عملیات نظامى دریایى مسلمانان در نیمه نخست سده اول هجرى
آرشیو
چکیده
گسترش اسلام و تصرف سرزمینهاى جدید، از صدر اسلام مورد توجه مسلمانان بود. حملات اولیه به سرزمینهاى مجاور در زمان ابوبکر و عمر بیشتر از راه خشکى صورت گرفت. با تصرف شام و مصر در سالهاى پایانى دهه دوم هجرت، مسلمانان پس از رویارویى با رومیان و ناوگان قدرتمند آنها متوجه اهمیت قواى دریایى براى مقابله با دشمن و حفظ قلمرو و گسترش آن شدند. امام خلیفه دوم علاقهاى به اعزام مسلمانان به دریا نداشت. در دوره عثمان عملیات نظامى دریایىِ زیادى صورت گرفت که معاویه، حاکم شام در رأس این فعالیت قرار داشت. در این نوشتار، فعالیت نظامى دریایى مسلمانان از ابتدا تا سال پنجاه هجرى طى چهار فصل، تحت عنوان سابقه آشنایى اعراب با دریا، فعالیت جنگى در خلیج فارس، سواحل مدیترانه و جزایر آن بررسى شده است تا سهم جنگهاى دریایى در گسترش و حفظ قلمرو دولت اسلامى نشان داده شود.متن
سابقه آشنایى اعراب با دریا
شبه جزیره عربستان بهرغم آن که از مشرق به خلیج فارس، از مغرب به دریاى سرخ (قلزم) و از جنوب به اقیانوس هند (دریاى عرب) محدود مىشود، سرزمینى خشک و بیابانى است. یاقوت حموى از حدود سى حرّه در قسمتهاى غرب و مرکزى عربستان خبر داده است.(1) در مناطق داخلى عربستان دریا یا رودى نبود که بتوان در آن کشتیرانى کرد.(2)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حموى، معجم البلدان، ج 2، ص 247-253.
2 . اصطخرى، مسالک ممالک، ص 17.
(102)
--------------------------------------------------------------------------------
سواحل عربستان
مردم عربستان به دلیل زندگى در صحرا از دریا و دریانوردى اطلاع چندانى نداشتند، بلکه تنها ساکنان سواحل با دریا در ارتباط بودند. براى مثال در جنوب عربستان، در سرزمین یمن، حمیرىها و سبائیان از دیرباز به دریانوردى و تجارت با هند مشغول بودند. یمن در امتداد راههاى بازرگانى که از دریاى عرب و سرخ به سواحل مدیترانه مىرسید، قرار داشت. بنادر عدن، قنا (حصن غراب)، ظفار و مسقط که در این منطقه واقع شده بودند، به تجارت شهرت داشتند. محصولات مورد نیاز مصریان، آشورىها و فینقىها، از هند به سواحل یمن حمل و از راه خشکى یا دریا به این سرزمینها منتقل مىشد. علاوه بر یمن، در شرق شبه جزیره، از دوران پیش از اسلام، کشتىهاى کوچکى میان عمان، بحرین، اُبّله و بصره در رفت و آمد بودند و گاه حتى تا چین نیز سفر مىکردند. مهمترین بندر عربستان در سواحل دریاى سرخ، بندر شعیبه بود که بازرگانان مکه از این بندر و برخى بنادر نزدیک آن براى ارتباط با حبشه، سومالى و مصر استفاده مىکردند. به دلیل چنین سوابقى بود که در میان اعراب ساکن در سواحل شبه جزیره، از پیش از اسلام، واژگانى مربوط به قایق، کشتى، اوضاع سطح دریا و... وجود داشت.(1)
قریش و تجارت دریایى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . کحّاله، دراسات اجتماعیه فى العصور الاسلامیه، ص 5-6؛ حیان محمد شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ج3، ص 362 و اجتهادى، بررسى وضع مالى و مالیه مسلمین، ص 37.
(103)
--------------------------------------------------------------------------------
قریش به دلیل زندگى در مناطق داخلى عربستان (حجاز) در دریانوردى سابقهاى نداشتند، ولى از آنجا که در سفرهاى تجارتى تابستانى و زمستانى شرکت مىکردند، سهمى از تجارت دریایى داشتند و گاه کشتىهاى مورد نیاز خود را از دیگران اجاره مىکردند.(1) معمولاً کارکنان این کشتىها از میان مردم سواحل عربستان جنوبى و خلیج فارس انتخاب مىشدند، از این رو اصطلاحات ایرانى مربوط به دریانوردى، مانند ناخدا، راهنماج، راهدان یا راهدار و ... در میان اعراب رایج شد.(2)
ارتباط مسلمانان با دریا در دوره پیامبر صلىاللهعلیهوآله
در تاریخ اسلام، اولین بارى که به یک سفر دریایى اشاره شده است، در جریان مهاجرت گروهى از مسلمانان به حبشه در سال 5 بعثت /614میلادى است.(3) در حوادث بعدى حیات حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله تنها از یک حادثه دریایى در منابع یاد شده است و آن هفت ماه پس از فتح مکه، در ربیع الاول سال 9 /630م بود که گروهى راهزن سیاه پوست، سوار برکشتى به قصد مردم بندر شعیبه، از بنادر مکه آمدند. حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله سىصد تن از سپاهیان را به فرماندهى عَلقمة بن مُجَزَّز مُدْلجى براى مقابله با ایشان فرستاد، سیاهان مجبور به عقب نشینى شدند.(4)
اگر چه منابع تاریخى، از عزیمت پیامبر صلىاللهعلیهوآله به سفر دریایى یاد نکردهاند، اما در قرآن کریم
--------------------------------------------------------------------------------
1 . سالم، تاریخ عرب قبل ازاسلام، ص 264.
2 . کراچکوفسکى، تاریخ نوشتههاى جغرافیایى در جهان اسلامى، ص 443-444.
3 . آیتى، تاریخ پیامبر اسلام، ص 129.
4 . واقدى، کتاب المغازى، ج 3، ص 983.
