روش صحیح حفظ قرآن
آرشیو
چکیده
متن
حفظ پنج سوره بزرگ اول قرآن یعنی از سوره بقره تا سوره انعام در مرحله قبلی(نشریه شماره 56) به پایان رسید برای این شماره حفظ سوره اعراف از اول تا آیه 160 تعیین شده است.
هفته اول:از آیه1تا30سوره اعراف،هر روز پنج آیه.نکتهی قابل ذکر این است که در زمان شروع به حفظ یک سوره قدرت ذهن برای حفظ(آیات نخست)آن سوره بیشتر است تا آیات آخر سوره،پس در تعیین مقدار آیات علاوه بر طول آنها به این موضوع هم لازم است توجه شود.حتی اگر حفظ آیات آخر یک سوره طولانی و به طور کلی ادامه حفظ یک سوره طولانی مشکلی در ذهن ایجاد کرد،میشود بین بخشهایی از سوره فاصلهای ایجاد کرد،حتی اگر در این فاصله لازم باشد آیاتی از سوره دیگری حفظ شود.یعنی گاهی در جریان حفظ یک سوره طولانی مقداری خستگی در ذهن نسبت به ادامه حفظ آن سوره احساس میشود.در این صورت باید تنوعی در برنامه حفظ ایجاد شود.
این نوع احساس خستگی گاهی برای ادامه حفظ یک سوره است،و اشتغال به حفظ آیاتی از سوره دیگر باز نوعی تنوع و رفع خستگی محسوب میشود.به این موضوع قبلاً نیز به طور اجمالی اشارهای شد.
هفته دوم:از آیه 31 تا 55.
هفته سوم:از آیه 56 تا 75.طبق تذکرات قبلی در فرصت بدست آمده در آخر هفته که گاهی یک روز یا دو روز است،باید نواقص برنامه روزهای قبلی تکمیل شود،اگر آیات تعیین شده برای روزهای اول هفته به طور کامل حفظ شده و نقصی در برنامه بوجود نیامده،میشود فرصت بدست آمده را به تلاوت آیات سورههای قبلی و مطالعاتی در معانی آیات اختصاص داد.
هفته چهارم:از آیه 76 تا 95.در قسمت آخر برنامه این هفته یعنی 5 آیه آخر،آیات طولانی قرار دارد ـ آیات 91 تا 94 ـ فلذا این قسمت را میشود در دو روز حفظ کرد.
هفته پنجم:از آیه 96 تا 120
هفته ششم:از آیه 121 تا 140
هفته هفتم:از آیه 141 تا 160
تلاوت سورههای حفظ شده
لازم است زمان بیشتری در این مرحله صرف تلاوت سورههای بزرگ حفظ شده قبلی شود،به خصوص سوره انعام که در مرحله قبلی حفظ شده،بخشهای 150 آیهای که قبلاً در مورد سوره های بزرگ توصیه شده بود مورد توجه بیشتری قرار بگیرد و لازم است هر روز در صورت امکان دو بخش 50 آیهای در دو نوبت از روز تلاوت شود،یا به هر صورتی هر روز به طور تقریبی 100 آیه از این سورهها تلاوت شود،به عنوان مثال:سوره بقره در 3 روز تمام شود و سوره آل عمران در دو روز،به همین صورت تلاوت و تکرار ادامه یابد تا به سوره انعام برسد،و مجدداً از اول شروع شود.
اما سورههای نصف دوم یعنی از سوره کهف،تا آخر قرآن،مطابق تذکر در شماره قبلی،حداقل هر هفته یک جز،بلکه بیشتر از آن تلاوت شود.
برنامه حفظ فوق العاده
این قسمت از برنامه در شماره قبلی به آیه 60 سوره توبه رسیده،در این مرحله از آیه 61تا 90 این سوره تعیین میشود.تلاوت سورههای حفظ شده قبلی در این مرحله هم مثل آنچه در شماره قبلی تذکر داده شد،مطابق توضیح مذکور در شماره 53 انجام گیرد.
