چکیده

روش تاریخ‏نگارى جرجى زیدان، ادیب و مورخ بزرگ لبنانى و آغازگر شیوه نوین تاریخ‏نگارى اسلامى، موضوع بحث حاضر مى‏باشد که طى آن، نخست از زیدان و جایگاه علمى و ادبى او و سپس اهمیت روش وى در نگارش تاریخ تمدن اسلامى سخن به میان آمده است، آن‏گاه اصول سه‏گانه روش زیدان، یعنى سه اصل ریشه‏شناسى تمدن اسلامى، تحلیل حوادث تاریخ اسلام و کشف تمدن اسلامى مورد بررسى قرار گرفته و در پایان، روش کار او به بوته نقد نهاده شده است. نتیجه‏گیرى نیز بخش پایانى مقاله را تشکیل مى‏دهد.

متن

مقدمه

    کتاب تاریخ التمدن الاسلامى نوشته جرجى زیدان نخستین تاریخ شرقى در موضوع تمدن اسلامى است. پیش از نگارش این کتاب، در حالى که مورخان اروپایى با برخوردارى از پشتوانه‏هاى نوین علمى، با اصول و اسلوب‏هاى تازه به جنبه‏هاى تمدنى تاریخ و از جمله تاریخ اسلام توجهى ویژه نشان مى‏دادند، مورخان مسلمان هم چنان به شیوه‏هاى سنتى نگارش تاریخ پاى بند بودند. ولى با وجود همه تلاش اروپاییان و آثار چندى که در زمینه تاریخ اسلام پدید آورده‏اند. به دلیل ناآشنایى با عمق فرهنگ اسلامى نوشته‏هایشان از غناى علمى تهى است و گاه غرض ورزى‏هاى سیاسى قضاوت‏هایشان را از صحت عارى ساخته است.

    در چنین فضایى که تاریخ اسلام کارى تازه را طلب مى‏کرد، کار زیدان ابتکارى بود که انجام آن در وهله نخست با انکار مورخان مغرب زمین روبه‏رو شد، ولى با دانش گسترده و پشتکار فراوان زیدان، این مهم عملى گردید و او چنان اثرى پدید آورد که به چندین زبان اروپایى و شرقى (علاوه بر عربى که زبان اصلى کتاب است) ترجمه گردید.(1)

    نوشتار حاضر بر آن است تا ارج و اهمیت این اثر گران سنگ و نیز روش زیدان را در نگارش آن به بحث بگذارد و نقدهاى احتمالى وارده بر آن را مطرح سازد.


زیدان کیست؟

    جرجى زیدان، روزنامه‏نگار، ادیب، داستان‏نویس و مورخ عرب، در چهاردهم دسامبر 1861 در «عین جنوب» از روستاهاى بیروت در کشور لبنان دیده به جهان گشود. خانواده تهیدست‏اش وى را در پنج سالگى به مدرسه فرستادند تا زبان انگلیسى و فرانسه بیاموزد. زیدان مدت یک سال نیز در دانشکده پزشکى بیروت تحصیل کرد، اما پس از رهبرى

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . زیدان در این باره مى‏نویسد: «از روزى که جلد سوم این تألیف منتشر شده تاکنون علاوه بر تقدیرنامه‏هاى کتبى و مراسلات تبریک، بسیارى از مجله‏هاى (غیر عرب) تقریظ‏هاى مفصلى به تألیف ما (تاریخ تمدن اسلام) نگاشته‏اند و هنوز تألیف مجلدات به پایان نرسیده، ترجمه آن سه جلد شروع شده‏است و حتى پاره‏اى از ترجمه‏ها منتشر شده و پاره‏اى تحت طبع است و پاره‏اى دیگر در دست ترجمه مى‏باشند. از آن جمله شیخ محمد غلام، مدیر روزنامه وکیل در امر تسار هند ترجمه جلد اول را به زبان اردو با چاپ سنگى منتشر کرده است و به زودى ترجمه فارسى جلد اول به قلم میرزا ذکاء الملک مدیر روزنامه تربیت تهران منتشر مى‏شود. پروفسور مارگلیوث، استاد زبان عربى دانشگاه آکسفورد به ما نوشته که ترجمه انگلیسى جلد اول تا آخر تابستان انتشار مى‏یابد. پروفسور دانیلوف استاد زبان روسى دانشگاه مسکو اطلاع داده که ترجمه جلد اول تمام شده و مشغل ترجمه جلد دوم است، و عده‏اى از خاورشناسان فرانسوى براى ترجمه این کتاب با ما مکاتبه دارند» (تاریخ التمدن الاسلامى، ج 4، ص 7).

(41)

--------------------------------------------------------------------------------
تظاهرات سال 1882م ـ که در اعتراض به خوددارى دانشگاه از تدریس مواد درسى به زبان عربى انجام شد ـ ناگزیر لبنان را ترک کرده، رهسپار مصر شد. در آن‏جا مدت یک سال نشریه الزمان را اداره کرد. در سال 1884م در حمله مصر به سودان، به عنوان مترجم، شرکت جست. در 1886م سرپرستى مجله المقتطف را به عهده گرفت به مدت دو سال نیز عهده‏دار مدیریت مدرسه «العبیدیه» قاهره بود. در اواخر سال 1892م مجله الهلال را انتشار داد که تا سال 1914م ادامه یافت و در آن سال به سبب بروز جنگ اول جهانى متوقف گردید.(1)

    زندگانى علمى زیدان بسیار پر بار بود و آثار فراوانى از خود به جاى گذاشت که مهم‏ترین آن‏ها عبارت‏اند از: تاریخ مصر الحدیث، تاریخ التمدن الاسلامى، (2) تاریخ الماسونیه، تاریخ العرب قبل الإسلام، تراجم مشاهیر الشرق، التاریخ العام، تاریخ انکلترا، تاریخ الیونان و الروم، مجله الهلال در 23 مجلد، الفلسفة اللغویه، تاریخ اللغة العربیه، انساب العرب القدماء، علم الفراسة الحدیث، طبقات الامم و عجائب الخلق و دوازده داستان تاریخى درباره تاریخ عرب.

