رسالتحوزه در پاسخ به شبهات
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
(و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتى هى احسن الا الذین ظلموامنهم و قولوا آمنا بالذى انزل الینا و انزل الیکم و الهنا والهکم واحد و نحن له مسلمون).
«با اهل کتاب جز به روشى که همه نیکوتر است، مجادله نکنید،مگر کسانى که آنها مرتکب ظلم و ستم شدند و به آنها بگویید مابه تمام آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده، ایمانداریم. معبود ما و شما یکى است، در برابر او تسلیم هستیم».
یکى از ابعاد روان انسان را حس کنجکاوى تشکیل مىدهد، و ازهمان آغاز زندگى خود را نشان داده، و رو به شکوفایى مىگذارد،بىجهت نیست که کودک به هنگام شنیدن صدایى به سمت آن، توجهپیدا کرده و بهطور فطرى در صدد ریشهیابى مىباشد، و اگر این حساز انسان گرفته شود، کاروان علم و دانش از سیر و رکتبازمىماند.
حس کنجکاوى پدید آورنده دانش و اندیشه است، و انسان از این حسدر صورتى بهره کافى مىگیرد که به تضارب آراء بپردازد، واندیشهاى در برابر دیگر قرار مىگیرد، تو گویى اصطکاک دو فکربسان اصطکاک دو سیم مثبت و منفى است که از آن برق و روشنىمىجهد.
قرآن مجید حس کنجکاوى انسانها را از طریق دعوت به سوال و پرسشتقویت مىکند و مىفرماید: (فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون)(نمل: 43). «از صاحبان دانش بپرسید اگر نمىدانید».
گذشته از این، پرسشهاى مسلمانان آن روز را در قرآن مجید منعکسکرده و پاسخ آنها را یادآور مىشود تا آنجا که جمله (یسالونک)15 بار در قرآن وارد شده است.
بنابراین، اسلام با پرسش و پاسخ، اصطکاک افکار، مناظرههاى علمىو اصولى مخالف نیست تا آنجا که مسلمانان را به مناظره با اصلکتاب به شیوه پسندیده دعوت مىکند و مىفرماید: (و لا تجادلوااهل الکتاب الا بالتى هى احسن الا الذین ظلموا منهم و قولواآمنا بالذى انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد ونحن له مسلمون). (عنکبوت: 46)
«با اهل کتاب جز به شیوه زیبا مناظره نکنید مگر آن گروه کهاز آنان ستم کردهاند(و از مناظره با آنان صرفنظر کنید) بهآنها بگویید به آنچه که بر ما نازل شده و آنچه که بر شما نازلشده، ایمان داریم. خداى ما و خداى شما یکى است و ما در برابراو تسلیم هستیم».
گروهى از شنیدن پدیدهاى به نام «شک» نگران مىشوند البته جاىنگرانى نیز هست زیرا شک اگر گذرگاه باشد و انسان از آن طریق،به یقین برسد، بسیار مطلوب و محبوب است همچنانکه «غزالى» ازشک و همچنین «دکارت» از حذف تمام معلومات پیشین به یقینرسیدند، یقینى استوار و پاى برجا.
و اما اگر شک حالتى ثبات و دوام و به اصطلاح در روح و روان لانهگزیند، مسلما چنین شک، باورسوز بوده و خطرناک مىباشد، از اینجهت ما باید مراقب شکوک و شبهاتى باشیم که امروز در جامعهپدید آمده و در زدودن آنها بکوشیم و اجازه ندهیم در قلوب آنانلانه بگیرند و شاخ و برگ پیدا کند.
شکپرانى سابقه بس دیرینه دارد، رسالت پیامبر گرامى باشبههپرانى از جانب قریش آغاز شد، ولى چون آنان از نظر فرهنگدر سطح بالایى نبودهاند، شبهات آنان حالت اتهام داشت و پیامبرخدا(ص) را «ساحر» و «جادوگر» و یا «کاهن» و «دیوانه»مىخواندند، و احیانا او را با اخذ مطالب از عهدین متهممىکردند.
ولى آنگاه که پیامبر به مدینه آمد، شبههپرانى در سطح بالاترىقرار گرفت، و مناظره پیامبر با یهودان مدینه و خیبر آغاز گشت،و در سوره بقره بخشى از این مناظرات وارد شده است.
