نویسندگان: رضا چهرقانی

کلید واژه ها: تاجیکستان نواندیشی تجدد زبان و ادبیات فارسی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۶۱-۹۴
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۲۰۶

چکیده

بیداری، نواندیشی و تجدد خواهی در کشور تاجیکستان تحت تأثیر آراء احمد مخدوم دانش(1828-1897م) و کتاب نوادرالواقایع او، با جنبش معارف پروری آغاز شده، تا امروز ادوار گوناگونی را پشت سر گذاشته و رویکردهای مختلفی؛ همچون نواندیشی دینی، سکولار، مارکسیستی، ملی گرا و ... داشته است. در تمامی ادوار یاد شده زبان و ادبیات فارسی به مثابه محمل یا زمینه ای برای تکوین تجددطلبی، نواندیشی و موضوعات مرتبط با آن یا ابزاری برای انتقال مفاهیم و آراء نواندیشان این سامان به کارگرفته شده و حتی در برخی مقاطع تاریخی، مقوله زبان، خط یا ادبیات فارسی/ تاجیکی فی نفسه به عنوان عنصری هویت بخش برای روشنفکران تاجیکستان موضوعیت یافته است. با عنایت به این موضوع، پژوهش پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، کوشیده است تا مسأله نقش و تأثیر زبان و ادبیات فارسی در شکل گیری و استمرار نواندیشی و تجدد یا دگرگونی و تطور آن در تاجیکستان را بررسی و تحلیل نماید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که زبان و ادبیات فارسی در ارتباط با جریان نواندیشی و تجدد در این کشور و استمرار تاریخی آن، گاه طریقیت و گاه موضوعیت یافته است؛ به گونه ای که در دوران معارف پروری بیشتر آثار روشنفکران و آرمان های تجددخواهانه ایشان در ژانرها و قالب های ادبی عرضه شده اند. افزون بر این در ادوار بعد و در تقابل با ظهور و قدرت یافتن پان ترکیسم و نادیده انگاشتن هویت و حضور تاریخی تاجیکان در فرارود یا در ماجرای تغییر خط فارسی به روسی یا سیرلیک، مقوله زبان مادری و ادبیات فارسی و حفظ نوامیس زبانی و مواریث ادبی، خود؛ همچون آرمانی مقدس به دغدغه اصلی روشنفکران تاجیک در مبارزه اجتماعی ایشان بدل شده است.

تبلیغات