    زیدان عضو افتخارى مجمع علمى، عضو جمعیت آسیایى بریتانیا و نماینده و عضو مجمع آسیایى فرانسه نیز بوده‏است.(3)

    یکى از برجسته‏ترین آثار زیدان، تاریخ تمدن اسلامى است که نخست به صورت مقاله‏هاى مسلسل در مجله الهلال و سپس به صورت کتابى مستقل در پنج مجلد به چاپ رسید. او براى پرهیز از حجیم شدن کتاب، از ذکر منابع و مآخذ در جلد اول خوددارى ورزید، اما شبلى نعمانى هندى در نامه‏اى به زیدان این کار را نقص شمرد و زیدان نیز از جلد دوّم به بعد منابع کار خویش را ذکر کرد. چاپ‏هاى جدید این کتاب با حواشى دکتر حسین مؤنس، استاد تاریخ ادبیات دانشگاه قاهره همراه است.(4)

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . ر.ک: کیّالى، عبدالوهّاب، موسوعة السیاسه؛ غلامحسین مصاحب، دایرة المعارف فارسى و عمر رضا کحّاله، معجم المؤلفین، ج 3، ص 125.

2 . این اثر به وسیله على جواهر کلام به فارسى ترجمه شده است. نگارنده نیز بخش‏هاى ترجمه‏اى را از این کتاب نقل کرده است.

3 . خیرالدین، زرکلى، الأعلام، ج 2، ص 108-109.

4 . ر.ک: جرجى زیدان، تاریخ التمدن الاسلامى، ج 1، ص 5-11.

(42)

--------------------------------------------------------------------------------


اهمیت تاریخ‏نگارى زیدان

    زیدان در ارزیابى تاریخ اسلامى مى‏نویسد:

بدون شک تاریخ اسلام از مهم‏ترین تاریخ‏هاى فراگیرى است، زیرا در بردارنده تاریخ دنیاى متمدن در قرون وسطى است یا به تعبیر بهتر حلقه اتصال تاریخ قدیم و تاریخ جدید است؛ که تمدن قدیم با آن پایان یافت و تمدن جدید از آن سر برآورد.(1)

    به‏راستى اگر بخواهیم شیوه «تاریخ‏نگارى اسلامى» را نیز به داورى بگذاریم باید بگوییم که تاریخ تمدن اسلامى زیدان، تاریخ‏نگارى کهن را به تاریخ‏نگارى جدید متصل کرد، و او با شیوه علمى خود چنان اثرى آفرید که در میان آثار پیش و پس از خود یگانه و ممتاز است. به گفته حسین مؤنس، او حلقه وصل میان نهضت علمى عرب و نهضت استشراق در اروپا و امریکا بود.(2) او با اندیشه پویا و منطق واقع‏گرا، و نگرش نوین خود توانست در روایات کهن اسلامى روحى دوباره بدمدو آن را در قالبى علمى ارائه دهد. زیدان سنّت تاریخ نگارى اسلامى را متحوّل ساخت و تاریخى را که پیش از آن تنها ویژگى سیاسى و نظامى داشت، برمبناى تمدن و فرهنگ به نگارش در آورد، چرا که معتقد بود:

تاریخ یک ملت، تاریخ جنگها و پیروزیها و شکستهاى آن ملّت نیست، بلکه تاریخ واقعى هر ملتى، تاریخ تمدن و فرهنگ آن مى‏باشد.(3)


--------------------------------------------------------------------------------

1 . ر.ک: همان، ج 1، ص 12.

2 . همان.

(43)

--------------------------------------------------------------------------------
    پیش از زیدان، تاریخ‏نگار اسلامى در اشکال «تاریخ خبر»، «صورت وقایع نگاشتى» و اشکال فرعى، یعنى «تاریخ‏نگارى دودمانى»، «تقسیم برحسب طبقات» و «تنظیم تبارشناختى» خلاصه مى‏شد و آثار تاریخى در قالب «تواریخ عالم»، «تواریخ محلى یا ناحیه‏اى» و «تواریخ معاصر و خاطرات» ارائه مى‏گردید،(1) اما زیدان نه یک مورخ روایتى،(2) نه یک وقایع‏نگار(3) و نه یک سالنامه‏نگار(4) است، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‏شناس تاریخ خواند که یکى از دوره‏هاى مهم تاریخى جهان، یعنى دوره تمدن اسلامى را با شیوه‏اى علمى به نگارش در آورده است. وى همچون ابن خلدون، فیلسوف بزرگ تاریخ اسلامى، در پى یافتن علل حوادث است، نه نقل وقایع. او مى‏نویسد:

مورخان در نگارش تاریخ اسلام تنها به نقل وقایع مهم مى‏پردازند، اما به اسباب ارتباط دهنده آن‏ها با یکدیگر کم‏تر اشاره مى‏کنند و به‏گونه‏اى نیست که علت یابى و دقت در آن‏ها موجب آسودگى خرد آدمى گردد و یا ذهن خواننده به حقیقت حال آن امّت پى ببرد. با وجود این ما آنان را در این کار معذور مى‏پنداریم، چرا که اوضاع زمانه، آن‏ها را از پرداختن به علل حوادث باز مى‏داشته است، زیرا رویدادها به گونه‏اى هستند که مورخ باید یکى از دو سوى آن‏ها را پیروز بداند، و آنان از همین مطلب پرهیز داشته‏اند. شاید عذرهاى دیگرى نیز در کار بوده است، اما امروزه دیگر چنین موانعى وجود ندارد.(5)

    زیدان سنّتى را در تاریخ‏نگارى بنیاد نهاد که پیش از وى در میان مورخان سابقه نداشت؛ و انجام این کار هر چند با دشوارى روبه‏رو بود، اما او تا رسیدن به هدف، آن را دنبال کرد. او خود مى‏نویسد:

ما با پشتکار هر چه تمام، درصدد برآمدیم تا عوامل سازنده تمدن اسلامى را بکاویم و اسرار آن را تا جاى ممکن آشکار سازیم، و این‏کار را به شیوه‏اى که تاکنون تاریخ‏نگاران عرب بدان دست نیازیده بودند، به انجام رساندیم. ما کوشیده‏ایم تا

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان.

2 . ر.ک: فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخنگارى در اسلام، ج 1، فصل‏هاى سوم و پنجم.


     3 .Naratir Historian.


     4 . Chrononiclev.


     5 . Annalist.

6 . ر.ک: جرجى زیدان، همان، ج 1، ص 13.

