تحقیقی پیرامون مناره (1)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
بشر براى بیان مفاهیم مجرد و امور معنوى و مذهبى از هنرهاى مختلف و از رموز و اشارات و سمبلهاى گوناگون استعانت جسته و از این طرز بیان سمبلیک، به شدت و قدرت فراوان بهرهمند گردیده است .
بىگمان اعتقادات مذهبى در بسیارى از مظاهر زندگى مادى و معنوى بشر متظاهر مىشوند . همین که انسان مشغول ساخت چیزى مىشود، افکار و عقاید او در شکلدهى به مصنوع دخالت داده مىشوند، امروزه روانشناسان براى پى بردن به افکار و عقاید انسانها در اعصار گذشته از راه مصنوعات او همانند کتیبهها و نقاشىها و ... به مطالعه و بررسى مىپردازند .
در این مقاله، علت وجودى مناره مساجد مورد بررسى قرار گرفته است . همان منارهاى که بىشک یکى از نمودهاى بىبدیل و زیباى هنر معمارى مسلمانان به شمار مىآید . اگر خوانندگان ارجمند و اهل مطالعه و قلم در این زمینه که بحثى نو و ابتکارى است، نقد و نظر و پژوهش بیشترى ارسال کنند، مجله از آن استقبال مىکند .
مىگویند علتبناى مناره در مساجد، گفتن اذان در مکان مرتفع است! اگر این حرف درستباشد، یک مناره براى رفع این نیاز کفایت مىکرد، پس چرا از قدیم معماران، مساجد را جفت منارهاى ساختهاند؟ آیا گذشتگان اعتقاد داشتند باید دو نفر همزمان یکى به طرف شرق و یکى به طرف غرب اذان بگوید؟!
بعضىها مىگویند مساجد جفت منارهاى از مشخصات معمارى ایرانى است! لابد این آقایان مساجد جنوب و جنوب شرقى ایران را ندیدهاند، به نظر مىرسد مناره داراى علل دیگرى غیر از علل نام برده باشد .
براى ریشهیابى درست مطلب، چارهاى جز مراجعه به تاریخ و موارد استعمال آن نداریم .
تاریخچه مناره
از دیرباز مناره را براى راهنمائى و هدایت مسافران در بیابانها و یا در اول شهرها مىساختند و گاهى هم براى حد فاصل دو چیز به عنوان مرز از آن استفاده مىکردند .
گویند اولین کسى که در راهها مناره ساخت، «ابرهة» [تبع] بن الحرث الرائش، یکى از پادشاهان یمن بود . او در جنگهاى خود در راهها این نشان را برپا مىکرد تا در بازگشت، به کمک آنها راه خود را پیدا کند (1) .
این روش راهیابى تا سدههاى اخیر تنها روش شناخته شده در راهنمائى و هدایت مسافران به مقصد بود .
مىگویند به فرمان نادرشاه براى راهنمایى کاروانیان و اردوهاى جنگى در صحراهاى بىآب و علف و کویرها با سنگ و آجر و گچ منارههایى ساخته شد که هنوز در ریگزارهاى میان کرمان و بلوچستان باقى است (2) .
به هر حال، این فکر; که به وسیله مناره مسافران دریایى و زمینى به مقصد راهنمائى شوند، از قدیم تا عصر صنعت در میان مردم باقى بود و منارههایى که از گذشتهها بر کنار دریاها و راهها تا به امروز باقى ماندهاند، مانند «مناره اسکندریه» (3) و «نادرى» شاهدى بر همین مدعا است .
معانى لغوى و موارد استعمالى مناره
موارد استعمال این کلمه هم همین معنا را مىرساند . در «غیاثاللغة» گفته است:
«مناره نشانى که در راه از سنگ و خشتبرپا کنند و در اصل لغتبه معنى چراغ پایه باشد، ظاهرا وجه تسمیه آن باشد که سابق براى راه یافتن مسافران چراغى بر مناره مىافروختند و مجازا جاى بلند، اذان گفتن» (4) .
و «مجمعالبحرین» (6) گفتهاند: «المنار و المنارة: علمالطریق» .