توجهی به روابط آیات
در بعضی از آیات قرآن ذکری از موضوع«استغفار» پیامبران خدا(ص) شده،به خصوص موضوع استغفار رسول اکرم(ص) و دستور خداوند به آن حضرت(ص) در مورد استغفار بیان شده است.مثل آیات ذیل:
1.«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات».(سوره محمد،آیه 19)
2.«و استغفر الله ان الله کان غفوراً رحیماً».(سوره نساء،106)
عدهای تصور میکنند بین موضوع عصمت پیامبران(ع) و موضوع استغفار آنها،نوعی تعارض وجود دارد! و میگویند اگر ما معقتد به عصمت پیامبران خدا(ع) هستیم پس موضوع استغفار آنها چه وجهی دارد؟
حال این موضوع را در آیات قرآن مورد تدبر قرار میدهیم تا از طریق توجه به روابط آیات ابهام موضوع برطرف شود.در آیاتی از قرآن موضوع استغفار و غفران با «ذنب» توأمان ذکر شده است مثل آیات ذیل:
1.«الذین یقولون ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا».(سوره آل عمران،آیه 16)
2.«یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنّاتٍ تجری من تحتها الانهار».(سوره صف،آیه 12)
3.«فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنب الا اللّه».(سوره آل عمران،آیه 135)
و گاهی در بعضی آیات موضوع استغفار و عفران توأم با «سیئات» و «خطایا» و «خطیئات» ذکر شده است،مثل آیات ذیل:
1.«و الّذی اطمع ان یغفرلی خطیئتی یوم الدّین».(سوره شعراء،آیه 82)
2.«انّا آمنّا بربّنا لیغفرلنا خطایانا».(سوره طه،آیه 73)
3.«و من یعمل سوءاً او یظلم نفسه ثمّ یستغفراللّه غفوراً رحیماً».(سوره نساء،آیه 110)
و در مواردی هم در آیات قرآن موضوع استغفار به تنهائی و بدون ذکر ذنوب و خطیئات و سیئات یا موضوع ظلم ذکر شده است.مثل آیات ذیل:
1.«الّذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم و یؤمنون به و یستغفرون للّذین آمنوا ربّنا و سعت کلی شیء رحمة و علماً فاغفر للّذین تابوا و اتّبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم».(سوره غافر،آیه 8)
2.«ربّنا اغفرلنا و لاخواننا الّذین سبقونا بالایمان».(سوره حشر،آیه 10)
3.«یقولون اتمم لنا نورنا و اغفرلنا».(سوره تحریم،آیه 8)
طبعاً مراد از استغفار در همه این موارد و آیات متعدد در قرآن که در زمینهها و شرایط متفاوت ذکر شده،یکی نخواهد بود.یعنی نمیشود که استغفار و غفران در مورد ذنوب و خطیئات و در مواردی که هیچ ذکری از این نوع، کلمات نیست درست به یک معنا باشد و یک نتیجه و کاربرد داشته باشد!در حالی که خود این کلمات،یعنی ذنب و خطیئه و سیئه و امثال آنها مثل جرم،اثم،حوب و کلماتی نظیر آنها،طبعاً در قرآن مجید معانی متفاوتی دارند،اگر چه در جهاتی از معانی هم با یکدیگر اشتراکاتی داشته باشند و وقتی کسی همه این نوع کلمات را یکجا به کلمه «گناه» در زبان فارسی ترجمه میکند،مرتکب خطاهای متعددی در ترجمه و تفسیر آیات قرآن شده است. ـ و ما به خواست خداوند در مقالات بعدی در این زمینه در مورد معانی حقیقی و قرآنی این کلمات و تفاوتهای بین آنها کلامی خواهیم آورد.
معانی و کاربردهای «استغفار» در قرآن مجید
در بررسی آیاتی از قرآن متوجه میشویم که استغفار در بعضی موارد در کنار گناهان و به تعبیر صحیح در کنار:ذنوب و خطیئات و امثال آنها ذکر شده و گاهی در مقام تجلیل و تکریم از بعضی بندگان و بیان فضائل و زحمات و اخلاص آنها برای پروردگار بکار رفته است.به عنوان نمونه در جهت دوم:
1. «الصّابرین و الصّادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار».(سوره آل عمران،آیه 18) در این آیه بعضی از اعمال گروهی از بندگان ممتاز خداوند ذکر شده که از جمله اعمال بسیار ممدوح آنها،استغفار در سحرها میباشد.اینجا اصلاً بحثی از گناه و امثال آن نیست.
2.«ان المتّقین فی جنّات و عیون ـ آخزین ما آتاهم ربهم انهم کانوا قبل ذلک محسنین ـ کانوا قلیلاً من اللّیل ما یهجعون ـ و بالاسحار هم یستغفرون ـ و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم».(سوره ذاریات، آیات 15 ـ 19)
در این آیات که توصیفی از اعمال بندگان متعالی و برتر خداوند،و وضعیت آنها در زندگی اخروی به میان آمده، از جمله اعمال عبادی ممتاز آنها استغفار در سحرها ذکر شده است.اینجا هم هیچ صحبتی از گناه و امثال آن نیست.