(44)

--------------------------------------------------------------------------------
رویدادها را به اسباب و علل آن‏ها ارجاع دهیم و روابط میان آن‏ها را بیان کنیم و آن‏ها را با احکام عقلى و نوامیس عمران تطبیق دهیم.(1)

    به این ترتیب، زیدان با نگاه فلسفى و علمى خویش، تاریخ‏نگارى را، هم در صورت متحوّل ساخت و هم در محتوا. او به جاى همه اَشکال تاریخ‏نگارى، شیوه نگارش تمدنى را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیارى از خرافه‏ها و گزافه‏ها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جاى تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ مفهومى» پرداخت و به جاى «تاریخ رسمى»، «تاریخ علمى» نگاشت، و گویى که این شیوه بیش از هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنى و احوال ادارى و مذهبى جامعه اسلامى کمک کرده است.(2)

    نخستین مورّخ اسلامى که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد داشت که رویدادهاى تاریخى را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشرى ارزیابى کرد، ابن خلدون بود. اما شیوه تاریخ‏نگارى خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتى ندارد و از ساختار «سال‏نگار» برخوردار است. زیدان ایده ابن خلدون را گرفت و آن را در شیوه‏اى جدید براى نگارش تاریخ به کار بست. او مى‏نویسد:

... براى این منظور کتاب‏هاى تاریخى و ادبى را که با اسلوبى ساده و نقل زنجیروار وقایع نگاشته‏اند مطالعه مى‏کنیم و پس از تدبّر در آن‏چه خوانده‏ایم، فلسفه این تمدن شگفت را همانند نى شکر از نى استخراج مى‏کنیم، چرا که مورّخان اسلام، با وجود همه تلاشى که در تحقیق حوادث و تنقیح اسناد و مدارک آن‏ها کرده‏اند، به ارتباط میان آن‏ها توجه کم‏ترى نشان داده‏اند و به کشف علل حوادث نپرداخته‏اند و تنها به نقل حوادث برجسته، به‏ویژه آن‏چه به سیاست دولت و چگونگى انتقال حکومت از خاندانى به خاندان دیگر، یا از ملّتى به ملّت دیگر و یا از دسته‏اى به دسته دیگر بسنده کرده‏اند.(3)

    البته تمدنى بودن تاریخ زیدان به معناى مغفول ماندن مباحث سیاسى تاریخ اسلام در کار وى نیست، بلکه به مفهوم اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسى تاریخ اسلام را زیر عنوان «سیاست دولت‏هاى اسلامى» به بحث گذارده و به اعتقاد خودش، این بخش، مهم‏ترین و دشوارترین بخش کار اوست، زیرا براى دست‏یابى به اسباب و علل وقایع سیاسى باید از گردنه‏هایى دشوار گذشت و به‏ویژه در آن‏چه به انتقال خلافت از دولتى به دولت دیگر، رقابت بر سر دست‏یابى به قدرت و نیز تأثیر اختلاف‏هاى مذهبى در این کار

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ج 4، ص 7.

2 . عبدالحسین زرّین‏کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 147.

3 . جرجى زیدان، همان، ج 4، ص 7-8.

(45)

--------------------------------------------------------------------------------
مربوط مى‏گردد، پرده‏هاى ابهام فراوانى باید کنار زده شود. اما زیدان مدعى است که این راه دشوار را پیموده و علت بسیارى از آن‏ها را کشف کرده و با اسلوب بحث فلسفى و احکام عقلى و قیاس‏هاى تمثیلى به اندازه توان خویش حقیقت را روشن ساخته است. او مى‏نویسد:

هنگامى که به کار تقسیم و تبویب موضوع پرداختیم، گردنه دیگرى بر سر راه ما قرار گرفت که به دلیل آمیختگى حوادث و تعارض اسباب و علل آن‏ها و اشتراک نتایج و چندگانگى نمودهایش و نیز چند گانگى اَشکال آن‏ها از حیث دین و نژاد و مکان و زمان، دشوارى آن کم‏تر از اوّل نبود. از این رو پس از دقت نظر، درصدد بر آمدیم تا مبناى تقسیم را به اعتبار عناصرى که در اسلام حاکمیت داشته‏اند و نزاعى که بر سر حاکمیت در میان بوده‏است، با ملاحظه دوره‏هاى تمدن اسلامى به اختلاف آن عناصر قرار دهیم. از این رو تاریخ اسلام را به دو دوره بزرگ تقسیم کردیم:

    دوره نخست: دوره تمدنى است که ما درصدد تبیین آن هستیم. این دوره با ظهور اسلام آغاز مى‏شود و با زوال دولت بنى‏عباس در عراق و آشفتگى مملکت اسلامى و تسلط مغولان بر آن پایان مى‏پذیرد؛

    دوره دوّم: دوره نهضت سیاسى است که پس از فروپاشى خلافت عباسى، با چیره شدن عثمانى‏ها و احیاى خلافت اسلامى از طریق گروه‏هاى سُنّى و پراکنده اسلامى و نیز ظهور دولت صفوى در ایران، و گرد آمدن گروه‏هاى شیعى در زیر پرچم آن‏ها ایجاد گردید.»(1)

    وى سپس دوره نخست را به پنج دوره زیر تقسیم مى‏کند:

    1ـ عصر عربى اوّل: از ظهور اسلام تا پایان دولت اموى به سال 132 ق ؛

    2ـ عصر ایرانى اوّل: از قیام دولت بنى عباس در سال 132ق تا خلافت متوکل (سال 233ق )؛

    3ـ عصر ترکى اوّل: از خلافت متوکل تا تسلط دیلمیان (سال 334ق) ؛

    4ـ عصر عربى دوّم: از ظهور تا سقوط دولت فاطمى ؛

    5ـ عصر مغولى: از وفات چنگیز خان تا درگذشت تیمور لنگ.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 9.

