آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳

چکیده

در مجموعه مطالعات زبان فارسی، توجه به فرهنگ های لغت اهمیتی به سزا دارد؛ زیرا مراجعه به فرهنگ ها و آشنایی با شیوه ارائه اطلاعاتی که این فرهنگ ها به خواننده می دهند، بویژه برای کسانی که فارسی، زبان دوم آن هاست، کار بهره گیری از زبان را آسان می کند. در ارزیابی فرهنگ های لغت، به عوامل بسیاری اشاره می شود که کارآمدی هر یک از آنها نقش بسیار مهمی در ارتقای فرهنگ و فرهنگ نویسی دارد. یکی از این عوامل که از گذشته تا به امروز جزء مشکلات فرهنگ نویسی به شمار می آید، «شیوه تلفّظِ واژگان» است. در این مقاله به بررسی این معیار در برخی از مهم ترین فرهنگ های زبان فارسی پرداخته ایم. با بررسی تطبیقی و تاریخی این عامل بنیادین، دریافتیم که فرهنگ نویسان به دلیل پی بردن به عیوب و روش های تلفّظ واژگانیِ «اعراب گذاری» و «هم وزنی» تلاش می کردند تا ضمن یافتن راه حلی برای رفع نواقص روش های مرسوم در شیوه تلفظ واژگانی، روشی را ابداع کنند که بتواند هرچه بهتر و دقیق تر، تلفّظ واژه ها را آشکار سازد. بنابر همین مهم، آنها یا هم زمان از دو روش اعراب گذاری و هم وزنی استفاده کرده اند، یا در مواردی اندک دست به نوآوری زده اند. با این وجود، چندان نتوانسته اند همه عیوب شیوه تلفّظِ واژگان را رفع کنند. نویسندگان این مقاله، با نگاهی به این نهضت بزرگ فرهنگ نویسی، توانستند با استفاده از روش های موجود در تلفّظ واژگانیِ فرهنگ های زبان فارسی کهن، شیوه تلفّظی جدیدی را استخراج کنند که علاوه بر جامع بودن، بتواند جایگزینی مناسب بر شیوه «فونِتیک» باشد و فرهنگ نویسان زبان فارسی را از روش های بیگانه بی نیاز گرداند.

تبلیغات