از نظر رویکرد ارتباطی، یادگیری زبان دوم به معنی توسعه توانش ارتباطی در بافت های واقعی زبان مقصد است. تدریس عناصر صرفی و نحوی زبان به تنهایی تامین کننده نیازهای زبان آموزان نیست، بلکه باید آنچه را کاربران زبان واقعاً در حوزه توانش های «دستور زبان»، «گفتمان»، «جامعه» و «راهکاری»، با زبان انجام می دهند، درک کنند، فرابگیرند و تعامل کنند. رسیدن به چنین توسعه زبانی، نیازمند چندین زیرساخت پایه است. هدف این مقاله برشمردن این زیرساخت های پایه در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و بیان ارتباطشان با یکدیگر از نظر رویکرد ارتباطی است. زیرساخت هایی که در این مقاله به آنها پرداخته می شود، عبارتند از: تعریف اهداف آموزشی، تهیه پیکره های زبانشناسی، شناخت و تحلیل خطاهای زبان آموزان غیرفارسی زبان، تهیه منابع آموزشی و کمک آموزشی مخصوص زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، ارتقای روش های تدریس و ارزشیابی های استاندارد. نتیجه این که برای توسعه پایدار آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان باید این زیرساخت ها تهیه و محصولات هر زیرساخت در دیگر بخش ها به صورت یکپارچه و منسجم استفاده بشود.