3.«قال ربّ اغفرلی و لاخی و ادخلنا فی رحمتک و انت ارحم الرّاحمین».(سوره اعراف،آیه 151) این آیه نقل قول حضرت موسی(ع) که وقتی از میقات پروردگارش برگشت و متوجه شد که قومش گوساله پرست شدهاند،آنها را مؤاخذه کرد و… است و بعد برای خودش و برادرش هارون از خداوند استغفار کرد.آیا حضرت موسی(ع) در این حادثه گناهی(العیاذ بالله) مرتکب شده بود که از خداوند به جهت غفران آن،استغفار میکرد؟! یا آیا برادرش هارون مرتکب گناهی شده بود؟! جالب اینجاست که در این حادثه نه تنها خود حضرت موسی که اصلا در بین قومش نبود و جهت میقات با پروردگار از آنها فاصله گرفته بود بلکه برادرش هارون که قدرت جلوگیری از اعمال قومش را نداشت،بیگناه بودند! موسی(ع) برای خود و برادرش از خداوند استغفار کرده است!»
4.«یا ایها الّذین آمنوا اتقواللّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفرلکم و اللّه غفور رحیم».(سوره حدید،آیه 28)
در این آیه هم دستور تقوا به مؤمنین و ایمان به رسول خدا(ص) داده شده،جالب توجه است که به مؤمنین،در عین حال که ایمان آنها به اللّه و رسولش محقّق است،باز دستور ایمان به رسول میدهد ـ در این زمینه در مقالات قبلی در معنای حقیقی ایمان بحثی مطرح شد ـ و وعده پاداشی عظیم از رحمت خداوند در دو مرتبه میدهد و اینکه نوری برای آنها قرار خواهد داد،و بعد از همه اینها وعده غفران به آنها میدهد،پس طبعاً در این آیه غفران موقعیت دیگری غیر از آنچه در ظاهر به نظر میرسد،خواهد داشت،یعنی معنائی غیر از معنای متداول بین عامّه مردم.
حقیقیت این است که غفران خداوند عنایت و رحمتی از ساحت مقدس او است نسبت به بندگان،و یکی از آثار و نتایج آن پاک کردن و از بین بردن گناهان است،اما منحصر به آن نیست.
هفته اول:از آیه1تا30سوره اعراف،هر روز پنج آیه.نکتهی قابل ذکر این است که در زمان شروع به حفظ یک سوره قدرت ذهن برای حفظ(آیات نخست)آن سوره بیشتر است تا آیات آخر سوره،پس در تعیین مقدار آیات علاوه بر طول آنها به این موضوع هم لازم است توجه شود.حتی اگر حفظ آیات آخر یک سوره طولانی و به طور کلی ادامه حفظ یک سوره طولانی مشکلی در ذهن ایجاد کرد،میشود بین بخشهایی از سوره فاصلهای ایجاد کرد،حتی اگر در این فاصله لازم باشد آیاتی از سوره دیگری حفظ شود.یعنی گاهی در جریان حفظ یک سوره طولانی مقداری خستگی در ذهن نسبت به ادامه حفظ آن سوره احساس میشود.در این صورت باید تنوعی در برنامه حفظ ایجاد شود.
این نوع احساس خستگی گاهی برای ادامه حفظ یک سوره است،و اشتغال به حفظ آیاتی از سوره دیگر باز نوعی تنوع و رفع خستگی محسوب میشود.به این موضوع قبلاً نیز به طور اجمالی اشارهای شد.
هفته دوم:از آیه 31 تا 55.
هفته سوم:از آیه 56 تا 75.طبق تذکرات قبلی در فرصت بدست آمده در آخر هفته که گاهی یک روز یا دو روز است،باید نواقص برنامه روزهای قبلی تکمیل شود،اگر آیات تعیین شده برای روزهای اول هفته به طور کامل حفظ شده و نقصی در برنامه بوجود نیامده،میشود فرصت بدست آمده را به تلاوت آیات سورههای قبلی و مطالعاتی در معانی آیات اختصاص داد.
هفته چهارم:از آیه 76 تا 95.در قسمت آخر برنامه این هفته یعنی 5 آیه آخر،آیات طولانی قرار دارد ـ آیات 91 تا 94 ـ فلذا این قسمت را میشود در دو روز حفظ کرد.
