مکه آوردگاه رقابت امراى ایرانى و مصرى (از قرن سوم تا ششم هجرى)
آرشیو
چکیده
نهاد حج همواره نقش سیاسى ـ اجتماعى و اقتصادى مهمى در تاریخ اسلام داشته است به همین دلیل، حکام مسلمان سعى مىکردند با اعمال نفوذ در انجام مراسم حج و ذکر نامشان در خطبه، براى خود اعتبار، مقبولیت و مشروعیت کسب کنند. این امر باعث ایجاد رقابت میان امراى ایرانى و مصرى از قرن سوم تا ششمهجرى شد. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، خواست بنیادى این پژوهش، بررسى رقابت میان طاهریان و صفاریان با طولونیان، آلبویه با اخشیدیان و فاطمیان و در نهایت، رقابت سلجوقیان با فاطمیان مىباشد.متن
درآمد
نهاد حج همواره در تاریخ اسلام اهمیت سیاسى، اجتماعى و اقتصادى زیادى داشته است. حکام مسلمان از نظر سیاسى سعى مىکردند با شرکت فعّال در انجام مناسک حج، ذکر نامشان در خطبه نماز جمعه در مکه و اقدامات خیرخواهانه در آنجا در میان مسلمانان اعتبار، مقبولیت و مشروعیت کسب کنند. این مسئله براى امرایى که از قرن سوم در گوشه و کنار خلافت عباسى ظهور کردند اهمیت بیشترى داشت، زیرا آنها موقعیت متزلزلى در مقابل
(106)
--------------------------------------------------------------------------------
دستگاه خلافت داشتند و برایشان ضرورى بود تا بدین وسیله در میان مسلمانان اعتبار و مشروعیت کسب کنند.
ایران و مصر به لحاظ موقعیت جغرافیایى و تاریخى، کانون نخستین ظهور این گونه حکومتها بود.
طاهریان به عنوان اولین امراى نیمه مستقل در خراسان، ظهور کردند و به دنبال آنها مصر شاهد شکلگیرى حکومت طولونیان بود. ابن روند تا پایان خلافت عباسى ادامه داشت و پى در پى در این دو منطقه، سلسلههاى مستقل و نیمه مستقلى به قدرت مىرسیدند. این حکّام به رغم بُعد جغرافیایى قلمروشان از مکه براى کسب مشروعیت و مقبولیت بیشتر در میان مسلمانان در آنجا به رقابت با همدیگر مىپرداختند. در این رقابت که از اواخر دوره طاهریان با ظهور طولونیان آغاز شد، امراى مصرى به لحاظ نزدیکى به مکه (با تسلط بر شام) و به دلیل اینکه خوارو بار مورد نیاز حجاز از مصر تأمین مىشد موقعیت بهترى داشتند.(1) و در بیشتر موارد موفقتر از امراى ایرانى بودند.
طاهریان و طولونیان
اگر چه طاهر بن حسین (205-207ق) بنیانگذار سلسله طاهریان در اواخر عمر از اطاعت خلیفه سرپیچى کرد، ولى در مجموع طاهریان با خلیفه روابطى حسنه داشتند، لذا علاوه بر حکومت خراسان، سیستان، کرمان و طبرستان، ریاست سواد عراق، فرماندهى نظامى بغداد
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن تغرّى بردى اتابکى، النجوم الزاهره فى ملوک مصر و القاهره، ج 4، ص 110.
(107)
--------------------------------------------------------------------------------
(ریاست شرطه) از زمان طاهر بن حسین و اداره امور حرمین (عمل الحرمین) از زمان محمد بن عبداللّه بن طاهر (248-259ق) به آنها واگذار شد و محمد بن طاهر که از سال 237ق به نیابت از امیر طاهرى مناصب واگذار شده در عراق را عهدهدار بود. منصب اخیر را نیز به عهده گرفت.(1)
اگر چه اداره امور حرمین براى طاهریان اعتبار زیادى به همراه داشت، ولى آنها زمانى صاحب این امتیاز شدند که حکومتشان روبه زوال و انقراض مىرفت، لذا هیچ گاه نتوانستند بهطور جدى از این امتیاز استفاده کنند. در نیتجه، منابع از خطبه خواندن به نام آنها در مکه یاد نکرده، امیر الحاجى که بر مناسک حج نظارت داشت منصوب آنها نبود و در واقع آنها تنها در مقام گماشتگان خلیفه و به طور تشریفاتى عهدهدار این منصب بودند، در حالىکه ناظر اصلى، خود خلیفه بود. گذشته از آن، در سال 253ق با مرگ محمد بن عبداللّه که خلیفه براى او احترام زیادى قائل بود دیگر این منصب ولو به طور صورى هم به جانشینان، وى عبیداللّه بن طاهر و سلیمان بن عبداللّه واگذار نشد.(2)
برخلاف طاهریان، احمد بن طولون (254-270ق) بنیانگذار سلسله طولونیان در مصر با انگیزه و قدرت بیشترى براى کسب نفوذ در مکه وارد عمل شد، زیرا وى برخلاف طاهریان چندان مورد تأیید دستگاه خلافت نبود.(3) و امارت او از نوع استیلا بود، لذا براى کسب مشروعیت و مقبولیت در میان مسلمانان، لازم مىدید در مکه صاحب نفوذ و اعتبار باشد تا به دوام حکومت وى کمک کند.
