اصول و روشهاى تبلیغى در قرآن (2) اصل حکمت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
قرآن مجید از روشهاى متعدد و مؤثر تبلیغى همچون: استدلال عقلى و منطقى، مجادله نیکو، مناظره، بحث آزاد و ... استفاده کرده است .
به کارگیرى «حکمت» در امر هدایت و تبلیغ یکى از اصول ارزشمندى است که قرآن کریم در کنار «موعظه» و «مجادله» مورد توجه قرار داده است:
«ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن» (1)
«با حکمت و پند نیکو مردم را به سوى پروردگارت بخوان و با آنان به روشى که نیکوتر است، استدلال کن» .
«حکمت» در لغتبه معناى «منع» (2) است و از آنجا که علم، دانش، منطق و استدلال، مانع از فساد و انحراف است، به آن حکمت گفته مىشود (3) .
در میان مفسران درباره حقیقتحکمت، دو دیدگاه وجود دارد:
1 - مشهور مفسران حکمت را به معناى حجت، معرفت، کلام صواب و سخن استوار گرفتهاند . و بر این باورند که حکمت ناظر به محتواستیعنى سخنى است که بر اساس دلیل، برهان و مبانى منطقى و معقول باشد ; چنانکه «زمخشرى» در تفسیر «کشاف» مىگوید:
«الحکمة: المقالة المحکمة الصحیحة و هى الدلیل الموضح للحق و المزیل للشبهة» (4) . «حکمت، سخن استوار و درست است و آن عبارت است از دلیل روشنگر حق و برطرف کننده شبهه» .
2 - برخى دیگر از مفسران از جمله سید قطب در تفسیر «فى ظلال القرآن» حکمت را ناظر به محتوا ندانستهاند، بلکه ناظر به شیوه تبلیغ مىدانند بدین معنى که در راه دعوت و تبلیغ باید راه حکمت را پیمود و هر چیزى را سر جاى خود نهاده و مقتضیات را منظور داشت و مطابق با مقتضاى حال عمل کرد . (5)
به نظر مىرسد، بین دو دیدگاه منافاتى وجود ندارد و شامل حکمت در محتوا و نیز برهان و حکمت در شیوه تبلیغ و حکمت در رعایتحال مخاطبین و مقتضاى حال است زیرا آیات فراوانى «حکمت و حکیم» را از اوصاف قرآن بیان نمودهاند:
«یس و القرآن الحکیم» (6) «یس، سوگند به قرآن حکیم» .
«تلک آیات الکتاب الحکیم» (7) «این آیات کتاب استوار و حکمتآمیز است» .
چنین استفاده مىشود که حکمت قرآن منحصر به براهین منطقى و فلسفى نیست، بلکه عمومیت دارد و شامل هر دو قسم از حکمت - حکمتبه معناى برهان و استدلال و حکمت در رعایتحال مخاطبین و مقتضاى حال - مىباشد . بر این اساس، روشهاى «برهان و استدلال» و «رعایت مقتضاى حال» براى اصل حکمت پیشنهاد مىگردد:
1 - روش «برهان و استدلال»:
این روش از روشهایى است که قرآن کریم در شیوه تبلیغى خود به کار برده و براهین منطقى علمى در سطوح مختلف براى مسائل گوناگونى آورده است و در موارد فراوانى مخالفان را دعوت به اقامه برهان واستدلال نموده است:
«قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (8) «اى پیامبر! بگو اگر راست مىگویید، برهانتان را بیاورید» .
در مواردى هم به شبهات کفار، منافقین و اهل کتاب پرداخته و با براهین فلسفى به آنها پاسخ داده است; چنانکه درباره وجود خداوند مىفرماید:
«ام خلقوا من غیر شىء ام هم الخالقون» (9) «آیا آنها بى سبب آفریده شدهاند یا خود خالق خود هستند» .
این عبارت کوتاه در حقیقت اشاره به برهان معروف علیت است که در فلسفه و کلام براى اثبات وجود خداوند آمده است (10) . و گاهى نیز با بیان فلسفه و چرایى احکام، انسانها را براى عمل به احکام آماده مىسازد چنانکه نماز را یاد خدا، موجب دورى از منکرات و انحرافات اخلاقى و اجتماعى بیان مىکند:
«... اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر ...» (11)
«نماز را بپادار که نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مىدارد و یاد خدا بزرگتر است» .