در «منتهى الارب» و «مهذب الاسماء» و «اقربالموارد» نیز آمده است: «نشانى که در راه قرار دهند» (7) .
فرهنگ نظام مىگوید: «منار - مناره: جاى نور، برج مانندى که در مسجد سازند و مؤذن بر بالاى آن اذان مىگوید، نیز ستون یا برج مانندى که براى نشان راه و سرحد سازند» .
سپس مىافزاید: «این معناى مجاز از اول است چه; منار مسجد و جزء آن در اول، براى گذاشتن چراغ بوده» (8) .
موارد استعمال مناره در نهجالبلاغه و احادیث
هرچند ماده اصلى «مناره» (نور) در قرآن آمده، ولى خود کلمه «مناره» در قرآن نیامده است .
ولى در نهجالبلاغه و احادیث اسلامى بارها تکرار شده است . این کلمه در نهجالبلاغه 14 بار تکرار شده که در اینجا براى اطلاع بیشتر از معنا و مورد استعمال آن، به فرازهایى از خطبههایى که این کلمه در آنها آمده، استناد مىکنیم: (9)
خطبه 89/2 «قد درست منارالهدى» ، «نشانههاى هدایت، کهنه و ویران شده بود» .
خطبه 91/80 «و اقام المنار للسکاکین على جواد طرقها» . «و نشانهها براى آنان که بخواهند از جادههاى وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد» .
خطبه 144/7 «اینالابصار اللامحة الى منار التقوى» «کجایند چشمهاى دوخته شده بر نشانههاى پرهیزگارى» .
خطبه 151/12 «و تثلم منار الدین» «نشانههاى دین را خراب مىکنند» .
خطبه 196/1 «بعثه حین لا علم قائم و لا منار ساطع» ; «خداوند هنگامى پیامبر صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود که نه نشانهاى از دین الهى برپا و نه چراغ هدایتى روشن بود» .
نامه 31/82 «و اخذت بابصارهم عن منار الهدى» ; «دیدگانشان را از چراغ هدایتبپوشانند» .
خطبه 91/46 «و نصب لهم منارا واضحة على اعلام توحیده» ; «و براى آنها نشانههاى روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند» .
عن عمار بن یاسر قال: بینا انا عند رسول الله صلى الله علیه و آله اذ قال رسول الله صلى الله علیه و آله: ان الشیعة الخاصة الخالصة منا اهل البیت . فقال عمر یا رسول الله: عرفناهم حتى نعرفهم . فقال رسول الله صلى الله علیه و آله: ما قلت لکم الا و انا ارید ان اخبرکم . ثم قال: انا الدلیل على الله عزوجل و على نصر الدین و «مناره» اهل البیت و هم المصابیح الذین یستضاء بهم . .» (10) .
«عمار یاسر مىگوید: هنگامى که ما نزد سول خدا - ص - بودیم فرمود: همانا شیعه خاص و خالص از ما اهل بیت است . عمر گفت: یا رسول الله آنها را (شیعه خاص و خالص) را به ما بشناسان تا آنها را بشناسیم، رسول خدا - ص - فرمود: هیچ مطلبى را براى شما نمىگویم مگر این که قصد دارم شما را از آن باخبر سازم، سپس فرمود: من راهنماى مردم به سوى خداى عزوجل و یارى دینم، و نشانههاى آن (دین) اهل بیت هستند، اینان چراغهایى هستند که خداوند به وسیله آنها همهجا را نورانى مىسازد» .
علامه مجلسىقدس سره درباره مناره مىفرماید:
«المنار جمع منارة و هى العلامة و المراد هیهنا ما یهتدى به» (11) .
«منار جمع مناره و آن نشانه و علامت است و مراد در اینجا (احادیث) آن چیزى است که به وسیله آن راهنمایى حاصل شود» .
بنابراین معلوم شد که از قدیمالایام، مردم مناره را براى راهنمایى مسافران و سالکان راه و کلا به معنى نشانه و علامت راه به کار مىبردهاند، و در احادیث در بیشتر موارد منظور از «مناره» اهل بیت علیهم السلام و در بعضى موارد «قرآن کریم» مىباشد (12) .
