اصول و روشهاى تبلیغى در قرآن (3) اصل تذکر
آرشیو
چکیده
متن
قرآن مجید، در زیر مجموعهى اصل تبلیغى تذکر، از روش موعظهى حسنه، یادآورى نعمتها و رحمتها، عبرتآموزى و تکرار، بارها استفاده کرده است .
اصل تذکر در قرآن داراى جایگاه رفیعى است تا آنجا که تمامى قرآن «تذکره» نام گرفته است: «ان هذه تذکرة» (1) . و تنها وظیفه رسول خدا صلى الله علیه و آله «تذکر» بیان شده است: «انما انت مذکر» (2) .
و این اصل بیانگر آن است که گاه باید آنچه را که فرد به آن علم دارد، براى او باز گفت . به سخن دیگر، تذکر، علومى را که در سر مدفون شده، در «دل» مبعوث مىسازد (3) . از اینرو، تذکر یکى از اصول اساسى تبلیغ تلقى مىشود . «و ذکر به ان تبسل نفس بما کسبت» (4) . «آنان را به قرآن تذکر ده، مبادا کسى به سبب کردار ناپسند خویش در معرض هلاکت قرار گیرد» .
بدین ترتیب در اصل تذکر باید روشهایى باشد که به آگاهیهاى فرد، تحرکى بخشد و براى این مقصود، روشهاى ذیل پیشبینى شده است:
1 . روش موعظه حسنه .
راغب اصفهانى در معناى وعظ مىگوید:
«وعظ در لغتبه معناى بازداشتن و منع کردن است که مقرون به بیم دادن [از عواقب کار] باشد»
و از خلیل (لغوى معروف) نقل مىکند که گفته است:
«وعظ، یادآورى و توجه دادن قلبها به خوبىهاست، آنگونه که موجب رقت قلب شود» (5) .
واعظ در درجه اول خداوند است: «ان الله نعما هی یعظکم» (6) . «خداوند پند و اندرزهاى خوب به شما مىدهد» .
و سپس این منصب را به رسول مکرمش صلى الله علیه و آله نسبت مىدهد: «قل انما اعظکم بواحدة ...» (7) ، «بگو اى پیامبر! شما را تنها به یک چیز اندرز مىدهم» .
«ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة . .» (8) ، «با حکمت و پند نیکو مردم را به سوى پروردگارت بخوان» .
خداوند سبحان قرآن کریم را به عنوان موعظه الهى معرفى کرده است:
«یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء بما فی الصدور و هدى و رحمة للمؤمنین» (9) ، «اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سینههاست و هدایت و رحمتى استبراى مؤمنان» .
«هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین» (10) ، «این بیانى استبراى [عموم] مردم هدایت و اندرزى استبراى پرهیزگاران» .
قرآن کریم در شیوه موعظهاى خود در آیات فراوان به کافران و گناهکاران با وعده عذاب هشدار داده و آنان را از گناه باز داشته است:
«ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید و الله عزیز ذو انتقام» (11) ، «کسانى که به آیات خدا کفر ورزیدند، براى آنان عذاب شدید است و خداوند توانا و انتقام گیرنده است» .
و زمانى هم که مىخواهد حکم شرعى را بیان کند، ابتدا در قالب نصیحت و موعظه، زیانها و فایدهها را مقایسه نموده و آنگاه حکم شرعى وجوب یا حرمت را بیان مىکند . چنانکه درباره حرمتشراب و قمار، روش موعظهاى را بکار برده است (12) .
در بسیارى از آیات انسانها را دعوت به تفکر و تعقل نموده است و از این طریق درباره امور گوناگون از قبیل توحید، نبوت، معاد و . .. پند و اندرز مىدهد و از خواب غفلتبیدارشان مىکند:
«قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى تتفکروا ما بصاحبکم من جنة ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» (13) .
«بگو من به شما فقط یک نصیحت مىکنم و آن این که براى خدا، دو به دو، یا تنها بایستید و بیندیشید که پیامآور شما دستخوش جنون نشده است و از عذاب سختشما را بر حذر مىدارد» .