(46)

--------------------------------------------------------------------------------

    آن‏گاه مى‏افزاید:

اما عصر ترکى دوم، عصر دولت عثمانى است و عصر ایرانى دوّم عصر دولت صفویه و جانشینان آن‏ها در ایران است. این بخش، دوره دوّم تمدن اسلامى را تشکیل مى‏دهد که از دایره بحث ما بیرون است.(1)

    در این‏جا چند انتقاد بر سخن و کار زیدان وارد است:

    اولاً : چنین تقسیم بندى اى از تاریخ تمدن اسلامى، در اصل باید در جلد اول صورت مى‏گرفت و نه در جلد چهارم ؛

    ثانیا : اگر موضوع بحث تاریخ تمدن‏اسلامى است، چرا باید عنصر سیاسى، یعنى حاکمیت، موجب محدود شدن تمدن اسلامى به خلافت عباسى گردد. در حقیقت سخن زیدان در این زمینه کلى و مبهم است و مفهوم روشنى را افاده نمى‏کند.

    ثالثا : به‏رغم این که معیار تقسیم باید تمدنى باشد و نه تاریخى، ایشان از مباحث مربوط به تمدن اسلام در دوران پس از سقوط بنى‏عباس تا زمان حاضر چشم پوشیده که این به مفهوم تلقى پایان یافتگى تمدن اسلامى تا آن تاریخ است.

    حسین مؤنس که حاشیه‏هایى برکتاب زیدان نوشته، با توجه به این موضوع گفته است که شاید علت نپرداختن زیدان به رویدادهاى دوران عثمانى و پس از آن، در دست‏رس نبودن منابع کافى و نیز عدم آشنایى او به زبان‏هاى ترکى و فارسى بوده است.(2) اما با فرض پذیرش چنین توجیهى، اشکال بر زیدان، یعنى تقسیم بدون مبناى تاریخ تمدن اسلامى، هم‏چنان به قوت خود باقى است.


اصول روش زیدان

    به طور کلى زیدان در نگارش تاریخ تمدن اسلامى سه‏اصل ذیل را مبناى کار خویش قرارداده است: 1ـ ریشه‏شناسى تمدن اسلامى، 2ـ تعلیل حوادث و رویدادها تاریخى، 3ـ کشف حقیقت تمدن اسلامى.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، مقدمه ج 4، ص 8-9.

2 . همان، ج 1، ص 41.

(47)

--------------------------------------------------------------------------------

1ـ ریشه‏شناسى تمدن اسلامى

    زیدان در ریشه‏شناسى نهضت عربى و فتوحات اسلامى به این نکته اشاره مى‏کند که اعراب عدنانى از استعداد تمدن‏سازى برخوردار بودند، ولى به دلیل اشتغال به منازعه‏هاى داخلى، این استعداد امکان بروز نمى‏یافت. این وضعیت هم‏چنان ادامه داشت تا آن‏که با یک تهاجم خارجى، آن هم خارجیان متمدن، یعنى مردم حبشه در سال موسوم به عام‏الفیل قرار گرفتند و همین فشار موجب شد که به خود بیایند و راه ترقى خویش را پیدا کنند. او در این باره مى‏نویسد:

آن‏چه مسلم است افراد عادى تا در فشار فقر واقع نشوند، براى معاش تلاش نمى‏کنند و تا خوارى نکشند، براى ترقّى خود نمى‏کوشند، و کم‏تر اتفاق افتاده است که فردى بدون تماس با مردم متمدن و بدون این‏که زیر فشار قرار گرفته باشد، براى پیشرفت و ترقّى خود بکوشد. این وضعِ آحاد مردم است. اما هیئت‏هاى اجتماع، غالبا پس از جنگ‏هاى خارجى یا انقلاب‏هاى داخلى به هیجان مى‏آیند و براى ترقّى و تعالى خویش مى‏کوشند، و البته جنگ‏هاى خارجى در این مورد مؤثّر است، زیرا در زمان جنگ، ملت‏ها با یکدیگر تماس مى‏گیرند و محسّنات و معایب خود را درک مى‏نمایند و بالطبع درصدد اصلاح نقیصه‏هاى خود برمى‏آیند. تأثیر این واقعه نه تنها موجب نهضت ادبى و دینى حجازیان گشت، بلکه در نتیجه آن، سیاست‏مداران و نابغه‏هایى میان آن‏ها ظهور کردند که وجودشان در پیشرفت اسلام مؤثّر واقع شد، هم‏چنان که پس از انقلاب فرانسه اشخاصى مثل بوناپارت پدید آمدند که در پیشرفت سیاست فرانسه عاملى مهم به شمار مى‏آیند.(1)

    بارى واقعه عام الفیل، آغاز نهضت اعراب حجاز محسوب نمى‏شود، بلکه فتح یمن، پیش درآمد، و عام‏الفیل متمّم آن نهضت مى‏باشد و در هر حال، چه فتح یمن به دست حبشیان موجب نهضت اعراب حجار باشد و چه آمدن سپاه حبشه با فیل‏هاى جنگى به طرف مکّه باعث جنب و جوش آن مردم گشته و چه موجبات دیگرى براى آن نهضت بوده باشد، پیش از ظهور اسلام یک نوع غلیان فکرى از نظر دین و ادبیات میان اعراب پدید آمده بود که براى

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 42-43.

(48)

--------------------------------------------------------------------------------
پیشرفت اسلام مقدمه لازم و طبیعى محسوب مى‏شد. غالب دعوت‏هاى دینى چنین مقدّماتى را دارند؛ یعنى ابتدا یک نهضت دینى و ادبى در جامعه ایجاد مى‏گردد و سپس زمینه براى انتشار و تأیید دیانت جدید فراهم مى‏شود.

    زیدان واقعه عام‏الفیل را یکى از علل طبیعى نهضت اسلامى مى‏داند که زمینه‏ساز پیدایش مردانى و تاریخ‏ساز شد. وى به طور کلّى غلیان فکرى از نظر دین و ادبیات را لازمه طبیعى پیشرفت اسلام ـ همانند دیگر نهضت‏هاى دینى ـ مى‏داند. او مى‏نویسد:

اتفاقا در دو قرن پیش از اسلام، همین وقایع براى اعراب پیش آمد و آنان را تکان داده به فکر ترقى و تعالى انداخت؛ به این معنا که در آن اوقات، سپاهیان حبشه بر یمن دست یافتند و در اواسط سده نخست پیش از هجرت، حبشى‏ها به قصد تسخیر مکه و کعبه به حجاز آمدند. عرب‏هاى حجاز به خصوص مردم مکّه و قریش تا آن روز چنان خطرى را پیش بینى نمى‏کردند، زیرا هر چه دیده و شنیده بودند، احترام و ستایش سایر قبایل از کعبه و مکّه بود، ولى همین که عبدالمطلب، جدّ پیغمبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، پرده‏دار و نگاهبان کعبه، از آمدن سپاهیان حبشه با فیل‏هاى جنگى خبردار شد، خود و قومش (قریش) ناگهان دانستند که چه خطر بزرگى متوجه آنان گشته است، و مطابق قانون طبیعت، قواى روحى و جسمى خویش را جمع‏آورى کرده مهیّاى دفاع شدند و هوشیارى و خردمندى نهان خود را آشکار ساختند و به قدرى این پیش‏آمد در اوضاع مردم حجاز تأثیر داشت که سال واقعه را مبدأ تاریخ قرار داده، عام‏الفیل (سال پیل) خواندند.(1)

    از دیدگاه زیدان سواى پیدایش غلیان فکرى که از نظر دینى و ادبى در میان اعراب پدید آمد و در حقیقت حکم مقدمه لازم و طبیعى ظهور اسلام را داشت، سه عامل دیگر نیز زمینه‏ساز گسترش و سهولت پذیرش اسلام در میان دیگر ملل بود:

    الف ) اختلاف‏هاى دینى میان رومیان : این اختلافات در دوران پیش از ظهور اسلام بروز کرد و اوج گرفت و از آن‏جا که پاى منازعه‏هاى‏دینى به عرصه سیاست نیز کشیده شد، موجب گردید که دولت و کلیسا (پاسداران دین رسمى) بر مسیحیان فشار آورده و موجبات نارضایى آنان را

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 41.

(49)

--------------------------------------------------------------------------------
فراهم سازند، و کار به آن‏جا کشید که به دشمنان دولت روم پناهنده شدند. مسیحیان مصر نیز از مظالم پیشوایان سیاسى و مذهبى روم به تنگ آمده با سپاهیان اسلام هم‏دست شدند و با کمک دادن به عمرو عاص، آن کشور را به مسلمانان سپردند.(1)

    ب ) آشفتگى اوضاع سیاسى ـ اجتماعى ایران : زیدان در این باره مى‏نویسد:

وضع اجتماعى و اخلاقى ایرانیان پیش از اسلام به منتهاى فساد رسیده بود، دین رسمى کشور به چندین شعبه تقسیم شده و هر شعبه‏اى با شعبه دیگر ستیز و جنگ داشت. علاوه بر مذهب زرتشت، مذهب‏هاى دیگرى به نام آیین مانى و مزدک در ایران پیدا شده بود که آن‏هم مزید بر نفاق و تفرقه مى‏شد، و تعلیمات عجیب و غریبى میان ایرانیان شیوع یافته بود. از آن جمله، پیروان مزدک مى‏گفتند که همه چیز حتّى زن، میان مردم مساوى تقسیم مى‏شود، زیرا همه فرزندان یک پدر و مادر مى‏باشند. شگفت آن‏که قباد، پادشاه ساسانى آیین مزدک را پذیرفت، جمعى نیز از پادشاه پیروى کردند، و همین‏که پادشاه دیگر بر سرکار آمد، آیین مزدک را تحریم نمود و پیروان مزدک را کشت و طبعا خلاف و نفاق داخلى افزوده گشت و فساد عمومى رو به ازدیاد گذارد.(2)

    ج ) دشمنى میان مسیحیان و یهودیان : این اختلاف، آشوب و ناامنى را نه تنها در قلمرو و رومیان، بلکه در اسپانیا نیز رواج داد. در اسپانیا یهودیان مجبور به گرویدن به کیش مسیحیّت شدند و همین امر، موجب کینه‏ورزى آنان نسبت به حکم‏رانان مسیحى گردید، به طورى که هنگام رسیدن سپاهیان مسلمان به اسپانیا، با آنان هم‏دست شدند و دولت مسیحى آن سرزمین را سرنگون ساختند.(3)


2ـ تعلیل حوادث

    زیدان درباره علل رویدادهاى تاریخ اسلام، به‏ویژه بر موارد زیر، تأکید مى‏کند:


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 49-50.

2 . همان، ص 50.

3 . همان، ص 55.

(50)

--------------------------------------------------------------------------------

الف ) دلایل پیشرفت مسلمانان : پیشرفت سریع مسلمانان از دیدگاه زیدان داراى اهمیت ویژه است. او درباره علل این پیشرفت به یازده مورد زیر اشاره مى‏کند:

1ـ سبک بارى و چابکى اعراب؛

2ـ ایمان به قضا و قدر؛

3ـ زبردستى در تیراندازى و سوارکارى؛

4ـ توجّه کامل به انتخاب فرمانده سپاه؛

5ـ بردبارى و پایدارى؛

6ـ اعتقاد به برترى یافتن اعراب؛

7ـ وجود خط بازگشت؛

8ـ نفاق و اختلاف داخلى مردم ایران و روم؛

9ـ یهود؛

10ـ دادگسترى، پرهیزگارى و خوشرفتارى مسلمانان؛

11ـ واگذاشتن مردم به حال خود، در سرزمین‏هاى مفتوحه.(1)

    زیدان در تبیین این علل، با دقت و موشکافى به بیان نمونه‏هایى از تاریخ مى‏پردازد که در مواردى مى‏تواند به عنوان الگویى عملى مورد استفاده قرار گیرد. براى نمونه، درباره خط بازگشت چنین مى‏نویسد:

عرب‏ها در تمام میدان‏هاى جنگ، خط بازگشت را از دست نمى‏دادند؛ یعنى براى خود راه‏گریزى مى‏گذاردند. به این قسم که بیابان پشت سر و پناه‏گاهشان بود و هیچ‏گاه از آن حدود، یعنى خط صحرا تجاوز نمى‏کردند، و همین‏که از ایرانیان یا رومیان شکست مى‏خوردند، به صحراى خود پناه مى‏آوردند. رومیان و ایرانیان هم یا نمى‏توانستند آنان را دنبال کنند و یا این‏که به تعقیب آن‏ها اهمیت نمى‏دادند، ولى عرب‏ها از این عقب‏نشینى نومید نمى‏شدند و دوباره از پناه‏گاه بیرون جسته به قتل و غارت مى‏پرداختند و آن قدر جنگ و گریز را ادامه مى‏دادند تا دشمن را خسته کنند.