حال این بحث مطرح است که از چه تاریخى و به چه علتى «مناره» همنشین مسجد گشته است .
تاریخ الحاق مناره به مسجد
بعضى در این مورد گفتهاند: «مبتکر منار (یا گلدسته) در مساجد اسلامى «قتیبة بن مسلم» ، فرمانفرماى خراسان و عراق عجم از طرف «ولید بن عبدالملک» است، تا آن موقع مساجد گلدسته نداشت و مؤذن، یا در صحن مسجد و یا در بام مسجد مىایستاد و اذان مىگفت . «قتیبة بن مسلم» اولین مرتبه در سال 86ه ق در خراسان در مسجد، منار ساخت تا مؤذن بر بالاى منار اذان بگوید و صدایش به گوش تمام مردم شهر برسد» (13) .
اما آنچه از شواهد تاریخى و روائى به دست مىآید، خلاف این معنا است .
سمهودى و بلاذرى معتقدند اولین مناره در سال 44 یا 45 توسط «زیاد بن ابیه» براى مسجد جامع بصره ساخته شد (14) .
عدهاى دیگر پا را از این فراتر نهاده گفتهاند: در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله مناره وجود داشته است و بلال در آن اذان مىگفته است .
سمهودى مىگوید: «در خانه عبدالله بن عمر که در جانب قبله مسجد رسول اکرم صلى الله علیه و آله قرار داشت، اسطوانهاى (ستونى) وجود داشت که بلال بر آن اذان مىگفت» (15) .
محمد بن یعقوب کلینى و شیخ طوسى از ابا عبدالله جعفربن محمد علیه السلام نقل مىکنند «طول دیوار مسجد رسول خدا به اندازه قامت انسان بود هرگاه وقت نماز داخل مىشد، رسول خدا به بلال مىفرمود: اى بلال بالاى دیوار برو و با صداى بلند اذان بگو ...» (16) .
باز «شیخ طوسى» نقل مىکند ابا الحسن موسى بن جعفر علیه السلام که از «استحباب اذان بر مناره سؤال شد، جواب داد: همانا براى رسول اکرم صلى الله علیه و آله بر روى زمین اذان مىگفتند و در آن زمان منارهاى نبود» (17) .
همچنین مجلسى نقل مىکند: «مسجد رسول خدا صلى الله علیه و آله مناره نداشت و بلال بر زمین اذان مىگفت ...» (18) .
ابن هشام هم از افراد قبیله «بنىنجار» نقل مىکند که خانه ما جزء بلندترین خانههاى اطراف مسجدى بود که بلال هر صبح براى اذان به بالاى آن اذان مىگفت (19) .
بنابر نقل سمهودى تاریخ بناى مناره مساجد درستبه زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله برمىگردد نه زمان بنىامیه اما همانطور که ملاحظه نمودید، بنا به نقل محمد بن یعقوب کلینى و شیخ طوسى در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله منارهاى وجود نداشته است .
در سندیت و اعتبار روایت کلینى و طوسى هیچ جاى شک و شبههاى نیست پس تقدم با قول این دو است . بنابر این در زمان رسول گرامى اسلام منارهاى وجود نداشته است .
اما در زمان خلفاى سهگانه (ابوبکر، عمر و عثمان) هیچ دلیلى نشانگر این باشد که مساجد در زمان آنها مناره داشتهاند، وجود ندارد (20) .
اما شواهدى در دست است که ثابت مىکند مساجد در زمان على علیه السلام داراى مناره بودهاند از جمله: «محمد بن بابویه» و همچنین «شیخ طوسى» نقل مىکنند:
«روزى عبور على علیه السلام بر مناره بلندى افتاد، آن حضرت امر به تخریب آن مناره کرد، بعد فرمود: هیچگاه مناره را بیشتر از سطح مسجد بالا نبرید» (21) .
همچنین مرحوم مجلسى از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل کرده: «ما در مسجد نشسته بودیم که مؤذن به بالاى مناره رفت و همین که صداى «الله اکبر، الله اکبر» بلند شد، امیرالمؤمنین على علیه السلام شروع به گریه کرد و ما هم از گریه او گریه کردیم ...» (22) .
