سازههای عامیانه از قرآن کریم
آرشیو
چکیده
متن
فرهنگ عامیانه مردم ایران، مجموعهای است پربها از گویههای نغز و شیرین ایرانیان که با پشتوانهای از ارزشهای اسلامی ـ ایرانی ظهور یافته است.
این جملهها و عبارتهای عامیانه، غالباً با لحاظ کردن معنا و محتوای سورهها و آیههای قرآن ساخته شده و در جایگاه مناسبش به کار میرود.برای نمونه وقتی گفته میشود:فلانی ایراد بنی اسرائیلی میگیرد و با گفتن این جمله بهانه جوییهای بیربط و عیبجوییها و خرده گیریهای بیاساس و غیر منطقی اراده میکند همچون خردههایی که بنی اسرائیل بر پیمبر خود میگرفتند(کتاب کوچه، ج 3، 1138) در حقیقت از آیات 67 تا 74 سوره بقره که درباره ایرادهای بیجهت بنی اسرائیل نسبت به عملکرد حضرت موسی است،الهام گرفته است.
با نگاهی به مجموعههای گردآوری شده مثلها، کنایهها،گویشها و محاورات عامیانه مردم ایران با مواردی روبرو میشویم که در ظاهر از ساختههای مردمی از آیات و سورههای قرآنی است که بیانگر نوعی نگاه هوشمندانه به قرآن کریم است.اما هنگامی که با نگاهی دقیق و واقع گرا به این دست از سازههای مردمی نظر میکنیم، در مییابیم که افرادی،بدون فهم دقیق و با لحاظ اندک مناسبتی در لفظ یا معنا ـ و البته از روی علاقه به قرآن و سادگی درونی ـ دست به ساخت و انتشار چنین کلمات و جملاتی زدند.
این کلمهها و جملههای ساده و بیپیرایه که از روح قرآن دوستی سرچشمه گرفته بود، توانست در اندک زمانی در میان مردم جا افتاده و به بخشی از محاورات روزانه آنها تبدیل شود تا جایی که توانست جایی برای خود در فرهنگهای لغات فارسی باز کند.نمونهای از این موارد را در شماره 47 نشریه بشارت، مقاله فاتحه الکتاب در فرهنگ عامیانه، تحت عنوان «جابجا کنعبد و جابجا کنستعین» تقدیم داشتیم.اکنون نمونههای دیگری از این دست را به حضور خوانندگان گرانقدر عرضه میداریم:
یک:سوره الذاریات
سوره ذاریات پنجاه و یکمین سوره قرآن کریم و به معنای بادهای به حرکت درآورنده ابر است که با کلمه زاری در فارسی شباهت وزنی و لفظی دارد.این شباهت ظاهری موجب پیدایش عباراتی عامیانه گشته است.البته این عبارات با لفظ والذاریات ساخته میشود که نخستین آیه این سوره است.
فرهنگهای فارسی و الذاریات را این گونه معنا کردهاند:
و الذاریات:آغاز سوره ذاریات در قرآن کریم و در مجاز بدبختی، بیچارگی، در ماندگی و فلاکت.(فرهنگ بزرگ سخن، 8، ص 8166).
و الذاریات(و ذاریات):رنج، صدمه، زجر،گرفتاری، مخمصه.(فرهنگ فارسی معین، ج 4، ص 1450).
مرحوم معین همچنین در بخش ترکیبات خارجی در پایان جلد چهارم فرهنگ فارسی خود میگوید:در افواه عمومی اصطلاحی چند،هست از قبیل:حالت و الذاریات و چه و الذاریاتی، بروز و الذاریات افتادن و الذاریاتی بر سر کسی آوردن که با مفهوم آیه مناسبتی ندارد.بیشتر کسانی که این کلمه را به کار میبرند معنی آن را نمی دانند.ظاهراً مفهوم این کلمه را با مفهوم زاری فارسی خلط کردند.
به و الذاریاتی افتادن:به حالت مکافات، گرفتاری، بدبختی و مصیبت گرفتار شدن:«کسانیکه ماشین ندارند به چنان والذاریاتی میافتند که نرفتنش بهتر است».(زمین سوخته، ص 191) جلال آل احمد نیز در کتابش گفته است:از بغل قبر[حضرت] حوّا گذشتیم.دیواری قطور و دراز و دری باریک و کوتاه بر گوشهای از آن و به و الذاریاتی افتاده،بدتر از بینام و نشانترین امامزادهها مثلاً در ابرقو.(خسی در میقات، ص 15).
و الذاریاتی خواندن:کنایه از شکوه و ناله بیهوده کردن(فرهنگ معاصر فارسی امروز،ص 1296) گلههای بیمورد کردن«هنوز پس از شام» دست و دهان نشسته،زنم خواهد پرسید:فردا چه خواهیم کرد و والذاریات خواندن از نو شروع خواهد شد».(فرهنگ لات و اصطلاحات عامیانه،منصور ثروت، ص 862).
