آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

قرآن مجید، براى اجراى هر یک از اصول دعوت خود، یک سلسله روش‏ها و شیوه‏ها را به کار برده که توجه به آنها در امر تبلیغ، بسیار مهم و حائز اهمیت است .
مقدمه
عصرى که در آن قرآن نازل شد، قبائل عرب جزیرة‏العرب دچار انحراف و انحطاط فکرى بودند . شرک و بت‏پرستى سراسر زندگى فردى و اجتماعى آنان را فراگرفته بود، از نظر اجتماعى دچار هرج و مرج و بى‏بند و بارى خاص بودند، شهوترانى و قدرت، دو عامل اساسى در تنظیم روابط اجتماعى آنان بود .
قرآن کریم در مدت کوتاهى انقلاب عظیمى در جزیرة‏العرب به وجود آورد و اصلاحات گسترده‏اى در ابعاد گوناگون سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى و ... ایجاد کرد و آنان را از انحطاط و ضلالت‏به سوى تعالى و تکامل رهنمون کرد و اعراب متفرق را به امتى واحد مبدل ساخته و جزیرة‏العرب را پایگاهى براى گسترش رسالت جهانى اسلام گردانید . شکى نیست که ایجاد چنین انقلاب عظیمى، نیاز به اصول و روشهایى دارد که هدف ما در این نوشتار، بررسى این اصول و شیوه‏هاست . امید است نهادهاى تبلیغى، مبلغان راستین دین مبین اسلام و شاگردان مکتب قرآن از این کتاب انسان‏ساز درس فرا گرفته و این اصول و شیوه‏ها را در تبلیغشان به کار برند .
واژه «اصل‏» ، اگرچه در لغت‏به معناى پایه و اساس است، ولى در علوم کاربردى و رفتارى به معناى قاعده و دستورالعملهاى کلى به کار مى‏رود و فرق آن با روش‏ها در این است که روش‏ها جزئى‏ترند (1) .
بر این اساس شیوه کار ما در این نوشتار این است که ابتدا «اصلى‏» را به عنوان قاعده و دستورالعملى کلى بیان نموده و سپس در «روش‏ها» ى مبتنى بر اصل مذکور، شیوه‏هاى جزئى‏تر را مورد بحث و بررسى قرار خواهیم داد:
1 . اصل تحول باطن
یکى از اصول تبلیغى قرآن، ایجاد تحول باطنى است و این اصل بیانگر آن است که در تبلیغ باید به فکر تحول و انقلاب درونى بود و ریشه بیماریها و گناهان را از اندرون جان بیمار برکند .
قرآن با به کارگیرى روش‏هاى زیر; دست‏به چنین انقلاب درونى زده است:
1 . روش اعطاى بینش
در این روش سعى بر آن است که تلقى آدمى از امور، دگرگون شود و ایجاد چنین دگرگونى در میان افراد، در حقیقت مبدء تغییر رفتارها و اعمال آنان است .
در قرآن، روش اعطاى بینش مورد تصریح قرار گرفته است:
«قد جائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعلیها . .» (2) .
«به راستى بینش‏هایى از نزد پروردگار شما برایتان آمده است، پس هر که در پرتو آن بینا شود، به سود خود چنین کرده است و هر که کورى ورزد به زیان خود عمل کرده است‏» .
قرآن کریم در شیوه تبلیغى خود سعى نموده است‏براى ایجاد چنین انقلاب و دگرگونى، بینش‏هاى زیر را ایجاد نماید:
الف . بینش درباره نظام هستى .
ب . بینش درباره دنیا .
ج . بینش درباره تاریخ انسان .
د . بینش درباره حقیقت انسان .
ه . بینش درباره مرگ و عالم پس از مرگ .
2 . روش دعوت به ایمان
روش دعوت به ایمان، ناظر به ایجاد تحولى باطنى است و هرگاه چنین تحولى رخ دهد، آثار آن بر ظاهر آدمى و اعمال وى پدیدار خواهد شد (3) .
در قرآن این روش، مکرر مورد استفاده قرار گرفته و خداوند با تکیه بر بینش‏هاى عطا شده، به عزم و تصمیم و ایمان فرا مى‏خواند:
«زعم الذین کفروا ان لن یبعثوا قل بلى و ربى لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم و ذلک على الله یسیر فامنوا بالله و رسوله و النور الذى انزلنا و الله بما تعملون خبیر» (4) .