بنابراین قبل از تاریخ 44 هجرى یعنى زمان خلافت على علیه السلام (حدود سال 35 - 41) مساجد داراى مناره بودهاند . پس نمىتوان «قتیبة بن مسلم» و یا «زیاد بن ابیه» را مبتکر مناره دانست .
دنباله دارد
پىنوشت:
1) طریحى، مجمعالبحرین، ج3، ماده نور، تحقیق سید احمد حسینى، چاپ اول، 1376، ناظمالاطباء و اقربالموارد، به نقل از دهخدا، لغتنامه، ماده «منار» ، چاپ دانشگاه تهران، 1373ه ش .
2) دهخدا، لغتنامه، ماده «منار» .
3) مناره اسکندریه یکى از عجائب هفتگانه دنیا است که تاریخ ساخت آن به قبل از میلاد مسیح برمىگردد، محمد حسین (متخلص به برهان خلف تبریزى)، برهان قاطع، دهخدا، لغتنامه، ذیل مادهمناره .
4) محمد غیاث الدین بن جلال الدین بن شرف الدین، غیاث اللغة، فصل میم مع نون، ذیل ماده مناره .
5) ابن منظور، لسانالعرب، ذیل ماده «نور» .
6) طریحى، مجمعالبحرین، ج3، ذیل ماده «نور» .
7) به نقل از لغتنامه دهخدا، ذیل ماده «منار» .
8) داعىالاسلام، فرهنگ نظام، ج5، ص 225، ماده منار - مناره .
9) در این بخش از نهجالبلاغه، ترجمه مرحوم استاد محمد دشتى استفاده شده است .
10) کلینى، روضةالکافى، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1362، تهران . اصول کافى، ج8، ص 333باب 8، حدیث 518 .
11) بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج57، ص 149، باب 1، ح 90 .
12) در حدیثى پیامبر به على فرمود: «لکل قوم هاد ثم قال انک منارة الانام و روایةالهدى و امیرالقرى ... (بحار، ج23، ص2) در حدیثى دیگر پیامبر فرمود: «لعن الله من غیر منار الارض اى اعلامها» (ابن منظور، لسانالعرب، ماده «نور») . ان للاسلام صوى و منارا یعنى اسلام را نشانهها و راههاست که بدانها شناخته گردد (اقربالموارد، ماده «نور») .
13) امام حسین و ایران، کورت فریشلر، ترجمه ذبیحالله منصورى، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ هفتم 1369ش، ص 547 .
14) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، مطبعة السعادة بمصر، چاپ اول، 1373، تحقیق عبدالحمید، ج2، ص 530 - بلاذرى، فتوحالبلدان، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، 1398ه ق، ص 343 .
15) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج2، مطبعةالسعادة بمصر، چاپ اول 1373ه تحقیق و تحشیه محمد محیى الدین عبدالحمید، ص 530 .
16) فروع کافى، دارالکتب الاسلامیة، چاپ 1350ش، ج2، ص 12، باب 18، ص 307، ح 31، - تهذیبالاحکام، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم 1378، مکتبةالصدوق، چاپ اول 1376ش . ج2، ص 63، ح 206 .
17) تهذیبالاحکام، مکتبةالصدوق، چاپ اول، تهران 1376ش . ، ج2، ص 307 .
18) بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج16، ص 111، باب 6، ح 41 .
19) ابى محمد عبدالملک بن هشام معافرى، السیرةالنبویة، ج2، مکتبةالکلیات الازهریة بمصر، طبع جدید، به تصحیح و تعلیقه طه عبدالرؤوف سعد، ص 112 .
20) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج2، ص مطبعةالسعادة بمصر، چاپ اول 1373، به تحقیق عبدالحمید، ص 530 .
21) صدوق، محمد بن على بن بابویه، من لا یحضرهالفقیه، مکتبةالصدوق، تهران، ج1، ص 239 ح 722، تهذیبالاحکام، مکتبةالصدوق، تهران، 1376، ج3، ص 282، باب 13، ح 710 . «ان علیا مر على منارة طویلة فامر بهدمها ثم قال لا ترفع المنارة الا مع سطحالمسجد» .
22) بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج84، ص 131، باب 13، ح 24 .
بىگمان اعتقادات مذهبى در بسیارى از مظاهر زندگى مادى و معنوى بشر متظاهر مىشوند . همین که انسان مشغول ساخت چیزى مىشود، افکار و عقاید او در شکلدهى به مصنوع دخالت داده مىشوند، امروزه روانشناسان براى پى بردن به افکار و عقاید انسانها در اعصار گذشته از راه مصنوعات او همانند کتیبهها و نقاشىها و ... به مطالعه و بررسى مىپردازند .
در این مقاله، علت وجودى مناره مساجد مورد بررسى قرار گرفته است . همان منارهاى که بىشک یکى از نمودهاى بىبدیل و زیباى هنر معمارى مسلمانان به شمار مىآید . اگر خوانندگان ارجمند و اهل مطالعه و قلم در این زمینه که بحثى نو و ابتکارى است، نقد و نظر و پژوهش بیشترى ارسال کنند، مجله از آن استقبال مىکند .
مىگویند علتبناى مناره در مساجد، گفتن اذان در مکان مرتفع است! اگر این حرف درستباشد، یک مناره براى رفع این نیاز کفایت مىکرد، پس چرا از قدیم معماران، مساجد را جفت منارهاى ساختهاند؟ آیا گذشتگان اعتقاد داشتند باید دو نفر همزمان یکى به طرف شرق و یکى به طرف غرب اذان بگوید؟!
بعضىها مىگویند مساجد جفت منارهاى از مشخصات معمارى ایرانى است! لابد این آقایان مساجد جنوب و جنوب شرقى ایران را ندیدهاند، به نظر مىرسد مناره داراى علل دیگرى غیر از علل نام برده باشد .
براى ریشهیابى درست مطلب، چارهاى جز مراجعه به تاریخ و موارد استعمال آن نداریم .
تاریخچه مناره
از دیرباز مناره را براى راهنمائى و هدایت مسافران در بیابانها و یا در اول شهرها مىساختند و گاهى هم براى حد فاصل دو چیز به عنوان مرز از آن استفاده مىکردند .
گویند اولین کسى که در راهها مناره ساخت، «ابرهة» [تبع] بن الحرث الرائش، یکى از پادشاهان یمن بود . او در جنگهاى خود در راهها این نشان را برپا مىکرد تا در بازگشت، به کمک آنها راه خود را پیدا کند (1) .
این روش راهیابى تا سدههاى اخیر تنها روش شناخته شده در راهنمائى و هدایت مسافران به مقصد بود .
مىگویند به فرمان نادرشاه براى راهنمایى کاروانیان و اردوهاى جنگى در صحراهاى بىآب و علف و کویرها با سنگ و آجر و گچ منارههایى ساخته شد که هنوز در ریگزارهاى میان کرمان و بلوچستان باقى است (2) .
به هر حال، این فکر; که به وسیله مناره مسافران دریایى و زمینى به مقصد راهنمائى شوند، از قدیم تا عصر صنعت در میان مردم باقى بود و منارههایى که از گذشتهها بر کنار دریاها و راهها تا به امروز باقى ماندهاند، مانند «مناره اسکندریه» (3) و «نادرى» شاهدى بر همین مدعا است .
معانى لغوى و موارد استعمالى مناره
موارد استعمال این کلمه هم همین معنا را مىرساند . در «غیاثاللغة» گفته است:
«مناره نشانى که در راه از سنگ و خشتبرپا کنند و در اصل لغتبه معنى چراغ پایه باشد، ظاهرا وجه تسمیه آن باشد که سابق براى راه یافتن مسافران چراغى بر مناره مىافروختند و مجازا جاى بلند، اذان گفتن» (4) .
و «مجمعالبحرین» (6) گفتهاند: «المنار و المنارة: علمالطریق» .
در «منتهى الارب» و «مهذب الاسماء» و «اقربالموارد» نیز آمده است: «نشانى که در راه قرار دهند» (7) .