(104)
--------------------------------------------------------------------------------
به دریا توجه شده و اصطلاحات دریانوردى، شرایط دریا، کشتىها، قایقها، سفرهاى دریایى، شناخت ستارگان و اجرام آسمانى و ارتباط آنها با سفرهاى دریایى، در بیش از پنجاه آیه قرآن آمده است. در احادیث نیز به منظور ایجاد آمادگى ذهنى مسلمانان براى فتوحات، به لشکرکشىها و غزوات دریایى اشاره شده است. احادیثى که یک غزوه دریایى را به ده نبرد در خشکى برابر دانسته و یک شهید دریا را با دو شهید صحرا برابر مىداند، در حقیقت، مسلمانان را به جهاد در دریا تشویق مىکردند.(1)
عملیات جنگى در خلیج فارس
برخى منابع، علاءبن عبداللّه بنعماد حضرمى،(2) والى بحرین را نخستین سردار عرب مىدانند که دست به حمله دریایى زد.(3) وى در زمان عمر، در جنگ با اهالى زاره(4) که در پیمان خود با مسلمانان، از فرزندان خود ـ که در دارین پنهان کرده بودند ـ چیزى نگفته بودند، با گروهى از مسلمانان از طریق دریا به دارین حمله کرد و بر ایشان پیروز شد. چنانکه کراز نکرى ـ کسى که معبر را به علاء نشان داد ـ در اینباره چنین سرود:
هاب العلاء حیاض البحر مقتحما فخضت قدما الى کفار دارینا
--------------------------------------------------------------------------------
1 . دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل بحریه 1، به نقل از: ابن ماجه، کتاب الجهاد، باب 10.
2 . وى اولین کسى است که در سال هشتم هجرى از سوى رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله براى دعوت اهل بحرین به اسلام، به آنجا فرستاده شد. مدتى در زمان پیامبر و سپس در دوره ابوبکر و سرانجام مدتى در خلافت عمر والى بحرین بود (بلاذرى، فتوح البلدان، ص 113-119؛ یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 19 و طبرى، تاریخ طبرى، ج 5، ص 1890).
3 . مقریزى، الخطط، ج 3، ص 331.
4 . از روستاهاى بحرین (ابن خردادبه، المسالک و الممالک، ص 126).
(105)
--------------------------------------------------------------------------------
«علاء را هیبت بحر آنگه که به آب اندر شد بگرفت و من دلیرانه به عزم کفار دارین به دریا زدم».(1)
حمله به فارس از سمت بحرین
علاءبن حضرمى در زمان ولایتش بر بحرین، هرثمةبن عرفجه بارقى ازدى را براى فتح جزیرهاى در دریا نزدیک فارس فرستاد که موفقیتآمیز بود.(2) همچنین علاء در سال 17ق/638م(3) بدون اجازه خلیفه، گروهى از مردم بحرین را براى حمله به فارس، به سه گروه تحت فرماندهى جارودبن معلى، سواربنهمام و خلیدبنمنذربنساوى تقسیم کرد و فرستاد. مسلمانان در استخرِ فارس به محاصره فارسیان به فرماندهى هربذ در آمدند. در این جنگ (جنگ طاووس)(4) تعداد زیادى از اهل فارس کشته شدند. لشکر مسلمانان در راه بازگشت به سوى بصره رفت، ولى راه را گم کرد و کشتىهاى آن توسط ایرانىها غرق شد. عبداللّه بنسوار و منذربن جارود و گروهى از مسلمانان کشته شدند، ولى خلید مقاومت کرد. وى توانست باقیمانده سپاه را بهوسیله قواى کمکى که به دستور خلیفه از سوى عتبةبنغزوان ـ ظاهرا دوازده هزار نفر ـ به فرماندهى سیرة بنابور براى او فرستاده بود، ناگزیر از مسیرى پر خطر از میان دشمن تا بصره عبور داده و نجات دهد. خلیفه از اقدام علاء خشمگین شد، وى را عزل کرد و به کوفه فرستاد تا تحت امر سعدبنابىوقاص باشد.(5) طبرى علت حمله علاء را از طریق
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بلاذرى، همان، ص 124-125.
2 . همان، ص 539. تاریخ این حملهها مشخص نیست، بلاذرى تنها اشاره مىکند که در دوره امارت علاء بر بحرین صورت گرفته است.
3 . بلاذرى مرگ علاء بن حضرمى را در سال 14 یا اول سال 15ق آورده است (همان، ص 119).
4 . محلى به این نام که جنگ در آنجا رخ داد. به همین علت، نجات یافتگان این جنگ را که به بصره رسیدند اهل طاووس مىگفتند (طبرى، همان، ج 5، ص 1894).
5 . همان، ج 5، ص 1890-1893؛ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 157 و مقریزى، همان، ج 3، ص331.
(106)
--------------------------------------------------------------------------------
دریا به فارس، رقابت او با سعد دانسته که از دوره جنگهاى ردّه و سپس در فتوح ایران ادامه داشت.(1) بهرغم تصور برخى مورخان از ناموفق بودن حمله علاء، خربوطلى، نویسنده مصرى، آن را موفقیتآمیز دانسته، زیرا معتقد است کشتىهاى بزرگ لشکر مسلمانان غرق نشد و قسمت بزرگ سپاه سالم بازگشت و غنایم بسیار نیز با خود آورد،(2) هر چند وى مأخذ خود را ارائه نکرده است.
گفتنى است علاءبن حضرمى از یک سو، خود اهل منطقه حضرموت (جنوب شرقى یمن) بود که با دریا و دریانوردى آشنایى داشتند از سوى دیگر، برخى فرماندهان او نیز از بحرین یا ازد یمن بودند، لذا آنها نیز دریا را مىشناختند.
براساس گزارش بلاذرى، عثمانبنابىالعاصثقفى، فرماندار بحرین،(3) برادرش حکم را از راه دریا به فارس فرستاد و جزیره ابرکاوان(4) را گشود، سپس موفق به فتح تَوَّج(5) شد.(6) در این زمان عثمانبنابىالعاص مشاورانى آشنا با دریا همچون ابوصفر (پدر مهلببنابىصفره، مردى از جزیره خارک فارس که در عمان به عثمان پیوستند و خود را از نژاد ازدى دانست) و جارود داشت.(7) وى در سال 15ق/636م از عمان به کرانههاى هند در محلى به نام تانه (نزدیک یمبئى) حمله کرد و برادر خود حکمبنابىالعاص را به دیبل (در دهانه رود سند)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . طبرى، همان، ج 5، ص 1890-1891.
2 . خربوطلى، الاسلام فى حوض البحر المتوسط، ص 5.
3 . در اینکه ولایت علاءبنحضرمى و عثمان بن ابىالعاص بربحرین به چه ترتیب و در چه سالهایى بوده، گزارش منابع اختلاف دارد. نگارنده این ترتیب را برگزیده است.
4 . جزیره قشم.
5 . از نواحى اردشیر خره (فیروز آباد کنونى) (اصطخرى، همان، ص 100 و ابن خردادبه، همان، ص 35).
