آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

حفظ سوره بقره در شماره قبلی به پایان رسید و کسانی که مطابق برنامه تعیین شده، موفق به حفظ کامل آن سوره شده‌اند،و باید شکر پروردگار بزرگ را بجای آورند.بعد از حفظ این سوره بزرگ و تثبیت آن در ذهن، طبعاً حفظ سوره‌های بزرگ دیگر آسان‌تر خواهد بود.
من حفظ قرآن را از سوره بقره شروع کردم و این کار را به کسی توصیه نمی‌کنم و در این روش اصرار به شروع حفظ از سوره‌های کوچک آخر قرآن دارم ـ بطوری‌که در مقالات قبلی در اول کار با تأکید زیاد مورد بحث قرار گرفت ـ اما جهت اهمیت حفظ سوره بقره و تأثیرات آن تذکر این نکته را لازم دیدم.
برای این مرحله، حفظ 155 آیه از سوره آل عمران در نظر گرفته شده است.
هفته اول:از ابتدای سوره تا آیه 25 ، یعنی هر روز پنج آیه و در دو روز آخر هفته آیات حفظ شده؛ یعنی 25 آیه ابتدایی، هر روز دو بار تکرار شود.
هفته دوم:از آیه 26 تا آیه 55 ، یعنی 30 آیه.آیات تعیین شده برای هفته دوم است و در مجموع از آیات هفته اول کوتاه ‌تر است.
هفته سوم:از آیه 56 تا آیه 80
هفته چهارم:از آیه 81 تا آیه 100.در این مرحله؛ یعنی پس از حفظ 100 آیه اول سوره توقف، کوتاهی به عمل آید و این صد آیه با تلاوت‌های مکرّر در ذهن ثابت شود.این توقف در سه روز آخر باقی‌مانده از هفته چهارم و دو روز اول از هفته پنجم در نظر گرفته شده است.
هفته پنجم:شروع به حفظ قسمت دوم سوره شود،از آیه 101 تا آیه 115 ، یعنی هر روز 5 آیه. بطوری‌که قبلاً تذکر داده شد، اگر به جهت طولانی بودن بعضی از آیات، حفظ 5 آیه تعیین شده برای یک روز تحقق نیافت،می‌توان بقیه آیات تعیین شده، به روز را به روز بعد منتقل کرد و یا به هر علتی اگر قسمتی از برنامه حفظ عقب افتاد،می‌توان در آخر هفته،جبران گردد.
هفته ششم:از آیه 116 تا آیه 140 ، یعنیروزی 5 آیه
هفته هفتم:از آیه 141تا 155، یعنی 15 آیه.آیات 151 تا 155 نسبت به آیات قبلی طولانی‌تر است،برای این که فاصله‌ای بین آیات این سوره طولانی ایجاد شود،آیات کمتری برای این هفته تعیین شد.
تلاوت سوره‌های حفظ شده
لازم است تلاوت سوره‌های، نصف دوم، یعنی از سوره کهف تا آخر قرآن طبق تذکری که در شماره قبلی داده شد، انجام گیرد؛ یعنی در صورت امکان هر روز تقریباً باندازه نصف یک جزء و در غیر این صورت حداقل هفته‌ای دو جزء.علاوه بر آن، لازم است که آیات سوره بقره به قسمت‌های 50 آیه‌ای تقسیم شود و هر روز 50 آیه از آن تلاوت شود.منظور از تلاوت، از حفظ است که در شماره قبلی ذکر شد و قسمت آخر، یعنی از آیه 251 تا آخر سوره ـ آیه 286ـ بیشتر از قسمت‌های دیگر مورد توجه قرار بگیرد.
تلاوت قسمت‌های 50 آیه‌ای از سوره بقره با اهمیت بیشتری انجام گیرد و اگر فرصت تلاوت کمتری حاصل شده می‌شود از برنامه تلاوت آیات سوره بقره اختصاص داده شود.
بعد از هر چهار هفته،هر 50 آیه در دو روز یکبار انجام گیرد و تلاوت آیات سوره آل عمران ـ قسمت‌های حفظ شده ـ باز به همان صورت، یعنی قسمت‌های 50 آیه‌ای انجام گیرد.
برنامه حفظ فوق العاده
از قسمت از برنامه در شماره 50 به آیه 100 از سوره نحل منتهی شد و در این مرحله لازم است بقیه سوره نحل تا آخر سوره ـ 28 آیه ـ حفظ شود و این سوره به پایان برسد.کسانی که این قسمت از برنامه ـ‌حفظ فوق العاده‌ـ را بکار بسته‌اند، در صورت در اختیار داشتن فرصت بیشتر، می‌توانند به تفسیر آیات سوره‌های حفظ شده توجه بیشتری بکنند، و اوقات بیشتری را صرف توجه به دقایق معانی آیات و کشف روابط بین آیات کنند.در این زمینه بخواست خداوند بعداً توضیحات لازم خواهد آمد.
برنامه تلاوت هم علاوه بر آنچه در برنامه عادی گفته شد، به صورت فوق العاده هم انجام گیرد.بطوری‌که از ابتدای برنامه فوق العاده تا سوره نحل در صورت امکان روزی باندازه نصف جزء تلاوت شود و در غیر این صورت تلاوت این قسمت‌ها از اول شروع و به سوره نحل منتهی شود،هر مقداری که مقدور است و مجددا از اول شروع شود.
توجهی به روابط آیات
در شماره قبلی در این قسمت به آیات اول سوره بقره توجهی شد و بیان گردید که این آیات،شباهتی با آیات ابتدایی سوره لقمان دارد.آیات هر دو سوره ـ پنج آیه اول ـ با هم مقایسه شد و موارد اشتراک و اختصاصی آیات ذکر شد.در اینج به محور مباحث سوره بقره یا یکی از محورهای آن اشاره‌ می‌کنیم.