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ج 1، ص 73-82.

(51)

--------------------------------------------------------------------------------
همان‏طور که در جنگ بوئر، جنگ‏جویان غیر منظم آفریقایى و غیره، سپاهیان انگلیسى را با جنگ و گریز مغلوب مى‏ساختند و گاه و بى‏گاه از کوهستان‏ها بیرون آمده بر انگلیسى‏ها مى‏تاختند و باز به کوه‏ها پناه مى‏بردند و از دست‏رس انگلیس‏ها محفوظ مى‏ماندند.(1)

    سرداران مسلمان به این موضوع، توجّه کامل داشتند و یکدیگر را به پیروى از این رویّه، تشویق مى‏کردند، چنان‏که مثنّى بن حارثه شیبانى از سرداران نامى عرب، هنگامى جنگ مسلمانان و ایرانیان در عراق، به سپاهیان اسلامى چنین دستور داد:

با ایرانیان در نزدیک‏ترین سر حدّ ایران و عرب بجنگید و زنهار زنهار که در درون خانه آن‏ها وارد کارزار شوید. بکوشید که میدان جنگ در نزدیک‏ترین نقطه سرحدّى باشد، چرا که اگر پیروز شدید، آن‏چه که گرفته‏اید پشت سرشما و از آنِ شما خواهد شد و اگر شکست خوردید، به آسانى به خانه خود باز مى‏گردید و راه آمد و شد خود را به‏خوبى مى‏دانید و جنگ و گریز را ادامه مى‏دهید تا خداوند فرصت مناسبى بدهد و حمله خود را تجدید کنید.(2)

    عمر نیز در تأیید این‏نظر، پیوسته دستور مى‏داد که سپاهیان اسلام از دریا نگذرند و خط بازگشت را تا شهر مدینه که مرکز خلافت است محفوظ بدارند و همین‏که سعد و عمرو عاص مصر و عراق را گشوده در اسکندریه و تیسفون(مداین) مقیم شدند، عمر این وضع را برخلاف سنّت باستانى عرب دید چون برخلاف مرسوم، میان آنان و مدینه، رود دجله و رود نیل فاصله بود، لذا عمر به هر دو سردار خود چنین نوشت:

جایى نباشید که میان من و شما آب باشد. در محلى اقامت کنید که هرگاه خواستم بتوانم سوار بر شتر خود بشوم و نزد شما بیایم. عمرو عاص و سعد که این نامه را دریافت داشتند، از اسکندریه و مداین درآمده در صحراى فسطاط و کوفه چادر زدند و آن‏جا را اردوگاه ساختند و بعدا این دو محل، هر دو شهر شد.(3)

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 77.

2 . همان.

3 . همان، ص 78.

(52)

--------------------------------------------------------------------------------
ب ) چگونگى انتقال خلافت اسلامى به امویان: یکى از رویدادهاى شگفت‏انگیز تاریخ اسلام، انتقال خلافت اسلامى به بنى‏امیّه است؛ بنى‏امیّه‏اى که سرسختانه با پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مبارزه کردند و تا آخرین لحظه ممکن، از پذیرش اسلام سر باز زدند و تنها با فشار و قدرت نظامى به اسلام گردن نهادند، چگونه توانستند زمام دولت اسلامى را به دست گیرند؟

    زیدان در پى‏جویى علل این حادثه به این موضوع اشاره مى‏کند که رقابت مردم مکّه و مدینه موجب شد تا پس از بیعت مردم با على علیه‏السلام ، مخالفان وى مدینه را به سوى مکّه ترک گفته و برضد آن حضرت دسیسه چینى کنند. پس از آن، انتقال مرکز خلافت از مدینه به کوفه، موجب شد که على علیه‏السلام مردمانى با وفا را از دست بدهد و گرفتار مردمان بى‏حمیّت کوفه گردد. از آن سو، معاویه با برخوردارى از حمایت قبیله پرقدرت و پرشمار بنى‏امیّه، بسیارى از رجال کاردان و دنیاطلب را پیرامون خود گردآورد و على علیه‏السلام را در جنگ با خود ناکام گذاشت. موفقیّت معاویه در تثبیت پایه‏هاى قدرتش در شام او را از چنان موقعیتى برخوردار ساخت که حسن بن على علیه‏السلام را که مردم پس از شهادت پدرش با او بیعت کرده بودند، وادار به کناره‏گیرى ساخت، و به این ترتیب، زمینه براى حکومت بنى‏امیّه فراهم آمد. زیدان آن‏گاه به تشریح حکومت امویان و بیان علل روى کار آمدن آن‏ها مى‏پردازد و در این راستا موارد ذیل را یادآور مى‏شود:

1ـ گرد آمدن سیاست‏مداران کاردان عرب، مثل عمروعاص، بر گرد معاویه؛

2ـ برکنار بودن على علیه‏السلام از حیله بازى سیاسى و افسون و فسانه دنیوى؛

3ـ بذل و بخشش فراوان معاویه و دیگر حکمران‏هاى اموى؛

4ـ حیله‏گرى، مکارى و سیاست بازى بنى‏امیّه و دست یازیدن به هر کارى براى پیش بردن مقاصد پلید خود.

    براساس همین دیدگاه، یعنى پرداختن به اسباب و علل رویدادها، زندگینامه خلفاى اموى و عباسى، مگر آن‏جاهایى که به ماهیّت این دو خاندان و کارکرد عمومى آن‏ها مرتبط است، براى زیدان حائز اهمیّت نیست، بلکه او بیشتر به علل پیدایش، تداوم و سقوط آن‏ها اشاره مى‏کند. عیاشى و خوش‏گذرانى حاکمان این هر دو خاندان از علل ضعف و نابودى آن‏ها بود. اما آن‏چه سقوط خاندان بنى‏عباس را به تأخیر انداخت انتساب این خاندان به بنى‏هاشم بود که

(53)

--------------------------------------------------------------------------------
مردم را از گرفتن خلافت ایشان باز مى‏داشت تا آن‏که مهاجمان مغول به عمر بلند خلافتشان پایان دادند.