و حکمت روزه را فلاح و رستگارى از زندان طبیعت و مادیت و غرائز حیوانى مىشمرد:
«... کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (12)
«روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که به کسانى که قبل از شما بودند، نوشته شده شاید پرهیزگار شوید» .
و فلسفه زکات و صدقات را طهارت مال، طهارت جسم و روح و تزکیه نفس در سایه بذل، ایثار و ... مىداند:
«خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم ...» (13)
«از اموال آنها صدقهاى (زکاتى) بگیر (تا به وسیله آن) آنها را پاکسازى و پرورش دهى»
2 . روش رعایت مقتضاى حال:
از آنجا که میزان عقل و ایمان انسانها تفاوت دارد، مبلغ باید با هر انسانى به اندازه عقل و ایمان او سخن بگوید و چیزى را از او بخواهد که توان انجام آن را داشته باشد چنانکه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
«انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس على قدر عقولهم» (14) «ما گروه پیامبران ماموریم که با انسان به اندازه عقلشان سخن بگوئیم» .
با دقت در شیوه تبلیغى قرآن نمونههاى زیادى را مىبینیم که رعایت مقتضاى حال نموده است و با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن گفته است که نمونه هائى از آن را در روش مخاطبشناسى بیان نمودیم .
4 - اصل مجادله به احسن
مجادله در لغتبه معناى پیچاندن طناب است و سپس به پیچاندن طرف مقابل و گفتگو براى غلبه بر او بهکار رفته است . به عبارت دیگر، سخن گفتن از طریق نزاع و غلبهجوئى را مجادله گویند (15) .
از موارد استعمال لفظ جدال در قرآن کریم به خوبى استفاده مىشود که داراى مفهوم وسیعى است که هر نوع بحث و گفتگوى طرفین را شامل مىشود خواه به حق باشد و یا به باطل .
مجادله بر سه قسم است: 1 - مجادله احسن 2 - مجادله حسن 3 - مجادله غیر حسن (بد) .
از آنجا که اساس شیوه تبلیغى قرآن «بلاغ مبین» ، واقعنگرى و حقیقتنگرى است، مجادله به غیر حسن را تجویز ننموده و شیوه مجادله احسن و مجادله حسن را به کار برده است .
قرآن کریم با روشهاى ذیل اصل مجادله به احسن را در شیوه تبلیغى خود به کار برده است:
1 . روش مناظره - بحث آزاد
یکى از روشهاى تبلیغى رهبران و پیامبران الهى در برخورد با مخالفان، بحث آزاد و منطقى بوده است که نمونه بارز آن گفتگوى حضرت ابراهیم علیه السلام و دلایل دندان شکن او در برابر «نمرود» است و نیز احتجاج حضرت موسى علیه السلام در برابر «فرعون» که قرآن این گفتگو و مناظره را در آیه 47 تا 54 سوره عنکبوت بیان کرده است . (16)
2 - روش همراهى
گاهى براى روشن شدن حقیقت و رسیدن به هدف باید در ظاهر تسلیم طرف مقابل شد و اندک اندک ذهن او را براى قبول آن آماده ساخت . اگر مبلغ بخواهد در ابتدا بدون آمادگى مخاطب وى را به سوى حقیقت فراخواند، ممکن استبا عکسالعمل مواجه شود .
بر این اساس، قرآن در مجادلات خود، روش همراهى را به کار برده است که نمونه بارز آن در مجادلات حضرت ابراهیم علیه السلام با ستاره پرستان است که در آغاز با آنها همراهى مىکند و سرانجام عقیده خود را بیان کند و پیام خویش را اعلام مىکند . (17)
3 - روش مقایسهاى
در این روش مبلغ نوعى فرضیه سازى مىکند و براى رسیدن به هدف، راههایى را در مجادله پیشنهاد مىکند و انتخاب یکى از این راهها را به مخاطب خویش واگذار مىکند و چون مخاطب با فکر و اختیار خویش یکى از راهها را بر مىگزیند، دلیل گوینده آسانتر و راحتتر در او اثر مىبخشد .
قرآن کریم از این روش بسیار استفاده نموده است:
«یا صاحبى السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار» (18)
«اى هم بندیهاى من آیا خدایان متعدد بهتر استیا خداى یگانه قهار . .» .
در این آیه بین یگانگى خدا و تعدد خدایان دروغین مقایسه شده و توحید را اثبات مىنماید .
«و ما یستوى الاعمى و البصیر× و لا الظلمات و لا النور× و لا الظل و لا الحرور» (19)
«و هرگز (کافر تاریکدل) کور و (مؤمن روشن روان) بینا، یکسان نیستند و هیچ ظلمتى با نور مساوى نخواهد بود و هرگز آفتاب و سایه همرتبه نباشند» .