ابن طولون فرمانرواى مصر براى تحقق اهداف خود، از یک طرف سعى داشت با ارسال
--------------------------------------------------------------------------------
1 . محمد بن جریر طبرى، تاریخ الرسل و الملوک، ج 14، ص 6039 و 6120.
2 . همان، ج 14، ص 6267 و 6347.
3 . همان، ج 15، ص 6577.
(108)
--------------------------------------------------------------------------------
صدقات و هدایا براى گردانندگان امور مکه براى خود کسب اعتبار کند،(1) و از سوى دیگر با کسب رضایت خلیفه مىخواست در مکه، بهخصوص در موسم حج در حضور حجاج به نام وى خطبه خوانده شود. اولین اقدام وى در این راستا در سال 257ق انجام گرفت؛ وى در این سال خراج مصر را تماما همراه با هدایاى فراوان براى خلیفه ارسال داشت. خلیفه در عوض، حکومت وى را بر مصر تأیید کرد. ابن طولون با استفاده از این فرصت ـ قاعدتا با کسب اجازه از خلیفه ـ یکى از سردارانش به نام ماطعان را با هزار سوار همراه با کاروان حجاج مصر به مکه فرستاد و به او مأموریت داد مسلح و مجهز در مراسم حج حضور یابد و در عرفات نیز چنین کند.(2) این واقعه درست زمانى بود که براى طاهریان دیگر رمقى باقى نمانده بود و آنها به رغم اینکه از این قضیه ناراضى بودند توانى براى رقابت نداشتند.
بدین ترتیب، ابن طولون به عنوان دومین فرد قدرتمند جهان اسلام بعد از خلیفه به مسلمانان معرفى شد، اما این یکهتازى دیرى نپایید و وى با رقابت جدى صفاریان وارثان طاهریان روبهرو شد.
صفاریان و طولونیان
یعقوب لیث(247-265ق) به دلیل اینکه بیشتر به نیروى شمشیر خود متکى بود و براى خود نیاز چندانى به منشور خلیفه و سایر عوامل مشروعیت بخش نمىدید برخلاف ابن طولون هیچگونه تلاش جدى براى کسب نفوذ در مکه انجام نداد، لذا ابن طولون بهراحتى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن تغرّى بردى اتابکى، همان، ج 3، ص 8.
2 . ابن واضح یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 543.
(109)
--------------------------------------------------------------------------------
موقعیت خود را در مکه تقویت کرد اگر چه منابع به اقدامات وى در این مورد اشارهاى ندارند.
با مرگ یعقوب و روى کار آمدن عمرولیث، خلیفه براى اینکه روابط خود را با وى بهبود بخشد هنگامى که عمرو نسبت به وى اظهار اطاعت کرد علاوه بر حکومت قلمرو تحت اختیارش منصب عملالحرمین را نیز به او واگذار کرد. در عوض، عمرو موظف شد هر سال یک میلیون درهم مالیات پرداخت کند.(1)
به جرأت مىتوان گفت هدف اصلى خلیفه از واگذارى عملالحرمین به عمرو ایجاد رقابت میان او و ابنطولون بود تا بدین وسیله آنها براى کسب این امتیاز مهم که لازمه آن عنایت خلیفه بود سعى بیشترى براى رضایت وى انجام دهند و در نتیجه، مطیعتر بوده، هدایا و باج بیشترى پرداخت کنند.
همانطور که خلیفه انتظار داشت، عمرو لیث دیگر نمىخواست مانند یعقوب حکومت کند و در کنار نیروى شمشیر، خویشتن را نیازمند کسب رضایت خلیفه و مشروعیت و مقبولیت در میان مسلمانان مىدید. لذا از واگذارى این امتیاز استقبال کرد و سعى کرد با برقرارى روابط حسنه با خلیفه، این امتیاز مهم را حفظ کند. پس هنگامى که محمد بن لیث، عامل وى در فارس، از ارسال باج مقرر به بغداد خوددارى کرد و باعث نارضایتى خلیفه شد عمرو قبل از هر چیز نگران موقعیت خود در مکه شد و مىترسید که ابن طولون بر وى پیشى گیرد. مؤلف تاریخ سیستان به خوبى نگرانى وى را در این مورد بیان داشته، مىنویسد:
رسم آن بود که علم عمرو در ایام موسم به جانب منبر نهادند. چون خبر تقصیر کردن محمد بن لیث شنید اندر حکایت مال فرستادن، عمرو گفت که اندر جاه من به
--------------------------------------------------------------------------------
1 . تاریخ سیستان، ص 121.
