آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

مقدمه
حکیم سنایی، شاعر بزرگ و والا مقام قرن پنجم و ششم هجری، از جمله شاعرانی است که به حق،باید او را از استادان مسلّم شعر فارسی محسوب نمود و از جمله ادیبانی که با تأثیر پذیری دقیق از آیات قرآنی توانست،تحوّل اساسی در روند آثار منظوم فارسی، ایجاد کند و سیر شعر فارسی را در خدمت تعلیمات اخلاقی و عرفانی قرآن قرار دهد.او با افکار نوین خود نیز،توانست،بنای محکم و استوار کاخ شکوهمند ادبیات عرفانی را در شعر فارسی پی‌ریزی نماید و با زبانی تعلیمی،معرفت اقتباس از قرآن و عترت(ع) را معنا نموده و در اعتقاد و افکار شاعران زمان خود و دوران پس از خویشتن اثری به جا و ماندگار بگذارد.در این مقاله سعی نگارنده بر آن است که نمونه‌های تأثیر پذیری سنایی از قرآن را نشان دهد و اشعاری را از دیوان او که الهام گرفته از این کتاب آسمانی می‌باشد ارائه نماید.
تصویر پردازی‌های قرآنی در اشعار سنایی
1.سنایی در مقام بیان و شرح آیه «یا ایها المزمل…»می‌گوید:(سوره مزمل،آیات 1ـ2)
گفته در گوش جانش حاجب بار کـای شهنشه، سـرا ز گـلیم بـرآر1
2. کفر و دیـن هر دو در رهت پویان وحـده لاشــریـک لـه گــویــان2
کفر،خلاف ایمان است.اگر بگوییم ایمان،بر زبان آوردن شهادتین است،کفر،ناگفتن آن خواهد بود واگر ایمان را عبارت از معرفت خدا و اعتقاد به نبوت پیامبر(ص) و معاد بگیریم،کفر،اعتقاد نداشتن بدین امور است.در اینجا منظور از کفر و دین،کافر و مؤمن است.از دید قرآن،همه موجودات،ـ چه در عالم ملک و چه در عالم ملکوت ـ به تسبیح خداوند مشغولند:
«وان من شیء الاّ یسبّح بحمده؛و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش،تسبیح او می‌گوید»و همه حرکت‌ها تکویناً و تشریعاً در نهایت به جانب او ختم می‌شود.(سوره اسراء،آیه 44)
«و لله ملک السموات و الارض و الی الله المصیر؛و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداست،و بازگشت [همه] به سوی خداست» و همه در طلب اویند و او را می‌جویند.(سوره نور،آیه 42)
3. همه از صنع اوست کون و فساد خلق را جمله مبدأ است و معاد3
کون:پیدایش صورتی است در ماده که قبلاً نبوده است.
فساد:از بین رفتن صورت است از ماده.
موجودات جهان همواره در معرض تغییر و تحول‌اند.پیدایش و از بین بردن موجودات کار حق است؛چون همه از اویند و به سوی او باز می‌گردند.
مصرع دوم این بیت،به آیاتی چون:«انّا للّه و انّا الیه راجعون؛ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می‌گردیم ».(سوره بقره،آیه 156)و «إلی الله ترجع الامور؛ و [همه] کارها به سوی خدا بازگردانده می‌شود».(سوره آل عمران،آیه 109) اشاره دارد.
4. هست‌ها تحت قدرت اویند همه با او و او همی جویند4
مصراع دوم بیت،اشاره به این مضمون قرآنی دارد که خداوند در همه جا هست و همه در جوار او هستند:«نحن أقرب إلیه من حبل الورید؛و از شاهرگ [او] به او نزدیک‌تریم».(سوره ق،آیه 16)و «فأینما تولّوا فثم وجه اللّه ؛پس به هر سو رو کنید،آنجا روی [به] خداست».(سوره بقره،آیه 115)
و این مقام قرب،هر چند همه مردمان را حاصل است،اما عام مردم از این نزدیکی بی‌خبرند و لذا دست به آسمان برمی‌دارند و حق را از دور فرا می‌خوانند.