در این آیه بین تاریکىها و نور، و مقام کافر و مؤمن مقایسه شده است .
4 - روش پرسش و پاسخ
یکى از روشهاى تبلیغ، پرسش و پاسخ است و قرآن کریم در بسیارى از موارد براى اثبات حقایق مهمى نظیر توحید، نفى شرک، معاد و ... در شیوه تبلیغى خود این روش را به کار برده است که بهترین نمونه آن حدیثى است که امام صادق علیه السلام به آن اشاره کرده و مىفرماید:
مجادله به احسن همانند مطلبى است که در آخر سوره یس در مورد منکران معاد آمده است: هنگامى که استخوان پوسیده را در مقابل پیامبر صلى الله علیه و آله آوردند و سؤال کردند که چه کسى قدرت زنده کردن آن را دارد؟ در پاسخ فرمودند:
«... یحییها الذى انشاها اول مرة ...» (20) «همان خدایى که روز نخست آن را آفریده، دوباره زنده مىکند» (21) .
پىنوشت:
1) سوره نحل/125 .
2) طبرسى، مجمع البیان ج 6 - 5، ذیل آیه 125 سوره نحل .
3) آیةالله مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 11، ص 455 .
4) زمخشرى، تفسیر کشاف، ج 2، ص 644 .
5) سید قطب، تفسیر فى ظلال القرآن ج 5 (چاپ بیروت) . ص 292 .
6) سوره یس/آیه 2 .
7) سوره یونس/2، سوره زخرف/4، سوره بقره/151، آل عمران/58 و سوره جمعه/2 .
8) سوره بقره/111، سوره انبیاء/24، سوره نمل/64 و سوره قصص/75 .
9) سوره طور/آیه 35 .
10) آیتالله، مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه ج 22، ص 452 الى 454 .
11) سوره عنکبوت/45 .
12) سوره بقره/183 .
13) سوره توبه/103 .
14) ترجمه اصول کافى، جلد 1 ص 27 .
15) راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص 87 .
16) آیةالله مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 16، ص 300 .
17) سوره آل عمران/8 - 76 .
18) سوره یوسف/39 .
19) سوره فاطر/20 .
20) سوره یس/79 .
21) آیةالله مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 16، ص 300 .
به کارگیرى «حکمت» در امر هدایت و تبلیغ یکى از اصول ارزشمندى است که قرآن کریم در کنار «موعظه» و «مجادله» مورد توجه قرار داده است:
«ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن» (1)
«با حکمت و پند نیکو مردم را به سوى پروردگارت بخوان و با آنان به روشى که نیکوتر است، استدلال کن» .
«حکمت» در لغتبه معناى «منع» (2) است و از آنجا که علم، دانش، منطق و استدلال، مانع از فساد و انحراف است، به آن حکمت گفته مىشود (3) .
در میان مفسران درباره حقیقتحکمت، دو دیدگاه وجود دارد:
1 - مشهور مفسران حکمت را به معناى حجت، معرفت، کلام صواب و سخن استوار گرفتهاند . و بر این باورند که حکمت ناظر به محتواستیعنى سخنى است که بر اساس دلیل، برهان و مبانى منطقى و معقول باشد ; چنانکه «زمخشرى» در تفسیر «کشاف» مىگوید:
«الحکمة: المقالة المحکمة الصحیحة و هى الدلیل الموضح للحق و المزیل للشبهة» (4) . «حکمت، سخن استوار و درست است و آن عبارت است از دلیل روشنگر حق و برطرف کننده شبهه» .
2 - برخى دیگر از مفسران از جمله سید قطب در تفسیر «فى ظلال القرآن» حکمت را ناظر به محتوا ندانستهاند، بلکه ناظر به شیوه تبلیغ مىدانند بدین معنى که در راه دعوت و تبلیغ باید راه حکمت را پیمود و هر چیزى را سر جاى خود نهاده و مقتضیات را منظور داشت و مطابق با مقتضاى حال عمل کرد . (5)
به نظر مىرسد، بین دو دیدگاه منافاتى وجود ندارد و شامل حکمت در محتوا و نیز برهان و حکمت در شیوه تبلیغ و حکمت در رعایتحال مخاطبین و مقتضاى حال است زیرا آیات فراوانى «حکمت و حکیم» را از اوصاف قرآن بیان نمودهاند:
«یس و القرآن الحکیم» (6) «یس، سوگند به قرآن حکیم» .