(110)
--------------------------------------------------------------------------------
مکه خلل اندر آمد، قصد پارس کرد عمرو. پس خبر آمد همچنان که وى به دل اندیشه کرده بود که علم مصرى مىخواستند که بر یمین منبر بدارند.(1)
با مقاومت نماینده عمرو در مکه که با حمایت عامل مکه همراه بود نماینده ابن طولون در مکه شکست خورد و همچنان علم عمرو بر سمت راست منبر نصب شد.(2)
بدین ترتیب، اولین مرحله رقابت میان عمرو و ابن طولون با پیروزى عمرو همراه بود و او توانست با ارسال باج مقرر، روابط خود را با دستگاه خلافت تحکیم بخشیده و موقعیتش را در مکه حفظ نماید. بىشک، اگر روابط وى با خلیفه حسنه نبود خلیفه و عامل وى در مکه از ابنطولون حمایت مىکردند و عمرو ناکام مىماند.
آنچه بدوا به عمرو در این رقابت یارى رساند تیرگى روابط ابنطولون با خلیفه و لعن و عزل وى توسط خلیفه بود،(3) ولى ابنطولون در مقابل خلیفه مقاومت کرد و نه تنها حاکمیت خود را برمصر حفظ نمود، بلکه براى کسب نفوذ در مکه به زور متوسل شد. وى در سال 269ق سپاهى مرکب از 470 سوار و دو هزار پیاده به فرماندهى دو تن از سردارانش به مکه فرستاد. اما هارون بن محمد، عامل مکه در مقابل وى مقاومت کرد و با کمک یک سپاه 323 نفرى متعلق به عمرولیث که قطعا مىبایست همراه حجاج اعزام شده باشد بر سپاه ابنطولون غلبه کرد و آنها را از مکه بیرون راند و سپس مکتوبى در لعن ابنطولون در مکه خوانده شد.(4)
هر چند منابع به وضوح به انگیزه ابنطولون در اعزام این سپاه اشارهاى ندارند، ولى مسلم
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان.
2 . همان، ص 123 و محمد بن جریر طبرى، همان، ج 15، ص 6546.
3 . . همان، ص 6577.
4 . همان، ص 6606-6607.
(111)
--------------------------------------------------------------------------------
است که وى هرگز در پى استیلاى نظامى بر مکه نبود، زیرا اقدام وى توهین به آن مکان مقدس بوده، با واکنش مسلمانان روبهرو مىشد. لذا اولین اقدام این سپاه مبنى بر تقسیم هدایایى میان گردانندگان امور کعبه و مجاوران آن براى جلب رضایت آنها،(1) نشان مىدهد هدف وى تنها مقابله با عمّال خلیفه و عمرولیث و برقرارى خطبه به نام خود بود.
بدین ترتیب، عمرو براى دومین بار توانست بر رقیب خود غلبه کند. ابنطولون سال بعد درگذشت، بدون اینکه بتواند شکستهاى خود را جبران کند. اما یکهتازى عمرو نیز دیرى نپایید، زیرا دو سال بعد وى در حضور حجاج که از مکه باز مىگشتند در بغداد لعن، و از حکومت عزل شد.(2)
تا سال 276ق عمرو بارها با خلیفه درگیر شد تا اینکه در این سال دوباره خلیفه به او توجه کرد و نام وى بر علمها و نیزهها درج شد،(3) ولى دیگر تا زنده بود فرصتى براى اعمال نفوذ در مکه نیافت، زیرا از یک طرف جانشینان ابنطولون که اغلب موارد با خلیفه درگیر بودند، فرصت و انگیزهاى براى اعمال نفوذ در مکه نداشتند و در نتیجه، خلیفه دیگر لزومى نمىدید در مکه به عمرو فرصتى داده شود و براى خودش در آنجا شریکى درست کند. از اطرف دیگر، عمرو که بارها از خلیفه، غدر و دشمنى دیده بود دیگر انگیزهاى براى کسب موقعیت در مکه نداشت و در نهایت نیز پس از اسارت به دست امیر اسماعیل سامانى، در زندان خلیفه جان سپرد.
حکومت طولونیان در سال 292ق با تسلط سپاه خلیفه برمصر سقوط کرد و تا سال 323ق که مصر زیر سلطه دستگاه خلافت بود تنها به نام خلیفه عباسى در مکه خطبه خوانده مىشد.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 6606.
2 . همان، ص 6627.
3 . همان، ص 6635.