و در آیات فراوانى هم انسانها را به عمل خوب و صالح ترغیب مىکند و از عمل زشتبرحذر مىدارد . حتى اگر این عمل به اندازه ذرهاى باشد تاکید مىکند که مردم نتیجه اعمال خود (زشت و زیبا) را خواهند دید:
«یا بنى ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السموات او فی الارض یات بها الله ان الله لطیف خبیر» (14) . [لقمان حکیم به فرزند گفت:] «پسرم اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى [از عمل نیک یا بد] باشد و در دل سنگى یا در گوشهاى از آسمانها یا در زمین قرار گیرد، آن را در روز جزا به حساب مىآورد چرا که خداوند دقیق و آگاه است» .
در نتیجه، مىتوان گفت که قرآن جامع همهگونه موعظههاست; چنانکه امام على علیه السلام مىفرماید: «ان الله سبحانه لم یعظ احدا بمثل هذا القرآن» (15) «خداوند سبحان احدى (از پیروان پیامبران پیشین) را همانند این قرآن پند نداده است» .
2 . روش یادآورى نعمتها و رحمتهاى الهى
موعظه در این روش مبتنى بر گذشته مخاطب است و گذشته او را در معرض دیده مىآورد . قرآن کریم در صدها آیه، روش یادآورى نعمتها را، هم در عرصه حیات فردى و هم در عرصه حیات اجتماعى به کار برده است که بهترین نمونه آن در حیات فردى، گفتگوى خداوند با رسول خدا صلى الله علیه و آله است .
«الم یجدک یتیما فآوى و وجدک ضالا فهدى و وجدک عائلا فاغنى فاما الیتیم فلا تقهر و اما السائل فلا تنهر و اما بنعمة ربک فحدث» (16) ، «آیا تو طفل یتیمى نبودى که خداوند تو را در پناه خود گرفت و گم گشته نبودى که خداوند تو را هدایت نمود و تهیدست نبودى که خداوند تو را بىنیاز کرد؟ پس یتیم را خوار و ذلیل مدار و نیازمندى را که زبان مىگشاید، از خود مران و نعمتخدایت را بازگو کن و شکر آن را برآور» .
و در حیات جمعى درباره نعمت وحدت چنین موعظه مىدهد:
«واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم ...» (17) ، «نعمتخدا را به یاد آرید که بین قلبهاى شما الفت و دوستى برقرار کرد، هنگامى که با یکدیگر دشمن بودید» .
3 . روش عبرت آموزى
قرآن در این روش، زبان قصه را مورد استفاده قرار مىدهد ولى چون هدف قرآن از قصهگویى، موعظه و عبرتآموزى است، مسائل کلى قصه را ذکر نموده و موارد جزئى را که دانستن آن فایدهاى در بر ندارد، حذف کرده است . قصههاى قرآنى همواره با رهنمودهاى عملى همراه است تا ویژگى موعظه بودن را داشته باشد:
«و کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبتبه فؤادک و جاءت فی هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین» (18) ، «ما حکایت و اخبار انبیاء را بر تو بیان مىکنیم، تا قلب تو را به وسیلهى آن، قوى و استوار نماییم و در این اخبار، طریق حق و راه ثواب برتو روشن شود و اهل ایمان را موعظه و تذکر باشد» .
4 . روش تکرار
یکى از روشهاى تبلیغ، تکرار پیام است، این روش گاه ضرورى است و داراى آثار و فوائد زیادى است از جمله این که تذکرى ستبراى کسانى که حقیقت را فراموش کردهاند و هم، آگاهى استبراى کسانى که به حقیقت را توجه نداشتهاند .
پىنوشت:
1) انسان: 29 .
2) غاشیه: 21 .
3) باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص 146 .
4) انعام: 70 .
5) راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص 564 .
6) نساء: 58 .
7) سباء: 46 .
8) نحل: 125 .
9) یونس: 57 .
10) آل عمران، 138 .
11) آل عمران: 4 .
12) طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، ج6، ذیل آیه 91 - 90 از سوره مائده .
13) سباء: 46 و سوره اعراف: 179 .
14) لقمان: 16 و زلزال: 8 - 7 .