هفته پنجم:از آیه 96 تا 120
هفته ششم:از آیه 121 تا 140
هفته هفتم:از آیه 141 تا 160
تلاوت سورههای حفظ شده
لازم است زمان بیشتری در این مرحله صرف تلاوت سورههای بزرگ حفظ شده قبلی شود،به خصوص سوره انعام که در مرحله قبلی حفظ شده،بخشهای 150 آیهای که قبلاً در مورد سوره های بزرگ توصیه شده بود مورد توجه بیشتری قرار بگیرد و لازم است هر روز در صورت امکان دو بخش 50 آیهای در دو نوبت از روز تلاوت شود،یا به هر صورتی هر روز به طور تقریبی 100 آیه از این سورهها تلاوت شود،به عنوان مثال:سوره بقره در 3 روز تمام شود و سوره آل عمران در دو روز،به همین صورت تلاوت و تکرار ادامه یابد تا به سوره انعام برسد،و مجدداً از اول شروع شود.
اما سورههای نصف دوم یعنی از سوره کهف،تا آخر قرآن،مطابق تذکر در شماره قبلی،حداقل هر هفته یک جز،بلکه بیشتر از آن تلاوت شود.
برنامه حفظ فوق العاده
این قسمت از برنامه در شماره قبلی به آیه 60 سوره توبه رسیده،در این مرحله از آیه 61تا 90 این سوره تعیین میشود.تلاوت سورههای حفظ شده قبلی در این مرحله هم مثل آنچه در شماره قبلی تذکر داده شد،مطابق توضیح مذکور در شماره 53 انجام گیرد.
توجهی به روابط آیات
در بعضی از آیات قرآن ذکری از موضوع«استغفار» پیامبران خدا(ص) شده،به خصوص موضوع استغفار رسول اکرم(ص) و دستور خداوند به آن حضرت(ص) در مورد استغفار بیان شده است.مثل آیات ذیل:
1.«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات».(سوره محمد،آیه 19)
2.«و استغفر الله ان الله کان غفوراً رحیماً».(سوره نساء،106)
عدهای تصور میکنند بین موضوع عصمت پیامبران(ع) و موضوع استغفار آنها،نوعی تعارض وجود دارد! و میگویند اگر ما معقتد به عصمت پیامبران خدا(ع) هستیم پس موضوع استغفار آنها چه وجهی دارد؟
حال این موضوع را در آیات قرآن مورد تدبر قرار میدهیم تا از طریق توجه به روابط آیات ابهام موضوع برطرف شود.در آیاتی از قرآن موضوع استغفار و غفران با «ذنب» توأمان ذکر شده است مثل آیات ذیل:
1.«الذین یقولون ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا».(سوره آل عمران،آیه 16)
2.«یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنّاتٍ تجری من تحتها الانهار».(سوره صف،آیه 12)
3.«فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنب الا اللّه».(سوره آل عمران،آیه 135)
و گاهی در بعضی آیات موضوع استغفار و عفران توأم با «سیئات» و «خطایا» و «خطیئات» ذکر شده است،مثل آیات ذیل:
1.«و الّذی اطمع ان یغفرلی خطیئتی یوم الدّین».(سوره شعراء،آیه 82)
2.«انّا آمنّا بربّنا لیغفرلنا خطایانا».(سوره طه،آیه 73)
3.«و من یعمل سوءاً او یظلم نفسه ثمّ یستغفراللّه غفوراً رحیماً».(سوره نساء،آیه 110)
و در مواردی هم در آیات قرآن موضوع استغفار به تنهائی و بدون ذکر ذنوب و خطیئات و سیئات یا موضوع ظلم ذکر شده است.مثل آیات ذیل:
1.«الّذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم و یؤمنون به و یستغفرون للّذین آمنوا ربّنا و سعت کلی شیء رحمة و علماً فاغفر للّذین تابوا و اتّبعوا سبیلک و قهم عذاب الجحیم».(سوره غافر،آیه 8)
2.«ربّنا اغفرلنا و لاخواننا الّذین سبقونا بالایمان».(سوره حشر،آیه 10)
3.«یقولون اتمم لنا نورنا و اغفرلنا».(سوره تحریم،آیه 8)
طبعاً مراد از استغفار در همه این موارد و آیات متعدد در قرآن که در زمینهها و شرایط متفاوت ذکر شده،یکی نخواهد بود.یعنی نمیشود که استغفار و غفران در مورد ذنوب و خطیئات و در مواردی که هیچ ذکری از این نوع، کلمات نیست درست به یک معنا باشد و یک نتیجه و کاربرد داشته باشد!در حالی که خود این کلمات،یعنی ذنب و خطیئه و سیئه و امثال آنها مثل جرم،اثم،حوب و کلماتی نظیر آنها،طبعاً در قرآن مجید معانی متفاوتی دارند،اگر چه در جهاتی از معانی هم با یکدیگر اشتراکاتی داشته باشند و وقتی کسی همه این نوع کلمات را یکجا به کلمه «گناه» در زبان فارسی ترجمه میکند،مرتکب خطاهای متعددی در ترجمه و تفسیر آیات قرآن شده است. ـ و ما به خواست خداوند در مقالات بعدی در این زمینه در مورد معانی حقیقی و قرآنی این کلمات و تفاوتهای بین آنها کلامی خواهیم آورد.