(112)
--------------------------------------------------------------------------------
در این سال یکى از سرداران خلیفه به نام ابوبکر محمد بن طغج اخشید (323-334ق) با تشکیل سلسله اخشیدیان بار دیگر استقلال مصر را احیا کرد. درست در همین زمان، آلبویه در ایران ظهور کردند و با تسلط بر بغداد آماده رقابت با اخشیدیان شدند.
آلبویه و اخشیدیان
واقعه مهمى که در ابتداى قرن چهارم در مکه اتفاق افتاد تسلط خاندان سلیمانیان بر مکه بود. پس از قرن سوم در اثر فتنههایى که در حجاز رخ داد قریش که از قدیم الایام امور مکه را در دست داشتند آنجا را ترک کردند و دستگاه خلافت عباسى امور آنجا را به کارگزاران خود واگذار کرد، اما در پایان آن قرن به علت تسلط ترکان، خلفا آنچنان ضعیف شدند که دیگر قادر به حفظ موقعیت خود در مکه نبودند. این خلأ قدرت به سلیمان بن داود بن الحسن المثنى از سادات حسنى فرصت داد تا عامل خلیفه را در سال 301ق بیرون رانده و مستقلاً امور مکه را در اختیار گیرد.(1)
این واقعه در روند رقابت امراى ایرانى و مصرى در مکه تأثیر زیادى داشته است، زیرا دیگر چگونگى روابط آنها با دستگاه خلافت تأثیرى در این مسئله نداشته است و عامل تعیین کننده، میرزان قدرت اقتصادى، سیاسى و نظامى طرفین بود.
آلبویه که با قدرت و انگیزه زیادى بر بغداد مسلط شده بودند براى تحکیم موقعیت خود به عنوان گردانندگان بغداد، پایتخت جهان اسلام به ابزارهاى متعددى متوسل شدند. یکى از
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن خلدون، العبر، ج 3، ص 140-141.
(113)
--------------------------------------------------------------------------------
این ابزارهاى مهم ذکر نام آنها در خطبه در حج بود. در نتیجه، این مسئله آنها را به رقابت جدى با اخشیدیان واداشت.
اگر چه ابن خلدون مىنویسد که در سال 334ق به نام خلیفه عباسى و معزالدوله (334-356ق) خطبه خوانده شد،(1) ولى عدم اشاره دیگر منابع به این مسئله نشان مىدهد قضیه، چندان جدى نبود و اخشیدیان با اقدامات سردودمان قدرتمند و با کفایت خود، در مکه، صاحب نفوذ زیادى بودند و به نظر مىآید امیر مکه تنها براى اینکه با قدرت جدید که بر بغداد مسلط شده بود باب روابط حسنه بگشاید، بهطور صورى و آزمایشى ـ براى یک بار ـ قطعا پس از ابوالقاسم انکور بن اخشید (334-349ق) جانشین اخشید نام سلطان بویهى را در خطبه آورده است، اما در منابع، تا سالهاى بعد به ذکر نام سلطان در مکه اشارهاى نشده، بلکه گزارش منابع حاکى است که اخشیدیان با استفاده از امتیازاتى، مانند نزدیکى به مکه (با وجود تسلط بر شام) و قدرت اقتصادى برتر توانسته بودند امیر مکه را تحت الحمایه خود کرده و در مکه صاحب نفوذ فائقه باشند، در حالىکه معزالدوله در سالهاى نخستین حضور در بغداد با مسائل و مشکلات متعددى مانند جنگ با حمدانیان، اوضاع آشفته بغداد و ... روبهرو بود که به وى فرصتى براى اقدام در این زمینه نمىداد.
اولین اقدام جدى سلطان پس از تسلط ضمنى بر امور بغداد، در سال 342ق بود. در این سال وى کاروان حجاج عراق را با دو امیر الحاج که هر دوى آنها علوى بودند (موسوم به ابوالحسن محمد بن عبداللّه و ابوعبداللّه احمد بن عمر بن یحیى) به مکه گسییل داشت. آنها در مکه با سپاهیان ابن اخشید که براى دفاع از موقعیت وى همراه کاروان حجاج مصر آمده بودند درگیر شدند و توانستند با غلبه بر آنها به نام معزالدوله خطبه بخوانند.(2)
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 142.
2 . عزالدین على بن اثیر، تاریخ الکامل، ج 14، ص 225.
(114)
--------------------------------------------------------------------------------
این اولین قدرت نمایى جدى معزالدوله در مکه بود که اعتبار زیادى براى وى به همراه مىآورد. مسئله دیگرى که در این واقعه قابل توجه است شیعى بودن دو امیر الحاج است. این مسئله نشان مىدهد که سلطان در پى کسب اعتبار براى شیعیان در مهمترین پایگاه دینى مسلمانان بود.
