آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

 کهن الگوها از طریق ناخودآگاه جمعی و فردی می توانند بر تفکر و کنش فردی و اجتماعی انسان اثر بگذارند، اما بعضی از کهن الگوها در ذهن یک ملت نقشی تعیین کننده تر دارند. «کهن الگوی قربانی» را می توان از کهن ترین باورهای ایرانیان دانست که همواره در پیوستاری بی گسست در فرهنگ ما حضور داشته است. این پژوهش می کوشد با تحلیل نقش شخصیت ها در داستان، چگونگی بازتولید «کهن الگوی قربانی» در چهار رمان دلیران قلعه ی آخولقه، راهزن ها، قلب زیبای بابور و سایه ی هیولا را بررسی کند. حاصل این واکاوی نشان می دهد تفسیر جهان در این داستان ها، همچنان بر پایه ی نگرش اساطیری استوار است و بدون درنظرگرفتن پیچیدگی های جهان واقعی و راه حل های دیگر، به مخاطب القا می کند که برای رسیدن به خیر یا دفع شر چاره ای جز قربانی شدن یا قربانی دادن وجود ندارد.  

تبلیغات