آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

بشر براى بیان مفاهیم مجرد و امور معنوى و مذهبى از هنرهاى مختلف و از رموز و اشارات و سمبلهاى گوناگون استعانت جسته و از این طرز بیان سمبلیک، به شدت و قدرت فراوان بهره‏مند گردیده است .
بى‏گمان اعتقادات مذهبى در بسیارى از مظاهر زندگى مادى و معنوى بشر متظاهر مى‏شوند . همین که انسان مشغول ساخت چیزى مى‏شود، افکار و عقاید او در شکل‏دهى به مصنوع دخالت داده مى‏شوند، امروزه روانشناسان براى پى بردن به افکار و عقاید انسانها در اعصار گذشته از راه مصنوعات او همانند کتیبه‏ها و نقاشى‏ها و ... به مطالعه و بررسى مى‏پردازند .
در این مقاله، علت وجودى مناره مساجد مورد بررسى قرار گرفته است . همان مناره‏اى که بى‏شک یکى از نمودهاى بى‏بدیل و زیباى هنر معمارى مسلمانان به شمار مى‏آید . اگر خوانندگان ارجمند و اهل مطالعه و قلم در این زمینه که بحثى نو و ابتکارى است، نقد و نظر و پژوهش بیشترى ارسال کنند، مجله از آن استقبال مى‏کند .
مى‏گویند علت‏بناى مناره در مساجد، گفتن اذان در مکان مرتفع است! اگر این حرف درست‏باشد، یک مناره براى رفع این نیاز کفایت مى‏کرد، پس چرا از قدیم معماران، مساجد را جفت مناره‏اى ساخته‏اند؟ آیا گذشتگان اعتقاد داشتند باید دو نفر همزمان یکى به طرف شرق و یکى به طرف غرب اذان بگوید؟!
بعضى‏ها مى‏گویند مساجد جفت مناره‏اى از مشخصات معمارى ایرانى است! لابد این آقایان مساجد جنوب و جنوب شرقى ایران را ندیده‏اند، به نظر مى‏رسد مناره داراى علل دیگرى غیر از علل نام برده باشد .
براى ریشه‏یابى درست مطلب، چاره‏اى جز مراجعه به تاریخ و موارد استعمال آن نداریم .
تاریخچه مناره
از دیرباز مناره را براى راهنمائى و هدایت مسافران در بیابانها و یا در اول شهرها مى‏ساختند و گاهى هم براى حد فاصل دو چیز به عنوان مرز از آن استفاده مى‏کردند .
گویند اولین کسى که در راهها مناره ساخت، «ابرهة‏» [تبع] بن الحرث الرائش، یکى از پادشاهان یمن بود . او در جنگهاى خود در راهها این نشان را برپا مى‏کرد تا در بازگشت، به کمک آنها راه خود را پیدا کند (1) .
این روش راه‏یابى تا سده‏هاى اخیر تنها روش شناخته شده در راهنمائى و هدایت مسافران به مقصد بود .
مى‏گویند به فرمان نادرشاه براى راهنمایى کاروانیان و اردوهاى جنگى در صحراهاى بى‏آب و علف و کویرها با سنگ و آجر و گچ مناره‏هایى ساخته شد که هنوز در ریگزارهاى میان کرمان و بلوچستان باقى است (2) .
به هر حال، این فکر; که به وسیله مناره مسافران دریایى و زمینى به مقصد راهنمائى شوند، از قدیم تا عصر صنعت در میان مردم باقى بود و مناره‏هایى که از گذشته‏ها بر کنار دریاها و راهها تا به امروز باقى مانده‏اند، مانند «مناره اسکندریه‏» (3) و «نادرى‏» شاهدى بر همین مدعا است .
معانى لغوى و موارد استعمالى مناره
موارد استعمال این کلمه هم همین معنا را مى‏رساند . در «غیاث‏اللغة‏» گفته است:
«مناره نشانى که در راه از سنگ و خشت‏برپا کنند و در اصل لغت‏به معنى چراغ پایه باشد، ظاهرا وجه تسمیه آن باشد که سابق براى راه یافتن مسافران چراغى بر مناره مى‏افروختند و مجازا جاى بلند، اذان گفتن‏» (4) .
و «مجمع‏البحرین‏» (6) گفته‏اند: «المنار و المنارة: علم‏الطریق‏» .
در «منتهى الارب‏» و «مهذب الاسماء» و «اقرب‏الموارد» نیز آمده است: «نشانى که در راه قرار دهند» (7) .