فرهنگ نظام مىگوید: «منار - مناره: جاى نور، برج مانندى که در مسجد سازند و مؤذن بر بالاى آن اذان مىگوید، نیز ستون یا برج مانندى که براى نشان راه و سرحد سازند» .
سپس مىافزاید: «این معناى مجاز از اول است چه; منار مسجد و جزء آن در اول، براى گذاشتن چراغ بوده» (8) .
موارد استعمال مناره در نهجالبلاغه و احادیث
هرچند ماده اصلى «مناره» (نور) در قرآن آمده، ولى خود کلمه «مناره» در قرآن نیامده است .
ولى در نهجالبلاغه و احادیث اسلامى بارها تکرار شده است . این کلمه در نهجالبلاغه 14 بار تکرار شده که در اینجا براى اطلاع بیشتر از معنا و مورد استعمال آن، به فرازهایى از خطبههایى که این کلمه در آنها آمده، استناد مىکنیم: (9)
خطبه 89/2 «قد درست منارالهدى» ، «نشانههاى هدایت، کهنه و ویران شده بود» .
خطبه 91/80 «و اقام المنار للسکاکین على جواد طرقها» . «و نشانهها براى آنان که بخواهند از جادههاى وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد» .
خطبه 144/7 «اینالابصار اللامحة الى منار التقوى» «کجایند چشمهاى دوخته شده بر نشانههاى پرهیزگارى» .
خطبه 151/12 «و تثلم منار الدین» «نشانههاى دین را خراب مىکنند» .
خطبه 196/1 «بعثه حین لا علم قائم و لا منار ساطع» ; «خداوند هنگامى پیامبر صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود که نه نشانهاى از دین الهى برپا و نه چراغ هدایتى روشن بود» .
نامه 31/82 «و اخذت بابصارهم عن منار الهدى» ; «دیدگانشان را از چراغ هدایتبپوشانند» .
خطبه 91/46 «و نصب لهم منارا واضحة على اعلام توحیده» ; «و براى آنها نشانههاى روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند» .
عن عمار بن یاسر قال: بینا انا عند رسول الله صلى الله علیه و آله اذ قال رسول الله صلى الله علیه و آله: ان الشیعة الخاصة الخالصة منا اهل البیت . فقال عمر یا رسول الله: عرفناهم حتى نعرفهم . فقال رسول الله صلى الله علیه و آله: ما قلت لکم الا و انا ارید ان اخبرکم . ثم قال: انا الدلیل على الله عزوجل و على نصر الدین و «مناره» اهل البیت و هم المصابیح الذین یستضاء بهم . .» (10) .
«عمار یاسر مىگوید: هنگامى که ما نزد سول خدا - ص - بودیم فرمود: همانا شیعه خاص و خالص از ما اهل بیت است . عمر گفت: یا رسول الله آنها را (شیعه خاص و خالص) را به ما بشناسان تا آنها را بشناسیم، رسول خدا - ص - فرمود: هیچ مطلبى را براى شما نمىگویم مگر این که قصد دارم شما را از آن باخبر سازم، سپس فرمود: من راهنماى مردم به سوى خداى عزوجل و یارى دینم، و نشانههاى آن (دین) اهل بیت هستند، اینان چراغهایى هستند که خداوند به وسیله آنها همهجا را نورانى مىسازد» .
علامه مجلسىقدس سره درباره مناره مىفرماید:
«المنار جمع منارة و هى العلامة و المراد هیهنا ما یهتدى به» (11) .
«منار جمع مناره و آن نشانه و علامت است و مراد در اینجا (احادیث) آن چیزى است که به وسیله آن راهنمایى حاصل شود» .
بنابراین معلوم شد که از قدیمالایام، مردم مناره را براى راهنمایى مسافران و سالکان راه و کلا به معنى نشانه و علامت راه به کار مىبردهاند، و در احادیث در بیشتر موارد منظور از «مناره» اهل بیت علیهم السلام و در بعضى موارد «قرآن کریم» مىباشد (12) .
حال این بحث مطرح است که از چه تاریخى و به چه علتى «مناره» همنشین مسجد گشته است .