گرفتار و الذاریات شدن:کنایه از دچار سختی و بدبختی شدن است.(فرهنگ معاصر فارسی امروز، ص 1296).
به هر والذاریاتی:با هر سخنی و گرفتاری که هست.مانند:میتوانست به هر والذاریاتی که هست خودش را آن سوی اتاق بکشاند.(دخیل بر پنجره فولاد، ص 87)
دو:سوره شمس
نود و یکمین سوره قرآن،سوره شمس و به معنای خوشید است.یکی از سازههای عامیانه ایرانی با استفاده از نام این سوره و البته از آیه نخست آن، بنا نهاده شده است.این عبارت شعر گونهای است کاملاً عامیانه، که بدون در نظر گرفتن همخوانی محتوایی، ساخته شده است.ظاهراً در ساخت این عبارت فقط وزن آیه مورد نظر بوده است.عبارت چنین است:
و الشمس و الضحاها،اینم بالای اوناها:هنگامی که به کسی ضررها و مصیبتهای پی در پی و شدید میرسد و ناچار باید بدان گردن نهد و بر ضرر جدید نیز صبر و بردباری کند،این مثل را میگویند. (کتاب کوچه، شاملو، ج 4، ص 602).بدین معنا که حال که ضرر و گرفتاریها زیاد و گوناگون است،مصیبت جدید را نیز روی آنها و به اجبار پذیرفته و متحمل میکنیم.
سه:سوره مامون
این سوره یکصد و هفتمین سوره قرآن است و مثل عامیانه زیر ساخته شده از آیه 7 این سوره «و یمنعون الماعون» میباشد.در این مثل نیز مانند موارد فوق،معنای آیه مورد نظر نبوده و صرفاً وزن و قافیه آن سبب پیدایش این عبارت گردیده است.مثل ساخته شده از این آیه چنین است:
نه این و نه اون و یمنعون الماعون:ترکیبی ساخته عامّه و مراد همان جمله فارسی است.
(کتاب کوچه، شاملو، ج 3، ص 1104).هرگاه بخواهند دو طرف یا دو شقّ یک کاری را مردود بشمرند و هر دو را غیر قابل قبول اعلام کنند و یااینکه در مقام قضاوت و صلح میان دو نفر، نظر دو طرف را رد کرده و راه میانه را برگزینند،از این مثل استفاده میکنند.جعفر شهری در این باره میگوید:
این جمله، حرف واسطه و میانه گیر و اصلاح دهنده است و غالباً حرف دلالها در نصف کردن مبلغ مورد اختلاف،که نه حرف تو و نه حرف او، بلکه نصف این دو.(قند و نمک، ص 701)
این جملهها و عبارتهای عامیانه، غالباً با لحاظ کردن معنا و محتوای سورهها و آیههای قرآن ساخته شده و در جایگاه مناسبش به کار میرود.برای نمونه وقتی گفته میشود:فلانی ایراد بنی اسرائیلی میگیرد و با گفتن این جمله بهانه جوییهای بیربط و عیبجوییها و خرده گیریهای بیاساس و غیر منطقی اراده میکند همچون خردههایی که بنی اسرائیل بر پیمبر خود میگرفتند(کتاب کوچه، ج 3، 1138) در حقیقت از آیات 67 تا 74 سوره بقره که درباره ایرادهای بیجهت بنی اسرائیل نسبت به عملکرد حضرت موسی است،الهام گرفته است.
با نگاهی به مجموعههای گردآوری شده مثلها، کنایهها،گویشها و محاورات عامیانه مردم ایران با مواردی روبرو میشویم که در ظاهر از ساختههای مردمی از آیات و سورههای قرآنی است که بیانگر نوعی نگاه هوشمندانه به قرآن کریم است.اما هنگامی که با نگاهی دقیق و واقع گرا به این دست از سازههای مردمی نظر میکنیم، در مییابیم که افرادی،بدون فهم دقیق و با لحاظ اندک مناسبتی در لفظ یا معنا ـ و البته از روی علاقه به قرآن و سادگی درونی ـ دست به ساخت و انتشار چنین کلمات و جملاتی زدند.
این کلمهها و جملههای ساده و بیپیرایه که از روح قرآن دوستی سرچشمه گرفته بود، توانست در اندک زمانی در میان مردم جا افتاده و به بخشی از محاورات روزانه آنها تبدیل شود تا جایی که توانست جایی برای خود در فرهنگهای لغات فارسی باز کند.نمونهای از این موارد را در شماره 47 نشریه بشارت، مقاله فاتحه الکتاب در فرهنگ عامیانه، تحت عنوان «جابجا کنعبد و جابجا کنستعین» تقدیم داشتیم.اکنون نمونههای دیگری از این دست را به حضور خوانندگان گرانقدر عرضه میداریم:
یک:سوره الذاریات
سوره ذاریات پنجاه و یکمین سوره قرآن کریم و به معنای بادهای به حرکت درآورنده ابر است که با کلمه زاری در فارسی شباهت وزنی و لفظی دارد.این شباهت ظاهری موجب پیدایش عباراتی عامیانه گشته است.البته این عبارات با لفظ والذاریات ساخته میشود که نخستین آیه این سوره است.