فرهنگ نظام مى‏گوید: «منار - مناره: جاى نور، برج مانندى که در مسجد سازند و مؤذن بر بالاى آن اذان مى‏گوید، نیز ستون یا برج مانندى که براى نشان راه و سرحد سازند» .
سپس مى‏افزاید: «این معناى مجاز از اول است چه; منار مسجد و جزء آن در اول، براى گذاشتن چراغ بوده‏» (8) .
موارد استعمال مناره در نهج‏البلاغه و احادیث
هرچند ماده اصلى «مناره‏» (نور) در قرآن آمده، ولى خود کلمه «مناره‏» در قرآن نیامده است .
ولى در نهج‏البلاغه و احادیث اسلامى بارها تکرار شده است . این کلمه در نهج‏البلاغه 14 بار تکرار شده که در اینجا براى اطلاع بیشتر از معنا و مورد استعمال آن، به فرازهایى از خطبه‏هایى که این کلمه در آنها آمده، استناد مى‏کنیم: (9)
خطبه 89/2 «قد درست منارالهدى‏» ، «نشانه‏هاى هدایت، کهنه و ویران شده بود» .
خطبه 91/80 «و اقام المنار للسکاکین على جواد طرقها» . «و نشانه‏ها براى آنان که بخواهند از جاده‏هاى وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد» .
خطبه 144/7 «این‏الابصار اللامحة الى منار التقوى‏» «کجایند چشم‏هاى دوخته شده بر نشانه‏هاى پرهیزگارى‏» .
خطبه 151/12 «و تثلم منار الدین‏» «نشانه‏هاى دین را خراب مى‏کنند» .
خطبه 196/1 «بعثه حین لا علم قائم و لا منار ساطع‏» ; «خداوند هنگامى پیامبر صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود که نه نشانه‏اى از دین الهى برپا و نه چراغ هدایتى روشن بود» .
نامه 31/82 «و اخذت بابصارهم عن منار الهدى‏» ; «دیدگانشان را از چراغ هدایت‏بپوشانند» .
خطبه 91/46 «و نصب لهم منارا واضحة على اعلام توحیده‏» ; «و براى آنها نشانه‏هاى روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند» .
عن عمار بن یاسر قال: بینا انا عند رسول الله صلى الله علیه و آله اذ قال رسول الله صلى الله علیه و آله: ان الشیعة الخاصة الخالصة منا اهل البیت . فقال عمر یا رسول الله: عرفناهم حتى نعرفهم . فقال رسول الله صلى الله علیه و آله: ما قلت لکم الا و انا ارید ان اخبرکم . ثم قال: انا الدلیل على الله عزوجل و على نصر الدین و «مناره‏» اهل البیت و هم المصابیح الذین یستضاء بهم . .» (10) .
«عمار یاسر مى‏گوید: هنگامى که ما نزد سول خدا - ص - بودیم فرمود: همانا شیعه خاص و خالص از ما اهل بیت است . عمر گفت: یا رسول الله آنها را (شیعه خاص و خالص) را به ما بشناسان تا آنها را بشناسیم، رسول خدا - ص - فرمود: هیچ مطلبى را براى شما نمى‏گویم مگر این که قصد دارم شما را از آن باخبر سازم، سپس فرمود: من راهنماى مردم به سوى خداى عزوجل و یارى دینم، و نشانه‏هاى آن (دین) اهل بیت هستند، اینان چراغهایى هستند که خداوند به وسیله آنها همه‏جا را نورانى مى‏سازد» .
علامه مجلسى‏قدس سره درباره مناره مى‏فرماید:
«المنار جمع منارة و هى العلامة و المراد هیهنا ما یهتدى به‏» (11) .
«منار جمع مناره و آن نشانه و علامت است و مراد در اینجا (احادیث) آن چیزى است که به وسیله آن راهنمایى حاصل شود» .
بنابراین معلوم شد که از قدیم‏الایام، مردم مناره را براى راهنمایى مسافران و سالکان راه و کلا به معنى نشانه و علامت راه به کار مى‏برده‏اند، و در احادیث در بیشتر موارد منظور از «مناره‏» اهل بیت علیهم السلام و در بعضى موارد «قرآن کریم‏» مى‏باشد (12) .
حال این بحث مطرح است که از چه تاریخى و به چه علتى «مناره‏» همنشین مسجد گشته است .