سال بعد نیز میان کاروان اعزامى معزالدوله و مصریان درگیرى شد. این بار نیز مصریان مغلوب شدند و ابتدا به نام رکن الدوله، معزالدوله و عزالدوله و سپس به نام ابن اخشید خطبه خوانده شد.(1)
تا مرگ معزالدوله و فروپاشى سلسله اخشیدیان (358ق) منابع، دیگر به درگیرى و رقابت میان آنها اشارهاى ندارند. این قضیه نشان مىدهد که اصل تقدم سلطان بویه در خطبه پذیرفته شد و اخشدیان که روبه زوال بودند توانى براى رقابت با سلطان در این مورد نداشتند. اما با روى کار آمدن فاطمیانِ تازه نفس و با انگیزه، رقابت، شکلى جدىتر به خود گرفت.
آل بویه و فاطمیان
در سال 358ق فاطمیان پس از مدتها زمینه چینى در افریقیه، برمصر مسلط شدند. آنان که سران نهضت مذهبى ـ شیعى (اسماعیلى) بودند دستگاه خلافت عباسى را غاصب دانسته و در صدد بودند خلافت را از چنگ بنى عباس بیرون آورند. بدین ترتیب آنها قبل از هر چیز، اساس دستگاه خلافت را هدف قرار گرفته بودند در نتیجه، تلاش آنها براى کسب نفوذ در
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابوعلى مسکویه رازى، تجارب الامم، ج 6، ص 202-203 و ابن اثیر، همان، ص 228.
(115)
--------------------------------------------------------------------------------
مکه شکل جدىتر و حیاتىتر داشته و اقدامى جدى براى قطع ید خلیفه از مهمترین مرکز دین اسلام و مهمترین کانون مشروعیت بخشى بوده است پس در این رقابت برخلاف اخشیدیان تنها با آلبویه درگیر نبودند.
از سوى دیگر، آلبویه اگر چه شیعى (به ظن قریب به یقین زیدى مذهب) و هم کیش فاطمیان بودند، ولى منافع سیاسى آنها اقتضا مىکرد دستگاه خلافت را حفظ کنند تا در سایه آن بر رعایاى اغلب سنى خود به آسانى فرمان رانند. لذا از موجودیت دستگاه خلافت در مقابل فاطمیان دفاع کرده و در واقع به نمایندگى از آنها در مکه با فاطمیان رقابت و مبارزه مىکردند.
المعز الدیناللّه (341-365ق) خلیفه فاطمى پس از تصرف مصر، بدون تأخیر در همان سال براى کسب نفوذ در حجاز وارد عمل شد ولى تنها توانست خطیب مدینه را وادار کند به نام وى در موسم حج خطبه بخواند. در مکه ابو احمد موسوى (پدر شریف رضى) امیر الحاج اعزامى از عراق به نام خلیفه عباسى و قاعدتا سلطان بویهى خطبه خواند.(1) این وضعیت دیرى نپایید، زیرا عزالدوله (356-367ق) جانشین ضعیف معزالدوله، دیگر در مکه اعمال نفوذ نداشت و فاقد قدرت سیاسى و اقتصادى بود، در حالى که لازم بود امیران و دست اندرکاران امور مکه با صله و هدایا تطمیع شوند. برخلاف وى، خلیفه قاطمى با توان اقتصادى بالا به خوبى توانست در این زمینه موفق باشد در نتیجه، خطبه به نام وى برقرار و نام خلیفه عباسى از خطبه حذف شد.
اولین گزارش در مورد خطبه خواندن به نام خلیفه فاطمى متعلق به سال 363ق مىباشد.(2) طى سالهاى 365 و 367ق نیز به نام خلیفه فاطمى، خطبه خوانده شد.(3) تا اینکه با استقرار
--------------------------------------------------------------------------------
1 . جمال الدین ابوالقاسم کاشانى، زبدة التواریخ، ص 60 و ابن اثیر، همان، ج 15، ص 22.
2 . ابن اثیر، همان، ص 59.
3 . همان، ص 82 و 108.