فرهنگهای فارسی و الذاریات را این گونه معنا کردهاند:
و الذاریات:آغاز سوره ذاریات در قرآن کریم و در مجاز بدبختی، بیچارگی، در ماندگی و فلاکت.(فرهنگ بزرگ سخن، 8، ص 8166).
و الذاریات(و ذاریات):رنج، صدمه، زجر،گرفتاری، مخمصه.(فرهنگ فارسی معین، ج 4، ص 1450).
مرحوم معین همچنین در بخش ترکیبات خارجی در پایان جلد چهارم فرهنگ فارسی خود میگوید:در افواه عمومی اصطلاحی چند،هست از قبیل:حالت و الذاریات و چه و الذاریاتی، بروز و الذاریات افتادن و الذاریاتی بر سر کسی آوردن که با مفهوم آیه مناسبتی ندارد.بیشتر کسانی که این کلمه را به کار میبرند معنی آن را نمی دانند.ظاهراً مفهوم این کلمه را با مفهوم زاری فارسی خلط کردند.
به و الذاریاتی افتادن:به حالت مکافات، گرفتاری، بدبختی و مصیبت گرفتار شدن:«کسانیکه ماشین ندارند به چنان والذاریاتی میافتند که نرفتنش بهتر است».(زمین سوخته، ص 191) جلال آل احمد نیز در کتابش گفته است:از بغل قبر[حضرت] حوّا گذشتیم.دیواری قطور و دراز و دری باریک و کوتاه بر گوشهای از آن و به و الذاریاتی افتاده،بدتر از بینام و نشانترین امامزادهها مثلاً در ابرقو.(خسی در میقات، ص 15).
و الذاریاتی خواندن:کنایه از شکوه و ناله بیهوده کردن(فرهنگ معاصر فارسی امروز،ص 1296) گلههای بیمورد کردن«هنوز پس از شام» دست و دهان نشسته،زنم خواهد پرسید:فردا چه خواهیم کرد و والذاریات خواندن از نو شروع خواهد شد».(فرهنگ لات و اصطلاحات عامیانه،منصور ثروت، ص 862).
گرفتار و الذاریات شدن:کنایه از دچار سختی و بدبختی شدن است.(فرهنگ معاصر فارسی امروز، ص 1296).
به هر والذاریاتی:با هر سخنی و گرفتاری که هست.مانند:میتوانست به هر والذاریاتی که هست خودش را آن سوی اتاق بکشاند.(دخیل بر پنجره فولاد، ص 87)
دو:سوره شمس
نود و یکمین سوره قرآن،سوره شمس و به معنای خوشید است.یکی از سازههای عامیانه ایرانی با استفاده از نام این سوره و البته از آیه نخست آن، بنا نهاده شده است.این عبارت شعر گونهای است کاملاً عامیانه، که بدون در نظر گرفتن همخوانی محتوایی، ساخته شده است.ظاهراً در ساخت این عبارت فقط وزن آیه مورد نظر بوده است.عبارت چنین است:
و الشمس و الضحاها،اینم بالای اوناها:هنگامی که به کسی ضررها و مصیبتهای پی در پی و شدید میرسد و ناچار باید بدان گردن نهد و بر ضرر جدید نیز صبر و بردباری کند،این مثل را میگویند. (کتاب کوچه، شاملو، ج 4، ص 602).بدین معنا که حال که ضرر و گرفتاریها زیاد و گوناگون است،مصیبت جدید را نیز روی آنها و به اجبار پذیرفته و متحمل میکنیم.
سه:سوره مامون
این سوره یکصد و هفتمین سوره قرآن است و مثل عامیانه زیر ساخته شده از آیه 7 این سوره «و یمنعون الماعون» میباشد.در این مثل نیز مانند موارد فوق،معنای آیه مورد نظر نبوده و صرفاً وزن و قافیه آن سبب پیدایش این عبارت گردیده است.مثل ساخته شده از این آیه چنین است:
نه این و نه اون و یمنعون الماعون:ترکیبی ساخته عامّه و مراد همان جمله فارسی است.
(کتاب کوچه، شاملو، ج 3، ص 1104).هرگاه بخواهند دو طرف یا دو شقّ یک کاری را مردود بشمرند و هر دو را غیر قابل قبول اعلام کنند و یااینکه در مقام قضاوت و صلح میان دو نفر، نظر دو طرف را رد کرده و راه میانه را برگزینند،از این مثل استفاده میکنند.جعفر شهری در این باره میگوید:
این جمله، حرف واسطه و میانه گیر و اصلاح دهنده است و غالباً حرف دلالها در نصف کردن مبلغ مورد اختلاف،که نه حرف تو و نه حرف او، بلکه نصف این دو.(قند و نمک، ص 701)