افسانه های عامیانه در تمام جهان، به عنوان یک پشتوانه عظیم فرهنگی و یکی از زیر مجموعه های فرهنگ عامه در جوامع مختلف، محسوب می شوند؛ به همین دلیل، اندیشمندان زیادی در گردآوری و حفظ این میراث گران بها، تلاش کرده اند. در ایران، فرهنگ بومی، زیربنای اندیشه های بزرگی است که ادب این سرزمین، مرهون آن است. استان کرمان، بخش عظیمی از این فرهنگ را در سینه تاریخی خود ذخیره کرده است. کرمان، با توجّه به وسعت و قدمت تاریخی چند هزار ساله خود، خاستگاه بخش عظیمی از فرهنگ عامه محسوب می شود؛ فرهنگ غنی و پرباری که خاص این منطقه بوده و گنجینه ای گران بها از آداب و رسوم نسل های گذشته به حساب می آید. در پژوهش حاضر، نویسنده با روش توصیفی – تحلیلی، درصدد آن است تا به بررسی ایدئولوژی های نهفته در داستان ها و افسانه های بومی معاصر کرمان بپردازد و پنج ایدئولوژی بخت و اقبال، سفر، ستم پذیری، ازدواج و نابودی رقیب در افسانه ها را تحلیل و بررسی نماید. این پژوهش در پی نشان دادن آن است که خالقان افسانه ها چگونه به بیان اندیشه های خود پرداخته اند و خوانندگان و شنوندگان قصّه تا چه حد، تحت سیطره ایدئولوژی حاکم بر اسطوره ها و افسانه ها قرارگرفته، ناخودآگاه رفتارهای اجتماعی شان، ش کل می گیرد. نتیجه اینکه، ایدئولوژی، به صورت اعتراض شخصیّتهای قصّه به وضع موجود و بیان آرزوها و رؤیاهای آن ها، بازتاب می یابد.