«تلک آیات الکتاب الحکیم» (7) «این آیات کتاب استوار و حکمتآمیز است» .
چنین استفاده مىشود که حکمت قرآن منحصر به براهین منطقى و فلسفى نیست، بلکه عمومیت دارد و شامل هر دو قسم از حکمت - حکمتبه معناى برهان و استدلال و حکمت در رعایتحال مخاطبین و مقتضاى حال - مىباشد . بر این اساس، روشهاى «برهان و استدلال» و «رعایت مقتضاى حال» براى اصل حکمت پیشنهاد مىگردد:
1 - روش «برهان و استدلال»:
این روش از روشهایى است که قرآن کریم در شیوه تبلیغى خود به کار برده و براهین منطقى علمى در سطوح مختلف براى مسائل گوناگونى آورده است و در موارد فراوانى مخالفان را دعوت به اقامه برهان واستدلال نموده است:
«قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (8) «اى پیامبر! بگو اگر راست مىگویید، برهانتان را بیاورید» .
در مواردى هم به شبهات کفار، منافقین و اهل کتاب پرداخته و با براهین فلسفى به آنها پاسخ داده است; چنانکه درباره وجود خداوند مىفرماید:
«ام خلقوا من غیر شىء ام هم الخالقون» (9) «آیا آنها بى سبب آفریده شدهاند یا خود خالق خود هستند» .
این عبارت کوتاه در حقیقت اشاره به برهان معروف علیت است که در فلسفه و کلام براى اثبات وجود خداوند آمده است (10) . و گاهى نیز با بیان فلسفه و چرایى احکام، انسانها را براى عمل به احکام آماده مىسازد چنانکه نماز را یاد خدا، موجب دورى از منکرات و انحرافات اخلاقى و اجتماعى بیان مىکند:
«... اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر ...» (11)
«نماز را بپادار که نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مىدارد و یاد خدا بزرگتر است» .
و حکمت روزه را فلاح و رستگارى از زندان طبیعت و مادیت و غرائز حیوانى مىشمرد:
«... کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (12)
«روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که به کسانى که قبل از شما بودند، نوشته شده شاید پرهیزگار شوید» .
و فلسفه زکات و صدقات را طهارت مال، طهارت جسم و روح و تزکیه نفس در سایه بذل، ایثار و ... مىداند:
«خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم ...» (13)
«از اموال آنها صدقهاى (زکاتى) بگیر (تا به وسیله آن) آنها را پاکسازى و پرورش دهى»
2 . روش رعایت مقتضاى حال:
از آنجا که میزان عقل و ایمان انسانها تفاوت دارد، مبلغ باید با هر انسانى به اندازه عقل و ایمان او سخن بگوید و چیزى را از او بخواهد که توان انجام آن را داشته باشد چنانکه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
«انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس على قدر عقولهم» (14) «ما گروه پیامبران ماموریم که با انسان به اندازه عقلشان سخن بگوئیم» .
با دقت در شیوه تبلیغى قرآن نمونههاى زیادى را مىبینیم که رعایت مقتضاى حال نموده است و با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن گفته است که نمونه هائى از آن را در روش مخاطبشناسى بیان نمودیم .
4 - اصل مجادله به احسن
مجادله در لغتبه معناى پیچاندن طناب است و سپس به پیچاندن طرف مقابل و گفتگو براى غلبه بر او بهکار رفته است . به عبارت دیگر، سخن گفتن از طریق نزاع و غلبهجوئى را مجادله گویند (15) .
از موارد استعمال لفظ جدال در قرآن کریم به خوبى استفاده مىشود که داراى مفهوم وسیعى است که هر نوع بحث و گفتگوى طرفین را شامل مىشود خواه به حق باشد و یا به باطل .
مجادله بر سه قسم است: 1 - مجادله احسن 2 - مجادله حسن 3 - مجادله غیر حسن (بد) .
از آنجا که اساس شیوه تبلیغى قرآن «بلاغ مبین» ، واقعنگرى و حقیقتنگرى است، مجادله به غیر حسن را تجویز ننموده و شیوه مجادله احسن و مجادله حسن را به کار برده است .