ج ) علت توقّف مسلمانان در اروپا : از نگاه جرجى زیدان علت اصلى توقف پیشروى مسلمانان در اروپا، شکست آنان در برابر فرانسه بود و چنان‏چه مسلمانان حاضر در اسپانیا در جنگ با این بزرگ‏ترین کشور اروپایى پیروز مى‏شدند، امروز همه اروپاییان مسلمان مى‏بودند و همانند دیگر جاهاى مفتوحه، به زبان عربى سخن مى‏گفتند.(1)


3ـ کشف حقیقت تمدن اسلامى

    از دیدگاه زیدان هر تمدنى ظاهرى دارد و حقیقتى. ظاهر تمدن‏ها براى همگان قابل مشاهده است، مانند ثروت، شکوه، علم، ادبیات، صنعت و ...، اما حقیقت تمدن، خیر و شر حاصل از آن است که تنها براى اهل پژوهش آشکار مى‏شود.(2) وى ظواهر تمدن اسلامى را به امور اقتصادى،(3) علوم، ادبیات،(4) سیاست(5) و نظام‏هاى اجتماعى(6) تقسیم کرده و چهار جلد از کتابش را به این امور اختصاص داده است. البته هدف اصلى او بررسى و توصیف این ظواهر نیست، بلکه مى‏خواهد از این ره‏گذر به حقیقت تمدن اسلامى، یعنى خیر و شر حاصل از آن پى ببرد و در هر یک از دوره‏هاى تاریخ اسلام میزان این حیر و شر و نیز علل و عواملش را کشف کند.


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 114.

2 . همان، ج 2، ص 11.

3 . ر.ک: تاریخ تمدن اسلامى، ج 2، شامل: ثروت دولت اسلامى و ثروت دولتمردان و خلفا و اسباب آن ثروت و نیز علل نابودى آن و نیز ثروت مملکت و شهرها و روستاهاى قلمرو اسلامى.

4 . ر.ک: همان، ج 3 شامل: علوم و ادبیات عرب پیش از ا سلام، علوم و ادبیات اسلامى، علوم و ادبیات بیگانگان در میان مسلمانان، علوم پزشکى، ستاره‏شناسى، ریاضیات و طبیعیّات در اسلام و مدرسه‏ها و کتابخانه‏هاى اسلامى.

5 . ر.ک: همان، ج 4 شامل: سیاست دولت‏هاى اسلامى و کشمکش رجال سیاسى براى فرمانروایى، وضع حکومت خلفاى راشدین، امویان، عباسیان، امویان اندلس، فاطمیان، و سیاست هر یک از این حکومت‏ها براى استحکام بخشیدن مبانى فرمانروایى و رفتار آنان با مردم، به ویژه خلفاى عباسى و روابط آنان با ایران و سلاطین غیر عرب.

6 . ر.ک: همان، ج 5 شامل: نظامات اجتماعى و طبقات مردم و عادات و رسوم اجتماعى و زندگى خانوادگى و تمدن و تجمل در ممالک اسلامى و آثار عمران در شهرها و دستگاه و جلال فرمانروایان اسلام.

(54)

--------------------------------------------------------------------------------

    براى مثال در مبحث ثروت و دولت در دوران بنى امیّه، پس از نقل میزان و منابع درآمد آن خاندان به این نکته اشاره مى‏کند که درآمدهاى فراوان مالى موجب شده بود که بنى‏امیّه، سرگرم لهو و لعب شوند و از مسائل اصلى دولت باز مانند و در گزینش والیان دقت لازم را به خرج ندهند، به طورى که گاه کارگزارى بااشاره یک کنیزک دربار یا پرداخت مبلغى هدیه، به کار گماشته مى‏شد، و این امر زمینه رخت بر بستن عدالت را از جامعه فراهم ساخت، چرا که اشخاص عادل و درست‏کار هیچ‏گاه حاضر به پذیرش مناصب دولتى نبودند.(1)

    بارى نگاه زیدان به ظواهر تمدن اسلامى به طور کامل جامعه شناسانه و فیلسوفانه است. از نمونه‏هاى بسیار جالب کار وى در این زمینه، بحث درباره ثروت دولت بنى‏عباس است. او براى تعیین درآمد و هزینه‏هاى آن دولت به مدارک و شواهد تاریخى بسیار فراوانى استناد مى‏کند و مقدار قریب به یقین آن را تخمین مى‏زند، سپس به تحلیل و کارکرد این ثروت در خلافت عباسى مى‏پردازد و مى‏گوید که تا وقتى درآمدهاى دولتى به بیت‏المال واریز مى‏شد، امور نیز به سامان بود، اما پس از آن‏که ارتش بر امور چیره و استبداد نظامى حاکم شد ثروت از بیت‏المال خارج گردید و به‏دست کارگزاران دولت افتاد. در این هنگام خلفا ناچار بودند براى تأمین هزینه‏هاى مورد نیازبه غصب و مصادره اموال روى آورند و یک سنّت ناپسند و مخرّب اقتصادى بنا نهاده شد که سرانجام نیز به سقوط دولت بنى‏عباس انجامید. او در این باره مى‏نویسد:

ممکن است تصور شود که سنگینى مالیات‏ها موجب انقراض دولت عباسى بود، اما ـ چنان‏که در فصول سابق ملاحظه شد ـ در عصر طلایى عباسیان که علم و ثروت به منتهاى کمال رسید، مالیات‏هاى سنگینى از مردم مى‏گرفتند و کسى از پرداختن آن شکایت نداشت، بلکه پس از سبک شدن بار مالیات، اوضاع اجتماعى و اقتصادى مختل گشت. البته مردم از کم شدن بار مالیات خشنود بودند، ولى عیب از آن‏جا

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . ر.ک: همان، ج 2، ص 131.