پس از درگذشت پیامبر حجم شبهات بالا رفت زیرا احبار و راهبانیهود و نصارى با کولهبارى از سوال وارد مدینه مىشدند تا پایهصحت آیین جدید را به دستبیاورند خوشبختانه تنها کسى کهقهرمان این میدان بود، آقا امیر مومنان بودعلى(علیهالسلام)که سال جارى به نام نامى او نامیده شده است و در کتاب«الاحتجاج» طبرسى و بحارالانوار بخشى از این احتجاجها آمدهاست.
با گسترش فتوحات و باز شدن درهاى ایران و روم به روىمسلمانان، عقاید و فرهنگ آنان از طریق اسیران جنگى که برخى ازآنان حکیم و دانشمند بودند، به عواصم اسلامى انتقال یافت. سپسترجمه کتب فلسفى و کلامى به فزونى و گسترش شبهات، قوت بخشیدولى علماى اسلام در مقابل این هجوم فرهنگى به خود نلرزیدند، باپایهگذارى علم کلام به شبههزدایى پرداختند، و در حقیقتیکى ازانگیزههاى تاسیس علم کلام نوعى پاسخگویى به انواع شبهات بودکه از طرق گوناگون وارد اذهان مىگشت.
در قرن دوم اسلامى مسالهاى به نام آسیبشناسى مطرح گردید،شبهات به صورتهاى مختلف تنظیم گردید و هر عالمى به فراخوردانش خود به پاسخگویى قیام کرد. مسلما سهم پیشوایان اسلام وشاگردان برجسته آنها مانند هشام بن حکم، قیسبنماصر، حمران بناعین، مومنالطاق در نقد شبهات بیشتر بود.
نقد شبهات قرن به قرن ادامه داشت و در هر عصرى متکلمان اسلامىبالاخص متکلمان شیعى با تالیف دانشنامه کلامى و یا کتاب ورسالههاى کلامى انجام وظیفه کرده و پدیده شک را از قلوب مسلمینمىزدودند، با مراجعه به کتاب رجال نجاشى پایه همت تلامیذ امامصادق (علیهالسلام) کاملا روشن مىشود که چگونه بر زدودن شبهاتهمت مىگماردند، تا آنجا که در قرن دوم و سوم اسلامى آثارى بهنام «الرد على یاصحابالطبائع » « الرد على قدم الاجسام»دیده مىشود و در این مورد کافى است آثار علمى متکلمى را بهنام اسماعیل بن على آل نوبخت مولف کتاب «الیاقوت» موردبررسى قرار دهید تا از پایه خدمت این نوع از متکلمان شیعىواقف شوید.
از زمان ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) بگذریم در دوران شیخمفید قرن پنجم عظیمترین خدمتبه اسلام و تشیع انجام گرفت و کلامشیعه به صورت یک دژ محکم درآمد، و در عین حال متکلمان شیعى بهنقد آراى مخالفان مىپرداختند و از طریق مناظره حقایق را روشنمىکردند.
در عصر علامه حلى کلام شیعى به اوج خود مىرسد او یک تنه بیستکتاب در کلام نوشته و قسمت اعظم نوشتههاى او جنبه شبههزدایىدارد.
اگر به همین نسبتبه جلو بیاییم عمل به این وظیفه را در میانعالمان بزرگ شیعه کاملا لمس مىکنیم.
در قرن چهاردهم شخصیتهاى عظیمى با نگارش و تربیتشاگردانى بهنقد شبهات پرداخته، و عظیمترین خدمت را انجام دادند، تاریخخدمات شخصیتهاى برجستهاى مانند آیهالله شیخ محمد رضامسجدشاهى(1285 - 1362) مولف کتاب نقد فلسفى داروین، و آیهاللهشیخ محمد حسین کاشف الغطاء(1294 - 1373) و آیهالله سید محسنعاملى(1284 - 1373 مولف کتاب کشف الارتیاب و آیهالله شهیدشرفالدین عاملى(1290 - 1377) مولف کتاب المراجعات، و آیهاللهسید هبهالدین شهرستانى(1301 - 1386) و آیهالله علامه سید محمدحسین طباطبائى(1321 - 1402) مولف کتاب المیزان و حضرتامام (رضواناللهعلیه) (1320 - 1409) مولف کشف الاسرار وغیرهم را فراموش نخواهد کرد.
در سال 1322ه ش، کتابچهاى به نام اسرار هزار ساله منتشر شد وتنشى میان علما و دانشمندان پدید آورد، امام(ره) یک تنه درظرف دو ماه به شبههزدایى پرداخت و کتاب یاد شده را تالیفنمود.
