخص است، زیرا این تجربه، تجربه یکپارچه یک شخص است. در بسیارى از موارد، تصدیق ارتباطهاى این چنینى که بر استنتاجهاى آمارى مبتنى باشد، ضرورتى ندارد. اما گزارشهایى که از افراد باقىمانده [حاضر در حادثه] تهیه شده باید تا حدودى با زندگى آنها که معرف زمان و موقعیت اجتماعىشان است، مرتبط باشد، البته این اصول بر پایه شواهد شفاهى ایجاد شدهاند. همانگونه که تاریخ به فرآیندهاى اجتماعى مىپردازد، یک زندگىنامه یا تاریخ زندگانى نیز قادر است تاریخ زمانه را به گونه گستردهاى روشن سازد و نیز ممکن است زندگىنامهها صرفا به عنوان پژوهش از پیشرفتها و خصوصیات روانى فرد، باقى بمانند. بنابراین، تاریخ شفاهى نیز باید به کاربرد تجارب فردى به عنوان نوعى از اسناد پایهگذارِ گزارشى مفصلتر، اهمیت بدهد. تاریخ شفاهى، همانند همه اسناد تاریخى، هرگاه در کنار دیگر منابع قرار گیرد، بیشتر روشنگر خواهد بود.
با اینحال، مشهورترین انتشار دهندگان تاریخ شفاهى، نویسندگانى بودهاند مانند استادس ترِکل(1) در ایالات متحده که برگزیده مصاحبههایى را با توضیحاتى بسیار ناچیز با تلاشى اندک در تطبیق تجارب متعدد با دیگر گزارشهاى تاریخى، به چاپ رساندهاند. این
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Studs Terkel.
(82)
--------------------------------------------------------------------------------
رویکرد را مىتوان بخشى از انگیزههاى دموکراتیکهاى تندرویى دانست که به مردم عادى اجازه دادند با صداى خودشان سخن بگویند و نگذارند دیگران به تفسیر تجاربشان بپردازند. هر چند نتیجه آن مىتواند کاملاً سنتى باشد، چرا که تاریخ به عنوان مجموعهاى خودگردان از زندگى افراد معرفى مىشود که بدون محک خوردن در فرآیندهاى اقتصادى و اجتماعى، شکل مىگیرد. تجارب فردى تنها قادرند گزارشى جانبدارانه و ناتمام از دگرگونىهاى تاریخى پیش رو نهند. در هر حال، بخش عظیمى از نیروى تاریخ، فراتر از افراد و در سطح گروهها و نهادها رقم مىخورد.
ارزش تاریخى مدارک شفاهى کاملاً به دقت حافظه بستگى دارد. براى روانشناسان معلوم شد که دانستههایشان از چگونگى مراحل یادآورى کارهاى گذشته یا اینکه چگونه افراد به درستى قادرند تا رخدادهاى گذشته زندگىشان را به خاطر آورند، بسیار ناچیز است. بیشتر مورخانِ تاریخ شفاهى براساس این تصور عرفى عمل مىکنند که مردم، گذشتهشان را با دقتى کم و بیش در زمینههاى متفاوت به یاد مىآورند، اما تجارب عملى به آنها نشان داد که اطلاعات مفید را مىتوان با مصاحبهاى بر مبناى گذشته گردآورى نمود.
آنها با فراست، به مشکلات فراموشى، پنهانکارى و گزینشگرى (که ممکن بود یادآورى خاطرات خوشایند را بر جنبههاى ناخوشایند زندگى ترجیح دهند) آگاهى یافتند. عوامل دخیل در دوران زندگى، جانبدارىهاى مشابهى خلق مىکند. براى نمونه در توصیف تاریخ خانوادگى با گزارشهایى از کودکى گویندگان سالخورده، فرد باید آگاه باشد که این دیدگاه کودکانهاى از این دوران است. کودکان بسیارى از نگرانىها، نزاعها و فشارهاى خانوادگى تجربه شده توسط بزرگسالان این دوره، نا آگاهند، با این حال با مصاحبه دقیق و عمل آگاهانه، مىتوان راه طولانى خنثى سازى این دامهاى نهانى را طى کرد.
