آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

مقدمه
اگر بخواهیم انواعی از رویدادهای بزرگی را که به وسیله افراد بشر در تاریخ بروز می‌کند و در صفحات درخشان آن ثبت می‌شود، مشخص نموده، آنها را ارزیابی کنیم. هیچ یک از آنها نمی‌تواند با عظمت شهادت برابری کند، چرا که شهیدان پرچم کاروان انسانیت را به دوش می‌کشند و تاریخ بشریت را آبرو می‌بخشند،پس باید شعر شهیدان را زیبا سرود.چون شهیدان زیباترین‌اند.درباره شهیدان نوشته‌ه و سخن‌های نغز و پربار زیادی بیان شده است، از نوشته‌های گران سنگ در این زمینه می‌توان کتاب مثنوی تألیف محمد جلال الدین مولوی را نام برد.مثنوی یکی از شاهکارهای کم نظیر سخن پارسی است که در ادبیات ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
موسی نثری یکی از شارحان مثنوی درباره آن می‌گوید:«اگر قرآن را که یک کتاب آسمانی است و گفتار ائمه ـ علیهم السلام ـ را کنار بگذاریم، کتابی مثل مثنوی که در موضوع اخلاق بشری و کمال انسانی وزین و پرمایه باشد،نگاشته نشده است».
یکی از این راه‌ها که می‌تواند بشر را از این جهان تاریک نجات دهد و به عزت و سرافرازی برساند،مسأله شهادت است. که بسان چراغی فروزان، مسیر کمال را به انسان‌ها نشان می‌دهد. این مقاله سعی دارد با بررسی این مسأله، نظرمولانا را درباره شهادت بیان کند. امید است که مورد عنایت خوانندگان محترم قرار بگیرد.
تعریف شهید
دراندیشه مولانا شهید به کسی گفته می شود که در راه خدا جان خود را فدا می‌کند و برای اثبات مدعای خود به این آیه استناد می کند: مردانی هستند که به عهد خود با خدا درباره جهاد وفاکرده‌اند و در این راه کشته شده‌اند.جان دادن در راه خدا و فنای فی اللّه شدن عین صدق و کمال است.پس بروید و بشتابید و در راه رسیدن به کمال از یکدیگر پیشی بگیرید تا مشمول آیه :«من المؤمنین رجال صدقوا» شوید.
صدق، جان دادن بود هین سابقو از نبی برخوان رجال صدقو
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مردگانند؛ بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند و از فضل و رحمت خداوند شادکامند».
مولوی در بیان این آیه می‌گوید: انسان‌ها به واسطه شهادت می‌توانند به رشد الهی دست یابند و صلاحیت همنشینی با خداوند را به دست بیاورند و مشمول فضل و رحمت الهی قرار بگیرند، چرا که رزق الهی غذای خواص دولت که همان اولیای خدایند می‌باشند.پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ می‌فرماید:
«انّی اظلّ عند ربی فیطعمنی و یسقینی» شهید به واسطه شهادتش به مقامی می‌رسد که همنشین مقرب‌ترین و عزیزترین موجودات می‌شود و در زمره قدّسیان قرار می‌گیرد.
در شهیـدان یـرزقون فرمود حق آن غـذا را نه دهـان بـدنه طبق
دل زهر یـاری غذایی می‌خـورد دل ز هر علمی صفایی می‌برد
از لقای هر کسی چیزی خـوری وز قرآن هـر قریـن چیزی بـری
شهادت کمال و سعادت است
«ما ننسخ من آیة او ننسها او نات بخیر منها او مثلها الم تعلم ان الله علی کل شی قدیر؛نشانه‌ای را از یاد نمی‌بریم مگر اینکه بهتر از آن یا مثل آن را برای مردم آوریم مگر نمی‌دانی که خداوند به هر چیز تواناست».(سوره بقره،آیه 106)
و در جای دیگر می‌فرماید:
«گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‌اند نیست و نابود گشته‌اند، آنان در نزد خدا زندگانند و روزی می‌خورند.و به آنچه که خداوند بر آنها از فضل خو د عطا فرموده خوشحالند و به آنان که هنوز به آنها لاحق نشده‌اند بشارت می‌دهند که ترس و اندوهی در راه شهادت وجود ندارد».
