آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم(حافظ)
شاید،برای هر جوانی یا کلاً هر انسانی،پیش آمده باشد که با خود بگوید:خدا کیست؟چگونه است؟انسان چیست؟و پایان کار انسان کجاست؟شخصی از امام کاظم(ع) می‌پرسد:خدا کیست؟ایشان می‌فرماید:«خداوند حی است اما حیات او «حادث»1 نیست و نیز،وجودی مستقل است که واجد و صفها نمی‌باشد.حیات خداوند،کیفیتی که به واسطه‌ی آن مورد مدح و ثنا قرار گیرد و یا مکانی که در آن متوقف گردد و یا جایی که در آن سکونت گزیند،ندارد،بلکه حیات او،ذاتی است».
«هو الاول و الأخر و الظّاهر و الباطن و هو بکل شیء علیم؛اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزی داناست».(سوره‌ی حدید، آیه‌ی 3)
امام علی(ع)،در خطبه‌ای(خطبه‌ی موسوم به اشباح) می‌فرماید:
خداوند،اولی است که قبل ندارد،تا چیزی قبل از او باشد و آخری است که بعد ندارد،تا چیزی بعد از آن باشد.
«کلّ شیء هالک الا وجهه؛جز ذات او همه چیز نابود شونده است».(سوره‌ی قصص،آیه 88)
خدا چگونه مخلوقاتش را را خلق کرد؟
امیرالمؤمنین(ع) در بیان حکمت الهی می‌فرماید:«خداوند آنچه را آفرید،اندازه‌گیری کرد و پس از اندازه‌گیری،آن را متفق و استوار ساخت.خداوند با دانش خویش،آفریدگان را پدید می‌آورد و با حکمت خویش،آنان را ایجاد می‌کند،بدون آنکه از کسی پیروی کند یا بیاموزد یا نمونه‌ی [آفرینش] آفریدگار حکیمی را به کار بندد[و از او تقلید کند]».
«و ما خلقنا السّماوات و الأرض و ما بینهما لاعبین؛و آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است،به بازی نیافریده‌ایم».(سوره‌ی دخان،آیه‌ی 38)
«افحسبتم انّما خلقناکم عبثاً و انّکم إلینا لاترجعون؛آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و این که شما به سوی ما بازگردانیده نمی‌شوید؟!»
از امام صادق(ع) پرسیدند:چرا خداوند بندگان را آفرید؟
فرمود:«همانا خداوند آفریدگان خود را بیهوده نیافرید و آنها را به حال خویش وا ننهاد و آنها را نیافرید؛تا سودی ببرد یا به وسیله‌ی آن،زیانی را،از خودش دور کند،بلکه [آنها را آفرید]؛تا به آنان سودی رساند و آنها را به نعمت جاودان،برساند».
آنـکه پـر نقش زد این دایـره‌ی مینایـی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
حال،باید بیان کنیم که انسان چیست و کیست و چه جنسی دارد؟
ای نـسـخـه‌ی نـامـه‌ی الهی که تـویـی وی آیـنـه جـمـال شـاهـی کـه تــویـی
بیرون ز تو نیست،آنچه در عالم هست از خود بطلب،هر آنچه خواهی که تویی(شبستری)
«اذ قال ربّک للملائکة انی خالق بشراً من طین؛آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت:من بشری را،از گل،خواهم آفرید».(سوره‌ی ص،آیه‌ی 71)
از دیدگاه دین،انسان موجودی، کاملاً مادی و طبیعی نیست،بلکه غیر از ساخت جسمانی بدن،یک ساخت غیر جسمانی روح یا نفس نیز،آن را سامان می‌دهد.
«سپس،نطفه را لخته‌ی خونی ساختیم،آن گاه آن لخته‌ی خون را به صورت پاره‌ی گوشتی جویده شده در آوردیم سپس پاره گوشت را، استخوان‌هایی ساختیم،بعد استخوان‌ها را،با گوشتی پوشانیدیم،آنگاه آن را،آفریده‌ای دیگر ساختیم (به او حقیقت نفسانی بخشیدیم) سپس،او را درست اندام کرده،و از روح خویش در او دمیدیم».(سوره‌ی مؤمنون،آیه‌ی 14)
«ثمّ سوّاه و نفخ فیه من روحه؛و در پی خلقت نخستین انسان،به او شکل آدمی بخشید و از روحی بلند که جلوه‌ی الهی دارد،در او دمید».(سوره‌ی سجده،آیه‌ی 9)
«ای مردم،از پروردگارتان که شما را،از نفس یگانه‌ای آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده است، پروا کنید».(سوره‌ی نساء، آیه‌ی 1)
اما ای عزیز،اگر از قرآن بپرسی:انسان چگونه است؟ به شما جواب می‌دهد:
انسان بسیار ستمگر و نادان است.(سوره‌ی احزاب،آیه‌ی 72)، بسیار ناسپاس است.(سوره‌ی حج،آیه‌ی 66)، سرکش و طغیانگر است.(سوره‌ی علق،آیه‌ی 6)، تنگ نظر است.(سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 100)، حریص است.(سوره‌ی معارج، آیه‌ی 19)، عجول و شتابگر است(سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 11)، مجادله‌گرترین آفریدگان الهی شناسانده شده است.(سوره‌ی کهف، آیه‌ی 54)
«اولئک کالانعام بل هم اضلّ؛آنان همانند چهارپایان،بلکه گمراه‌ترند».(سوره‌ی اعراف،آیه‌ی 179)
هر کس عقلش،بر شهوتش چیره شود،از فرشتگان برتر خواهد بود و هر که عقلش،به اسارت شهوتش در آید، جایگاهی پست‌تر از حیوانات خواهد یافت.
مولانا،همین معنا را در مثنوی خویش آورده است:
در حـدیـث آمـد که خـلاق مـجـیـد خـلق عـالم را سـه گـونـه آفـریـد
یـک گروه را جمله عقل و علم وجـود آن فرشته است و نداند جز سـجود
نیست انـدر عنصرش،حرص و هـو نـور مطلق،زنـده از عـشـق خـد
یـک گـروه دیــگـر از دانـش تـهــی همچو حـیوان از علف در فربهـی
او نبیند جـز کـه اصـطـبـل و ‌عـلـف از شقاوت غافـل است و از شرف
آن ســوم هـست ‌آدمـیـزاد‌ و بــشــر از فـرشته نیـمی و نـیـمـش ز خـر
نـیـم خـر،خـود مـایـل سـفلی بـود نـیـم دیـگـر مـایل عـِلـوی شـود
تــا کـدامـیـن غـالـب آیـد در نـبـرد زیـن دوگـانـه تـا کـدامـین بُرد نرد
مولان
1.حادث:ایجاد شده.چیزی که قبل از بودنش، نیستی بوده است و در واقع یک زمانی وجود نداشته و بعداً به وجود آمده است.

تبلیغات