از آنجایی که احساس امنیت در فضاهای شهری یکی از مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی محسوب می شود و به رغم آن که مسئله امنیت در هر جامعه ای، یک مسئله پیچیده و دارای ابعاد متنوع و متعدد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است، در تامین این نیاز نباید از نقش و تاثیر عوامل محیطی غافل شد. مطالعات و دیدگاه های مختلف نشان می دهند که کاهش و کنترل جرائم شهری نسبت معناداری با مشارکت، نظارت، مالکیت و استفاده دائم کاربران از فضا دارد؛ توجه به ریزه کاری های فضایی و روابط اجتماعی به جای سیاست های سخت پلیسی می تواند کارگشا باشد. از مهم ترین نگرش های جدید در این زمینه می توان به دیدگاه پنجره شکسته، سفر مجرمانه، کانون های جرم خیز، الگوی جرم، فضای مقاوم در برابر جرم، پیشگیری جرم از طریق طراحی محیطیCPTED، فعالیت روزمره و انتخاب منطقی اشاره نمود که عموما از دهه 1970 به بعد مطرح شده اند. در این پژوهش به شیوه مطالعه اسنادی، این نظریات مورد بررسی قرار گرفته و به واسطه نگاه مقایسه ای مورد نقد قرار گرفه اند. سپس این نظریات و مفاهیم کلیدی مستتر در آن ها در قالب یک جدول مورد جمع بندی قرار گرفته است که مطالعه بیشتر بر روی آن ها گواه این مطلب است که نظریه پردازان این حوزه، برای افزایش امنیت در فضاهای شهری، استفاده از راهکارهای اجتماعی و الگوهای صحیح طراحی را موثرتر از دیگر شیوه های قانونی و کیفری می دانند. همچنین طبق مفاهیم کلیدی استخراج شده از این نظریات، پارامترهای کنترل اجتماعی و خلق فضاهای قابل دفاع، از بیش ترین فراوانی در میان دیگر مفاهیم کلیدی برخوردار بوده اند.