(55)

--------------------------------------------------------------------------------
پدید آمد که در اثر تخفیف مالیات‏ها، درآمد دولت کم شد و در مقابل، طمع رجال دولتى به واسطه زندگانى تجملى روبه فزونى نهاد. طبعا فساد غلبه کرد و اوضاع اجتماعى روبه تباهى گذارده، امنیت برطرف گشت و نظر به جهاتى که قبلاً گفتیم مردم دست از کار کشیدند و ثروت عمومى مردم روز به روز کاسته شد، تا حدّى که براى تأمین منابع رجالِ سود پرستِ طمع کار منبعى باقى نماند. مأمورین دولتى در وصول و ایصال مالیات‏ها به زور و جبر و قهر متوسل گشتند و روزگار مردم را پریشان ساختند، به قسمى که از جان خود سیر شدند ... .(1)

    وى آن‏گاه براى اثبات این‏که اخذ مالیات موجب ویرانى نیست، انگلستان را مثال مى‏زند که با وجود دریافت مالیات‏هاى بسیار سنگین از مردم توسط دولت، اوضاع اقتصادى دولت و مردم بسیار ثابت است. او سرانجام از همه این مقدمه چینى‏ها به این نتیجه مى‏رسد که آن‏چه موجب اختلال اوضاع اقتصادى مى‏شود ظلم است، چرا که دست مردم را از کار باز مى‏دارد و ارکان دولت را درهم مى‏شکند؛ کشاورز از کشاورزى، بازرگان از بازرگانى، و صنعت‏گر از صنعت خود باز مى‏ماند. این طبیعى است که تا مردم کار نکنند ثروت به دست نمى‏آید و تا عدالت و امنیّت نباشد کارها روبه‏راه نخواهد بود و از آن جهت گفته‏اند: «اساس هر مملکتى برعدالت استوار مى‏باشد».(2)


نقد


--------------------------------------------------------------------------------

1 . همان، ص 165-166.

2 . همان.

(56)

--------------------------------------------------------------------------------

    با وجود همه مزیت‏ها، زیدان و کار او از نقد و قدح برکنار نمانده است که ما در این‏جا مهم‏ترین آن‏ها را یادآور مى‏شویم:

    1ـ از مسیحى بودن زیدان که بگذریم، برخى نویسندگان وى را با روح عربیّت نیز بیگانه دانسته‏اند. محمد حسنین هیکل درباره زیدان مى‏نویسد :

جرجى به روح ملت عرب راه نیافته است تا بتواند آن را در مقابل دیدگانش باز کند، در آن به جست‏وجو بپردازد و ظرایفش را بشناسد.(1)

    شوقى ابوخلیل اتهام‏هاى زیر را به زیدان وارد مى‏کند:

الف ـ دایر کردن مدارس تبشیرى مسیحى در لبنان؛

ب ـ عضویت در سازمان جاسوسى بریتانیا؛

ج ـ سفر طولانى به اروپا؛

د ـ ارتباط با مستشرقان؛

ه ـ نامعلوم بودن منبع بودجه‏هاى مجله الهلال؛


--------------------------------------------------------------------------------

1 . ابو خلیل شوقى، زیدان فى المیزان، ص 15 به نقل از: محمد حسنین هیکل، اوقات الفراغ، ص 232.

(57)

--------------------------------------------------------------------------------

و ـ ستایش مستشرقان از کار زیدان و تکیه او بر نوشته‏هاى اروپاییان.

    البّته لازم به یادآورى است که این موارد با تاریخ‏نگارى زیدان، یعنى موضوع نوشتار، ارتباط ندارد.

    2ـ به خلاف بیشتر مورّخان اسلامى و نیز شمار بسیارى از مورّخان فرنگى که داستان کتاب سوزى اسکندریه به وسیله مسلمانان را مجعول و مردود مى‏شمارند، وى به شدت از نظریه انجام این کار به دست مسلمانان جانب‏دارى مى‏کند؛(1)

    3ـ او نیز همچون دیگر نویسندگان سطحى‏نگر، حمله مغولان به بغداد و برچیده شدن بساط خلافت اسلامى را به دسیسه چینى مؤید الدین ابن علقمى، وزیر شیعى مستعصم عباسى نسبت مى‏دهد.(2)


نتیجه‏گیرى

    روش جرجى زیدان در تاریخ تمدن‏اسلامى، آغاز تحوّلى بنیادین در نگارش تاریخ بود؛ تحوّلى که بیش‏تر جنبه علمى دارد و از حواشى کلامى و تعصّبات قومى و مذهبى به دور است. اثر زیدان نمونه کامل جامعه‏شناسى تاریخى است و اصول و قواعدى که از این ره‏گذر به دست مى‏دهد، بیش از آن‏که جنبه عبرت آموزى عمومى داشته باشد، جنبه کاربردى و علمى دارد.

 

--------------------------------------------------------------------------------

1 . ر.ک: جرجى زیدان، همان، ج 4، ص 42-51.

2 . ر.ک: همان، ج 4، ص 244.

(58)

--------------------------------------------------------------------------------
زیدان با تغییر در روش نقل تاریخ، آن را از یک‏نواختى بیرون آورد و تنوع بخشید. چه خوب است در جامعه علمى ما نیز این کار سرمشق قرار گیرد و تاریخ، نه براى سپردن به ذهن و انباشت آن از نقل‏هاى گوناگون، بلکه برنامه‏اى براى افزایش شناخت ارائه شود. نکته مهم دیگر این‏که کار زیدان ناتمام مانده و به پایان خلافت عباسى در بغداد محدود شده‏است. بنابراین، با توجّه به این‏که بخش زیادى از منابع تاریخ اسلام در آسیا به زیان فارسى است، شایسته است که در این زمینه‏کارى علمى و جدّى صورت پذیرد.

(59)

--------------------------------------------------------------------------------

 

 


فهرست منابع


    1 . روزنتال، فرانتس، تاریخ تاریخنگارى در اسلام، ترجمه اسداله آزاد، چاپ دوم: مشهد، انتشارات آستانه قدس، 1366 .

    2 . زرکلى، خیرالدین، الأعلام، چاپ سوم: [بى‏جا، بى‏نا، بى‏تا] .

    3 . زرین‏کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362 .

    4 . زید ان، جرجى، تاریخ التمدن الإسلامى، [بى‏جا]، دارالهلال، [بى‏تا] .

(60)

--------------------------------------------------------------------------------

    5 . زیدان، جرجى، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1382 .

    6 . شوقى، ابوخلیل، زیدان فى المیزان، لبنان ـ بیروت، 1983م .

    7 . کحّاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، مکتبة المثنى، [بى‏تا] .

    8 . کیالى، عبدالوهاب، موسوعة السیاسه، لبنان ـ بیروت، المؤسسة العربیه للدراسات و النشر، 1990م .

    9 . مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسى، شرکت سهامى کتابهاى جیبى، 1374

تبلیغات