آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

هدایت‏هاى الهى، (همچون باران لطیف و پربرکت که در زمین‏هاى مستعد، لاله و سبزه به بار مى‏آورد) در دل‏هاى پاک، مردمى مؤمن اثر مى‏گذارد و ثمر مى‏دهد .
«و هو الذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمته حتى اذا اقلت‏سحابا ثقالا سقناه لبلد میت فانزلنا به الماء فاخرجنا به من کل الثمرات کذلک نخرج الموتى لعلکم تذکرون× و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه و الذی خبث لا یخرج الا نکدا کذلک نصرف الآیات لقوم یشکرون‏» (1) .
«او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش رحمتش مى‏فرستد تا ابرهاى سنگین بار را بر دوش کشند، سپس ما آنها را به سوى زمینهاى مرده مى‏فرستیم و به وسیله آنها آب را نازل مى‏کنیم و با آن از هرگونه میوه‏اى بیرون مى‏آوریم، مردگان را این‏گونه زنده مى‏کنیم شاید متذکر شوید .
سرزمین پاکیزه و شیرین، گیاهش به فرمان پروردگار مى‏روید اما سرزمین‏هاى بد طینت جز گیاه ناچیز و بى‏ارزش از آن نمى‏روید این‏گونه آیات را براى آنها که شکرگزارند، بیان مى‏کنیم‏» .
تفسیر واژه‏ها
«اقلت‏» فعل ماضى، و به معنى حمل کردن و برداشتن است .
«ثقال‏» جمع ثقیل به معنى سنگین است .
«طیب‏» یعنى پاک; و مقصود، سرزمینى است که خاک آن پاکیزه بوده و آماده کشت‏باشد، و زراعت در آن به آسانى رشد کند .
«خبث‏» یعنى سرزمین شوره‏زار که چیزى در آن نمى‏روید و اگر چیزى بدهد، به سختى به دست مى‏آید .
«نکد» به معنى فردى بخیل و ممسک است که به آسانى چیزى نمى‏دهد و اگر هم داد، بسیار بى‏ارزش خواهد بود . سرزمین‏هاى شوره‏زار، حال چنین انسانى را دارد که یا ثمر نمى‏دهد و اگر هم داد، کم‏ارزش مى‏باشد .
نکات آیات
آیه نخست از مقدمات تشکیل باران گزارش مى‏دهد:
1 . برخى از بادها پیشاپیش، از آمدن باران خبر مى‏دهند .
چنان که مى‏فرماید:
«و هو الذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمته‏» . این بادها با رطوبت‏خفیفى همراهند و از در راه بودن باران گزارش مى‏دهند .
2 . باران یک پدیده طبیعى است و مشیت الهى بر آن تعلق گرفته که بادها از اقیانوسها برخیزند و ابرهاى سنگین بار و پرآب را با خود حمل کنند چنان که مى‏فرماید: «حتى اذا اقلت‏سحابا ثقالا» «این بادها که حامل ابرهاى پرآبند» .
3 . بادها، ابرها را به سوى سرزمین‏هاى خشک و مرده مى‏آورند و از این طریق آبیارى آن اراضى صورت مى‏پذیرد . چنان که مى‏فرماید: «سقناه لبلد میت فانزلنا به الماء» .
4 . در این موقع در زمین‏هاى قابل و آماده، طبعا در پرتو ریزش باران و استعداد زمین همه‏نوع گیاه مى‏روید چنان که مى‏فرماید: «فاخرجنا به من کل‏الثمرات‏» .
5 . براى پرورش انسان دو نیرو لازم است .
الف . مربى لایق .
ب . شایستگى در طرف .
تنها عامل نخست در پرورش کافى نیست، پیامبران که در کمال آنان سخنى نیست، از تربیت ابوجهل و ابوسفیانها عاجز ماندند، قرآن به این حقیقت در آیه دوم اشاره مى‏کند و مى‏فرماید:
«و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه و الذی خبث لا یخرج الا نکدا کذلک نصرف الآیات لقوم یشکرون‏» .
واقعیت تمثیل
قرآن مجید در آیه دوم تمثیلى را مطرح مى‏کند و آن این که قلب مؤمن مانند سرزمین پاک و پاکیزه، و قلب کافر بسان سرزمین شوره‏زار بى‏حاصل است .
وجه شبه: کلمات انبیاء و اولیاء بسان بارانى که در سرزمین آماده مؤثر است، در قلب مؤمن اثر مى‏گذارد ولى همین کلمات بسان ریزش باران در شوره‏زار که جز خس در آن نمى‏روید، در قلب کافر جز گمراهى، اثرى به بار نمى‏آورد .
چه زیبا مى‏گوید سعدى سخن‏ساز:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره‏زار خس
اسلام در مساله زناشوئى به جامعه مردان و زنان سفارش مى‏کند که در انتخاب همسر پاکدامنى و نجابت و عفت‏خانواده را مورد دقت قرار دهند .
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:
«انظر فی اى شى‏ء تضع ولدک فان العرق دساس‏» (2) .
«ببینید نطفه خود را در چه محلى مستقر مى‏سازید، زیرا رگ، انتقال دهنده اخلاق پدران به فرزندان است‏» .
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در انتخاب همسر مى‏فرماید:
«ایاکم و خضراء الدمن، قیل یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المراة الحسناء فی منبت‏سوء» (3) .
«مردم! از «خضراء الدمن‏» بپرهیزید، عرض شد مقصود چیست؟ فرمود: زن زیبا که در خاندان بد و پلید متولد شود» .
اما على علیه السلام به مالک درباره انتخاب کارمندان و مدیران مى‏فرماید:
«و توخ منهم اهل التجربة و الحیاء من اهل البیوتات الصالحة و القدم فی‏الاسلام المتقدمة فانهم اکرم اخلاقا و اصح اعراضا و اقل فی المطامع اشرافا و ابلغ فی عواقب الامور نظرا» (4) .
«مردان با تجربه و عفیفى را که از خانواده‏هاى شریف بوده و به حریم مقدس اسلام زودتر قدم گذارده‏اند، به کارمندى اداره‏ات انتخاب کن زیرا آنان اخلاقى کریمتر و روشى پسندیده‏تر دارند و همچنین بى‏طمع‏تر و مال اندیش‏ترند» .
پى‏نوشت:
1) اعراف: 57 و 58 .
2) مستطرف، ج‏2، ص 218 .
3) بحارالانوار، ج‏23، ص 54 .
4) نهج‏البلاغه ملا فتح‏الله، ص 482 .

تبلیغات