تاریخ الحاق مناره به مسجد
بعضى در این مورد گفتهاند: «مبتکر منار (یا گلدسته) در مساجد اسلامى «قتیبة بن مسلم» ، فرمانفرماى خراسان و عراق عجم از طرف «ولید بن عبدالملک» است، تا آن موقع مساجد گلدسته نداشت و مؤذن، یا در صحن مسجد و یا در بام مسجد مىایستاد و اذان مىگفت . «قتیبة بن مسلم» اولین مرتبه در سال 86ه ق در خراسان در مسجد، منار ساخت تا مؤذن بر بالاى منار اذان بگوید و صدایش به گوش تمام مردم شهر برسد» (13) .
اما آنچه از شواهد تاریخى و روائى به دست مىآید، خلاف این معنا است .
سمهودى و بلاذرى معتقدند اولین مناره در سال 44 یا 45 توسط «زیاد بن ابیه» براى مسجد جامع بصره ساخته شد (14) .
عدهاى دیگر پا را از این فراتر نهاده گفتهاند: در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله مناره وجود داشته است و بلال در آن اذان مىگفته است .
سمهودى مىگوید: «در خانه عبدالله بن عمر که در جانب قبله مسجد رسول اکرم صلى الله علیه و آله قرار داشت، اسطوانهاى (ستونى) وجود داشت که بلال بر آن اذان مىگفت» (15) .
محمد بن یعقوب کلینى و شیخ طوسى از ابا عبدالله جعفربن محمد علیه السلام نقل مىکنند «طول دیوار مسجد رسول خدا به اندازه قامت انسان بود هرگاه وقت نماز داخل مىشد، رسول خدا به بلال مىفرمود: اى بلال بالاى دیوار برو و با صداى بلند اذان بگو ...» (16) .
باز «شیخ طوسى» نقل مىکند ابا الحسن موسى بن جعفر علیه السلام که از «استحباب اذان بر مناره سؤال شد، جواب داد: همانا براى رسول اکرم صلى الله علیه و آله بر روى زمین اذان مىگفتند و در آن زمان منارهاى نبود» (17) .
همچنین مجلسى نقل مىکند: «مسجد رسول خدا صلى الله علیه و آله مناره نداشت و بلال بر زمین اذان مىگفت ...» (18) .
ابن هشام هم از افراد قبیله «بنىنجار» نقل مىکند که خانه ما جزء بلندترین خانههاى اطراف مسجدى بود که بلال هر صبح براى اذان به بالاى آن اذان مىگفت (19) .
بنابر نقل سمهودى تاریخ بناى مناره مساجد درستبه زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله برمىگردد نه زمان بنىامیه اما همانطور که ملاحظه نمودید، بنا به نقل محمد بن یعقوب کلینى و شیخ طوسى در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله منارهاى وجود نداشته است .
در سندیت و اعتبار روایت کلینى و طوسى هیچ جاى شک و شبههاى نیست پس تقدم با قول این دو است . بنابر این در زمان رسول گرامى اسلام منارهاى وجود نداشته است .
اما در زمان خلفاى سهگانه (ابوبکر، عمر و عثمان) هیچ دلیلى نشانگر این باشد که مساجد در زمان آنها مناره داشتهاند، وجود ندارد (20) .
اما شواهدى در دست است که ثابت مىکند مساجد در زمان على علیه السلام داراى مناره بودهاند از جمله: «محمد بن بابویه» و همچنین «شیخ طوسى» نقل مىکنند:
«روزى عبور على علیه السلام بر مناره بلندى افتاد، آن حضرت امر به تخریب آن مناره کرد، بعد فرمود: هیچگاه مناره را بیشتر از سطح مسجد بالا نبرید» (21) .
همچنین مرحوم مجلسى از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل کرده: «ما در مسجد نشسته بودیم که مؤذن به بالاى مناره رفت و همین که صداى «الله اکبر، الله اکبر» بلند شد، امیرالمؤمنین على علیه السلام شروع به گریه کرد و ما هم از گریه او گریه کردیم ...» (22) .