تاریخ الحاق مناره به مسجد
بعضى در این مورد گفته‏اند: «مبتکر منار (یا گلدسته) در مساجد اسلامى «قتیبة بن مسلم‏» ، فرمانفرماى خراسان و عراق عجم از طرف «ولید بن عبدالملک‏» است، تا آن موقع مساجد گلدسته نداشت و مؤذن، یا در صحن مسجد و یا در بام مسجد مى‏ایستاد و اذان مى‏گفت . «قتیبة بن مسلم‏» اولین مرتبه در سال 86ه ق در خراسان در مسجد، منار ساخت تا مؤذن بر بالاى منار اذان بگوید و صدایش به گوش تمام مردم شهر برسد» (13) .
اما آنچه از شواهد تاریخى و روائى به دست مى‏آید، خلاف این معنا است .
سمهودى و بلاذرى معتقدند اولین مناره در سال 44 یا 45 توسط «زیاد بن ابیه‏» براى مسجد جامع بصره ساخته شد (14) .
عده‏اى دیگر پا را از این فراتر نهاده گفته‏اند: در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله مناره وجود داشته است و بلال در آن اذان مى‏گفته است .
سمهودى مى‏گوید: «در خانه عبدالله بن عمر که در جانب قبله مسجد رسول اکرم صلى الله علیه و آله قرار داشت، اسطوانه‏اى (ستونى) وجود داشت که بلال بر آن اذان مى‏گفت‏» (15) .
محمد بن یعقوب کلینى و شیخ طوسى از ابا عبدالله جعفربن محمد علیه السلام نقل مى‏کنند «طول دیوار مسجد رسول خدا به اندازه قامت انسان بود هرگاه وقت نماز داخل مى‏شد، رسول خدا به بلال مى‏فرمود: اى بلال بالاى دیوار برو و با صداى بلند اذان بگو ...» (16) .
باز «شیخ طوسى‏» نقل مى‏کند ابا الحسن موسى بن جعفر علیه السلام که از «استحباب اذان بر مناره سؤال شد، جواب داد: همانا براى رسول اکرم صلى الله علیه و آله بر روى زمین اذان مى‏گفتند و در آن زمان مناره‏اى نبود» (17) .
همچنین مجلسى نقل مى‏کند: «مسجد رسول خدا صلى الله علیه و آله مناره نداشت و بلال بر زمین اذان مى‏گفت ...» (18) .
ابن هشام هم از افراد قبیله «بنى‏نجار» نقل مى‏کند که خانه ما جزء بلندترین خانه‏هاى اطراف مسجدى بود که بلال هر صبح براى اذان به بالاى آن اذان مى‏گفت (19) .
بنابر نقل سمهودى تاریخ بناى مناره مساجد درست‏به زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله برمى‏گردد نه زمان بنى‏امیه اما همانطور که ملاحظه نمودید، بنا به نقل محمد بن یعقوب کلینى و شیخ طوسى در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله مناره‏اى وجود نداشته است .
در سندیت و اعتبار روایت کلینى و طوسى هیچ جاى شک و شبهه‏اى نیست پس تقدم با قول این دو است . بنابر این در زمان رسول گرامى اسلام مناره‏اى وجود نداشته است .
اما در زمان خلفاى سه‏گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) هیچ دلیلى نشانگر این باشد که مساجد در زمان آنها مناره داشته‏اند، وجود ندارد (20) .
اما شواهدى در دست است که ثابت مى‏کند مساجد در زمان على علیه السلام داراى مناره بوده‏اند از جمله: «محمد بن بابویه‏» و همچنین «شیخ طوسى‏» نقل مى‏کنند:
«روزى عبور على علیه السلام بر مناره بلندى افتاد، آن حضرت امر به تخریب آن مناره کرد، بعد فرمود: هیچ‏گاه مناره را بیشتر از سطح مسجد بالا نبرید» (21) .
همچنین مرحوم مجلسى از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل کرده: «ما در مسجد نشسته بودیم که مؤذن به بالاى مناره رفت و همین که صداى «الله اکبر، الله اکبر» بلند شد، امیرالمؤمنین على علیه السلام شروع به گریه کرد و ما هم از گریه او گریه کردیم ...» (22) .
بنابراین قبل از تاریخ 44 هجرى یعنى زمان خلافت على علیه السلام (حدود سال 35 - 41) مساجد داراى مناره بوده‏اند . پس نمى‏توان «قتیبة بن مسلم‏» و یا «زیاد بن ابیه‏» را مبتکر مناره دانست .