15) نهجالبلاغه، فیض الاسلام، خطبه 175، حکمتسوم .
16) ضحى: 12 .
17) آل عمران: 103 .
18) هود: 120 .
اصل تذکر در قرآن داراى جایگاه رفیعى است تا آنجا که تمامى قرآن «تذکره» نام گرفته است: «ان هذه تذکرة» (1) . و تنها وظیفه رسول خدا صلى الله علیه و آله «تذکر» بیان شده است: «انما انت مذکر» (2) .
و این اصل بیانگر آن است که گاه باید آنچه را که فرد به آن علم دارد، براى او باز گفت . به سخن دیگر، تذکر، علومى را که در سر مدفون شده، در «دل» مبعوث مىسازد (3) . از اینرو، تذکر یکى از اصول اساسى تبلیغ تلقى مىشود . «و ذکر به ان تبسل نفس بما کسبت» (4) . «آنان را به قرآن تذکر ده، مبادا کسى به سبب کردار ناپسند خویش در معرض هلاکت قرار گیرد» .
بدین ترتیب در اصل تذکر باید روشهایى باشد که به آگاهیهاى فرد، تحرکى بخشد و براى این مقصود، روشهاى ذیل پیشبینى شده است:
1 . روش موعظه حسنه .
راغب اصفهانى در معناى وعظ مىگوید:
«وعظ در لغتبه معناى بازداشتن و منع کردن است که مقرون به بیم دادن [از عواقب کار] باشد»
و از خلیل (لغوى معروف) نقل مىکند که گفته است:
«وعظ، یادآورى و توجه دادن قلبها به خوبىهاست، آنگونه که موجب رقت قلب شود» (5) .
واعظ در درجه اول خداوند است: «ان الله نعما هی یعظکم» (6) . «خداوند پند و اندرزهاى خوب به شما مىدهد» .
و سپس این منصب را به رسول مکرمش صلى الله علیه و آله نسبت مىدهد: «قل انما اعظکم بواحدة ...» (7) ، «بگو اى پیامبر! شما را تنها به یک چیز اندرز مىدهم» .
«ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة . .» (8) ، «با حکمت و پند نیکو مردم را به سوى پروردگارت بخوان» .
خداوند سبحان قرآن کریم را به عنوان موعظه الهى معرفى کرده است:
«یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء بما فی الصدور و هدى و رحمة للمؤمنین» (9) ، «اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سینههاست و هدایت و رحمتى استبراى مؤمنان» .
«هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین» (10) ، «این بیانى استبراى [عموم] مردم هدایت و اندرزى استبراى پرهیزگاران» .
قرآن کریم در شیوه موعظهاى خود در آیات فراوان به کافران و گناهکاران با وعده عذاب هشدار داده و آنان را از گناه باز داشته است:
«ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید و الله عزیز ذو انتقام» (11) ، «کسانى که به آیات خدا کفر ورزیدند، براى آنان عذاب شدید است و خداوند توانا و انتقام گیرنده است» .
و زمانى هم که مىخواهد حکم شرعى را بیان کند، ابتدا در قالب نصیحت و موعظه، زیانها و فایدهها را مقایسه نموده و آنگاه حکم شرعى وجوب یا حرمت را بیان مىکند . چنانکه درباره حرمتشراب و قمار، روش موعظهاى را بکار برده است (12) .
در بسیارى از آیات انسانها را دعوت به تفکر و تعقل نموده است و از این طریق درباره امور گوناگون از قبیل توحید، نبوت، معاد و . .. پند و اندرز مىدهد و از خواب غفلتبیدارشان مىکند:
«قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى تتفکروا ما بصاحبکم من جنة ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» (13) .
«بگو من به شما فقط یک نصیحت مىکنم و آن این که براى خدا، دو به دو، یا تنها بایستید و بیندیشید که پیامآور شما دستخوش جنون نشده است و از عذاب سختشما را بر حذر مىدارد» .