6 . بلاذرى، همان،ج ص 539. یعقوبى، این واقعه را در سال 13ق مىداند (تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 14).
7 . ابن رسته، الأعلاق النفیسه، ص 246؛ طبرى، همان، ج 5، ص 2009-2010 و ابن اثیر، همان، ج 2، ص204. تنها ابن رسته به مهاجرت ابى صفره اشاره مىکند.
(107)
--------------------------------------------------------------------------------
فرستاد. پس از بازگشت سپاهیان، نامهاى به عمر نوشت و او را از کار خود با خبر ساخت. عمر که با عملیات دریایى مسلمانان مخالف بود، وى را سرزنش کرد.(1) پس از این حملات، مسلمانان در این دوره براى تصرف نواحى ایران تا کرانههاى هند، از خشکى عبور کردند.(2)
عملیات دریایى در سواحل مدیترانه
در دوره کوتاه حکومت ابوبکر (11-13ق/632-634م) در مرزهاى امپراطورى ایران و روم شرقى درگیرىهایى میان مسلمانان و سربازان ایرانى و رومى روى داد. در اواخر سال 12ق/633م میان مسلمانان و سپاه روم شرقى (بیزانس) در یرموک جنگى روى داد که با پیروزى مسلمانان پایان یافت. پیروزى یرموک نقطه عطفى در فتوحات اسلامى در این منطقه بود، زیرا بهدنبال آن در خلافت عمر، مسلمانان حملات خود را به شام ادامه داده و آن را از امپراتورى بیزانس جدا کردند.
ایجاد استحکامات در سواحل مدیترانه در دوران عمر
یزید بنابىسفیان، فرمانده سپاه عمر در شام، پس از فتح شهرهاى ساحلى فنیقیه(3) در
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بلاذرى، فتوح البلدان، ص 602. یعقوبى و دینورى فرمانده این عملیات دریایى را عتبه بن غزوان دانستهاند (ر.ک: تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 26 و اخبار الطوال، ص 149).
2 . بلاذرى، همان، ص 604-605.
3 . سوریه و لبنان کنونى.
(108)
--------------------------------------------------------------------------------
سال 17ق/638م موفق شد با سپاهیان خود، صیدا، بیروت، جبیل و عرقا را فتح نماید. عبادةبنصامت دیگر فرمانده مسلمان نیز در این سالها شهرهاى ساحلى لاذقیه، جبله و انطرطوس را فتح کرد.(1) اعراب با فتح شام بیش از گذشته با اهالى شام که با دریا، ساخت کشتى و دریانوردى آشنا بودند، ارتباط یافتند.(2)
معاویه پس از مرگ برادرش یزید بنابىسفیان در سال 18ق/638م(3) از سوى عمر به حکومت شام منصوب شد. وى پس از فتح کامل شام، دریافت که بدون انجام عملیات دریایى به جنگ با رومیان قادر نخواهد بود،(4) لذا طى نامهاى از خلیفه براى این کار مجوز خواست. عمر در جواب از عمروبنعاص، والى مصر خواست تا دریا را براى او وصف کند. عمرو به او نوشت:
دریا آفریدهاى عظیم است که آفریدهاى ناتوان بر آن مىنشیند، مانند کرمى که بر چوبى جاى گیرد.(5)
پس از دریافت این پاسخ، عمر معاویه را از رفتن به دریا منع کرد و سوگند خورد که هیچ مسلمانى را به دریا نخواهد فرستاد.(6) براساس گزارش طبرى و ابن اثیر، عمر پیش از این نیز
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 193 و ابن اثیر، همان، ج 2، ص 126.
2 . کحّاله، دراسات الاجتماعیه فى العصور الاسلامیه، ص 7؛ سالم، التاریخ السیاسى و الحضارى للدولة العربیه، ص 463.
3 . بلاذرى، همان، ص 203 و طبرى، همان، ج 5، ص 1868.
4 . جرجى زیدان اشاره مىکند که معاویه به علت جاهطلبى و دوراندیشى، مکرر از عمر درخواست مىکرد تا اجازه جنگ با رومیان را در دریا به او بدهد (تاریخ تمدن اسلام، ج 1، ص 159).
5 . طبرى، همان، ج 5، ص 2104-2105؛ ابنخلدون، مقدمه، ج 1، ص 482 و مقریزى، همان، ج 3، ص 332 .
6 . ابن خلدون، همان، ج 1، ص 482ـ483؛ برقوتى، حضاره العرب فى الاندلس، ص 26 و زیدان، همان، ج1، ص 160.
(109)
--------------------------------------------------------------------------------
مسلمانان را از انجام عملیات دریایى منع کرده بود، چنانکه علاءبنحضرمى و عثمان بنابىالعاص را به همین علت سرزنش کرد.(1) از آن پس هر یک از فرماندهان عرب که برکشتى سوار شدند، عمر آنها را بازخواست کرد. ابن خلدون علت منع عمر از رفتن مسلمان را به دریا بادیهنشینى و عدم مهارت آنان در فنون کشتیرانى و دریانوردى دانسته است.(2)
عمر در برابر گزارش معاویه مبنى بر وضعیت بد استحکامات شهرهاى ساحلى شام، به او دستور داد به مرمت استحکامات و گماردن جنگجویان بیشتر در آنها بپردازد، اما اجازه جنگ در دریا را نداد.(3) معاویه نیز چنین کرد و سواحل را از مرابطون(4) پر کرد و به نگهبانى در برجها و منارهها گماشت. به این ترتیب، سواحل شام بهوسیله سلسله استحکاماتى به هم متصل شد. این جنگجویان به واحدهایى تقسیم مىشدند که هر کدام شامل صد مرد جنگى بود. در بالاى این دژهاى ساحلى، منارههایى برپا شده بود تا مدافعان در صورت نزدیک شدن کشتىهاى دشمن در شب، با روشن نمودن آتش در آنها، دیگران را از حمله دشمن با خبرکنند.(5) عمر تنها یک بار در سال 20 یا 21ق براى سرکوب حبشىها، علقمةبنمُجَزّز مُدْلجى را با حدود بیست کشتى به دریا فرستاد که همگى کشته شدند. پس عمر سوگند خورد که هرگز کسى را به دریا نفرستد.(6)
علاوه بر سواحل شام، پس از فتح مصر در سال 20ق/640م(7) عمر به سواحل مصر، خصوصا ثغور اسکندریه توجه نمود و هر ساله، جنگجویانى از مردم مدینه را براى جهاد به
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بلاذرى، همان، ص 602؛ طبرى، همان، ج 5، ص 1890-1893 و ابن اثیر، همان، ج 2، ص 157.