(116)
--------------------------------------------------------------------------------
عضدالدوله در بغداد در سال 367ق آل بویه جانى تازه گرفتند. سلطان براى نفوذ در مکه نیز وارد عمل شد. وى در اولین گام کاروانى که امیر الحاج آن ابو احمد موسوى بود به مکه فرستاد و از امیر الحاج خواست خطبه به نام وى برقرار کند. امیر الحاج در این زمینه موفق شد و امیر مکه رضایت داد خطبه به نام سلطان و خلیفه عباسى خوانده شود، اما این موفقیت دیرى نپایید و سال بعد باز هم خطبه به نام خلیفه فاطمى خوانده شد.(1)
در پى این ناکامى عضدالدوله با توسل به یکسرى اقدامات خیرخواهانه در مکه سعى داشت موقعیت خود را در آنجا تحکیم کند. وى باجى که به عنوان راهدارى از حجاج عراق گرفته مىشد را لغو کرد، راه عراق به مکه را اصلاح و مبالغ قابل توجهى میان خاندانهاى با نفوذ مکه و مجاوران خانه خدا تقسیم کرد،(2) براى آسایش حجاج در مسیر عراق به مکه چاههاى آب احداث کرد و هر ساله براى کعبه جامه ارسال داشت.(3)
این اقدامات عضد الودله اگر چه براى وى در مکه اعتبار و احترام به همراه آورد، ولى وى هرگز نتوانست بار دیگر به نام خودش در مکه خطبه بخواند. و تا پایان عمر وى، همیشه خطبه به نام خلیفه فاطمى بود.(4) این روند تا انقراض حکومت آل بویه ادامه داشت و جانشینان ضعیف عضدالدوله که اغلب مواقع سرگرم جدال با همدیگر بودند، نه توان اقتصادى داشتند که بتوانند امراى مکه را تطمیع کرده و با اقدامات خیرخواهانه در مکه اعتبار کسب کنند و نه حتى قادر بودند کاروان حجاج را به سلامت به مکه گسیل دارند، زیرا با ضعف آنها ناامنى در عراق و نجد شدت یافته بود و راهزنان، مخصوصا قرامطه، مدام کاروان حجاج را که از عراق اعزام مىشدند غارت مىکردند و بارها حجاج عراق نتوانستند مناسک حج را به جاى آوردند، بهعنوان نمونه در سالهاى 379، 397، 395، 402، 419، 423ق و ...
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن خلدون، همان، ص 143.
2 . ابن اثیر، همان، ص 120.
3 . ابوعلى مسکویه رازى، همان، ص 481.
4 . ابن اثیر، همان، ص 130.
(117)
--------------------------------------------------------------------------------
کاروان حجاج عراق غارت شدند و در بیشتر موارد به مکه نرسیدند(1) و بدین ترتیب با عدم حضور حجاج عراق و ایران در مکه اصولاً کسى نبود که بتواند براى سلطان بویه و خلیفه عباسى فعالیت کند.
برخلاف آل بویه، فاطمیان اهتمام بیشترى در گسیل کاروانهاى حجاج داشتند و کمتر حجاج مصر و شام از طرف راهزنان تهدید مىشدند. علاوه بر آن، فاطمیان هر سال جامه کعبه، مقررى و هدایا براى خدام، مجاوران، پردهداران و کلیدداران مکه مىفرستادند وامیر مکه هر ماه، سه هزار دینار و اسب و خلعت از مصر دریافت مىداشت(2) و بدین وسیله، فاطمیان در مکه استیلاى کامل داشته و همیشه خطبه به نام آنها خوانده مىشد. این روند تا روى کار آمدن سلجوقیان بدون هیچگونه وقفهاى ادامه داشت.
سلجوقیان و فاطمیان
زمانى که سلجوقیان به قدرت رسیدند فاطمیان قدرت برتر جهان اسلام بودند. لذا سلجوقیان براى تحقق شعارهاى خود که مهمترین آنها تقویت مذهب تسنن و اعاده حیثیت از دست رفته خلافت عباسى بود مىبایست با فاطمیان وارد کشمکش و رقابتى جدى مىشدند. یکى از این حوزههاى اصلى رقابت، مکه و مراسم حج بود.
طغرل (431-455ق) بنیانگذار سلسله سلجوقیان با وجود کسب موفقیتهاى بزرگ
--------------------------------------------------------------------------------
1 . همان، ص 186، 315، 293، 343 و ج 16، ص 84 و 138.
2 . ناصر خسرو، سفرنامه، ص 74 و 96.