و در آیات فراوانى هم انسانها را به عمل خوب و صالح ترغیب مىکند و از عمل زشتبرحذر مىدارد . حتى اگر این عمل به اندازه ذرهاى باشد تاکید مىکند که مردم نتیجه اعمال خود (زشت و زیبا) را خواهند دید:
«یا بنى ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السموات او فی الارض یات بها الله ان الله لطیف خبیر» (14) . [لقمان حکیم به فرزند گفت:] «پسرم اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى [از عمل نیک یا بد] باشد و در دل سنگى یا در گوشهاى از آسمانها یا در زمین قرار گیرد، آن را در روز جزا به حساب مىآورد چرا که خداوند دقیق و آگاه است» .
در نتیجه، مىتوان گفت که قرآن جامع همهگونه موعظههاست; چنانکه امام على علیه السلام مىفرماید: «ان الله سبحانه لم یعظ احدا بمثل هذا القرآن» (15) «خداوند سبحان احدى (از پیروان پیامبران پیشین) را همانند این قرآن پند نداده است» .
2 . روش یادآورى نعمتها و رحمتهاى الهى
موعظه در این روش مبتنى بر گذشته مخاطب است و گذشته او را در معرض دیده مىآورد . قرآن کریم در صدها آیه، روش یادآورى نعمتها را، هم در عرصه حیات فردى و هم در عرصه حیات اجتماعى به کار برده است که بهترین نمونه آن در حیات فردى، گفتگوى خداوند با رسول خدا صلى الله علیه و آله است .
«الم یجدک یتیما فآوى و وجدک ضالا فهدى و وجدک عائلا فاغنى فاما الیتیم فلا تقهر و اما السائل فلا تنهر و اما بنعمة ربک فحدث» (16) ، «آیا تو طفل یتیمى نبودى که خداوند تو را در پناه خود گرفت و گم گشته نبودى که خداوند تو را هدایت نمود و تهیدست نبودى که خداوند تو را بىنیاز کرد؟ پس یتیم را خوار و ذلیل مدار و نیازمندى را که زبان مىگشاید، از خود مران و نعمتخدایت را بازگو کن و شکر آن را برآور» .
و در حیات جمعى درباره نعمت وحدت چنین موعظه مىدهد:
«واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم ...» (17) ، «نعمتخدا را به یاد آرید که بین قلبهاى شما الفت و دوستى برقرار کرد، هنگامى که با یکدیگر دشمن بودید» .
3 . روش عبرت آموزى
قرآن در این روش، زبان قصه را مورد استفاده قرار مىدهد ولى چون هدف قرآن از قصهگویى، موعظه و عبرتآموزى است، مسائل کلى قصه را ذکر نموده و موارد جزئى را که دانستن آن فایدهاى در بر ندارد، حذف کرده است . قصههاى قرآنى همواره با رهنمودهاى عملى همراه است تا ویژگى موعظه بودن را داشته باشد:
«و کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبتبه فؤادک و جاءت فی هذه الحق و موعظة و ذکرى للمؤمنین» (18) ، «ما حکایت و اخبار انبیاء را بر تو بیان مىکنیم، تا قلب تو را به وسیلهى آن، قوى و استوار نماییم و در این اخبار، طریق حق و راه ثواب برتو روشن شود و اهل ایمان را موعظه و تذکر باشد» .
4 . روش تکرار
یکى از روشهاى تبلیغ، تکرار پیام است، این روش گاه ضرورى است و داراى آثار و فوائد زیادى است از جمله این که تذکرى ستبراى کسانى که حقیقت را فراموش کردهاند و هم، آگاهى استبراى کسانى که به حقیقت را توجه نداشتهاند .
پىنوشت:
1) انسان: 29 .
2) غاشیه: 21 .
3) باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص 146 .
4) انعام: 70 .
5) راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص 564 .
6) نساء: 58 .
7) سباء: 46 .
8) نحل: 125 .
9) یونس: 57 .
10) آل عمران، 138 .
11) آل عمران: 4 .
12) طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، ج6، ذیل آیه 91 - 90 از سوره مائده .
13) سباء: 46 و سوره اعراف: 179 .
14) لقمان: 16 و زلزال: 8 - 7 .
15) نهجالبلاغه، فیض الاسلام، خطبه 175، حکمتسوم .
16) ضحى: 12 .
17) آل عمران: 103 .
18) هود: 120 .