دنباله دارد
پى‏نوشت:
1) طریحى، مجمع‏البحرین، ج‏3، ماده نور، تحقیق سید احمد حسینى، چاپ اول، 1376، ناظم‏الاطباء و اقرب‏الموارد، به نقل از دهخدا، لغت‏نامه، ماده «منار» ، چاپ دانشگاه تهران، 1373ه ش .
2) دهخدا، لغت‏نامه، ماده «منار» .
3) مناره اسکندریه یکى از عجائب هفتگانه دنیا است که تاریخ ساخت آن به قبل از میلاد مسیح برمى‏گردد، محمد حسین (متخلص به برهان خلف تبریزى)، برهان قاطع، دهخدا، لغت‏نامه، ذیل ماده‏مناره .
4) محمد غیاث الدین بن جلال الدین بن شرف الدین، غیاث اللغة، فصل میم مع نون، ذیل ماده مناره .
5) ابن منظور، لسان‏العرب، ذیل ماده «نور» .
6) طریحى، مجمع‏البحرین، ج‏3، ذیل ماده «نور» .
7) به نقل از لغت‏نامه دهخدا، ذیل ماده «منار» .
8) داعى‏الاسلام، فرهنگ نظام، ج‏5، ص 225، ماده منار - مناره .
9) در این بخش از نهج‏البلاغه، ترجمه مرحوم استاد محمد دشتى استفاده شده است .
10) کلینى، روضة‏الکافى، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1362، تهران . اصول کافى، ج‏8، ص 333باب 8، حدیث 518 .
11) بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج‏57، ص 149، باب 1، ح 90 .
12) در حدیثى پیامبر به على فرمود: «لکل قوم هاد ثم قال انک منارة الانام و روایة‏الهدى و امیرالقرى ... (بحار، ج‏23، ص‏2) در حدیثى دیگر پیامبر فرمود: «لعن الله من غیر منار الارض اى اعلامها» (ابن منظور، لسان‏العرب، ماده «نور») . ان للاسلام صوى و منارا یعنى اسلام را نشانه‏ها و راههاست که بدانها شناخته گردد (اقرب‏الموارد، ماده «نور») .
13) امام حسین و ایران، کورت فریشلر، ترجمه ذبیح‏الله منصورى، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ هفتم 1369ش، ص 547 .
14) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، مطبعة السعادة بمصر، چاپ اول، 1373، تحقیق عبدالحمید، ج‏2، ص 530 - بلاذرى، فتوح‏البلدان، دارالکتب العلمیة، بیروت، لبنان، 1398ه ق، ص 343 .
15) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج‏2، مطبعة‏السعادة بمصر، چاپ اول 1373ه تحقیق و تحشیه محمد محیى الدین عبدالحمید، ص 530 .
16) فروع کافى، دارالکتب الاسلامیة، چاپ 1350ش، ج‏2، ص 12، باب 18، ص 307، ح 31، - تهذیب‏الاحکام، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم 1378، مکتبة‏الصدوق، چاپ اول 1376ش . ج‏2، ص 63، ح 206 .
17) تهذیب‏الاحکام، مکتبة‏الصدوق، چاپ اول، تهران 1376ش . ، ج‏2، ص 307 .
18) بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج‏16، ص 111، باب 6، ح 41 .
19) ابى محمد عبدالملک بن هشام معافرى، السیرة‏النبویة، ج‏2، مکتبة‏الکلیات الازهریة بمصر، طبع جدید، به تصحیح و تعلیقه طه عبدالرؤوف سعد، ص 112 .
20) نورالدین على بن احمد سمهودى، وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج‏2، ص مطبعة‏السعادة بمصر، چاپ اول 1373، به تحقیق عبدالحمید، ص 530 .
21) صدوق، محمد بن على بن بابویه، من لا یحضره‏الفقیه، مکتبة‏الصدوق، تهران، ج‏1، ص 239 ح 722، تهذیب‏الاحکام، مکتبة‏الصدوق، تهران، 1376، ج‏3، ص 282، باب 13، ح 710 . «ان علیا مر على منارة طویلة فامر بهدمها ثم قال لا ترفع المنارة الا مع سطح‏المسجد» .
22) بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ج‏84، ص 131، باب 13، ح 24 .

تبلیغات