2 . همان، ج 1، ص 483.
3 . بلاذرى، همان، ص 214.
4 . جنگ جویانى که در پاسگاههاى کوچک مرزى به نگهبانى مىپرداختند.
5 . سالم، التاریخ السیاسى و الحضارى للدولة العربیه، ص 454.
6 . تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 44؛ طبرى، همان، ج 5، 1929 و ابن اثیر، همان، ج2، ص 178.
7 . تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 33؛ بلاذرى، همان، ص 305 و ر.ک: ابن اعثم کوفى، الفتوح، ج 1، ص 358.
(110)
--------------------------------------------------------------------------------
اسکندریه مىفرستاد.(1) این شهر مرکز بازرگانى مدیترانه بود و از آنجا کشتىهاى غلّه و آذوقه به سوى قسطنطنیه فرستاده مىشد.(2) از این پس به دستور عمر آذوقه را از راه دریا به بندر جار(3) براى مردم مدینه فرستادند(4) با فتح مصر و شام، تحول مهمى در سیاست دفاعى مسلمانان پدید آمد؛ ایشان متوجه اهمیت حفظ سواحل شدند و به تمام معنا دریافتند که از فرهنگ دریانوردى بیزانسىها عقب ماندهاند، زیرا اگرچه بسیارى از مردم یمن، عمان و بحرین (که آشنا با صیادى در دریا و تجارت دریایى بودند) در حمله به شام و مصر شرکت داشتند، اما اطلاعات چندانى از هدایت کشتى در یک جنگ دریایى نداشتند.
عملیات دریایى در سواحل مدیترانه در دوره حکومت عثمان
در خلافت عثمان نیز به دلیل حضور بیزانسىها در دریا و تصرف برخى سواحل مصر و شام، به این مناطق توجه شد. با بازپسگیرى آن مناطق توسط معاویه، تا این زمان، بخش بزرگى از سواحل شرقى و جنوبى دریاى مدیترانه به تصرف مسلمانان درآمده بود. علت توجه مسلمانان به مدیترانه در این زمان عبارت بود از :
1 . خطر حضور بیزانسىها در دریا براى سواحل مصر و شام : مسلمانان شاهد قدرتنمایى کشتىهاى رومى بودند، پس خواستند خود نیز صاحب ناوگانى شوند،(5) زیرا تا این زمان در دریا
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص 258 و بلاذرى، همان، ص 214.
2 . قرچانلو، جغرافیاى تاریخى کشورهاى اسلامى، ج 1، ص 102.
3 . شهرى در ساحل دریاى سرخ که نزدیک یثرب و بندرگاه آن بود (یعقوبى، البلدان، ص 93).
4 . تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 42-43.
5 . خربوطلى، الاسلام فى حوض البحر المتوسط، ص 5.
(111)
--------------------------------------------------------------------------------
قدرتى نداشتند؛
2 . اهمیت تجارى سواحل مصر و شام : والیان این دو سرزمین به اهمیت نیروى دریایى براى حفظ این مناطق و دوام تجارت دریایى آنها پى بردند. از کارگاههاى کشتى سازى موجود در منطقه که از زمان رومیان باقى مانده بود، استفاده کردند و کارگران مورد نیاز را نیز از میان دریانوردان بومى آنجا تأمین نمودند.(1)
جنگهاى مهم دریایى در جزایر مدیترانه
عثمان اجازه عملیات جنگى دریایى را به معاویه داد، به شرط آنکه اجبارى در کار نباشد و هرکس از مسلمانان را که خود مایل بود همراه خویش به دریا ببرد.(2) بنابراین، عملیات جنگى در مدیترانه آغاز شد. معاویه، عبداللّهبنقیس را به فرماندهى دریا منصوب و عبداللّه در پنجاه جنگ شرکت کرد.(3) برخى منابع از حمله عبداللّه بن نافع از سوى عبداللّهبنسعد، والى مصر، به اندلس در سال 27ق/647م خبردادهاند.(4) همچنین در این سال عثمان به معاویه اجازه حمله
--------------------------------------------------------------------------------
1 . برقوتى، حضارة العرب فى الاندلس، ص 26.
2 . زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج 1، ص 160 و کحّاله، دراسات الاجتماعیه فى العصور الاسلامیه، ص 7. یکى از نویسندگان معاصر اشاره مىکند که عثمان فرمان فتوحات را از راه دریا به معاویه داد و معاویه از فشار عثمان قبول کرد، لکن شرط کرد که جنگ دریایى در اختیار او باشد که اگر خواست جنگ نکند و اگر خواست سربازانش را سوار کشتى نموده و آن را حمایت کند (عماد زاده، جهان اسلام و اسلام در جهان، ص 129). البته وى مأخذ خود را ارایه نکرده است.
3 . مقریزى، الخطط، ج 3، ص 333.
4 . سلاوى، کتاب الاستقصاء لاخبار دول المغرب الاقصى، ج 1، ص 34-35 و ابن تغرّى بردى، النجوم الزاهره فى ملوک مصر و القاهره، ج 1، ص 84 . در صحت این خبر باید تردید نمود، زیرا بعید است مسلمانان این زمان کشتىهاى مورد نیاز براى این سفر طولانى را در مدیترانه اختیار داشته باشد.
(112)
--------------------------------------------------------------------------------
به جزیره قبرس را با شروطى صادر کرد، از جمله آن که همسرش را با خود برده و پیش از عزیمت به جنگ، نیروى دفاعى مناسب براى سواحل بگذارد و مسلمانان نیز اگر مایل نبودند به اجبار در جنگ شرکت داده نشوند. معاویه همسرش فاخته، دختر قرظةبن عمرو بن نوفل، و عبادةبن صامت نیز همسرش امحرام، دختر ملحان انصارى را همراه برد.(1) مسلمانان با آغاز زمستان سال 28ق/648م از عکا و اسنکدریه به قبرس لشکر کشیدند و جزیره را فتح کردند.(2) مسلمانان این فتح را مدیون تسلط بر دارالصناعههاى رومى در اسکندریه و شام مىدانستند که کشتىهاى جنگى داشتند. با حمله به قبرس کشتىهاى بیزانسى کاملاً شکست خورده و فرار کردند.(3) مردم این جزیره طىپیمانى با پرداخت سالانه 7200دینار جزیه، حفاظت خود را به مسلمانان سپردند.(4) این نخستین پیروزى مسلمانان در دریا دریا بود، پس از آن جرأت یافتند و در تابستان، زمستان و بهار دست به عملیات دریایى زده(5) و مرز دریایى خود را از سمت شام به شهر انطاکیه رساندند. معاویه سال بعد به جزیره ارواد(6) حمله برد و قلعههاى محکم رومیان را فتح کرد.(7) در سال 32ق/652م مردم قبرس با واگذارى تعداد کشتى، به رومیان کمک کردند، مسلمانان نیز در مقابل در سال 33ق/653م با پانصد کشتى قبرس را
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بلاذرى، فتوح البلدان، ص 221؛ تاریخ طبرى، ج 5، ص 2103 و خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 116.