اکنون این وظیفه بر دوش فضلا و حوزه علمیه قم سنگینى مىکند ولىتفاوتهایى میان ما و اعصار گذشته حتى قرن 14 وجود دارد:
1 - در آن زمان مخاطبان مخالفان افراد درسخوانده سطح بالا بودند،درحالى که امروز مخاطبین دشمن دانشآموزان و دانشجویان مىباشندکه 13 جمعیت کشور را تشکیل مىدهد، جمعیتى که شبهه را به آسانىمىگیرد و زدودن آن مهارت لازم دارد.
2 - شبهات از محدودیتخاصى برخوردار بود ولى اکنون همهباورهاى ما را فراگرفته از مبدء و معاد گرفته تا فلسفه احکامو حقوق و قصاص و تاریخ، و لذا قیام به این هدف بزرگ احاطهگسترده مىطلبد که مشکلات را حل کند، و در پاسخنگارى بایدشیوهاى اتخاذ کرد که خداى ناکرده به دفاع بد منتهى نشود، کهضرر دفاع بد از دین بیشتر از رها کردن شبهه است.
خوشبختانه شوراى عالى مدیریت احساس وظیفه کرده و مرکزى را بهنام «مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه» تاسیس نموده وجوانان دستبه قلم و خوشذوق را به کار گرفته که با نهضتهمگانى به این تهاجم فرهنگى پاسخ بگویند، مرکز این مطالعات درصفاییه در کوى مسعود است ولى شعب مختلف و گوناگون دارد کهبخشى از آن در موسسه تعلیماتى و تحقیقاتى امامصادق (علیهالسلام) تمرکز یافته و از فارغالتحصیلان دورهتخصصى کلام بهره گرفته مىشود.
من در اینجا دامن سخن را کوتاه مىکنم، و این گام بلند را بهشوراى عالى مدیریت و مقام معظم رهبرى که در پرتو عنایات اواین کار صورت گرفته است، تبریک مىگویم ولى باید بر هر یک ازاین شعب حکیمى نظارت کند که پاسخها به صورت پخته و دور ازتعقید و اطناب و ایجاز نوشته شود و در اختیار همگان قرارگیرد.
همینطور که یادآور شدم که برخى شبهات امروز کاملا تازگى دارد وتحت عنوان «فلسفه دین» دهها شبهه باورسوز را روانه دلهامىسازد، مانند: زبان دین، تجربه دینى، قبض و بسط، پلورالیزم،سکولاریزم، و غیره هر چند بخشى از این شبهات جامه نو به خودپوشید و ریشه در گذشته دارد.
«با اهل کتاب جز به روشى که همه نیکوتر است، مجادله نکنید،مگر کسانى که آنها مرتکب ظلم و ستم شدند و به آنها بگویید مابه تمام آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده، ایمانداریم. معبود ما و شما یکى است، در برابر او تسلیم هستیم».
یکى از ابعاد روان انسان را حس کنجکاوى تشکیل مىدهد، و ازهمان آغاز زندگى خود را نشان داده، و رو به شکوفایى مىگذارد،بىجهت نیست که کودک به هنگام شنیدن صدایى به سمت آن، توجهپیدا کرده و بهطور فطرى در صدد ریشهیابى مىباشد، و اگر این حساز انسان گرفته شود، کاروان علم و دانش از سیر و رکتبازمىماند.
حس کنجکاوى پدید آورنده دانش و اندیشه است، و انسان از این حسدر صورتى بهره کافى مىگیرد که به تضارب آراء بپردازد، واندیشهاى در برابر دیگر قرار مىگیرد، تو گویى اصطکاک دو فکربسان اصطکاک دو سیم مثبت و منفى است که از آن برق و روشنىمىجهد.
قرآن مجید حس کنجکاوى انسانها را از طریق دعوت به سوال و پرسشتقویت مىکند و مىفرماید: (فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون)(نمل: 43). «از صاحبان دانش بپرسید اگر نمىدانید».
گذشته از این، پرسشهاى مسلمانان آن روز را در قرآن مجید منعکسکرده و پاسخ آنها را یادآور مىشود تا آنجا که جمله (یسالونک)15 بار در قرآن وارد شده است.
بنابراین، اسلام با پرسش و پاسخ، اصطکاک افکار، مناظرههاى علمىو اصولى مخالف نیست تا آنجا که مسلمانان را به مناظره با اصلکتاب به شیوه پسندیده دعوت مىکند و مىفرماید: (و لا تجادلوااهل الکتاب الا بالتى هى احسن الا الذین ظلموا منهم و قولواآمنا بالذى انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد ونحن له مسلمون). (عنکبوت: 46)
«با اهل کتاب جز به شیوه زیبا مناظره نکنید مگر آن گروه کهاز آنان ستم کردهاند(و از مناظره با آنان صرفنظر کنید) بهآنها بگویید به آنچه که بر ما نازل شده و آنچه که بر شما نازلشده، ایمان داریم. خداى ما و خداى شما یکى است و ما در برابراو تسلیم هستیم».