قرآن کریم با روشهاى ذیل اصل مجادله به احسن را در شیوه تبلیغى خود به کار برده است:
1 . روش مناظره - بحث آزاد
یکى از روشهاى تبلیغى رهبران و پیامبران الهى در برخورد با مخالفان، بحث آزاد و منطقى بوده است که نمونه بارز آن گفتگوى حضرت ابراهیم علیه السلام و دلایل دندان شکن او در برابر «نمرود» است و نیز احتجاج حضرت موسى علیه السلام در برابر «فرعون» که قرآن این گفتگو و مناظره را در آیه 47 تا 54 سوره عنکبوت بیان کرده است . (16)
2 - روش همراهى
گاهى براى روشن شدن حقیقت و رسیدن به هدف باید در ظاهر تسلیم طرف مقابل شد و اندک اندک ذهن او را براى قبول آن آماده ساخت . اگر مبلغ بخواهد در ابتدا بدون آمادگى مخاطب وى را به سوى حقیقت فراخواند، ممکن استبا عکسالعمل مواجه شود .
بر این اساس، قرآن در مجادلات خود، روش همراهى را به کار برده است که نمونه بارز آن در مجادلات حضرت ابراهیم علیه السلام با ستاره پرستان است که در آغاز با آنها همراهى مىکند و سرانجام عقیده خود را بیان کند و پیام خویش را اعلام مىکند . (17)
3 - روش مقایسهاى
در این روش مبلغ نوعى فرضیه سازى مىکند و براى رسیدن به هدف، راههایى را در مجادله پیشنهاد مىکند و انتخاب یکى از این راهها را به مخاطب خویش واگذار مىکند و چون مخاطب با فکر و اختیار خویش یکى از راهها را بر مىگزیند، دلیل گوینده آسانتر و راحتتر در او اثر مىبخشد .
قرآن کریم از این روش بسیار استفاده نموده است:
«یا صاحبى السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار» (18)
«اى هم بندیهاى من آیا خدایان متعدد بهتر استیا خداى یگانه قهار . .» .
در این آیه بین یگانگى خدا و تعدد خدایان دروغین مقایسه شده و توحید را اثبات مىنماید .
«و ما یستوى الاعمى و البصیر× و لا الظلمات و لا النور× و لا الظل و لا الحرور» (19)
«و هرگز (کافر تاریکدل) کور و (مؤمن روشن روان) بینا، یکسان نیستند و هیچ ظلمتى با نور مساوى نخواهد بود و هرگز آفتاب و سایه همرتبه نباشند» .
در این آیه بین تاریکىها و نور، و مقام کافر و مؤمن مقایسه شده است .
4 - روش پرسش و پاسخ
یکى از روشهاى تبلیغ، پرسش و پاسخ است و قرآن کریم در بسیارى از موارد براى اثبات حقایق مهمى نظیر توحید، نفى شرک، معاد و ... در شیوه تبلیغى خود این روش را به کار برده است که بهترین نمونه آن حدیثى است که امام صادق علیه السلام به آن اشاره کرده و مىفرماید:
مجادله به احسن همانند مطلبى است که در آخر سوره یس در مورد منکران معاد آمده است: هنگامى که استخوان پوسیده را در مقابل پیامبر صلى الله علیه و آله آوردند و سؤال کردند که چه کسى قدرت زنده کردن آن را دارد؟ در پاسخ فرمودند:
«... یحییها الذى انشاها اول مرة ...» (20) «همان خدایى که روز نخست آن را آفریده، دوباره زنده مىکند» (21) .
پىنوشت:
1) سوره نحل/125 .
2) طبرسى، مجمع البیان ج 6 - 5، ذیل آیه 125 سوره نحل .
3) آیةالله مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 11، ص 455 .
4) زمخشرى، تفسیر کشاف، ج 2، ص 644 .
5) سید قطب، تفسیر فى ظلال القرآن ج 5 (چاپ بیروت) . ص 292 .
6) سوره یس/آیه 2 .
7) سوره یونس/2، سوره زخرف/4، سوره بقره/151، آل عمران/58 و سوره جمعه/2 .
8) سوره بقره/111، سوره انبیاء/24، سوره نمل/64 و سوره قصص/75 .
9) سوره طور/آیه 35 .
10) آیتالله، مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه ج 22، ص 452 الى 454 .
11) سوره عنکبوت/45 .
12) سوره بقره/183 .
13) سوره توبه/103 .
14) ترجمه اصول کافى، جلد 1 ص 27 .
15) راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص 87 .
16) آیةالله مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 16، ص 300 .
17) سوره آل عمران/8 - 76 .
18) سوره یوسف/39 .
19) سوره فاطر/20 .
20) سوره یس/79 .
21) آیةالله مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 16، ص 300 .