2 . دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل بحریه1. البته معاویه اجازه حمله به قبرس را در زمان عمر نیز خواسته و موقعیت این جزیره را بازگو کرده بود، اما خلیفه دوم اجازه نداده بود (طبرى، همان، ج 5، ص 2106 و سلاوى، همان، ج 1، ص 35).
3 . طالبى، دولة الاغلبیه التاریخ السیاسیه، ص 535.
4 . زیدان، همان، ج 1، ص 160. اهل قبرس تعهد کردند که علیه روم به مسلمانان کمک کنند و این شرط نشان از اطلاع معاویه به قدرت دریایى روم بود (خربوطلى، همان، ص 8). ابوالفداء اشاره مىکند که در این حمله، عبداللّه بن سعد نیز از مصر معاویه را همراهى کرد. وى مقدار جزیه را هفت هزار دینار ذکر کرده است (المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 167).
5 . زیدان، همان، ج 1، ص 160. هر چند قبرس دوباره به دست رومیان افتاد و در سال 32 ق مسلمانان با حمله دیگرى آن را پس گرفتند (سالم، التاریخ السیاسى و الحضارى للدوله العربیه، ص 460).
6 . Arvad.
7 . خربوطلى، همان، ص 8 . این جزیره و نواحى دیگرى مانند آن به دلیل اینکه نیازهاى خود را آزادانه از راه دریا از قسطنطنیه تأمین مىکردند، تا مدتها به تصرف کامل مسلمانان در نیامدند (خورانى، دریانوردى مسلمانان در دریاى هند، ص 74).
(113)
--------------------------------------------------------------------------------
دوباره فتح کردند.(1) در سال 32ق/652م ناوگانى مرکب از دویست کشتى از شام به جزیره صقلیه رفت و در همان سال به جزیره رودس نیز حمله شد و سرانجام دوازده هزار تن از مسلمانان در پادگانى در لیپتوس(2) مستقر شدند.(3) نویسنده معاصر عرب، عبدالعزیز سالم، ضمن رد حمله مسلمانان در سال 32ق/652م به صقلیه، معتقد است که این عملیات نمىتواند در این سال اتفاق افتاده باشد، زیرا :
1ـ براى حمله به صقلیه که جزیرهاى در وسط دریاى مدیترانه بود، نیاز به تسلط کامل مسلمانان بر سواحل مغرب بود تا از این سواحل به سوى صقلیه حمله کنند، در حالى که مىدانیم مسلمانان پس از حمله اول خود به افریقیه در سال 29ق/649م به فرماندهى عبداللّه بن سعد، افریقیه را ترک کردند و حمله دوم در زمان امارت مجدد عمروبنعاص در مصر صورت گرفت؛
2ـ جنگ با صقلیه احتیاج به شناختى کامل از دریاى مدیترانه و مهارت دریانوردى داشت، در حالى که اعراب این زمان تازه دریا را شناخته بودند و قبرس را نیز تنها به جهت نزدیکى آن به سواحل شام تصرف کرده بودند،(4) همچنانکه جزیره ارواد(5) را نیز با وجود نزدیکى آن سواحل شام، تا سال 54ق/673م نتوانستند فتح کنند، همینطور تا سال 52ق/672م نیز موفق به تصرف جزیره رودس نشدند. این نویسنده، معتقد است که حمله اول به صقلیه در سال 46ق/666م به فرماندهى معاویة بن خدیج صورت گرفته است.(6) این استدلال به نظر، درست مىرسد.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . بلاذرى، همان، ص 222 و ابن اثیر، همان، ج 2، ص 266.
2 . Lepithos .
3 . ابن خطیب، تاریخ المغرب العربى فى العصر الوسیط القسم لثالث من کتاب اعمال الاعلام، ص 108. بلاذرى حمله به صقیله را سال 32ق/652م، و ابن اثیر این حمله را ذیل حوادث سال 33ق/653م آورده است (ر.ک: فتوح البلدان، ص 338 و الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 226).
4 . سالم، بحوث اسلامیه فى التاریخ و الحضاره و الآثار، ج 1، ص 566-567.
5 . بلاذرى، همان، ص 339.
6 . سالم، عبدالعزیز، بحوث اسلامیه، ج 1، ص 567 به نقل از: نویرى، نهایة الإرب فى فنون الادب، ج 22، ص226 و ابن ابى دینار قیروانى، المونس فى تاریخ افریقیه و تونس، ص 23.
(114)
--------------------------------------------------------------------------------
مسلمانان پس از پیروزى در قبرس به تهیه مقدمات فتح قسطنطنیه پرداختند. الوار و آهن را از لبنان به اسکندریه آورده و کشتى سازى کهن آنجا را دوباره رونق بخشیدند. از این پس سواحل قسطنطنیه پیوسته در معرض حملات دریایى مسلمانان بود. ناوگان اسلامى ابتدا بهوسیله مردم افریقیه، مسیحیان مسلمان شده و افرادى از سایر اقوام اداره مىشد، اما بعدا مسلمانان خود به طمع غنایم جنگى و گاه تنها به قصد جهاد در راه خدا و طلب اجر و پاداش، دست به دریانوردى و جنگ دریایى زدند.(1)
نبرد ذات الصوارى
در سال 30ق/650م(2) و به قولى 34ق/654م(3) عبداللّهبن سعد از مصر، و معاویه از شام، حدود صدکشتى(4) و به روایتى دویست کشتى(5) را در نزدیکى سواحل لیسیه(6) به جنگ ناوگان رومى که مرکب از هزار کشتى(7) به فرماندهى قسطنطین سوم پسر هرقل بود، فرستادند.(8)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ارسلان، تاریخ فتوحات اسلامى در اروپا، ص 122.