«آنان که کفر ورزیدند چنین پنداشتند که هرگز (پس از مرگ) مبعوث نخواهند شد، بگو چرا; سوگند به خدایم که بى‏تردید مبعوث خواهید شد سپس به حتم نسبت‏به کردارهایتان آگاهانده خواهید شد و این بر خدا آسان است پس به خدا و رسول او و نورى که (درآیات قرآن) فرو فرستادیم، ایمان بیاورید و خدا بر آنچه مى‏کنید، کاملا آگاه است‏» .
3 . روش دفع بدى به خوبى
یکى از روش‏هاى مفید تبلیغى، براى ایجاد تحول و دگرگونى، روش پاسخ بدى به نیکى است . این، روش عملى اولیاء دین بوده است که نمونه بارز آن را در رفتار رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏بینیم که پس از فتح مکه همه را با روى گشاده و آغوش باز پذیرفته و عفو نمود و دستور قرآن همین است:
«ادفع بالتی هی احسن ...» (5) .
«و لا تستوى الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن‏» (6) .
لازم به یادآورى است که این روش تنها در مواضعى خاص قابل استفاده است . زیرا استفاده از این روش در برخى موارد مضر است، بلکه باید در بعضى اوقات در مقابل خصم و انسان‏هاى لجوج، بى‏اعتنا و بى‏توجه بود که این خود یکى از روش‏هاى تبلیغى است .
2 . اصل مخاطب‏شناسى
یکى از ارکان اساسى تبلیغ، مخاطب و پیام‏گیرنده است زیرا اگر مخاطبى نباشد که پیام را دریافت کند، تبلیغ و پیام‏رسانى معنى پیدا نخواهد کرد . بنابراین بحث از مخاطب و شناخت وى یکى از اصول بسیار مهم تبلیغ است و مبلغ باید بداند که مخاطب کیست؟ گروه‏هاى سنى مخاطبین چه کسانى هستند و از نظر روانى به چه چیزى گرایش دارند و به چه چیزى دلبستگى دارند (7) .
نزول تدریجى آیات قرآن کریم طى بیست و سه سال دعوت رسول خدا صلى الله علیه و آله و تکمیل شریعت و احکام متناسب با ظرفیت و اوضاع مختلف، بیانگر توجه و اهتمام قرآن به مخاطب‏شناسى و مقتضیات حال مخاطبین است .
روش‏هاى تبلیغى اصل مخاطب‏شناسى
1 . روش زمینه‏سازى: در این روش تبلیغى، قرآن ابتدا مخاطب را از نظر روحى آماده مى‏سازد و به تدریج احکام متناسب با ظرفیت مخاطبین را بیان مى‏کند مثلا آیات مربوط به حرمت «شراب مسکر و قمار» باتوجه به زمینه‏سازى روحى مخاطب آغاز مى‏شود و در مرحله نخست از مضار و منافع قمار و مشروبات سخن به میان مى‏آورد و ضرر آن راگوشزد مى‏کند:
«یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما ...» (8) .
«درباره شراب و قمار از تو سؤال مى‏کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگى است; و منافعى (از نظر مادى) براى مردم دربر دارد; (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است . .» .
سپس در آیه‏اى دیگر با لحن شدیدتر عنوان مى‏کند که شراب و قمار، عمل شیطانى است که باید از آن اجتناب کرد:
«یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه ...» (9) .
«اى کسانى که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بخت‏آزمایى]، پلید و از عمل شیطانست، از آنها دورى کنید ...» .
آنگاه با ذکر فلسفه حرمت‏شراب و قمار و تاثیر آن در آلودگى روحى و تیرگى روابط اجتماعى مى‏فرماید:
«انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله ...» (10) .
«شیطان مى‏خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد ...» .
آنگاه، پس از آماده‏سازى زمینه‏هاى لازم در روح مکلفین، به بیان حرمت «فواحش و اثم و بغى‏» که یکى از مصادیق آنها شراب و قمار است، پرداخته و این آیه نازل مى‏شود:
«قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر و ما بطن و الاثم و البغى ...» (11) .
«بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است; و (همچنین) گناه و ستم بناحق را ...» .
بدین ترتیب، بیان مى‏کند که آنچه در قمار و شراب به عنوان «اثم‏» آمده، از مصادیق حرام بوده و حکم صریح آن حرمت است (12) .
2 . روش تغییر موقعیت از آنجا که شرایط مختلف زمانى، مکانى، اجتماعى و ... مبدا تاثیرگذاریهاى متفاوتى است، براى ایجاد حالات مطلوب لازم است روابط آن با شرایط مزبور را تغییر دهیم .
با دقت در قرآن نمونه‏هاى زیادى از روش تغییر موقعیت را مى‏بینیم از جمله:
1 . قرآن در برخورد با کفارى که به هیچ‏طریقى به راه راست هدایت نمى‏شوند و دست از دشمنى با دین خدا برنمى‏دارند، با لحنى تند و بدون «بسم‏الله الرحمن الرحیم‏» مى‏فرماید:
«برآئة من الله و رسوله الى الذین عاهدتم من المشرکین‏» (13) .
«(این، اعلام) بیزارى از سوى خدا و پیامبر او، به کسانى از مشرکان است که با آنها عهد بسته‏اید!» .
و یا در جاى دیگر درباره ابولهب مى‏فرماید:
«تبت‏یدا ابى لهب و تب‏» (14) .
«بریده باد دو دست ابى لهب و بریده باد» .
و در جاى دیگر خداوند تبارک و تعالى هنگام رفتن موسى و هارون به سوى فرعون از آنان مى‏خواهد که با او به نرمى سخن گویند و از پرخاش‏گرى بپرهیزند:
«اذهبا الى فرعون انه طغى فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشى‏» (15) .
«به سوى فرعون بروید که او طغیان کرده است و با او به نرمى سخن گویید، امید است که به خود آید یا از خدا بترسد» .
2 . لقمان به فرزند خود در کنار فرمان به نماز، به امر به معروف و نهى از منکر دستور مى‏دهد درحالى که معمولا در کنار نماز، زکات مطرح است و این به خاطر آن است که نوجوان معمولا مالى ندارد تا فرمان زکات به او داده شود (16) .
«یا بنى اقم الصلاة و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر على ما اصابک . .» (17) .
«پسرم! نمام را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد، شکیبا باش ...» .
3 . آیاتى که در مکه نازل شده است، فقط خطوط کلى جهان‏بینى، توحید و مسائل اخلاقى را مطرح کرده و به احکام دشوار فرا نخوانده است و بسیارى از احکام دشوار بعد از هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله از مکه به مدینه نازل شد یعنى، وقتى فکرها و اندیشه‏ها عوض شد، و جهان‏بینى الحادى به جهان‏بینى توحیدى تبدیل شد، آنگاه به احکام دشوار فرا خواند بدین ترتیب، علامه طباطبائى‏قدس سره یکى از راههایى را که براى تشخیص سوره‏هاى مکى و مدنى بیان نموده است، بررسى محتواى آن سوره است، اگر سوره درباره احکام و فروعات جزئى سخنى دارد، مدنى است و اگر فقط درباره خطوط کلى دین، جهان‏بینى اخلاقى و ... سخنى دارد، مکى مى‏باشد (18) .
دنباله دارد
پى‏نوشت:
1) ر . ک . باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص 63 .
2) سوره انعام، 104 .
3) باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص 65 .
4) تغابن: 7 .
5) مؤمنون: 96 .
6) فصلت: 34 .
7) رهبر، محمد تقى، پژوهش در تبلیغ، ص 168 .
8) بقره: 219 .
9) مائده: 90 .
10) مائده: 91 .
11) اعراف: 33 .
12) طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان، ج‏6، ذیل آیه 91 - 90 از سوره مائده .
13) توبه: 1 .
14) لهب: 1 .
15) طه: 44 - 43 .
16) قرائتى، محسن، قرآن و تبلیغ، ص 75 .
17) لقمان: 17 .
18) جوادى آملى، عبدالله، به نقل از مجله معرفت، 7 - 1371، ص 9 - 8 .

تبلیغات