گفته شد که «تقوی» و «متقین» یکی از محورهای مباحث سوره است و در این زمینه بر آیاتی از همین سوره استناد شد.حال در تکمیل این بحث و نتیجه گیری از آن به جهات دیگری از موضوع اشاره می‌کنیم:
در آیات اول سوره اشاره‌ای به یکی از اوصاف قرآن مجید شده است و آن این که:
«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛این کتاب هدایتی است برای متقین».احتمال دارد این سؤال در ذهن بعضی ظهور کند که اگر قرآن مجید هدایتی است برای متقین،پس غیر متقین از چه طریقی باید هدایت شوند؟!
آیا عامل دیگری غیر از قرآن باید انسان‌های عادی و غیر متقین را هدایت کند و وقتی آنها به درجه متقین رسیدند و اوصاف آنها را پیدا کردند، آن موقع قرآن عامل هدایت آنها در مراحل بعدی خواهد بود؟
طبعاً جواب این سؤال نمی‌تواند مثبت باشد و چنین چیزی در عرف معارف دینی قابل قبول نمی‌باشد.
مفسر بزرگ قرآن مرحوم طباطبایی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در تفسیر آیات اول سوره بقره این نکته را مورد توجه دقیق قرار داده و بحث حکیمانه‌ای با استناد به آیاتی از قرآن طرح کرده است.حاصل بحث ایشان این است که متقین از دو نوع هدایت برخوردارند،یکی هدایت اولیه که از فطرت آنها نشأت گرفته بود و دومی هدایت بوسیله قرآن! و انسان‌ها به وسیله هدایت اولیه جزء متقین می‌شوند و دیگری هدایتی است که بعد از مقام تقوا به آنها عطا می‌شود.
یعنی می‌شود تقوا را به دو نوع؛ تقوای عام و تقوای خاص تقسیم کرد،به این معنی که تقوای عام از فطرت انسان سرچشمه می‌گیرد و تقوای خاص از آموزش‌های خداوند؛اما اشکال مذکور پاسخ داده نشده.به دلیل این که اگر به آیات بعدی توجه شود، یعنی ارتباط آیات اول سوره با یکدیگر در نظر گرفته شود، مشخص خواهد شد که در این آیات، متقین دارای تقوای خاص مورد نظر می‌باشند.کما این که در توصیف آنها می‌فرماید:
کسانی که ایمان به غیبت می‌آورند و نماز را بپا می‌دارند و از آنچه به آنها روزی دادیم، انفاق می‌کنند و کسانی که ایمان می‌آورند به آنچه بر تو نازل شده ـ قرآن مجید ـ و آنچه قبلا نازل شده و به آخرت، ایمان و یقینی مستمر دارند.
یعنی قرآن مجید هدایتی برای این گروه دارد و آنها مشمول هدایتی خاص از طرف خداوند قرار دارند که قران مجید مشتمل بر آن هدایت خاصه است،پس لازم است این اوصاف ـ طبق این بحث ـ از طریق دیگری در آنها حاصل شود و بعدا هدایت خاص قرآنی شامل آنها شود و چنین چیزی نمی‌تواند قابل قبول باشد.
اما از ناحیه توجه به آیات دیگر قرآن از جمله آیات همین سوره و کشف ارتباط‌های بین آنها این مشکل برطرف می‌شود و آن این که در سوره بقره اوصاف دیگری هم برای قرآن مجید ذکر شده است.یعنی آیه مورد بحث «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین» فقط مشتمل بر یکی از اوصاف قرآن مجید است.
و در آیات دیگر قرآن اوصاف دیگری برای این کتاب دکر شده و از توجه به آیات دیگر این مشکل برطرف خواهد شد.
خداوند عالم در آیات دیگری در همین سوره، بقره به اوصاف دیگری از قرآن اشاره‌ای کرده از جمله می‌فرماید:
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس…»(آیه 185)
طبق مدلول این آیه، قرآن «هدی للناس» هم می‌باشد.و «ناس» اعم از «متقین» می‌باشد.یعنی گروهی از انسان‌ها دارای اوصاف متقین می‌باشند و گروهی دیگر فاقد آن اوصاف.و قرآن هم دارای مراتبی از هدایت ؛مرتبه‌ای برای انسان‌ها به طور عام (هدی للناس) و مرتبه‌ای برای متّقین به طور خاص(هدی للمتقین) و چون سوره بقره عمدتاً مشتمل بر احکام تکلیفی و عبادی است، بنابراین در آیات اول اشاره‌ای به محور مباحث سوره کرده است.اما در آیه 185 وصف کلی قرآن را بیان کرده که دارای مرتبه خاصی از هدایت برای متقین می‌باشد.و وصف اول بطور اجمال شامل وصف دوم هم می‌شود.یعنی مرتبه «هدی للناس» بودن قرآن مرتبه «هدی للمتقین» بودن آن را هم در خود دارد.
نظر علامه طباطبایی ـ رحمة الله علیه ـ در جای خود درست و کاملاً مستدل است و ما به جهت رعایت اختصار از ذکر بحث بطور کامل و بررسی آن خود داری کردیم و اگر بعداً فرصتی پیش آمد، آن بحث را بطور دقیق نقل و بررسی خواهیم کرد.و این بحث یعنی موضوع تقوا و متقین از موقعیت بسیار رفیعی در قرآن مجید برخوردار است که امیدواریم به جهات فشرده‌ای از آن در مقالات بعدی اشاره‌ای بکنیم. ان شاء الله تعالی.

تبلیغات