در حدیثی از امام علی(ع) نقل است که فرمود:«لم اعبد ربّاً لم اره؛خدایی را که نبینم نمی‌پرستم».5
5. همه زو یـافته نگار و صـور هم هیولانی اصل و هم پیکر6
مصراع اول از مضامین آیات:«و صوّرکم فاحسن صورکم؛ و شما را صورتگری کرد و صورت‌هایتان را نیکو آراست».(سوره تغابن،آیه 3) و «و لقد خلقناکم ثمّ صوّرناکم؛ما شما را خلق کردیم و سپس به شما شکل و صورت بخشیدیم».(سوره اعراف،آیه 7) اقتباس شده است و بدین معنی است؛هر آن چه در عالم وجود است و هر ترکیبی از هیولا7 و صورت دارد از برکت عنایت او پدید آمده است.
6. تـو خـزینه نهـی نـیابی بـاز چون بدو دادی او دهد به تو باز 8
جوهر تکامل انسان ایثار است،ایثار مال و جان و هستی.همچنان که در قرآن آمده است:«لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون؛هرگز به خیر و خوبی نمی رسید،مگر آن که از آن چیزی که دوست می‌دارید،ببخشید».(سوره آل عمران،آیه 92)
برکت ثروت در اندوختن و انباشتن آن نیست،بلکه در ایثار و انفاق آن،در راه خداست.حکیم سنایی علاوه بر بهره برداری از آیه مذکور،به نحو احسن از آیه «وانفقوا ممّا جعلکم مستخلفین فیه؛و از آن مال که خدا شما را وارث آن گردانیده است انفاق می‌کنید».(سوره حدید آیه 7)،نیز استفاده نموده است.
7. نه چون ادریس پوستین بفکند در فـردوس را نـدیـد بـبـنـد9
بیت اشاره به آیه «واذکر فی الکتاب ادریس انّه کان صدّیقاً نبیاً و رفعنا مکاناً علیاً؛و در این کتاب از ادریس یاد کن که او پیامبر راستگویی بود و [ما] او را به مقامی بلند ارتقا دادیم».(سوره مریم،آیات 56 ـ 57) گویند شبی عزرائیل میهمان او شد.او از عزرائیل خواست که بهشت و دوزخ را به او نشان دهد و عزرائیل این کار را انجام داد ولی همین که ادریس(ع) بعد از مشاهده دوزخ،وارد بهشت شد،دیگر از آن بیرون نیامد. عزرائیل فرمان داد که بیرون آی و او گفت:«هر که وارد بهشت شد هرگز بیرون نیامد». 10
در این بیت «پوستین افکندن»،کنایه از ترک تعلقات دنیوی است.مفهوم بیت:مگر نه این است که وقتی ادریس،پوستین تعلقات مادی را از خود فروافکند.دروازه بهشت را به روی خویش بسته ندید و بی‌هیچ مانع وارد آن شد؟
8. شب او همچو روز روشن شد نـار نـمرود تـازه گلـشن شـد11
مصراع دوم این بیت اشاره به این آیه از قرآن مجید دارد:«قلنایا نار کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم؛ گفتیم:ای آتش،برای ابراهیم سرد و بی‌آسیب باش».(سوره سوره انبیاء،آیه 69)
9. روح چـون دم ز بحر روحـانی زد و پـذیـرفـت لطف ربـانـی
پـوسـتین را بـه اولـیـن مـنـزل بـفـرسـتـیـد سـوی گـازر دل12
مقصود از روح،عیسی(ع) و مراد از لطف ربانی،عنایت الهی حضرت حق بر وارد شدن روح القدس یعنی عیسی(ع) بر حضرت مریم(س) است و اشاره به این آیه قرآنی دارد:
«فارسلنا الیها روحنا فتمثّل لها بشراً سویا؛ ما روح خود را بر او در صورتی زیبا مجسم ساختیم».(سوره مریم،آیه 17)
10. گِل دل را ز لطف جان سر کرد دل گلِ را ز دست ِ جانور کرد13
این بیت به زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی(ع) و بیان معجزه آن حضرت در مقام روح بخشیدن به پرنده گلی اشاره دارد و برگرفته از آیه قرآنی:«أنّی قدجئتکم بأیة من ربّکم أنّی اخلق لکم من الطّین کهیئة الطّیر فأنفخ فیه فیکون طیراً باذن الله و أبریء الأکمه و الأبرص…؛ من از گل برای شما [چیزی] به شکل پرنده می‌سازم،آن گاه در آن می‌دمم،پس به اذن خدا پرنده‌ای می‌شود؛و به اذن خدا نابینایان مادر زاد و پیس را بهبود می‌بخشم…» است.(سوره آل عمران،آیه 49)
11. اوست بر کفر چون گرفت شتاب نـور تـوزی گـداز چـون مـهتاب14
هر چند که پیامبر(ص) مهتاب گونه،طبعی ملایم و آرام داشت،امّا در مصاف کافران عاصی آنان را متلاشی و نابود می‌کرد،به همان سان که نور لطیف ماه،کتان را تباه می‌کند.