گروهى از شنیدن پدیدهاى به نام «شک» نگران مىشوند البته جاىنگرانى نیز هست زیرا شک اگر گذرگاه باشد و انسان از آن طریق،به یقین برسد، بسیار مطلوب و محبوب است همچنانکه «غزالى» ازشک و همچنین «دکارت» از حذف تمام معلومات پیشین به یقینرسیدند، یقینى استوار و پاى برجا.
و اما اگر شک حالتى ثبات و دوام و به اصطلاح در روح و روان لانهگزیند، مسلما چنین شک، باورسوز بوده و خطرناک مىباشد، از اینجهت ما باید مراقب شکوک و شبهاتى باشیم که امروز در جامعهپدید آمده و در زدودن آنها بکوشیم و اجازه ندهیم در قلوب آنانلانه بگیرند و شاخ و برگ پیدا کند.
شکپرانى سابقه بس دیرینه دارد، رسالت پیامبر گرامى باشبههپرانى از جانب قریش آغاز شد، ولى چون آنان از نظر فرهنگدر سطح بالایى نبودهاند، شبهات آنان حالت اتهام داشت و پیامبرخدا(ص) را «ساحر» و «جادوگر» و یا «کاهن» و «دیوانه»مىخواندند، و احیانا او را با اخذ مطالب از عهدین متهممىکردند.
ولى آنگاه که پیامبر به مدینه آمد، شبههپرانى در سطح بالاترىقرار گرفت، و مناظره پیامبر با یهودان مدینه و خیبر آغاز گشت،و در سوره بقره بخشى از این مناظرات وارد شده است.
پس از درگذشت پیامبر حجم شبهات بالا رفت زیرا احبار و راهبانیهود و نصارى با کولهبارى از سوال وارد مدینه مىشدند تا پایهصحت آیین جدید را به دستبیاورند خوشبختانه تنها کسى کهقهرمان این میدان بود، آقا امیر مومنان بودعلى(علیهالسلام)که سال جارى به نام نامى او نامیده شده است و در کتاب«الاحتجاج» طبرسى و بحارالانوار بخشى از این احتجاجها آمدهاست.
با گسترش فتوحات و باز شدن درهاى ایران و روم به روىمسلمانان، عقاید و فرهنگ آنان از طریق اسیران جنگى که برخى ازآنان حکیم و دانشمند بودند، به عواصم اسلامى انتقال یافت. سپسترجمه کتب فلسفى و کلامى به فزونى و گسترش شبهات، قوت بخشیدولى علماى اسلام در مقابل این هجوم فرهنگى به خود نلرزیدند، باپایهگذارى علم کلام به شبههزدایى پرداختند، و در حقیقتیکى ازانگیزههاى تاسیس علم کلام نوعى پاسخگویى به انواع شبهات بودکه از طرق گوناگون وارد اذهان مىگشت.
در قرن دوم اسلامى مسالهاى به نام آسیبشناسى مطرح گردید،شبهات به صورتهاى مختلف تنظیم گردید و هر عالمى به فراخوردانش خود به پاسخگویى قیام کرد. مسلما سهم پیشوایان اسلام وشاگردان برجسته آنها مانند هشام بن حکم، قیسبنماصر، حمران بناعین، مومنالطاق در نقد شبهات بیشتر بود.
نقد شبهات قرن به قرن ادامه داشت و در هر عصرى متکلمان اسلامىبالاخص متکلمان شیعى با تالیف دانشنامه کلامى و یا کتاب ورسالههاى کلامى انجام وظیفه کرده و پدیده شک را از قلوب مسلمینمىزدودند، با مراجعه به کتاب رجال نجاشى پایه همت تلامیذ امامصادق (علیهالسلام) کاملا روشن مىشود که چگونه بر زدودن شبهاتهمت مىگماردند، تا آنجا که در قرن دوم و سوم اسلامى آثارى بهنام «الرد على یاصحابالطبائع » « الرد على قدم الاجسام»دیده مىشود و در این مورد کافى است آثار علمى متکلمى را بهنام اسماعیل بن على آل نوبخت مولف کتاب «الیاقوت» موردبررسى قرار دهید تا از پایه خدمت این نوع از متکلمان شیعىواقف شوید.
