آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

از پیامبر اکرم(ص)، نقل است که روزی به اصحاب خود رو کرده و می گویند: در باغهای بهشت گردش کنید!
می‌پرسند: باغهای بهشت چیست؟ می‌فرماید: مجالس ذکر است. صبح و شام بروید و ذکر خدا نمایید کسی که دوست دارد مقام خود را نزد خدا بداند، به منزلت و مقام خداوند در نزد خود بنگرد: زیرا خداوند بنده را در مقامی قرار می‌د هد که بنده خدای خود را در نزدخود قرار داده است. بدانید بهترین و پاکیزه‌ترین اعمال نزد خدا و بالاترین درجات شما و بهترین چیزی که خورشید بر آن می‌تابد، ذکر خداوند متعال است.1
ذکر عبارت است از حضور معنا در نفس که دارای مراتبی است، حضور معنا در ذهن حضور معنا در زبان وحضور معنا در قلب، از مراتب ذکر است.2
قرآن کریم، صریحاً، فلسفه سفارش به اقامه نماز را برای برپاداشتن ذکر، عنوان می‌کند.«اقم الصلوه لذکری»3
حتی آنجا که می‌فرماید:«ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر، می‌فرماید و لذکرالله اکبر»4
یعنی اگر چه نماز یک فایده مهم و مطلوب برای سعادت انسان دارد و آن هم بازداشتن از گناه وز شتی است اما ذکر و یاد خدا که فایده دیگر نماز و هدف نماز است، بزرگتر و مهم تر است.5 پس در حقیقت نماز از مظاهر مهم ذکر الهی است. ذکر در مقابل نسیان و فراموشی مطرح می‌شود یعنی انسان چیزی را فراموش می کند یا چیزی را می‌داند ولی از آن غفلت می‌کند6 یا در عمل به لوازم دانسته هایش پای بند نیست و رفتارش به نحوی است که با رفتار کسی که آن چیز را فراموش کرده، یکسان است یعنی آثار به یاد آن چیز بودن در رفتار فرد ظاهر نشود.
حال که روشن شد«نماز» ذکر خوانده شده و ذکر بهترین چیزی است که خورشید بر آن می‌تابد باید پرسید که نماز قرار است چه معنایی را در نفس و قلب ما حاضر نماید؟
امام خمینی در آداب نماز می فرماید:
نماز، اجرای توحید است با بدن، برای رسانیدن توحید به قلب.
یک رمز تکرار در رکعات و دفعات نماز و اذکار آن همین مسأله است. تأثیر تلقین در چشانیدن معنا به قلب، قلبی که بر اثر اشتغال به دنیا سخت شده و ارتباط تنگاتنگ خود با خالق را از یاد برده با تکرار اذکار در نماز، آن هم با قیام به این امر با تمام قوای جسمانی و فکری، این غفلت را می‌شوید وسنگ دل را نرم می‌کند باید توجه داشت که در نماز تمام اعضاء و جوارح به حرکت واداشته می‌شود پا، دست، کمر، لب و…هر چقدر ما در امری بیشتر و جدی‌تر وارد شویم و هر چقدر قوای بیشتری از ما در آن امر مشغول به کار شود، تأثیری که بر جان و روح ما به جای می گذارد، عمیق تر و ماندگارتر خواهد بود.مثال مناسب، ریزش مداوم و با فشار آب آبشار بر سنگهای رودخانه است که به مرور زمان سبب سائیدگی سنگها و گاه حتی سوراخ شدن سنگ می‌شود، قلب ما، تحت تأثیر اشتغالات روزمره سخت و سنگین می‌شود و از جهت دیگر گناهان و ناپاکیها، قلب فرد را تیره و کدر کرده از لطافت و حق پذیری‌اش می کاهد. به وسیله فشار تکلیف نماز و ذکر و با تداوم و استمرار روزانه، آن حقیقت به تدریج و کم کم بر قلب تأثیر کرده و معارف و اعتقادات در قلب راسخ می‌گردد.8
رمز این که شیطان همت خود را صرف می‌کند که ما را از اصل نماز باز بدارد و یا روح توجه و حضور قلب را که رمز تأثیر تلقینات نماز است از ما سلب کند همین است، چون می‌داند که«نماز ستون دین ماست»9
وقتی ما به اذکار نماز مشغول می‌شویم مثل آب قلیل که در برخورد با آب کر، نجاستهایش برطرف می‌شود، مانند قطره کوچکی هستیم که با اتصال به ملکوت، عیوب و نقائصمان، برطرف شود.
قرآن کریم می‌فرماید:«و اقم الصلواه طرفی النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السئیات ذالک ذکری للذاکرین؛نماز را در دو طرف روز و ابتدای شب به پا دار.قطعاً نیکیها، بدیها را از بین می‌برد این تذکری است برای یاد آوردن.10
پیامبر اکرم(ص) نیز می فرماید: «نماز مانند چشمه آب گرمی در کنار سرای یک انسان است. که روزی 5بار در شبانه روز خود را در آن می شوید و دیگر آلودگی و پلیدی بر وجودش باقی نمی‌ماند».
از سوی دیگر، نماز، غذای روح است همانطور که بدن ما به غذا نیازمند است و این نیاز مستمر و تدریجی است و با یک بار تغذیه نیاز بدن برای همیشه برطرف نمی‌شود و اگر غذای مناسب نیاز بدن را برطرف نکندبدن با تغذیه از مواد غیر مفید دچار سوء تغذیه می گردد.
نیاز روح به ارتباط با خالق و اعلام نیاز به درگاه او و خاکسایی به پیشگاه با عظمت و کبریایی او نیز نیازی مستمر و همیشگی است. فطرت انسان نیازمند پرستش است و اگر این پرستش، این رابطه زنده و رو در رو با هستی بخش پروردگار و صاحب خویش را برقرار نکند، خلا این رابطه، خود را در جایی نشان می‌دهد یا انسان را دچار سرگشتگی و حیرت می‌کند و یا پرستشهای انحرافی باز می دارد که هرگز روح انسانی را سیراب نمی‌کند و به قول حضرت ابراهیم(ع)«انی لا احب الافلین»11 انسان، محدود و افول کننده را دوست نمی‌دارد. و خطر بزرگی که سر راه انسان قرار می گیرد، خود فراموشی و مسخ است:«نسوالله فانسیهم انفسهم؛خدا را فراموش کردند پس خداوند آنان را از یاد خودشان برد».12
لازم به ذکر است یکی از اهداف اصلی نماز، دور کردن انسان از کبر و خودبزرگ بینی است.13
نماز سبب ایجاد روح خشوع و تواضع در برابر حق وخالق هستی می‌شود و انسان را از استکبار و بزرگ طلبی نجات می‌دهد و به فلاح می رساند خداوند درقرآن می‌فرماید:«و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین»14 و«قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»15
1. المیزان، جلد1، صفحه337 به نقل از عده1.
2. المیزان، جلد1، صفحه335.
3. طه/14.
4. عنکبوت/45.
5. المیزان، ج16، صفحه141.
6. مفردات ذیل واژه.
7. ر.ک: صحیفه نور، ج صفحه امام خمینی و حائری شیرازی کتاب نماز.
8. فروغ کافی ـ جلد3، صفحه266 از حضرت رسول(ص)
9. هود/114.
10. انعام/76.
11. حشر/19.
12. فرض الله الصلاه تنزیهاً عن اشرک: بخشی از خطبه فدک حضرت زهرا(س)
13. غافر/27.
14. مؤمنون/1و2

تبلیغات