این بیت اشاره دارد به آیه شریفه:«…اشداء علی الکفّار رحماء بینهم؛ … بر کافران سخت گیر [و] با همدیگر مهربانند…».(سوره فتح،آیه 29)
12. بـازگشتم به نـعـت سـیـد قـاب ‌ بـرگـرفتـم ز روی رعـد نــقـاب15
قاب:کنایه از آیاتی است که در شأن معراج حضرت رسول اعظم(ص) نازل شده است.
«ثم دنا فتدلّی.فکان قاب قوسین او أدنی؛سپس [در شب معراج پیامبر به عرش] نزدیک و نزدیک‌تر شد،تا [فاصله‌اش با افق اعلی] به قدر [فاصله] دو [انتهای] کمان یا کم‌تر از آن شد».(سوره نجم،آیات 8 و 9)
13. تـو ز وی روز عرض نان خواهی
می و شیر و عسل روان خواهی16
روز عرض،روز قیامت است و برگرفته از این آیه:«و یوم یعرض الذین کفروا علی النّار…؛ و روزی که آنهایی که کفر ورزیده‌اند،بر آتش عرضه می‌شوند…».(سوره احقاف،آیه 20)
مصراع دوم این بیت برگرفته از این آیه است:«مثل الجنة الّتی وعد المتقون فیها نهار من ماء غیر آسن و أنهار من لبن لم یتغیره طعمه و النهار من خمر لذّة للشاربین و أنهار من عسل مصفّی و…؛مثل بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده،[چون باغی است که] در آن نهرهایی است از آبی که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته؛و جوی‌هایی از شیر که مزه‌اش دگرگون نشود؛و رودهایی از باده‌ای که برای نوشندگان لذّتی است و جویبارهایی از انگبین ناب…».(سوره محمد(ص)،آیه 15)
14. زان رباده بهتر ز می‌خوارست کـین مروّت بر آن سخا آرست
وقت را آخـرش اگر چربست با خدای و رسول در حربست17
رباخوار از شراب خوار فرومایه‌تر است،چون او مروّت و جوانمردی را از میان می‌برد و هر چند که فعلاً زندگی را با شادی و تنعّم سپری می‌کند امّا در اصل با خدا و رسول(ص) در جنگ است.اشاره به آیه:«…و ذروا ما بقی من الرّبا ان کنتم.مؤمنین فإن لم تفعلوا فاذنوا بحرب من اللّه و رسوله…؛…اگر مؤمنید آنچه از ربا باقی مانده است وا گذارید.و اگر [چنین] نکردید،بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی برخاسته‌اید…».(سوره بقره،آیات 278 ـ 279)
1.سنایی،دیوان اشعار،ص 207.
2.حدیقة الحقیقة سنایی،ص 60، بیت 13.
3.همان،ص 61،بیت 7.
4.همان،ص 65،بیت 1.
5.کلینی، اصول کافی،ص 98.
6.حدیقة الحقیقة سنایی،ص 68، بیت 2.
7.هیولا لفظی است یونانی به مفهوم اصل و ماده و در اصطلاح فلسفه آن جوهر است در جسم که آن چه را بر جسم عارض می‌شود از اتصال و انفصال می‌پذیرد و آن محل است برای صورت جسمی و صورت نوعی.
8.حدیقة الحقیقة سنایی،ص 76، بیت 16.
9.همان،ص 79، بیت 10.
10.حبیب السیر،خواند میر،ج 1.
11.حدیقة الحقیقة سنایی،ص 79، بیت 12.
12.همان،ص 80، بیت 1 و 2.
13.سنایی،همان،ص 80، بیت 8.
14.حدیقة الحقیقة سنایی،ص 216، بیت 15.
15.سنایی،همان،ص 217، بیت 9.
16.سنایی،همان،ص 335، بیت 12.
17.سنایی،همان،ص 367، بیت 19 و ص 368، بیت 1.

تبلیغات