پرسش از «چیستی هدفِ علم» از دیر باز پرسش دانشمندان وفلاسفه علم بوده است و می تواند صورتی ایدئولوژیک، اخلاقی، وتکنولوژیک داشته باشد. در این مقاله برآنیم که در ضمن اشاره به دیدگاه های مختلف درباره هدفِ علم؛ به دیدگاهِ جان واتکینز خلف کارل پوپر از طرفداران عقلانیت علمی بپردازیم وروش شناسی او را در معرفی هدفِ بهینه علم مورد ارزیابی قرار دهیم و شک گرایی او را در علم از دو منظرِ شک گرایی بر مبنای عقلانیت و شک گرایی برمبنای احتمال درچالش معرفی هدفِ بهینه علم مورد بررسی قراردهیم و عقلانیتِ علمی او در گزینش نظریه های رقیب علمی را ارزیابی نماییم. واتکینز مدعی است که با شک گرایی مبتنی بر احتمال می توان قطعیت برای علم را رها نموده درحالی که هنوز خواهانِ حقیقت تأیید شده می باشیم و براین باور است که این مورد به دانشمندان کمک می کند تا بر روی هر موضوعی که دوست دارند کار کنند ولی آن ها را از اتخاذ نظریه هایی که تشخیص می دهند غلط است بازمی دارد.