(118)
--------------------------------------------------------------------------------
نتوانست در مکه موفقیتى بهدست آورد و فاطمیان تا هنگام مرگش بر مکه استیلاى کامل داشتند. در آخرین سالهاى حکومت وى در مکه تحولى عمده اتفاق افتاد و خاندان هواشم که رقیب اصلى خاندان سلیمانیان بودند بر مکه مسلط شدند. هواشم از فرزندان ابوهاشم محمد بن الحسن بودند که در سال 454ق به رهبرى امیر محمد بن جعفر بن شکر بن ابو الفتوح آخرین امیر سلیمانیان غلبه کرده و سلیمانیان را به یمن راندند و آنگاه امیر محمد در اولین قدم براى جلب نظر فاطمیان خطبه به نام خلیفه المستنصر (427-487ق) خواند.(1)
سال بعد امیر مکه تغییر سیاست داد و نام خلیفه فاطمى را از خطبه انداخت، ولى المستنصر براى اعاده خطبه به اسماعیلیان یمن، متحدان خود متوسل شد. على بن محمد صلیحى، امیر اسماعیل یمن به مکه لشکر کشى کرد و امیر مکه را وادار کرد بار دیگر خطبه به نام خطیفه فاطمى بخواند.(2)
با روى کار آمدن آلب ارسلان (455-465ق) وضعیت سلجوقیان در مکه بهبود یافت و سلطان جدید برخلاف سلف خود، انگیزه بیشتر و موقعیت بهترى براى رقابت با فاطمیان داشت. وى در سال 456ق با حمایت و همراهى خلیفه عباسى و با بذل مال میان قبایل عربى که در مسیر حجاج عراق اسکان داشتند بعد از سالها کاروانى از حجاج عراق را به مکه گسیل داشت. امیر الحاج این کاروان ابوالغنایم نور الدین توانست امیر مکه را به خلیفه عباسى و سلطان سلجوقى مایل کند و او نیز خطبه با نام آنها خواند. در پاسخ به این اقدام امیر مکه، خلیفه فاطمى جریان ارسال آذوقه را از مصر به مکه قطع کرد. مردم مکه به امیر فشار آوردند و او به ناچار بار دیگر به نام خلیفه فاطمى خطبه برقرار کرد.(3) بدین ترتیب فاطمیان با توسل به ابزارى که امراى ایران از آن بىبهره بودند مانع موفقیت آلب ارسلان شدند و توانستند تا سال 462ق با قدرت تمام بر مکه مسلط باشند. در این سال آلب ارسلان به موفقیتهاى
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن خلدون، همان، ص 145-146.
2 . همان، ص 306-307؛ ابن تغرّى بردى، همان، ج 5، ص 72 و ابن اثیر، همان، ج 16، ص 381.
3 . ابن خلدون، همان، ص 146.
(119)
--------------------------------------------------------------------------------
بزرگى در شام و فلسطین دست یافت و بدین وسیله، فاطمیان را در تنگنا قرار داد. تحت تأثیر این جریان، امیر مکه به نفع قدرت غالب تغییر سیاست داد و به نام خلیفه عباسى و آلب ارسلان خطبه برقرار کرد. سلطان سلجوقى با استقبال از این اقدام، سىهزار دینار با خلعت و هدایاى گرانبها براى امیر مکه فرستاد و به او وعده داد در صورت حفظ وضع موجود، سالانه ده هزار دینار براى او مقررى فرستد.(1)
این بزرگترین موفقیت سلجوقیان در مقابل فاطمیان بود و بعد از مدتها خلیفه عباسى توانست در مکه ابراز وجود کند. مستنصر براى جبران مافات در سال 465ق هدایایى براى امیر مکه فرستاد و با مواعید دلپذیر، او را واداشت بار دیگر خطبه به نام وى بخواند، (2) ولى اندکى بعد دوباره نام وى از خطبه حذف شد و در نهایت با مرگ آلبارسلان فرصت فراهم شد و المستنصر نامهاى به امیر مکه نوشت و از او خواست بار دیگر خطبه به نام وى بخواند. در ایننامه خطاب به امیر مکه گفته شد:
سوگند و پیمان تو براى القائم و سلطان آلبارسلان بود که به نام آنها خبه خواندى و اکنون هر دوى آنها در گذشتهاند.
امیر مکه چون دوران آلبارسلان قدرتمند را که موجب هراس فاطمیان شده بود، پایان یافته دید خواسته وى را اجابت کرد و پس از چهار سال خطبه به نام عباسیان و سلجوقیان قطع شد.(3)
تا اواخر سلطنت ملکشاه (465-485ق) همچنان خطبه به نام فاطمیان بود تا اینکه در سال 479ق ملکشاه همانند آلبارسلان در شام کرّوفرى کرد و ضرب شصتى به فاطمیان و
--------------------------------------------------------------------------------
1 . جمال الدین ابوالقاسم کاشانى، همان، ص 111 و ابن اثیر، همان، ج 17، ص 35.
2 . جمال الدین ابوالقاسم کاشانى، همان.
3 . ابن تغرّى بردى اتابکى، همان، ص 97 و ابن اثیر، همان، ص 75.