از زمان ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) بگذریم در دوران شیخمفید قرن پنجم عظیمترین خدمتبه اسلام و تشیع انجام گرفت و کلامشیعه به صورت یک دژ محکم درآمد، و در عین حال متکلمان شیعى بهنقد آراى مخالفان مىپرداختند و از طریق مناظره حقایق را روشنمىکردند.
در عصر علامه حلى کلام شیعى به اوج خود مىرسد او یک تنه بیستکتاب در کلام نوشته و قسمت اعظم نوشتههاى او جنبه شبههزدایىدارد.
اگر به همین نسبتبه جلو بیاییم عمل به این وظیفه را در میانعالمان بزرگ شیعه کاملا لمس مىکنیم.
در قرن چهاردهم شخصیتهاى عظیمى با نگارش و تربیتشاگردانى بهنقد شبهات پرداخته، و عظیمترین خدمت را انجام دادند، تاریخخدمات شخصیتهاى برجستهاى مانند آیهالله شیخ محمد رضامسجدشاهى(1285 - 1362) مولف کتاب نقد فلسفى داروین، و آیهاللهشیخ محمد حسین کاشف الغطاء(1294 - 1373) و آیهالله سید محسنعاملى(1284 - 1373 مولف کتاب کشف الارتیاب و آیهالله شهیدشرفالدین عاملى(1290 - 1377) مولف کتاب المراجعات، و آیهاللهسید هبهالدین شهرستانى(1301 - 1386) و آیهالله علامه سید محمدحسین طباطبائى(1321 - 1402) مولف کتاب المیزان و حضرتامام (رضواناللهعلیه) (1320 - 1409) مولف کشف الاسرار وغیرهم را فراموش نخواهد کرد.
در سال 1322ه ش، کتابچهاى به نام اسرار هزار ساله منتشر شد وتنشى میان علما و دانشمندان پدید آورد، امام(ره) یک تنه درظرف دو ماه به شبههزدایى پرداخت و کتاب یاد شده را تالیفنمود.
اکنون این وظیفه بر دوش فضلا و حوزه علمیه قم سنگینى مىکند ولىتفاوتهایى میان ما و اعصار گذشته حتى قرن 14 وجود دارد:
1 - در آن زمان مخاطبان مخالفان افراد درسخوانده سطح بالا بودند،درحالى که امروز مخاطبین دشمن دانشآموزان و دانشجویان مىباشندکه 13 جمعیت کشور را تشکیل مىدهد، جمعیتى که شبهه را به آسانىمىگیرد و زدودن آن مهارت لازم دارد.
2 - شبهات از محدودیتخاصى برخوردار بود ولى اکنون همهباورهاى ما را فراگرفته از مبدء و معاد گرفته تا فلسفه احکامو حقوق و قصاص و تاریخ، و لذا قیام به این هدف بزرگ احاطهگسترده مىطلبد که مشکلات را حل کند، و در پاسخنگارى بایدشیوهاى اتخاذ کرد که خداى ناکرده به دفاع بد منتهى نشود، کهضرر دفاع بد از دین بیشتر از رها کردن شبهه است.
خوشبختانه شوراى عالى مدیریت احساس وظیفه کرده و مرکزى را بهنام «مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه» تاسیس نموده وجوانان دستبه قلم و خوشذوق را به کار گرفته که با نهضتهمگانى به این تهاجم فرهنگى پاسخ بگویند، مرکز این مطالعات درصفاییه در کوى مسعود است ولى شعب مختلف و گوناگون دارد کهبخشى از آن در موسسه تعلیماتى و تحقیقاتى امامصادق (علیهالسلام) تمرکز یافته و از فارغالتحصیلان دورهتخصصى کلام بهره گرفته مىشود.
من در اینجا دامن سخن را کوتاه مىکنم، و این گام بلند را بهشوراى عالى مدیریت و مقام معظم رهبرى که در پرتو عنایات اواین کار صورت گرفته است، تبریک مىگویم ولى باید بر هر یک ازاین شعب حکیمى نظارت کند که پاسخها به صورت پخته و دور ازتعقید و اطناب و ایجاز نوشته شود و در اختیار همگان قرارگیرد.
همینطور که یادآور شدم که برخى شبهات امروز کاملا تازگى دارد وتحت عنوان «فلسفه دین» دهها شبهه باورسوز را روانه دلهامىسازد، مانند: زبان دین، تجربه دینى، قبض و بسط، پلورالیزم،سکولاریزم، و غیره هر چند بخشى از این شبهات جامه نو به خودپوشید و ریشه در گذشته دارد.