2 . ابن تغرّى بردى این واقعه را در سال 43ق آوردهاست که بعید است صحیح باشد (النجوم الزاهره، ج 1، ص 80).
3 . ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص 321 و مقریزى، الخطط، ج 3، ص 333.
4 . کندى، ولاة مصر، ص 36.
5 . طبرى، همان، ج 5، ص 2139؛ ابن عبدالحکم، همان، ص 321؛ ابن تعرى بردى، النجوم الزاهره، ج 1، ص 80 و مقریزى، همان، ج 3، ص 333.
6 . Lycia.
7 . دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل بحرالروم. طبرى کشتىهاى مسلمانان را پانصد فروند مىداند (تاریخ طبرى، ج 5، ص 2141). خربوطلى تعداد کشتىهاى رومیان را در این جنگ ششصد فروند مىنویسد (الاسلام فى حوض البحر المتوسط، ص 11).
8 . کندى، همان، ص 36.
(115)
--------------------------------------------------------------------------------
ناوگان مسلمانان مىبایست تماما در اسکندریه ساخته شده باشد، زیرا در این زمان در کرانه شام کارخانه کشتى سازى نبود، علاوه براین، یونانیان ساکن نیز همه کشتىهاى جنگى را پس از تسلیم این شهر با خود برده بودند، لذا همه ناوگان مسلمانان بهوسیله قبطىها در اسکندریه ساخته شد. حورانى معتقد است این ناوگان بایستى از نوع کشتىهاى «درومون» بیزانسى بوده باشد؛ کشتىهایى تندرو و سبک با یک یا دو ردیف پارو و بادبانهاى چهارگوش. از کارکنان ناوگان شام اطلاعى نداریم، اما در گروه مصرى، ملوانان، پاروزنان، ناوبران و ... قبطى بودند. جنگجویان مسلمان و فرماندهان ناوگان، عرب بودند. فرماندهى دسته مصرى با عبداللّه بن سعد، فرماندار مصر، و دسته شامى با ابوالاعور بود. ناوگان بیزانسى دریاسالاران یونانى داشت.(1) عربها پیشنهاد جنگ در خشکى را دادند، اما بیزانسىها جنگ در دریا را ترجیح دادند.(2) روش جنگى که طرفین به کار بردند، شبیه به نبرد در خشکى بود. طبرى از نزدیک شدن کشتىهاى دو طرف به یکدیگر خبر مىدهد که سپاهیان با تیر و کمان و شمشیر (ظاهرا براساس شیوهاى معمول) با هم درگیر شدند(3) و ناوگان بیزانسى شکست خورد. این عملیات دریایى به دلیل کثرت کشتىهاى درگیر در آن، به «ذات الصوارى» (صوارى یعنى دکلهاى کشتى) معروف شد.(4) نبرد ذات الصوارى از چند جهت اهمیت داشت :
1ـ جنگ در سواحل آسیاى صغیر اتفاق افتاد که پر از درختان سرو بود؛ درختى که براى ساختن دکل کشتىها از آن استفاده مىشد. رومیان براى حفظ این منطقه که به دلیل داشتن چوب فراوان، مهم بود، به جنگ پرداختند و این نشانه اهمیت چوب موجود در این ناحیه در ساخت کشتى بود؛
2ـ پیروزى در این نبرد اولین تفوّق بزرگ در جنگهاى دریایى براى مسلمانان بود. آنها توانستند به این ترتیب، سیادت خود را در شرق دریاى مدیترانه تثبیت نموده و اسطوره برترى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . حورانى، دریانوردى عرب در دریاى هند، ص 76-77.
2 . طبرى، همان، ج 5، ص 2142.
3 . همان.
4 . کندى، همان، ص 36 و ابن تغرى بردى، همان، ج 1، ص 80 .
(116)
--------------------------------------------------------------------------------
نیروى دریایى بیزانس را بشکنند.(1) معاویه از این پس حملات منظمى در منطقه انجام داد و آخرین فرصت بیزانس را براى بازپسگیرى مواضعشان در مصر و شام از بین برد، هر چند این شکست موجب عقبنشینى روم از اهدافش و بىتوجهى به اهمیت اقتصادى شرق مدیترانه نشد. این مسئله از دید مسلمانان نیز پنهان نماند، بنابراین، درگیرىها همچنان ادامه یافت؛
3ـ رومیان پس از جنگ ذات الصورى سیاست حفظ سرزمینهاى خود را در پیش گرفتند و تا مدتى به فکر بازپسگیرى مصر و شام از راه خشکى و دریا نیفتادند. رومیان به تقویت وسایل جنگى خود در مقابل هجوم مسلمانان که حمله براى فتح قسطنطینه را آغاز کرده بودند، پرداختند. موج حملات مسلمانان در جنوب آسیاى صغیر متوقف شد.(2) پس از مدتى رومیان براى دفاع از سرزمینشان در برابر حملات مسلمانان تلاش نمودند، چنانکه طبرى از حمله قسطنطین دوم در سال 35ق/655م با هزار کشتى خبر مىدهد. او آورده است که این ناوگان بزرگ دچار طوفان شد و به صقلیه بازگشت.(3)
ناوگان دریایى در دوره حکومت معاویه
با توجه به اهمیت حضور بیزانس در آنسوى سواحل شام و گسترش عملیات دریایى در دوره عثمان، مسلمانان در این زمان موفق به تأسیس ناوگان دریایى شدند. در خلافت امام على علیهالسلام (35-40ق/655-660م) به دلیل مشکلات داخلى، توجهى به نبردهاى دریایى نشد. بنابراین، رومیان نیز از فرصت استفاده کرده و با هجوم به سواحل شام خسارت زیادى وارد
--------------------------------------------------------------------------------
1 . سالم، التاریخ السیاسى و الحضارى للدولة العربیه، ص 460-461.
2 . خربوطلى، همان، ص 12.
3 . طبرى، همان، ج 6، ص 2345.
