آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴

چکیده

از مهم ترین ویژگی های تاریخ شفاهی دموکراتیک بودن آن است، بنابراین می تواند دربرگیرنده مسائل طبقات مختلف اجتماعی باشد. نیز از آن جا که تاریخ شفاهی دچار تنگناهای سایر گرایشات تاریخ در حیطه پوششیِ موضوع نیست، می تواند از تاریخ نگاری مرکزیت زدایی کرده و آن را به سمت مردم معمولی توسعه دهد. تا پیش از دهه دوم قرن بیستم میلادی و ظهور فعال مکتب آنال، تاریخ نگاری توجه چندانی به مردم معمولی و گروه های فرودست جامعه نداشته است. از آن پس به ویژه طی هفت دهه گذشته تاریخ شفاهی به همراه دیگر سبک های روزآمد، تلاش بسیاری صورت داده است تا تاریخ نگاری را از نخبه گرایی و مرکزیت گرایی به سویه های متکثر اجتماعی راهبری کند. هدف این پژوهش روشن نمودن جای و جایگاه تاریخ شفاهی در تاریخ اجتماعی است، از این رو با دو پرسش اساسی مواجه بوده است که: ۱. چرا باید طبقات فرودست و گروه های نادیده و یا کمتر دیده شده جامعه را به کانون توجه تاریخ بازگرداند؟ ۲. تاریخ شفاهی چگونه می تواند فرایند آزادسازی (democratisation of history) و مرکزیت زدایی (decentralization of history) تاریخ را عملی کند؟ برای این منظور به سراغ تعدادی از این طبقات مغفول در تاریخ رفته و وضع و موقعیت آن ها و نحوه تعامل تاریخ شفاهی با آنان را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.

متن

تبلیغات