معانی و کاربردهای «استغفار» در قرآن مجید
در بررسی آیاتی از قرآن متوجه میشویم که استغفار در بعضی موارد در کنار گناهان و به تعبیر صحیح در کنار:ذنوب و خطیئات و امثال آنها ذکر شده و گاهی در مقام تجلیل و تکریم از بعضی بندگان و بیان فضائل و زحمات و اخلاص آنها برای پروردگار بکار رفته است.به عنوان نمونه در جهت دوم:
1. «الصّابرین و الصّادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالاسحار».(سوره آل عمران،آیه 18) در این آیه بعضی از اعمال گروهی از بندگان ممتاز خداوند ذکر شده که از جمله اعمال بسیار ممدوح آنها،استغفار در سحرها میباشد.اینجا اصلاً بحثی از گناه و امثال آن نیست.
2.«ان المتّقین فی جنّات و عیون ـ آخزین ما آتاهم ربهم انهم کانوا قبل ذلک محسنین ـ کانوا قلیلاً من اللّیل ما یهجعون ـ و بالاسحار هم یستغفرون ـ و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم».(سوره ذاریات، آیات 15 ـ 19)
در این آیات که توصیفی از اعمال بندگان متعالی و برتر خداوند،و وضعیت آنها در زندگی اخروی به میان آمده، از جمله اعمال عبادی ممتاز آنها استغفار در سحرها ذکر شده است.اینجا هم هیچ صحبتی از گناه و امثال آن نیست.
3.«قال ربّ اغفرلی و لاخی و ادخلنا فی رحمتک و انت ارحم الرّاحمین».(سوره اعراف،آیه 151) این آیه نقل قول حضرت موسی(ع) که وقتی از میقات پروردگارش برگشت و متوجه شد که قومش گوساله پرست شدهاند،آنها را مؤاخذه کرد و… است و بعد برای خودش و برادرش هارون از خداوند استغفار کرد.آیا حضرت موسی(ع) در این حادثه گناهی(العیاذ بالله) مرتکب شده بود که از خداوند به جهت غفران آن،استغفار میکرد؟! یا آیا برادرش هارون مرتکب گناهی شده بود؟! جالب اینجاست که در این حادثه نه تنها خود حضرت موسی که اصلا در بین قومش نبود و جهت میقات با پروردگار از آنها فاصله گرفته بود بلکه برادرش هارون که قدرت جلوگیری از اعمال قومش را نداشت،بیگناه بودند! موسی(ع) برای خود و برادرش از خداوند استغفار کرده است!»
4.«یا ایها الّذین آمنوا اتقواللّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نوراً تمشون به و یغفرلکم و اللّه غفور رحیم».(سوره حدید،آیه 28)
در این آیه هم دستور تقوا به مؤمنین و ایمان به رسول خدا(ص) داده شده،جالب توجه است که به مؤمنین،در عین حال که ایمان آنها به اللّه و رسولش محقّق است،باز دستور ایمان به رسول میدهد ـ در این زمینه در مقالات قبلی در معنای حقیقی ایمان بحثی مطرح شد ـ و وعده پاداشی عظیم از رحمت خداوند در دو مرتبه میدهد و اینکه نوری برای آنها قرار خواهد داد،و بعد از همه اینها وعده غفران به آنها میدهد،پس طبعاً در این آیه غفران موقعیت دیگری غیر از آنچه در ظاهر به نظر میرسد،خواهد داشت،یعنی معنائی غیر از معنای متداول بین عامّه مردم.
حقیقیت این است که غفران خداوند عنایت و رحمتی از ساحت مقدس او است نسبت به بندگان،و یکی از آثار و نتایج آن پاک کردن و از بین بردن گناهان است،اما منحصر به آن نیست.