(117)
--------------------------------------------------------------------------------
کردند. معاویه که تا این زمان تنها شام را در دست داشت، در خلال درگیرى با امام على علیهالسلام متوجه مصر شد و عمروبنعاص را براى تصرف مصر مأموریت داد. عمروبنعاص پیش از اجتماع حکمین در دومةالجندل، به مصر رفت و از آن منطقه به دلیل موقعیت خاص دریاىاش و ثروت فراوانش حراست کرد. از این پس، تاریخ مصر و شام تا مدتى در یک مسیر قرار گرفت. معاویه دارالصناعه را به عکا منتقل کرد، همزمان فرمانده نیروى دریایى او، عبداللّهبنقیس با انجام پنج جنگ تابستانى و زمستانى(1) علیه بیزانس، ضربات قابل توجهى به دشمن وارد کرد. از سوى دیگر، سفیانبنعوفعامرى را نیز به سوى طوانه در سرزمین روم فرستاد و آنجا را باز پس گرفت. معاویه براى مقابله با بیزانس، همزمان به ایجاد نظم در سواحل و مناطق مرزى در برابر هجوم رومىها و مرده(2) (همپیمانان آنان) و برنامهریزى براى تصرف قسطنطنیه پرداخت.(3)
وى به منظور دستیابى به این اهداف، دژهاى مستحکمى در مرزها ساخت و از گذرگاههاى کوهستانى نیز حفاظت کرد. علاوه بر آن، براى سنگربندى شهرهاى مرزى، مانند انطاکیه مردم را تشویق کرد که در آن ساکن شوند و زمینهاى زراعتى را بهعنوان اقطاع به آنها داد. گروهى از ایرانیان و اهالى بعلبک، حمص، بصره و کوفه را نیز در سال 42ق/662م به آن شهر منتقل کرد.(4) پس از آن بهتدریج به آبادى شهرهاى میان اسکندریه و طرسوس توجه کرد. همچنین به اسکان مسلمانان در شهرهایى که رومىها پس از فتوح اسلامى آنجا را ترک کرده بودند، پرداخت. گروهى از ایرانیان و اهالى بعلبک و حمص را به صور منتقل کرد، نیز گروهى از زُطهاى بصره و زنگیان را به سواحل کوچ داد و برخى از ایشان را در انطاکیه
--------------------------------------------------------------------------------
1 . معاویه براى حفظ ثغور در نزدیک دریاى مدیترانه، جنگهایى را با دولت بیزانس انجام داد که به غزوات تابستانى و زمستانى(شواتى و صوائف) مشهور شد (تاریخ یعقوبى،ج 2، ص 175).
2 . مرده یا جراجمه، گروههاى مسیحى ساکن مناطق کوهستانى واقع درمرزهاى شام که رومیان بهوسیله آنها دیوارى دفاعى براى حمایت از آسیاى صغیر در مقابل حملات مسلمان ایجاد کردند (طقوش، دولت امویان، ص 39).
3 . همان، ص 37-39.
4 . بلاذرى، همان، ص 214.
(118)
--------------------------------------------------------------------------------
ساکن نمود. معاویه فعالیت گستردهاى در ترمیم شهرهاى ساحلى و سنگربندى آن در مقابل حمله دریایى رومیان انجام داد، چنانکه شهرهاى عکا و صور را ترمیم و جبله را سنگربندى کرد و انطرطوس را به شهرى آباد تبدیل و مرزبانان فراوانى را در این شهرها مستقرکرد.(1)
از آنجا که بیشترین جنگها با ارومیان در این دوره، در دریا صورت مىگرفت، معاویه به دفاع از سواحل و تصرف جزایر روبهروى ساحل شام، مانند ارواد، قبرس و رودس پرداخت و از سرزمینهاى فتح شده دفاع کرد. وى براى غلبه بر رومیان در دریا که هنوز تجارت منطقه در دست ایشان بود، ناوگان دریایى خود را تقویت کرد و اداره این ناوگان را به دست گروهى از ناخدایان عرب، از قبیله بنىازد غسّانى سپرد.(2)
از جمله جنگىهاى دریایى دوره حکومت معاویه حمله بُسربنارطاة، در سال 43ق/663م از طریق دریا به ربضهاى قسطنطنیه بود.(3) ابن تعزّى بردى نیز از جنگ دریایى بُسر در سال 44ق/664م گزارش مىدهد. در این سال عقبة بن عامر، والى مصر به همراه مسلمةبنمخلد از دریا به سوى جزیره رودس حمله کرد،(4) سپس ناوگان مسلمانان مجددا بر جزیره قبرس مسلط شد. برخى منابع از حضور موسىبننصیر در جنگ با قبرس خبر مىدهند، اما تاریخ دقیق آن را نمىنویسند.(5)
حملات زمستانى و تابستانى دیگرى نیز در سالهاى 46-47ق/666-667م به جزایر مدیترانه صورت گرفت که معاویة بنحدیج، والى مصر و افریقیه، یکى از فرماندهان این
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 237.
2 . طقّوش، همان، ص 41، به نقل از: ارشیبالد لوئیس، القوى البحریه والتجاریه فى حوض البحر المتوسط، ص89-90.
3 . خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص 155.
4 . ابن تغرّى بردى، النجوم الزاهره، ج 1، ص 125-126.
5 . همان، ص 235 و ذهبى، تاریخ اسلام، ص 485.
(119)
--------------------------------------------------------------------------------
عملیات بود.(1) معاویة بنحدیج براى محافظت از سواحل مسلمانان، در سال 47ق/667م رویفعبنثابت انصارى، عامل خود در طرابلس را به سوى جزیره جربه فرستاد و آنجا را به جنگ فتح کرد.(2) در سالهاى 48-49ق/668-669م فرماندهان دیگرى همچون مالکبنهبیره سکونى، یزیدبنشجره رهاوى و عقبةبننافع دست به حملات دریایى زدند.(3)
دارالصناعه عکا
معاویه هر هدفى که داشت (گسترش قلمرو اسلام یا افزایش قدرت دنیایى خود و بنىامیه) در واقع، نخستین کسى بود که ناوگان جنگى براى مسلمانان تشکیل داد و نیز نخستین کسى بود که جنگجویان را براى نبرد به آبهاى مدیترانه اعزام کرد. وى براى جلوگیرى از حملات بیزانسىها، در سال 49ق/669م دستور جمعآورى صنعتگران و نجاران را داد و ایشان را که پیش از این تنها در مصر کشتى مىساختند، به دارالصناعه عکا در شام منتقل کرد(4) و آنجا را رونق بخشید.
بدین صورت، مسلمانان پس از حدود 35 سال (از اولین جنگهاى دریایى علاءبنحضرمى در خلیج فارس) در پایان نیمه سده اول هجرى موفق شدند علاوه بر تصرف تعدادى از جزایر مدیترانه، صاحب کشتى، کارخانه کشتى سازى و کم و بیش تجهیزات دریایى شوند و بتوانند نقشه حمله دریایى به قسطنطنیه (مرکز امپراتورى بیزانس) را بکشند.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن تغرّى بردى، همان، ج 1، ص 133 و خلیفة بن خیاط، همان، ص 157.