بـس زیـادتها درون نـقصـهاسـت مـر شـهـیدان را حـیات انـدر فنـاسـت
چون بـریده گشت حلق رزق خوار یرزقـون فرحـین شـد خوشـگوار حـلق
حیوان چـون بـریـده شـد به عـدل حلق انسان رست و افزون گشت فضل
«مولانا در این بیتها به نکته عارفانه‌ای اشاره می‌کند و آن تکامل تدریجی انسان است از جمادی تا نباتی و سرانجام رسیدن به عالم ملکوت که هر مرحله به ظاهر فنا و از میان رفتن است،در حالی که در حقیقت پیمودن مرتبه ناقص است،برای رسیدن به مرتبه کامل و نمونه اعلای آن شهیدانند که تا جسم آنان فنا نشود روح آنان به زندگی جاوید نمی‌رسد».
از جـمادی مـردم و نامـی شدم وز نـما مـردم ز حـیـوان سـر زدم
مـردم از حـیـوانـی و آدم شـدم پـس چه ترسم کی زمردن کـم شدم
حمـلـه دیـگـر بمـیـرم از بـشـر تــا بـر آرم از مـلائـک بـال و پـر
از ملـک هم بایدم جستن ز جـو کــل شـی هـااـک الا وجـهـه
بـار دیـگر از ملک پــران شـوم آنـچه آن در وهـم نـایـد آن شـوم
پـس عـدم گردم چـون ارغـنـون گـویـدم کـه انّـا الـیـه راجـعـون
این ادارک فلسفه آفرینش و سیر تکامل برای موجودات یک سعادتی است که هر کسی نمی‌تواند از آن حض و بهره‌ای ببرد، مولانا جلال الدین می‌گوید:لحن و صدای داوود برای بعضی قوت جان بود و لیکن بر گوش بعضی اثر نمی‌کرد، یوسف ـ علیه السلام ـ جمال و دلربایی داشت،ولی در نگاه برادرانش محسوس نبود، آب رود نیل در کام سبطیان(یاران حضرت موسی علیه السلام) خوشگوار و نوشیدنی بود،ولی این آب برای قبطیان(یاران فرعون) به رنگ خون می‌شد و غیر قابل نوشیدن،شهادت برای مؤمن به حیات و آرامیدن در بارگاه الهی است، ولی برای افراد سست ایمان و فنا و نابودی است.
شهیدان کربلا زیباترین شعر شهادت را سرودند
در پندار مولانا، قصه کربلا عشق را مجنون می‌کند و حدیث جاودانگی و کمال انسان را با زیباترین وجه دربرگ‌های زرین تاریخ به تصویر می‌کشند.وی معتقد است تلاطم رقص خون در کربلا از صد طوفان نوح شهره‌تر است.
پیـش مؤمـن ماتـم آن پـاک روح شـهره‌تر بـاشد زصـد طوفـان نوح
در هوای عشق خود رقصان شوند همـچو قرص بدر بی‌نقصان شوند
وی معتقد است شهیدان از نیستی سربرآورده و در سماع معرکه کربلا با حماسه خون رقص عشق برپا کرده و با فریاد: «کل شی هالک الا وجهه» سبک روی و سبک بال «عند ربهم یرزقون» گشتند و شعر زیبای «انی جاعل فی الارض خلیفه» را سروده و تحسین ملایک را بر انگیختند.
کجاییـد ای شـهیـدان خـدایی بـلاجـویان دشـت کربـلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق پـرنـده‌تـر ز مـرغـان هـوایـی
کـجـایید ای شـهـان آسـمانـی بـدانسته فـلک را در گـشـایی
کجایید ای زجاه و جان رهـیده کـسی مرعقل را گوید کجایی

تبلیغات