مورخان شفاهىِ بسیارى بر این عقیده بودند که باید مصاحبههاى تاریخ شفاهى ثبت شود تا این ثبتها به عنوان منابع اصلى، حفظ و نگهدارى شود. برخى بر این گمان هستند که مطالب تحریرى (توسط ماشینتحریر) براى ثبت اسناد، شامل ثبت تمام اطلاعات تاریخى مىشود، اما این مطلب قابل مناقشه است. اگر این مطالب از بین برود، دیگر مدرک و سندى موجود نیست، چرا که از شخصى واحد، رونوشت تهیه شده است. در هر حال، ایراد اساسىتر، این است که مطالب تحریرى در درستى، به پاى گفتههاى شفاهى نمىرسد. نوع پیام شفاهى از منابع نوشتارى متفاوت است؛ پیام شفاهى از لحاظ توانایى ارتباطى، غنىتر است و مواردى چون صرفها، مکثها و لکنتها، شیوه گفتار و دیگر اختلافات جزئى را در بر دارد که به سختى در شکل نوشتارى قابل بازسازى است. ویژگىهاى شفاهى و نیز شنوایى منابع تاریخى، ممکن است به عنوان بخشى از سیماى متمایز این منابع در نظر گرفته شود. البته با
(83)
--------------------------------------------------------------------------------
پذیرش این نکته آخرى، هرگونه منابعى را که زمانا بر تولید دستگاههاى مکانیکى صوتى مانند گرامافون مقدم باشد نمىتوان تاریخ شفاهى کاملى دانست. البته تمام تاریخ نویسانِ شفاهى بر این نکته، اتفاق نظر ندارند.
تاریخ شفاهى و روایت شفاهى(1)
با وجود تفاوتهاى موجود، ترسیم خطى دقیق همان تاریخ شفاهى و روایت شفاهى (به منظور تفکیک این دو) کاملاً تصنعى و غیر واقعى خواهد بود. در برخى جوامع نانویسا (شفاهى)(2) خاطرهگویان و قصهسرایان خاصى هستند که مخازن زنده جمیع معارف موجود قوم یا اسطوره سازان تاریخشان محسوب مىشوند. این گونه اسناد و مطالب، مشکلات متفاوتى در مورد اعتبار اسناد پیش مىکشد. روایت شفاهى از سطح خاطرات روزمره فراتر مىرود و به اطلاعاتى متکى مىشود که در گذرِ نسلها سینه به سینه نقل مىشود و جزئى از تجربه زنده و مستقیم نیست، بدین ترتیب، گردآورندگان روایتهاى شفاهى با اطلاعاتى سروکار دارند که با تجربه مستقیم مردمان، متفاوت است. چنین اطلاعاتى مستلزم در پیش گرفتن روشى متفاوت در سنجش، و اعتبار بخشى اسناد روایت شفاهى است.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . Ordl Tradition.
روایت شفاهى شامل اشعار، قصهها و افسانهها، اندیشهها و آداب و رسوم و رخدادهاى قومى است که انسانشناسان و فرهنگ عامه شناسان و قومنگاران به منظور آشنایى و بررسى جوامع و اقوام، از راویان، بزرگان و افراد معتمد موجود در اقوام گردآوردهاند و اساس علمى این امر، منحصر به قرون جدید است.
2 . Nonliterate Societies .
جوامع و اقوامى را در برمىگیرد که براى حفظ و انتقال اندیشهها، افسانهها، اشعار و رخدادها و آداب و رسوم خود از شیوههاى شفاهى بهره مىگیرند و از طریق کتابت و ابزارهاى نوشتارى به حفظ فرهنگ خود و انتقال آن به نسلهاى بعدى اقدام نمىکنند.
(84)