بنابراین قبل از تاریخ 44 هجرى یعنى زمان خلافت على علیه السلام (حدود سال 35 - 41) مساجد داراى مناره بودهاند . پس نمىتوان «قتیبة بن مسلم» و یا «زیاد بن ابیه» را مبتکر مناره دانست .
دنباله دارد
پىنوشت:
1) طریحى، مجمعالبحرین، ج3، ماده نور، تحقیق سید احمد حسینى، چاپ اول، 1376، ناظمالاطباء و اقربالموارد، به نقل از دهخدا، لغتنامه، ماده «منار» ، چاپ دانشگاه تهران، 1373ه ش .
2) دهخدا، لغتنامه، ماده «منار» .
3) مناره اسکندریه یکى از عجائب هفتگانه دنیا است که تاریخ ساخت آن به قبل از میلاد مسیح برمىگردد، محمد حسین (متخلص به برهان خلف تبریزى)، برهان قاطع، دهخدا، لغتنامه، ذیل مادهمناره .
4) محمد غیاث الدین بن جلال الدین بن شرف الدین، غیاث اللغة، فصل میم مع نون، ذیل ماده مناره .
5) ابن منظور، لسانالعرب، ذیل ماده «نور» .
6) طریحى، مجمعالبحرین، ج3، ذیل ماده «نور» .
7) به نقل از لغتنامه دهخدا، ذیل ماده «منار» .
8) داعىالاسلام، فرهنگ نظام، ج5، ص 225، ماده منار - مناره .
9) در این بخش از نهجالبلاغه، ترجمه مرحوم استاد محمد دشتى استفاده شده است .
10) کلینى، روضةالکافى، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1362، تهران . اصول کافى، ج8، ص 333باب 8، حدیث 518 .
11) بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج57، ص 149، باب 1، ح 90 .
12) در حدیثى پیامبر به على فرمود: «لکل قوم هاد ثم قال انک منارة الانام و روایةالهدى و امیرالقرى ... (بحار، ج23، ص2) در حدیثى دیگر پیامبر فرمود: «لعن الله من غیر منار الارض اى اعلامها» (ابن منظور، لسانالعرب، ماده «نور») . ان للاسلام صوى و منارا یعنى اسلام را نشانهها و راههاست که بدانها شناخته گردد (اقربالموارد، ماده «نور») .
13) امام حسین و ایران، کورت فریشلر، ترجمه ذبیحالله منصورى، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ هفتم 1369ش، ص 547 .
14) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، مطبعة السعادة بمصر، چاپ اول، 1373، تحقیق عبدالحمید، ج2، ص 530 - بلاذرى، فتوحالبلدان، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، 1398ه ق، ص 343 .
15) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج2، مطبعةالسعادة بمصر، چاپ اول 1373ه تحقیق و تحشیه محمد محیى الدین عبدالحمید، ص 530 .
16) فروع کافى، دارالکتب الاسلامیة، چاپ 1350ش، ج2، ص 12، باب 18، ص 307، ح 31، - تهذیبالاحکام، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم 1378، مکتبةالصدوق، چاپ اول 1376ش . ج2، ص 63، ح 206 .
17) تهذیبالاحکام، مکتبةالصدوق، چاپ اول، تهران 1376ش . ، ج2، ص 307 .
18) بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج16، ص 111، باب 6، ح 41 .
19) ابى محمد عبدالملک بن هشام معافرى، السیرةالنبویة، ج2، مکتبةالکلیات الازهریة بمصر، طبع جدید، به تصحیح و تعلیقه طه عبدالرؤوف سعد، ص 112 .
20) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج2، ص مطبعةالسعادة بمصر، چاپ اول 1373، به تحقیق عبدالحمید، ص 530 .
21) صدوق، محمد بن على بن بابویه، من لا یحضرهالفقیه، مکتبةالصدوق، تهران، ج1، ص 239 ح 722، تهذیبالاحکام، مکتبةالصدوق، تهران، 1376، ج3، ص 282، باب 13، ح 710 . «ان علیا مر على منارة طویلة فامر بهدمها ثم قال لا ترفع المنارة الا مع سطحالمسجد» .
22) بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج84، ص 131، باب 13، ح 24 .