(120)
--------------------------------------------------------------------------------
امیر مکه نشان داد.(1) تحت تأثیر این جریان، امیر مکه تغییر موضع داد و نام خلیفه فاطمى از خطبه انداخت و باز هم به نام خلیفه عباسى و سلطان خطبه خواند.(2)
پس از این واقعه که موفقیت قابل توجهى براى سلطان بود تا سال 484ق از جریان امور در مکه اطلاعى در دست نیست و به نظر مىآید بار دیگر فاطمیان در آنجا به موفقیت دست یافتند، زیرا در این سال سلطان که در اوج قدرت بود مصمم شد مکه را ضمیمه قلمرو خود کند تا بدین وسیله براى همیشه به سلطه فاطمیان بر آنجا پایان دهد. براى این منظور، همزمان با سپاهى که به یمن ارسال داشت سپاهى به فرماندهى امیر ترشک نامى به حجاز فرستاد. این سپاه بر مدینه و مکه مسلط شدند. این واقعه در جاى خود مىتوانست موفقیتى بزرگ و پایانى بر رقابت سلجوقیان با فاطمیان به نفع سلجوقیان باشد، ولى این چنین نشد، زیرا از یک طرف، این سپاه با مردم مکه بسیار به زشتى رفتار کرده، بهطورى که سال بعد امیر مکه براى داد خواهى به بغداد آمد،(3) و از طرف دیگر مرگ ناگهانى ملک شاه و آشفتگى اوضاع پس از او باعث شد امور مکه به حال خود رها شود و با بیرون راندن سپاه وى از مکه بار دیگر خطبه به نام فاطمیان خوانده شود؛(4) جریانى که هیچگاه تا پایان حکومت فاطمیان تغییر نیافت و سلاطین متأخر سلجوقى ضعیفتر از آن بودند که بتوانند در مکه ابراز وجود کنند. در نهایت، صلاحالدین ایوبى به این استیلا پایان داد. و با سرنگون کردن فاطمیان، یک بار دیگر به نام خلیفه عباسى در کنار نام خود خطبه خواند.(5)
بدین ترتیب، رقابتى که سه قرن بهطول انجامید با موفقیت امراى مصرى خاتمه یافت و این غلبه تا سقوط سلسله ممالیک (جانشینان ایوبیان) ادامه داشت.
--------------------------------------------------------------------------------
1 . ابن اثیر، همان، ص 125-136 و ابن خلدون، همان، ج 4، ص 32.
2 . ابن اثیر، همان، ص 136.
3 . ابن خلدون، همان، ص 36 و ابن اثیر، همان، ص 177.
4 . ابن خلدون، همان، ج 3، ص 147.
5 . همان، ص 147-148.
(121)
--------------------------------------------------------------------------------
نتیجه
امراى ایرانى براى کسب اعتبار و مشروعیت میان مسلمانان سعى داشتند در مکه نفوذ پیدا کرده و به نام آنها خطبه خوانده شود. تا قرن چهارم هجرى که خلفاى عباسى بر مکه مسلط بودند عامل تعیین کننده در میزان نفوذ هر کدام در مکه چگونگى روابطشان با خلیفه عباسى بود. خلفا نیز براى اینکه هر چه بیشتر این امر را به خود وابسته کنند بر این رقابت دامن مىزدند.
از قرن چهارم با استقلال مکه از زیر سلطه خلفا میزان نفوذ امراى رقیب در آنجا بستگى تام به توان اقتصادى، نظامى و سیاسى آنها داشت. مسائل و مشکلات آلبویه در بغداد، مخصوصا ناتوانى اقتصادى آنها مانع از قدرت نمایىشان در مکه مىشد. سلجوقیان نیز تا پایان دوره ملکشاه اگر چه در مقایسه با فاطمیان از قدرت نظامى و سیاسى بیشترى برخوردار بودند، ولى تنها در مقاطع کوتاهى موفق بودند و در مجموع، مصریان بهواسطه نزدیکى به مکه دیپلماسى کارآمدتر، توان اقتصادى بیشتر و وابستگى اقتصادىِ مکه به مصر، موفقتر بودند و با مرگ ملکشاه دیگر هیچ تهدید جدى از سوى جانشینان ضعیف وى براى آنها وجود نداشت.
(122)
--------------------------------------------------------------------------------
فهرست منابع
40 . ابن اثیر، عزالدین على، تاریخ الکامل، ترجمه على هاشمى حائرى، تهران، شرکت سهامى چاپ و انتشارات کتب ایران، 1351.
41 . ابن تغرّى بردى اتابکى، جمال الدین ابى المحاسن، النجوم الزاهره فى ملوک مصر و القاهره، قاهره، وزارة الثقافة و الإرشاد القومى، 1972م.
42 . ابن خلدون، العبر (تاریخ ابن خلدون)، ترجمه عبدالمحمد آیتى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1366.
43 . تاریخ سیستان، به اهتمام ملک الشعراء، تهران، خاور، 1314.
(123)
--------------------------------------------------------------------------------
44 . طبرى، محمد جریر، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبرى)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1354.
45 . کاشانى، جمال الدین ابوالقاسم، زبدة التواریخ، به اهتمام محمدتقى دانشپژوه، چاپ دوم: تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1366.
46 . مسکویه رازى، ابوعلى، تجارب الامم، ج 6، ترجمه علینقى منزوى، تهران، انتشارات توس، 1376.
47 . ناصر خسرو، سفرنامه، به کوشش نادر وزین پور، چاپ هشتم: تهران، شرکت سهامى کتابهاى جیبى، 1370.
48 . یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب (ابن واضح)، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، بنگاه نشر و ترجمه کتاب، 1343.
(124)