2 . ثعالبى، تاریخ شمال افریقیا، ص 42.
3 . ابن عذارى، البیان المغرب، ج 1، ص 19 و ابن تغرى بردى، همان، ج 1، ص 137.
4 . بلاذرى، فتوح البلدان، ص 170.
(120)
--------------------------------------------------------------------------------
فهرست منابع
79. قرآن کریم .
80. آیتى، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، به کوشش ابوالقاسم گرجى، انتشارات دانشگاه تهران، 1366 .
81. ابن اثیر، عزالدین ابى الحسین، الکامل فى التاریخ، تحقیق على شیرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1989م .
(121)
--------------------------------------------------------------------------------
82. ابناعثمکوفى، ابىمحمداحمد، کتاب الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دار الأضواء، 1991م .
83. ابن تغرّىبردى اتابکى، جمال الدین ابى المحاسن یوسف، النجوم الزاهره فى ملوک مصر و القاهره، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومى، [بىتا] .
84. ابن خرداد به، المسالک والممالک، ترجمه حسین قرچانلو، تهران، ناشر مترجم، 1370 .
85. ابن خطیب، لسان الدین، تاریخ المغرب العربى فى العصر الوسیط القسم الثالث من کتاب اعمال الاعلام، تحقیق احمد مختار عبادى، محمد ابراهیم کتانى، دارالکتاب، الدار البیضاء، 1964م .
86. ابنخلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371 .
87. ابنرسته، الأعلاق النفیسه، ترجمه حسین قره چانلو، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1365 .
88. ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق على محمد عبر، مکتبة الثقافة الدینیه، 1995م .
89. ابن عذارى مراکشى، البیان المغرب فى اخبار الاندلس و المغرب، تحقیق کولان و بروفنسال، بیروت، دارالثقافه، 1998م .
90. ابوالفداء، عماد الدین اسماعیل، کتاب المختصر فى اخبار البشر، مطبعة الحسینیه المصریه،
(122)
--------------------------------------------------------------------------------
[بىتا] .
91. اجتهادى، ابوالقاسم، بررسى وضع مالى و مالیه مسلمین از آغاز تا پایان دوران اموى، تهران، انتشارات سروش، 1363 .
92. ارسلان، شکیب، تاریخ فتوحات اسلامى در اروپا، ترجمه على دوانى، ناشر مترجم، [بىتا] .
93. اصطخرى، ابواسحاق ابراهیم، مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1368 .
94. برقوتى، سیدعبدالرحمن، حضارة العرب فى الاندلس، مصر، مطبعة المکتبة التجاریه، 1923م .
95. بلاذرى، احمدبن یحیى بن جابر، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره، 1367 .
96. ثعالبى، عبدالعزیز، تاریخ شمال افریقیا من الفتح الاسلامى إلى نهایة الدولة الأغلبیه، تحقیق احمد بن میلاد، محمد ادریس، بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1990م .
97. حموى، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1399ق .
98. حورانى، جرج ف، دریانوردى عرب در دریاى هند در روزگار باستان و در نخستین سدههاى
(123)
--------------------------------------------------------------------------------
میانه، ترجمه محمد مقدم، تهران، ناشر کتابخانه ابن سینا، 1338 .
99. خربوطلى، على حسنى، الاسلام فى حوض البحر المتوسط، بیروت، داراالعلم للملایین، 1970م .
100. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بنخیاط، تحقیق سهیل زکّار، بیروت، دارالفکر، 1993م .
101. دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلى حداد عادل، تهران، انتشارات بنیاد دایرة المعارف اسلامى، 1376 .
102. دینورى، ابوحنیفه احمد بن داود، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدى دامغانى، تهران، نشرنى، 1368 .
103. ذهبى، شمس الدین محمد بناحمد بن عثمان، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دارالکتب العربى، 1990م .
104. زیدان، جرجى، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1369 .
105. سالم، عبدالعزیز، التاریخ السیاسى و الحضارى للدولة العربیه، بیروت، دارالنهضةالعربى، [بىتا] .
(124)
--------------------------------------------------------------------------------
106. ــــــــــــــــــــــ ، بحوث اسلامیه فى التاریخ و الحضارة و الآثار، بیروت، دارالغرب، الاسلامى، 1991م .
107. ــــــــــــــــــــــــ ، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدرىنیا، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1380 .
108. سلاوى، شیخ ابوالعباس احمد بنخالد، کتاب الاستقصاء لاخبار دول المغرب الاقصى، تحقیق جعفر ناصرى و محمدناصرى، دارالکتاب ـ الدارالبیضاء، 1954م .
109. شریف، میانمحمد، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجم نصراللّهپورجوادى، تهران، مرکز نشر دانشگاه، 1365 .
110. طالبى، محمد، الدولة الاغلبیه التاریخ السیاسى، مراجعه و تدقیق حمادى ساحلى، تعریب المنجى صیادى، بیروت، دارالغرب الإسلامى، 1995م .
111. طبرى، محمد بن جریر، تاریخ طبرى، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، 1362 .
112. طقّوش، محمد سهیل، دولت امویان، ترجمه حجتاللّه جودکى، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1380 .
113. عمادزاده، جهان اسلام، اسلام در جهان، تهران، انتشارات کتابفروشى مرتضوى، [بىتا] .
(125)
--------------------------------------------------------------------------------
114. قرچانلو، حسین، جغرافیاى تاریخى کشورهاى اسلامى، تهران، انتشارات سمت، 1380 .
115. قیروانى، ابن ابى دینار، المونس فى تاریخ افریقیه و تونس، تونس، 1286ق .
116. کحّاله، عمر رضا، دراسات اجتماعیه فى العصور الاسلامیه، دمشق، مطبعة التعاونیه، 1973م .
117. کراچکوفسکى، ایگنایولیانوویچ، تاریخ نوشتههاى جغرافیایى در جهان اسلامى، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1379 .
118. کندى، محمد بن یوسف، ولاة مصر، تحقیق حسین نصار، بیروت، دارصار، 1959م .
119. مقریزى، تقى الدین احمد بن على، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، تحقیق خلیل منصور، بیروت، منشورات محمد بیضوى، دارالکتب العلمیه، 1998م .
120. واقدى، محمد بن عمر، کتاب المغازى، تحقیق مارسدن جونز، بیروت، منشورات مؤسسة الأعلمى للمطبوعات، 1989م .
121. یعقوبى، ابن واضح، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1362 .
122. ــــــــــــــــــــ ، البلدان، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356
(126)